سنجر غفاری

 

شیشهء خانه خود را نسپاریم به سنگ

بدون شک بیداری ملی در خانه و کاشانه هرافغان پس از گذشت نزدیک به چهار دهه جنگ و خونریزی به وسیله اعمال بیگانه که بر ما تحمیل نمودند بوجود آمده ء چشم ها باز و گوش ها شنو شده  اما اراده ملی و قدرت تصمیم گیری بدست ما نیست !

 یکونیم قرن  میشود که حیات سیاسی  کشور های بزرگ جهان ومنطقه درپیوند های ضد منافع ملی مردم ما گره خورده صبوری و جان فشانی های ملت افغان و سیله شکست و پیروزی های این قدرت هادر منطقه و جهان  گردیده ٔ آرامش و آسایش را دیگران به خویش نسبت داده اند .

طی مدت  تضاد میان روس  و انگلیس ها ء تضاد میان پیمان های نظامی شرق و غرب ء بلاخره ایجاد تضاد تاکتیکی میان اید یالوژی بنیاد گرایی و کمونیزم  که در فرجام آن بعد از یک اشغال روشن قوت های سرخ شوروی سابق اشغال پنهان دیگرباحضور نظامی امریکا و متحدین در افغانستان برای مقابله و نابودی تروریزم بین المللی که والدین اش موجود و اشکارا میباشد قربانی های دور از تصور و تخیل را به کشور و مردم ما روا می دارند  . 

 دهه دموکراسی زمان پادشاهی مرحوم بابای ملت محمد ظاهرشاه آغاز تحول بنیادی برای رسیدن به اهداف ملی بود که ازایجاد نهضت اصلاح طالبانه ومترقی غازی امان الله افغان معقول دانسته شد وفرصت فعالیت های سیاسی و مترقی برای روحانیون و روشنفکران کشور مساعد گردید.

 یقینآ که چرخش بنیادی و ملی ای که موثریت خویش را برای بیداری اقوام و قبایل در دوطرف دیورند داشت برای نظامیان پاکستان و استعمار وقت  مورد تاید قرار نگرفت و فرصت ایجاد احزاب و تنظیم های سیاسی  در کشور مارا توانستند حاصل نمایند .

نهضت های نو بنیاد ملی و جوانان نیاز مند به ترقی و تحول پزیری درافغانستان بسوی جناح ها و سیاست های بیرون مرزی و دکتی کشانیده شدند . 

همسایه ها و قدرت های بزرگ جهانی عوامل داخلی و خارجی شالوده اساسی این دموکراسی را باهم به نفع اهداف بیگانه ها خمیر مایه بحران ها و حوادث علیه همدیگر شان مبدل نمودند .  ۲۶ سرطان ۱۳۵۲ صفحه اساسی وتحول پزیر غیر قابل قبول برای همسایه ها و قدرتهای بزرگ جهانی  محسوب گردید.

 شهیدسردار محمد داود تلاش نمود تا مسیر حرکت معین دموکراسی را در افغانستان با تعغیر نظام شاهی به جمهوری ٔ بیداری و مسولیت پزیری نهضت ملی و تحول پسند شامل افکار  چپ و راست که معتقد به دموکراسی و خدمت برای نجات افغانستان از کام ناملایمات ای که همسایه ها تلاش داشتند تا بازی  روی احساسات ملی ومذهبی مردم ما را وسیله قراربدهند و مانع بزرگ انسجام میان نیروهای ملی و دموکرات روشنفکر و روحانیون گردند بوجود آورد که این تعغیر و تحول نیزبرای دشمنان  نهضت و مردم ما غیر قابل تحمل گردید که نخستین شورش و بغاوت علیه نظام جمهوری را در افغانستان استخبارات پاکستان و کشور های حامی آن بنیاد گذاشتند و در فرجام مشاهده گردید که داود در دام یک فریب و نیرنگ بازی های منطقوی و جهانی قرار گرفت و با تصمیم غافلانه از اهداف و حواست های نهضت ای که خود وابسته به آن بسوی تعغیر و تحول شتافته بود به عقب برگشت و مرتکب اشتباه بزرگی گردید.

تاریخ حوادث تحمیلی بعد از هفتم ثور ۱۳۵۷ بسوی انکشاف گام نهاد اما استخبارات همسایه ها در زمینه شامل کمپاین ضد نظام جدید که عامل سقوط مرحله جدی نظام جمهوری سردار محمد داود گردید شدند . حاکمیت تک حزبی تحت رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان و  حمایت شوروی وقت که در رآس قدرت دولتی حزب کمونست شوروی قرارداشت برای مردم افغانستان در امر نظام سازی قابل تجربه بودو تحول جدید و غیر قابل قبول برای دشمنان منطقوی و همسایه های افغانستان که هیچگونه اصلاحات و تحولات مثبت را در زمینه توانمندی افغانستان به خویش نمی دیدند و نمی خواهند دشوار تمام شد.

 موجودیت اختلافات سلیقوی میان رهبران و ترکیب های مختلف قومی  سمتی و منطقوی در حزب دموکراتیک خلق افغانستان باعث انشعاب بزرگ و از هم پاشی سیستم اداره دولتی و ایجاد فاصله میان مردم و اهداف حزب که در مرامنامه و اهداف وطیفوی و تعهد ملی داشتند  باعث آن گردید که مواضع ضد نظام و اهداف دشمنان افغانستان را توانمند ساخته بحران و مصیبت های گوناگون بستر آرامش و ثبات را درخانه افغانها برچیده یافت و اتحاد ضد نظام و آرامش ملی در افغانستان ریشه های خویش را درهمه سطوح حیات ملی و کشوری ما به سرعت انکشاف دادو اشتباهات دولتمردان وقت با استفاده از سیاست های آزمون ناشده و دکتی بر کشور و مردم ما فصل مصیبت ها و نابرابری های را تحمیل نمود که دشواری ها و انعکاسات منفی آن سایه بر همه دست آورد ها و توانمندی های اقتدار ملی کشور بعد از مرحله حضور نظامی شوروی در افغانستان و خروج نظامیان و بلا خره مرحله دفاع مستقلانه و اعلان مشی مصالحه ملی که روش نیکو و بین المللی  حل بحران افغانستان بود بی اعتبار جلوه  داده شد .

تلاش و کمپاین تبلیغاتی ء سیاسی َ نظامی َ اقتصادی و استخباراتی کشور های همسایه و جهان برای سقوط حتمی نظام ملی دموکراتیک در افغانستان  منجر به ایجاد خلای قدرت  در مرحله دفاع مستقلانه و خروج قوت های خارجی از افغانستان به نفع  حضور و اشغال مجدد افغانستان پس از ویرانی ها و خونریزی های دشوار و تحمیلی بر مردم و کشور ما انجامید که بنیاد اساسی نظام توانمند و دارای قدرت کوبنده سریع نظامی و دفاعی علیه دشمنان ملی و منطقوی را با خود داشت از میان برداشته شد .

جنگ های داخلی و تنظیمی  فورمولی بود که باید برای سرکوب نهضت و حاکمیت توانمند دولتی در افغانستان و منطقه وارد مرحله ختمی خویش می گردید که چنان شد .

 مردم افغانستان فرزندان شان را در جنگ ٔ خصومت و ناباوری ها میان قدرت های منطقوی و جهانی برای این قربانی نداده بودند که توانمند و آزاد به اراده خودی تمثیل حاکمیت می نمودند بل برای رسیدن خواست ها و اهداف بیگانه ها این همه قربانی ها ممد قرار گرفت . 

 کشور های ایران و پاکستان از آسیب حوادث خونین و مقابله دو ابرقدرت وقت در سازش و آمیزش تلاش نمودند تا همواره خانه افغانها در آتش بسوزد و خویش را از گزند حوادث ناراحت و ورشکسته نساختند و شیشه خانه خویش را به سنگ نسپاریدند . بلکه سنگهای خانه خویش را نیز حواله مردم ما ساختندو مصیبت آفرینی های شان الی امروزعلیه مردم و کشور ما ادامه دارد . 

امروز با گذشت دهه های خونین و قبول دشواری های متعدد بعداز ظهور نظام طالبان و حضور نظامیان خارجی در افغانستان که مردم ما بسوی دموکراسی دیگری خیره می نگرند نباید به تکرار اشتباهاتی پرداخت که بر ما تحمیل گردیده و نباید تحمیل بماند .  جهان در تعغیر و تکامل جدید مسیر خویش را قرار دارد که عوض نماید و برای ما فرض این است که شامل بازی های منطقوی و جهانی گردیدیم و بیلانس نمایم این که کشور های منطقه و جهان برای ما چه میدهند و در مقابل از ما چه توقوع دارند ؟   انتخاب خوب برای ما این خواهد بود که با اتحاد و در پیوند ملی برای جستجوی اهداف بلند خویش و خواست دیگران برویم و شیشه خانه خویش را به سنگ نسپاریم .

 در انتخاب خویش دقت داشته باشیم و از گذشته ها بیاموزیم و بدانیم که میان دوستان ما دشمنان ما نیز رنگ دوستی برای ما را به نمایش کشیده و سلام به مقصد میدهند .

 پیر من اهل ریا بود نمی دانستم .

رند آلوده  قبا بود نمی دانستم .

در ته خرقه صنم داشت نمی فهمیدم .

رهبر راه خطا بود نمی دانستم  .

سنجر غفاری اپریل ۲۰۱۴

 

 


بالا
 
بازگشت