ــــ

سیدموسی عثمان هستی

                                                                   

تیررای دهندگان افغانستان بازبه خاک مأیوسی خوردناف طنزمن چرب شد

 

تــوخـانـم مگر اسپ زین کـرده و یار قدیم را نمی دانی؟

که زکـر را در نـاف به جـای زگر تـو بی خود می مانی

بمانــد ملیت هـا به همان اسپ زیـن کـرده و یار قــدیـم

سیاست مدار با تف در مقد از خود گذارد صدها نشانی

شاعربی وزن وبی قافیه

زن کمی تکلیف و خستگی داشت وهم به حق وحقوق خود پی برده بود و به خواست شوهردر بستر نه گفت . مرد هم از قانون هراس داشت سنگ نا امیدی به سینه کوبید و با ناراحتی خوابیده و گفت کاش در افغانستان می بودم که در برابر حرف رد، پاغنده می زدم و آن وقت به زن نشان می دادم که من مرد هستم یا نیستم، درهمین چرت و فکر خوابش برد.

فردا که هردو از خواب بیدار شدند زن به یاداش آمد که خانۀ فلان دوست مهمان هستند، از شوهر تقاضا کرد که سر و جان تمیز کند و دعای غسل هم بخواند. مرد تعجب کرده گفت شب قبل ازخواهش غسل کردم وعطر زدم تا خواست مشروع خود سر زن بقبولانم، تیرم به خاک خورد و زن هم دید که من غسل کردم مقصد زن حالا از این غسل بی معنی و اجباری بی تماس چه است. درهمین فکربود که زن متوجه شد که مرد در فکر فرو رفته و فهمید و متوجه شد که مرد شب غسل کرده بود، تأکید من به غسل او را به همان لحظه رد و نه گفتن من برده و تقاضای من به خاطرغسل بی معنی بود. زن لبخند زد که او مردک سر تیر به خطا رفته فکر کن یارقدیم اسپ زین کرده، قرض تو سر زاغ باشد و زاغ زنده باشد.

نوشتۀ خانم عمر تحت این عنوان  " تعهد و تائید مردم"،  کدام تعهد و تائید مردم؟

 اشرف غنی فهیده که اقوام افغانستان یار قدیم و اسپ زین کرده هستند، همان طوریکه دیگر سیاست مداران سالها وعده دادند و وفا نکردند.

سیاست مداران می دانند چه نوع وعده های میان تهی بدهند و به کام خود برسند،هزاران بار تیرمردم افغانستان به خاک خورده، به آنها سیاست مداران ماده صفت چیزی نداده اند و غسل بی فایده گریبان گیر اقوام افغانستان بوده، غنی و عبدالله سگ برادر شغال زرد اند و کرزی محافظ باغ وحش و تقاضای احمقانه حرفیست مست یا دیوانگی و گاو را سر گاومیش شهزاده فکر کردن هم حماقتی بیش نیست.

فاشیستان پشتون از جور آمدن غنی و عبدالله زیر لنگ استعمار بدانند که فاشیستان دیگر اقوام افغانستان در آخرین تحلیل فاشیست هستند و بلاخره مانند خران بعد از لگد کاری یک دیگر به خاطر فریب مردم افغانستان گردن به گردن می شوند که این دو نفر زیر لنگ استعمار گردن به گردن شدند. آنهائیکه فریب فاشیستان را خوردند، گاو را سر گاومیش شهزاده گفتند، دستمالی که دیروز به نفع این و آن گرفته بودند با همان دستمال شهوت، دروغ و فریب هردو کاندید مزدور استعمار پاک کنند. تقاضای احمقانه حرفیست از مست یا دیوانه.

 

 نوت:

1ـــ دوست من دوست همه اقوام  افغانستان است، دشمن من دشمن مردم افغانستان است، چه زیر لباس دوستی، چه زیر لباس دشمنی قرار داشته باشد. من سالها گفته ام که کوچک مردم افغانستان هستم، نوشته های تند من نمایندگی از خصومت نمی کند، هر وقتیکه اقوام افغانستان ضرورت به خدمت گذاری من به خاطر اصلاح جامعه داشته باشند، من در خدمت شان قرار دارم که در خارج و داخل علیه خائنین با پشتیبانی مردم شریف افغانستان یکجاه مبارزه کنیم.

2ــ خوانندگان محترم تا به دقت نوشتۀ طنزی بالا را نخوانید فکر می کنم مغز باز شدن کمی مشکل باشد، چون نویسنده کوشش کرده که در طنز بالا هجو صورت نگیرد از ذکر نام اشخاص و افراد خودداری شده، ولی در پائین تفسیر به خاطری داده شده و از اشخاص و افراد نام برده شده اگر خواننده به قوانین طنز آشنایی کامل داشته باشد با تفسیر گنگ طنز آشنایی پیدا کند تا یک چشم خواننده خنده کند و یک چشم اش گریه و بداند که طنز چه جایگاه در ادبیات امروزی ما دارد.

  3ـــ عکس بالا هم یک طنز است که دوستم با رهبر سازش کار عبدالله عبدالله نشان می دهد و دوستم امروز با اشرف غنی شوشک زی یکجا شده و سنگ وحدت به سینه می کوبند و فردا هردو زیر قول یک دیگر می زنند، مثلیکه در گذشته دیدیم که رهبران مزدور صفت افغانستان این کارها را کرده اند.

 

 

 


بالا
 
بازگشت