خوشه چين

 

ارزشهای بربادرفته

 ((بحری بود ازمناسبات نیک بین انسانها))

 

درین مقاله اشارۀ به نتیجه میدهم. تاخواننده گان عزیزمقاله را بادلچسپی فراوان،«المعنی فی البطن شاعر» مطالعه نموده،امید که ازقطره وجرعۀ آبهای منرالی استفادۀ اعظمی ودرفضای ایجاد شده،تنفس عمیق بکشند.واوکسیج بگیرند.

حصول،آزادی،استقلال وعدالت شعارماست

جنبش وطن پرستان ترقی پسند یارمـــاست

دست طلب نداریــم طـــرف به اهریمنـــــــی

ارادۀ مردم وخدای لایزال،مددگــــارماست

هفتۀ قبل 31ماه مارچ سال 2014 مقالۀ تحت عنوان ((حیات سیاسی یک ملت))را،ازطریق سایت وزین آریایی به نشرسپرده بودم.درین مقاله تمامی مفاهیم  برمحور،اوکسیجن((جنبش چپ)) وهاید روجن((جنبش راست))به حیث نیروی های عملیۀ ((تعمیری&تخریبی))صادرشده از«کجا ها» درمقابل هم ونقش،آب ازترکیب هایدروجن واوکسیجن((مصالحۀ ملی)) به بحث گرفت شده بود. مگرتماسی بر«ارزش ها ومعارهای بربادرفته» گرفته نشده بود.

وطن«خانۀ مشترک» ارزش است،معیاروطن رستی.حراست وپاسداری ازناموس وطن(( تمامیت ارضی کشور، کوه،جنگل،دریا،آب وهوا،فضا،اتموسفیر))درذات خود یک ارزش است.

شتر به یک دانگ

دانگ وسیله است«ارزش» دردست انسان برای کنترول،شتر«معیار»

اگردانگ نباشد شترازدست میرود

اردوی افغانستان بهترین دانگ«وسیله» بود برای دفاع کشور،دراثراختلاف ذات ابینی،وابسته به بین القارۀ این دانگ شکستانده شد.توته هایش به پاکستان داده شد.گوشت مردم به خوردن آماده شد.آرزویی شوم دشمن بشریت براورده شد.یعنی که به انسان افغانستان درعمل ،کمترتوجه صورت گرفت.

بلی!انسان متکامل ترین موجوددارای حق«معنوی» اجتماعی درجامعه یک ارزش است.بعد شناخت انسان«کثیرالمعنی» یک ارزش است.آنچه که برای انسان ارزش معنوی داده است،آگاهی وتوانایی اواست. پس آگاهی وتوانایی، درذات خود یک اصل ویک ارزش است.آگاهی،ازهمه مناسبات ریخت وبافت اجتماعی ((چنانکه ویتامینها جوهرغذا)) حصول آن ازراه مکتب ومدرسه،مراحل ابتدایی،وارد درزنده گی، شخصی،فامیلی خانواده گی،محیطی واجتماعی ((آداب،سلام دادن،آداب راه رفتن،آداب طعام خوردن)) یک ارزش معنوی است،شفقت،برخوردان وضعیفان،احترام به بزرگان وخردمندان، بیانگرفرهنگ عالی انسانی بوده یک ارزش معنوی است.«حق خدا وحق همسایه» منع کردن ازدروغ وریا،شیطنت پستی وضناعت فرهنگ عالی انسانی بوده یک ارزش معنوی است.خانۀ ما،مدرسۀ ما،مکتب ما، کوچۀ ما،شهرما،کشورما،پاک، معمور،آباد،پیشرفته مترقی،بیانش به زبان،فرهنگ عالی انسانی میباشد یک ارزش معنوی است.ارزشهای یاد شده را میتوان به حیث«ارزشهای برباد رفته» یاد آوری نمود،بازنگری ورعایت اکیدآن درجامعه،خودش یک ارزش است. 

رعایت اکیدبه چه منظور؟ اراده فی نفسهي برای برهم زدن ارزشهای،دینی، ملی،وطنی، از مردم،نبوده مگر،برخی افراد گروها، احزاب،متأثرازاندیشه های((بنیاد گرایی چپ وراست)) وارداتی، به ارزشهای یادشده دربالا فاجعه آفریدند((علی الخصوص)) درحق جوانان، نوجوانان((تربیت انحرا فی))داده وخیانت کردند،بدین وسیله پابه پا،مرحله به مرحله،جاده رابرای،ورودبیگانگان آماده ساختند. ارزشهای برباد رفته که دربالا ازش تذکربعمل آمده است. 

  (( بحری بود ازمناسبات نیک بین انسانها))

خوش بختانه که ادعای تاریخی ایجادوخلق دوبارۀ آن،باافتخاربزرگ شامل حال عیاران انقلابی ووطنپرستان واقعی کشور می گردد.

آئین عیاری وجوانمردی یک مکتب است.سلوک وروش عیاران یک ارزش است.

گروچی،خانه هاهنوزدرذهن ها موجود است.خانه پاک ونظیف دوشک نوولحاف نووفراوان،آماده ساختن غذای وافرومزه دار،نمود قدرشناسی وانسان دوستی است.دفاع ازمظلومان،درمقابله،بازور گویان،احترام به بزرگان،وشفقت به خوردان،رعایت دقیق ازاصول ریخت وبافت،تشکیل فامیل، خانواده،شهر،مطابق به معیارهای سنن پسندیده پدران ونیاکان به منظوراحیای دوباره((رنسانس افغانی)) ارزشها،ارزشهای،دینی،ملی،اخلاقی وانسانی،درسرلوحۀ وظایف اصلی عیاران انقلابی ووطن پرستان واقعی کشورازطریق تربیت سالم نسل جوان برومند میباشد.                                 گویند:ماعیارانیم، عیار،قطرات باران،فرود آمده گان،ازمیان ابرهای تیره وتاربه خاک مام وطن، درکوه ودره،وادی ودشت ودامن،باشعار،استقلال،آزادی وعدالت،وارد میدان میشویم. درین میدان آب روان خودرا به حیث «عیارانقلابی» معرفی میدارد:باذکراین مطلب که میگوییم آئین عیاری،هویت تاریخی،سرزمین ما بوه ومیباشد.رعایت دقیق ازاصول وقواعد عیاری جادۀ صاف است به سوی، وطرفی که ما به حیث ملت واحد دارای کشور((مستقل وآزاد))درجهان امروزبه رسمیت شناخته شویم.آب روان میگوید:من ازجنس عیاران انقلابی هستم.خاستگاه ما«توده های مردم»بحراست. بالای سرما سپهراست،درگردش میان سپهر،قلب گرم است.قلب گرم هنوزازانتقال وتوزیع محبت خسته نشده است.مگروحشت قرن،اکثراوقات ماجرا،ایجاد می نماید.برسرجنگلات«مخلوق خدا» سایۀ تاریک می گستراند.تادرجهان سردوخشک سوزان،شیاطین روسیاه،قدبلند نمایند.ما عیاران قطرات باران،ازجمع به کوه رفتگان نمک درمیان موج «ابرسیاه تاریک»خودرا،کنار،کشیده،یکه،یکه،قطره،قطره،باخود ،نایتروجن والماس،سائرگازات نجیبه«ارزشها»راکه ازوحشت  جنگ سرد فرارنموده بودند.به کوه ودره((کوچه وپس کوچه))پایین باریده می آییم،با آنکه موج خشم رعدوبرق ستم تهدید مان میکند که نروید،ریخته به زمین ،بعدازان،قطره به قطره هنگام حرکت یکی درپهلوی دیگرباهم،نام آب را به خود میگیریم،نامی که افغان درسراسرجهان به روی خودآب ندارد.یعنی که افغان بی آبروهست. به این طریق،سائرارزشها،منرالها وموادمعدنی را،،جوی به جوی،دریا به دریا،دره به دره وادی به وادی((شهربه شهرولایت به ولایت))درزمین هموار،میان جنگل«توده های مردم»می برم.        

من آب روان:ازجنس عیار،درباغ میروم،دردشت،زمینهای سوخته را،سیراب مینمایم تاکه منظرۀ سرسبز،را برای دهاقین تحفه کنم.همیگنونه  باغ را آزآبهای مشبوع ازمنرال،سیراب میگردانم ،تاباغ میوۀ قرمزی برای انسانها تحفه کند.وعیاران،بانمونه برداری،ازجریان آب،درجهت احیای ارزشهای برباد رفته،چنانی که باغبان باغ رادراثرعرق ریزی مملو ازدرختان میوه دارمیسازد.عیاران هم به نوبۀ خود،دراثرسعی وتلاش،جامعۀ خالی ازپیش آهنگ  جنبش پرستان((اوکسیجن))راازوجود نسل جوان،تعلیم یافته وتربیت دیدۀ دست عیاربی نیاز می گرداند.

نتیجه:وطن پرستان شریف ونجیب کشورم،خودرا مصروف زاد ولد کورهای مادرزاد((رییس های جمهور))نکنیدازسیاست های بازارقصه خوانی،وقصۀ رنگ فروشی،چیزی حاصل نگردید به جز ازبربادی و تباهی.همین اکنون،وطن» خانۀ مشترک، درپرتگاه حتمی،قرارگرفته است.پرتگاه  که نه مجالی تنفس،نه به تو است ونه مرا ونه اورا،با استفاده ازنام بامعنی وبامفهوکه عیارامروز،« اوکسیجن»به اسم شما قلم زده است.ارزش خودرا درصحنۀ عمل به معرفی بگیرید،عیاران امروز، درین راه صادقانه چون آب روان،درجهت سرسبزی وثمربخشی تان دریغ نمی ورزد.یعنی که شما حیات بخش کشورنیمه  جان هستید.

              بااحترام

عبدالشکور«خوشه چین»

 

 

 


بالا
 
بازگشت