محمد عارف منصوری

 

زوال طالبان

اختلاف در رهبری٬ انشعاب در صفوف

 

جنبش طالبان در ۱۳۷۳ به رهبری شخص گمنامی بنام ملاعمر٬ از ویرانه های تنظیم های جهادی پشتون٬ با مدیریت پاکستان بویژه حلقات نظامی و احزاب تندرو اسلامی آن کشور٬ منابع مالی کشورهای عربی٬ براساس طرح انگلیسها در راستای سیاست انتقامجویانۀ امریکا از مجاهدین٬ روی کار آمد.

عدم موفقیت مجاهدین در ایجاد یک دولت قدرتمند وفراگیر ملی در تداوم جنگهای داخلی٬ مداخله منطقوی و بی توجۀ قدرتهای جهانی٬ زمینه را برای رشد طالبان مساعد نمود.  افزون بر آن٬ خوشبینی مردم خسته از جنگ و پنداشتن طالبان بعنوان گزینۀ برای حل بحران افغانستان٬ از طرف برخی از قدرتهای بین المللی٬ روند پیشروی آنان را سریعتر ساخت.

تفکر طالبانی آمیزۀ از قرائت ظاهرگرایانه و متحجر دینی و رویکرد قومگرایانۀ افراطی پشتونی است. سیمای طالبان بویژه رهبر غایب و ناشناختۀ آن همچون شبحی اسرار آمیز و هیولایی نامرئی پرداز میشود تا موجود واقعی.

این گروهک متعصب٬ متحجر و مزدور که نزدیک به دو دهه از بازیگران اصلی جنگ و بحران در افغانستان محسوب میشود و بانی و باعث جنایات گوناگون و تداعیگر کشتار٬ انفجار و انتحاراست٬ بر مبنای محاسبات و برویت شواهد و قراین٬ دارد آهسته آهسته مسیرزوال و مرگ تدریجی خودرا می پیماید.

با نزدیک شدن زمان خروج نیروهای بین المللی از افغانستان از ایجاد یک رشته اختلافات در سطح رهبری طالبان خبر داده میشود.

تحریک طالبان مانند هر سازمانی از ساختار های افقی و عمودی تشکیل گردیده است. در ساختار افقی آن چهار شورای کویته٬ میرانشاه٬ بلوچستان و پشاور قرار دارد. ساختار عمودی آن٬ کمیته ها و شوراهای نظامی ولایات را در بر میگیرد که توسط رهبر شورای نظامی که همزمان معاون ملا عمر نیز میباشد رهبری و هدایت میشوند.

چندی قبل  شورای کویته٬ خبر استعفای عبدالقیوم ذاکر را از  سمت مسئولیت شورای نظامی آن تحریک پخش نمود. که متعاقبأ روزنامۀ وال استریت از انتصاب ابراهیم صدر که روابط نزدیکی با مقامات پاکستانی دارد٬ در این سمت خبرداد. اما طالبان اعلام نمودند که٬ مولوی عبدالمنان هوتک٬ برادر ملا عمر بحیث معاون شورای رهبری کویته و مسئول شورای نظامی از طرف اعضای شورای رهبری کویته که  بالاترین مرجع تصمیمگیری تحریک طالبان است بجای مولوی عبدالقیوم ذاکر تعین گردیده است.

سوال اینجاست که چرا در رابطه به این تغیرات غیر معمول حکم٬ موافقت و یا منظوری ملا محمد عمر بحیث رهبر طالبان وجود ندارد و حتی ذکری از وی بعمل نیآمده.

اطلاعات حزب اسلامی که از نفوذ  قابل ملاحظۀ در میان طالبان برخورداراست با احتیاط پرده از ابهام برداشته در نشریه شهادت مینویسد: فعل و انفعالات اخیر طالبان و بحران موجود در رهبری آن گروه، این گمان را تقویت میکند که گویا ملا عمر بدلایل نا مشخصی از رهبری طالبان کناررفته است. یا فوت نموده ویا زندانی است.

اطلاعات دقیق از میان رهبران و فرماندهان طالبان بیانگر آنست که از مدت ۳ سال بدینسو٬ نه کسی ملاعمر را دیده ونه پیام کتبی و شفاهی ای از وی دیده شده است. چنانچه ملا آغا جان معتصم و مولوی عبدالرقیب تخاری٬ این سوال را در جلسات درونی شان مطرح نموده اند که چرا شورای کویته٬ پرده ازاین ابهام برنمیدارد. گفته میشود که علت ترور مشکوک مولوی عبدالرقیب تخاری هم بی ارتباط به این که در جلسۀ یادآور شده بود که باید رهبر تعین شود٬ نمیباشد. غیبت طولانی ملاعمر نه تنها شایعۀ مرگ اورا قوت بخشیده بلکه عملأ رهبران درجه دو وسه این گروه را بدو دسته تقسبم نموده.

الف ـ  دسته ای که مخالف موروثی شدن جانشینی وی میباشند که در رأس شان مولوی عبدالقیوم ذاکر قراردارد. و بنابر همین مخالفت به استعفای اجباری سوق گردیده فعلأ در پاکستان در حبس خانگی بسر میبرد.

ب ـ گروهی که برای جلوگیری از فروپاشی و یا سقوط مورال صفوف شان٬ سعی دارند بتدریج با محول نمودن مسئولیت های سیاسی و نظامی به مولوی عبدالمنان هوتک٬ زمینه را برای انتصاب وی بحیث امیرالمومنین که جایگاهی معنوی به آن گروه محسوب میشود در آینده مساعد سازند. روی این ملحوظ٬ درین اواخر تشتت و پرا گندگی بیسابقۀ در کادر رهبری طالبان ملموس است. از انشعابات گروهی تا تماس های انفرادی به استخبارات رقیب (افغانستان و پاکستان) واز ایجاد دفاتر متعدد از آدرس های مختلف تا پخش اعلامیه ها  برضد همدیگر مصداق این مدعاست. چنانچه دفاتر متعددی در ترکیه٬ قطر٬ امارات٬ کابل و قندهار از آدرس این گروه از جانب افراد و اشخاص مختلفی ایجاد گردیده. مضاف برآن٬ همین اکنون٬ گروه های مختلفی در صفوف طالبان فعالیت دارند که یکی بر دیگری اعتنایی ندارد.

یک ـ گروه موسوم به محاذ فدایی تحریک اسلامی افغانستان.

این گروه که از جناحهای افراطی طالبان بحساب می آید ازسوی حاجی نجیبالله یکی از فرماندهان وفادار به ملادادالله٬ از قوماندانان پیشین طالبان که بدست نیروهای دولتی افغانستان بهلاکت رسید. رهبری میشود. هفته قبل قاری حمزه سخنگوی این گروه در یک اعلامیۀ با لحن اهانت آمیز٬ قاری یوسف احمدی را که خودرا سخنگوی اصلی گروه طالبان معرفی میکند مورد انتقاد قرارداده٬ سخنگوی ملیشه های قطری خطاب نمود. وی اذعان نمود که طرف مقابل نباید حوصلۀ مارا آزمایش کند ورنه مدارک را در مورد ملیشه های قطری در اختیار رسانه ها قرار خواهند داد.

 

دو ـ گروه مشهور به شورای جهادی مجاهدین برای اتحاد و تفاهم است که در امتداد خط دیورند فعالیت میکنند. این گروه نسبتأ ضعیف اما افراطی میباشد.

سه ـ گروه منتسب به ملا آغاجان معتصم مسئول سیاسی  شورای کویته است که ازطالبان جداشده و گفته میشود که تلاشهای صلح را برخلاف اعلامیۀ شورای رهبری طالبان آغاز کرده است. مذکور از جانب شورای کویته متهم به اختلاس مبالغ هنگفت پول گروه طالبان میباشد.

چهار ـ شورای کویته که بدنه ای اصلی رهبری طالبان را تشکیل میدهد.

به اعتقاد کارشناسان امور سیاسی٬ این شورا در پی بروز اختلاف میان  معاونین ملاعمر٬ هریک مولوی عبدالقیوم ذاکر و ملا اختر محمد منصور  از دوسال بدینسو٬ اعتبار خودرا باخته و بیشتر نقش سمبولیک را بخود گرفته. مولوی عبدالقیوم ذاکر٬ معاون ملاعمر و مسئول شورای نظامی و ملا اختر محمد منصور٬ معاون اول ومسئول رهبری طالبان جنوب را بعهده دارد. اختلاف ایندو عمدتأ در نحوه اجرای عملیات های طالبان ومذاکره با دولت افغانستان نهفته است.

پنج ـ دسته های دیگری از طالبان در کنر برهبری ملا عبدالستار٬ ملا عبدالوهاب٬ آغای احمدی و علیشاه نیز در برابر شورای کویته بغاوت نموده خودسرانه عمل میکنند.

شش ـ اخیرأ یکی دیگر از رهبران بریده از گروه طالبان بنام اکبر آغا درکابل اقدام به تأسیس حزبی بنام

(دافغانستان دخلاصون لار) نموده رسمأ فعالیتش را از چوکات وزارت عدلیه آغاز نمود.

هفت ـ سراج الدین حقانی رهبر شبکه حقانی نیزدر اعتراض به نحوه ای برخورد طالبان با دور اول انتخابات٬ به قوماندانان خویش دستور داده که در آینده از اوامر شورای کویته پیروی نمیکند.

اختلافات ذکر شده٬ بمیزان قابل ملاحظۀ٬ قابلیت نظامی طالبان را پاهین آورده٬ روی مورال جنگی افرادشان تأثیر منفی گذاشته است.

تحلیلگران سیاسی دلایل عمده وضعیت آشفته طالبان را در چهار محور خلاصه مینمایند.

یک ـ اختلاف روی نحوه برخورد در رابطه با مذاکرات صلح با دولت افغانستان.

دو- چگونگی عکس العمل در رابطه با روند انتخابات٬ چنانچه برخی خواهان اخلال آن و بعضی مخالف برهم زدن آن بودند.

سه ـ محدود شدن منابع مالی و تمویل کنند ای طالبان که بیشتر متاثراز تحولات اخیراتفاق افتاده در کشور های عربی میباشد.

چهار ـ رقابت و نفوذ استخباراتی کابل ٬ اسلام آباد ودستگاه های رقیب.

علیرغم آنکه پاکستانی ها در صدد رفع این اختلافات اند وتلاش دارند تا در آستانه ای خروج نیرو های خارجی از افغاستان٬  گروه طالبان را متحد و یکپارچه جلوه داده٬ از آنها بحیث برگ برنده درجنگ نیابتی شان استفاده نمایند. ضمنأ هیتی هم مرکب از ملا ترابی٬ مولوی شیرین و ملا نانی از طرف شورای رهبری طالبان توظیف گردیده تا در مذاکره با جناحها ی مختلف٬ راه حلی به این منازعات دریابند.  

ناظرین سیاسی ودست اندرکاران امور٬ دوگزینه را در زمینه محتمل میپندارند. 

یک ـ تغییر تاکتیکی در رهبری و روش کارطالبان٬ در آستانه ای خروج عساکر خارجی از افغانستان.

دو ـ با درنظرداشت انکشافات اخیر سیاسی و نظامی در منطقه و جهان٬ تاریخ مصرف گروه طالبان بحیث یک گروه شورشی  بپایان رسیده٬  وقراربرآنست تاتوسط  سازندگان آن گروه٬ از درون متلاشی شوند.

رویهمرفته٬ هر دلیلی که باعث متلاشی شدن این شجره خبیثه شود٬ که عامل ویرانی کشور و بدبختی مردم ما در سالیان درازی بوده اند. نه تنها از طرف مردم افغانستان بلکه ازجانب جهانیان نیز به فال نیک استقبال خواهد شد.

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت