محمد علی مهرزاد

 

جایگاه پاکستان در استراتیژی امریکا با افغانستان!

آنچه دیپلوما سی وصلح جهان را در منطقه وجهان بی ا ثر ساخته  ا ست ، چگونگی بوجود آ وردن کشورهای است که سا بقه ای استقلال طلبانه نداشته ، صرف روی پلانهای استخباراتی در نقشه جهان برای تا مین منا فع اقتصا دی وتسلط بر کشورهای که از نعمات ما دی ومعنوی بهره مند  بودند، در دراز مدت قدرتهای مطرح آن زما ن ، چون دانه ای نا سور در جوار کشورهای چون افغانستا ن وکشورهای خا ور میانه ایجاد کردند ! از ان جمله می توان ایجاد پا کستان وا سرائیل را نا م گرفت ، البته نباید ایجا د این دوکشور را صرف جنبه مذهبی ودینی داد ، بلکه عا مل سیا سی وژئوپولیتیک واقتصا دی در آن نقش داشته است !    

اکنون بحرانات اقتصا دی چون جرقه های آ تش ا فروز به شکل پنهان وآشکار تفا وت در بین کشورهای غنی وفقیر ، تضا دهای طبقاتی را در تما م کشورها شعله ور ساخته ا ست ، حل مسایل سیا سی از عهده وتوا ن تهاجمات نظا می بر آ ورده نیست ، بلکه عامل ا صلی همه بحرا نا ت که در طول تاریخ وجود داشته تهاجمات غیر عادلانه نظا می بوده که توسط همین کشورهای دست نشانده براه انداخته می شود ، وموجب مسابقات تسلیحاتی در سطح منطقه وبا لاخره در پهنه گیتی در وجود دولت پا کستان نیز تداوم یافته است . تاریخ شاهد وگواه است که پا کستان در حقیقت روی مصلحت سیاسی توسط دیپلوما سی فریب ونیرنگ امپراطوری انوقت بریتانیا به( اصطلاح کبیر) بوجود ا ورده شد ، بدون انکه سابقه ای مبارزاتی استقلال طلبانه داشته باشد ،روی همین اصل تاریخی ا ست که پا کستان امروز اصلاً مفهوم وارزش استقلال وآزا دی را ندانسته به حریم مقدس کشورهای همسایه وقع نگذاشته ، چون مزدوران استعمار در لباس مذهب در افغانستان وهند مداخله وآرا مش نه تنها مردم مارا بلکه برای اربا با ن خود بحیث کانون تهدید وخطر تبدیل شده است !

اگر خاطرات وفعالیتهای که در سطح دیپلما سی اکثر روئسای جمهور ا  مریکا بعد از جنگ جهانی دوم در حل قضا یای د یروز وامروز بعمل ا ورده اند  بخا طر بیا وریم ، تاریخ گواه است که همه تلاشهای سیاسی تحت تا ثیر ونفوذ سیا ست مداران کهنه کار انگلیس ودر راس آن از بانکداران یهود وگروه افراطی صهونیست ها آب خوره داشته است !

حالاکه بارک اوبا ما رئیس جمهور ا مریکا برای حل مسا یل اقتصا دی وسیا سی به دیپلماسی تهاجمی پناه برده است ، اختلافات جغرافیایی که در تعین سرحدات کشورها  بعد از جنگ جهانی دوم  بوجود اوردند ، اختلافاتی مذهبی را نیز موازی با دیگر اختلافات دامن زدند ، وامروز حوادث که در جنوب سرحدات ما می گذرد ، پاکستان بحیث مجری دستورات اجرایی قدرت های بزرگ استعماری قرار گرفته حتی امریکارا به مبارزه طلبیده است ؟ این یک پدیده شوم ونا میمون ناشی از دیپلوماسی نیرنگ دولت بریتانیا بود که در قاره هند وقلب اسیا بوقوع پیوست، همان طوریکه برای تسلط کشورهای  نفت خیز خا ور میانه تجزیه امپراطوری عثمانی در سال 1899 میلادی بر نا مه ریزی وتوطه چینی شد ، برای تسلط بر قاره هند وجلوگیری از نفوذ شوروی سابق به آبهای گرم جنوب، وتلافی از شکست که انگلیس در افغانستان نصیب شد، با وعده های دروغین وفریب کارانه اعراب را به یا ری خود زیره کانه کشانید ! البته تجزیه هند را بنام جدای مسلما نا ن از هند وها وایجاد کشوری بنا  م پاکستان را بوجود اورد وازین طریق مسلما نا ن را اغفال ومنت مضاعف بالای مسلما نان گذاشت ، حوا دث امروز در افغا نستان د ست ا ورد وکشت صدها سال قبل استعمار گران غربی است که ما طعم و ثمره تلخ آن را امروز می چشیم ! تعجب درین نکته نهفته ا ست که هنوز که هنوز است با این همه فراز وفرود وعهد شکنی های تاریخی بازهم مردم افغانستان ومردم فلسطین چشم انتطار دارند تا دیپلوماسی تهاجمی که در شعار انتخباتی ( تغیر) اوبا ما براه انداخته شد ، ایا می تواند این دوکشور نا م نهاد را که از دوا درس اسلام ویهودیت با تعقیب یک هدف واحد بوجود آ وردند ، وتا ا مروز روی آرا مش را کشورهای مجا ور پا کستان واسرائیل ندیده است؟   ایا  ا مریکا می تواند خارج از صلاحیت ونفوذ اسرائیل وحا میان پا کستان مستقلانه در استراتیژی که در بین افغانستان وا مریکا در لوی جرگه بحث ومشوره و فیصله نهایی شد؛ به مجلس شورای ملی ومشران جرگه فرستاده خواهد شد ایا ضما نت اجرای نسبت به عدم مداخله در کشورما وتهدیدات که متوجه صلح منطقه وجهان ازین دوکشور متصوراست تنيجه خواهد داد ؟؟  

اگر امریکا نتواند شبکه های استخباراتی( موسا د) اسرائیل و( آی- اس- آی) پاکستان را مهار کند به قول یکی از صاحب نظران امریکایی که گفته بود : (( امریکا اکنون بحیث مجری دستورات اجرایی خارج از قانون ا مریکا  توسط با نکداران یهودی وگروه ما جراجو ی صهونیزم بین المللی نسبت به ظلم که به مردم فلسطین اسراییل روا می دار، ومداخله وکشتار مردم بی گناه در افغانستان که توسط استخبارات پاکستان که شا خه ای از استخبارات موساد وانتلجنت سرویس انگلستان است، بحق مردم مظلوم افغانستان برا ه انداخته شده است ، جای هیچ شک وتردید را نخواهد گذاشت که توسط دیپلوماسی نیرنگ بدون اعلان جنگ جوانان کشورهای پر قدرت را بر جبهات جنگ می فرستند .)) !   

حوادث نیم قاره هند نشان گر این واقعیت درد نا ک است که بعد از جدا شدن یک قسمت از خا ک هند وستان بنام کشور پاکستان وبخشی عظیم از خاک کشورما توسط انگلستان به این معنی نبود که بریتانیا بحال مسلمانان هند دل سوختا نده باشد تا هویت اسلامی شان را حفظ وقدر نهاده باشد ! ، بلکه همانا جلوگیری از جنبش های آزادی بخش اسلامی وملی بود که توسط فرزندان راستین افغانستان از جمله چون سید جمالدین افغان وبه همکا ری نزدیک اقبال لاهوری که وحدت اسلامی و ملی را در پرتو ارزشهای والای نجات بخش وواقعی اسلامی را بخا طر مبارزه علیه استعمار انگلیس براه انداخته بودند ، در مقابل، انگلیس حسا سیت وخطریکه متوجه منافع خود در قاره هند می دید، دست به دسیسه وفتنه گری جدید زد ، تا همیشه کشورهای اسلامی را در حال منازعه وکشمکش در مقابل کشورهای مجا ور قراردهد،از طرف دیگر افغانستان را به حیث سپر در مقابل تهاجم وپیشرفت شوروی به طرف ابهای گرم  جنوب طرح ریزی کرد، شاهد مدعای ما حوادث اخیر یست که پای شوروی را شبکه های استخباراتی غرب در افغانستان کشاندند ، چون درآن مقطع زمانی جنبشهای چپ ورا ست در حال شکل گیری بود استخبارات غرب  نخواست تا این جنبشها مسیر اصلی ومردمی خودرا طی کند  ، بهترین گزینش غرب برای شکست شوروی ، تقویه جنبشهای اسلامی در منطقه وافغانستان بود تا از یک طرف نهضتهای چپ را تضعیف ، واز طرف دیگر اندیشه کمونیزم شوروی را در تقا بل با اندیشه اسلامی  چنان ماهرانه قرار داد  ،  تا  نبادا این حرکت اسلامی تداوم  نهضت سید جمالالدین افغان باشد! با تا سف این پلان های استخباراتی غرب نها یت  برای مردم افغانستان فاجعه با ربود، وبرای غرب شکست شوروی سابق بزرگترین د ست ا ورد را بمیا ن  ا ورد  ولی پیا مد جنگ ها موجب بحر ا نات بعدی را در افغانستان  فراهم کرد.

 مداخله پا کستان توسط براه انداختن تها جم طا لبا ن فصلی دیگری از توسعه طلبی وتطبیق پلان های بریتانیا را در افغانستان می توان تلقی کرد ، در جریان این پلان ها بدون شک انگلیس ما هرانه توانست پای امریکا را به حیث مجری تازه نفس در منطقه عملی وبکشاند ، غافل از اینکه در تطبیق این پلانها ی شوم پا کستان بحیث وسیله نا مطلوب از حمایه ا مریکا بهره مند شد ، فعلاً ا وضاع طوری  ا ست که که امریکا ومتحدین آن در جنگی موسوم به تروریسم در افغانستان زمینگیر شده اند ، ودر ین اواخر به این نتیجه رسیده اند که از راه نظا می شکست طالبان در کوتاه مدت بعیداست ؟ واز طرف دیگر نمی خواهند بالای پا کستان که لانه تروریزم دولتی است فشار ا نچنانی وارد کنند تا صلح در منطقه حاکم شود، اما با انتخاب اوبا ما بحیث رئیس جمهور جدید امریکا نه تنها افغانستان بلکه پاکستان نیز یکی از کا نون های سیا ست خارجی این کشور قرار گرفته است، سیا ست  مداران ونظا میا ن غربی برای بیرون رفت ازین بن بست نظا می کنونی خطرات رو به افزا یش تروریستان وبخصوص د ست یابی شان به زرا د خانه اتمی پاکستان به عجله وشتاب زده در جستجوی راهکارها وراهبرد جدید هستند ، از جمله کسانی که درباره سیا ست پا کستان نظر نها یت همه جانبه دارد هنری کسینجر یهودی تبار متولد جرمنی وسیاست مدار بر جسته امریکایی است که در دهه هفتاد بحیث وزیر خارجه حکومت نکسن و فورد ایفای وظیفه نموده بود ، وی برنده جایزه صلح نوبل در فرجام جنگ ویتنام وسیا ست ( دیتا نت ) با شوروی سابق بود ، هم جنان بحیث مشا ور غیر رسمی جورج بوش در امور اسرائیل واشغال عراق ایفای وظیفه نموده است .کسینجر با نشر یک مقاله در واشنگتن پوست و هرارلد تریبیون بین المللی دید گاهش را در مورد ساختن یک استراتیژی جدید برای افغانستان وهم چنان برخورد پا کستان به چاپ رسانیده است که نکات بر جسته ان در باره پاکستان را می توان چنین اسنباط کرد .  

کسینجر ریشه مشکلات امنیتی افغانستان وهندوستان را در با زی پا کستانی ها وسرمایه گذاری بر سر تروریزم بحیث ابزار در راستای سیا ست های منطقوی این کشور می بیند ، وبرای ستراتیژی سازان دولت اوبا ما توصیه می کند که باید خطر پاکستان را جدی بگیرند !؟ (( رفتار پاکستان بسیار حیاتیست باید برای رهبران پا کستان  واضح ساخته شود که تداوم پنا هدهی به تروریستان ویا تداوم بی تفاوتی کشور شان را رو در روی خشم جامعه جهانی قرار خواهند داد ، اگرتروریستان در افغانستان غالب شوند مطمیناً پاکستان هدف بعدی انها خواهد بود ، طوریکه حوادث در سوات نزدیک اسلام اباد به وضاحت نشان داد ، اگر چنین اتفاقی به افتد کشورهای متا ثر، نیاز مند مشورت با یکدیگر در زمینه جلوگیری از افتیدن سلاح زروی پاکستان بدست تروریسان خواهد داشت ، درین صورت پاکستان باید در زمینه تصمیم بگیرد ، در غیر آن موقعیت پاکستان برای دهه ها در عرصه جهانی متاثر وفاجعه بار خواهد شد .)) 

 صاحب نظران سیا سی  نا کا می واشنگتن را در اختلاف وگرایشات  اعضای نا تو در نحوه جنگ با تروریزم وکم علاقه گی مردم اروپا در فرستا دن فرزندان شان به جنگ افغانستان می بینند ، کشورهای  دیگر بخصوص اعضایی ناتو نیز با ید تصمیم بگیرند ، اشتراک ناتو اهمیت سمبولیک دارد ، ا ما برای حفظ برخی  انتظارات شریفانه ، حمایت افکار عا مه از عملیات های نظامی تقریباً در همه کشورها ی عضو ناتو قابل چشم  پوشی است . البته این ا مکان وجود دارد که محبوبیت اوبا ما در اروپا با این روش یک مقدار کاهش یابد ، اما رئیس جمهور امریکا مجبورا ست که تصمیم بگیرد تا برای اختلافات اجتناب نا پذیر در افغانستان و متحدان خود فایق آید . 

آنچه در سترا تیژی جدید دربین امریکا وافغانستان برعلاوه محتوای آن که از چه مفاهیم برخورداراست باید هر راهبرد را که انها درین استراتیژی گنجانیده اند با قاطعیت آن را تعقیب کنند ، چه این امکان وجود دارد که هرنوع بی میلی در تطبیق اهداف این استراتیژی اوضاع ازین حالت بد تر وبد تر شود . چرا تا اکنون تروریزم یگانه دستاویز برای یک دولت متمرکز در افغانستان عنوان می شد ، تا تسلط خودرا بر تمام کشور گسترش دهند ، ولی اکنون این اعلامیه طرفین را باید متعهد سازد که حمایت از محلات را نسبت به شهرها در امر بازسازی وتوسیه اقتصادی وامنیت بیشتر از پیش سازند ، یگانه مشکلی که تا حالا موجب کندی کارها بوده وعدم رضایت مردم شده ، مشکل ساختا ری وتمایل به شهرها بوده است .

ما با ور داریم که درین مشکل ساختاری ا مریکا نقش داشته است ، نباید با این همه هزینه یکبار دیگر افغانستان را چون دوران شکست شوروی تنها گذاشت . باید میان امنیت و بازسا زی اقتصا دی رابطه منطقی ایجاد شود ، چرا درین سی سال جنگ شیرازه اقتصاد کشور ویران شده است ، امریکا باید مطا بق این اعلامیه ویا پیمان بعدی سترا تیژیک یک گروپ کاری متشکل از همسایگان افغانستان ، هندوستان واعضا یی دایمی شورای امنیت ملل متحد را بگنجاند تا این گروپ کاری باید در باز سازی ، اصلاحات ساختاری وپایه گذاری اصول بی طرفی افغانستان در اموربین المللی وهم چنان مخالفت با فعالیت های دهشت افگنی وتروریسی را متعهد شوند .البته همکا ری میان روسیه وپاکستان پیش شرط چنین سیاست باید باشد ، تا ازین طریق بتوان جلو مداخله شان را درافغانستان گرفت ! چه در غیر آن در طول روابط بین المللی پیمان شکنی های زیا دی می توان بخااطر آورد ، اکنون باید منتظر بودکه این پیمان استراتیژی،در جایگاه پاکستان امریکا تجدید نظر می کند ویا خیر؟ نباید این پیمان اشتباهات گذشته راتکرارکند بلکه انتظار تلافی داشته باشیم!؟    

    

  

 

 


بالا
 
بازگشت