محمد علی مهرزاد

 

افغانستان عرصه تمرین نوآموزان سیاسی؟!

بيش از يك قرن است كه افغانستا ن قرباني توطئه ورقابت مستقيم استعمارگران سرخ وسيا است ، شكست اين دوقدرت استعماري وبيرون را ند ن تحقيرآميزشان توسط مبارزا ت قهرمانانه مردم افغانستان خط زرين در تاريخ پرافتخار ثبت گرديده است. مبارزا ت ازادي بخش ، نه تنها در قلب اسيا ، بلكه در نيم قاره هند، توسط پيشگامان عرصه اي نبرد حق عليه با طل از جمله ؛ بيــدار گر شرق سيد جمال الدين افغان وسكانداران جنبش مشروطه خواهان و هزاران اند يشمند ملي ؛ اين پيام آوران راستين وازادي دوست كشوربراه افتيد.

از ان تاريخ تا اكنون اين دوقدرت استعماري يكي از شمال از ادرس ایدئولوژی اعتباری وقراردادی کمونیزم ؛ وديگري از جنوب وبعضاً از غرب كشور توسط مزدوران استعما ر در لبا س مذهب با براه انداختن كودتاها زمینه مداخله را مساعد ساختند؛ براي گرفتن انتقام در پي ایجاد وتربيه ستون پنجم در افغانستان شدند، دست هاي آلوده این استعمارگران؛ از آستـين ايران و پاكســـــــتان،اين( بازي بزرگ ) را براه انداختند .مخا لفين امروز دولت افغانستان؛ بنام اپوزيســـــيون راهگم كردها ی اند؛ كه بـــــي هد ف در ا ز بين بردن ارزشهاي اسلامی وملی،فرهنگی ،اجتماعي ونهایتاً در پی تضعیف وحدت ملی تلاش مي كنند . اپوزيسيون داخلي چنانكه در اكثر نشرات بي برنامه گي و عدم ثبات سياسي دراتلافهاي نيم بند ود مد مي مزاج د يده مي شود ؛ وروزتا روز د ر اپوزيسيون كثرت اختلافات و انشعابات زياد ديده مي شود . در حا ليكه اپوزيسيون تا اكنون خصوصاً درين سه ده اخيرجايگاه خودرا در جا معه افغا نستان، با درنظرداشت سه دهه جنگ تثبيت نكرده ا ند ؛ وهنوزكه هنوز است ، اپوزيسيون در داخل تشكيلات دولت  حضور فعال دارند ؛ به عوض  اینکه طرح وبرنامه اقتصادی برای دولت ارایه کنند ، روي تقسيم غنايم جنگي وتقسيم اشغال پستهاي دولتي به صورت سهميه بندي وتنظيمي وتبار گرايي در حال چانه زني هستند ، واز طريق اداره اصلاحات اداري هرگروه براي خود نفركشي واعتبار جناحي كمايي مي كنند .   

در دانش سياسي از اپوزيسيون چنين برداشت ميشود كه : هرگاه نقطه نظرات  وديدگاها و موضع گيريها ييـــــكه گروه ، سازمان، حزب، با كار كرد برنامهاي ســــيا سي اپوزيسيــــون با حاكميـــــت برسر اقتدارهمخواني و همسويي نداشته با شد، ودر بسياري از موارد ومواقع درست باهم در تضاد مطلق هستند. ويا به عبارت ديگر، اپوزيسيون به كسي ويا گروهي گفته مي شود كه ا فكار و برنامه سياسي ، اقتصادی وعملكردي غير از حكومت داشته باشند .!

باوظيفه خطيري سياسي اي كه ا پوزيسيون در پا را لمان ويا خارج از آن دارد، وتلاش مي كنند تا در تبد يل خود به حيث يك ا لتر ناتيو ، برتروبلند پروازانه تراز حكومت وقت  داشته باشند، ولي در ارزيابيهاي كه از طرف تحليل گران سياسي ومردم عام، نسبت به عملكرد وچگونگي فعاليت هاي سياسي مخالفين سياسي دولت بعمل آورده اند، با تاسف كالاي كه از نظر كميت وكيفيت به بازارسياست به معرض نمايش گذاشته ويا فروخته باشند ، نه تنها چندان با ز تابي مثبت نداشته ؛ بلكه در تئوري وعمل ناتواني ا پوزيسيون قابل محسوس است ، اما در مقا بل انچه براي مردم به اثباط رسيد كه يكي از محورهاي قدرت نظام بر سر اقتدار را همين اپوزيسيون تشكيل مي دهند، شاهد مدعاي ما همين تركيب نامتجا نسيست كه گاهي در داخل نظام و گاهي به شكل نوبتي در بيرون از حاكميــت تمرين مخا لفت با دولت را بخاطر گرفتن امتيازوباج گیری در ميزهاي گرد، ويا در روزنامه ها صرف به افشاگري قناعت وبسنده كرده ا ند؛درحاليكه نقش پيگيرتروبا اهميت تر اپوزيسيون در كشورهاي رشد نيافته ويا در حال رشد ، چون افغانستان كه در حال گذاراز سنتــــگرايي به عصرعقلا نیت واگاهی و مدرنيته ،از ديكتا توري به اصطلاح به سوي دموكرا سي مي با شد، به مراتب مشكل تر ونهايت حساس ترودر عين زمان هشيارانه تر، با برنامه ومرزبندي غير جانبدارانه تنظيمي ،سمتي ، وتبارگرايي بصورت مشخص وشفا ف در بسيا ري موا قع از خود گذ شته گي مي طلبد؛ بايد در عمل باور مردم را بدست می آوردند  ؛ ولی با تاسف که درین مورد ناتوانی شان درعمل بمشاهده رسید ونهایتاً کوتا آمدند.!

اپوزيسيون با داشتن عزم راسخ مثبت ،مفيد و ظرفيت سيا سي وكارآ مدي لازم نه سيا يي لشكرونمادين ؛ براي تغيروتحول ، نوآوري وهدايت گري ، نه به شكل تقليد ودكته از همسايگان كه طينت زشت وشيطنت هاي شا ن به حق اقوام باهم برادر ما روا داشتند، واز محك ازمايش گذشــــــــته است، آماده ای هرنوع کارزار باشند ، ونبایداشتباها ت گذشــته تكرا رشود، تكراراشتـــــــــــباه اپوزیسیون دیروزونخواستن معــــذرت ازمردم ؛ نشود در وجود اپوزیسیون امروز دولت، تکرار تاریــــخ با شد .جدي گرفتن با ر مسئـــــــوليت كه خوداپوزیســـیــــــون دا وطلبانه آنرا پذيرفته ويا نا خواسته وادار به پذيرش آن شده است ، نه تنها تحليل درست وهمه جانبه از عملكرد حاكميت، بلكه از همه مهمتراز مرا حل تكا مل تاريخي و شرايط گوناگون سياسي جامعه خود وتحولات كه در منطقه وجهان امروز وفردا در حال تشكل است؛  ایجاب اتخاذ روش صادقانه ،سياست دقيق با چــــشم ا نداز طولا ني و آينده نگر، از تاكتيك واستراتي‍ژیك روشنگرانه وراهبردي ، پاي بندي به وحد ت وهمبستگي ملي ،استقلال وتماميت ارضي ومنافع علياي كشور ، صداقت در گفتار وكردار، سلامتي در افكار سياسي ، تعين سرنوشت خودرا درين مقطع زماني بي نهايت حساس؛ در كنار سا ير كشورها بدست خود تعين كنند، وبه كشورهاي منطقه وجهان يكبار ديگر به اثباط برسانيم كه با اين همه مصيبتها ومداخلات كشورهاي همسايه بازهم اين ملت زنده است وقادر است تا به پاي خود استاده شود .

اپوزیسیون درکشورهای غربی ودموکراتیک نیروهای هستند که از طریق پارالمان در انتخابات حضورفعال دارند ،وبه طور علنی وآزادانه به مقابل دولت حاکم فعالیت می کنند، ولی در کشورهای عقب نگهداشته شده ؛وبه تعبیر استعمارگران(جهان سومیها)؛ مفهوم اپوزیسیون نه تنها ، از ان ویژگیها بر خوردارنیستند، بلکه کینه توزیها وحسادت ها موجبات مرزبندیهای جدید که عملاً وحدت ملی را خدشه دارمیسازد؛ این تجربه تلخ وناگوار را دریک صد سال اخیر در افغانستان در هرمقطع زمانی، عمل کرد  مخالفین باعث تداوم نظامهای مستبد وخودخواه تجربه شده است.

طیف متنوع ووسیع اپوزیسیون دیروز وامروز نظامهای بر سر اقتدارافغا نستا ن ،از زوایای مختلف مورد بحث وتقسیم بندی تحلیل گران داخلی وخارجی قرار گرفته، قسماً واقع گرایانه وبعضاً تنگ نظرانه وبا تعصب  ادامه داده اند، ولی تاریخ  روشنگری وروشنفکری در افغانستان این حقیقت را درکشورما ، به اثبات رسانیده است؛ که فضایی انتقادازمبارزان سیاسی ، به عوض اینکه جنبه تعمیری داشته باشد ؛ جنبه ای تخریبی وترور شخصیتی آن زیاد تر بمشاهده  رسیده است. موقف وجایگاه اپوزیسیون دربستر مبارزات سیاسی در یکصد سال اخیر خصوصاً در دوره سلطنت شاه ترقی خواه وآزادی دوست ا میر امان الله ،برجسته وجهت مبارزه هدفمند شد، اصطلاح چپ وراست ، اززاویه اید ئولوژی؛ مذهبی وسکولار ، حتی از نظر تاکتیکی ، میانه رو وتندرو، والبته هرکدام از نظرطبقاتی درجنبش مشروطه خواهان به شکلی از اشکال در مبارزات سیاسی علیه نظامهای مستبد ، نه تنها در داخل کشور بلکه ماورای سرحدات  به حیث جرقه های  آتش افروز برای کسب ازادی ونجات از یوغ استعمارگران ؛ قابل استفاده وروزتا روز به حیث رهنمود والگوبرای کشورهای منطقه قرارگرفت .اما در حال حاضراپوزیسیون افغانستان به تفکیک چپ ویا راست ، یا مذهبی وغیر مذهبی ، تندروومیانه رو قابل تقسیم بندی شده می تواند .  مخالفین ویابه اصطلاح امروزی (اپوزیسیون )نظام سیاسی افغانستان چه در داخل ویا خارج ضعف های خودرا دارند ودر همچو اوضاع واحوال سرنوشت ساز ؛هنوز در مرحله تمرین سیاسی قرار دارند ؛که برسی انها از حوصله این نوشـــــته نه از نظر عاطفی ونه اخلاقی میسر است؛ چرا توهم های زیادی وجود دارد ،وبسیاری واقعیت ها و سختی های زندگی  فعلی مردم ما در افغانستان ،وکار در خارج ومشکلات روزمره ای که هم وطنان ما به آن ربروهستند، بدون شک از صلاحیت وتوانمندی انها به این موقف امروزی که اپوزیسیون دارند ، امیدی برای رهایی ازین مصیبت ها کمتر می توان داشت ؛ چه روش مبارزه که این مخالفین در داخل ویا خارج در پیش گرفته اند، راهیست که به ترکستان منتهی می شود .!

اگربه اجباربرای نظام سیاسی امروزی افغانستان این گروهای غیرمتجانس راکه در عرصه سیاست کمتربه تفاهم ملی وارمان ملی توجه دارند ؛ به حیث اپوزیسیون قبول کنیم ، به این نتیجه میرسیم که  اینها همان ته مانده های تنظیمهای هفت گانه وهشت گانه ای،ساخت ایران وپاکستان به سازماندهی امریکا این متحد طبعی ، این دوکشور همسایه نامطلوب می باشند؛ نه به حیث اپوزیسیون بلکه دوقلوهای اند که قبل از موعد تولد شده واز یک منبع آب خوره دارند ، وبه شکل نمایشی ونمادین در مقابل دولت بصورت مصنوعی ساخته وبافته شدند، شاهد ادعای ما ائتلافهای نیم بند وتشتت فکری ،عدم استقرار سازماندهی وبدون رهبری هماهنگ ،وازهمه مهمتر عدم پایگاه مردمی این گروها نشانه ای اشکاری است ،از ناتوانی این جریانات سیاسی ویا اپوزیسیون داخلی که در برابر دولت وحتی مردم رنج کشیده ای افغانستان صف آرایی می کنند.!

شاخه ای  به اصطلاح مخالفین نظامی عقیدتی –مذهبی دولت افغانستان که از اخورپاکستان نشخوار می کنند ؛ در کمال ازادی می توانندباارتباط و هما هنگی با سازمان استخبارات پاکستان بر علیه مردم بی گناه ومسلمان افغانستان عملیات انتحا ری انجام بدهند ؛ وجه مشترک اپوزیسیون داخلی وخارجی در این است که تا اکنون هردو گروه از ادرس اسلام عزیز در کشتن مردم ما وتباهی ارزشهای اسلامی، ملی وفرهنگی به اشکال مختلف  درین سه دهه اخیرفعالیت  داشته ودارند . سوال اینجاست که ایا روشنفکران ملی ، به این فکرشده اند که از توانمندیهای وضع موجود به حیث نیروی محرکه در راه نجات وطن متحد عمل کنند؟ از اوضاع امروز چنین برداشت می شود که وزنه نا متعادل جریان دارد، از یکسو مداخلات کشورهای همسایه از سوی دیگر بار سنگین مسئولیت ملی بخاطر نجات وطن از این بحرانات بوجود امده داخلی وخارجی روی شانهای زخمی مردم ما سنگینی می کند ؛ واز طرف دیگر ناتوانی اپوزیسیون در مقابل بیداری ملت وتلاش برای رسیدن به قدرت ،نادیده گرفتن منافع علیای کشور، هرگز جوابگوی امواج توفنده جدید تهاجم و مداخلات بیگانگان ، با این وضع منفعلانه ای که اپوزیسیون اتخازکرده اند ، جای نگرانی است .

ایجاد یک اپوزیسیون واقعی برای رو در روی جدی،با حکومت که بعد از انتخابات سال 1393 بوجود می اید؛ بخاطر استقراریک رژیم جدید مبتنی بردموکراسی ، وحفظ ارزشهای اسلامی وملی ،وحقوق بشردر افغانستان ،ایجاب نزدیکی وهمسویی وهمدلی نیروهای مخالف حکومت بر سر اقتداررا می نماید.  چه در شرایط امروزی احزابی تا اکنون به مفهوم واقعی وعلمی آن ایجاد نه شده است ، و هیچ جریانی سیاسی به تنهای نه می تواند حکومت راازفساد اداری که امروز جریان دارد مانع وبه چا لش بکشاند ؟! برای ایجاد یک اداره سالم تنها مجموعه ای از جریانات سیاسی می تواند شرایطی را بوجود آورند ؛ که با برقراری ارتباط نزدیک با جامعه مدنی افغانستان که تازه در حال تشکل وسازماندهی است، با در نطرداشت خواسته های مشخص وملموس آن، در مقابل فساد اداری ، مبارزه علیه مواد مخدر،واصلاح اداره ؛ خارج از (اداره اصلاحات اداری موجود) ؛ که موجب فساد اداری وتبارگرایی وبحران اجتماعی وبیکاری را موجب شده است؛ به مقابله برخیزند . اگرچه پر واضح است که نمی توان انتظار داشت که تمامی جریانات سیاسی ،با این تشتت فکری وعدم هماهنگی ؛ در چنین جبهه اتحاد عملی شرکت داشته باشند.!

خردمندان ملی وروشنگران متعهد کشور ، این میراث خواران فرهنگیان با عظمت وبافضیلت؛ که زمانی بنام سرزمین اریانای کهن ومهد اندیشمندان منطقه وجهان بود،وامروزبنام افغانستان یاد میشود ، باید تا دیر نه شده در احیای مجدد آن در فکر چاره جویی ، ماورای صلاحیت نظامهای بی تفاوت گذشته دست بکارشد ؛ چه امروز درجه ویرانی وطن دستخوش اغتشاش، تزویر وریا و احیا ناً نابودی است ؛ مارا به  قیام ملی در امرمبارزه فرهنگی می طلبد.! 

در اخیرباحسن ختام نقل قولی از ناپلئون داریم که گفته بود:(( جهان را آدمهای بدویران ساخته اند؛ نه بخاطر اینکه آدمهای بد وجود دارد ، بلکه خطر از انجا ناشی می شود که آدم های خوب سکوت کرده اند )).!

 

 

 


بالا
 
بازگشت