ابراهیم ورسجی

 

افغانستان؛درمرحله ی گذارودورنمای تاریک

بازشدن صند وق پاند ورا درخاورمیانه

پاندورا در اساطیر یونان، نخستین زن است؛ زن اپی‌مته (برا در پرومته). در پی ربوده شدن آتش از بارگاه خدایان توسط پرومته واهدای آن به بشر، زئوس از پرومته و نیز از بشر انتقام می‌گیرد؛ پاندورا از زئوس "هدیه"‌ای مرموز(صندوقی سربسته) دریافت می‌کند.البته، با این هشدار که، "هیچگاه نباید صندوق گشوده شود." و زئوس از طبع کنجکاو و پرسنده بشر آگاه است. پاندورا پس از ستیز درونی بسیار، سرانجام صندوق را می‌گشاید و با گشوده‌ شدن آن، همه پدیده‌های پلید، همه رنجها و بلاها از صندوق بدر می‌آید و جهان را فرا می‌گیرد. اما در ته صندوق تنها یک پدیده بجا می‌ماند؛ عنصری بنام امید تا بشر به پشتوانه آن، بتواند با پلیدی‌ها بستیزد!

ابراهیم ورسجی

25-3-1393

افغانستان درحال گذارازیک مرحله به مرحله ی دیگر با دورنمای نه چندان روشن  می باشد؛مرحله ی که به سه دلیل ازآینده ی روشنی حکایت نمی کند:نخست،دربعد خارجی، سیاست افغانی- منطقه ی امریکا شکست خورده است.دوم،درپاکستان،نوازشریف،نخست وزیرآن کشور که می خواست دست نظامی ها را ازسیاست های دفاعی- امنیتی کوتاه وبامهارتروریست پروریی آی اِس آی،مناسبات بهتری باهند وافغانستان برقرارنماید،به بن بست رسیده است.سوم،دربعد داخلی،درپیوند باشکست سیاست افغانی امریکا،حکومت فاسد- نابکارکرزی چنان بی شمار دشواری آفریده است که جزمخمصه وتنگناهای بیشتربرای جانشینش چیزی دیگری به میراث نمی گذارد. روشن است.وقتیکه ازافغانستان دربرهه ی گذارسخن می گویم،منظورم بدودلیل پایان دوره ی کرزی وآغازدوره ی جانشینش نمی باشد:نخست،کرزی برای جانشین خود نه اداره واقتصاد،بلکه یک حکومت پوشالی ،یک اقتصاد نهایت بیماروتروریسم گستاخ شده رابه میراث می گذارد.دوم،جانشین کرزی ازدورقیب انتخاباتی،هرکسی که باشد،درهمه یابخش عمده ی تباه کاریی کرزی دربیشتراز13سال گذشته شریک می باشد.لذا،دوره ی گذارکه پایان یک دوره وآغازدوره ی نوچه خوب چه بد می باشد،تحویل دستگاه ریاست جمهوری ازکسی به کسی دیگررا دربرنمی گیرد.اینجا ست که، برهه ی گذارمنوط می شود به شکست سیاست افغانی امریکا،عقب نشینی ناتودرپسین روزسال2014،ادامه ی بازیی دوگانه ی پاکستان  وآغازبکارِ افغانستانِ لرزانِ متمایل به خود گردانی درشرایط پسا ناتو-امریکائی.

ازاین رو،مرحله ی گذارهمانا تکمیل پروسه ی عقب نشینی نظامی امریکا ازافغانستان وآغازبرهه ی پساامریکائی راتداعی می نماید؛ ودراین برهه است که، این پرسش پیدامی شود که امریکا ومتحدانِ غربی و غیرغربی اش که در13سال و6ماه گذشته باوجود هزینه های بی شمارمالی وجانی نتوانستند زمین را درزیرپای حکومت منحط کرزی آرام نمایند،چگونه می توانند حکومت پساکرزی رابدون توان رزمی ناتو، ازافتادن بدامن آشوب ویا مرگ حتمی نجات دهند؟ بله، درزمینه،هردواحتمال شکست وپیروزی دربرهه ی پسا گذاراززیرسایه ی ناتووآغازبرهه ی نو یا آزمون لرزانِ آغازینِ خود گردانی، می تواند به حیث یک اصل مهم سیاست امروزوفردای افغانستانِ سرگردان درسمت خود ارادی،مورد ارزیابی قرارگیرد.دراین راستا، دوپرسمان زیرمی تواند نقش مثبت خود را درنگهداری صندلی هرچند لرزان درزیرپای جانشین کرزی بازی نماید:نخست،بیرون شدن امریکا ازتردد درادامه ی سیاست شکست خورده ی افغانی خود که دردوره ی اوباما،بعید به نظرمی رسد؛آن هم درزمانیکه پاندوراباکسی را که دروازه ی آن راجورج بوش بازکرده بود واوباما،درمهارشرارت های بیرون شده ازشکم آن ناکام شد.درواقع،پاندوراباکس  تندروان وتروریستانی بیرون کرده  ازشکم گندیده ی خود را درکشورهای اسلامی دارای حکومت های فاسد وسرکوبگر گسترش داده ومی دهد.پاندوراباکسی که برخلاف اصل رایج دراساطیریونانی،درته آن ذره ی ازامید که به نبرد علیه شرارت های بیرون شده ازآن مشوق گردد،دیده نمی شود! دوم،بحران درونی پاکستان ودشواری های عربستان به حیث منبع مالی تباه کاریی نظامی های پاکستانی درخاورمیانه. به این معناکه،عربستان چنان درخاورمیانه بویژه عراق وسوریه درگیرشده است که دیگرنمی تواند به ادامه ی پروژه ی طالب- تروریست پروریی پاکستان درجهت بی ثبات نگهداشتن افغانستان مانند گذشته عمل نماید.

بهرحال،درکناردشواری های یاد شده، دوعامل زیرمی تواند ازافت وفروپاشی ای حکومت کابل دردوره ی گذار،یاپس ازآ مانع شود:نخست،امریکا ومتحدان غربی اش می گویند که افغانستانِ پسا ناتو- آیساف را تنها نمی گذارند ودرصف قدرت های منطقه ی هم ،چین،روسیه وهند نظربه دشواری های درونی شان ازجمله خطرگسترش تند رویی مذهبی درمیان جمعیت های بزرگِ مسلمان خود، مشوق غرب درستیزغیرناتوئی امریکاعلیه تروریسم مذهبی می باشند.دوم،درداخل افغانستان هم، مردم درهردوانتخابات دوراول ودوردوم ریاست جمهوری نشان دادند که طالبان راپشت سرگذاشته اند.اگراین پرسمان که مردم افغانستان طالبان راپشت سرگذاشته اند،توسط نظامی های پاکستانی درک شود،ازدشواری افغانستان دربرهه ی گذارکاسته خواهد شد.بهرصورت،برپایه ی این منطق سیاسی که هیچ کشوری نمی تواند برای مدت زیادی برپایه ی کمک وسیاست دیگران زنده بماند،امیداست که خارجی ها درک نمایند که درافغانستان شکست خورده ودرفکرتلافی آن برآیند وحکومت بعدی افغانستان قبول نماید حکومت داریی خوب وکسب حمایت مردم واتکابرمنابع درونی واراده ی خود،بهترین وسیله برای مهارتروریسم وبحران های برهه ی گذاروآشوب های پس ازآن می باشد.دراین صورت،اهمیت حکومت داریی خوب برای مهاربحران درگام نخست،وکمک امریکا وکشورهای خارجی درجهت مهارتروریسم وبحران؛درگام دوم،جایگاه ویژه ی خود رادرافغانستان پسا امریکائی پیدا می نماید.

بنابرآن، درسه زمینه ی زیر،باید بیشترازهمه اندیشه کرده شود:نخست،هنرمندیی سیاسی- اداریی کسب کمک های خارجی پس ازحضورنظامی ناتودرافغانستان.دوم،کمک های خارجی هم بهرحال درصورت حکومت داریی خوب بهترمیسرشدنی می باشد.سوم،کوشش شبانه روزی درجهت ایجاد حکومت داریی خوب وادامه ی آن.دررابطه به اصل نخست،باید گفت که نیروهای دست راستی- تندرو درسال جاریی میلادی بسیارنا امید کننده درسیاست جهان خود نمائی کرده اند که خون مائی شان ازهرنگاه برسیاست جهانی وگرایش آن برای کمک به افغانستانِ برهه ی گذاروپساناتوئی- امریکائی اثرگذارمی باشد.بطورنمونه،درانتخابات اتحادیه ی اروپائی،راست گرایان،یا نونازی هاودرواقع مخالفان غیراروپائی هابویژه مسلمان ها قدرت گرفته اند؛ ودریک هفته ی گذشته، درامریکا،اسرائیل وعراق هم وضع به گونه ی چرخشن  کرد که امیدوارکننده نمی باشد.مثلن، دراسرائیل،روبی ریولین،یک یهودیی دست راستی ومخالف نظریه ی دودولت اسرائیل- فلسطین،رئیس جمهورساخته شد.جالب این است که این گرایش صد درصد به سوی راست دراسرائیل؛ درزمانی صورت گرفت که دولت خود گردان فلسطین وجنبش حماس دست به تشکیل حکومت وحدت ملی زده ومحمودعباس،رئیس دولت خود گردان گفته است که"حماس آماده است کشوراسرائیل رابرسمیت بشناسد."درواقع،بالاکردن یک راست افراطی به مقام ریاست جمهوری اسرائیل،برنامه ی نیتانیاهو،نخست وزیر آن کشوربرای فرارازگفت وگوهای صلح بافلسطینی هامی باشد.ازجانب دیگر،درامریکا،دیویدبرات،یک دست راستی ازشاخه ی چای پارتی درمبارزه ی گزینشی حزب جمهوری خواه،رقیب کمترراست خود راشکست داد ودرعراق هم ائتلاف سازمان تند روِ مذهبی "دولت اسلامی عراق وشام"،سران قبایل عرب سنی عرب وبقایای حزب بعث،نیروهای راست گرائی شیعه ی نوری مالکی،نخست وزیرعراق را وادارکرد که ازبخش های بزرگ شمال وغرب کشوربجای ایستادگی، فرارنماید.فراری که درغرب به نفع تندروان سنی تلقی شد؛ وایران آخوندی راکه در35سال عمرننگین خود،همتای اسرائیل وعربستان درتندرو پروری بوده است رانیزتکان داد!

باتوجه به رخ دادهای یاد شده وتاثیرآن ها برمسایل جهان اسلام،ورقابت امریکا وروسیه در اوکراین،دقت باید کرد که به کاهش کمک هابه افغانستان پساامریکائی می انجامد.دراین صورت،دومسئله برای افغانستان اهمیت فزاینده پیدا می کند:نخست،پاکستان با وجود بحران سیاسی- اقتصاد- انرژی زمان برِخود،به ادامه ی تشویق تروریسم درافغانستان ومنطقه مانند گذشته جرئت پیدامی نماید.دوم،یگانه راه کارخوب وکارآمد برای افغانستان درجهت مهارتروریسمِ صادراتی ازپاکستان وتثبیت اوضاع سیاسی-اجتماعی-اقتصادیی کشور،کوشش جانکاه درمسیرشکل دهی حکومت خوب وکارآمد باقی می ماند.ازبدرخ دادها،گرد آمدن تمام غاصبان وچپاولگرانی سهیم درحکومت فاسد ونابکارکرزی دردسته های نزدیک هردوکاندید ریاست جمهوری؛مسئله ی شکل دهی حکومت خوب وکارآمد را درصورت پیروزیی هرکدام ازکاندید ها زیرسوال می برد.ازاین رو،نویسنده به این باوراست که افغانستان برهه ی گذاروپساگذاری دشواری راپیشِ رودارد.وقتیکه برهه ی دشواری پیش رومی باشد،تدبیروبرنامه ریزی دردوزمینه ی زیردارای اهمیت بیش ازاندازه می شود:نخست،شکل دهی حکومت خوب ازتیم های کاندیدها مانند چشمان بسته شلیک کردن درشب آن هم درهوامی باشد.دوم،سیاست افغانی پساناتوئی امریکا وپیوند آن با پاکستان ومهاریابی مهارگذاشتن تروریسم.

دررابطه به اصل نخست،یاکمبود افراد کاردان وپاک اندیش دردسته های کاندیدها،باید گفت که رئیس جمهوربعدی دوراه پیشِ رودارد:نخست،ادامه ی حکومت کرزی ،بحران ومقابله باتروریسم که به هیچ صورت آینده ی روشن ندارد.دوم،ائتلافِ طرفداران هردوکاندید که عمربحران راطولانی می کند؛امادربحران دوره ی گذارومهارتروریسم موفق نمی شود.سوم هم، اداره ی انتقالی البته نه به گونه ی جورج بوشی که میوه ی تلخ آن حکومت فاسد ونابکارکرزی ووضع ناهنجارکنونی می باشد.پس،برای افغان هاست که بنگرند درهردودسته ی کاندیدها آیا آدم های خوب وکارفهمی یافت می شوند یانه که ازآن هاتوقعی بالاکرده شود! واقعیت این است که، اغلب شان نه تفکروکارفهمی دارند ونه روحیه ی وطن دوستی.روشن است.اگرچنان توان وروحیه ی می داشتند درحکومت فاسد کرزی بروزداده بودند.بنابرآن،این پرسش پیدامی شود که راه کدام است،چاره چیست وچگونه می توان ازوضع نابسامان کنونی بیرون وبه سوی وضع نه آرمانی،بلکه وضع بهترازاین گام برداشت؟ دراین راستا،باید آرمان گرائی راکنارزد وبه واقع بینی پناه برد وواقع بینی هم درافغانستان نشان داد که ظاهرخان کشورراباکله ی کوچک وچنگال های قوی اداره وداودخان،کشورراباکله ی پوک وچنگال های کلان به سوی کودتای7ثورسوق داد ودرکودتاچی های 7ثور،تره کی وامین، هم کله پوک بودند وهم وحشی ونتیجه ی کارشان هم دوچیزبود:پیاده شدن ارتش سرخ وبی آبروی کارمل که درمقایسه باداود وتره کی- امین،استعداد سیاسی بهتری داشت.

ازبدرخ دادها،ارتش سرخ ودرادامه ی حضورآن،جنگ سرد مسکو- واشنگتن، جهادی های راکلان کرد که کله شان ازکله ی تره کی خالی تروشکم شان ازشکم های همه بزرگ تربود.بطورنمونه،ازنظر مالی،محمد داودخان بخاطرحکومت خانوادگی بزرگترین زمین دارافغانستان بود.تره کی- امین،یک یک خانه درکابل داشتند،ببرک ونجیب الله درکابل خانه های شخصی نداشتند؛اما دواستاد بزرگوارجهادی، یعنی استاد ربانی واستاد سیاف که اول معلم علوم دینی وبعدن جهاد گرورهبران جهاد گران شدند،اولی260خانه ودومی بیشترازاوخانه وزمین درافغانستان خریده وغصب کرده است.ازهمه غمبارتراین که،هردوشان به همراه فرماندهان جنگی همکارشان،یعنی حکمتیارو مسعود ،هم پس ازویران کردن کابل،جاده سازی برای تروریسم طالبان کردند وهم گاهی به وزارت شهدا ومعلولین نرفته اند تابنگرند که فرزندان وخانواده های شهدای جهاد چگونه برای بدست آوردن 3تا4صد افغانی، روزها دراطراف آن وزارت جلیله وشاخه های آن درولایت ها پرسه می زنند وچیزی دست شان نمی آید!! ازآن هاهم بد تر،حکومت داریی کرزی وهمکارانش می باشد که درسیزده سال وشش ماه دوره ی حکومت شان، 100میلیارد دالرکمک های امریکا و10ها میلیارد دالرکمک های دیگرکشورها به افغانستان وارد شده ووضع شاهراه سالنگ،سیلوی مرکز،کاخ دارالامان،سرک های ویران شهرکابل ،محیط زیست کشنده ی آن،بازارسیاه زمین وبالارفتن قیمت یک نمره زمین دربخش کوهستانی کابل وحاشیه ی آن دربازارسیاه به بالاتراز 65هزاردالر،افزایش شمارمعتادان،گداگران ،بی کاران و...نشان می دهند که چه مصیبتی برسراین کشوربی چاره نازل شده است؟! بله،باید کمک هابی اثرمی شدند.به این خاطرکه،حکومت گران چاق ،مردم لاغروتروریسم چاق ترشد.

ازهمه خنده دارتراین که،کرزی ودسته های همکارش، هم کمک های کشورهای دوست را تلف کرده اند،هم کشوررا ازحاکمیت ملی محروم کرده اند وهم بازاردموکراسی را که معنای جزحاکمیت ملی توسط خود ملت ندارد،گرم کرده اند؛ ودرصف مخالف شان هم،تروریستان طالب انگشتان رنگین رای دهنده های مظلوم وگرسنه رابریده اند.موضوعی درد ناکی که نشان می دهد برهه ی گذاردرافغانستان چقدرتاریک ودارای دورنمائی تاریک تر می باشد! بهرحال،واقعیت تلخ این است که مابنام دموکراسی اصلن باتفنگ سالاری،تریاک سالاری،تروریسم سالاری ،غارت - رشوت وغصب زمین های دولتی- غیردولتی سالاری و...مواجه می باشیم وکشورمان هم درحال گذارازتحت الحمایگی امریکا وسربازان ناتو ووارد شدن به برهه ی خود سالاری یاخود گردانی می باشد.ازاین رو،لازم است که همه ی آگاهان ودلسوزان وطن دست بدست هم داده دوکارزیررا انجام دهند:نخست،به رئیس جمهوربعدی که بدون شک تافرق سردرفساد باقی مانده ازحکومت داریی فاسد کرزی غرق خواهد شد، بفهمانند که دسته وتیم همکارت برای هرچه ساخته شده اند؛ امانه برای حکومت داری خوب.دوم،برای حکومت داریی خوب،دوکارزیرباید کرده شود:نخست،همه کارگزاران نالایق - فاسدِ حکومت کرزی ،برکناریا تنزیل مقام داده شوند.دوم،باروی دست گرفتن سیاست کادریی درست،امروزین ومبتنی برلیاقت وپاکی ،افرادی برای کارهاگماشته شوند که برای مردم خدمت نمایند؛ نه اینکه، منابع ملی وکمک های بعد ازاین کمرنگ بیرونی رامانند کارگزاران حکومت کرزی، دزدی وبرای خود شیرپوری دیگری بسازند.دراین صورت،رئیس جمهوربعدی باید بداند که پاندوراباکسی که بازشده وازلیبی تا اسلام آباد،شرارت های آن گسترش یافته اند،افغانستان مرحله گذاروپساگذاررابه قبرستان حکومتی های فاسد تبدیل می نمایند.طوریکه گفته شد،درزیرصندوق، یک چیزبنام امید ودیعه شده بود که متکی برآن علیه شرارت هامبارزه شود.شایان توجه است که،درافغانستان همان امید ستیزنده برشرارت ها،حکومت داریی خوب می باشد.درغیرآن،شرارت ها درقالب تروریسم،تعصبات قومی،قبیلگی، وقالب های غصب،غارت،رشوت،حرص،طمعکاری و...افغانستان را به سوی نیستی می رانند.

 

 


بالا
 
بازگشت