محمد عالم افتخار

 

 

.... بالاخره؛ «انسانیت» هست، نیست؟!

 

(ادامه بحث) ضرورت حاد رستاخیز برای احیا و اعتلای «انسانیت»

 

 

در «کوتاه نوشت» پیشتر؛ به این پرسش رسیدیم که: (لابد در جهان ما، در منطقه آسیایی و اسلامی ما، خاصتاً در ساحات «داعش» زده و «طالب» زده...ما)؛ بالاخره؛ «انسانیت» هست، نیست؟!

تا جاییکه ما بشر های نوعی؛ عندالموقع به همدیگر تسلی میدهیم که :

ـ هنوز انسانیت نمُرده است!...

نتیجتاً باور داریم که «انسانیت» هست؛ به درجاتی وجود دارد؛ حایز کارایی است؛ و... و ...

ولی زمانیکه قرار است با عقل و خرد تجربی و ساینتفیک؛ بود و نبود و قوت و ضعف  وغیرهِ واقعیتی ـ آنهم ذهنی و قرار دادی و معنوی ـ را به سنجش گیریم؛ باور ها کافی نیستند!

پرسش اساسی این است که اصلاً «انسانیت» چه هست و چه میتواند و چه باید باشد؛ تا که سپس بتوان از بود و نبود و کان و کیف دیگر آن سر در آورد.

به لحاظ منطقی و ریاضیکی؛ خیلی از واقعیت های مادی و مجازی؛ به مدد ضد ها و متقابل هایشان بهتر و سریعتر به شناخت آدمی در می آیند؛ چنانکه «روز» وقتی خوب درک و دریافت میشود که «شب» قامت برافرازد و از جمله واقعیت های مجازی و معنوی؛ مثلاً چنانکه گفته اند: قدر «عافیت» کسی داند که به «مصیبت»ی گرفتار آید!

بدین قاعده؛ مسلماً؛ ضد و مقابل «انسانیت»؛ عبارت است از «حیوانیت»!

از آنجا که «انسانیت»؛ سلسله ای از نسبت های رفتاری و اخلاقی و فضیلتی و زیبایی شناختی... به موجود حیه ای موسوم به «انسان» است؛ پس لازمه شناخت آن؛ شناخت خود «انسان» در مقایسه به «حیوان» میباشد.

آیا انسان به راستی غیر از «حیوان» و ضد و متقابل «حیوان» است؟

میدانیم؛ علم پهناوری هست به نام زیست شناسی و "بیولوژی" که اکنون به صد ها شق تخصصی؛ شاخ و پنجه یافته است؛ مثلاً از اناتومی تا بیولوژی مالیکولی.

در تمام گستره پهناور این علم یا بهتر است بگوئیم: مجموعه علوم پایه ای و مثبت و مجرب؛ انسان (نوع بشر) یک حیوان تمام و کمال و بی چون و چراست!

موهوماتی که بافته شده است تا انسان چیزی غیر از حیوانات عادی طبیعت تصور شود؛ حتی در هیچ یک نقطهِ گستره پهناور علوم زیست شناسی؛ یارای حضور و وجود ندارد!

تا اینجا عرصه دید ما بیشتر اُفقی و مکانی است ولی آنسوتر؛ واقعیت پر جبروت زمان؛ عموداً حاکم است و قدرت آفریدگاری و خداوندگاری دارد.

ما اینجا به عمر چهار و نیم میلیارد ساله منظومه شمسی و کرهء زمین نمی پردازیم ولی علوم زمین شناسی و باستانشناسی و چینه شناسی و مکمل ها و منجمله شیمی و شیمی آلی(کیمیای عضوی) ثابت کرده اند که نخستین اشکال حیات حدوداً سه میلیارد سال قبل در کره زمین پیدایش یافته است و انواع موجودات حیه اعم از باکتری ها و میکروب ها و تک سلولی ها و بیش سلولی های نباتی و حیوانی محصول تکاملات (موتاسیون های) سه ملیارد ساله میباشند و هیچ نوع حیه ای در سراسر تاریخ و سراسر کره خاکی؛ به صورت آنی پیدا نشده یا از آسمان و ریسمانی نیافتاده است!

مبدا و جد و جده یک نهنگ و یک درخت  و یک مورچه و یک پلنگ هم نخستین سلول هایی است که از بهم آمدن دوزکسی نیوکلیک ایسید ها و آمنو ایسید ها در «اقیانوس های آبگوشتی» نخستین روی زمین هستی یافته و به تکثیر و تولید مثل و تعامل و تکامل پرداختند و مبدا و جد و جده یک انسان و هر انسان دیروزی و امروزی هم.

ولی محقق تر از همه سیر تکاملی موجودات کوچک پستانداری است که پس از سانحه عظیم امحای دیناسور ها و 90 فیصد موجودات حیه روی زمین در 65 میلیون سال قبل؛ از حفره های درون زمین بیرون آمده و در محیط جدید و مساعد و متفاوت؛ به سازگاری و تطور و تکامل شروع نمودند.


«کوتاه نوشت» از تاریخچه پیدایش انسان:


* آخرهای دوره زمین شناسی کرتاسه؛ منقرض شدن دایناسورها و پدید آمدن پستانداران کوچک به نام "نخستی سانان"

ـ راه رفتن به صورت چهار دست و پا ؛ زیستگاه، بالای درخت. با پنجه های قوی. گونه های شمارش شده؛ 350 عدد.

محل پیدایش امریکای شمالی و مهاجرت به امریکای جنوبی- افریقا- خاور دور به خاطر شرایط آب و هوائی. ـ در آن دوره زمین شناسی هنوز قاره آفریقا و امریکای جنوبی از هم جدا نشده بود. ـ

* نخستی سانان برای پیدا کردن غذا از بالای درخت به کف جنگل آمدند.

20 میلیون سال پیش؛
در فاصله حدود 45 تا 20 میلیون سال، بسیاری از 350 گونه شمارش شده "نخستی سانان" منقرض شدند. مگر "کَپی" ها با 18 گونه شمارش شده از آن دسته بودند که نسل خود را حفظ کردند. بیماری ها و گروه های خونی تقریباً مشترک، از بارز ترین موارد های تشابه خانواده کپی ها با انسان کنونی است.

ـ کپی ها در رده بندی خانوادگی، "انسان واران" را تشکیل دادند.
ـ "کپی" ها به 2 گروه: "کپی های کوچک" و "کپی های بزرگ" رده بندی شده اند؛

ـ کپی های کوچک؛ شامل 14 گونه مختلف گیبون ها بودند.
ـ کپی های بزرگ؛ شامل انسان‌ها، اورانگوتان‌ها، شامپانزه‌ها و گوریل‌ها میگردیدند.

* خانواده کپی های کوچک به خاطر عدم سازگاری با کف جنگل؛ به بالای درخت برگشتند و بدین ترتیب؛ 2 خانواده "کپی"ها از هم جدا شدند. با جدا شدن گیبون ها از "کپی"های بـــزرگ، خانواده "انسان سایان" متشکل از 4 تیره (انســان‌ها، اورانگوتان‌ها، شامپانزه‌ها و گوریل‌ها) به وجود آمد.

14 میلیون سال پیش؛
* دست آورد چندین میلیون سال زندگی در کف جنگل برای کپی های بزرگ یا همان "انسان سایان"، راه رفتن روی 2 پا بود. اما در این بین "اورانگوتان"ها نتوانستند خودشان را با این تعریف وفق بدهند و بدین ترتیب از 3 گونه دیگر جدا شدند و در نتیجه  خانواده "انسان تباران" شکل گرفت.

مابین 8 تا 4 میلیون سال پیش؛
ابتدا گوریل ها و سپس شامپانزه ها از خانواده "انسان تباران" جدا شدند و نتوانستند همپای تکامل "انسان"ها حرکت کنند.
بر اساس تحقیقات؛ دی اِن ای انسان با شامپانزه تقریباً شباهت 98 درصدی دارد. محققان هنوز نتوانسته اند به دلیل توقف سیر تکاملی گوریل ها و شامپانزه ها موازی با انسان؛ پی ببرند.

* با خارج شدن گوریل و شامپانزه از خانواده "انسان تباران"، تنها انسان در این چرخه باقی ماند. چرخه ای که تقریباً 55 میلیون سال، پیش از آن تاریخ آغاز شده بود و گونه های مختلف یکی یکی از چرخه جدا شده بودند تا انسان در نقطه پایانی چرخه و نقطه آغازین اندیشه قرار بگیرد.

توضیح:
این چرخه تنها محدود به همین چند گونه یاد شده نیست و صرفاً به خاطر خلاصه گی به این چند مورد پرداخته ایم. در طول این چرخه گونه های انشعابی زیادی به وجود آمده اند که هرکدام بنا به دلایلی یا منقرض شده اند و یا نتوانسته اند همراه چرخه جلو بیایند. مثلاً حدود 7 میلیون سال پیش و بعد از جدا شدن گوریل ها از خانواده"انسان تباران"، خانواده "انسان سایان" به وجود می آید و گونه ای از انسان به نام "ساحل مردم چادی" به مدت 2 میلیون سال در قسمت آفریقای مرکزی زندگی میکند و سپس به دلایل نامعلومی منقرض میشود!
و یا "جنوبی کپی" که شاخه ای منقرض شده از خانواده "انسان تباران" و دارای ویژگی های انسان مانند بوده، ولی جمجه ای کمتر از یک سوم انسان داشته است. از "جنوبی کپی" ها شاخه دیگری تکامل یافته بوده که به نام "فرامردم" خوانده شده است.


* به وجود آمدن گونه های انسانی:

گونه انسان ماهر؛
از 2.5 تا 1.5 میلیون سال پیش زندگی میکرده است. انسان ماهر اولین گونه انسانی است که از سنگ و استخوان حیوانات ابزار ساخته است. محل زندگی؛ آفریقا.

گونه انسان کارورز؛
حدود 2 میلیون سال پیش؛ آفریقا.

انسان راست قامت؛
حدود 1.7 ملیون تا 70 هزار سال پیش زندگی میکرده است.
انسان خردمند، تکامل یافته از گونه انسان راست قامت است.
محل تکامل؛ آفریقا و مهاجرت به بیرون از آفریقا و به سمت آسیا.

بعد از انسان راست قامت، گونه های مختلفی به مدت های زمانی گوناگون در نقاط مختلف زندگی کرده و منقرض شده اند که در اینجا فقط به گفتن تیره برخی از آنها و زمان زیست شان بسنده میکنیم.

انسان پیشگام؛
اولین گونه کشف شده در اروپا 1 میلیون و 200 هزار سال پیش.

انسان هایدلبرگی؛
گونه ای که از حدود 600 هزار سال پیش در آفریقا زندگی میکرده است.

انسان نئاندرتال؛
گونه ای که از 400 هزار سال پیش در آسیا و اروپا زندگی میکرده است.

انسان سپرانن سیس؛
گونه ای که از 500 هزار سال پیش در ایتالیا زندگی میکرده است.

*****

 قابل یاد دهانی است که نخستی‌سانان ابتدایی دوران نوزیستی؛ کوچک بودند و از لحاظ عادات احتمالاً به سنجاب شباهت داشتند. بسیاری از ویژگی‌ های اختصاصی نخستی‌ها، مانند میدان‌ های بینایی دو چشمی که روی هم می‌افتد، صورت کوتاه، پنجه‌های جلویی که اشیا را محکم نگه می‌دارد و همچنین اندازهٔ مغز و هوشیاری افزایش یافتهٔ آن‌ها، احتمالاً سازگاری‌ هایی برای زندگی روی درختان فراهم میکردند.

دودمانی که در نهایت به انسان ختم گردید، از روی درختان به کف جنگل فرود آمد تا به دنبال غذا بگردد و سرانجام شکار کند و شاید به‌ طور اتفاقی در حاشیهٔ جنگل، که تراکم درختان آن کمتر است، به زندگی پرداخته است.

سازگاری با مناطق مسکونی روی زمین در تداوم خود؛ به اتخاذ وضعیت ایستاده منجر شد. در این زمان دسته‌ های شکارچی دارای مقصد تولید غذا گسترش یافت.

نخستی سانان و گروه های متعاقب تکامل یافته از آنان؛ اغلب حیوانات درنده و گوشتخوار نبودند ولی غالباً در پی اتشسوزی جنگل ها در اثر صاعقه؛ که در نتیجه آن؛ حیواناتی پخته و کباب میشدند؛ خاصتاً گونه ای که به انسان منتهی شدند؛ به گوشت پخته که عذایی هضم شده است؛ دسترسی و عادت یافتند. و سپس با کشف و استیلا بر آتش؛ طرق صرف گوشت شکار را آموختند.

شاید ترتیب مشخص دندان‌ های انسان و خاصتاً دندان های نیش وی که کوتاه شده‌اند همراه با تغییر رژیم غذایی و هنگامی که این نوع تکامل اجتماعی روی می‌داد، به ‌وجود آمده باشد.

بر پایه تئوری های علمی، پیدایش نهایی گونهٔ انسان با انتقال گروه‌ های انسانی به سمت شکار در ابعاد بزرگ؛ که میزان زرنگی، هوش و همکاری را افزایش می‌داد، همراه بوده‌ است.

 

**********

دانش معاصر؛ دقیق ترین اطلاعات را از سیر تکامل و تطور حدوداً پنج میلیون ساله نوع بشر؛ به دست میدهد ولی اینهمه اطلاعات را در «کوتاه نوشت» های نابغه آسا! که اینروز ها ماشاء الله جوانان پرشور و شعور و انرژی ما به آن رو کرده اند و ایستگاه های نشر و پخشی هم گلچین هایی از آنها را با جملات تمجیدی و تشویقی همطراز کتاب ها و کتابخانه ها خواندن شان؛ به دست نشر میسپارند؛ نمیتوان گنجانید.

بر اساس این اطلاعات؛ بشر با اینکه ضمن تکامل بیولوژیکی، اناتومیکی و فیزیکی؛ دستاورد های بزرگ و سازنده از هوش بالای خویش در عرصه تنازع بقا فراهم کرده رفته که در فرهنگ های اولیه متبلور شده است؛ معهذا به طور یک کل طی دوران های بسیار طولانی نتوانسته است خود را از عالم وحوش؛ قسمِ بارز متمایز و منفک سازد.

این دوران های بسیار طولانی که هنوز شامل حال خیلی از قبایل جنگلی و کوهی و صحرایی در اطراف و اکناف عالم میشود؛ تحت عنوان «عصر توحش» مطالعه میگردد. از عصر توحش تا عصر تمدن؛ دوران کشدار و گسترده ای نیز به نام «عصر بربریت» مطرح است که خیلی از جوامع بشری علی الرغم «واردات  تمدنی» هنوز در همین بازه تکامل اجتماعی و کلتوری قرار دارند.

لذا بدون حصول کلی ترین اطلاعات از این برهه های ده ها و حتی صدها هزاران سال عمر نوعی بشر؛ حتی میسر نیست ما تصور واقعی از واژهِ «انسان» پیدا نماییم تا چه رسد به «انسانیت».

اینجاست که تمنا می رود این «کوتاه نوشت» ها را دنبال فرمائید و پرسش ها و ملاحظات و انتقادات خویش را با ما شریک سازید.

 

 

 ++++++++++++++++++++++++++++++

 

ضرورت حادِ رستاخیز برای احیا و اعتلای «انسانیت»

 

در اغلب فیلم ها و بگو مگو های آثارهنری و نیز گفتمان های عادی و عامیانه؛ حینی که بناست یک نومیدی فوق العاده از کسی رفع و دفع شود و به طرف؛ امید و استواری و پایداری هدیه گردد؛ چنین جملات حکمی به کار گرفته میشود:

ـ انسانیت که هنوز نمُرده است!؟

ـ آخر؛ انسانیت که هست!؟...

به نظر میرسد حتی بزرگترین فلاسفه و نوابغ هم که عندالموقع چنین احکام را در متون آثار خویش استفاده نموده اند و استفاده مینمایند؛ کمتر به عمق معنایی و مصداقی آنها نظر داشته اند و یا به لحاظ محدودیت های زمانی و مکانی؛ میتوانسته اند نظر داشته باشند!

بدینگونه؛ گویا «انسانیت» از بدیهیات مورد اتفاق همه گان یا کم ازکم اکثریت مطلق در عالم بشری میباشد؟!؛ مثلاً بدان حد که میگویند: «آفتاب آمد؛ دلیل آفتاب»!

اما باید توجه کرد که حتی تحکم «آفتاب آمد؛ دلیل آفتاب»!؛ فقط در محدوده ای معنا و مصداق دارد که دو جانب گفتگو و جدل؛ از «آفتاب»؛ معنا و مصداق معین و مشترکی را مدنظر داشته و (فرضاً) تنها درین راستا گرفتار شک و تردید باشند که آیا خود؛ در ظلمتی زیر زمینی، زیر آبی، زیر سقفی، زیر ابری یا کسوفی... قرار دارند؛ یا در اعماق ظلمت شبی دیجور؛ که اساساً آفتاب در دور دستِ ناکجا ها مفقود است!؟

در حالات نخست؛ مسلم است همینکه حد و مرز ظلمت مؤقت و محدود بشکند؛ آفتاب؛ دلیل آفتاب می آید و دیگر بحث و جدل و استدلال و استنتاج و اثباتی در کار نیست!

در پایان شب دیجور نیز؛ عین حکم معنا و مصداق می یابد؛ فقط زمان طولانی تر و حوصله مندی بیشتری ضرورت میباشد.

ولی؛ هرگاه به دلایل زبانی و دیداری و شنیداری وغیره؛ منظور طرفین از «آفتاب» عین چیز نباشد؛ مثلاً برای انگلیسی زبانی که فارسی بلد نیست و برای مقابل او؛ و یا برای کور سیاه بین که فرق شب و روز را نتواند و برای بینای سالم و کامل؛ تقریباً محال است که به یکسان؛ آفتاب؛ دلیل آفتاب بیاید و قسم اتوماتیک بر مجادله و مناقشه پایان ببخشاید.

عین مورد؛ به طاقت کم ازکم هزار مرتبه بالاتر و بیشتر؛ در مورد «انسانیت» صادق و دقیق است؛ چرا که انسانیت؛ واقعیتی مادی و مشهود به برجستگی و عظمت و محسوسی و معلومی ی «آفتاب» نیست.

انسانیت؛ واقعیتی مفهومی و قرار دادی ـ یعنی ذهنی و نه عینی ـ است که مشمول سلسله ای از ارزش ها و ارزش نما ها میشود و از آنجا که به علل فرهنگی ـ و دقیق تر: خرده فرهنگی ـ ارزش ها و ارزش نما ها نزد گروه ها و اقشار و طبقات و اقوام و قبایل و مذاهب... مختلف بشری؛ مختلف است؛ مصداق و مدلول و پهنا و ژرفای «انسانیت» هم نزد همه افراد و آحاد بشری؛ تفاوت و گاه تضاد پیدا می نماید. مثلاً نزد گروه هایی چون «داعش» و امثال و اسلاف ایدیالوژیک آنها؛ ختنه کردن زنان و اخته کردن مردان کارکن در حرمسرا های خلیفه های خدا!؛ کمال «انسانیت» است؛ در حالیکه نزد سایر گروه های بشری؛ هردو عمل؛ ضد «انسانیت» میباشد.

هکذا تحمیل جابرانه و اکراهی باور و عقیده خود بر ضعفا و محکومان جنگی و حکومتی و در صورت امتناع و مقاومت؛ کشتار آنان و برده و کنیز و غلام ساختن اطفال و زنان و منسوبان شان؛ چنانیکه مدعیان خلافت اسلامی «داعشی» هم اکنون در مورد ایزدی ها و عیسویان متصرفات خود در عراق مرتکب میشوند؛ برای این بربر های تکفیری؛ «انسانیت» خدا تجویز کرده است(1) ولی نزد قریب کافه بشریت روی زمین؛ شنیع ترین موارد ضد «انسانیت» میباشد.

اینچنین برای طالبان پاکستانی و افغانستانی و جرنیلان و کرنیلان آی . ایس . آی و حامیان و تمویل کننده گان و امر و فرمان دهندگان امپریالیستی و عربی و یهودی شان؛ تمامی اعمال و فجایع صادره از آنها؛ چیز های بیرون از «انسانیت» نه بلکه کمال «انسانیت» است؛ آنهم «انسانیت»ی که گویا طرح و برنامه و ساختار و حدود و ثغورش از عرش و لوح و قلم الهی آمده است و در هیچ جزء و کُل آن؛ شک و شبه ای نیست!!!

در تاریخ معلوم بشر؛ تمامی فجایع و ظلم و اجحاف و قتال و تاراج و برده سازی و زجر کشی و زنده به گور کردن و مسخ و مثله ساختن آدم ها توسط حاکمان و زور آوران و جهانگشایان و استعمار گران و امپریالیست های سیاه و سرخ و زرد؛ توسط خود آنان و مداحان و کاسه لیسان شان منجمله سیستم غول آسای رسانه های معاصر کاپیتالیستی؛ کمال «انسانیت» خوانده و سروده شده و بیشترینه در حریر مقدسات؛ هم تلبیس و تزئین گردیده است و میگردد.

به راستی؛ سؤالی است سهمگین و بُرَنده و سوزنده که بالاخره «انسانیت» هست، نیست؟

اگر هست؛ پس چیست؟ از چه ناشی شده، ازکجا آمده، چطور میتواند یافته و شناخته شود، چطور میتواند علم گردد، احیا شود و اعتلا یابد؟؟؟

درین راستا در آینده ها «کوتاه نوشت» های نه آنقدر ها تراشیده و کوتوله؛ خواهیم داشت و از جوانان اندیشمند عزیز نظیر گرانقدری که اینک یک «کوتاه نوشت» ابداعی و الهامبخش و امید آفرینش به شما هدیه میگردد؛ تمنا داریم درین «کوتاه نوشت» ها و «کوتاه گفت» ها، کوتاه کوتاه، سهم بگیرند!

چنانکه می بینید این «کوتاه نوشت» زیاد مستقیم و یک راست به بحث «انسانیت» مربوط معلوم نمیشود ولی در «کوتاه نوشت» های پسین؛ بالاخره معلوم خواهد گشت که ارتباط و بی ارتباطی آن؛ از چه قرار است؟!

وانگهی؛ اینکه این عزیز و خیلی از همقطاراران «خط سومی» شان؛ «کوتاه نوشت» می کنند؛ واضحاً بدین معناست که عجالتاً چیز هایی مانند اندیشیدن و یاد گیری و خوانش و دانش ... در «انسانیت» افغانستانی؛ طاقت «دراز نوشت» و بلند گویی و پهن سرایی ندارد؛ تازه؛ «خط سوم» هم که «خط سوم» است!:

 

***

  کوتاه نوشت ِ «درد شکم»، به اقتباس از "گزارشنامه افغانستان"


نوشته: رضا شاه «محسنی»
غوغا و ناله های امروزی بیشتر از جنبه درد شکم است. اکثر مردم چه در بُعد روشنفکری و چه در بُعد توده، وقتی می نالند و صدایی سر میدهند، ناشی از گرسنگی و رنجش شکمی است. 
این گرسنگی دامنه ی وسیع دارد. کسی از بیکاری رنج می برد و کسی از کارنامناسب. عده ی از بدمعامله گری های بازار شکایت دارد و بعضی هم از شکست و قریب به شکست تجارت اش. کسانی هم هستند که از مزد کم و کار زیاد در عذاب هستند. 
اما کمتر کسی در این سر زمین پیدا می شود که از فقر فکری، از سرنوشت اندیشه ها، از خمود و جمود بودن جامعه به حیث یک موجود زنده سخن بگوید و نگران باشد. کمتر کسی درین سر زمین.. [هست] که از نبود یک خط فکری و حرکت فکری این مرز و بوم بنالد و صدایی سر بدهد که (آهای موجود زنده! اگر هر ثانیه ی زندگی تان بدون کدام اندیشه و تعقل سپری می شود در حقیقت شما بزرگترین سرمایه این کشور و نسل آینده ی این وادی را به باد فنا داده اید)
امکان ندارد که همه در چوکی های حکومتی جا شوند، همه حزبی شوند و همه وقت سیاست حرف اول را بزنند، پس بیایید یک کمی روی اندیشه ها و مفکوره ها کار کنید.
مهم نیست که شما در حکومت آینده در جای کلیدی بدنه ی حکومت موقف داشته باشید و چند صباحی کروزین و گارد بدرقه ی تان کند.
بیایید در راه روند طبیعی زندگی انسان(موجود متفکر و بااندیشه) قدم بردارید و نسل این جغرافیایی بشری را از بردگی و ذلت نجات بدهید.
حداقل از بین این سی ملیون، یک پنج فیصد اندیشه تولید کنید و سنگ بنای یک جامعه ی با اندیشه و متفکر را بگذارید.
بس است این همه ذلت، خودفریبی، سیاست های ناقص، نان و نام خواهی، و روی آب خانه سازی!

 

***

آری؛ بیائید در راه روند طبیعی؟ زندگی انسان(موجود متفکر و بااندیشه) [به عبارت این مبحث: در راه «انسانیت»!] قدم بردارید و نسل این جغرافیایی بشری را از بردگی و ذلت نجات بدهید.

حداقل از بین این سی ملیون[نفوس انسان افغانستان]، یک پنج فیصد اندیشه تولید کنید و سنگ بنای یک جامعه ی با اندیشه و متفکر را بگذارید.

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

1 ـ از کوتاه خبر های روز و روزگار:

ـ داعش 700 عضو یک قبیله را در "دیر الزور" عراق اعدام کرد

 خبرگزاری رویترز در بیروت، به نقل از ناظران حقوق بشر سوریه گزارش داده که اکثر اعدام شدگان غیرنظامی بودند و فقط ١٠٠ نفر آنها سلاح در اختیار داشتند؛ این افراد در برابر داعش که قصد تصرف روستاهای آنان را داشتند، مبارزه می کردند.

ناظران حقوق بشر سوریه نزدیک به اپوزیسیون سوریه اضافه کرده که تعدادی از اعضای یک طایفه در "دیر الزور" توسط اسلامگرایان مسلح سر بریده شدند.

انتشار این خبر درحالی است که داعش شب گذشته نیز در روستایی در شمال عراق، دست به قتل‌عام [دست کم 80 تن از] ایزدی‌ها زده بود.

 

    ـ ایزدی ها: دختران را بکشید تا بی عزت نشوند.

ـ دنیای اسلام در دست کیست؟ این دریاهای خون و توفان های بشری را چه کسانی مدیریت می کنند؟ مسلمان ها چرا به این سوال جوابی ندارند؟

برخی از سران طائفه ایزدی های عراق از کردها می خواهند که دختران آنها را به خاطر در امان ماندن از تعرض داعش به قتل برسانند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «پارس» به نقل از روزنامه اینترنتی "سبق"، برخی از بزرگان طائفه ایزدی از نیروهای پیشمرگ کُرد خواستند 2 مدرسه در شهرهای تلعفر و موصل را که محل اسارت دختران و زن های ایزدی است، بمباران کنند.

گروه تروریستی داعش می گوید که صدها زن و کودک ایزدی را از سنجار به تلعفر و موصل منتقل کرده است. داعش زن های به اسارت گرفته شده ایزدی را کنیز و غنیمت جنگی به حساب می آورد.

چند هفته پیش در پی خروج ناگهانی نیروهای پیشمرگ کُرد از سنجار، این شهر به اشغال داعش درآمد و بسیاری از مردم در حملات داعش کشته و آواره شدند.

سران ایزدی می گویند ترجیح می دهند دخترانشان بمیرند تا این که در معرض تجاوز تروریست های داعش قرار بگیرند.

در همین حال رادیو بی بی سی با اشاره به گزارشی از روزنامه تایمز افزود: صدها زن طائفه ایزدی که به دست تروریست های داعش در شمال عراق ربوده شده اند، با سرنوشت مبهمی روبرو هستند.

تایمز به نقل از سرویس اطلاعات اقلیم کردستان عراق از ربوده شدن هزاران زن عراقی خبر می دهد که به عنوان کنیز به قاچاقچیان انسان فروخته شده یا در اختیار تروریست های داعش قرار گرفته اند.

بنا به گفته یکی از افسران امنیتی اطلاعات کردستان عراق، آنها اطلاعاتی در اختیار دارند که تروریستها این زنان را بین 500 تا 3000 دلار به قاچاقچیان انسان می فروشند.

رونامه تایمز بر این باور است که گروهک تروریستی داعش دستکم هزار و  200  زن عراقی را از شهر سنجار و هزاران زن دیگر را از شهرها و روستاهای عراق ربوده است.

تروریستها از دو مدرسه در شهرهای تلعفر و موصل بعنوان محل اسکان موقت این زنان استفاده می کنند.

 

ـ خرید و فروش زنان عراقی حلال است!

مفتی وهابی و عضو هیئت العلمای عربستان اقدام گروه تروریستی داعش در خرید و فروش زنان و دختران عراقی را تایید کرد و آن را حلال دانست.

     «صالح الفوزان» در نواری ویدیویی که از او منتشر شد، گفت: اقدام داعش در خرید و فروش زنان و دختران عراقی حلال است و هیچ منع شرعی ندارد.

عناصر گروه تروریستی تکفیری – بعثی داعش اخیرا صد‌ها نفر از زنان وابسته به اقلیت‌ها را در عراق تصاحب کردند و در بازار به فروش رساندند.

هلال احمر عراق در بیانیه‌ای اعلام کرد: «عناصر داعش پس از کنترل شهر سنجار صد‌ها خانواده را به اسارت گرفتند و پس از کشتن مردان، زنان ایزدی را با خود بردند تا به عنوان برده و کنیز نگهداری کنند یا بفروشند.»

در سال ۲۰۱۳ «یاسر العجلونی» از شیوخ سلفی در اردن، فتوا داده بود؛ در درگیری‌های سوریه تملک زنان و دختران (برای گروه های مسلح مخالف) مجاز است.

وی در این فتوا که در فیسبوک منتشر کرده بود نوشت: «به خواست خدا به زودی ویدیوهایی منتشر می‌کنم که در آن‌ها برده داری و کنیزداری در درگیری‌های شام مجاز شمرده می‌شود… آنان (تروریست‌ها) می‌توانند زنان را به مالکیت خود در آورند و بدون مهریه و عقد ازدواج با آنان نکاح کنند و اگر فرزندی نیز از این راه متولد شود پدر چنین فرزندانی در مراکز شرعی مشخص می‌شود؛ پس مجاهدان (تروریست‌ها) زنان و دختران را به مالکیت خود در آورند که این کار مطابق با گفته خداوند در قرآن کریم است.

لینک منبع : خرید فروش زنان عراقی حلال…

ـ لباس پاکستانی بپوشید/دختران خود را برای جهاد نکاح آماده کنید

براساس فرمان جدید گروه تروریستی تکفیری داعش به ساکنان موصل که از طریق بلندگوها در شهر اعلام شد، اهالی نینوا و مرکز آن موصل، از این پس فقط باید البسه پاکستانی به تن کنند.

به گزارش ایرنا، گزارش شاهدان و منابع محلی از موصل حاکی است، گشت های داعش با حمله به فروشگاه های لباس در موصل، البسه های داخل آن را خارج و مصادره کردند. آنها همچنین درب های فروشگاه های تعطیل را شکسته و لباس های داخل آن را خارج کردند.

این تازه ترین فرمان عناصر گروه تروریستی داعش است که براساس آن، هر شهروندی که از این پس لباس های معمولی به تن کند، دستگیر شده و مجازات خواهد شد؛ البته هنوز نحوه و میزان مجازات آن اعلام نشده است.
عناصر این گروه تروریستی، همچنین به مردم محلی اعلام کرده اند که تا پایان تعطیلات عید فطر فرصت دارند دخترانشان را برای جهاد نکاح (برای اعضای مسلح داعش) آماده کنند.
آنها از بلندگوها این موضوع را به اطلاع مردمی رساندند که روز معین اجازه نیافتند نماز عید فطر را بخوانند.
خبر دیگری که از موصل رسیده اینکه در دو روز گذشته عملیات سرشماری زنان و معاینه آنان برای تصدیق انجام ختنه، توسط عناصر داعش در نینوا و مرکز آن موصل آغاز شده است.
گفته می شود داعش برای انجام این کار، تعدادی از زنان عضو این گروه تروریستی از تونس و سوریه را به کار گرفته است. تصمیم ها و فرامین گروه تروریستی تکفیری داعش، هراس و رعب را بر سراسر موصل حاکم کرده و مردم عادی از مجازات های داعش که بعضا با اعدام و مرگ همراه است، وحشت دارند.
همچنین عناصر گروه تروریستی داعش این روزها سرگرم تخریب و انهدام همه ساختمان ها، اماکن مقدسه و مساجد در نینوا و مرکز آن موصل هستند.
براساس آخرین گزارش ها، این گروه تکفیری مراقد پیامبران الهی؛ یونس، شیث و جرجیس را تخریب کرده و کلیسای مریم عذرا را نیز به آتش کشیده اند. همچنین خبر تایید نشده ای مبنی بر انهدام برج الحدباء، یکی از آثار ارزشمند تاریخی عراق در موصل وجود دارد.

 

        ـ جنایات اسرائیل؛ اشک سازمان ملل را در آورد

سازمان ملل از کشتار غیرنظامیان به ویژه کودکان و زنان در حملات اسرائیل به غزه به شدت اظهار نگرانی کرده و خواستار قطع فوری این حملات شده است.

آقای گریس گانس، سخنگوی آژانس کار و امداد سازمان ملل که با شبکه الجزیره صحبت می کرد گفت که از کشتار غیرنظامیان در غزه شوکه شده است و او در این هنگام جلو گریه خود را گرفته نتوانست.
در تازه ترین مورد، در حمله راکتی رژیم اسرائیل به یک مدرسه تحت نظارت سازمان ملل؛ ‍۱۵ نفر کشته و ده ها تن دیگر زخمی شده اند.
سازمان ملل اعلام کرده است که بیشتر قربانیان کودکان و زنان بودند که به این مدرسه پناه آورده بودند.
براساس آمار ارایه شده از سوی سازمان ملل، ۳۳۰۰ نفر به این مدرسه پناه آورده اند و قبلا ارتش اسرائیل به آنها هشدار داده بود که خانه ها یشان را ترک کنند.
گریس گانس، گفته است که قربانیان در حال خواب بودند که هدف راکت های اسرائیل قرار گرفتند.
وقتی آقای گانس جلو گریه خود را گرفته نتوانست؛ شبکه الجزیره مجبور به قطع این گفتگو شد.
    ـ دنیا شرمنده است
از آغاز حمله اسرائیل به غزه ، حدود ۲۰۰۰ فلسطینی که اکثرا آنها غیرنظامی بودند کشته و حدود 8000 نفر زخمی و ده ها هزار نفر اواره شدند و قریب کل آبادی های غزه به خاک یکسان گردید.
یونیسف تایید کرده است که در میان قربانیان صد ها کودک شامل هستند که بیشتر آنها یا درخانه و یا در محله های زندگی شان کشته شده اند.
آژانس کار و امداد سازمان ملل بیانیه یی صادر کرده و در آن گفته است که کشتار غیرنظامیان در غزه که شامل کودکان و زنان می شوند، توهین به بشریت است.
در بیانیه این سازمان آمده است:
̎امروز برای جنایاتی که اسرائیل در غزه مرتکب شده، دنیا باید شرمنده باشد.̎
آژانس کار و امداد سازمان ملل به صراحت گفته است با وجود اینکه ماموران آنها هفده بار موقعیت مدرسه ایرا که در آن ۳۳۰۰ غیرنظامی پناه آورده اند به اسرائیل اطلاع داده بودند اما بازهم ارتش اسرائیل این مدرسه را گلوله باران کردند.
آخرین بار؛ چندساعت مانده به حمله؛ این اطلاعات به جانب اسرائیل مخابره شده بود.
بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل نیز این حمله را گستاخانه خوانده و گفته است که چیزی شرم آورتر از حمله به کودکان در خواب؛ متصور نیست.
فراتر از انسان دوستی
براساس آمارهای ارایه شده از سوی آژانس کار و امداد سازمان ملل، این ششمین حمله اسرائیل به مدرسه های تحت نظر سازمان ملل است که در آن هزاران غیرنظامی پناه آورده اند.
با توجه به وسعت جنایات رژیم اسرائیل، سازمان ملل اعلام کرده است که این سازمان از حوزه انسان دوستی فراتر رفته و وارد مسوولیت پذیری برای نجات جان انسان های بی گناه شده است.
پیشتر، کمیشنر عالی حقوق بشر سازمان ملل، حملات اسرائیل به نوار غزه را محکوم کرده و گفته است این حملات را می‌توان جنایت جنگی خواند.
این در حالیست که ایالات متحده امریکا از حملات رژیم اسرائیل و از جنایات این رژیم در غزه حمایت کرده است.
باراک اوباما، رییس جمهوری امریکا با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل تلفنی صحبت کرده و به او اطمینان داده که دفاع از کشور، حق اسرائیل است.
آقای اوباما بدون ذکر رقم قربانیان در غزه خطاب به نتانیاهو گفته است که هیچ کشوری نمی‌تواند تحمل کند که به داخل مرزهایش راکت شلیک شود.
کارشناسان، می گویند که در جنایات رژیم اسرائیل علیه فلسطینی ها؛ امریکا نیز متهم است و باید روزی این کشور از جنایات جنگی که رژیم اسرائیل مرتکب شده جواب بدهد.
این کارشناسان به این باورند که این حمایت
̎بی باکانه̎  امریکا، جان هزاران امریکایی در کشورهای مختلف را با خطر جدی مواجه کرده است.

 

 


بالا
 
بازگشت