مولود‌هاي نامشروع قدرت سیأ سی درافغانستان !

    پیوسته به گذشته قسمت چهل وسوم :

 

 محمد امین فروتن

 

نظرهرکس نسبت به هرموضوعی نه میتوان بهتر از نوع اطلاعاتی باشد که در آن زمینه دریافت می دارد . اگر اطلاعات درستی به او بدهی و سپس او را به حال خود واگذاری شاید تا مدتی هنگام اظهار نظر اشتباه کند اما امکان اظهار نظر درست تا ابد با او خواهد بود . در عوض اگر به او اطلاعات نادرست  یا ناقص و آگنده از تبلیغات و شعار های واهی  بدهی دستگاه اندیش اش را یکسره ویران کرده ای و او را به سطح پائین تر از انسان تنزل داده ای .

                                        آرتور سالز برگر                                

 

طوریکه خواننده گان ارجمند میدانند از چند ماه بدینسومیتود نگارشم را کمی تغییر داده ام و جدید ترین حوادث و وقائع را بصورت مستند و کوتاه تقدیم شما عزیزان می کنم اما گاهی بصورت استثنائی و فوق العاده  برخی از همان مطالب تازه ای را نه میتوانم بصورت فشرده و مختصر خدمت خواننده گان عزیز برسانم زیرا هرچه داستان میهن به خون آغشته مانرا دنبال میکنیم و در این راه به پیش میرویم به تدریج مطالب جانبی و لازم برای تشریح و تفسیر همه جانبه حوادث مورد بحث ما در برابرم ظاهر میشوند . در چنین شرائط است که ناگزیر با تمامی تلاشهایم که در راه  مختصر رساندن روح حقیقت حوادث انجام میدهم نه میتوانم بحث را بویژه در حوزه  جامعه شناسی  و تاریخ آدیان همچون در دیگر حوزه های حیات بشر بصورت فشرده و مختصر ارائیه نمائیم  از این بابت از تمامی خواننده گان گرانقدر و علاقه مندان گرامی این قلم قبلأ پوزش می طلبم . اما بعد :

نخستین وتازه ترین مطلبی که از قول رئیس اشرف غنی دامت برکاته به نشررسیده همانا اظهاراتی است که در پاسخ به پرسش یکی از خبرنگاران حاضر در کنفرانس مطبوعاتی منعقده مورخ           ۱۰ عقرب ۱۳۹۳ در قصر ریاست جمهوری گفته بود  که شما در نشست روند استانبول طالبان را مخالفان سیاسی خواندید آیا به واقعیت طالبان مخالفان سیاسی هستند؟ اینگونه فرموده بودند :

https://www.youtube.com/watch?v=UnftMBmUB4Q

« هر کسی که با نظام مشکل داشته باشد مخالفت سیاسی دارد، مخالف سیاسی به مخالف مسلح بدل می شود از این جهت باید وضاحت داشته باشیم دیدگاه اختلافات سیاسی در برداشت وجود دارد اگر این را قبول نکنیم چرا صلح میخواهیم؟ صلح را با کسی نمیکنیم که دیدگاه مشترک سیاسی داشته باشیم          ما افغانها هم از نگاه وطن پرستی، از نگاه اعتقاد به دین مبین اسلام و از نگاه آینده دیدگاه مشترک داریم اما بر این که دولت چی رقم تشکیل شود چی وظایفی را انجام بدهد و یا به چی شکل جامعه ای ما اداره شود نظریات مختلف در جامعه ما وجود دارد.!»

بیان چنین اظهارات پارادُکسیال از زبان کسی که وقتی برای نخستین بار به پیشگاه خداوند (ج) و مردم افغانستان بحیث رئیس جمهور کشور  حلف وفاداری یاد میکرد سخنرانی اش را با خطبه سیاسی خلیفه اسلام حضرت ابوبکر (رض) آغازنموده بود جایی نهایت تعجب دارد . زیرا درهمان سخنرانی تاریخی اش با استناد بر سخنان خلیفه گرامی اسلام  که بدون شک سخنرانی یک زعیم سیاسی یا رئیس نظام آن با توجه به شرائط عمومی سیاسی و اقتصادی آن روزگار بود چگونه ممکن است مردی بیش از چهارده صد سال پس از آن روزگار سخنانی بر زبان آرند که نه میتوان  به جزنگاه سکولار Secular به زندگی بویژه  در تقابل با اظهاراتی که در نخستین سخنرانی اش بر آن استناد نموده بود چیز دیگری تعبیر نمود .

https://www.youtube.com/watch?v=n2OhWu5S_dg

البته باید گفت که مفهوم سکولاریسم Secolarism همچون بسیاری از مفاهیم نوین دیگر ، بر بستر تجربه مدرنیته در اروپای جدید روئیده و از درون اندیشه ، فرهنگ و فرآیند تحولات چهار قرن آخیر مغرب زمین سر بر آورده است ودر راهیابی به دنیای فرهنگها و زبانهای غیر غربی لباس ترجمه ها و معانی گوناگونی را بر تن کرده است . وشاید هم تعبیر رئیس اشرف غنی  هم از همین گونه تعبیر های معیوبی باشد . بدون شک که فرآیند سکولاریسم Secolarism دارای ترمنولوژی و پرنسیپ های مربوط با خودش است که  جهت اطلاع حضرت رئیس اشرف غنی خان باید گفت که اینگونه سخنان متضاد وپارادُکسیال به جز اینکه توهمات و فرآورده های یک  "استراتیژیی شتر مرُغی" دانیست تعریف دیگری ندارد ، چنـــانچه بــارها به عنـوان یـک شاگـرد کـوچک این حوزه به عرض رسانده ام دین مقدس اسلام یک بسته ای است که بحیث  مجموعه  اصول و ارزش های متعالی انسانی برای تمامی نسل ها و باشنده گان تمامی زمانه ها  از جانب خداوند بزرگ با تناسب فطرت فردی و اجتماعی انسانها در نظر گرفته شده است و خداوند (ج) نیز این حقیقت بزرگ دینی را چنین توضیح  می دهند :  يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ ادْخُلُواْ فِي السِّلْمِ كَآفَّةً ...ای کسانیکه ایمان آورده اید شما در سَلمِ که همانا اسلام باشد بصورت کامل و به اقتضای و کفایت هر زمان داخل شوید .  لهذا باید گفت که اسلام یک اندیشه تکاملی درذات  انسان است ، نه یک کالا یا مجموعه ای از اجناس صادراتی ، ! و نه هم یک شعار انتخاباتی ! البته باید اذعان کرد که نوع نگاه اعتقادی جناب رئیس  اشرف غنی نسبت به  انسان و جامعه همچنان دین و اندیشه که وی از آن  بحیث یک اعتقاد مشترک با مخالفان مسلح افغانستان یاد میکند نه تنها با حقائق زمینی انطباق ندارند بلکه آدم کشان حرفوی و مزدوران شبکه های جاسوسی مانند دسته های از تروریستان القاعده وغیره که در بستر فضیلت های مصنوعی اش از مخالفان مسلح به مخالفان سیاسی تنزیل یافته اند  نیز از آن برئت  اعلام میدارند زیرا رجال و شخصیت های  با طبع  و سیاست های مکارانه و شتر مرغی را اهل  یک معامله سیاسی نه میدانند  وآنها را فاقد اراده آزاد و مستقل می شمارند . همچنان که قبلأ نیز ازین قلم مطالعه فرموده اید اسلام از لحاظ اجتماعی و تاریخی  دارای یک شکل و رنگ خاصی نیست بلکه جوهر و حقیقت متعالی الهی است که با چرخ عقلانیت و خِرد اجتماعی یا همان اجتهاد پویا و دینامیک استعداد های نهفته در انسان را زنده میسازد و درراستای تربیت و پرورش وی توجیه میکند بنأ در پرتو  آنچه که امروز در جامعه خود میبینیم خشونت بصورت مافیائی عملی میشود  و هر روزو هرلحظه  قربانیان تازه ای را به شکل درد آوری در دآمن خود میگیرد ،

وجه مشترک در نگاه وطن پرستی ۱ مخالفان مسلح  سیاسی با رئیس اشرف غنی  :

حتی اگر همه مدافعان وضع موجود متحد شوند و بگویند که دیگر مخالفان مسلح و آدم کشان حرفوی وابسته با شبکه های استخباراتی چون سازمان اطلاعات نظامی پاکستان ISI سازمان امنیت عربستان GENERAL  INTELLIGENCE  SERVICE  (   GIS) وغیره سازمان های جاسوسی منطقه و جهان یکشبه تغییر موضع داده و با  استخاره های قدرت رئیس غنی اهلی شده اند مخالفان مسلح مردم افغانستان را در بستر استراتیژیی شترمرغی روزی برادران ناراضی و روزی هم مخالفان " سیأ " سی بنامند .  نه میتوان از کشتار های بی رحمانه مخالفان مسلح  که با وعده وکلید های  بهشت بصورت و انجام عملیات انتحاری  توسط نوجوانان نابالغ  انجام میگیرند چشم بپوشانند .  شاید هم نگاه وطن پرستی جناب رئیس اشرف غنی با نگاه قاتلان مردم و جاسوسان استخبارات معلوم الحال منطقه و جهان یکی باشد اما هیچگاه نباید  رئیس اشرف غنی به نمائنده گی از  صد ها هزار شهید اعم از برادران هزاره ، پشتون ، تاجیک - ازبک - ترکمن و دیگر اقوام مظلوم ساکن در افغانستان را کشتار های خونینی که قبل و یاهم در خلال سیزده سال رژیم مبارکه مافیائی  به شکل فجیعی انجام یافته است  در بازار مکاره صلح به قمارزند . رئیس اشرف غنی  در کنفرانس دیروزی خود که پس از سفر بیت الله و چین در باغ ارگ قصرریاست جمهوری دائر نموده بودگفتند  : هر کسی که با نظام مشکل داشته باشد مخالفت سیاسی دارد، مخالف سیاسی به مخالف مسلح بدل می شود از این جهت باید وضاحت داشته باشیم دیدگاه اختلافات سیاسی در برداشت وجود دارد اگر این را قبول نکنیم چرا صلح میخواهیم؟ پس از صغری و کبرای که در آن کنفرانس از سوی رئیس غنی گفته شد سرانجام در تعریف حکومت وحدت ملی فرمودند :

 سی و شش سال جنگ، مهاجرت، زیاده از سه میلیون مهاجر در ممالک همجوار، زیاده از یک میلیون مهاجر در ممالک اروپایی و امریکایی و غیره، زیاده از یک میلیون بیجا شده ای داخلی آیا انعکاس کننده از این نیست که نظریات مختلف وجود دارد دلیل از اینکه حکومت وحدت ملی !! تشکیل شده است از خاطر چیست؟

براستی هم که آقای رئیس غنی را باید به جایی دؤمین متفکرجهان  مفتخر بر لقب نخستین متفکر دنیا ساخت ، تعریفی را که  این آقای دومین متفکر جهان از حکومت وحدت ملی!! دارند چنان مسخره آمیز است که موجب خنده های پیهم  موشها ی اهلی شده و" سیأ"سی شده  نیز میگردد . چه کسی نه میداند که طرح حکومت وحدت ملی !! برای نخستین بار و پس از مشاجرات و مجادلات لفظی  وبه " قول اعلیحضرت  حامد کرزی  جنگ های زرگری " و حتی هشدار های پهلوانان پنبه ای هردو دسته برای براه انداختن انقلابات سبز و نارنجی با مداخله مستقیم جان کری John Kerry وزیر خارجه دارالخلافه واشنگتن و یان کوبیس  Kubiš  . jan نمائنده خاص سابق سرمنشی ملل متحد در افغانستان در سفارت کبرای ایالات متحده امریکا در کابل  طرح ریزی و به امضأ رسید و دوتیم انتخاباتی طی موافقتنامه ای  بنام دولت وحدت ملی افغانستان !! بر آن مهر تائید گذاشتند  . !!  

نگاه به آینده و دیدگاه مشترک رئیس غنی با مخالفان تازه سیاسی شده !!

وقتی سخنان تاریخی  جلالتمآب رئیس اشرف خان غنی را درکنفرانس مطبوعاتی مورخ دهم عقرب سال ۱۳۹۳ را شنیدم  بلا درنگ درذهنم خاطره ای از نخستین سالهای قدرت کودتای حزب دموکراتیک خلق افغانستان خطور کرد ، که نقل میکنند وقتی دریکی از علاقه داری های ۲ دور دست افغانستان فرزند نیمه باسواد خانواده که در حلقه های تشکیلاتی حزب حاکم عضویت داشت در یکی از علاقه داری ها بحیث علاقه دار مقرر شده بود و با آمدن به منزل تمرین رفتن به نخستین روز کاری بحیث علاقه دار را میکرد مادرش از وی پرسید که پسرم تو خو امروز بسیار خوشحال هستی علت این خوشی مفرط تو در چیست ؟ پسر که تازه از تمرین ذهنی قدرت  فارغ شده بود در جواب مادر گفت که من بحیث علاقه دار فلان جا مقررشدم ، مادرش نیز به جای اینکه خوشحال شود سخت گریست و گفت که من امروز مطمین شدم که مردم افغانستان مرده اند زیرا وقتی تو که با این فهم و سواد  علاقه دارمقرر شدی پس مردم مرده اند . من هم وقتی سخنان رئیس غنی را بویژه بخش " نگاه مشترک با آئنده " را که گویا کسانی که آدم کشان حرفوی اند و از اجرای هیچگونه جنایت دریغ نه میکنند با جلالتمآب رئیس اشرف غنی که همانا اشرف غنی  احمدزی سابق باشد دارای نگاه مشترکی اند با خود گفتم عجبأ ؛ چگونه ممکن است با حمل لقب دؤمین متفکر جهان و" ریأ " ست جمهوری اسلامی افغانستان  اینگونه پوپولیستی و عوام فریبانه  صحبت کنند ؟ و گذشته ازاین اخلاقأ هم به قدری نشان دهنده سقوط اصول و ارزشهای قبول شده حقوقی و انسانی باشد که در برابر ارضای غریزه شهرت و طبعأ قدرت از حقیقت اظهر من الشمس چشم بپوشاند . و طناب سرنوشت نه تنها از خود بلکه تقدیر ملتی را که از انبوهی مشکلات فرهنگی و اقتصادی رنج می برند بر عقب سرنوشت جانیان و آدم کشان ببندد . واقعأ که دلم براین جامعه تحقیر شده افغانستان سوخت که دراوج قداست تاریخی و عظمت تمدنی و محیطی چه تیپ های حقه باز وعناصر مجهول و مجعول بر سرنوشت شان نازل شده اند . ؟

ادامه دارد

۱ :اصطلاح  وطن پرستی که در سخنان و فرمائیشات جناب رئیس اشرف غنی وجود داشته است کاملأ مفهوم دیگری را میرساند به گمان غالب که به جایی  وطن دوستی  حین اظهارات  وطن پرستی گفته شده است

۲ : علاقه داری ها کوچکترین واحد تشکیلاتی در افغانستان  بوده که با گذشت زمان آن واحد ها مبدل به ولایات و ولسوالی شدند .

 

 

+++++++++++++++++++++++

 

مخروط جامعه شناسی فرهنگی بحران در افغانستان

پیوسته به گذشته قسمت چهل و دوم

 

 

چگونه باشد حال قومی که در تلاطم  زندگی ، کشتی حرکت شان بشکند و هریکی بر تخته ای                                            بمانند و نظاره گر سقوط شان  باشند

                        

                             حسن بصری عارف شوریده مشرق زمین

 

 

وقتی چهل ویکمین یادداشت این حقیر از شبکه های اجتماعی و رسانه های جمعی اقبال انتشار یافت سیلی از تماس های عزیزان و علاقه مندان این قلم به نشانی اینجانب سرازیر شد و با توجه به اینکه گویا در قضاوت هایم شاید اشتباه کرده باشم و قبل از اینکه برای اذناب و کارگزاران  دولت جدیدی که بنام « دولت  وحدت ملی درافغانستان!! » تازه پایه گزاری شده است فرصت اجرای برنامه ها و طرح های  فراهم آید که در اجندا ی هریکی از دوتیم گنجانیده شده اند ، قلم را برداشته باشم  و همسو با دشمنان تاریخی ملت  افغانستان  نا انصافانه  و به دور ازپرنسیپ های قابل قبول در حوزه نقد سالم و بدون ارائیه راه حل معقول و مسالمت آمیز من نیزبنیاد های جامــعه و ملت مـانرا نشانه نگـــرفته باشم . با من سر صحبت درباره مطالب مندرج بخش چهل ویکم نوشته هایم را باز نمودند .

برخی از عزیزان و دوستان گرانقدرمان  با زبان رمز و ادبیات مجهول که بیشتر حیای سالها دوستی سبب بکارگیریی این اسلوب می گشت  ودرعین حال از جمله مطالبی که بیان می فرمودند   چنین پیامی را   میرساندند که شاید  نتوانیسته ام  درپایان طرح مباحثم به عنوان نقشه راه حرکت مردم و راه حل های عقلانی و قابل پذیرش توده ها را ارائیه کنم .!  کسانی که نه تنها با روح زمان آشنا یند و از سرگذشت اندیشه ها و فرهنگ ها بویژه از نقش ادیان در ایجاد تمدن امروز و مسیر حرکت فکری انسان در تاریخ آگاهی دارند بلکه  با توجه به همین ویژه گی ها ی فکری و عقیدتی روشنفکران متعهد و راستین جامعه  با این حقیرنیز حشرونشری داشته اند به خوبی  میدانند که برخلاف روزگار معاصر که نه تنها سکه روشنفکری را در« صرافی خدا !!» ۱  به نمائیش گذاشته شده اند بلکه سربازانی از جهل و فریب که خود را ازبنیانگذاران  مذا هب و  فقه تاریخی و تصوف مشرکانه  می نامند من به مقام دین و دیانت از زاویه دیگری مینگرم و میدانندکه هرچند مصلحت گوئی ها خوشایند است و فریب دادن و دروغ بافتن و تائید و تعریف کردن شرین اما من در طول تمامی عمرم که  بیشتر در جهاد فرهنگی و زندانهای سیاسی و آواره گی های لذت بخش سپری شده است شانس این چنین معامله گری ها و سازشه  را نداشتم !! اما به صورت روشن و بدور ازخصومت های کودکانه سیاسی و رقابت های مرسوم روشنفکری می بینیم که نوزادی  بنام دولت وحدت ملی افغانستان از یکسو با توده های محروم کشور مواجه است و می خواهند که باید به خواسته های مردم توجه خود را مبذول دارند و از سوی دیگر " دستهای " نیز که از آستین این اداره بیرون آمده و می خواهند بنام حقوق مردم و با تقسیم و ترسیم معادلات قدرت از ابزار قومی ،مذهبی -  نژادی - لسانی  و هر اسمی که چون خشت های دیوار د قالب منافع شان انطباق داشته باشند  استفاده مینمایند . لهذا  در چنین شرائط موهوم و بلا تکلیفی اجباریی  قانون اساسی افغانستان جامعه ای که فاقد نقشه راه و قطب نمای حرکت تکاملی اش میباشد در پس دیوارهای شعار و برج وباروی تسخیر ناپذیر القاب از هرنوع پیشرفت باقی مانده است و کاملأ طبیعی است آن دسته  از  نخبه گان جامعه ما که در دو گروه  متخاصم انتخاباتی اما به ظاهر دوستان یکدیگرکه دریک جبهه ای از انتخابات ریاست جمهوری  با آغاز "جنگ زرگری ۲" و در جلد دولت وحدت ملی افغانستان  گردهم آمده اند ضمن  تقسیم غنائیم مادی استقلال و همه آنچه را که به مثابه جوهر  اصلی  تاریخ  تمدن و فرهنگ  ملت ما محسوب میشوند نیز در معامله گذاشتند و به سبب آن دعوی ها ی حقیقی تقسیم غنیمت ها با گذشت یکماه و چند روز از اعلام نتائیج هنوز هم از تشکیل کابینه دولت وحد ت ملی افغانستان  خبری نیست .

چنانچه درجائی و در همین سلسله مباحث سیاسی و فرهنگی گفته ام که باید به مسأله دین به عنوان یک بسته مثلث نما  نگاه شود زیرا خداوند پاک در سوره البقره و  آیه ۲۰۸ قرآن کریم با صراحت می فرمائند که : يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ ادْخُلُواْ فِي السِّلْمِ كَآفَّةً کسانیکه ایمان آورده اید شما در سَلمِ که همانا اسلام باشد بصورت کامل و به اقتضای و کفایت هر زمان داخل شوید . این بدان معناست که اسلام را نه میتوان بدون درنظرداشت هریکی از اضلاع  این بسته ای مثلث نما مورد تطبیق قرار داد ،  به نظر من بحیث یک شاگرد کوچک حوزه سیاست و جامعه شناسی عــــناصر و مــــؤلفه های مـــنفرد و پراگنده ای از " دولت وحدت ملی افغانستان " باید در برداشت ها و تفکر انسانی کارگزاران اصلی هردو تیمی که روی تشکیل "  دولت وحدت ملی در افغانستان " به تفاهم رسیده اند نظاره کرد لهذا در گام نخست باید نسبت فکری و اعتقادی  آنها  را  با مفهوم عدالت اجتماعی و اقتصادی -  احیأی مؤلفه های منهدم شده در حوزه ملت سازی  و حل حقیقی و بنیادیی  مسأله ملی همچنان  نشان دهی ی نوع نظام متناسب با شرائط عمومی جامعه افغانی روشن سازند زیرا آنچه که ازاظهارات سران هردو تیم شامل در "  دولت وحدت ملی " و نیروهای پراگنده حامی  این نظام ظاهر میشود با هیچ سیستم و نظام مروج در جهان معاصر مطابقت ندارند .

شگفت انگیز است که رئیس احمدزی رئیس جمهور دولت وحدت ملی افغانستان علی الرغم آنکه این واقیعت را میداند و بیش از هر شخصیت حقیقی و حکمی  دیگری بر آن ؤقوف دارد و ماسوا از آن  در طول سیزده سال حیات نظام مبارکه مافیائی یکی از بنیانگذاران و کارگزاران اصلی این نظام مبارکه مافیائی محسوب میشود درنخستین سخنرانی اش که پس از انجام مراسم تحلیف بحیث رئیس مملکت  ارائیه فرمود بر خطبه اول خلیفه مسلمین چنین  تأکید نمود  :

https://www.youtube.com/watch?v=kLGxeL2p41E&feature=youtu.be

آقای اشرف غنی احمدزی بر نقش قدم نخستین خلیفه اسلام درحالی تأکید میکند که وی یکی از بنیانگذاران اصلی نظام  لبرال مافیائی به حساب می آید و هیچگاه نه میتوان این سیستم مافیائی حاکم  بر افغانستان را که عوارض و آثارناگوارآن ازهیچ کسی منجمله شخص حضرت اشرف غنی دامت برکاته پوشیده نیست با نظام ها و سیستم های نخستین روزگاران اسلام مقائیسه نمود . واز سوی دیگر  خلیفه مسلمین حضرت ابوبکر  دربخش  آخر خطبه خود کاملاًدلبستگی خود را نسبت به امت و مردم  نشان می‌دهد. آنها را به اخلاق حسنه دعوت می‌نماید و ازدروغ که مفاسد فردی و اجتماعی زیادی در بر دارد بر حذر می‌دارد، آنها را به راستگویی که یکی از خصایص عظیم انسانی و منشأ حصول اطمینان و لازمه حیاتی هر فرد و هر قومی است، ترغیب می‌نماید و به علاوه عواقب خانمانسوز فواحش و معاصی را به آنها تذکر می‌دهد تا بپرهیزند و بدین سان جامعه اسلامی، یک جامعه فاضله و آراسته به کمالات انسانی،جامعه‌ای که شایستگی حیات مطلوب و قابلیت تحرک، ترقی و پیشرفت داشته باشند در بین خود به وجود آورند. همچنان برای حفظ حقوق و شئون اجتماع و محافظت دین و پاسداری از مرزهای کشور و بسط عدالت اجتماعی و نشر دین خدا، امت محمد -صلى الله علیه وسلم-و همه مردم  را به شجاعت و سلحشوری دعوت و ترغیب می‌نماید، بدون آن که در اجرای این امر مهم که بقاء یا عزل خلیفه در اختیار این قدرت قرار می‌گیرد، به نفع خود و برای بقاء خود شرایطی پیش‌بینی نماید، تا شالوده بقای خود را زیر سایه این قدرت مستحکم کند، چه مسلم است که همین قوه است که اگر خواست خلیفه بماند، خواهد ماند و هرگاه اراده کند نباشد، نمی‌تواند بماند. درحالیکه هیچ نهادی حتی به شمول  نیروهای بلند بالای امنیتی  داخلی قبل از اعلام فیصله  قصر سفید  و سازمان ملل  از نوزاد معیوبی بنام " دولت وحدت ملی "  که پس از مشاجرات لفظی و تبلیغاتی فراوان هردو تیم انتخاباتی با اراده بیرونی در  جغرافیای بنام افغانستان به دنیا آمد  از این تولدی آگاهی نداشت  .

 گمان نه میکنم که با اندیشه های جدائی دین از سیاست و یاهم نگاه  سکولارسیاسی به حیات بشر که جلالتمآب  دکتر اشرف غنی احمدزی سابق دؤمین متفکر جهان و رئیس جمهور کنونی افغانستان جنگ زده بر آن افکار مباهات میکند  نظام حاکم بر افغانستان را ادامه دهنده راه و روش زندگانی  نخستین خلیفه  ویاهم سائر حاکمانی که  پس از رحلت حضرت پیامبر به قدرت رسیده بودند به حساب آورند . زیرا در این صورت با قضاوت علم جامعه شناسی تاریخی قدرت های بزرگ  که  در طی سیزده سال تمام بروی و"فاتحین  جنگهایش " حساب بازکرده اند ازوی به عنوان یک خلیفه ناتوان دست نشانده کار خواهند گرفت نه یک خلیفه ای همچون ابوبکر صدیق که برای توانمند ساختن امت در حوزه بسط عدالت و دفاع از مرزهای کشور مردم را به سلحشوری دعوت و ترغیب نمودند .

 درحا لیکه سوابق کاریی جناب رئیس احمدزی در کمیسیون انتقال قدرت از نیروهای بین المللی به آرتش ملی افغانستان حکایت غیر ازین دارد .  ثانیأ آنگاهی که بحیث رئیس جمهور منتصب جامعه جهانی  در زمینه حقوق سیاسی و مدنی شهروندان در حوزه تحقق عدالت اقتصادی که یکی از بدنام ترین عوامل خشونت و تروریزم در جامعه افغانی محسوب  میشود برای وی فرصت بعمل آمد چرا با استفاده از آن فرصت طلائی که برایش بوجود آمده بود فرمانی  برای  تساوی حقوق همه کارمندان دولتی صادر نه فرمود تا ریشه اصلی و طبقاتی فقر و بی عدالتی خشکانده می شد .؟ البته باید گفت که این فرمان نیز عملی نه میگردید لکن به عنوان یکی از نخبه گان و شخصیت های  ممتاز جامعه افغانی   که در برهه ای از تاریخ برای وی فرصت بدست آمده بود  محض برای قضاوت تاریخی نسل های آئنده  صدورچنین فرمانی باید در نخستین لحظات پس ازمراسم تحلیف صورت میگرفت که با تأ سف فراوان این فرصت نیز به هدررفت و ضائع گردید .

ادامه دارد

۱ : "صرافی خدا " واژه ای است که برخی از روحانیون متحجر مذهبی به نمائنده گی از پروردگار همچون بنگاه تجارتی  و مغازه ای برای  تبادل اسعار باز کرده اند و جان های شرین و مال های شرینتر از آن را به نمائنده گی خدا به  نام های متبارک مذهبی همچون اسعار تبادله میکنند .

۲ :  از جمله معروف  حامد کرزی رئیس جمهور پیشین  در باره  مبارزات انتخاباتی دو تیمی از دومین دور انتخاباتی که بر علیه یکدیگر اتهاماتی می بستند آنرا جنگ های زرگری خوانده بود  

 

 

++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

 رئیس احمدزی  با باور های مجعول و مجهولش !

               چه بوده است آن حکایت ؟        

پیوسته به گذشته قسمت چهل ویکم  : 

به عنوان یک انسان، غم انگیز است که دوستی نداشته باشی؛ ... اما به عنوان یک انقلابی غم انگیزتر است که دشمنی نداشته باشی ، چون برای یک انقلابی نداشتن دشمن به معنی محافظه کار شدن و سازش است!

 

                                 ارنستو چه گوارا

 

 

در گرماگرم دروغسازی ها و شایعه پراگنی ها و تهمت زنی ها و تحریف های پنهان و آشکار که هدف اش بدنام کردن اندیشه های انسانی و آزادی بخش اسلام در تاریخ جوامع بشر است  ودرعین حال با تسبیحِ تزور وریأ نهضت های بیداری و آزادی طلبی را ریشه کن میسازند . ناگهان چشم ام بر ویدیوکلیپی افتید که پس از چند دهه  درد و انتظار، حکایت از گفتگوی رادیو تلویزیون جهانی BBC با خانم رولا غنی  Ms,Rula Ghaniبانوی اول افغانستان که تازه درحرم سرای ارگ جابجاشده بود مینمود ، باخود گفتم که بالاخیره با این جابجائی پس از سالها درد و آلام  دردیده گان  بویژه زن مظلوم امروزی  جامعه افغانی روزنه ای از امید مردم گشوده شد و این فرشته ای از نجات ،  تمامی  آجنه و شیاطین را از قلعه تاریخی ارگ بیرون خواهند ساخت و مردم بیچاره افغانستان  بویژه زن مظلوم این سرزمین را از ذلت وبردگی نجات خواهند داد  . اما وقتی مصاحبه ای  خانم سنا صافی خبرنگار شبکه جهانی تلویزیونی BBC  با  این بانوی فرشته گونه را دیدم و شنیدم که وی بی هیچ اعتنائی به درد و رنج اصلی زن افغان  و هیچ توجهی به مسائل اصلی بشر امروزی منجمله زنان معاصربا ساده گی عجیبی گذشت و  فقط مشکل زن امروزی افغانستان را در بلند بردن مقام احترام آمیز اش که از سوی مردان باید برای شان ارزانی شود  محصور ساخت و از آن همه دشواری های تاریخی و فرهنگی ای که در راه احیای حقوق زن افغان وجود دارد با سرعت عبور کرد ، فقط با  این عامل اکتفاکردم که  رولا غنی بانوی که  تازه به مقام بانوی اول رسیده است خود در خیابان های بیروت که وی را عروس البلاد می گفتند با آموزه های دین حضرت مسیح بزرگ شده  وپس از اکمال تحصیلات  عالی جهت رسیدگی با فرزندان  کدبانوی خانه شده  ۱و طبیعی است نسخه های این بانوی ارگ نشین نیزنه میتواند درد و رنج زنان و مردانی  را که در فرهنگ و مناسبات سنتی مرد سالارانه جامعه سنتی مانند افغانستان  به دنیا آمده و بزرگ شده اند  آنچنانکه نسخه های  معالجان و پزشکان برخاسته ازین  مرزوبوم و ازاین آب وخاک برای تغییرواصلاح  درسطح زندگی عمومی مردم مؤثر پنداشته میشود مفید و مؤثر باشد .

 بویژه در عصر حاضر که نظام حاکم مافیائی از جنس سرمایه داریی لبرال همه انسان ها را از پایگاه ذاتی و فرهنگی خود در آورده و آنها را به صورت برده های نیاز مند و ذلیل و ذبون و چسبیده و مقلد ساخته است ، زن امروزی افغان بیش از هر رنج و درد دیگرمادی و اقتصادی اسیر مناسبات منحط فرهنگی و سنت های جاهلی شده  است که  همچون زولانه ها ی آتش  به د ور استبداد حاکم پیچیده است . با کمال احترام به شخصیت انسانی  خانم رولا غنی این بانوی گرانقدر اول افغانستان باید گفت که مصاحبه شما با خانم سنا صافی از تلویزیون جهانی BBC   فاقد نقشه راه برای  تغییر بنیادیی زن در جامعه افغانی بوده و نه میتوان به این گفتگوی تلویزیونی شما دل خوش کرد . البته درباره تمامی  تحقیقات و پژوهش های بانوی اول افغانستان که تازه در کاخهای  ارگ به نوشتن نسخه برای زنان افغان آغازنموده است با ید صمیمانه این واقیعت را گفت که متأسفانه زن افغان افغان را که ما درجغرافیای بنام افغانستان می شناسیم زن موجود در اروپا و یاهم بیروت نیست بلکه زن غربی موجود در افغانستان است لهذا در چنین محیط سربسته ء شبه فرهنگی نه آنکه شما در همین گفتگوی تان در جایی گفته اید که قصد ندارید سنت های جامعه را تغییر دهید با این تغییر ندادن ها موفق خواهید شد ، نه ! هرگزنه ! جایگاه و مقام شما تولید الگو برای نسل حاضر است که همه بسوی شما بحیث الگو برای زن افغان  مینگرند ، مگر چنانچه  شما در بخش انگلیسی این گفتگو تنها با اکتفا بر اینکه شما ذات واحدی را میپرستید که در دین اسلام نیز آنرا بحیث خداوند یکتا می پرستند ، و تذکر فرموده اید که من به عنوان کسی که با حضور شما بحیث بانوی اول کشور سخت علاقه مندم با تأسف که این نوع نگاه شما به تاریخ بویژه درحوزه خدمت به جنس زن معیوب و بیمار می پندارم و با جایگاه تان بحیث بانوی اول کشور تفاؤت فراوانی دارد زیرا شما در جایگاه همسر مرد اول کشور که در اکثر سخنرانی های خود شخصیت نخستین خلیفه اسلام را برای خود الگو می پندارد از صلاحیت های لازم برای چنین  جایگاه بهره مند نیستید ، من با صراحت کامل و به پاس احترامی که به شخصیت حقیقی شما دارم به عرض تان میرسانم که شخصأ یک معتقد راسخ العقیده مسیحی سکولاری  را نسبت به یک شبه مذهبی ریأ کار مسلمان نما  که به مقتضای "شرائط رسیدن به  قدرت" رنگ و جامه عوض میکند  هزاران مرتبه ارجحیت قائلم  شما حد اقل برای ماندن در قدرت به دروغ متوصل نه شدید و در نسخه انگلیسی مصاحبه تان گفته اید

https://www.youtube.com/watch?v=_HdNmYEA2Qo

متل اصلی مصاحبه که به زبان انگلیسی منتشر گردیده است

" خواست پروردگاراین بود که من  در یک خانواده مذهبی مسیحی به دنیا بیایم و درعین زمان با خواست خدا با همسر آئنده ام ملاقات کنم و تصمیم به ازدواج بگیریم ...مراسم عقد نکاح توسط یک امام سنی مذهب در حالی به انجام رسید که پدرم حیثیت  گواه یا شاهد  راداشت ، و هیچگاه مسأله مبنی براینکه من به اسلام برگردم مطرح نه شد زیرا هردوی ما به یک خدا باورداشتیم "

چنانچه یک منبع موثق از تلویزیون جهانی BBC به نواندیشی تربیون نواندیشان مسلمان افغانستان گفته است : « وقتی شبکه جهانی رادیو تلویزیونی BBC تصمیم گرفت که گروهی  از فیلمبرداران و عکاسان خویش  را با معیت  خانم سنا  صافی کارمند شبکه جهانی  BBC که از چند سال بدینسو در تلویزیون پشتوی BBC  انجام  وظیفه مینمایند غرض انجام مصاحبه با خانم رولاغنی که تازه در حرم سرائی  ارگ کابل جابجا شده بود غرض مصاحبه به این زن بی الائیش و صاف اندیش مسیحی  به کابل اعزام کند . خانم سنا صافی صبح همان روز با دفتر رئیس احمدزی تماس گرفت تا زمینه مصاحبه با اولین بانوی را که پس از چند قرن سکوت مستولی بر کاخ های ارگ و به حرم سرای آن زینت بخشیده بود فراهم کنند و بالاخیره وی به ساعتی که برای مصاحبه با این خانم لبنانی الاصل تعیین شده بود در ارگ قصر ریاست جمهوری افغانستان حضور یافت .

https://www.youtube.com/watch?v=RmDVhcSoJpM

   متن سانسورشده ای از گفتگوی خانم سنا صافی با خانم رولا احمدزی

 سرانجام مصاحبه باسه زبان پشتو – دری و انگلیسی ترتیب یافت که در این مصاحبه از روزگارشرین  محصلی اش و آشنائی با اشرف غنی را به تصویر وزبان کشید وقتی در باره زندگی شخصی اش از وی سوال بعمل آمد  خانم رونا غنی با نهایت سادگی و آمیخته با مهربانی در جواب خانم سنا  صافی گفتند که ……….. اصلأ غنی احمدزی با من هیچگونه شرط تغییر مذهب نگذاشت و من با همراهی غنی احمدز ی با همان باورهای دین مسیحیت در محضر یک امام سنی مذهب خطبه عقد خواندیم و هنوز هم با آئین خداپرستی مسیحی باوردارم ….وقتی این مصاحبه پس از بازگشت خانم سنا صافی که با معیت و همکاریی فیلمبرداران و عکاسان تلویزیون جهانی  BBC در ارگ ریاست جمهوری انجام داده بود و آماده انتشار گردید یکی از همکاران بخش پشتوی تلویزیون BBC بلا درنگ با دفتر ریاست جمهوری افغانستان تماس گرفت و ازکارمندان آن  دفتربا جدیت  خواست که باید حتمأ با رئیس جمهور اشرف غنی احمدزی درباره یک مطلب مهمی صحبت کند ، که پس از آن وقتی خبر به گوش رئیس احمدزی رسید واز نام و هویت اش با وی صحبت نمود بلادرنگ رئیس احمدزی گوش تلفن را بلند کــــرده و از کارمــــند بخش پشتوی تلویزیون جــــــهانی  BBC ”   که ” نواندیشی نه میخواهد با دلائل خاصی  اسم و هویت این کارمند بخش پشتوی BBC را افشأ کند “  مصرانه خواست تا این بخش مصاحبه ملکه رولا غنی را که گویا وی تاهنوزهم بر مذهب مسیحیت پای بندیی عمیق دارد و وی نیز خدای یکتا را پرستش میکند که  معتقدان بر مذهب اسلامی بر آن ایمان دارند  حذف کنند ، سپس مسأله به مدیریت عمومی  شبکه جهانی رادیو تلویزیون جهانی محول گردید و ریاست عمومی شبکه های جهانی رادیو تلویزیون BBC با توجه به وظیفه خطیر ژورنالیستی با ادعای آزاد بودن و بیطرف بودن رسانه جهانی تلویزیون BBC تصمیم گرفت که باید به هر حال این مصاحبه منتشر شود ، اما کسانی که در بخش پشتوی BBC به رئیس احمدزی وعده سپرده بودند که  بخش مورد نظر از امواج رادیو تلویزیون منتشر نخواهد شد دوباره با ریاست رادیو تلویزیون BBC مراجعه نمودند و گفتند که ما به رئیس غنی احمدزی وعده سپرده ایم که ازانتشار  این قسمت صرف نظر خواهد شد ،

http://www.bbc.co.uk/pashto/multimedia/2014/10/141015_hq_afghan_first_lady_rula_ghani

متن سانسور شده  مصاحبه برای بخش پشتوی  خانم سنا صافی با بانو اول افغانستان خانم رولا غنی

 لهذا ریاست BBC با تقاضای این کارمند شبکه جهانی  BBC تصمیم گرفت تا آن بخشی از مصاحبه ای  را که  هویت مذهبی خانم رولا غنی را بازگومیکرد سانسور نمایند اما بورد رهبریی  BBC نخواست تا بخشی از همین مصاحبه را که به زبان انگیسی  وبرای انگلیسی زبان های جهان ضبط شده بود بصورت اصلی منتشر نگردد ."» ۲

سخت شگفت  انگیز و جالب است که یکی  از مشهور ترین چهره ها و رجال تاریخ  افغانستان درعین حالیکه خود را دؤمین متفکر  جهان میداند و حریفان و رقیبانش  را در حوزه علوم دینی بویژه اسلامی به آزمون فرامی خوانند از چنین شیوه ها استفاده کنند . چنانچه در همین انتخابات آخیر وقتی مسأله  اطلاعا ت و پایبندی اش به موازین شریعت اسلامی به میان آمده بود  تمامی رقیبان اش را به آزمون در تاریخ اسلام دعوت کرد و دراین زمینه چنین گفته بود .

http://youtu.be/65aGIkReQ94

اما برای این اثبات و جاگزین ساختن این پروژه تحقیق در علوم اسلامی آقای دکتور احمدزی سابق دؤمین متفکرجهان که پس از رسیدن به قدرت " ریأ"ست جمهوری افغانستان هیچگاه از آن لقب  یاد آوری بعمل نیامد  و سرانجام میعاد مصرف آن به پایان رسید  قبلأ در حضور با رادیو تلویزیون ملی افغانستان در برابر پرسشهای آقای قلاتوال که از مجریان خوب و موفق رادیو تلویزیون ملی به حساب می آید  به زبان پشتو اینگونه مقدمه چینی نموده بود :

http://youtu.be/TgHDmlF9TN4

چنین است که بسیار بوده اند مردان دانشمندی که دین را به دنیا داده اند و مقام و مؤقیعت معنوی و انسانی را به خریداران فروخته اند و از " پِله " ی ایمان و اخلاص مردم بر بام قدرت بالا رفته اند و از کنج محراب و با انداختین دانه های تسبیح به گنج خواجه نقب زده اند . به هر حال بسیارند رجال مشهور تقدس و علم  و تقوی که در آرامش قبل از طوفان و یا هم ناگهان به اراده آگاه خویش و یا دسیسه و اغوای اطرافیان متملق راه شان را عوض کرده اند و خدا حافظ مردم !! گفته اند اما هرگز تاریخ سراغ ندارد که مردم فقیر و بینوای جامعه خیانت کنند ...

ادامه دارد

مأخذ :

۱: مصاحبه تاریخی ۱۳ جولای ۲۰۱۳  جناب اشرف غنی احمدزی با محترم قلاتوال مجریی تلویزون ملی افغانستان

۲ :  http://www.nauandeshi.com  نواندیشی تربیون نواندیشان مسلمان افغانستان  به  اقتباس از شبکه جهانی تلویزیون BBC

 

 

++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

 

  درحاشیه ء اجرای نخستین اعدام در افغانستان :

از شاهکار هاي دولت فخيمه وحدت ملي !

پیوسته به گذشته بخش چهلم :                

 

 

آنگاهی  كه افراد بصورت جمعی ً توطئه سكوت مي‌كنند، گفتن يك كلمه از حقيقت همچون شليك گلوله است.

                             شاعر لهستاني "

 

https://www.youtube.com/watch?v=qxCdcG7RraY

خواهش میکنم اگر درسخن من و در انتقاد های صریحم تلخی ئی را می بینید  بر من ببخشید ،  اگر معتقیدید و دیدید که در آن قسمتی از حقیقت نهفته است با دل آرام و بدون هرگونه هیاهوهای مرسوم طَلبَه گی و روشنفکریی این روزگار با غور و دقت مرور فرمائید. که مصلحت گوئی خوشایند است و فریب دادن ودروغ بافتن و تائید و تعریف کردن شرین است و ارزان ! اما حقیقت درد آور وتلخ است ، بگذارید بجائی تخدیر درد وکتمان بیماری و تجویزداروی  مُسًکِن برای تسکین مقطعی درد ، رو بروی این بیمار اِستاد ه شویم و تلخ وتند و راست بگوئیم که : « عقده های سرطانی درخونت ، دراعماق مغزات ودهلیز های قلبت رخنه کرده وسخت پیش رفته است، فاجعه ء سنگینی تهدیدات میکند»

http://youtu.be/oXvYZuYjFHw

 

اساسأ بجای اینکه خود مان فلسفه بافی کنیم و یا به فلسفه بافی ها و شعار ها برداشت های نا درست از معارف اسلامی که از سوی این و یا آن مرجع مذهبی بحیث استراتیژیی فریب و دروغ برای مان داده میشوند وبعد هم چون  فیلسوفان مافیائی و صوفیان مصنوعی آنرا تحلیل های معتبر دینی بدانیم به آنچه که حق است و عدالت برزبان آوریم .

 آنچه که آا برخلاف این محیط بسته ء سنتی و موروثی شبه مذهبی که اگر کسی به همان لحن قبول شده و ترمنولوژیی تاریخی از منبربرپاشده بنام  دین سخن بگوید مورد توجه  عموم قرار میگیرد ، استقبال عمومی و مردمی !! نیز متوجه اش میشود دستانش را می بوسند ، زندگی اش را تأمین میکنند واجازه می یابد تا  حیثیت و ثروت و هردو را از طریق دین و بنام دین از مردم فقیر جامعه بدست آرند . خلاصه اینکه به هیچ وجه گمان نه میکنم ارادت من به اصل دین و روح حقیقی آن  که با صراحت ووضاحت امرمی فرمائید : يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ ادْخُلُواْ فِي السِّلْمِ كَآفَّةً ...ای کسانیکه ایمان آورده اید شما در سَلمِ که همانا اسلام باشد بصورت کامل و به اقتضای و کفایت هر زمان داخل شوید . و من نیز بحیث شاگرد کوچکی از این حوزه  خود را مکلف میدانم تا در همه شؤن اجتماعی و سیاسی هکذا اقتصادی وفرهنگی  از این دستور خدا پیروی کنم . اما اسلام یک اندیشه تکاملی درذات  انسان است ، نه یک کالا یا مجموعه ای از اجناس صادراتی ، ! و نه هم یک شعار انتخاباتی !

http://youtu.be/_Xjcdy5nbzk

اسلام از لحاظ اجتماعی و تاریخی  دارای یک شکل و رنگ خاصی نیست بلکه جوهر و حقیقت متعالی الهی است که با چرخ عقلانیت و خِرد اجتماعی یا همان اجتهاد پویا و دینامیک استعداد های نهفته در انسان را زنده میسازد و درراستای تربیت و پرورش وی توجیه میکند بنأ در پرتو  آنچه که امروز در جامعه خود میبینیم خشونت بصورت مافیائی عملی میشود  و هر روزو هرلحظه  قربانیان تازه ای را به شکل درد آوری در دآمن خود میگیرد ،  حادثه  غمناک و دلخراش  پغمان که هیچ انسان با وجدان نه میتواند درد آنرا با این زودی ها و آسانی فراموش کند و عاملان آن را که مرتکب جنایت نابخشودنی شده اند با مؤعظه های میان تهی و با انگیزه های سیاسی مورد بخشش قرار دهند . با توجه به اظهارات جناب آقای اشرف غنی احمدزی که در نخستین روزهای" خلافت "اش حکم اعدام پنج تن از کسانی که در حادثه پغمان دست داشتند علی الرغم بیان این استدلال سازمان های بین المللی حقوق بشر که نظام قضائی افغانستان  دارای معائب فروان و نواقص ساختاری است و باید اجرای این حکم  از سوی اشرف غنی احمدزی رئیس جمهور افغانستان به تعلیق در آید ، این حکم عملی گردید ، اعدام این پنج تن از جنایتکاران مغائر با روح اصلی دین مبین اسلام که اینگونه دستور می فرمائید : يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ ادْخُلُواْ فِي السِّلْمِ كَآفَّةً میباشد یعنی اینکه تطبیق  احکام اسلام آنگاه دارای مشروعیت اند که دست کم با عوامل اصلی فساد از قبیل مبارزه علیه فقر -گرسنه گی - نظام طبقاتی در حوزه اقتصادی و فرهنگی با شدت جریان داشته و همه شهروندان جامعه از وسائل ضروری  برای زندگی اولیه  یکسان برخوردار بوده باشند . همچنان عدالت اجتماعی و اقتصادی نیز در چهار چوب یک نظام مبتنی بر آرای  آزاد مردم بوجود آمده باشد ،وانسان باشنده قلمروی بنام افغانستان توان مندیی و نیروی " نه " گفتن در برابر متجاوزان و غارتگران  را کسب کرده باشند ،  شعبده بازی های شبه دموکراتیکی که با چاشنی مؤعظه ها فریبنده و مسخره آمیز شبه مذهبی زمامداران کشور با فرمان و تعویذ حضرت جان کِری John Kerry  وزیر خارجه ایالات متحده امریکا و کـــــــشیش  یــــان کوبیس Ján Kubiš  نمائنده خاص سر منشی سازمان ملل یکشبه تحقق و تأمین  عدالت اجتماعی و "سیأ "سی "در تمامی امور منجمله "دولت  وحدت ملی " در افغانستان اقامه میگردد هیچگاه مطلوب یک نظام عادلانه در حوزه حقوقی قضائی نبوده است ،

سخت جالب است که وقتی مطلبی بنام " دولت وحدت ملی " از حلقوم مافیای قدرت در جامعه بیرون آمد بلادرنگ لشکری از متملقان و نیمه روشنفکران دربیان فضائل هدیه   " دولت وحدت ملی " و مشروعیت دهی به آن به تناسب امتیازاتی که حاصل می نمایند برسروسائل ارتباط جمعی از قبیل تلویزیونهای ۲۴ ساعته ، روزنامه های اجیر و دهه وسائل دیگر  بیرون رفته  و  سروده های مبنی بر ضرورت وحدت ملی !!و نیاز آن در جامعه مابا شدت و جدیت سر دادند  !! ، براستی هم هیچ کسی از این جماعت حاشیه نویسان و گروهی ازمتملقان و نیمه روشنفکران نه میتوانند در حوزه ترمنولوژیی مشروعیت حقوقی  اداره مافیائی حاکم بر کابل تعریف حقوقی پیدا کنند  ، زیرا این اداره نه  بر موازین اقتصاد بازار آزاد استواراست که اقتصاد بازار خود دارای اصول و ضوابطی هست  که با تأسف در بازار آزاد حاکم بر افغانستان از آن ضوابط و نورم ها هیچگونه خبری نیست ، از سوی دیگر مسخره ترین و درعین حا ل شگفت انگیزترین برچسپ نا متجانسی  که براین به اصطلاح " دولت وحدت ملی"   در افغانستان  گِره زده شد همانا حل مسأله تقسیم قدرت میان دو فرقه  انتخاباتی بوده که تحت نام " دولت وحدت ملی افغانستان " و با اساس فورمول مجرب و آزموده شده " نصُف لی ونصُف لَک " همچون مال غنیمت ها بصورت مساویانه تقسیم  گردید . جالب است برای اینکه تسوید کننده گان طرح تقسیم قدرت آنرا با قانون اساسی افغانستان پیوند زنند شمارش آرای مجدد ی که با فرمان و دستور مشترک  حضرت جان کری  John Kerry وزیر خارجه ایالات متحده امریکا و یــــان کوبیس Ján Kubiš  نمائنده خاص سر منشی سازمان ملل را با مهارت خاصی بستر اصلی برای اجرای این سناریوی کومیک تقسیم قدرت اعلام  نمودند ومطابق با احکام موافقتنامه میان دو ستاد انتخاباتی  هرآنکه درنتیجه شمارش آرأ ی دوردوم بیشترین آرأ را از آن خود کند به کرسی ریاست جمهوری افغانستان و شخص دومی که دؤمین رأی را حاصل  می کند بحیث رئیس اجرایویی نظام مبارکه مافیائی منصوب میگردد ! البته برای به ظاهر قانونمند ساختن کرسی پست اجرایوی راه پیچیده و درازی مملو از سنگلاخ های فراوان دوساله   پیشبینی گردیده است و تا آنگاه که پست اجرایوی دولت به مقام صدارت عظمی ارتقأ می یابد شخص دوم که در بازی قدرت بر مقام اجرایوی دولت وحدت ملی افغانستان تکیه زده است در همه امور بویژه در حوزه تعیین اعضای کابینه و مقامات بلند رتبه دولت وحدت ملی افغانستان در فیصله های دولتی با رئیس جمهور سهیم میباشد .

ادامه دارد

 

´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´

 

هزار وعده ی خوبان یکی وفا نکند !

         و عکس یادگاری !

پیوسته به گذشته قسمت سی و نهم :

 

آورده اند که در قدیم و ندیم ها آسپ یکی از خلفأ را دزدیده بودند دربار خلیفه اعلام کرد که هرکس آن را پیدا کند خود آن آسب را به عنوان مژده گانی به او میدهند ، پرسیدند خوب اگر قرار است همان آسب را به او بدهند چرا این همه سروصدا و اعلامیه و اطلاعیه را پخش میکنند ؟ گفتند فقط می خواهند به اتفاق وزرایش یکجا با آن دزد عکس یادگاری بگیرند .!

 

 

حکایت انتخابات و اعلامیه و هیاهوی در جامعه ما نیز همان حکایت آسب دزدیده شده خلیفه است که با دریغ و هزاران تأ سف یکبار دیگر باز هم همان کمیدیی درام گذشته و نقش همان قدرت پوشالی است که بصورت تیوریزه تکرار میگردد .زیرا می بینیم که آنچه هست از تعویذ  مبــــارکه حــضرت جان کری John Kerry  و یان کوبیس ا Ján Kubišنمائنده خاص سازمان ملل متحد است که ادبیات  و ترمنولوژیی  پذیرفته شده حقوقی سرزمین مانرا نیز تغییر داده است و رجال شبه روشنفکریی حاضر درکَر بَلای !  افغانستان آنرا به غلط و در سایه دالر و د ینار ، وعده ء مقام و منصب تعبیر و تفسیر می فرمائند . شگفت اینکه مرد اول مملکت حضرت پروفیسور دکتور محمد اشرف غنی احمدزی (دامت برکاته ) که خودرا نه تنها رئیس جمهور منتخب مردم فقیر این دیارمیدانند بلکه با انداختن دانه های از تسبیح هر صحبتی را با یادی از  نخستین خطبه حضرت ابوبکرصدیق اولین خلیفه مسلمین که میگفت ای مردم شما مرا به حیث خلیفه تعیین نمودید اما بدانید که من خادم شما هستم نه بادار تان !

[youtube]qxCdcG7RraY[/youtube]

مگر حضرت اشرف غنی  دامت برکاته بدش نه می آید  که متملقان سنتی تحویلخانه های ارگ وی را دومین متفکر جهان خطاب کنند ،  اما حقیقت این است که  حضرت اشرف غنی با اینکه برخی از حواریون اش وی را منتخب مردم و کسی میداند که قانون اساسی برایش به معنای خط سرخ تلقی میگردد   و هیچگاه از آنچه که در وثیقه قانون اساسی افغانستان بحیث وثیقه ملی از صلاحیت های رئیس جمهور است عدول نخواهند کرد ،چنانچه شخص آن حضرت نیز وقتی در خوابهای رنگین نظام ریأ ستی بالخصوص آنگاه که روزنامه های معتبر امریکائی مانند واشنگتن پُست گزارش اعطای میلیونها دالر پول نقد را بصورت منظم و سالیانه به شورای امنیت افغانستان منتشر ساختند و کدخدایی سابق ارگ آنرا به منزله آب حیات شمردند  و چنین خوابهای رنگینی را در رویا هایش تعبیر وتفسیر می کند از اتکأ به قانون اساسی افغانستان !!سخن می فرمائند ،

<https://www.youtube.com/watch?v=qxCdcG7RraY>
https://www.youtube.com/watch?v=qxCdcG7RraY‏
 

 اما واقیعت این است که موافقتنامه مبارکه ای که بحیث نسخه و تعویذ مجرب منصوب به  حــضرت جان کری John Kerry  و یان کوبیس ا Ján Kubišنمائنده خاص سازمان ملل متحد باساس فورمول نصف لی و نصف لک توسط هردوکاندید محترم با مضأرسید مشروعیت نیم بند قانون اساسی افغانستان را نیز خدشه  دارساخت . زیرا درهیچ یکی از مواد مندرج قانون اساسی متوفی !! که با تیغ موافقتنامه تقسیم قدرت حــضرت جان کری John Kerry  و یان کوبیس ا Ján Kubišنمائنده خاص سازمان ملل متحد  بصورت مستعجل ظهور کرده است ، وجود حکومت به اصطلاح وحدت ملی افغانستان !! به مشاهده نه میرسد ! و درآن ازمقام اجرایوی نیز ذکری بعمل نیامده است !!

جالب ترین و درعین حال مسخره ترین سناریوی که در حوزه عدول از قانون اساسی  متوفی افغانستان  از سوی حضرت اشرف غنی به نظر می آید تعیین احمد ضیأ مسعود بحیث نمائنده خاص اش در امور اصلاحات و دولت داریی خوب و مسأله برگزاریی مراسم تحلیف برای محترم  ضیأ خان مسعود بود که در مغائرت کامل با همان وثیقه قانون اساسی یا خط سرخ برای حضرت اشرف غنی محسوب میگردد .

<https://www.youtube.com/watch?v=DJIVGkddvX8>
https://www.youtube.com/watch?v=DJIVGkddvX8
 

 البته زور آزمائی های مفتکی و واهی  بر اساس شعاری چون " برادرم در قندز پهلوان است !!" در جامعه درد دیده افغانستان با کثرت یافت میشوند که یک اداره مشروع  و برخاسته از متن توده های مردم  باید با انجام اصلاحات بنیادی در جامعه علیه این فرهنگ  فساد آلود مبارزه نماید .  اما این انتخابات بروزن انتصابات  ! هرچه بود وسیله یک امتحان خوبی بود و ماهیت  اکثریتی از گروه ها و شخصیت های چپ وراست ، مذهبی و غیر مذهبی را که  دست کم در پنجاه  سال آخیر  تاریخ معاصر افغانستان بسیارشعار میدادند و از عدالت اجتماعی - دموکراسی - سوسیالیزم - لبرالیزم - "اقتصاد بازار آزاد!!"  حکومت اسلامی  خالص !! سخن می گفتند وحتی به چیزی کمترازسوسیالیزم علمی و دیکتاتوری پرولتریای جهان!! و یاهم حکومت خالص صد درصد  اسلامی !! که از مناره ها و منبر های  مساجد شوالیه های مذهبی بصورت ریأ کارانه بلند می شد  اکتفأ نه میکردند برملا گردید .

ادامه دارد

 

´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´

مُربای شعاروتقلب بر سُفره ای انتخابا ت در افغنستان !

           آنکه تمام کرد و آنانیکه آغاز میکنند  !

    پیوسته به گذشته : قسمت سی و هشتم

معمولاً به بينوايان  و گدایان كه ريزه خوار ديگرانند، چند سکه ای از پول مي دهيم و گمان مي كنيم به آنها كمك كرده ايم، نمي دانيم كه با اين كار، آنها را بدبخت تر و رشته گدايي را به گردنشان محكم تر مي سازيم. چه خوب [ بود ] اگر حس اعتماد و استقلال را كه در آنها به خواب رفته بيدار مي كرديم و راه زندگي را پيش رويشان مي گذاشتيم

« لردآويبوري »

وقتی این یادداشت را مرور می فرمائید لابد شاهد برگزاریی پرهزینه ترین و مجلل ترین  محفلی خواهید بود که ازسوی نهاد "ریأ "ست جمهوری افغانستان به بهانه انجام مراسم تحلیف در ارگ یا کاخ ریاست جمهوری درحال برگزاری میباشد . شاید هیچ نوشته و مقاله ای درباره انتخابات" ریأ" ست جمهوری افغانستان به اندازه شعار های مفتکی و بدون مصرف روزهای انتخاباتی جالب و شگفت انگیز نباشد که هردو بزرگوار !! کاندیداهای محترمی بر بالهای تقلب و دروغی که با موتور از قبل روغن زده شده القاب مصنوعی چون « چند مین متفکر جهان!! »  که هیچگاه متفکر اول بر زمین خاکی و آلوده بر گناهان !! ظهور نکرد و هیچکسی از هویت آنحضرت آگاهی نیافت . اما پس از چند سال مراقبه معلوم گردید که حضرت اشرف غنی احمدزی برای اثبات داعیه اش که تبحر و تخصص در امور تصؤف باشد عازم حج بیت الله گردید و به زیارت خانه خدا مشرف شد و در حالیکه حضرت حنیف اتمر شیخ الجواسیس که در یک دست اش تسبیح تبرک شده ای را می انداخت وبا  دست دیگرش برعصای مبارکه  یگانه یادگار دوران مجاهد ت هایش در جنگ جلال آباد راه میرفت  !!   شیخ الکرامات و معجزات حضرت اشرف غنی " دامت برکاته " را سوار بر" براق استخاره "  در سفر روحانی جزیرة العرب همراهی میکرد هکذا رجل  دیگری ازدومین دور معرکه انتخابات ریأ ست جمهوری افغانستان جناب عبدالله ، عبدالله که خود از مریدان زیارتگاه پنجشیر شریف است و در فن تجمل و زیباشناسی بویژه زیبائی اندام تخصص و تبحر دارد و با بزرگان جهاد و مقاؤمت نشست و برخاست داشته است و حضرت عبدالله دامت برکاته این نشست ها و برخاستن ها را در زمره عبادات محسوب میکنند و بر خرید دریشی ها از بزرگترین وگرانبها ترین مغازه های امریکا که شهزاده های خاورمیانه در لست مشتریان آنها به چشم میخورند  بر رقیبان خود  مباهات می کند !

https://www.youtube.com/watch?v=t78N6Q5VD60

 ضمنأ برای اینکه خواننده گان عزیز بدانند این حضرات از وقتی که درحمام انتخابات "ریا " ست جمهوری افغانستان  نوبت گرفتند و شروع به قصیده سرائی نموده اند چه و کجا چه فرموده اند  به برخی از افاضات این دو بزرگوار اشارات مختصری مینمائیم  . هرچند در آخرین لحظات وفقط چند ساعت  قبل از آنکه مراسم تحلــــیف آغاز گردد روزنامه معروف و معــــتبر نیویارک تـــائـــــیمز The NewyorkTimes درشماره آخیر خود بقلم نورد رود لاند RodNordlland  رئیس دفترکابل  آن روزنامه  به همکاریی دو تن از افغانان هریک جاوید سخن یار و احمد شکیب مقاله ای را منتشر ساخته است

http://www.nytimes.com/2014/09/29/world/asia/runner-up-in-afghan-elections-threatens-to-boycott-inauguration.html?_r=0

که گویا به دلائیل گوناگوناگونی دکتر عبدالله عبدالله رئیس اجرایوی دولت وحدت ملی افغانستان  در مراسم  رسمی تحلیف  که قرار است امروز درارگ  کاخ  ریاست جمهوری برگزار شوند حضور نخواهند یافت ،  البته برخی آگاهان گفتند که مثل همیشه این بار هم اختلاف بر سر این است که چه کسی بیشتر میتوان غنیمت حاصل کرد ؟ مگر یک منبع مطمئن در ارگ ریاست جمهوری با این  قلم گفت که طرح خارجی ها از همان  ایجاد  پست اجرایوی تقلیل قدرت لایتنهی رئیس جمهور که در دوران حامد کرزی سنگ بنای آن گذشته شده است بوده که باید رئیس اجرایوی بصورت مسؤلانه و حساب ده برای جامعه جهانی که صد ها و هزاران میلیون دالری پول نقد  را در اختیار دولت افغانستان قرار میدهند نباید این پولهای بی زبان  پس از این طعمه گرگان ارگ نشین شوند که  با دریغ وتأ سف به اعتراف شخص حامد کرزی  و دیگر اکابر ارگ کابل برای تعداد بیشماری از وکلای پارلمان ، ملا امامان مساجد  ،سران شبکه های تلویزیونی ، تحلیل گران ، مدیران و سردبیران مطبوعات و روزنامه ها ، همچنان چندین مرکزی  بنام استراتیژیک منطقوی ...سالانه چندین صد میلیون دالر پول نقد از سوی دفتر ریاست جمهوری بصورت سخاوتمندانه پرداخته میشوند ، برای این منظورازسوی  آقای عبدالله باید برای پست ریاست اجرایوی یکی از رجال برجسته و معتمد برای جامعه جهانی معرفی می گردید و آقای عبدالله باید خود  برکرسی ریاست اپوزسیون باقی می ماند . اما مخالفت مصطفی ظاهرنواسه مرحوم محمد ظاهر پادشاه سابق  با حذف جایگاه بابای ملت در قانون اساسی  و از سوی دیگر برخی کودک بازی ها در مناسبات با ایالات متحده امریکا و اشتباهات فاحش  سیاسی ودیپلماتیک  توام با  تکیه بر نمائیش قدرت مصنوعی   مانند اعلام رسمی انجام ندادن ملاقات با بارک اوباما رئیس جمهوری امریکا که حین سفربه شرق دور در پایگاه نظامی باگرام توقف داشت و طی یک ایمیلی از سفارت امریکا در کابل عنوانی ارگ از آقای کرزی تقاضا شده بود تا در اسرع وقت خود را به پایگاه نظامی بگرام برساند تا با رئیس جمهورامریکا ملاقات کند اما ظاهرأ به دلیل اینکه وی خود در ارگ ریاست جمهوری  برای  پذیرائی از هرنو ع مهمان امکاناتی دارد و نه می خواهد که با بارک اوباما در باگرام دیدار کند  هرچند گزارشهای وجود دارد که آقای کرزی یکجا با هردو کاندید عبدالله ، عبدالله و اشرف غنی بصورت جداگانه با رئیسش جمهور امریکا دیدر نموده اند اما اعلان رسمی انجام نه شدن ملاقات میان کرزی و اوباما   سبب گردید   که خشم امریکای ها رابیش از پیش نسبت با خودش برانگیزاند و بدین ترتیب توانیست که برخلاف اراده جامعه جهانی پست اپوزسیون را که ناظر بر اعمال دولت خواهد بود از آن خود سازند و آقای کرزی ازسوی عبدالله بحیث رئیس اپوزسیون رسمی در نظام حاکم معرفی شود . اما اینکه هردو تن از  برنده گان انتخابات ریاست جمهوری  این نوابغ جهان چه شعار ها میدادند خدمت شما دوستان تقدیم میداریـــم . آقای دکتر عبدالله عبدالله در دومین دور انتخابات ریاست جمهوری افغانستان یعنی آنگاه که  ازسوی ستاد انتخاباتی اصلاحات و همگرائی نوار صدای یکی از مسؤلین بلند رتبه کمیسیون انتخابات افغانستان طی یک کنفرانس مطبوعاتی منتشر شد آقای عبدالله ، عبدالله جهت اطمینان رأی دهنده گان خود چنین فرمود :

https://www.youtube.com/watch?v=XyFEFf96mPk

 البته واضیح و روشن است و همان طوریکه از زبان و سخنان  هردو بزگوار متوجه شدید نه میتوان جز  شعاری بودن و مقطعی بودن  این اظهارات   که این همه تأکید بردفاع از  رأی مردم بینوای افغانستان دارند چیز  دیگری تعبیر کرد .

ادامه دارد

 

´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´

 

"توافق  نگهبا نان مافیأ  و مفهوم  دولت وحدت ملی در افغانستان "!!

 گِره را با گِره نه میتوان باز کرد !

پیوسته به گذشته قسمت سی وهفتم :

آنچه ما را به نابودي خواهد كشاند چنین اند : سياست بدون اصول، لذت بدون وجدان، علم بدون شخصيت و تجارت بدون اخلاق و پيروزي نیز  آن نيست كه هرگز زمين نخوري، بلکه آن است كه بعد از هر زمين خوردني برخيزی !

 مهاتما گاندي

رهبربزرگ  آزادی خواهان هند

 

قصد داشتم این هفته در یادداشت خود بر اظهارات زنجیره ایی و درعین حال پارادُکسیال استاد عبدالرسول سیاف  یکی از شوالیه های مذهبی  و جهادی که از ستون های مهم نظام  حاکم کنونی محسوب میشود  که در روز سومین سالگرد شهادت استاد ربانی در محضر چندین صد تن از هوا دارانش و درغریو نعره های الله اکبر  بیان کرد به حیث یک شاگرد نو اندیش دینی مکث کوتاهی داشته باشم تا اگر توانیسته باشم  در پاکسازیی چهره حقیقی دین اسلام از لوث چنین جراثیم  مهلک سهمی ایفأ کنم  اما ازاینکه موضوع قتال و سائر مواردی که  آن هیولای سیاه تاریخ  جامعه ما در جامه مذهب و با نمائیش عظیم  یک   "خشم دیکتاتورانه و پَشم صوفیانه !!" به آن پرداخته بود ایجاب یک پژوهش مسؤلانه علمی و فلسفی  را میکند که  آن را به یک فرصت دیگری واگذارکردم  و به مسأله دیگری که بصورت عاجل گلون سرنوشت مملکت ما را می فشرد وبالاخیره چنانچه پیشبینی میگردید سروصورت همه میهن دوستان را خون پُر ساخت می پردازم .

https://www.youtube.com/watch?v=dVauFcX9q20

 

وچنانچه دیده میشود ما ساکنان  نیم قاره هند وجنوب غرب آسیا بویژه مردم افغانستان به شکل عجیبی تاریخ گذشته را مرور میکنیم زیرا همیشه ماهیت و رشته اصلی حوادث را رها نموده  و به حواشی می پردازیم . چنانچه دیدیم و با چشم سرمشاهده کردیم  پس از آنکه بتاریخ بیست وچهار جوزای سال ۱۳۹۳ هجری شمسی مردم درمانده افغانستان دراوج تهدید های فروانی  از خشونت طلبان و مخالفان مسلح صلح به صندوق های رأی که درمراکزانتخاباتی مانده  شده بودند جوقه ، جوقه حضور یافتند وبا آنکه  اکثردارنده گان  رأی از ماهیت رأی خویش آگاهی نداشتند برگه های از رأی را در بدل چند دالر به صندوق های رأی انداختند . و با دل آرام و قلب مطمئن و لبریز از امید بسوی دهکده های ویران شده  برمی گشتند و میدیدند که چگونه شعله های مهیبی از آتش تقلب  جنازه  سرنوشت  متلاشی  شده ملت مظلومی  را بی رحمانه فشرده  ودربیرون دروازه انداخته است. اما زمین وزمانی را که به لوث  تقلب  ونجاست نظام مافیائی آلوده شده بود  هنوز  پا برجاست و هوایی متعفن تقلب  را اینک مردم تهی دست افغانستان با بی رحمی استشمام میکنند . شاید این نتیجه برای بسیاری از تحلیل گران و سیاسیون جامعه غیر قابل پیشبینی بوده باشد اما برای آنعده مؤرخان و نویسنده گانی به شمول این قلم  که حوادث تاریخی را بصورت زنجیره ای مورد بررسی قرار میگیرند  و هر حادثه را در رابطه با هویت و معرفت  " حادثه مادر" به نقد و تحلیل می گیرند هیچگونه جای تعجب نداشته است . آنچه که در پرتو چندین ماه انتظار بیهوده و بیش از یک  دهه  حوادث پیچیده متعلق با سرنوشت جامعه افغانی بویژه در مورد بی تفاؤتی چهره هاو شخصیت های  شاخص سیاسی این  جامعه  در قبال سرنوشت و هویت ملی کشور که در دؤمین دور انتخابات ریاست جمهوری افغانستان با کناررفتن از مقامات حساس " سیأ " سی حضور پیدا کردند و تنور انتخابات را پیوسته گرم نگه داشتند ما و امثال من را  به حل بسیاری از  معادلات مجهول سیاسی نزدیک ساختند .البته نباید از این حقیقت چشم پوشید که استعمار در قدیم فقط  با انرژیی  ، ذوق و تجارب عینی استعمار گران تعریف میگردید اما امروز استعمار بصورت بسیار پیچیده و با انتن های راه بلدان بومی و وسائل ارتباط جمعی مانند  رادیو و تلویزیون کشورها را تسخیر میکنند و روانشناسی علمی - جامعه شناسی فنی و روانشناسی سیاسی به کمک اش آمده چنانچه دیدیم و حوادث آخیر در افغانستان این حقیقت را به اثبات رساند که قباله  سرنوشت مردم افغانستان تو سط زمامداران مافیائی در حجره های از بیگانه گان امضأ و سپس برای نقاشی و افغانی نشان دادن مشروعیت  آن قباله پس از یک مکالمه  مختصر تلفنی جان کوبیس با والاحضرت حامد کرزی ماشین دالری  آمادگی ها برای امضانمودن بصورت  عرفی در قصر ارگ نیز به حرکت آمد . و سرانجام بصورت تشریفاتی  نماز جنازه بر تابوت سرنوشت افغانستان با حضور شیخ الاستخاره حضرت مجددی و دیگر اکابرطریقت و شریعت !!  دست دردست شبه روشنفکران عجول !   در زیارتگاه  ارگ اقامه گردید .یکی از بدبختی های مردم افغانستان که نه میتوانند تشخیص دهند این است که برای اغفال ذهن  از آنچه که باید بدان بیا ندیشند یعنی سرنوشت " من " به عنوان انسان ، و سرنوشت " ما " به عنوان جامعه و ملت غالبأ مردم فقیر و تهی دستی را دعوت میکنند که به مسائل به ظاهر بسیار مترقی !!     و سعادت بخش !! بیاندیشند و این است که یک گول فریبنده میخورند و بدان توجه ندارند .  شاید درتاریخ حقوق وعلوم سیاسی البته نه " سیأ " سی هیچگونه سابقه نداشته باشد که بدین مهارت ، مؤلفه ها و مفاهیم بسیار مهمی چون "دولت  وحدت ملی ! " - " اپوزسیون " -  انتخابات آزاد - دموکراسی - همچون دانه های تسبیح برای فریب دینداران و شهروندان ساده دل بصورت مافیائی وارد ترمنولوژیی سیاسی ساخته باشند . ، زیرا هریکی از این مفاهیم و اصطلاحات دارای بار حقوقی اند و نه میتوان آنرا با فرمانها وفرمائیشات دیکتاتورانه ای از حاکمان  بصورت مصنوعی  دریک جامعه به  وجدان عمومی مبدل ساخت . ازاینکه مفاهیمی چون دولت - وحدت ملی - اپوزسیون -انتخابات آزاد و دموکراسی مستلزم  اندیشه و تفکر ملی فرد فردی از شهروندان است پس با توجه به این اصل زرین و لایتغیر فکری هرمفهوم را بصورت جداگانه مورد بحث قرار گیرد که من نیزمروری بر آن را به آئنده واگذارمیکنم . اما اکنون باید بصورت مختصر به شعار های باید اشاره کنم که هریکی از کاندیدا ها و هواداران شان در موسم گرمای  انتخابات سر میدادند .

https://www.youtube.com/watch?v=Z4yX3L_VKzw

نخست به شعارهای اشاره میکنیم که جنرال عطامحمد نور متولیی مقتدر روضه مزارشریف یکی از حامیان مقتدر جناب داکتر عبدالله ، عبدالله با سردادن آن بزرگترین نگرانی را برای نیروهای امنیتی بوجود آورده بود و در صورت پیروزیی دست به اعتراضات نارنجی و سبز خواهیم زد . این گونه واکنش ها آنگاه به عکس العمل جدیی آقای نور مبدل شد که اشرف غنی احمدزی در مصاحبه با رادیو آزادی نسبت به اظهارات آقای نور بصورت غیر معمول و تمسخر آمیز به خنده افتید .

 

ادامه دارد

 

 

+++++++++++++++++++++++++++++++++++++

 

ذکری از " وجوهات مبارکه و صد فیصد حلال استخباراتی " !

پیوسته به گذشته قسمت سی و هفتم :

میگویند درقدیم و در یکی از روستا های دور دست مردی که اسم اش گنجو خان  بود و درمیان روستایان به گنجۍ  شهرت یافته بود وقتی فهمید که گنجۍ  به کسی گفته میشود که بالای سرش موی نداشته باشد حساسیت اش نسبت به مفهوم گنجۍ بکلی بلند آمد و هرآنکه وی را گنجی خطاب میکرد دربرابرش واکنش سختی نشان میداد ،در یکی از روزها ی گرم تابستانی که کسی وی را " گنجۍ " صدا زده بود و با آن مرد به سبب گنجی گفتن مشت و یخن گشته  بود مرد دیگری که از راه عبور میکرد و حالت گنجو خان معروف به گنجي را از نزدیک میدید بلا درنگ  صدا زد که های گنجۍ ! در اینجا چه خبر است ؟ گنجی بلادرنگ بطرف مردی که از راه عبور میکرد روی خود  را گشتاند و در خطاب با وی گفت : که با این گنجۍ گفتن خو همراه با یک بی عقل دیگری نزدیک است که خون راه بیندازیم حال ترا چه شده که مرا  گنجۍ  می خوانی ؟

آنگاه که در واپسین لحظات بخش قبلی این سلسله ای از یادداشت هایم رسیدم و درجائی خواندم که یکی از رهبران ستاد های انتخابات ریأ ست جمهوری افغانستان که همانا  ستاد « تحؤل و تداؤم » برهبریی جناب دکتور اشرف غنی احمدزی باشد درجمعی از " مریدان " و هواداران  اش گفته است که قانون اساسی را معامله نمی‌کنم " حکایتی به ذهنم خطور کرد که آنرا آنگونه که بر پیشانی این یادداشت مرور فرمودید شنیده بودم . بله ! می بینیم که  اکنون همان حکایتی از " گنجي " که اصلأ  اسم  اش گنجوخان بود اما از چندین سال بدینسو در روستأ وی را  " گنجي " صدا می کردند برعده ای از عزیزان صدق می کند . زیرا آنچه که طی بیش از دوازده سال در افغانستان میگذرد از دست نظام مافیائی حاکم بر سرنوشت مردم  هست که متأ سفانه همین وثیقه غیر عملی بنام قانون اساسی افغانستان توجیه کننده این سیستم ناعادلانه "سیأ"سی بوده که همچون شمشیر دموکلس برمشروعیت ملی جامعه ما آویزان است . تصؤر نه میکنم آقایونی که مدارک علمی بزرگترین و معتبرترین  دانشگاه  ها در زمینه اقتصاد ، حقوق وعلوم "سیأ" سی را توأم با القاب بلند بالای همچون از غوث الاعظم و دومین و چندمین متفکر  عالم  برخ تمامی رقیبان خود میکشند وخود را  که دارای « یک چشم و مقداری پشم»  اند در جامعه ای " کورها " پادشاه می نامند ندانند که یکی از معضلات بزرگ جامعه ما وجود همین کتابچه ای کاپی شده ای  هرچند بسیار مترقی و پیشرفته بنام قانون اساسی افغانستان است که حتی یکتن  از قانونگذاران و شخصیت های حقوقی وحقیقی  که در شورای تسوید همین قانون اساسی حضور داشت باری به این حقیر حکایت میکرد ومیگفت  که قانون اساسی افغانستان نه با مصلحت انسان باشنده ء این سرزمین و این آب وخاک که دراوج  سنت زندگی میکنند  و باید گام به گام زمینه های رشد و انکشاف طبیعی در جامعه ما مدنظر قرار می گرفت ووارد دوره پیشرفته و مدرنیته میگردید ، بلکه  بدون مطالعه و جستجوی  زمینه های تطبیقی  آن وثیقه را هرچند مترقی و مدرن که  تنها  در انطباق با منافع و مصلحت های مادی و روزمره ء  شرکت های چند ملیتی و کارتل های نفتی جهان در نظر گرفته میشد و بر تمامی اعضای کمیسون تسوید قانون اساسی که با فشار امتیازات فراوان و منافع شخصی خویش عوام کالانعام شده بودیم تحمیل میگردید .

http://youtu.be/z0tizbCe240

 بزرگترین مورد ی که طی سیزده سال موجب بیشترین زیانها و آسیب ها گردید ه است همانا تقابل گفتمان حاکم مذهب  تاریخی و غیر اجتهادی در جامعه ما  با مؤلفه های حقوق بشر و جامعه ء مرفهی که ایجاد آن  دراین قانون اساسی برعهده دولت  گذشته شده است به خوبی و روشنی به مشاهده میرسد . زیرا از یکطرف به اساس حکم ماده هفتم دولت منشور ملل متحد، معاهدات بین الدول، میثاق هاى بین المللی که افغانستان به آن ملحق شده است و اعلامیه جهانی حقوق بشر را رعایت می کند. واز سوی دیگر باید در زمینه اصلاحات ساختاری در حوزه انطباق دین مقدس اسلام با اصول و پرنسیپ های دموکراسی و مردم سالاری در اولویت به رشد فرهنگ غنی  ملی و معنوی جامعه باید کار اساسی صورت میگرفت که با درد ودریغ به اثر مسابقه قدرت در حوزه نهاد های شبه دولتی که همه مهره های وابسته به سیستم حاکم کنونی به شمول تمامی رجال و شخصیت های که بر محور گریس وروغن  زده شده این دو ستاد اعم از کسانی که  قانون اساسی  را محور همه  چانه زنی ها میشمارند و خودرا ادامه دهنده راستین و حقیقی  سیستم کنونی میدانند وگویا همه چیز روبراه است فقط با شعار تحؤل و تداؤم باید به پیش رفت  ویا هم  شخصیت ها و رجال قدرت طلب و شهرت پرستی  که بنام اصلاحات و هم گرائی همچون زنبور عسل  بر سر صلاحیت های پست اجرایوی به معامله پرداخته اند  باید مسؤلیت این وضع  درناک و غم انگیزکنونی  ملتی بنام افغانستان را بپذیرند . زیرا نزدیک به اکثریتی ازرجال و شخصیت های شامل در هردو ستاد انتخاباتی کسانی بودند که همچون دانه های تسبیح  همیشه در مدار قدرت مافیائی جامعه افغانی  می چرخیدند  و اکنون نیز از همان آخور تغذیه وتمویل   شرعی میگردند  . !  درد ناکتر اینکه تحت این شرائط پیچیده ء جامعه درد دیده ما از برخی مناطق صدا ها ی بسیار نامفهومی و غیر عملی اما فقط کاپی شده از جوامع دیگر  چون انقلاب سبز و نارنجی به هوا برمیخیزند   که هر مبتدیی سیاست های کنونی مافیائی  در افغانستان با استفاده از تجارب گذشته میداند که این شعار ها ی بدون پشتوانه و عمیقأ دارای بار فکری وعقیدتی  فقط میتوانند برای متقاعد ساختن حریف بحیث وسیله نا مأنوس فشار مورد استفاده قرار گیرند وبس .

http://youtu.be/D_VCqS0mCCI

چه کسی نه میداند که وقتی روزنامه واشنگتن پُست WASHINGTON POST  و روزنامه معروف نیویارک تایمز NEWYORK TIMES   در گزارشهای  خود به نقل از مقامات سازمان جاسوسی ایالات متحده امریکا CIA  مطلبی را به نشر رساند که ازبدو تأسیس دولت مؤقت درافغانستان تا به امروز یعنی سال ۲۰۱۲ میلادی سازمان متبوعش یا همان شبکه رسوائ عالم  CIA   میلیونها دالر پول نقد را به شورای امنیت ملی افغانستان تحویل ارگ ساخته اند آقای عطار باشی ارگ بحیث   بلند رتبه ترین مقام کشور بلادرنگ با رئیس بخش کابل سازمان اطلاعاتی امریکا  CIA تماس میگیرد و با التماس از وی می خواهد که امید وارم دوستان امریکائی ما ضرورت های ما را درک کنند و بدون توجه به گزارشهای مطبوعاتی مبالغی  را که برای ما حیثیت آب حیات را دارند مسدود نه سازند و من مانند همیشه قول میدهم که اسناد مصارف آنرا نیز مانند گذشته خدمت شما تقدیم کنیم .!!  وهنوز دود سیاه این گزارش واشنگتن پست در کاخهای  مرمرین ارگ می پیچید که روزنامه های معتبر انگلستان همچون گاردین THE GUARDEAN  و DAILY MAIL چاپ لندن و دیگر روزنامه ها از قول یک منبع امنیتی که با دلائل خاصی از افشای نام شان خود دارای نموده بود خبری بر همین منوال منتشر ساختند که سازمان جاسوسی انگلیس نیز از آغاز تأسیس دولت موقت میلیون ها پوند انگلیسی را به شورای امنیت افغانستان تحویل داده اند ؛ البته این پول ها ماسوا از مبالغی است که به اعتراف شخص عطار باشی صاحب هرسال ازسوی شبکه های استخباراتی  ایران - جمهوری آلمان -فرانسه - ایتالیا -ناروی و دیگر کشورهای اتحادیه اروپا بدون ارائیه کوچکترین سند مصرفی  به خزانه ارگ تحویل داده میشد . طبیعی است که در بدل این همه « وجوهات مبارکه  و صد در صد حلال !!!» استخباراتی هرکشوری از جهان که در افغانستان مشغول قمار و برد وباخت بودند  به فکر منفعت های بود ند که با تنهائی ویا هم با دیگر همکارانی که مشغول شغل  « شریف غارتگری !!» میباشند ....

ادامه دارد

 

++++++++++++++++++++++++++++++++

 

دولت وحدت ملی وارداتی  در افغانستان !

 معاون  جان کِری در امور « گریسکاری » وسفراو به  کابل

پیوسته به گذشته بخش سی وششم

 

میگویند : دریکی ازروستا های دور افتاده که مردم ساده دل و بی سوادی در آن سکونت داشتند. مردی شیاد از ساده لوحی آنان استفاده کرده و بر آنان به نوعی حکومت می کرد.برحسب اتفاق ، گذر یک معلم به آن روستا افتاد و متوجه دغلکاری های شیاد شد و او را نصیحت کرد که از اغفال مردم دست بردارد و گرنه او را رسوا می کند. اما مرد شیاد نه پذیرفت. بعد از اتمام حجت٬ معلم با مردم روستا از فریبکاری های شیاد سخن گفت و نسبت به حقه های او هشدار داد.بعد ازمشاجره طویلی بین معلم و شیاد قرار بر این شد که فردا در میدان عمومی  روستا معلم و مرد شیاد مسابقه بدهند تا معلوم شود کدامیک باسواد و کدامیک بی سواد هستند. در روز موعود همه مردم روستا در میدان ده گرد آمده بودند تا ببینند آخر کار، چه می شود.شیاد به معلم گفت: بنویس «مار»معلم نوشت: مار ! نوبت شیاد که رسید شکل مار را روی خاک کشید. و به مردم گفت: شما خود قضاوت کنید کدامیک از اینها مار است؟مردم که سواد نداشتند متوجه نوشته مار نشدند اما همه شکل مار را شناختند و به جان معلم افتادند تا می توانستند او را کتک زدند و از روستا بیرون راندند.

 

https://www.youtube.com/watch?v=Y1HNDprnQX4

                   تحقق "عدالت انوشیروانی"(۱) در دادگاه ابتدائی کابل :

نه میتوانم قبل از اینکه مباحث و مسائل اصلی زیر بحث ام که همانا موضوعات مربوط به مشروعیت سیاسی انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان است به پهلوهای مختلف انجام یک جنایت سنگین و ننگین در جامعه ما که سر برگ همه روزنامه ها و شبکه های رادیوی و تلویزیونی داخلی و خارجی گشته است مرور نقادانه نکنم زیرا شاید هیچ حادثه ای در طی سیزده سال حکومت مافیایی حاکم بر سرنوشت افغانستان به اندازه ء این عمل زشت و ننگینی که آخیرأ ودراوج یک انتظاردرد آوروطولانی برای نتائج انتخابات"ریأ "ست جمهوری در افغانستان درراه پغمان -کابل توسط چند تن از جنایتکاران حرفوی انجام یافت وبلا فاصله مجرمان توسط  سربازان و نیروهای امنیتی جامعه با لخصوص فرمانده دلیر امنیه شهر کابل جنرال محمد ظاهر -ظاهر دستگیر شدند افکار عامه مردم را تکان داده باشد . اکنون که مشغول نوشتن این یادداشت هستم خبررسید که محکمه ای در کابل هفت تن از جمله ده نفر از متجاوزان بر نوامیس مردم  در یک محکمه علنی محکوم به اعدام شدند

https://www.youtube.com/watch?v=rphCWu4g-WU

 اما چنانچه خبرمیرسد ، دو تن از وکیلان متهمان گفتند که آنها به دلیل "بی سوادی، بیکاری، فقر و وضعیت نابسامان سیاسی" تحت تاثیر وضعیت نامطلوب روانی قرار گرفته و تن به چنین  خواهشهای نفسانی داده اند. اکنون سوال معماگونه و  اساسی ای که بوجود آمده این است که چگونه ممکن است پس از ؤقوع  چنین جنایت دلخراش و نفرت انگیز افکار عامه را بصورت مصنوعی به وَجد و هیجان آورد و با شعار های میان تهی و فریبنده که از حنجره های ناپاک جنایتکاران و اوباشان  بیرون می آیند و پیوسته شعار مجرمان حادثه پغمان اعدام باید گردد سر داده میشوند .!! چرا جنایتکاران این حادثه ننگین  در قریه ای بنام " قُریه " که از توابع ولسوالی پغمان بوده است به شُغل شریف راهزنی و تجاؤز بر ناموس مردم  !! مشغول بودند ؟ وچرا این همه اوباش جماعت که بر بالین های از" پول و دالر"  میخوابند و " پَل " می مانند  اصرار دارند تا این رهزنان هرچه زودتر اعدام شوند ؟ از جمله دهها معترض خشمگین در پغمان، جایی که این تجاوز در آن روی داده، از مراجع مسئول خواستند که در مجازات عاملان تجاوز کوتاهی نکنند. و سوال مهمی که با دیدن شعار های این جماعت شعار بدست  به ذهن میرسد این است که طراحان اصلی این گردهم آئی های فرمائیشی بیم از آن دارند  شاید با گذشت هرروز تعلل و تأخر در مجازات اعدام مجرمین پرده ازطراحان اصلی فاجعه پغمان  به بیرون افتد ؟

 

ازسوی دیگر اعدام علنی  این جنایتکاران سرگردنه بر سرنوشت آن همه عشرتکده ها و مراکز رسمی فساد و تجاؤز که در قلب شهر کابل صاحبان دالر و دینار را برای چند ساعت خوشگذرانی فرا میخوانند چه تأثیری خواهند داشت  ؟ چه کسی نه میداند که از دیر بدینسو تفریحگاهای پغمان و عشرتکده های قرغه بزرگترین مراکز فساد و جنایت اند ؟ اصلأ صاحبان و مالکان آن همه مهمانخانه ها ی پغمان و عشرتکده های  شهر نو چه کسانی اند ؟ و آن سرمایه ها ی به باد آورده را را در بدل چه خدماتی حاصیل نموده اند ؟

سخت شگفت انگیز است که بنابر اظهارات جلالتمآب کرزی در محضر گروهی از زنان نخبه کابل  که به بهانه ملاقات  الوداعی با رئیس جمهور کرزی به ارگ مقر ریاست جمهوری افغانستان فراخوانده شده بودند ضمن اشاره به این جنایت بزرگ که بدون شک حضرت رئیس جمهور کرزی آن را از بزرگترین دست آوردهای سیزده ساله حاکمیت فساد آلودش   به حساب می آورد و از اقدامات خود در این مورد خاطرنشان ساخت که به نقل از  مطبوعات داخلی و خارجی   حامد کرزی رئیس جمهوری افغانستان  و همچنین لوی څارنوال افغانستان  اعلام کرده بودند که از محکمه خواسته شده که علیه متهمان این دوسیه  حکم اعدام صادر کنند. !!!!

https://www.youtube.com/watch?v=SOp4WNTpx8c

 

چنین بود که دادگاه کیفری مجرمین و جنایتکاران متعلق به حادثه ننگین موسوم به جنایت پغمان را بصورت دقیق و با اقتضای "عدالت انوشیروانی "با سرعت بینظیری مورد اجرأ قرارداد .

اما بعد : شاید شگون بدی نداشته باشد که مختصرأ بر گزارش روزنامه معتبر نیو یارک تایمز را که به نقل از منبع مطلع در وزارت خارجه امریکا نگاشته است مبحث اصلی مان را آغاز کنیم : این روزنامه نوشته است که  هنوز چندی از مسافرت و رفت و آمدهای جان کری John kerry   وزیر خارجه امریکا به کابل و گفتگو با کاندیدا های انتخابات ریاست جمهوری افغانستان سپری نه شده بود که ناگهان صدای تلفن Thomas A. Shannon, Jr. سکرتر جان کری John kerry   وزیر خارجه امریکا به صدا درآمد وقتی توماس گوشی تلفن را برداشت از آنطرف صدای James Cunningham  جامیز  کوننینگهام سفیر ایالات  متحده امریکا در افغانستان شنیده شد وبا صدای رفیقانه گفت که های توماس ! من به مشکل بزرگی دچار شده ام و به حضرت وزیر امورخارجه بفرمائید و از قول من بگوئید که امروز جلسه ای که  با هردو کاندید داشتم با تأسف چندان نتیجه خیز نبود یک مرتبه اگر به افغانستان بیایند و مفاد معاهده مشترک را برای هردو کاندید توضیح کنند ، وقتی Thomas A. Shannon, Jr سکرترومسؤل امور اداری  وزارت  خارجه را به سمع جان کری John kerry   وزیر خارجه امریکا رساند آه عمیقی کشید و بلادرنگ گوشی را برداشت و با بارک اوباما رئیس جمهور امریکا را از پیام سفیر جامیز  کوننینگهام سفیر ایالات  متحده امریکا در کابل مطلع ساخت  

بارک  اوباما رئیس جمهور امریکا نیز که دیگر از دوسیه انتخابات افغانستان و چانه زنی های نامزدان کرسی ریاست جمهوری بکی خسته شده بود به آواز ضعیف جان کری John kerry را مخاطب قرار داد و گفت من از شناخت افغانها عاجز بوده ام و اگر لازم باشد داگ فرانتس، دستیار ات را به کابل اعزام کن و من هم شخصأ به هردو نامزد صحبت تلفنی بعمل خواهم آورد

  

(۱) : میگویند با  اینکه  انوشیروان پادشاه ساسانی سی هزار مزدکی را به یک قلم کشتارکرد و در قتل و غارت هیچگونه تبعیضی قائل نه شده بود وی را انوشیروان عادل نامیدند .

 

+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

 

درسوگ  بزرگترین افتضاح انتخاباتی در افغانستان !!

پیوسته به گذشته قسمت سی وپنجم

میگویند مردی بسیار خسته و کوفته وارد خانه شد و به همسرش گفت؛ غذا را بیاور که بسیارگرسنه ‌شده ام . همسرش دیگ  غذا را سردسترخوان آورد ومرد که در عین صرف غذا غُرغُر ‌میکرد. هــمسرش پرسید؛ چی شده؟ چرا غُر مــیزنی؟ غذا خوب نیــــست؟ مرد گفت؛ غذا خوب است ولی تعداد بر سر دسترخوان  زیاد است !!. همسرش گفت؛ ولی فقط من هستم ودیگ وتو! مرد گرسنه  گفت؛ بهتر آن بود که من باشم و د یگ !

آسمان خونبار میهن ما -آسمانی که هنوز از چتر باروتی افتضاحی بنام  انتخابات ر" یأ" ست جمهوری افغانستان کبود است ؛ وهرروزی بر فراز تکه خاکی از توده های جنگزده سوگواراست و اشکریزان ! و این روزها  آسمان کبود " گنبد " است که باید نظاره گرصحنه ء خونینی باشد که هراز چند بار درگوشه ، گوشه این سرزمین و با شاخ به شاخ شــدن فرزندان خلف و ناخلف  این مرزوبــوم تکرار مــــیشود . بگذارید ببینم کدامین دشمن و با چه نیرنگها ست که چتر چنین کبودی را بر زخم های التیام ناشده میهن ما کشیده است ؟ که « روشنفکران » بله ! " روشنفکران " در کنار پنجره تردید تاریخ ایستاده اند و حرکت تاریخ میهن را تماشا میکنند .! اصلأ این خود تاریخ است که گروهی از درس خوانده های از  سرزمین ما در کنار کولر هایCoolers(۱) از شیادان و دروغگویان عَرقِ شرم  میریزانند . شاید گروه وگله ای ازهمین شبه  روشنفکران اجاره ای و بلندگوهای مافیای بینظیر  تاریخ و حوزه تمدنی ما  که در" پیشواز یک شکست پیروزمندانه قدرت!! "  بویژه با این همه رسوائی و افتضاح انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان هنوز هم نه میدانند که نباید برای تجلیل این شادیی غمناک بیتابی کنند و خود شان نیز دراز میان رفتن وپرپر ساختن فرصت های طلائی که پس از چندین دهه جنگ و نفرت نصیب  مردم ستمدیده افغانستان شده بود سهم داشته اند . چنین رجال وشخصیت ها  در تاریخ کشورها که هرچند دست شان به نشانه ای پیروزی بر حریفان  و رقیبان  شان بلند گردد نه میتوانند از مشارکت در ذبح  مظلومیت تاریخی  یک قوم برئت پیدا کنند . با اینکه خودم به عنوان کسی که حساسیت ها و چاله های دشمن را با مثال های واضیح و ظرافت کار مطبوعاتی آن هم در چنین مقطعی از تاریخ جامعه مظلوم افغانستان انجام نداده ام و نیز به قصور و اشتباهی که در راه اجرای چنین وظیفه ء خطیری سرمیزند اعتراف دارم و حتی پیش از آنکه دیگری بگوید خود بارها و صادقانه به " انتقاد ازخود " پرداخته ایم اما نه میتوانم با  دیدن این همه مشکلات و سختی ها  ازیکسو وراه حل های توهم آمیزی که از نشانی محافل و تربیون های مذهبی و غیر مذهبی در حوزه روشنفکری با بدرقه ای از  تشویق ها  و هلهله های مافیائی پخش ونشر میگردد وگوش فلک را کَر میسازند ! چیزی نه نویسم و نه گویم . خوشبختانه یا متأسفانه در کارزار انتخاباتی آخیر افغانستان از همان روزی که قاصدی از سازمان ملل با مردی که تازه بر جایگاه قدرت کاذب یا همان کرسی خالی شده معاونیت اول  دست یافته بود  پیام جامعه جهانی حاضر درافغانستان  را که حاوی جابجائی تمامی مهره ها و پادوهای بومی با هویت افغانی بوده  به سمع برادر عزیز مافیائی محمد یونس  قانونی !! که  برعلاوه کارتجارتی در دوبی که توسط سید اشراق حسینی سابق  رئیس سیاسی وزارت داخله که تا تبدیلی  حضرت برادر محمد یونس قانونی از مقام وزارت داخله و تقرر درمقام وزارت جلیلیه  معارف به آن مقام گماشته شده بود و با احراز مقام وزارت معارف آقای  اشراق حسینی سردبیر نشریه فلق در پیشاورپاکستان  نیز بحیث معین وزارت معارف آغاز به کار کرد و سخت جالب و شگفت انگیز است که از سوی حضرت یونس قانونی و به همکاریی مستقیم جناب اشراق حسینی برای تقویه بنیاد مالی و اقتصادی وزارت فخیمه معارف صندوقی بنام معارف تأسیس شد و قرار معلوم درحدود دومیلیون دالر پول به حساب آن صندوق واریز گردید اما با دریغ و تأسف که با انتخاب آقای قانونی بحیث وکیل پارلمان و ریاست مجلس ولسی جرگه تمامی پول های ذخیره شده در صندوق اعانه معارف از کابل به دوبی انتقال و تحت نظر آقای اشراق حسینی سرمایه گذاری گردید . اگربگوییم که این برادر عزیز مان " یونس قانونی " !! با ؤقوع حادثه دلخراش یازدهم سپتمبر با چشم سبز ها ی خارجی آشنائی حاصل کرده و نخستین کنفرانس بن را نیز روی همین تشخیص به حضورووجود نازنین خود مزئن فرموده و الی الابد و با ویزه دائمی حیات کره خاکی زمین را "گزوپل " می فرمائید به عمر شریف آن حضرت بویژه در دارالخلافه هجرت توجه نکرده ایم . زیرا واقیعت این است که این برادر یونس خان قانونی از همان دوران نزول در دیار هجرت از وقتی که دست راست و پای چپش را تشخیص فرموده اند با جاسوس  جماعت حشر ونشر داشته است اما برگردیم به آنچه که ما آنرا یک پیروزیی توام با شکست میدانیم و برای گروه بازنده نیز شکست مفتضحانه ای می شماریم که بیش از یک دهه از عمر یک کشور و ملت  بهترین و بزرگترین فرصت ها ی  ترقی و پیشرفت مادی ومعنوی  یک جامعه ای که اسیر فقر و جهالت است  به هدر داده اند . زیرا هردو دسته اعم از دسته ای تحول وتداؤم و همچنان دسته ای موسوم به اصلاحات و هم گرائی  که برای رسیدن به بهشت موعود یا همان قلعه تاریخی ارگ که از برکت فیوضات و کرامات شبکه های استخباراتی به خزانه غیب تبدیل شده است باهم زور آزمائی میکنند ، نتوانیستند به نگاه استراتیژیک جهانیان  نسبت منافع خود و مردم افغانستان تغییری  وارد سازند تا برای تعامل دیپلماتیک با مردم و ملت افغانستان نگاه نوی را دریابند . بنابراین امروز که جامعه جهانی همه ما را از پایگاه تاریخی  و فرهنگی در آورده و مردم افغانستان را به صورت برده های نیازمند و ذلیل وزبون و معتاد و محتاج به بار آورده است میبینیم که افغانستان  به یک ایالت فقیرنشین و محتاج و کشور خلع سلاح شده ای که همه ارزشهای ملی مانرا با چند دالر و یورو و درهم معاوضه نموده ایم مبدل گشته است که به گناه آزادی خواهی و استقلال طلبی توسط  داروغه های نظامی کشورهای همسایه بویژه سازمان جهنمی اطلاعات نظامی پاکستان ISI  تنبیه می گردیم ....

ادامه دارد

 

(۱) کولر ها دستگاه های سردکننده ای است که برای خنک ساختن سالون ها ی بزرگ و مهمان سرا ها استفاده میشوند

 

 

 +++++++++++++++++++++++++++++++++++++

 

طرح حکومت موقت يا غُدهء  سرطاني  استخبارات  !!؟

          پیوسته به گذشته قسمت سی وچهارم :

میگویند کسی که  بدون خرید تکت سوار سرویس شهری شده بود،وقتی  راننده سرویس پرسید ؛         آقا لطفأ تکت ! کسی که تکت نداشت و سوار سرویس شده بود  گفت؛ من از ایستگاه  قبلی سوار شده بودم. راننده درجواب گفت؛ ولی ما که در ایستگاه قبلی توقف نکرده بودیم ومرد فراموشکاری که بصورت قاچاقی سوارسرویس شده بود با عصبانیت گفت؛ غلط کردی که توقف نکردی! من می‌خواستم از همان ایستگاه سوار شوم!

الحمد لله می بینیم هنوزهم زمین خدا از حجت خالی نیست !!! زیرا آخیرأ که عطأ محمد نور والی و متولی ای مقتدر  روضه شریف با سخنان هوشدارگونه اش واکنش تند اما درعین حال جالب جناب اشرف غنی احمدزی رهبرتیم تحؤل و تداؤم  را برانگیخت حکایت دلپذیر خاص وعام دنیای " سیأ " ست امروزی شده است

https://www.youtube.com/watch?v=dbE0knUzTQ0

و هنوز این هیاهؤ فروکش نکرده بود که روزنامه معتبر نیویارک تایمز گزارشی را منتشر ساخت که گویا  برخی از مقامات در دولت «حامد کرزی» در صورت مشخص نشدن نتیجه انتخابات ریاست جمهوری افغانستان، راه حل برون رفت ازبن بست سیاسی و امنیتی این کشور را ایجا د«دولت موقت» می دانند. مانند بمبی فضای تاریک وغبارآلود مطبوعات داخلی و خارجی را فرا گرفت . با انتشار آن گزارش بمب مانند ؛ عرصه ای برای بسیاری از عقده مندان و نفرت پروران داخلی و خارجی  که با انگیزه های گوناگونی نسبت به روزنامه نیویارک تایمز بویژه آقای متی روزنبرگ Mattew Rosenberg  گزارشگر آن روزنامه در دل می پروراندند بوجود آمد ،

http://www.nytimes.com/2014/08/19/world/asia/amid-election-impasse-calls-in-afghanistan-for-an-interim-government.html

مهره های معلوم الحال گلخانه ای وابسته به ارگ  ، همچنان مرتجعین کبیر وصغیرمافیائی ،  ، روشنفکر نمایان  اپورچونیستی که بیش از یک دهه در لست جیره خواران ارگ نام نویسی کرده و از آخورننگین  کاخ  "ریأ" ست جمهوری ارتزاق میشوند بلا درنگ درعقب  اسحاق الکو یک افسربازنشسته اما اکنون لوی څارنوال   " دادستان کل"  افغانستان سنگر گرفتند و عقده های چندین ساله نفرت  خویش را با بی رحمی وقساوت  بیرون کشیدند دستور فرمودند که باید گزارشگر نیویارک تایمز با انتشار گزارشهای که با منافع ملی!!! افغانستان در تضاد اند وافکارعامه را مغشوش میسازند محاکمه شود ،هرچند این اظهارات واعلامیه های های که به  نقل از سخنگویی لویه څارنوالی افغانستان از مطبوعات سرکاری انتشاریافته بود کارشناسان و آگاهان  یک جوک بی مزه تلقی نمودند اما جریان حوادث و مضمون اصلی مقاله ای که بتاریخ چهاردهم آگست درروزنامه  نـــیویـــاک تـــایمز بقلم متــی روزنبــــرگ Mattew Rosenberg منتشر شده و بر  "  تشکیل حکومت موقت درافغانستان "  می چرخید ما و همه تحلیل گران امور افغانستان و منطقه را به شجرة الــنسب مفهوم " حکومت مـــوقت در افغانستان " مــتوجه ســـاخت کــه طرح و تدویر  " تشکیل حکومت موقت در افغانستان " همان معجون مشترک استخبارات منطقه بویژه سازمان اطلاعات ارتش پاکستان ISI  وسازمان  امنیت عربستان است که از دیر بدین سو همچون شمشیر دموکلس برسرنوشت مردم افغانستان سایه می افگند .

بله واقیعت هم همین است وقتی حامد کرزی رئیس اداره کابل علی الرغم انجام تمامی شرائط و تشریفات لازم برای  انعقاد قرارداد امنیتی با ایالات متحده امریکا از امضای  موافقتنامه امنیتی با امریکا  سر باز زد برای همه قدرت های منطقه بویژه همسایه های در به دیوار افغانستان چون ایران و پاکستان که از افغانستان بحیث گاؤ شیری بهره میبردند امضأ نکردن موافقتنامه امنیتی افغانستان با ایالات متحده امریکا برای شان یک خبر مسرت آورسیاسی بود ، و درگرماگرم جلسات لویه جرگه ای که به مثابه بلند ترین نهاد حقوقی در جامعه افغانی شناخته می شد نوازشریف صدراعظم پاکستان جهت رساندن پیام صلح و ایفای نقش سازنده پاکستان در تشکیل دولت فرگیربه اصطلاح  ملی که در آن تمامی عناصر و نیروهای سیاسی اعم از تحریک طالبان و حزب اسلامی برهبریی گلبدین حکمتیار اشتراک داشته باشند  به شرط اینکه حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان در گام نخست باید از امضای قرار داد امنیتی با ایالات متحده ابأ ورزد و در گام دوم برگزاریی  انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان را ملغی اعلام کند . هرچند آقای شریف صدراعظم پاکستان طی سفر یکروزه خود حاضر نه شد تا نتائج سفرش به کابل و ملاقات با حامد کرزی را در محضر کنفرانس مطبوعاتی بیان کند اما مطبوعات پاکستان بویژه شماره چهار شنبه مورخ چهاردسمبر  روزنامه امت چاپ کراچی که با مقامات امنیتی و نظامی پاکستان  روابط تنگاتنگ دارد به نقل از یکی از اعضای هیأت همراه نوازشریف به کابل پرده از تعهدات امضأ ناشده میان حامد کرزی و نوازشریف برداشت و طی یک تحلیلی کوتاهی رؤس و خطوط اولیه معاهده را چنین نوشتند  :

http://ummatpublication.com/2013/12/04/news.php?p=story5.gif

درصورتیکه برگزاریی انتخابات ریاست جمهوری افغانستان به تعویق بافتد و حامد کرزی از امضای معاهده ابا ورزد برمبنای مذاکرات میان  نوازشریف و حامد کرزی طرح  تشکیل یک حکومت وسیع البنیادی متشکل از تمامی جناح ها به شمول تحریک طالبان و حزب اسلامی افغانستان که ریاست  آنرا آقای حامد کرزی برعهده داشته باشد   مورد بحث قرار خواهد گرفت ....با بازگشت نوازشریف مخالفین مسلح رژیم یعنی طالبان و شاخه حکمتیار حزب اسلامی افغانستان  نیز جهت اعلام آمادگی و حمایت از معاهده  نوازشریف با حامد کرزی با تغییر جهت ۱۸۰  درجه ای که قبلأ برای برقراریی شریعت اسلامی و تحکیم حکومت صد در صد اسلامی !! خون بسیاری از بی گناهان را مباح می شمردند در مدح حامد کرزی قلم فرسائی نمودند و برخی از نویسنده گان وابسته با این  جناح ها حتی ازیافتن واژه های در حد قهرمان و بابا و ......قائد بزرگ ملت ....برای حامد کرزی عاجز ماندند و حامد کرزی را با مرد طالع مند ی تشبیه کردند که در آخرین ماه های عمرش همای پادشاهی بر شانه اش نشست کرده است  !! اما آرام ، آرام  پرده از ناتوانی های عمومی در مدیریت و چهره دوگانه آقای کرزی بیرون افتید و دوباره از بلندای ستائیش به قعقرأی  از ذ لت  ورسوائی نزول یافت .!! اما دیری نه گذ شت که سرانجام آهنگ انتخابات برای ریاست جمهوری افغانستان در کوهستانهای افغانستان شنیده شد و فرآیند انتخابات را طوری عیار ساخت که هیچکسی حتی نهاد های مسؤل و نزدیکان آقای حامد کرزی نتوانیستند حمایت مستقیم  آقای کرزی  از کاندید خاصی برای پست ریاست جمهوری افغانستان را  احساس نمایند   البته دروغ و فساد ، بد اخلاقی اجتماعی  عمده ترین مفاهیمی اند  که در امتداد "   عمر مبارکه مافیای شریف !!" بر سر مردم زحمتکش افغانستان سایه انداخته است و هیچکسی نه میتواند در قلمروجغرافیاوی  افغانستان از آن انکار نمایند .!! گفتیم ماهیت اصلی             "  طرح تشکیل حکومت موقت "  یک تعویذ مجرب و مورد اتفاق شبکه های استخباراتی است که آخیرأ نیز مجله تکبیر در شماره آخر خود پرده ازاین توطیئه برداشت و تهداب آن در همان روزهای تدویر لویه جرگه عنعنوی گذشته شده بود

http://www.ummatpublication.com/takbeer/2014/08/21/

 

 مجله تکبیر بقلم محمد قاسم که غالبأ اسم مستعار میباشد مینویسد که : از یکطرف آقای کرزی وشرکای سیاسی اش  مشغول توطئه اند واز جانب دیگر عطامحمد نور والی بلخ درحال اعزام افراد اش به کابل است روی همین منظور وجهت کاهش بخشیدن به تنش ها در افغانستان ایالات متحده امریکا از پاکستان خواستار همکاری گردید و فرمانده نیروهای مسلح پاکستان و حکومت این کشور بصورت مشترک با  یک پیام خاصی توسط محمو دخان اچکزی نه تنها بخاطر ملاقات با حامد کرزی بلکه در بازدید با   عبدالله ، عبدالله وی را از مؤقف رسمی دولت پاکستان مطلع سازد که باید به پذیرش معاهده ای مشترک میان هردوکاندید در زمینه تشکیل حکومت وحدت ملی تن دهند و به سمع اشرف غنی نیز برساند که اگر از معاهده منعقده میان هردو کاندید عدول صورت گیرد مسؤلیت بدوش دکتر اشرف غنی احمد زی خواهد بود . کرزی و رفقای سیاسی اش میخواهند که باید تا سال ۲۰۱۸ در قدرت باقی بمانند .

ادامه دارد

 

 

´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´

 

جايگاه اپوزسيون ومخالفان درطرح دولت ملی کجاست ؟

                  خود کوزه و خود کوزه گر و خود گِل کوزه !

پیوسته به گذشته قسمت سی و سوم  :

 

میگویند یک خروس با یک شیر رفیق شده بود ، شب در جنگل خروس روی درخت خوابید و شیر در پای درخت دراز کشید ؛ دم -دم های صبح خروس شروع به خواندن کرد ، روباهی که آنطرف بر طمع وی نشسته بود و نزدیک شد و گفت : ها خروس جان ! با این آذان خوش صدای که سر داده ای بیا پائین که به امامت تو نماز بخوانیم ، خروس گفت : من مؤذن هستم امام جماعت در پای درخت خوابیده است . دراین حال شیر غرس کرد و با غرس شیر روباه پا به فرار گذاشت که خروس پرسید ، کجامیروی  ای روبا جان مگر قرار نبود نماز با جماعت بخوانی ؟  روبا در حال فرار گفت میروم که یک تجدید ؤضؤ کنم و بر می گردم !!

 

امروز وقتی خواستم سی وسومین بخشی از یادداشتهایم را خدمت شما عزیزان تقدیم کنم ناگهان خاطره ای از انتخابات در جمهوری اسلامی ایران به ذهنم خطور کرد که وقتی یکی از گزارشگران تلویزیون دولتی ایران از محصل رشته کمپیوتر که در یکی از پوهنتونهای ایران مشغول درس بوده  درباره انتخابات ریاست جمهوری سوالی مطرح میکند آن دختر شجاع و درد دیده در کمال ناامیدی در برابر خبرنگار تلویزیون دولتی ایران اینگونه پاسخ میگویند :

 https://www.youtube.com/watch?v=ByDoM663_dA

نتیجه آنست که برخلاف تصوربرخی از ما وقتی در برابرفرآیند انتخابات مبتنی بر اصول آزادی وعدالت که لازمه انتخابات دموکراتیک  درهرکجای از دنیا و در هر مقطعی از تاریخ معاصر بشمار می آیند  قرار میگیریم ما سوأ از  برخی تغییرات معمولی اقلیمی و شرائط خاص اجتماعی و فرهنگی ازلحاظ تولید ماهیت مشروعیت هیچگونه تفاؤتی ندارد لهذا انتخابات درکشوراسلامی واقع در منطقه جنوب غرب آسیا چون ایران با انتخابات در افغانستان به نتائج مشترک و یکسان می انجامد من نیز این کلیپ انتخاباتی در جمهوری اسلامی ایران را جهت دریافت فرآیند ماهیت مشروعیت برای انتخابات در افغانستان حضور تان تقدیم نمودم تا بادیدن و مشاهده آن جغرافیای مشروعیت انتخابات را بدور از هرگونه تعصب مذهبی  و نفرت قومی اندازه گیر فرمائید .  اما بعد :

چنانچه اخبار وگزارشهای " داغ و دم به دم "  از کشور ما افغانستان که عجالتأ قلمرو" سیأ" سی اش در شهر تاریخی و باستانی کابل خلاصه میشود  میرسند حاکی از آن است که گویا بازبینی پرونده انتخابات ریاست جمهوری افغانستان ورشته ء رسیده گی به تقلب های انتخاباتی مثل اینکه تا ابدالآبد سردراز دارد ! و اتفاقا سرهای درازش هم در دست پهلوانان تازه به دوران رسیده معرکه و بزکشی در میدان انتخابات افتیده است.هرچند هشدار آخیرعطأ محمد نور یکی ازپهلوانان  زبده ء معرکه  انتخاباتی که پس از غیابت صُغری با ظهور در قصر مجلل اش در کابل آنهم در کنارخانم  پامیلا کونستابل  Pamela Constable  نمائنده روزنامه معروف واشنگتن پُست ارشاد  واظهار فرمود  :

             عطا محمد نور در مصاحبه با پامیلا کونستابل نمائنده روزنامه واشنگتن پست در کابل

 

اگردرانتخابات "ریأ "ست جمهوری افغانستان  تفتیش آراء یکجانبه باشد، ما قیام براه می اندازیم !!    این هشدار هرچند یک بلوف انتخاباتی تلقی شد اما سبب گردید تا تیم مقابل را به واکنش های جدی وادار کند که میتوان به مصاحبه مورخ ۲۵ اسد سال روان اشرف غنی احمدزی رهبر تیم تحول وتداؤم انتخابات ریاست جمهوری که در مصاحبه با اسدالله لودین خبرنگار رادیو آزادی در کابل صورت گرفته بود اشاره کرد که با یک لبخند نیشداری در برابر اظهارات والی بلخ بعمل آورده بود بویژه درپاسخ به این سوال مربوط به اظهارات آقای عطامحمد نوروالی مقتدربلخ و درعین  متحد اصلی تیم اصلاحات وهم گرائی که اگردرانتخابات "ریأ "ست جمهوری افغانستان  تفتیش آراء یکجانبه باشد، ما قیام براه می اندازیم !!  اشاره می گردد:

https://www.youtube.com/watch?v=GPmsc4-KS2c

اما اکنون لازم است بحث مانرا در پیوست با بخش قبلی این یادداشت ها که همانا تعیین جایگاه مخالفان رژیم در طرح تشکیل دولت وحدت ملی که  اجندای اصلی کمیسیون مشترک دوتیم انتخاباتی "ریأ"ست جمهوری افغانستان است آغاز کنیم . وقتی درباره طرحی بنام  تشکیل دولت ملی درافغانستان فکرمیکنم تصاویر فراوانی توأم با خاطرات تلخ و دردناک گذشته به مغزم هجوم می آورند برخی از این تصاویر بیش از دیگران دوام می آورند و درنظرم باقی می ماند ، بویژه آنگاه که در پوشش  رنج ها ودرد ها ی ناب دوران زندان و مهاجرت نگهداری شده باشند .

 

یکی از اینگونه  تصاویر که نمودار استراتیژیی سازمان جهنمی اطلاعات ارتش پاکستان ISI در برابر تاریخ  وفرهنگ سرزمین آغشته به خون افغانستان است که بادرد ودریغ انسان آزاده و باشنده این سرزمین را بدون هرگونه تبعیض قومی -سیاسی ، مذهبی و نژادی در اسارت گرفته است ، من که خود و به تنهائی خاطرات بسیار تلخ اما درعین حال لذت بخشی از حاملان این استراتیژی و چنین دکتورین امنیتی کشور های منطقه و پاکستان  دارم برایم اجازه میدهند تا بگویم که هرگاه در معرکه و فاجعه کنونی  منفذ های نفوذ مخالف را شناسائی نکنیم و آنرا بروی تمامی قدرت های بیرونی با هر اسم و رسمی که در میدان معرکه سرنوشت افغانستان به بازی پرداخته اند  نه بندیم چنین بازی درد ناک و  ظالمانه  همچنان ادامه خواهند داشت . علاوه براین فرد فردی از ساکنان این جغرافیا بویژه روشنفکران این سرزمین باید ریشه ها را نشانه گیرند که نه میتوان بدون نشانه گرفتن ریشه ها بالیدن نهال آزادی و عدالت را مشاهده کرد ، باید از شاخ به شاخ پریدن ها که ما را از رسالت اصلی مان بسوی « هیپنوپیدیای » هولناک آن سوی آبها که روح و روان  مانرا تسخیر کرده با چهره های «نا مرئی راه بلدان !» دوران مهاجرت و جنگ سرد ازهمه دنیا ، ما را ازنظراصالت خلع سلاح کرده است . شگفت انگیز است که در چنین سیکل " دائره " معیوبی از پیشرفت ،  کشورما در روزگار گذشته مسلمأ دورانهای درخشانی داشته است که در هرصورت و از هر لحاظ از وضع امروزی ما خیلی بهتر جلوه میکند .

 

     جايگاه اپوزسيون ومخالفان درطرح دولت ملی کجاست ؟

                      (خود کوزه و خود کوزه گر و خود گِل کوزه)

 

دوسه روز است که کمیسیون مشترکی از دو تیم رقیب درانتخابات افغانستان در یکی از هوتل های چند ستاره ای ازدارلخلافه کابل طی ضیافت های مجللی برای ترسیم نقشه دولت فرمائیشی بنام دولت  ملی درافغانستان و دیگرمسائل اختلافی میان دوتیم  رقیب و حریف انتخابات "ریأ" ست جمهوری  به گفتگو نشسته اند تا در مهندسی تقسیم قدرت به شیوه "عدالت انو شیروانی " بدون توجه به اصل ماهوی عدالت اجتماعی در حوزه تقسیم قدرت که همه مخالفین نظام را نیز در احاطه خود میداشته باشند حق به حقدار رسانند .!  درهنگامه این هول وهراس دوتیم انتخاباتی که گوئی قباله شرعی سرنوشت و نفس کشیدن تمامی احادی از مردم را با این آسانی بدست آورده و حاصل نموده اند !!،همچنان  افراد وگروه های بسیارسیاسی و اجتماعی وحشت زده بر هر دری می کوبند و به دست آویزهای متوصل میشوند که گویا در فلان معرکه " سیأ " سی شرکت کرده و یاهم شجرة النسب خویش را با شبکه های استخباراتی وقدرت های بزرگ  نظامی  جهان گِره می زنند . جالب ترین و مسخره ترین بخش این تقسیم بندی آنگاه به نمایش گذاشته میشود که برخی از سران و رهبران این تیم های رقیب نه تنها  برافغانی بودن "پارادایم دولت ملی درافغانستان "تأکید میکنند بلکه خود را از نخستین اختراع کننده گان  و مبتکران مفهوم دولت ملی در افغانستان می شمارند !! (۱) خواننده گان ارجمند می بینند و می شنوند که شعاع تأثیر فیصله های غیر عادلانه این کمیسیون های مشترک تا به کجا میرسند ؟ چه کسی نه میدانند که چشم انداز اصول فلسفه وجودیی « اپوزسیون !!» در جوامع عقب مانده از لحاظ حقوقی وسیاسی ماسوا از نهادی بنام دولت باید مورد مطالعه و ارزیابی  قرار گیرد . ؟ ماهیت و جایگاه حقوقی  یک  دولت مردم سالار و دموکراتیک  درجوامع جهان سوم زمانی از مشروعیت بهره مند است که وجود یک  « اپوزسیون !!» فعال سیاسی را تحمل کنند که نهادینه سازیی این عملیه هیچگاه به معنای این نیست که نهاد دولت مشروع ملی باید خود اعضأ و رهبران اپوزسیون مخالف را نیز تعیین و انتخاب نماید .!! که اینگونه برخورد با مفاهیم حقوقی وسیاسی مصداق آن ضرب المثل معروفی است که : خود کوزه و خود کوزه گر و خود گِل کوزه !  .

کاملأ طبیعی است وقتی زمامداران بصورت انتصابی اقدام به تعیین نهاد ناظر بر عملکردهای عمومی دولت درحوزه اجرأت یا « اپوزسیون !!»  بنمایند عقلانیت و منطق سیاسی حکم میکند که چنین نهادی بنام دولت مشروع -مستقل و برخاسته از اراده مردم محسوب نه خواهد شد . زیرا اعتبار هردولت و سیستم سیاسی رهبری کننده هرجامعه ای از نظر مشروع قانونی جلوه دادن  آن نیست ، بلکه اساسأ موکول یا ملزم به داشتن شرائط و مستلزمات وجودی و رفتاری ای است که اعتبار و دوام و حقانیت آنرا تضمین می کند" تحمل اندیشه مخالف "که روح وروان جامعه مدنی و دموکراتیک را تشکیل میدهند از مبادیی اولیه مشروعیت سیاسی نهادی بنام دولت محسوب میشود. ....

ادامه دارد

 

۱: روزنامه واشنگتن پُست http://www.washingtonpost.com/world/asia_pacific/key-abdullah-ally-warns-of-afghan-unrest-if-vote-recount-is-one-sided/2014/08/13/5db8e2b2-230a-11e4-8b10-7db129976abb_story.html

۲: پس از اعلام موافقتنامه  میان کاندیدان انتخابات ریاست جمهوری برا نخستین بار محمد یونس قانونی در کسوت معاون اول  ” ریأ” ست جمهوری اعلام داشت که طرح تشکیل حکومت وحدت ملی افغانستان طرح افغانی است .

آ قای اشرف غنی احمدزی کاندید ریأ ست جمهوری افغانستان در گفتگو با رادیوآزادی که گفته است من وقتی برای ثبت نام به کمیسیون انتخابات مراجعه کردم گفته بودم درصورت پیروزی یک حکومت وحدت ملی را تشکیل میدهم

 

 

++++++++++++++++++++++++++++++++

 

 

برهان "قاطع " وطرح کاریکاتوریی  دولت وحدت ملی !

                     تعیین جایگاه اپوزسیون فرمائیشی !!

پیوسته به گذشته قسمت سی ودوم :

 

آورده اند که امام ابوعبدالله محمد رازی، فقیه، متکلم، فیلسوف و حکیم مسلمان شرقی هرروز هنگام درس وبحث از تمامی مذاهب و فرق اسلامی سخن میگفت و از جمله به شیعه و" اسماعلیه " که میرسید این مذهب وفرقه را مورد انتقاد ونکوهش قرار میداد ، روزی یکی از فدریان اسما عیلیه که   « دست به تیغ » شان شهره تاریخ است امام فخررازی را درگوشه خلوت مسجد برزمین کوفت وخنجری آبدیده بر گلوی فخررازی گذاشت و در حالیکه گاه خنجر را برای تأکید بیشتر مطلب فشار میداد ؛ گفت : شیخ ترا چه میشود ؟ اگر پس از این کلامی از اسماعیلیه بر زبان آری با همین شیوه ء مرضیه شاهرگ گردنت را قطع خواهیم کرد . شیخ از آن پس در جلسات درس ازهمه ادیان و مذاهب و فرقه ها می گفت به جز فرقه اسماعیلیه ؛ که هیچ حرفی از آنها بر زبان نه می آورد ؛ و شاگردان شیخ هرگاه با تعجب می پرسیدند ؛ مگرچه شده است که استاد از فرقه اسماعیلیه انتقاد نه میکند ؟ فخررازی در حالیکه دستی بر محاسن و بروتهایش میکشید و آبرو ها را قدری پائین تر می آورد لحن صدایش را ملتمسانه تغییر میداد و می گفت : آخیر آنها برهان قاطع دارند ! من این برهان قاطع و دلیل محکم شان را ندیده بودم که آخیرأ متوجه شده ام ...(۱)

اکنون از مدت مدیدی است که گویا این شیوه مرضیه و این برهان قاطع و این دلیل محکم بر سر "دموکراسی" و " انتخابات " در افغانستان نیز رائیج شده است . هرروز خبری از حمله این ستاد بر آن ستاد و این گروه بر آن گروه ، از دشنام دادن و شائعه پره گندن این دسته بر آن دسته ، از هجوم این جمع به آن جمع و هرروز حادثه ای از این میتینگ بر آن میتینگ ، از سخنرانی های آتشین تا گردهم آئی های مصلحتی شنیده میشود . بگذارید ببینیم راستی ما را چه شده است ؟ و این همه  برهان « قاطع !!» از کجا آمده است ؟ قبل از هرچیز نه باید  فراموش کرد که تا دیروز در بستر دموکراسی و بازار آزاد بر وزن " آزار"  اقتصادی که بیش از یک دهه بر جامعه فقیر و جنگزده ما سایه انداخته است شعار های از استقلال! ، آزادی ! و منم رستم زمان !!  سر میدادیم و فضائل ، فیوضات و کرامات این اعجوبه بینظیر قرن معاصر را مانند دانه های تسبیح سرازیر می ساختیم وهیچگاه متوجه نه بودیم و نه شدیم  که  دراوجی ازچنین  ستایشهای مصنوعی و اغراق آمیز نهال استبداد تاریخی که با به راه انداختن  حرکت های همه گیرملی و بالاتر از هرنوع تعصبات قومی - مذهبی و لسانی خشکیده بود ، دوباره جان میگیرد .اتفاقأ بقایای چنین روحیه ای شعاری نه تنها درمیان ما و افراد وگروه های مافیایی وابسته به رژیم مافیائی به ملاحظه میرسد بلکه حتی در میان اقشار و گروه های شبه روشنفکر و دموکرات لائیک نیز با ؤفور به نظر می خورند . خوب طبیعی است که وقتی چنین وضعیتی سالها و حتی قرن ها بتواند راه را برظهور استعداد های آزاد و رشد فرهنگ تکاملی انسان ببندد هرچند چهار چوبه اش در هم ریخته باشد اما رسوبات و نتائج اش باقی است . این است که میبینیم برخی از همین روشنفکران مافیائی جامعه شیوه های را که برای تغییر استبداد نرم افزاریی حاکم بر سرنوشت جامعه بکار گرفته اند هنوز  در رفتار شان حضوردارند . ما برای مبارزه با استعمار سرخ و سرنگونی  حاکمیت ها  و رژیم های متجاوز  مذهبی نه میتوانیستیم به جز به شیوه های که در عرف دیپلماتیک خشونت تلقی میگردد نه میتوانیستم روبرو شد ، روبرو هم شدیم و آن رژیم های بیگانه پرست شبه مذهبی و حتی سکولارشبه مارکسیستی  سرنگون هم شدند ، اما آثار ی از شیوه ها و تاکتیک های سرنگونی در وجود ما باقی ماند و بسیار ی از ما  هنوز چنین می پنداریم  که افکار ،  شیوه ها ، و اندیشه های سرنگونی در برابر رژیم و مخالفین فعلی را نیز با همان چماق ایدیولوژیک و تیوریزه شده میتوان درهم کوفت . بسیاری از ما خوش هستیم و برخود می بالیم که در برخورد با مسائل پیرامون خود بی تفاؤت نیستیم و از سبک وشیوه های  مجربی  استفاده میکنیم که قبلأ  آموخته ایم وبه نتائیج مطلوبی نیز رسیده بودیم . !!! این جاست که با استفاده از فرصت به موضعگیری ها و خط مشی های که گاهی از هواداران سراپاقرص رژیم مافیائی حتی آنگاهی که ازمیدان شطرنج انتخابات شعار های ضدونقیض و پارادُکسیالی را سر میدهند اشاره ای بنمائیم .

تعیین جایگاه اپوزسیون فرمائیشی !!

مسخره ترین و درعین حال بی خِرد ترین مطلبی که تا اکنون شنیده ایم و دیده ایم فقره چهارم ضمیمه اعلامیه مشترک میان دسته های انتخاباتی ریأ " ست " جمهوری افغانستان است که مغائر با هرنوع معیار های حقوقی وواقیعت های تاریخی ای نه تنها جامعه افغان بلکه در همه جوامع و کشورهای استعمارزده و عقب مانده در باره اپوزسیون میباشد که  مطــابق به احــکام مــندرج این ضمیمه یعنی   «  رییس جمهور مقام رهبر اپوزیسیون را ایجاد میکند. و کاندید دومی انتخابات شخص مورد نظرش را انتخاب مینماید تا این مقام را اشغال نماید.»  

نخست ببینیم که معنای اپوزسیون در جامعه شناسی سیاسی چیست ؟ و به چه نیروهای میتوان اپوزسیون را اطلاق کرد ؟

 اپوزیسیون در لغت به معنای ضدیت , مخالفت و مقابله است و در مفهوم وسیع به معنای کوشش و تلاش احزاب , اتحادیه ها و گروه ها برای دست یابی و رسیدن به اهدافی در جهت مخالف هدف های دارندگان قدرت سیاسی , اقتصادی و اجتماعی است .با وضاحت کامل به ملاحظه میرسد که اپوزسیون Opposition یا در اصطلاح سیاست به مجموعه افراد و نهادهای مخالف اصل نظام سیاسی گفته می‌شود که در صدد بر اندازی نظام حاکم میباشند . این بدان معنی است که رهبر اپوزسیون Opposition  مانند حاکمان با بخشی از جا معه ارتباط دارد و نه میتوان برای کنترول ونظارت این بخشی از جامعه که در اتحادیه ها وگروه های دیگراندیش سیاسی در مقطعی از تاریخ و جغرافیای از زمین  گردهم آمده اند و با منطق بُران سیاسی و عقیدتی خویش  عملکرد های حاکمان را به نقد میکشند لایحه و فرمان صادرکرد .

بله ، بسیاری از روشنفکران ، رسانه ها ی گروهی و دسته های سیاسی  که دارای اندیشه های عمیقأ انسانی میباشند بدون هرگونه پشتوانه  معنوی و اقتصادی حلقات حاکم برای ادای مسؤلیت های  فکری و تیوریک خویش که در برابر جامعه و نسل های آئنده  یک جامعه  احساس می نمائند  تبلیغ و ترویج میکنند ....

ادامه دارد

(۱)

با مثال " برهان قاطع "به نقش حضرت جان کری John Kerry وزیر خارجه ایالات متحده امریکا اشاره شده است

 

+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

 

مخالفان سنتی مردم سالاری و پروژه تقلب انتخاباتی در افغانستان  !

پیوسته به گذشته : بخش سی ویکم    

 

عیب جامعه این است كه همه می خواهند آدم مهمی باشند و هیچ كس نمی خواهد فرد مفیدی باشد.

                                                                          وینستون چرچیل

 

لابد خواننده گان عزیز مان میدانند که با یکبار خواندن هربخشی از نوشته های این حقیر نه میتوانند آنچه را که خواست قلبی این قلم  است کشف کنند بلکه همیشه سعی خواهند کرد و باید هم اگر خواسته باشند سعی کنند تا در اثر تکرار مطالعه ریزه کاری های ویژه ای کشف فرمائند که گاه ، حتی صاحب این قلم نیز ملتفت آن ظرائف و دقائق نبوده است ؛ اما خواننده گان عزیز لابد تصؤرنه می فرمایند که این مقدمه را ازین بابت نوشتم که به آنان تکلیف کنم که عرائضم را از جهت کشف حقائق و ظرائف آن به جای یکبار دوبار بخوانند ؛ نخیر ما هیچگاه همچنین توقعی از کسی نداریم ، فلهذا بدون هرگونه مقدمه و دیباچه به بحث مربوط به انتخابات و عوارض آن می پردازیم . چنانچه دوستان خواننده ملتفت اند بحث انتخابات در افغانستان آنگاه  کشاله دار شد که حضرت !! جان کِری John Kerry وزیر خارجه ایالات متحده امریکا  و Ján Kubiš نمائنده سازمان ملل متحد در افغانستان   خطوط اصلی ورنگ آمیزی شده انتخابات منحصر به فرد در افغانستان را تشریح کرد و پس از بگومگوهای زیادی از سوی مهره های اصلی نظام سرمایه داریی مافیائی بروزن مشارکتی یعنی جناب اشرف غنی احمدزی که وی را دؤمین متفکر جهان و از نوابغ قرن بدون ظهور می شمارند !! همچنان حضرت عبدالله ، عبدالله که با مشتری بودن  یکی از مغازه های گران قیمت لاس انجلس لقب شهزاده  خاورمیانه را کسب کرده است حضرت جان کِری John Kerry وزیر خارجه ایالات متحده امریکا فرمان سکوت و خاموشی صادر کرد و هردو شهزاده  افغانی الاصل را به آشتی و برادری دعوت داد . اما امروز که خبرهای مربوط به انتخابات در افغانستان  را می شنیدم و گوش میدادم  پس از چندین بار چانه زنی ها بر سر آغاز بررسی و شمارش آرأ از سوی کمیسیون انتخابات افغانستان ناگهان ویدیوی را دیدم و استماع نمودم

که از سوی بریالی ارسلائی رئیس ستاد انتخاباتی تیم اصلاحات و هم گرائی که در عین حال با نسبت برادریی  که با محترم حاجی دین محمد معاون حزب اسلامی افغانستان برهبریی مولوی خالص فقید و فعلأ از اعضای برجسته تیم تحول و تداؤم برهبریی محترم اشرف غنی احمد زی به شمار می آید  و از " ریاست شورای ولسی  مشورتی ننگرهار "در رهبریی  ستاد انتخاباتی تیم اصلاحات وهمگرائی حضور یافته است به سلسله افشاگری های گذشته نواری را به نشر رساند که  به محترم عبدالکریم خلیلی معاون رئیس جمهوری افغانستان که از برکت جهاد فی سبیل الله پس از مرگ عبدالعلی مزاری بر مسند رهبریی حزب وحدت اسلامی افغانستان نیز نشسته است نسبت داده میشود و در آن ویدیو قبل از آغاز دوردوم انتخابات "ریأ "ست جمهوری آنگاه که در جمع ارادتمندان و هواداران حزب اش سخنرانی میکند ومیگوید که

https://www.youtube.com/watch?v=z_UVxWLMxno

 رئیس جمهور جدید در انتخابات با مشورت دولت تعیین شده و کاندیدای مورد توافق کاخ ریاست جمهوری پیروز این انتخابات خواهد بود.کریم خلیلی افزوده: سازمان ملل، «حامد کرزی» رئیس جمهور افغانستان و کمیسیون مستقل انتخابات این کشور با هم توافق دارند تا از هر فرصت و ابزاری برای پیروزی کاندیدای مشخصی استفاده کنند حتی اگر مخالف با قوانین این کشور نیز باشد.در بخش دیگر سخنان معاون حامد کرزی آمده است: تا پیروزی کاندیدای مورد نظر زمان زیادی باقی نمانده است، زیرا کمسیون مستقل انتخابات، مقامات دولتی و سازمان ملل برسر وی توافق دارند....یکباره ذهنم به دوران جهاد مردم افغانستان و حوادث دهه هشتاد معطوف گشت که چگونه آقای عبدالکریم خلیلی و شخصی  به نام داکتررسول  طالب با دیگر اعضای سازمان انقلابی نصرکه با اثر تلاش آتشه نظامی سفارت پاکستان در تهران  و حزب اسلامی افغانستان برهبری محترم حکمتیار از تهران پایتخت جمهوری اسلامی ایران به اسلام آباد ، پاکستان منتقل گردیدند بودند و درآنجا درست درسال ۱۳۶۵ هجری شمسی  به فعالیت های جداگانه بنام دفتر سازمان نصر برهبریی استاد عبدالکریم خلیلی به فعالیت آغاز نمودند . (۱)   

شایدسخت ساده اندیشانه باشد که فاجعه امروزی میهن ما را بصورت مجرد و بدون مطالعه تمامی  عوامل و پیش زمینه های آن مورد بررسی قرارداد ، بنابراین بی اشارت و بیهوده نیست و نخواهد بود که  تاریخ پراز فراز ونشیب جامعه و مردم ما را بصورت دلسوزانه و بدور از هرنوع تعصب وتحجر با تمامی ویژه گی های بافت جامعه حتی بی برنامه گی ها ، افکار و عملکردهای غیر انقلابی توأم با مواضع متنوع فکری مورد بررسی قرار داد . زیرا اگر می پذیریم که تاریخ زندگی معاصر ما با گذشته و گذشته گان ما تعلق دارد نه میتوانیم از خم وپیچ تاریخ باستانی این خیطه و حتی تمامی کشور ها و سرزمین های که نه با مردم سرزمین ما بلکه با  روح وروان واندیشه ها و عواطف فرد فردی از ساکنان این مرزوبوم عجین گشته است صرف نظر کنیم ، اما این بار همچون دریای آرام و به ظاهر ساکتی که توفان سهمگین و آتشفشان خروشنده ای را در اعماق خویش به بند کشیده است وبصورت     ریأ کارانه و مزورانه نسل نوما را به اسارت درآورده است .  خلاصه اینکه ریشه این درگیری ها  و تعارضهای غیر طبیعی  انتخاباتی وعوارض جانبی آن  منشأ از " حب نفس " میگیرند که خود ریشه هرفساد و هرجنایت است ،شبکه های معروف جاسوسی مانند سازمان اطلاعات و امنیت ارتش پاکستان ISI ، سازمان امنیت عربستان GIP، سازمان اطلاعات  جمهوری اسلامی ایران  VAJA   سازمان انتلجنت سروس انگلیس MI6 سازمان جاسوسی مرکزی " سیأ" CIA نیز آنگاه که فرزندان اصیل این مرزوبوم را با دالر وپوند و دَرهَم شکار میکنند در تحلیل نهای و  روانشناسانه امنیتی  شان نطفه فاسد شانرا در حُب این نفس میبندد و از این جدار و منفذ نفوذ میکنند ، بنابراین کسی که در      " کیش " و حب نفس خویش اسیر گردد ، بخصوص آنگاه که در « کانون قدرت» پای میگذارد و در " عرصه حکومت " جای میگیرند یک مزدور و خائن بالقوه است و نطفه سیاه " سیأ " ISI و  KGBو انتلجینت سروس انگلیس MI6 وهمه جلادان تاریخ را در زاویای پیچیده خویش همراه و آماده دارند زیرا مواد و مصالح اولیه این ساختمانها همانا حب نفس است که درعرصه حوزه زندگی           « فردی » و اجتماعی بلاهای سختی را بر ما و دیگر روشنفکرانی که امید توده ها اند می آورند ، باید صمیمانه اعتراف کرد که به دلیل اینکه حجم کار تحلیلی من به عنوان یک اهل قلم مربوط به این نسل چنانچه باید بصورت منظم وزنجیره ای و در پرتو اجندای از قبل تعیین شده مینگاشتم ، از عهده آن بیرون نه برآمده ام اما با صراحت و صداقت باید به عرض برسانم  که هیچگاه وهیچ گونه جرثومه های  از موانعی که درراه مبارزات آزادی بخش مبارزین راه آزادی ، استقلال و عدالت همچون موریانه ای از انهدام ایمان و اندیشه ها ظهور میکنند درراه مبارزات قلمی و تلاش های عملی زندگی ام تأثیر نداشته اند . البته باید خاطر نشان ساخت که بخش دیگری از این سلسله را دیگرمخالفان سنتی مردم سالاری در فرآیند تقلب انتخاباتی احتوا خواهند ساخت .ب

ادامه دارد

یارزنده صحبت باقی !

(۱ ): از صفحه شخصی فیس بک جناب دکتر رسول طالب

داکتر رسول طالب در سال ۱۳۶۵ ه. ش به عنوان یک شخصیت سیاسی - جهادی فعالیت خود را در خارج از کشور آغاز نمود. این فعالیت ها را به صورت فشرده و عمده می توان این گونه برشمرد:

ایجاد دفتر سازمان نصر در پشاور (۱۳۶۵ ه.ش)؛

 مسئول دفتر حزب وحدت اسلامی افغانستان در پشاور (۱۳۶۹ه.ش)؛

 مسئول کل ارتباطات خارجی حزب وحدت اسلامی افغانستان در پاکستان (۱۳۶۹ه.ش به بعد)؛

 مسئول ارزیابی استراتیژی و سیاست خارجی امریکا از سوی حزب وحدت اسلامی افغانستان (۱۳۷۷ه.ش)؛

 مشارکت در تمام مذاکرات سیاسی از جمله توافقنامه اسلام آباد؛

 مشارکت در مذاکرات سیاسی فی مابین حزب وحدت اسلامی افغانستان و حزب اسلامی حکمتیار؛

 مشارکت در تشکیل حکومت مجاهدین؛

 عضو شورای مرکزی حزب وحدت اسلامی افغانستان؛

 جلب کمک های خارجی برای مکاتب افغانستان؛

 برگزاری دوره های آموزشی طبابت و کمک های اولیه برای مجاهدین در پاکستان؛

 وارد کردن فقه جعفری در نصاب تعلیمی دوره¬ی جهاد.

دیدگاه ها:

پروسه¬ی بن نقطه¬ی عطفی در تاریخ سیاسی افغانستان است. این پروسه زمینه را برای تحقق دموکراسی، انتخابات عادلانه و شفاف، تشکیل نظام اداری سالم، تصویب قانون اساسی، تأمین حقوق بشر، مشارکت همه¬ی اقوام در قدرت، و ... فراهم کرد.

بحران قومیت از مشکلات عمده فرا راه دموکراسی بشمار می رود که باید افغانستان از آن عبور نماید.

امنیت راه حل نظامی ندارد، با تفاهم

......

 

 

++++++++++++++++++++++++++++++++++++

 

نقش فالبینهای  " سیأ "سی و استخاره ای در انتخابات افغانستان

هر دم از این باغ بری میرسد!

پیوسته به گذشته : قسمت سی ام

حکایت است ؛ شخصی به دوستانش گفت تمنا میکنم حتمأ فلان فیلم سینمائی  را ببینند چون من در آن فیلم بازی کرده ام . یکی از حاضران گفت که ما آن فیلم را از سرتا پا دیده ایم ولی اثری از شما نبود . آن مرد با تندی جواب داد ، آنجا که هنرپیشه اول فیلم می خواهد از یک بلندی بپرد من هم بودم ، دوستانش پرسیدند کجا بودید که اصلأ دیده نه شدید ؟ آن مرد باز هم گفت : پشت صحنه ای فیلم دریک گوشه ایستاده بودم که کارگردان به پشت شانه ام محکم زد و گفت : برو بچه ! اینجا را خلوت کن که ما فیلم برداری میکنیم .!!!

 

به دنبال توافق اجباریی دو کاندید انتخابات " ریأ"ست جمهوری در افغانستان که با ثر فشار ومداخله مستقیم  جان کِری John Kerry وزیر خارجه ایالات متحده امریکا  و Ján Kubiš نمائنده سازمان ملل متحد در افغانستان صورت گرفت برخی از کارشناسان عزیزی  که از بیماریــی شهـــــــرت !!       رنج میبرند بصورت غیر منتظره به صحنه آمدند و آن  موافقتنامه را محصول مغز مبارک و شریف شان دانیستند و مانند یک تعویذ و نسخه ای مجرب برای تمامی فصلها و عموم نسل ها محسوب کردند و جالب است که این نسخه مجرب نه از جانب این رجال گمنام تاریخ  بلکه  توسط جان کِری John Kerry  وزیرامور خارجه امریکا و Ján Kubiš نمائنده سازمان ملل متحد در افغانستان ارائیه گردیده بود . البته قبلأ و پس از اعلام این موافقتنامه براتی نخستین بار حضرت محمد یونس قانونی در کسوت معاون اول  " ریأ" ست جمهوری اعلام داشت که طرح تشکیل حکومت وحدت ملی افغانستان طرح افغانی است .۱ پیوست با این اظهارات شخصی بنام وحیدالله وحید که از پیش خدمتی در هوتل انترکانتننتال کابل آغاز و به عضویت هیأ ت افغانستان در سازمان ملل متحد بحیث کارمند اداری ایفای وظیفه نموده است ونه میتواند  عضویت اش را در حزب دموکراتیک خلق افغانستان برهبریی ببرک کارمل منشی عمومی حزب دموکراتیک افغانستان و رئیس رژیم کودتائی حزب دموکراتیک خلق  را نیز انکار کند ناگهان ظهور فرمود و ادعا نمود که وی شخصأ خالق نقشه ء راهی بوده است که از سوی جان کِری John Kerry  وزیرامور خارجه امریکا پس از بوجود آمدن بحران انتخاباتی در افغانستان ارائیه وعرضه گردید  !!البته وی خود را جزئ ازآنعده  مشاوران و دستیاران  آقای جان کِری John Kerry  وزیرامور خارجه امریکا معرفی نمود  که قبل از رفع بحرانات منطقه و جهان در زمینه تسوید و تدوین نقشه راه ، آقای کری  John Kerry  وزیر امورخارجه را  همکاری مینمایند . البته آقای وحید الله وحید نه گفت که وی چگونه و از چه کانالی به پست مشاوریت جان کری John Kerry وزیر خارجه ایالات متحده امریکا نائل آمده است .؟

http://youtu.be/O-EmZ9Lrj0k

باید گفت حکایت شخصی که به دوستانش توصیه می نمود تا از فلان فیلم سینمائی دیدن کنند چون که وی درآن فیلم کار و هنر نمائی نموده است ؛ وقتی یکی از حاظران گفت که ما آن فیلم را از سرتا پا دیده ایم ولی اثری از شما نبود . آن مرد با تندی جواب داد ، آنجا که هنرپیشه اول فیلم می خواهد از یک بلندی بپرد من هم بودم ، دوستانش پرسیدند کجا بودید که اصلأ دیده نه شدید ؟ آن مرد بازهم گفت : پشت صحنه ای فیلم دریک گوشه ایستاده بودم که کارگردان به پشت شانه ام محکم زد و گفت : برو بچه ! اینجا را خلوت کن که ما فیلم برداری میکنیم .!!! کاملأ بر وی  و دیگر یاران  مافیائی اش صدق میکند .!البته هزارویک عیبی که این طرح و برنامه دارد هرگز و هیچ یکی از طراحان آن بیان نداشته است . اما پاسخ به این پرسش که این همه راه ها به کجا ختم میشود ، تا حدودی زیادی بستگی به این دارد که آدمیزاد خودش در کجاایستاده و قضیه را از کدام زاویه در معرض دید خودش قرار داده باشد !  البته باید گفت که در این دیدگاه " سیأ " سیون محترم و فالبینهای معظم  منــجمله حـضرت وحید الله  بـروَزنِ ولــــی الله !!  «همه راه ها به مرقد مبار کهء  نظام سرمایه داریی به شیوه لبرال ومافیائی ختم میشودوبس  » خوشبختانه این قصه سر دراز دارد ودر این میدانگه یأس و ناامیدی برای تمرین دزدان سرگردنه تا لجبازان و فالبینهای مافیای قدرت و ثروت زمینه های تاخت و تازهای  وجود دارند که هیچگاه و در هیچ مقطعی از تاریخ این سرزمین به مشاهده نرسیده است . مسخره ترین تحلیل و پیش بینی فالبین گونه ای که تا اکنون شنیده ایم و دیده ایم طرح تشکیل دولت  وحدت ملی است که از سوی سوی جان کِری John Kerry  وزیرامور خارجه امریکا پس از انجام انتخاباتی پیشنهاد گردید که با هزینه ساختن بیش از شش صد میلیون دالر با مطرح ساختن پدیده ای بنام تقلب کاملأ مشروعیت خود را از دست داده بود  و علی الرغم آن برای دموکراتیک جلوه دادن نقشه  راه مطروحه جان کِری John Kerry  وزیرامور خارجه امریکا  شمارش آرأ را مبنای تشکیل دولت وحدت ملی در افغانستان ساختند ، زیرا به اساس نقشه راهی که از سوی جان کِری John Kerry  وزیرامور خارجه امریکا مطرح گردیده است پس از شمارش مجدد آرای که درنتیجه انتخابات ۲۴ جوزای ۱۳۹۳به صندوق ها ریخته شده است کاندیدی که بیشترین آرأ را از آن خود سازند برکرسی ریاست جمهوری تکیه خواهند زد و نامزدی که در مقام دوم قرار می گیرد به پست اجرائیوی  جدید الخلقه نائل خواهند آمد !! این بدین معناست که عنان سرنوشت کشور باستانی افغانستان پس از همه چانه زنی ها - شعار دادنهای قومی - زبانی - مذهبی وغیره به دوتیم جداگانه  ای که حامل شعار های  که ا ز بستر همین نظام مقدس مافیای ظهور کرده اند  و باکی نه می بینند که از په مقامی و پُستی  امتیازاتی را حاصیل مینمائند .

ادامه دارد

۱: یونس قانونی در گفتکو با رادیو آزادی : http://da.azadiradio.org/content/article/25462875.html

 

 

قبلی

 


بالا
 
بازگشت