مهرالدین مشید

 

از سنت شکنی اندک انقلابی  تا نامزد وزیران جناحی و به شدت خانواده گی

پس از سه ماه چشم انتظار کشنده در موجی از ناامنی های خطرناک و اوضاع اقتصادی رو به خرابی بالاخره رییس جمهور و رییس اجراییه برای معرفی نامزدوزرا به مجلس نمانیده گان به توافق رسیدند. هرچند نامزدوزرا مشکلاتی دارند و رهبران حکومت نتوانسته اند تا بت های جناحی و گروهی را بصورت کامل بشکنند؛ اما در این میان از سنت شکنی آن که کمتر از بت شکنی نیست، خیلی خوشم آمد؛ زیرا این گزینش شماری تیکه داران قدرت را خیلی جانانه و قشنگ جاروب کرده است؛ بویژه آنانی را که در هر پهلو زدن خواب وزارت را می دیدند و خود را وارث بدون منازعۀ وزارت های مختلف می دانستند؛ اما دشوار ها هنوز  باقی است ؛ زیرا مردم با توجه به ساختار های جناحی و گروهی هر دو تیم حاکم از قبل می دانستند که مشکل به تعویق افتادن تشکیل کابینه در کجا است. این در حالی بود که شعار های شایسته سالاری و تخصص گوش کر کنندۀ رهبران حکومت چنان افکار مردم را به گروگان گرفته بود که به گونه یی باور های آنان را شکار تبلیغاتی خود نموده بود. بالاخره در میان فضای خوف و امید نامزد وزرا اعلان گردید؛ هرچند در میان نامزدان شماری چهره های جوان و متخصص قرار دارند که نمایانگر نوعی سنت شکنی است و اما نگرانی ها بر این است که وابستگی های جدی این ها با جناح ها و گروهها از جاذبۀ تخصص آنان کاسته است و شدت وابستگی این ها با گروههای دخیل در حکومت شایسته سالاری و تخصص آنان را زیر سوال برده است.  هرچند در تخصص معیار نامزدی به وزارت های مختلف در نظر گرفته نشده است و بیشتر در تعیین نامزد وزرا در وزارتخانه های گوناگون بیشتر به سهم بندی ها ارجحیت  داده شده تا به تخصص افراد؛ زیرا اشخاصی به شماری وزارت خانه های نامزد شده اند که در آن زمینه تخصص ندارند. از آنجا که گفته اند، " بارکج به منزل نمی رسد" از نامزدی های شماری وزرا به وزارت هایی که با تخصص آنان بیگانه است. از این معلوم می شود که این ها بر بنیاد رابطه و معامله به وزارت های یادشده معرفی شده اند.

از گذشته ها بدین سو سخن جاودانه یی داریم که می گویند، آش مرد ها دیر پخته می شود. ای کاش که آش کاسۀ وزرای حکومت هرچند هم که دیر شده بود، شسته و پخته شکل می گرفت. با تاسف که حکومت دراین آزمون خیلی کوتاه آمد و  به قول معروف " از زیر پلو ملی برآمد"  حکومت با به رخ کشیدن نقاب  شعار پرزرق وبرق شایسته سالاری و تخصص باز هم اشتباۀ نابخشودنی حتا بدتراز حکومت آقای کرزی رامرتکب گردید و با دفن کردن صمیمانه ترین آرزو های مردم افغانستان و ذوب کردن آنها مانند زنگوله های یخ تا حکومت بالاخره با گزینش و ترجیح دادن روابط جناحی، گروهی، قومی، خانواده گی و شخصی و با پشت پا زدن به اصل شایسته سالاری و تخصص تیغ از دمار مردم افغانستان بیرون کرد. مردم افغانستان به خوبی درک کردند که هر از گاهی زمامداران شان با وعدههای چرب و گرم آنان را به فریب تازه ترمی کشانند و به هر اندازه یی که وعدهها قشنگتر باشد، عواقب و پیامد های آنها زشت تر و مردودتر از آب بیرون می شوند. رهبران حکومت بعد از آغاز مبارزات انتخاباتی سخن از تغییر گفتند و تداوم دگرگونی های واقعی در کشور را بحیث شعار انتخاباتی خود قرار دادند و از ایجاد اصلاحات گسترده و همگرایی های مردمی سخن گفتند و اما افسوس که با اعلام نامزد وزرا همه چیز وارونه از آب بیرون شده است. هرچند رهبران حکومت ملی می گفتند که گزینش وزرا پس از مشورههای زیاد با رهبران سیاسی و قومی کشورصورت گرفته است.

   اعلام نامزد وزرا بار دیگر سنگ کلانی را بر روی آرزو های مردم افغانستان نهاد و بار دیگر خاطرات تلخ انتخاباتی را در افکار آنان زنده کرد و بدین باور های شان قوت بخشید که ممکن نیست حکومت برآمده از تقلب های گسترده، بر مصداق این شعر بیدل " خشت اول گر نهد معمار کج     تا ثریا می رود اعمار کج "به وعدههای خود در برابر مردم وفا کند. اعلام وزرا برعکس شعار های رهبران حکومت و وعدههای پیهم شان نشانۀ نوعی تقلب دیگر است که به گونۀ دیگری شکل گرفته است.  هرچند حکومت با به تاخیر افگندن اعلان کابینه خواست صبر مردم افغانستان را به آزمون بگیرد و اما این را از یاد برده بود که هر قدر به تعلل بیشتر در پیوند به اعلان نامزد وزرا به خرج دهد، به همان میزان حساسیت همراه با دقت مردم ما را نیز بر انگیخت. از همین رو است که با اعلام نامزد وزرا تمامی نهاد های مهم ملی مانند مجلس نماینده گان و نهاد های رسانه یی و  جامعۀ مدنی خیلی حساس تر از گذشته این موضوع را با دقت بیشتر زیر عینک نقد و بررسی قرار دادند. یکی از دلایل برافروختگی مردم  و واکنش تند نهاد ها دربرابر نامزدوزرای جدید شاید به شدت خانواده گی شدن آن باشد که شماری از نامزدوزرا فرزندان شماری رهبران پیشین جهادی اند و شماری هم به دلیل روابط گروهی و تشکیلاتی وارد شده اند که شاید در میان شان کمتر و حتا هیچ شخصی وجود نداشته باشد که سر بر آستان رهبران و به قولی معززان نزده باشند و از پاسداران و مریدان دروازههای این عالی جنابان نباشند. 

این در حالی است که رسیدن به مقام وزارت امتیاز نه؛ بلکه قبول مسؤولیت است؛ آنهم پذیرش بزرگترین مسؤولیت برای خدمتگذاری به مردم و آنانی شایسته گی این مقام را دارند که بی آنکه بدانند، برگزیده شوند و نه آنکه بار بار به دروازههای رهبران و قدرتمندان دق الباب کنند و تا به مقام وزارت نایل آیند. ای کاش این سنت شکنی نسبی بیشتر از این از نفوذ گروهی و تشکیلاتی بدور می بود و با ارجگذاری به تخصص و شایسته سالاری رنگ و رخسار قشنگ و قشنگ تر از این را به خود می گرفت؛ اما با تاسف که رنگ تخصصی وشایسته سالاری نامزدوزرا چنان در رنگ گروهی و تشکیلاتی خودنمایی دارد که حتا تخصص و شایسته سالاری آنان را نیز زیر سوال برده است. از همین رو است که در میان نامزدان چهره یی را نمی توان پیدا کرد که بدون وابسته گی گروهی و تشکیلاتی باشند و حتا آنانی را هم نمی توان سراغ نمودکه که بار بار دروازه یی را  دق الباب کرده باشند تا بالاخره به این مقام نامزد شده باشند. شاید یگان و دوگان نامزد در میان نامزدوزرا موجود اند که به نحوی بیرون از حلقۀ جناحی و گروهی اند و شاید هم از خوش شانسی های رابطۀ یک جناحی و دو جناحی برخوردار شده اند و پای شان در جمع نامزدان جناحی و به شدت خانواده گی وارد شده اند که نمی توانند توازن شایسته سالاری بیرون جناحی را در جمع نامزدان تمثیل کنند. هرچند مقام وزارت بیشتر وجهۀ سیاسی دارد تا تخصصی؛ زیرا یک وزیرخوب باید یک منجر یا مدیرخوب باشد تا ساز و کار وزارت را به گونۀ درست سر و سامان بدهد که این بیشتردر کشور های پیشرفته صدق می کند؛ زیرا در این کشور ها نظام اداری به گونه یی نهادینه شده و نظم یافته است و وزیر تنها تنظیم کنندۀ امور است و یک وزیر خوب می تواند یک مدیر خوب باشد؛ اما در کشور هایی مثل افغانستان که از زیر هر خشت آن فساد زبانه می کشد و نظام اداری قربانی رابطه ها شده  و از هم پاشیده است. تنها مدیر خوب بودن کافی نیست؛ بلکه یک مدیر متخصص و با تجربه نیاز است تا با استفاده از تخصص و تجربه های خود نظام اداری فاسد را سر و سامان جدید بدهد؛ زیرا وزیر متخصصی که بدون تجربه باشد، در اولین گام قربانی اهداف خورده مدیران اژدها صفت است که به قولی توانایی و مهارت "هفتاد بار تشنه بردن وزیرناکار آزموده  را بر سر آب و دوباره تشنه آوردن " او را دارد. هرچند یکی از ویژه گی های این کاندید وزیران جوان بودن آن است که هنوز آلوده نشده اند و از سویی هم رابطۀ آنان با رهبران غارتگر قبلی رابطۀ تنگاتنگ ندارند و اما ترس آن می رود که به دلیل نداشتن تجارب کاری در دام فریب آنان اسیر شوند و بوسیلۀ افراد مفسد به فساد کشانده شوند؛ زیرا در ادارههای  کشور گرگان فاسدی خانه کرده اند که کاندید وزرای جدید طعمۀ یک شبۀ آنان هستند. بنا براین هنوز دور است که این ها بتوانند، کشتی غرقیده در فساد حکومت را به ساحل نجات برسانند.

از همین رو است که تنها تخصص پاسخگوی کرسی وزارت نبوده و شاید هم گاهی شایسته سالاری خشک و روفته و شسته هم برای گردانیدن امور یک وزارت کافی نباشد؛ زیرا اداره به یک مدیریت کارا نیاز دارد تا بتواند،  تخصص خود را به گونۀ شایسته و بایسته به نمایش بگذارد. این در حالی است که گفته می شود، از جملۀ 25 وزیر 15 وزیر چندان کارنامۀ درخشانی ندارند که بتوانند، بحیث مدیران خوب در ادارههای نهایت فاسد افغانستان تبارز کنند.

در این شکی نیست که مقام وزارت در ضمن یک پست سیاسی است واما در کشور هایی مانند افغانستان این مصداق خوبی ندارد. در این جا حکومتداری قایم به فرد است و نه قایم به نظم؛ زیرا در کشور افغانستان هنوز نظمی بوجود نیامده است که بتواند خالیگاههای یک وزیر را از نگاۀ نداشتن تخصص و شایستگی های کاری و تجربه پر نماید. وزیر جهان سومی نه تنها باید سخت متخصص و شایسته باشد؛ بل یک مدیر خوب با تجربه نیز باشد. و در ضمن به قول معروف سیر تر ، کاراتر و با سوادتر باشید؛ یعنی دارای عزت نفس، تجربه و پیشینۀ خوب، آگاه با فناوری ها و فرصت های معاصر و قدرت پیشبرد بوروکراسی وزارت و در آخرین تحلیل در ضمن داشتن شایسته گی های کاری، شخصی باشد که به بهای سنگ در شکم بست، برای مردم خود خدمت کند که این در کشوری مانند  افغانستان دل شیر می خواهد. پس در کشور هایی مانند افغانستان که فساد بیداد می کند و جابجا سازی افراد در وزارتخانه ها بیشتر بر بنیاد روابط و خویشاوندی صورت گرفته است. حالا نیاز به وزیری است که نه تنها توانایی محو فساد را دارا باشند؛ بلکه قدرت اجرایی خوب و بهتر را نیز دارا باشند تا بتوانند اصلاحات گسترده رادر سطوح مختلف وزارت مربوطۀ شان بوجود بیاورند. از همین رو در کشور هایی مانند افغانستان این کافی نیست و اعلان برنامه نمی تواند، محک کافی و لازم برای شناخت توانایی ها و شایستگی های یک وزیر باشد؛ زیرا برنامه ها ودیدگاه های یک نامزد وزیر را شخص دیگری می نویسد. بنا بر این لافیدن و بافیدن در کشور هایی مانند افغانستان خیلی ساده است؛ بویژه آن زمان که در برابر لافیدن ها و بافیدن ها چندان احساس پای بندی و تعهد موجود نباشد. از سویی هم خواندن یک طرح خیلی ساده است که بوسیلۀ یک شخص دیگر نوشته شده باشد. نوشته یی که در واقع دیدگاههای نویسندۀ اصلی را بازتاب می دهد و نه دیدگاههای خواننده را؛ پس اعتماد به چنین دیدگاه و برنامه یی خود جفای نابخشودنی در برابر مردم افغانستان است.

تنها دشواری های یادشده نیست که کشور هایی مانند افغانستان از لحاظ اداری سخت به آن رو به رو هستند؛ بلکه دشواری های تورم تشکیلاتی خلاف کشورهای پیشرفته یکی از مشکلات مهم دیگردراین کشور ها است. در حالی که در کشور های پیشرفته تعداد وزارتخانه ها اندک است. عامل این تورم تشکیلاتی پراگنده گی ها و نافشرده گی ها در کشور های عقب مانده و رو به انکشاف است و این سبب افزایش وزارتخانه ها در این کشور ها گردیده است که بیشتر بر بنیاد مصلحت ها ایجاد شده اند تا بربنیاد نیاز های واقعی اداری و حتا گاهی واقع شده است که یک وزارت بخاطر وزیر شدن شخصی در کشورایجاد گردیده است. کنون نیز کشور به چنین مشکلی رو به رو  است که عبور آن چندان امری ساده نیست. چنانکه  پیش از اعلام نامزد وزرا سر و صدا هایی موجود بود که گویا تعداد وزارت ها به هژده وزارت تقلیل می یابند و مردم هم به نحوی انحلال و ادغام وزارت را پذیرفته بودند؛ اما حالا معلوم شد که حکومت در تصمیم خود تجدید نظر کرد و شاید یک دلیلش جلوگیری از موج بیکاری و از دست دادن شماری افراد متخصص و کارآگاه و شایسته با توجه به شرایط کنونی باشد. بعید هم نیست که تدابیری اتخاذ شود تا افراد متخصص  و شایسته در ساختار های کوچک ادغامی و یا وزارتخانه های دیگر جذب شوند. از این رو تورم تشکیلاتی هم روند مدیریتی در وزارتخانه ها را به دلیل مسؤولیت های موازی در چندین وزارتخانه به گونه یی به چالش می برد که نیاز مسؤولیت پذیری، کارآگاهی، تخصص، شایستگی و مهارت های مدریتی یک وزیر را بیشتر و بیشتر می نماید.

تمامی این دشواری ها دست به دست هم داده و کار حکومت و مردم افغانستان را مشکل تر گردانیده است که نه تنها منافع ملی و اقتدار ملی را قربانی منافع جناحی و تشکیلاتی نموده است؛ بلکه گزینش اشخاص را برای یک وزارتخانه نیز دچار چالش گردانیده است. چنانکه گفته می شود که برای هر وزارت چندین گزینه در نظر گرفته شده است و شاید که اولین نامزد وزرا از جمله قربانیان آنانی باشند که دراصل انتخاب اول اند و اما به دلایل عکس العمل های مردم از دور اولی بیرون شده اند و به روند دوم در نظر گرفته شده اند. از سویی هم اعلام  نامزدوزرا سبب شد تا چیز های ناگفته یی در مورد آنان بدست آید و چهرۀ اصلی شان افشا گردد. چنان که تا کنون محمدیعقوب حیدری با اتهام گریز از مالیه و کلاه برداری و گلالی افغان با اتهام تغییر تخصل و جعل سن رو به رو هستند. به هر حال اکنون که نامزدوزرا به مجلس نماینده گان معرفی شده اند، دیده شود که نماینده گان در رای دهی شان چه معیار و موازین بنیادی و لازم را رعایت خواهند کرد و آیا درایت این را  خواهند داشت ته با استقبال از نوعی سنت شکنی و روبیدن تیکه داران قدرت، جلو ورود نامزد وزرای جناحی و تشکیلاتی و به شدت خانواده گی را به وزارتخانه های مختلف بگیرند.  یاهو

   

 


بالا
 
بازگشت