محمد عوض نبی زاده

 

حضورگروه داعش دربرخی از نقاط افغانستان

 

از انجائیکه در اکثر مسایل افغانستان و منطقه از گذشته ها به این سوطراح اصلی ، آمریکا باکمک مالی سعودی و کشورهای خلیج و تطبیق کننده آن پاکستان بوده  که بیست سال پیش نیز انان ، پای طالبان را به افغانستان باز کرد وحالا هم از همان ولایات جنوبی، داعش را به کشور ما رسانیده است . چون پروژه طالبان یک بازی کوچکتر در سطح منطقه بود اما برنامه ای که برای داعش طراحی شده، برنامه ای وسیعتر است، که می خواهند آن را به سمت آسیای میانه به کار ببرند وتوسط  داعش می تواند تمام گروه های افراطی را زیر پرچم خلافت اسلامی  منسجم نماید. «داعش» افراطی‌ترین گروه افراطی بوده که اساس اندیشه‌هایش «تکفیری , سلفی , جهادی» است .بعد از مرگ ابوعمر البغدادی در سال 2010 «ابوبکر البغدادی» رهبر جدید در سال 2012 «امارت اسلامی عراق و شام» که به اختصار «داعش» خوانده می‌شود، را در سوریه اعلام کرد. اندیشه ی «جهاد» و «تکفیر» دو اصل مهم از اصول حاکم تکفیری داعش است که ریشه‌های ظهور آن به دهه هشتاد قرن 20 باز می‌گردد .

 

 ضمنا مستنداتی وجود دارد که «هیلاری کلینتون»، وزیر خارجه سابق آمریکا میگوید که «قرار بود، داعش براساس توافق آمریکا و اخوان‌المسلمین مصر، در مصر تشکیل شود، اما با به قدرت رسیدن نظامیان در مصر ، همه توافقات بر بادرفت .کلینتون می‌افزاید: که من به 112 کشور سفر کردم تا توافق با دوستان درباره برسمیت شناختن داعش را توضیح دهم.این اعترافات نشان می‌دهد،که سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی که در عملیاتی بنام «لانه زنبور» گروه داعش را تشکیل دادند. درضمن غربیها به داعشی ها وعده دادند که گروه هایی چون سپاه صحابه، لشکر جنگوی، جماعت الدعوة، حرکت المجاهد، جیش المسلمین، شورای کویته، شبکه حقانی و سایر گروه‌های تندرو و تروریستی فعال در منطقه نیز با آنها در این هدف همسو خواهند بود. واشنگتن میکوشد با ورود جريان داعش به ساختار نظامي، عملا نبض قدرت و ساختار امنيتي کشورها را در دست بگيرد و از ابزار طالبان و داعش نه‌ تنها براي اهداف خويش در افغانستان بلكه براي جلب رضايت كشورهاي منطقه براي پذيرش سياست‌هاي اشغالگرايانه خود استفاده ‌كند. آمريكايي‌ها بحران را ايجاد، مديريت و به سمت هدف هدايت مي‌‌كنند.

 

بیش از دوازده هزار جنگجوی خارجی در سوریه و عراق بطرفداری داعش می جنگند که بسیاری آنها  از کشورهای اروپایی آمده اند، تعداد آنها به نه هزار می رسند که آنها خشونت را در سوریه تجربه و به نام جهاد می جنگند، در صورت تمایل بازگشت توسط خود داعش به قتل رسانیده میشوند انها یک  شبکه کاملاً تکفیری است که از جانب سازمان استخبارات منطقه در همان حوزه طراحی شده است.طالبان و داعش، دو گروه جدا از هم و دارای اختلافات عمیق فکری ، نبوده و نیستند. چنانچه درین اواخربخشی از عرب ها یعنی یمنی ها، سودانی ها، کویتی هایی داعشی در نوار مرزی افغانستان وارد که، در حال انتقال به افغانستان هستند. پشت سر قضیه انتقال جنگ به افغانستان کشور پاکستان قرار دارد تاجنگ را از پاکستان به افغانستان انتقال  و مسوولیت حمایت از بنیادگرایی را از شانه هایش دور کند.موارد مهمی که باید داعش  در افغانستان انجام دهد، اول کسب اطلاعات  ونفوذ در، ادارات امنیتی افغانستان وآمادگی جنگ جبهه ای  وبسیج همگانی مردم در سراسر افغانستان را علیه حکومت فعلی را مدنظر دارد.در حالیکه گروه داعش تهدیدی جهانی است و نیاز به پاسخی جهانی دارد وکشورهای جهان ومنطقه باید به این باور برسند، که با یک ایدئولوژی مخرب روبه‌رو هستند وباید جدای از عرصه نظامی، آن را در عرصه اندیشه و فکر نیز شکست داد.

 

بذرهای این خطر اکنون در اروپا، آمریکا، آسیا و مناطق دیگر درحال رشد است و داعش با استفاده از افزایش نفرت، توانایی جذب گروه‌های تروریستی از سراسر جهان را دارد.آمدن داعش می تواند بنابر دیدگاه مشترکی باشد که میان خلافت و امارت اسلامی وجود دارد. طالب در افغانستان جدای از یک جریان افراطگرای مذهبی یک جریان قومی نیز بوده، اما بنا به جنبه قومی طالب، کم اتفاق می افتاد که طالب از اقوام دیگر سربازگیری بتواند؛ ممکن داعش جنبه خاص قومی نداشته و بیشتر با جنبه ایدیولوژی فراقومی وارد معرکه شود، در این صورت امکان سربازگیری اش نسبت به طالب در بین اقوام دیگر به مراتب بیشتر خواهد بود.چون طالبان در مدیریت قومی قدرت در افغانستان نقش تعیین کننده داشت و اقوام دیگر نگرانی شان بیشتر برای این بود که حکومت طالب، حکومت یک قوم و حذف اقوام دیگر است ولی  قرار معلوم داعش در افغانستان بازهم مانند طالب، آدرس خاص قومی خواهد داشت!       

 

گرچه مقامات امریکائی با تغییر رویکرد , باشورشی نامیدن گروه‌ طالبان ، می‌خواهد شکست خود در افغانستان را توجیه ومیگوید که  عضویت درگروه طالبان به معنای تروریست بودن نیست واین باعث نمی‌شود که آمریکا علیه فرد عضو طالبان دست به عملیات بزند, این برخورد جدید واشنگتن ، نشان می‌دهد که آمریکا برای رسیدن به اهداف خود ، به هر حیله‌ای دست می‌زند.در حالیکه آمریکایی ها نمی توانند با تغیبر نگرش خود در قبال طالبان از مسئولیتی که بابت گسترش تروریسم در افغانستان به دوش دارند شانه خالی کنند زیرا بعد از سیزده سا ل برای جامعه ی جهانی  اشکار گردید که طالبان یک گروہ خاص نه بلکه یک تفکر است که ، تفکر سلفی ها در افغانستان و پاکستان بنام طالبان و در عراق و سوریه بنام داعش، و جبهه النصرہ و در کشورھایی آفریقائی بنام بوکوحرام  و الشباب عملیات تروریستی را انجام می دھند .

 

حالا اختلافاتیکه در رهبری طالبان بنا بر، کهولت سنی وثروتمند شدن وایجاد فاصله بین رهبری و صفوف در افغانستان به وجود آمده  باعث میشود که گروهی دیگر جایگزین طالبان شوند تا اهداف به وجود آورندگان شان را به پیش ببرند. چون درین اواخر گروه طالبان به چند دسته تقسیم شده اند که گروه ذاکر قیوم در حال پیوستن به داعش وگروه اختر محمدمنصور عهده دار امارت اسلامی وگروه کاکرا به رهبری ملا حسن و منصور دادالله، خانه نشین شده اند وفقط گروه عبدالرزاق چنته و اختر محمد از بین این گروه ها فعال است.در حالیکه گروه های جوان طالبان باوجود اختلافات در عقاید  داعش با طالبان، تلاش می‌کنند به نیروهای داعش ملحق شوند .تجهیزوتعلیم گروهک تروریستی داعش که انسجام و ثروت بیشتر نسبت به طالبان و القاعده داردو برخلاف گروه طالبان در حال  رشد بیشتر قراردارد و اکنون زندانیان آزاد شده از گوانتانامو و بگرام کمر همت برای بیعت طالبان با داعش بسته اند و در نقاط مختلف افغانستان از هرات تا هلمند ,قندهار, کنرو غزنی به جمع آوری کمک و نیرو مصروف اند .

 

از جمله ملا عبدالروف خادم از هلمند وعبدالرحیم مسلم دوست، از ولایت ننگرهار وملا شاه محمد یکی از  دوستان ابوبکر بغدادی زندانیان  ازاد شده ازگوانتانامو به افغانستان آمد ندو مسوولیت گروه داعش را  درهلمند, هرات  وکنر به دست دارند.پروژه داعش را باید پروژه ای درازمدت ارزیابی وداعش نه تنها در افغانستان بلکه در کشورهای آسیای میانه نیز حضور پیدا خواهدکرد. در حال حاضر در جهان همه گروه‌های تروریستی برای بهره‌گیری از ایدئولوژی تکفیری مصروف ا نتقال تبلیغات اینترنتی گروه‌های افراطی به ویژه داعش به نسل جدید آسیای مرکزی است  که آنان می‌خواهند این پیام را برسانند که نسلی را پرورش می‌دهند که روزی به کشورشان برمی‌گردند و تروریسم و افراطگرائی به صورت یک ایدئولوژی از سوی این گروه‌ها به کودکان آموزش داده می‌شود. جريان طالبان و داعش که ، پيش از آن كه ساختاري سياسي داشته باشند، در قالب نظامي‌گري فعال می باشد.    

         بیست وپنجم- ماه –جنوری – سال -2015



 

 


بالا
 
بازگشت