غلام سخی ارزگانی

 

صلح با طالبان و همتباران ایدیولوژیکی شان در هاله ابهام

به قول معرف گویند که: «آزموده را، آزمودن خطاست.» و این عملآ به اثبات رسیده که طالبان و همراهان فکری شان از قبیل گروه حقانی، حزب اسلامی حکمتیار و سایرین حد اقل در بیش از 20 سال گذشته نه تنها آمادگی صادقانه را در جهت تحقق صلح نداشتند؛ بلکه از این فرصت استفادهای گوناگون را به نفع خود و حامیان خارجی خویش نیز بردند. از سوی دیگر، این ها به طور مطلق دست نشاندگان استخبارات پاکستان، انگلیس، وهابی ها و دیگر کشورها می باشند که روند صلح باید از طریق حامیان آن ها دنبال گردد، نه طالبان.

از وقت که جناب صبغت الله مجددی به صفت مسؤل تأمین صلح و آشتی با طالبان و سایر گروه های مزبور توظیف گردید، هر بار دسته دسته از طالبان با چند میل اسلحه نمایشی تسلیم حکومت شدند که در عوض از دولت پول نقد و حتا زمین هم گرفتند و بعد دوباره به پایگاهی انسان کشی شان برگشتند. بعد در زمان که آقای برهان الدین ربانی رییس عالی شورای صلح بود که عده ی از طالبان بنام آشتی از شورای عالی صلح بازهم باج گرفتند و بعد به پایگاه نظامی خویش به آن سوی خط دیورند رفتند. به تعقیب آن، مسؤلین بلند پایه شورای عالی صلح هر بار که غرض صلح با طالبان به پاکستان رفتند، بازهم با دستان خالی به کشور خویش برگشتند؛ ولی آقای حامد کرزی و دولتمدارانش از این نیرنگ های طالبان و پاکستان هرگز عبرت نگرفتند و از یک سیاست نیرومند و مؤثر در مورد همه تروریستان و حامیان شان کار نگرفتند.

مضاف برآن، آقای خالد رییس سابق امنیت ملی به نام صلح در کابل از سوی طالبان ترور شد. بعد یکی از نماینده طالبان به منظور پی گیری روند صلح در کابل، جناب برهان الدین ربانی را به شهادت رسانید.

وقت که آقای صلاح الدین ربانی روی محلوظات سیاسی به حیث رییس شورای عالی صلح از سوی حامد کرزی مقرر گردید، پروسه صلح با طالبان بازهم ناکام ماند و دشمنان داخلی و خارجی ما از این رهگذر نیز سود بردند. بازهم جناب کرزی و حلقات ارگ ریاست جمهوریش غرق زراندوزی و سایر معاملات پشت پرده با دشمنان مردم افغانستان بودند که در مورد تأمین صلح و امنیت هرگز تلاش صادقانه و مؤثر را به کار نگرفتند.

جناب حامد کرزی رییس جمهور پیشین با همراهان شان بدون برنامه دقیق و اراده سیاسی سالم21 بار غرض تحقق صلح با طالبان و سایرین از پاکستان دیدن نمودند؛ ولی نه تنها هیچ دست آورد نداشت؛ بلکه زمینه های نفوذ، عملیات انتحاری، ترور و کشتار توسط طالبان و همکاران شان در سراسر افغانستان گسترش پیدا نمودند. در ضمن، جنگ پارتیزانی طالبان به جنگ تهاجمی علیه نیروهای امنیتی و مردم بی دفاع افغانستان نیز شروع شد.

 حتا در رسانه نیز برملا گردید که عملیات طالبان، گروه حقانی، حزب اسلامی و سایرین از قصر ریاست جمهور حامد کرزی رهبری می گردند. آقای عبدالرب رسول سیاف نماینده شورای ملی بارها با صراحت تمام اعلان کرد که طالبان و همفکران شان توسط مو ترهای زیری دار با شیشه سیاه توسط برخی از مقامات دولت جمهوری اسلامی افغانستان تا محل عملیات تروریستی و انتحاری آورده می شوند. در ضمن، در این روزها آقای سیاف گفت که اعلامیه ملا محمد عمر رهبر طالبان در وزیر اکبرخان شهر نو کابل  در خانه یکی از عالی جنابان نوشته، نشر و در هر جاه پخش گردید. تعجب این است که مخاطبین آقای سیاف مهر سکوت را بر لب گذاشتند.

یکی از عوامل اصلی عدم تحقق صلح با طالبان، گروه حقانی، حزب اسلامی حکمتیار وسایرین؛ همین دولت مداران پیشین تحت قیادت مصلحت گرای آقای حامد کرزی بود. علاوه برآن، جناب حامد کرزی و حلقات ارگ ریاست جمهوریش با نحوی از انحاء هر بار طالبان و همفکران تباری شان را از زندان های کشور و حتا برخی را از زندان گونتانامو نیز آزاد نمودند و آنان مستقیمآ با پایگاه های تروریستی خویش به پاکستان برگشتند و جنگ را در کشور ما بازهم شدت بخشیدند.

دوم این که حامیان خارجی تروریستان داخلی و خارجی به صورت تعمدی نه تنها خواهان تحقق صلح در دوران 14 سال گذشته در کشور نبودند؛ بل تروریسم را در افغانستان نیز گسترش دادند. به کلام دیگری، حلقات مختلف دشمنان خارجی مردم ما، عمر جنگ و تروریستان را در کشور ما طولانی تر ساختند. به همین رابطه بوده که تأمین صلح در کشور فعلآ یک خواب و خیال بیش نیست.

من یقین کامل دارم، آنان که در سطح ملی و بین المللی جنگ را بالای مردم افغانستان تحمیل نموده اند، هنوز هم به مقاصد کامل شوم خویش نرسیده و بازهم با شیوه های دیگری بازی های غرض آلود خویش را با سرنوشت مردم افغانستان ادامه می دهند.

 روی این  شواهد؛ نه تنها خشونت، بحران، جنگ و انسانی کشی در افغانستان پایان نخواهند یافت؛ بلکه شعله های جنگ و قتال در سایر کشورهای اسلامی نیز شدت بیش تری خواهند گرفت.

در هفته گذشته وزیر دفاع پاکستان در کابل با کرسی نشینان ریاست جمهوری افغانستان وعده داد که  طالبان را به غرض تحقق صلح حاضر خواهند نمود. افزون برآن، رهبران پاکستانی گفتند که دشمنان افغانستان و پاکستان مشترک می باشد که باید در برابر آنان مشترکآ رزمید. این وعده و یاوه سرایی ها نیز شبه تعهدات قبلی زمام داران پاکستانی برای مردم و دولت افغانستان می باشد که به هیچ صورت مورد اعتماد مردم و حتا جامعه جهانی واقع شده نمی تواند. رهبران پاکستان این بار با توجه با اوضاع کنونی، بازی دیگری را علیه مردم افغانستان روی دست گرفته و به هیچ صورت از حمایت تروریستان علیه مردم ما دست بردار نخواهند شد.

علاوه برآن، بانیان حکومت وحدت ملی با نبود کابینه شایسته سالار، کشمکش های تقسیم قدرت و بحران های دیگری دست و پا می زنند. این ها تا کنون به وعده های که در انتخابات ریاست جمهوری به مردم داده بودند، عمل نکرده و یا نتوانسته اند. پس رهبران کنونی نیز به چراغ سبز استخبارات و نظامیان پاکستان اعتماد کرده نمی توانند؛ زیرا در گذشته هر بار حکام پاکستانی در برابر مردم افغانستان از دروغ و کذابیت کار گرفته و جنگ را از طریق اجیران خویش در کشور ما تشدید نموده است.

پاکستان از جمله می خواهد که اجیرانش در حاکمیت سیاسی افغانستان نصب گردند و در خدمت سیاست های استخبارات و نظامیان پاکستانی باشند. دوم اینکه پاکستان می طلب که منافع یک طرفه اقتصادیش را به طور انحصاری در کشور ما تأمین و به طور دارزمدت تضمین گردند. سوم این که، زمام داران پاکستان می خواهند که افغانستان را به مرکز تروریزم نوین در برابر کشورهای دیگر از قبیل هندوستان، ترکستان، تاجیکستان، اوزبکستان، ترکیه، ایران، قزاقستان، چین و.... روسیه مبدل سازد.

بسا از دشمنان افغانستان و به خصوص پاکستان به هیچ صورت حاضر نیست که در کشور ما صلح اساسی و دایمی برقرار گردد و همچنان استقلال افغانستان از نظر سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کاملآ تضمین گردد. از همین جهت است که برخی از سرمایه داران انحصارگر جهانی، منطقوی و همسایگان ما حاضر نیستند که از جمله صلح و امنیت در کشور ما تأمین گردند و افغانستان مستقل و نیرومند گردد. پس به این ترتیب گفته می شود که ابهامات زیادی در تحقق صلح در فرایند کشور ما وجود دارند و دشمنان داخلی و خارجی ما هرگز خواهان تأمین امنیت و صلح در افغانستان نمی باشند.  

جان کری وزیر خارجه امریکا اعلام نمود که پاکستان در مبارزه علیه تروریزم با افغانستان همکاری خواهد نمود. در ضمن، وزیر خارجه پاکستان نیز گفته است که اکنون روابط پاکستان نسبت به گذشته با افغانستان خیلی دوستانه بوده و در مبارزه علیه تروریزم مشترکآ فعالیت خواهند نمود. از روی شواهد 36 سال گذشته به اثبات رسیده که مردم افغانستان به گفته ها و تعهدات پاکستان در مورد صلح هرگز اعتماد ندارند؛ مگر این که پاکستان از سوی امریکا، جامعه جهانی، چین، ترکیه، عربستان و سایر کشور مجبور به تحقق صلح در افغانستان گردد.

پاکستان حتا امریکا، اروپا، ملل متحد و سایر کشورها را نیز در مورد مبارزه علیه تروریزم فریب داده و از آن ها باج های فراوان را نیز گرفته است. پس پاکستان مورد اعتماد مردم ما و جهانیان نمی باشد.

در فرجام:

صلح پایه دار زمانی در افغانستان تحقق پیدا کرده می تواند که نخست بانیان حکومت وحدت ملی با یک اراده دموکراتیک و قوی با حمایت امریکا، جامعه جهانی و... کشورهای دیگر قادر به تشکیل یک کابینه شایسته سالار در کشور گردند و دولت را از وجود مفسدین ادارای، جاسوسان خارجی، قاچاقبران، تولیدکنندگان مواد مخدر، خشونتگران، ناقضین حقوق بشر و...قاتلین مردم پاک نموده و به محاکم عدلی و قضایی معرفی نمایند.

 دوم این که، دست اندرکاران امور باید امنیت را در سراسر کشور طبق تعهدات پیمان امنیتی کابل- واشنگتن، پیمان ستراتیژیک ناتو و سایر کشورهای دوست تأمین نمایند.

 سوم این که، پاکستان باید به صورت صادقانه و عملی در تأمین صلح افغانستان با ضمانت جامعه جهانی و ملل متحد تن در دهد.

 چهارم این که، بانیان حکومت وحدت ملی، باید اصلاحات بنیادی و عادلانه را در میکانیزم و قوانین انتخباتی به وجود آورده و کسانی که در انتخابات قبلی مرتکب جرم و جنایت گردیده اند، قانونآ مجازات گردند.

پنجم این که، بانیان حکومت وحدت ملی باید شایسته ترین، صادق ترین، با تجربه ترین و مردم سالار ترین شخصیت های ملی را از داخل و خارج کشور گلچین نموده و در رأس ارگان های دولتی مقرر نمایند، تا مردم هم راضی گردند.

 ششم این که، بسا از ماده های قانون اساسی و سایر قوانین که ناقص اند و پاسخ گوی نیازمندی های مردم کشور نیستند، تعدیل و ماده های دموکراتیک طبق خواست مردم در آن جاه گزین گردند.

هفتم این که، به صورت عمده صلح باید نخست توسط آیالات متحده امریکا، سازمان ملل متحد، ناتو، کشورهای اروپایی، چین، هند، روسیه، ترکیه، ایران، عربستان سعودی، جاپان، پاکستان، دولت افغانستان، نهادهای جوامع مدنی، حقوقی وغیره داخلی و بین المللی مشترکآ در کشور ما دنبال و تحقق یابند.

هشتم این که، تذکره برقی هرچه زود تر برای مردم توزیع گردد تا مردم در انتخابات شورای ملی از آن استفاده نمایند.

به عبارت دیگری، اگر اراده صادقانه تحقق صلح توسط کشورهای مزبور و دولت جمهوری اسلامی افغانستان به صورت مشترک با زمام داران پاکستان دنبال گردد، با یقین کامل که تمامی تروریستان طالبی و غیر طالبی را عملآ وادار به دور میز مذاکره و تحقق صلح اساسی در افغانستان خواهند نمود. درغیر آن تأمین امنیت و تحقق صلح در افغانستان یک خواب و خیال بیش نخواهد بود که در ضمن، بازی های نوین دشمنان داخلی و خارجی مردم در افغانستان نیز ادامه خواهند داشت.

اگر طالبان، گروه حقانی، حزب اسلامی حکمتیار و سایرین؛ قانون اساسی کشور، حقوق زنان، مشارکت ملی اقوام در حاکمیت سیاسی، حقوق بشر، نهادهای جامعه مدنی، انتخابات، انکشاف متوازن مناطق کشور، کثرتگرایی، دست آوردهای 14 سال آخیر، منافع مشترک قانونی کشورهای دوست و افغانستان را در کشور و... تحقق نظام مردم سالاری را در افغانستان عملآ و صادقانه بپذیرند؛ باید از آن ها با آغوش باز و عملی در تأمین صلح، بازسازی، نوسازی، ایجاد وحدت ملی، ملت سازی، آبادی کشور و تحقق دموکراسی در افغانستان استقبال گردند.

ومن الله التوفیق

تاریخ: جمعه اول حودت 1393 خورشیدی برابر با 20 فبروری 2015 میلادی / کابل

 

 

 


بالا
 
بازگشت