پوهندوی دوکتور انور ترابی

دوکتور علوم طب

طب د ر گستره تاریخ

 

فرجام سخن

در این جا پرسش هایی مطرح میشود که آ یا گذار از این بستر تاریخی زیاده از شش هزار ساله در سیر تکامل طب و طبابت راهی هموار و بدون مخاطره برای رهروان مایل به سلامت و تندرستی انسان و بشریت بوده است ؟ آ یا تفکر و اندیشه های اولیه و ابتدایی در این مسیر تکامل با موانع ذهنی وعقیدتی برخورد نکرده است ؟ یقینآ که جواب این است که این راه ناهموار و پر مخاطره بوده است و با موانع ذهنی همواره مواجه بوده است که بدون شک عدم تکامل فرهنگ انسانی و تمدن بشریت را میتوان معارض این پدیده دانست .متفکرین و اندیشمندان طب و طبابت در این راه دراز و طولانی از اهانت تا سر به نیست شدن را متقبل شدند ، به گونه مثال از قرن 17 تا قرن 19 میلادی همه آنچه دانشمندان زیست شناس در باره تأ ثیر احتمالی باکتری ها  در پیدایش بسیاری از امراض مطرح کردند،مورد مخالفت جدی کلیسا قرار گرفت زیرا به گونه ای با اساسات مذهبی کلیسا مغایرت داشت .فزیک دان و طبیب هالندی ( وان لیو وانهوک) به تنها یی چهار صد گزارش علمی در این زمینه در طول سال ها به رویال سوسایتی لندن ارایه نمود که به هیچ کدام از آن ها ترتیب اثر داده نشد و در همان مدت هزاران نفر از امراض ساری جان سپردند .موضوع میکروب فقط در یک صد سال و اندی پیش به طور جدی مورد توجه قرار گرفت ، یعنی اشخاص با لآخره توانستند جرأ ت به خرج دهند تا عوامل غیر از گناه را در پیدایش امراض ساری به طور جدی مورد بحث قرار دهند ولی باز هم تلقیح واکسین برای جلوگیری از امراض مورد مخالفت قرار گرفت و پاپ لیون سیزدهم رسمآ علیه واکسیناسیون فتوا صادر کرد و در آ ن زمان کلیسا با آبله کوبی نیز مخالفت خود را ابراز مینمود .در اواخر قرن 19 صومعه نشینان برنو ( جمهوری کنونی چک) تمام نوشته های گرگور مندل یکی از همکاران شان را که حاوی بررسی های علمی چندین ساله او در باره قوانین توارث بود پس از مرگ وی به عنوان نوشته های کفر آ میز سوختاندند ، زیرا در این آ ثار نحوه رشد بر اساس قوانین ژنتیک مورد بحث قرار گرفته بود . با دوتن از نوابغ بشری و دنیای اسلام و تاریخ بشریت یعنی ذکریای رازی و ابو علی سینا بلخی رفتار خصمانه نسبت به دلایل علمی شان صورت گرفت ،چنانچه به روایت برخی از تاریخ نگاران ذکریای رازی بزرگترین طبیب تاریخ اسلام در سنین پیری بر اثر آنکه کتاب های اورا بر سرش کوبیدند ، بینایی خود را از دست داد و شیخ ا لرأ یس ابن سینا دانشمند جهان اسلامی ، موأ لف قانون و شفا و بیش از یکصد و بیست کتاب و رساله دیگر که آ ثار ترجمه شده لاتینی او تا چندین قرن بعد از خودش از مهم ترین کتاب های درسی دانشگا های اروپایی بود، از جانب به اصطلاح فقها و متشرعین عصر خود زندیق و ملحد اعلام شد و اکثر کتاب هایش در سال 555 هجری سوختانده شد و بسیاری اساتید از تدریس نوشته های او خود داری کردند، حتی متفکر سر شناس ابن رشد در اندلس اورا مورد حمله قرار داد که انسان را از نظر زیست شناسی تابع همان قوانینی دانسته است که به طور مثال موش نیز شامل آن است . متفکر دیگر چون سهر و ردی تأ لیف شفا را از جانب ابن سینا تغافل او از پیغمبر اسلام دانست . متفکر دیگر امام فخر ا لدین ابن غیلان حکیم سر شناس قرن ششم هجری یک رساله کامل بر ضد ابن سینا نوشت به این دلیل که وی به معجزه اعتقاد ندارد ، به همین گونه معروف ترین حکیم و فیلسوف وقت حسن ا لآ ربیلی در قرن هفتم هجری در آ خرین سخن خود در بستر مرگ گفت گواهی میدهم که خداوند بزرگ است و ابن سینا کذاب است .قرن بیستم که بعضی ها آن رابهترین و بد ترین قرن تاریخ جهان نامیده اند ، به نوبه خود هم قرن ویران گری ها وهم قرن بزرگ ترین سازندگی های تاریخ بشری به حساب میرود. شمار کسانی که در دو جنگ جهانی این قرن و در چندین جنگ محلی این قرن کشته شده اند از صد ملیون نفر تجاوز میکند و همچنین در پهلوی این تلفات مرگ بار ، مجرو حین ، مریضان و معلولین نیز ارقام سرسام آ وری را در این قرن نشان داده اند .

در طول قرن بیستم جهان ما بیش از پنجاه قرن گذشته در زمینه طب و صحت عامه پیشرفت کرد . امراض ساری و اپیدمیک تباه کن چون کولرا ، طاعون ، توبرکلوز و چیچک که جهان را با مرگ های تباه کن تهدید مینمود تقریبآ به کلی ریشه کن شد ند .در سال 1900 حتی در اروپای غربی و امریکای پیشرفته از هر هزار کودکی که به دنیا میآ مد ، به طور متوسط 162 کودک می مردند امروز این رقم به زیر 10 کاهش یافته است . در کشور های جهان سوم طبعآ این رقم بالا تر است و لی در آ نجا نیز این رقم نسبت به سال های گذشته کمتر شده است . حد اوسط عمر که در آ غاز قرن بیستم در کشور های پیش رفته به 47 سال و در بقیه کشور ها 31 سال بود ، اکنون به 80 و 60 رسیده است . همین اکنون که ما در آ غاز هزاره سوم قرار داریم دانشمندان و پژوهشگران سخت در تلاش اند تا با اکتشافات و اخترا عات علمی روی مسایل ژنتیک و سایر شاخص های ممد حیات بر طول عمر انسان ها بیفزایند .

دانش طبابت در جهان امروز یکی از پیشرفته ترین رشته های دانش بشری است . در جهان حاضر ما در بیش از یکصد و هشتاد کشور جهان که همگی عضو سازمان صحی جهان وا بسته به سازمان ملل متحد اند ، در حدود سیصد هزار شفاخانه و کلینیک عمومی و خصوصی با بیش از پانزده ملیون دوکتور طب و پرسونل صحی و پرستار مشغول کار اند. روزانه به طور متوسط یکصد ملیون نفر در جهان تحت در مان و معالجه قرار میگیرند و تقریبآ همه این ها با دستگا ها ی فنی مجهز وهم گاهی خیلی مجهز انجام میشود . ششصد هزار پژوهشگر و محقق به طور منظم در همه رشته های طب و طبابت و دوا سازی و دوا شناسی فعالیت میکنند و قریب ده هزار نشریه تخصصی یا عمومی در کشور های مختلف جهان در ارتباط با مسایل صحی منتشر میشود . تقریبآ بخش مهمی از برنامه های رادیویی و تلویزیونی کشور های پیشرفته جهان به گزارش های صحی و حفظ الصحوی اختصاص دارد هم چنان در انترنیت ارقام و احصاییه ها و اکتشافات فراوان و جدید در مورد جهان طبابت در اختیار استفاده کنندگان قرار دارد .

منابع و رویکرد ها :

1—اطلاعات عمومی سخن، نویسنده مهدی ید ا للهی .

2—افغانان ، مونت استوارت ا ل فستون .

3—افغانستان در پرتو تاریخ ، نویسنده مرحوم احمد علی کهزاد .

4—افغانستان در مسیر تاریخ ---- مرحوم میر غلام محمد غبار .

5—احصاییه های صحی افغانستان --- وزارت صحت عامه .

6—اور گانیزاسیون و تکتیک خدمات صحیه --- پوهندوی دوکتور انور ترابی.

7—پژوهشی در تاریخ پزشکی و در مان جهان از آ غاز تا عصر حاضر .

8—پرنسیپ های عمومی طب و قایه --- دوکتور سید احمد .

9—پزشکی چینی – اثر پیر هوارد دومینگ وینگ .

10 – تاریخ هیرو د ت .

11—تاریخ تمدن و فرهنگ --- وزارت آ موزش و پرورش ایران .

12—تاریخ تمدن ---- ویلی دورانت .

13—تاریخ باستان --- چارلس الکزاندر رابنز .

14—تاریخ مختصر افغانستان --- مرحوم عبد ا لحی حبیبی .

15—تولد دیگر --- شجاع ا لدین شفا .

16—جامعه شناسی پزشکی  --- منوچهر محسنی .

17—جنگ جهانی اول --- ای – جی – پی – تیلر .

18—جنگ جهانی دوم --- ای- جی –پی – تیلر.

19—دایرت ا لمعارف پزشک در خانواده --- مهر داد پارسا .

20—دانستنی های پزشکی برای همه – داکتر مرتضی یزدی .

21—دایرت ا لمعارف دانش بشری --- مهدی تجلی پور .

22—زندگانی سیاسی میر علی شیر --- بار تولد .

23—سینوهه پزشک مخصوص فرعون --- میکا و ولتاری .

24—سایت های انتر نیت .

25—فرزند نیل --- اثر هوارد فاوست .

26—قانون در طب – کتاب اول  --- ابوعلی سینا .

27—کلیات تاریخ – نوشته هربرت جورج ولز .

28—مجموعه مقالات دومین کنفرانس میتودیک در سی انستیتوت طب کابل .

29—معارف افغانستان – جمیل ا لرحمان کامگار .

30—ویژگی های قرون جدید --- دوکتور علی شریعتی .

31—متن های انگلیسی و متن های هالندی 

 

 

 

++++++++++++++++++

 

قسمت بیست و هشتم : طب د ر آ غازین هزاره سوم میلادی (قرن 21)

جهان طبابت د ر پایان و انجام قرن بیستم شاهد دست آ ور د ها ، اختراعات و اکتشافات خیلی بوده است که این اکتشافات د ر سال های آ غازین هزاره سوم میلادی و قرن بیست و یکم به گونه محیر ا لعقول سر بر آ ورده است که من به گونه مثال چند نمونه آ ن را در این مقال به نگارش میگیرم :

در یک اطلاعیه علمی سال 2004 میلادی چنین آ مده است که دانشمندان موفق شدند یک ژن سرطانی را از فعالیت باز دارند . دانشمندان این ژن را در موش از فعالیت باز داشتند که میتواند نوید بخش معالجات تازه برای مریضان سرطانی باشد . تیمی از محققان د ر دانشگاه استانفورد در کالیفورنیا برای متوقف کردن فعالیت این ژن موسوم به ( میک ) که یک عامل شناخته شده سرطانی است از یک انتی بیوتیک معمولی استفاده کرده اند ، طوریکه تا زمانیکه این دوا به موش ها داده شد سرطان نگرفتند . این دوا هم چنان سلول های سرطانی را به حالت عادی باز گرداند .متخصصان سرطان این مطالعه را که نتایج آ ن در نشریه ( نیچر ) منتشر شده نوید بخش میدانند ،زیرا دست یابی به ادویه ضد سرطان را برای انسان تقویت میکند .پژوهشگران اظهار امید واری میکنند که این نتایج علاوه بر سرطان جگر ( کبد) که در مورد موش آ زمایش شد ، ممکن است در مورد سرطان سینه ، روده و پروستات نیز صدق کند ، زیرا تمام این سرطان ها از حجرات ( اپیتیلیال ) منشأ میگیرند . به گفته مو سسه تحقیقاتی سرطان بریطانیا ، این ژن ممکن است در یک هفتم مواردی که به مرگ مریض منجر میشود نقش داشته باشد ، اما پس از گذاشتن موش ها تحت تأ ثیر انتی بیوتیک به نام ( دی اوکسی سایکلین ) ژ ن معیوب (میک) از فعالیت باز ماند و رشد سرطانی سلول ها مسدود شد .

زمنیکه محققان داکسی ساکلین را قطع کردند، موش مبتلا به سرطان حاد کبد شد . تجویز دوباره داکسی سایکلین به موش ها نه تنها دوباره ( میک ) را از فعالیت باز داشت و ادامه رشد سرطان را متوقف کرد ، بلکه سلول های سرطانی را به حالت عادی باز گرداند .

داکتر ( دین فلشر) پژوهشگر اصلی این مطالعه گفت " موضوع مهیج این است که میتوانید سلول های سرطانی را به سلول های که ظاهرآ عادی اند تبدیل نمایید ، اما با وجودیکه سلول ها عادی به نظر میرسیدند ، هنوز در صورت قطع انتی بیوتیک مستعد سرطانی شدن بودند ، وی گفت شاید که به همین دلیل باشد که برخی مریضان مصاب به سرطان پس از قطع شمی در مانی مجد دآ مبتلا به سرطان میشوند . وی گفت سرطان کبد یک سرطان وحشت ناک است و هر مطالعه که در مورد سرطان کبد امید وار کننده باشد ، از اهمیت برخوردار است .

داکتر ( ایلن ویکرز) مسأول اطلاعات علمی موسسه تحقیقات سرطان بریتانیا گفت " ثابت شده است که ژن میک در بسیاری از سرطان ها فعالیت غیر عادی دارد . وی تحقیقات استانفورد را بسیار جالب خواند و گفت این مطالعه شواهد موجود دایر بر این را که ادویه متوقف کننده میک ممکن است در آ ینده در معالجات سرطان مو أثر باشد را تقویه کند .

از کشف و پژوهش ذکر شده چنین بر میآید که انسان ها در آ غاز هزاره سوم میلادی پس از قربانی دادن ملیون ها نفر آ خر ا لامر توانستند علل نا معلوم و مجهول سرطان را که به ژن ارتباط پیدا میکند کشف نمایند

یک بیانیه اطلاعاتی مارچ سال 2006 بیانگر آ ن است که پژوهشگران بریطانیایی برای آ غاز تحقیقات گسترده پیرامون تأثیرات محیطی و یا ژنیتیکی در بروض امراض و بیماری ها آ ماده میشوند . این طرح تحقیقاتی با شرکت پنجصد هزار داو طلب در خلال چندین سال به اجرا گذاشته میشود و پژوهشگران امید وارند با نمونه برداری (دی—ان—ای) و زیر نظر گرفتن وضیعت جسمانی این افراد به اطلاعاتی در مورد عوامل موروثی و شرایط محیطی در مبتلا شدن به انواع مریضی ها دست یابند . پروفیسور(روری کالینز) سر پرست این پژوهش گفت تکمیل این طرح میتواند نقش مهم در درک امراض ایفاکند .به گفته این پروفیسور با اتکا به نتیجه این تحقیق میتوان در خلال ده ،بیست ویا سی سال آینده به اظهار نظر در باره نظریه های متنوع در زمینه امراض شناسی پرداخت و در نتیجه جهت جلوگیری از امراضی مانند ناراحتی های قلبی ، مرض شکر و سرطان ها اقدام نمود .در این تحقیق از جمله پنجصد هزار داو طلب سه هزار نفر از ساکنان جنوب شهر مانچستر در شمال انگلستان برگزیده میگردند .

صدور مجوز برای شبیه سازی ژنیتیکی جنین انسان در بریطانیا :

در اگست سال 2004 میلادی خبر و اطلاعیه نهایت شگرف و با ارزش در جهان طبابت سر و صدایی را بلند نمود و آ ن پیشنهاد گروهی از دانشمندان و پژوهشگران طبابت در بریطانیا بود که از طرف یک آ ژانس دولتی بریطانیا مورد تأیید قرار گرفت . این گروه از دانشمندان به منظور تولید جنین شبیه سازی شده ژنیتیکی انسان جهت معالجه آ زمایشی مرض شکر این پیشنهاد را به هیأت دولت سپردند .دانشمندان دانشگاه نیوکاسل قصد داشتند تا سلول های اساسی استخراج شده از جنین را برای معالجه آ زمایشی مرض شکر به کار برند . جنین انسان قبل از این در همین سال توسط گروهی از دانشمندان کوریای جنوبی شبیه سازی شده بود و این دانشمندان کوریای جنوبی در فروری سال 2004 اعلام نمودند که سی جنین انسان را شبیه سازی نمودند که از سلول های اساسی ویا پایه که از این سلول ها به دست آمده است میتوان برای جای گزینی هر عضو از بدن انسان استفاده کرد ، اما بعد از مدت زمانی پروفیسور سر پرست این گروه از عمل کرد خود نسبت تقلبی که در کار رفته بود از مردم کوریا معذرت خواست و از مقام خود استعفا داد ،ولی دانشمندان دانشگاه نیوکاسل برای نخستین بار مجوز این عمل را که خیلی هم بحث انگیز بود و خواهد بود به دست آوردند . در آ عاز این پیشنهاد و مجوز عکس ا لعمل های خیلی زیادی را از رهبری مسیحیت و رهبری اسلام در یافت کردند ولی بعد ها این تقاضا از جانب مو أسسه دولتی نظارت بر حاملگی و جنین شناسی در مرحله اول برای مدت یک سال مورد موافقت قرار گرفت

( الیسون مرداک ) سر پرست این گروه تحقیق گفت "هدفی که برای نیل به آن تلاش میکنیم ، آ ن است تا به افرادی که از امراضی مانند الزایمر، پار کینسون و دیابت رنج میبرند و ناتوانی های جدی نصیب آنها میگردد کمک کنیم . این پروفیسوربا ارایه اسناد دقیق و ارقام جهانی مصابیت انسان ها به این سه مرض متذکره در دفاع از تحقیق خود ابراز داشت که بخش قابل توجهی از انسان های مصاب به این امراض را میتوانیم شفا یاب و از مرگ حتمی نجات بدهیم . تیم پروفیسور مرداک تعهد سپرده بودند تا جنین شبیه سازی شده را به مدت دو هفته برای حد اکثر پرورش دهند و سپس سلول های اساسی و پایه جنینی را از آن استخراج خواهند کرد ، که این سلول های پایه از توان با لقوه مبدل شدن به کلیه انواع انساج بدن از جمله سلول هاییکه انسولین تولید میکند بر خور دار اند . برخی ناظران نگران این بودند که پیشرفت در این زمینه کار را برای سایر محققانیکه به استندرد های اخلاقی پابند نیستند، برای شبیه سازی آ سان تر خواهد ساخت .

در سال 2004 ( پانزو زا و وس) یک طبیب متخصص تولید مثل در امریکا ، اعلام کرده بود که او و همکارانش یک جنین شبیه سازی شده انسان را در رحم یک زن 35 ساله کاشته اند . داکتر زا و وس که به لندن جهت توضیح جز أ یات این مطلب رفته بود از افشای هویت زن متذکره ابا ورزید .

منتقدان این تحقیق میگویند دست زدن به خلق موجودی مشابه انسان با مسایل اخلاقی  و طبی زیادی همراه است ، اما داکتر زا و وس با رد این اظهارات گفت عدم تولید مثل و حامله نشدن رو به افزایش است و هر کسی این حق را دارد که بچه دار شود .

در سال 2007 میلادی جورج بوش رییس جمهور امریکا لایحه کنگره در باره بودجه تحقیق در زمینه سلول های پایه یا بنیادین را ویتو کرد .جورج بوش با استناد به مسایل اخلاقی به زعم خودش دو بار این افزایش بودجه تحقیقی سلول های بنیادین را وتو کرد .دموکرات ها که این لایحه را تصویب کرده بودند ویتوی جورج بوش را محکوم کردند زیرا جور بوش خود را یک مسیحی بسیار معتقد میدانست . بر اساس نظر سنجی ها بیش از 60 فیصد مردم امریکا طرفدار افزایش تحقیقات بر روی سلول های اساسی و بنیادین هستند .

سلول های پایه یا بنیادین قابلیت تبدیل شدن به انواع سلول های بدن را دارند و میشود از طریق جای گزینی اعضای آ سیب دیده از این سلول ها استفاده برد وبخش قابل توجهی از مریضی ها منجمله سرطان ها را مداوا کرد .در آ غاز قرن 21 من فقط به دو مورد کشفیات مبرم و مهم اشاره نمودم درحالیکه همین اکنون ده ها پژوهش علمی در سطح جهان در رابطه به صحت انسان و طول عمر انسان در کشور های پیشرفته در جریان است .

 

 

++++++++++++++++++++

 

شیوع مرض اید ز در نیمه دوم قرن بیستم

قرن بیستم قرنی که بعضی ها آن را بهترین و برخی هم آ ن را بد ترین قرن تاریخ جهان نامیده اند ، به نوبه خود هم قرن ویران گری ها و هم قرن سازندگی های تاریخ بشری محسوب میگردد . شمار کسانی که در د و جنگ جهانی این قرن و در چندین جنگ محلی این قرن کشته شده اند از صد ملیون نفر تجاوز میکند ، همچنین در پهلوی این تلفات مرگ بار مجروحین ، مریضان و معلولین نیز ارقام سر سام آ وری را در این قرن نشان میدهد .ولی نیمه دوم قرن بیستم با اختراعات و اکتشافات فو ق ا لعاده زیاد و غیر قابل تصور در همه عرصه های علوم و تکنا لو ژی همراه بود ،اما در همین دوره با وجود اینکه بشریت توانست جلو شیوع اکثر امراض ساری و اپیدمیک را سد سازد و حتی برخی از این امراض مانند چیچک و غیره را در سطح جهان نابود سازد ، شیوع برخی امراض کشنده و اپیدمیک مانند اید ز ، انفلوینزای مرغی و مرض سارس یک بار دیگر نگرانی جدی جهان را بر انگیخت .

در دهه هشتاد نیمه دوم قرن بیستم ، عامل یک مرض ساری و اپیدمیک کشنده به نام ایدز شناسایی شد که به نام (هومن ایمونو دیفی سینسی ویروس) و یا(اچ-آ ی-و ی) نامیده شد.این ویروس نوع خاصی از یک ویروس به نام ( ریترو ویروس) است که این ریترو ویروس ها نسبت به ویروس های معمولی اورگانیزم ساده تری دارند ،اما از بین بردن آ ن دشوار است.

در سال 1981در شهر لوس انجلس امریکا یک مرض ساری اپیدمیک کشنده کشف گردید ،مرکز تحقیقاتی طبی کالیفورنیا د ر لاس انجلس گزارش داد که در پنج نفر جوان همجنس باز( هموسکسوال) مرض پنومونی یا سینه بغل مشاهده شده است که چندان عادی به نظر نمیرسد . این موضوع تعجب اطبا را بر انگیخت و متوجه شدند که اعراض و علایمی از این قبیل نزد مریضان وجود دارد و چون نمیتوانستند این اعراض و علایم رابه کدام مرض مشخصی نسبت دهند ،از این ر و نام آن را( سندروم نقص معافیت اکتسابی) که مخفف آ ن به زبان انگلیسی ( ایدز ) است نام گذاری نمودند . همزمان تحقیقات در مورد این مرض هم در امریکا و هم در فرانسه شروع شد . در امریکا توسط ( روبرت گالو) ودر فرانسه توسط(لوک مونتانیه) انجام میگرفت .

در نوامبر 1986 میلادی پروفیسور مون تانیا کشف ویروس جدید مرض ایدز را به نام ( اچ- آ ی- و ی) اعلام نمود .این ویروس سیستم معافیت بدن را مصاب میسازد که انتانات و عفونت های بدن به نسبت از بین رفتن مقاومت بدن باعث مرگ مریض میگردد که در حقیقت ایدز را بلای قرن بیستم میتوان شمرد.در یک احصاییه سال 2000 میلادی کفته شده بود که تاکنون در حدود 28 ملیون نفر در جهان به نسبت ابتلا به ایدز در گذشته است . ویروس مذکور سیستم دفاعی عضویت را مختل و ضعیف ساخته که حتی کوچکترین عفونت و حادثه میکروبی باعث مرگ شخص میگردد . در خبر نامه همان سال گفته شده بود که در حالیکه در حدود 20 سال از شناسایی این ویروس میگذرد ، هنوز هیچ نوع واکسین برای این مرض کشف نگردیده است.در خبر نامه همان سال گفته شده بود که امروز 42 ملیون نفر به ویروس اچ-آ ی- وی مبتلا هستند که بیش از 3 ،2 این تعداد در کشور های جنوب صحرای افریقا زندگی میکنند ، گفته شده بود که وخامت گسترش این مرض به اندازه است که در بعضی کشور های این منطقه از هر 3 نفر بزرگ سال یک نفر به این ویروس آ لوده ا ست .بر اساس یک راپور سازمان ملل متحد در حدود سال 2000 میلادی حدود 70 فیصد مبتلایان ایدز در جهان در کشور های افریقایی زندگی میکنند .

گسترش ویروس ایدز در کشور های اروپای شرقی و آ سیای مرکزی در آن زمان از هر جای دیگر سریع تر به نظر میرسید . بعضی از سازمان های اطلاعاتی در آ ن سال ها تخمین میزدند که تا سال 2010 میلادی ، در چین 10 ملیون نفر و در هند 20 تا 25 ملیون نفر با ویروس ایدز آ لوده خواهند شد .

یک سازمان وابسته به ملل متحد ادعا داشت که از جمله 42 ملیون مصاب اید ز در سراسر جهان تقریبآ 5 ملیون آ لودگی ها در سال 2005 رخ داده است ، در این گزارش گفته شده بود  که در مجموع 3 ملیون نفر در سال 2005 از مرض ایدز جان خود را از دست داده بودند . د ر قسمتی از این گزارش آ مده بود که دسترسی به معالجات ضد ویروس اید ز به طور چشم گیر بهبود یافته است و تعداد قابل ملاحظه در سراسر جهان قادر به دسترسی به این معالجه هستند و تنها کشور های ثروتمند اروپای غربی و امریکای شمالی نیست که افراد نیازمند برای معالجه از شانس خوبی برخوردار باشند . پوشش معالجه در کشور هایی مانند ارجنتین ، برازیل ، چلی و کیوبا در آن زمان از 80 فیصد فراتر رفته بود .

در جولای سال 2007 میلادی بزرگترین کنفرانس مبارزه با اید ز در شهر سیدنی برگزار گردید که متجاوز از 5000 نفر متخصصین مرض اید ز و رهبران جوامع مختلف جهان در این کنفرانس اشتراک نموده بودند تا پیشرفت های را که در این زمینه مقابله با اید ز صورت گرفته است مورد بر رسی قرار دهند . برگزار کنندگان این کنفرانس ، شرکت کنندگان را که از 130 کشور گرد آ مده بودند تر غیب کردند که اعلامیه سدنی را امضا کنند که در آ ن از دولت ها در خواست میشد ، ده فیصد بودجه را که مقابله با مرض اید ز اختصاص یافته ، صرف تحقیق در باره مرض اید ز کنند . در اعلامیه سدنی گفته شده بود که این تحقیقات و مطالعات موجب تسریع در استفاده از دواها و تکنا لوژی های جدید برای تشخیص مرض اید ز ، معلجه و نیز جلوگیری از مبتلا شدن به این مرض که تا کنون به قیمت جان 25 ملیون نفر تمام شده است مو أ ثر واقع خواهد شد .

شرکت کنندگان در این کنفرانس چهار روزه در جریان مطالعات تازه ای قرار گرفتند که نشان میدهد ختنه مردان خطر آ لوده شده آ نان به ویروس اید ز را تا 60 فیصد کاهش میدهد . از مدت ها قبل به این موضوع پی برده شده بود که در افریقا نرخ آ لودگی به ویروس اچ –آ ی- وی در میان مردان مسلمان کشور های جنوب صحرا کمتر از غیر مسلمانان این کشور ها است واین به این علت است که مردان مسلمان ختنه شده اند و یاهم اینکه آ نها با زنان کمتری آ میزش جنسی بر قرار میکنند ، ولی اکنون تحقیقاتی که در کینیا و اوگندا صورت گرفته است تأ یید کننده ارتباط بین ختنه مردان و کاهش آ لودگی به ویروس اچ – آ ی – وی است .در یک اطلاعیه آ ن زمان گفته شده است که نزدیک به 3ملیون نفر هر ساله در اثر ابتلا به مرض اید ز جان خود را از دست میدهند .

با توجه به خطرات مرگ بار این مرض در این سال های اخیر هم از نظر حفظ الصحه مقاربت های جنسی و هم از نظر تداوی و سایر تدابیر مو أثر، مرض ایدس در کشور های پیشرفته جهان و حتی در بعضی از کشور های رو به انکشاف مهار شده است ، تبلیغات صحی در این مورد در میان مردمان جهان از اهمیت فو ق ا لعاده برخوردار بوده است .مراکز تحقیقاتی معتبر جهان در مورد تهییه واکسین این مرض سخت در تلاش اند تا بتوانند واکسین ضد این ویروس را تهیه بدارند .

ادامه دارد.  

 

 

++++++++++++++++++++++

 

قسمت بیست و ششم : اکتشافات طبی قرن بیستم

قرون جدید یا قرون معاصر که شامل دوران تاریخی مدرنیزم میشود ، شاهد اکتشافات و اختراعات سرسام آ ور در همه عرصه های علوم منجمله علوم طبی میباشد و تکنالوژی د ر این د و قرن از انکشاف گسترده برخوردار بوده است . کشفیاتی که در زمینه معالجه نهایت تأ ثیر گزار بوده است از قبیل اکتشافات ،ویتامین ها ، هورمون ها ،سلفامید و انتی بیوتیک ها در قرن بیستم امید واری های نهایت بزرگ را در پروسه معالجه بوجود آورد . مادر این بحث برخی ازاین دست آ ورد ها را به گونه نمونه یاد آ ور میشویم :

سوپولوف طبیب روسی در سال 1901میلادی جزایر لانگر هانس غده پانکراس گوساله را برای معالجه مرض شکر با مفقیت به کار برد .

سه طبیب کانادایی به نام های (بان تینگ) ، ( بست) ، و ( ماکلود) در سال 1922 ،انسولین هورمون جزایر لانگر هانس را کشف کردند .

فونک کیمیا دان لهستانی در سال 1912 به موجودیت ویتامین ها پی برد و توانست ساختمان کیمیاوی ویتامین ( ب – 1) را تعین کند .

فلمینگ دانشمند میکروب شناس انگلیسی در سال 1929 انتی بیوتیک پنسلین را کشف نمود و بیش از ده سال به طول انجامید تا این داروی کشنده میکروب و نوش داروی عصر توانست به طور کامل در اختیار مریضان قرار گیرد .

واکسمان طبیب امریکایی در سال 1944 میلادی موفق به کشف انتی بیوتیک دیگری به نام (استرپتومایسین ) که در معالجه توبرکلوز به کار میرود گردید .

دوماک داکتر المانی در سال 1935 موفق به کشف سلفامید گردید ،اولین دوا از نوع سلفامید به نام (پرونتوزیل) بود.سلفامید یک دوای کشنده میکروب بود .

لاند شناید ر ، دانشمند میکروب شناس وینی در سال 1901 گروپ های خون را یافت واین کشف سبب شد که انتقال خون افراد هم گروپ بدون مخاطره عملی گردد . لاند شناید ر با کمک (وینر) دانشمند دیگر اطریشی عامل دیگری را به نام ( ریزوس) در خون کشف کرد که مصادف به سال 1939 بود که به نام ( آ ر – ایچ) معروف است .

پس از کشف انتی بیوتیک و سلفامید ،خطر انتان و پیدایش چرک و قیح در عملیات های جراحی از میان برداشته شد و جراحی های بزرگ با موفقیت عملی گردید ،بعد ها پیشرفت های درخشان و حیرت انگیز در جراحی و عملیات های مغز ، قلب و پیوند اعضا ی بدن نصیب طبابت گردید .

فلاتوف دانشمند اتحاد شوروی برای اولین بار در سال 1913 موفق به پیوند قرنیه شد و قرنیه شفاف مرده را به جای قرنیه مکدر که مانع دید میشد پیوند داد .

پس از کشف دستگاه اتوماتیک و خود کار دوخت شرایین و ورید ها ی بزرگ و کوچک توسط انجینران و اطبای اتحاد شوروی در راس آنها  ( ور نوژا) و ( گودو ) در سال 1945 عمل پیوند اعضای بدن سهل و آ سان گردید .

ولادیمیر دمی خوف جراح اتحاد شوروی در سال 1950 پس از آ زمایش روی سگ به جراحی قلب امکان جدیدی را اضافه کرد ودر سال 1957موفق شد سر یک سگ خانگی را به گردن یک سگ گله پیوند بزند و سگ دو سره بیش از یک ماه زنده ماند . دمی خوف توانست قلب سگی را با قلب سگ دیگر تعویض کند و قلب سگی را در قفسه سینه سگ دیگر پیوند زند به قسمی که سگ دارای دوقلب شود .

( مریل ) جراح امریکایی در سال 1954 برای اولین بار موفق به تعویض و پیوند کلیه یا گرده نزد دو برادر دوقلو یا دوگانگی گردید ف وتا کنون به هزار ها پیوند گرده نزد انسانها انجام گرفته است و پیوند گرده در جراحی به یک امر معمول مبدل گشته است . همین اکنون پیوند دست ، پا، قلب و شش در حال اجرا قرار دارد

عملیات جراحی دسام مترل در قلب در ابتدا توسط چارلز بیلی جراح بیباک امریکایی در پایان سال 1947 صورت گرفت . این جراح جهت معالجه تضیق میترل دست به عمل جراحی زد که این عملیات به شکست مواجه شد و مریض بلا درنگ در گذشت .چارلز بیلی چند بار دیگر نیز به این عمل مبادرت ورزید ،لیکن ناکام بود و مریضان در گذشتند ،ولی بعد ها یکی از این عملیات های او نتیجه داد و باعث شهرت او گردید . چندی بعد جراحان دیگری به نام های (دوایت هارکن ) و در لندن ( سیروسل بروک) این عملیات ها را با موفقیت تکرار کردند و سر انجام عملیات جراحی دسام میترل قلب عملی گردید .

پیوند قلب د ر افریقای جنوبی توسط داکتر کریستین برنارد :

سوم دسامبر سال 1967 میلادی در شهر ( کپ) واقع در افریقای جنوبی در شفاخانه ( گروت شور) شخصی به نام (لوویس وانشکانسکی) 54 ساله مصاب به مرض قلبی تصلب شرایین و دیابت با قلب نا توان ودر حال مرگ در آ ستانه یک پیوند قلب بی سابقه قرار گرفت. چند ساعت بعد طی چهار ساعت و چهل و پنج دقیقه یک جراح شهرستانی که تا آ ن زمان گمنام بود نخستین پیوند قلب یک انسان را به انسان دیگر واقعیت بخشید و فریاد زد این قلب راه خواهد افتاد .دهنده و یا دونور قلب زن 24 ساله بود که در اثر تصادف جانش را از دست داده بود ، متأسفانه این پیوند پر شهرت قلب به ناکامی منجر شد و بعد از هجده روز مریض به اثر پیشرفت انتان و عفونت در گذشت . این خبر برای طرفداران پیشرفت علم طبابت ناگوار بود ، ولی کریستیین برنارد که نامش بر سر زبان ها بود دوباره دست به کار شد ، داکتر برنارد این بار قلبی را به داکتر بیلبیرگ پیوند زد ، این پیوند 19 ماه و 15 روز سبب زنده ماندن داکتر بیلبیرگ گردید و به این گونه پیوند قلب توسط داکتر برنارد فتح گردید .

تحقیقات مهم و مفیدی در سال 1973 تا 1975 توسط دو دانشمند استرالیایی در دانشگاه طب جان کورتین در شهر کان بیرای استرالیا انجام گرفت .موضوع تحقیق شان توضیح این مطلب که نظام معافیت بدن چگونه حجرات ویروس زده را از حجرات عادی تشخیص میدهد باعث شد تا جایزه نوبل سال 1969 طب را از آ ن خود سازند .این دو دانشمند ( زینگر ناگل) متولد 1944 و( پیتر داهرتی) بود که درجه دوکتورایش را از دانشگاه اسکاتلند گرفت .

در ردیف کشفیات طبابت در قرن بیستم که شامل بسا موارد میشود لازم است از دو دانشمند دیگر به نام های ( رابین وارن) و ( بری مارشال) که جایزه نوبل طب سال 2005 را دریافت کردند یاد آ وری گردد ، آ نها (هلیکو باکتر) پیلوری را که مسبب بروز زخم معده و سرطان معده میگردد و در 80 فیصد بروز این مرض نقش دارند را کشف کردند و این کشف شان در سال 1982 میلادی  در استرالیا به وقوع انجامید ..

 

´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´

 

قسمت بیست و پنجم:سیر تحول فن قابلگی

 

قابلگی فنی به درازای تاریخ است . در واقع این حرفه یکی از قدیمی ترین حرفه ها میباشد و از زمان های دور در واقع از بدو خلقت بنا به ضرورت متناسب با وضیعت آ ن زمان وجود داشته است.

قابلگی در گذ ر تاریخ تحولات بسیاری را پشت سر گذاشته است.از نظر تاریخی در دوران قبیلگی زایمان ها به شکل کاملآ ابتدایی و بیشتر توسط زنان مسن و با تجربه قبیله انجام می شد . از آنجا که در ک  صحیح از پروسه زایمان و جود نداشت ، مشکلات زیادی در حین بار داری و زایمان بوجود میآمد به طوریکه تاریخ شاهد مرگ و میر زیاد زنان در روند تولد نوزاد بوده است .

زنان مسنی که در آ ن زمان ولادت را انجام میدادند به عنوان جادوگران مرموز و یا معجزه گران شفا بخش مطرح بودند .

زایمان در عهد بقراط توسط قابله هایی انجام می شد که طالب آ گاهی بیشتر بودند و از اطبا نیز در موارد مشکل کمک میگرفتند و بقراط نیز در مواردی به تولد نوزاد کمک میکرد و قابله ها اورا مادر کلان مرد مینامیدند .بقراط در کتاب های خود در مورد تب بعد از ولادت، قطع عادت ماهوار و علایم و نحوه معالجه آ نها صحبت کرده است .

آ موزش حرفه قابلگی بعد از میلاد مسیح و پس از آن به مقالات ( سرانوس) در قرن دوم و سوم بعد از میلاد برمیگردد . کتاب سیرانوس و تعلیمات  او تنها برای قابله های عصر او نبود بلکه تا چهار ده قرن بعد نسل به نسل ادامه داشت ،به طوریکه اولین کتاب فن قابله در اوایل قرن شانزده میلادی سال 1513 بر اساس آ موزش های سیرانوس نوشته شد . این کتاب توسط ( اوخاریوس روسیلنیز) تحت عنوان ( باغ گل سرخ مخصوص مادران حامله و قابله ها ) در المان نگاشته شد و سپس به انگلیسی ترجمه گردید و به مدت یکنیم قرن تنها کتاب فن قابله در انگلستان بود .

در قرون وسطی از قرن 5 تا 15 میلادی مانند سایر عرصه های علوم پیشرفتی در این عرصه بوجود نیامد و کمک قابله هنگام ولادت مساژ شکم ،کنترول مسیر ولادت با تکه پاک کتانی،بریدن بند ناف و جدا کردن جفت ( پلاسنتا) با دست بود .

اساس هنر مدرن قابلگی توسط جراح معروف فرانسوی ( امبریوس پاره) که در سال های بین 1510و 1590 میزیست بنیان نهاده شد. ابداع چوکی مخصوص ولادت ،تأسیس مدرسه قابلگی و تربیت شاگردان این فن مانند ( لوییس بور جیوس) قابله بسیار توانا و مجرب که مو رد توجه همسران امپراطور فرانسه بوده است از خدمات او شمرده میشود .

در دوره رنسانس هم علم قابلگی انکسشاف چندانی نداشت زیرا هنوز هم کلیسای کاتولیک ممانعت هایی را در ارتباط به ولادت تحمیل مینمود .بر اساس متن کتاب ( سرگذشت زن و زایمان) توسط نویسنده المانی ( یورگن توروالد) فقط سه قرن اخیر را میتوان به عنوان مبدأ تاریخ علم قابلگی برشمرد .

ویلیام اسمیلی را در انگلستان به نام پدر فن قباله می پندارند . او در مورد ولادت مطالعات گسترده انجام داده و شاگردان زیادی تربیه کرد . تحول دیگر اختراع فورسپس بود که در سال 1730 میلادی و تقریبآمحرمانه به کار میرف و لی ساختمان آ ن ناقص بود . اشخاصی که فورسپس نوع جدید را ساختند سه نفر بودند ، این سه که عضو خانواده انگلیسی چمبرلین و در واقع پدر و پسر و نواسه بودند از راه فروختن فور سپس ملیونر شدند .چمبرلن بزرگ گفته است که فورسپس مدت دو قرن در خانواده های متمول انگلیس ،فرانسه و هالند در مقابل دست مزد های کلان مخفیانه ( از ترس کلیسا) مورد استفاده قرار داشت و تقریبا انحصاری بود و لی اینک در اختیار همگان قرار دارد .

فورسپس آ له مخصوصی است که در مواردی به کمک آ ن اطبا و قابله ها نوزاد را از رحم مادر بیرون میآ ورند .

در سال 1792 زایشگاهی در المان افتتاح شد که ریاست آ ن را داکتر بینیامین اوسیاندر به عهده داشت . سال 1850 را باید سر آ غاز فصل جدید در علم ژنیکو لو ژی ( نسایی ولادی) دانست .اولین قدم به وسیله جراح جوان به نام ( جیمس ماریون سیمز) در امریکا برداشته شد . در آ ن زمان چون برای ولادت های مشکل از فور سپس استفاده میکردند ، بسیاری از مادران دچار فیستول وزیکو واژینل میشدند و داکتر ماریون سیمز اولین کسی بود که توانست با جراحی این فیستول را ترمیم کند.

فیستول وزیکو واژینل سوراخی بود که بین مهبل و مجرای ادرار خانم حامله به اثر استفاده از  فورسپس بوجود میآ مد .

به همت داکتر سیمز و دو نفر خانم به نام های ( دورموس) و ( استور) اولین شفاخانه زنان در سطح جهان به نام ( شفاخانه زنان نیویارک) در سال 1855 علی رغم مخالفت های فراوان افتتاح شد . این شفاخانه 30 بستر داشت و یک میز جوبی برای عملیات داشت . اولین مریض او یک زن ایرلندی بود که مصاب به فیستول بود . در ایرلند یک طبیب برای معالجه او چیزی شبیه چوب پنبه در مجرای مهبل او فروکرده بود و به قول خودش راه دفع دایمی او را بسته بود . بر علاوه آن داکتر سیمز اولین کسی بود که فهمید القاح فقط در حد فاصل روز های دوازدهم تا شانزدهم بعد از شروع قاعدگی ( عادت ماهوار) میسر است ، همچنان روش معاینه اسپرم را که ابداع کرد ، چنان هیاهویی در جهان بر پاکرد و چنان مورد استفاده همکاران او قرار گرفت که آ زمایش اسپرم در سراسر جهان به نام

( سیمز تست) نامیده شد . او سر انجام در سن 70 سالگی در سال 1883 میلادی در گذشت .

عملیات سزارین :

بنا به عقیده رومیان نخستین قیصر روم به نام ( ژولیوس سزار) ازروی بطن مادر به دنیا آ ورده شده است ،بنا بر آن بسیاری از موأرخان عمل سزارین را مشتق از نام ژول سزار میدانند . بعضی از موأرخان این وجه تسمیه را غلط میدانند ومیگویند در عصرسزار( 44--- 100 سال قبل از میلاد) مرض کشنده ای به طور اپیدمیک در روم ظاهر شد و هزاران نفر را تلف نمود ، سزار قانونی را به نام ( لگا سزاریا) گذاشت که به موجب آن اطبا اجازه یافتند هر مادر حامله را که در حال نزع بود،دقایقی قبل از مرگ عملیات کنند و جنین را از خطر مرگ حتمی نجات دهند و از این راه دنفوس از دست رفته را جبران کنند . درسال 1500 میلادی اوانوفر همسر ژاکوب نوفر پس از پنج روز درد کشیدن از ولادت عاجز ماند . ژاکوب که اهل سویس بود و متخصص اخته کردن جهار پایان بود، برای رهایی همسرش از درد طاقط فرسای ولادت و نجات جان او نوک کارد را در قسمت زیر ناف روی پیراهن همسرش گذاشت و شکم را در با یک حرکت به طور افقی پاره کرد و نوزاد را که دختر بود از بطن خارج کرد دختر و مادر هردو زنده ماندند .

درسال 1769 در جامیکا زنی به نام ( امان تا) که از درد ولادت بی تاب شده بود ، از روی لباس با چاقو شکم خود را درید خون فواره زد وبا فشار بعدی نوزاد به همرای بند ناف و روده های خانم خارج گردید .سپس قابله روده ها راجمع کرده داخل بطن گذاشت و بند ناف را برید .

بعد ها عمل سزارین در بعضی کشور های اروپا وقتآ فوقتآ مورد استفاده قرار گرفت و به گونه بهتر و متکامل تر عرض وجود کرد .

ادامه دارد.

 

+++++++++++++++++++++

 

قسمت بیست و چهارم :کشف وسایل تشخیص مرض در قرن 18 و 19

 

تشخیص امراض که تا قرن 17 میلادی با گرفتن نبض و مشاهده ادرار صورت می گرفت ، به مرور زمان تکامل یافت وطرق جدید فزیکی و کیمیاوی تشخیص امراض کشف شد .

آ ون بروگر (1722--- 1800) : طبیب معروف چگونگی تشخیص کانون مرض را به وسیله قرع یا پرکوسیون انگشت آ موخت .

لاینیک طبیب فرانسوی در سال 1810 گوش دادن با گوشی یا استا تسکوپ را جهت تشخیص صدا های قلب و شش به کار برد .

هلم هولتر در سال 1850 اوفتلموسکوپ را برای معاینه و مشاهده قعر عین و ساختمان های چشم ساخت .

در اواسط قرن 19 که برق کشف شد ، دستگا های برقی جهت دیدن داخل مثانه (سیستوسکوپ) ،داخل قصبات ( برونکوسکوپ) ، داخل مری ( اوزو فا گوسکوپ) ، داخل معده (گستروسکوپ) و تشخیص مستقیم امراض به کار رفت .

رونتگین دانشمند فزیک دان المان در سال 1895 اشعه (ایکس) را کشف کرد و طریقه تشخیض امراض به وسیله عکس برداری و رادیوسکوپی معمول گردید .

کیمیای عضوی نیز به تدریج تکامل یافت و تجزیه کیمیاوی ادرار، ترشح و افرازات معده ، خون و غیره در لابراتوار جهت تشخیص امراض به کار برده شد .

تعین انواع کرویات سفید خون ( فورمول لوکوسیتیر) و مشاهده اجسام شکل دار مایع نخاع شوکی و افرازات دیگر و نسج تومور زیر میکروسکوپ ( بیوبسی) به تشخیص کمک فراوان نمود .

خلاصه در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 و سایل تشخیص امراض به قسمی تکامل پیدا کرد که معاینه مریض از بستر مریضی به لابراتوار و اطاق اکسریز و غیره منتقل گردید تا با معاینه ادرار ، خون،افرازات معده ، مدفوع و غیره و عکس برداری از شش، قلب ،معده ، کلیه یاگرده و غیره تشخیص درست امراض داده شود . اما به خاطر باید داشت که در طول قرن 18 و 19 در مجموع تخنیک و وسایل تخنیکی با پیشرفت تکاملی خوب همراه بود .

کشف دوای بیهوشی ( ایتر و کلوروفورم) :

با کشف دوای بیهوشی ایتر و کلوروفورم در نیمه اول قرن 19 یکی از بزرگترین مشکلات عملیات های جراحی که احساس درد نزد مریض بود ، بر طرف گردید . قرن های متمادی بود که از شیره کتان هندی و بعضی نباتات ، تریاک و شراب جهت رفع درد در عملیات های جراحی استفاده میکردند تا اینکه در سال 1841 میلادی ( جاکسون) طبیب امریکایی اثر بیهوش کننده ایتر را دانست و در سال 1847 سیمسون انگلیسی متخصص امراض زنانه کلوروفورم را جهت بیهوشی به کار برد و با کشف ایتر و کلوروفورم ، عملیات های جراحی بدون احساس درد و ناراحتی میسر گردید .

با کشف این دو نوع ادویه ، انستیزی مریضان قابل عملیات به وجه کاملآ خوب و با اطمینان صورت گرفت .

ویلیم جی مور تون (1819--- 1868) در انستیزی شهرت بخصوص کسب نمود و انستیزی استنشاقی را عملی نمود .

جلوگیری از انتان رحمی و عفونت جروحات بعد از عملیات :

تا اواخر قرن 19 هفتاد فیصد مادران پس از تولد به تب نفاسی دچار می شدند و تمام عملیات ها چرک میکرد . میزان تلفات بعد از عملیات جراحی به مراتب بیش از تلفات خود عملیات بود .

زمل وایس اتریشی (1818--- 1870) متخصص نسایی و لادی برای اولین بار دانست که علت تب نفاسی  دست ها و سان و مالزمه کثیف طبیب و قابله است که عفونت را به رحم انتقال میدهد. البته در آ ن زمان مشکلات عفونی از این ناحیه نهایت با تلفات همراه بود. زمل وایس سفارش کرد که قبل از شروع زایمان و یا هر عملیات دیگر در رحم، دست ها و سامان و مالزمه با آ ب آ هک شسته شود . در زایشگا های که سامان و دست ها را با آ ب آ هک ضد عفونی میکردند ، تعداد مبتلا یان به تب

نفاسی تقلیل فاحش یافت و به این جهت زمل وایس را ( نجات دهنده مادران ) لقب دادند

پس از کشف میکروب آ ن موجود ذره بینی زنده که عامل عفونت و چرک جروحات بعد از عملیات است توسط پاستور ، دانشمند دیگری به نام لیستر در سال 1867 اسید فنیک را برای کشتن میکروب پیشنهاد کرد که بعدآ ادویه مو أ ثر تری جای آن را گرفت و ضد عفونی کردن دست و لوازم عملیات و محل عملیات در هر عمل جراحی معمول گردید . با کشف ادویه بیهوشی ایتر و کلوروفورم و دانستن طریقه ضد عفونی کردن دست و لوازم عملیات اعمال جراحی با موفقیت تو أ م گردید و جراحان بدون واهمه از عملیات های سطحی و کوچک به عملیات های بزرک و عمیق پرداختند.

(بیلروت) جراح اتریشی و (کوخر) جراح سویسی عملیات های پروستات ، مری ،معده و رحم را انجام دادند .بیلروت برای اولین بار در1881 میلادی یک معده سرطانی را عملیات کرد و قسمت مصاب شده آن را بریده و به دور انداخت . ( رو ) فرانسوی و ( کورون) سویسی شاگردان کوخر از جراحان معروف اواخر قرن 19 به شمار میروند .

در قرن 19 نیز مانند قرن های گذشته امراض انتانی ، چیچک ، کولرا و محرقه به دفعات در اروپا به شکل ساری و اپیدمیک ظهور کردند و صد ها هزار نفر را تلف کردند . در سال های بین 1831و 1906 میلادی مرض کولرا در چندین نوبت اروپا را فرا گرفت و حتی به امریکا نیز سرایت کرد.در سال های 1870 و 1872 مرض چیچک در المان تلفات زیاد به بار آ ورد .در سال 1892 مرض کولرا در ایران کشتار فراوان کرد . به همین ترتیب کولرا در افغانستان و هندوستان در همان سال ها تلفات مرگ بار به میان آ ورد ، چون عامل مرض عفونی یعنی میکروب نا شناخته بود ،جلوگیری و وقایه نیز غیر ممکن میگردید . پس از کشف میکروب توسط پاستور،طریقه جلوگیری و وقایه امراض عفونی و میکروبی به وسیله واکسن به دست آ مد .

پاستور (1822--- 1895) : کیمیا دان و بیولوژی دان فرانسوی هنگامی که چگونگی تخمر شراب را مطالعه میکرد ، در سال 1854 در یافت که یک موجود زنده ذره بینی نوع ( قارچ یا سمارق) سبب تخمر است و با این کشف بزرگ به این نتیجه رسید که موجودات زنده ذره بینی میتوانند پدید آ ورنده امراض عفونی باشند ، او پس از تجسس ، استرپتو کوک میکروب مو أ لد قیح یا چرک و باسیل سیاه زخم را کشف کرد و دانست که با حرارت میتوان از شدت سمیت میکروب کاست و به این طریق باسیل سیاه زخم با سمیت کمتر که همان واکسین سیاه زخم باشد تهیه شد .آ خرین کشف پاستور واکسین هاری ( واکسین سگ دیوانه) بود .

میچنیکوف : بیولوژی دان روسی در 1884 خاصیت میکروب خوارگی کرویات سفید خون (فاگوسیتوز) را کشف کرد . او شاگرد پاستور بود و بین سال های 1845 و 1916 زندگی میکرد .

روبرت کوخ در سال 1876 به کشت خالص میکروب سیاه زخم موفق شد و طریقه رنگ کردن میکروب را با انیلین آ موخت و همین روبرت کوخ بعد ها میکروب توبرکلوز و میکروب کولرا را پیدا کرد . کوخ را میتوان بنیان گذار باکتریولوژی دانست . اکثر میکروب های مو ألد مرض در سال های بین 1870 و 1890 کشف شدند .اسامی میکروب ها و کاشفین آ نها ذیلآ تذکر داده میشود :

اسپیروکت یا تب راجعه توسط اوبرمایر طبیب برلینی درسال 1873 میلادی .

آ میب موجود یک سلولی مو ألد اسهال آ میبی توسط ( لیش) طبیب روسی در سال 1875.

باسیل جذام توسط ( هانزن) طبیب نارویژی در سال 1879.

گونوکوک یا عامل سوزاک توسط ( نایسر) طبیب امراض مقاربتی در سال 1879.

هماتوزونر ملاریا توسط (لاوران) طبیب فرانسوی در سال 1881.

میکروب سل یا توبرکلوز توسط کوخ میکروب شناس المانی در سال 1882.

میکروب وبا یا کولرا توسط کوخ در 1883.

باسیل دفتری توسط (لوفلر) استاد دانشکده برلین در سال 1884.

باسیل محرقه توسط ( ابرت) میکروب شناس سویسی در سال 1884.

پنوموکوک موألد مرض سینه بغل یا پنومونی توسط ( فرانکل) طبیب المانی در سال 1886.

مننگوکوک موألد مرض میننژیت توسط ( وایک سیلبام ) طبیب وین در سال 1888.

باسیل شانکر نرم توسط ( دوکری) متخصص امراض مقاربتی در روم در سال 1889.

باسیل انفلو انزا توسط ( فایفر) میکروب شناس برلینی در سال 1892.

باسیل طاعون توسط ( یرسین) استاد حفظ ا لصحه فرانسوی و (کیتاساتو) میکروب شناس جاپانی در سال 1894.

باسیل اسهال خونی توسط (شیگا) میکروب شناس جاپانی و (کروزه) میکروب شناس المانی در سال 1898.

اسپیروکت موألد مرض سفلیس توسط ( شاودین) حیوان شناس و ( هوفمان) طبیب امراض جلدی و مقاربتی المانی در سال 1905.

باسیل تیتانوس توسط ( نیکولایر) طبیب المانی در سال 1884.

در سال 1892 ( ایوانوفسکی) فزیولوژی دان روسی هنگام مطالعه در باره نوعی مرض برگ تنباکو به نام ( موزا أیک) به وجود ویروس پی برد ، زیرا شیره برگ های نا سالم بعد از گذشت از صافی که باکتری ها را نگه میدارد حاوی موزا أیک بو د، بعد ها وقتی که ( زوریکین) میکروسکوپ الیکترونیک را که اجسام را صد هزار مرتبه بزرگتر نشان میدهد کشف کرد مشاهده ویروس ممکن گردید .

کشف واکسین و سیروم :

پس از کشف واکسین چیچک یا آ بله توسط (یینر) و واکسین سیاه زخم و هاری توسط پاستور ،دانشمندان در تهیه واکسین از میکروب تضعیف شده به منظور ایجاد معافیت و جلوگیری امراض انتانی به پیشرفت های بیشتری نایل آ مدند .

( کالمت) یکی از شاگردان پاستور با همکاری ( گویرن) در سال 1926 واکسین تضعیف شده سل گاوی را موسوم به ( بی – سی – جی) به نوزادان تلقیح کرد تا در مقابل مرض سل یا توبرکلوز معافیت پیداکنند .

( سالک) امریکایی در سال 1954 واکسین فلج اطفال را با تضعیف ویروس مو ألد مرض کشف کرد

( بهرینگ) میکروب شناس المانی و ( کیتازاتو) میکروب شناس جاپانی در سال 1890 در سیروم خون چهارپایانی که با میکروب ضعیف دفتری واکسین شده بودند، انتی توکسین میکروب دفتری را پیدا کرده و دانستند که تزریق این نوع سیروم به انسان از مرض دفتری جلوگیری مینماید و حتی مرض دفتری را معالجه مینماید . این دو دانشمند به همین طریق سیروم محتوی انتی توکسین مرض تیتانوس را به دست آ وردند . ( بهرینگ و کیتا زاتو) پایه گذاران معالجه به وسیله سیروم به شمار میروند .

کشف رادیوم و اشعه رادیو اکتیف :

( بیکرل ) دانشمند فرانسوی در اوایل قرن بیستم برای اولین بار به وجود عناصر رادیو اکتیف اورانیوم ، رادیوم و غیره در طبیعت پی برد که از خود دایم ذرات اشعه الفا ، بتا و گاما انتشار داده و هسته آ نها در حال شکستن است .

دو دانشمند دیگر فزیک دان فرانسوی ( ماری و پییر کوری) در یافتند که اجسامی که تشعشع دایم داشته و هسته اتوم آ نها در حال شکستن است، به مرور زمان تبدیل به عناصر دیگری میشوند.

( آ یرن ) و ( فریدریک ژولیو کوری) در سال 1940 ثابت کردند که اجسام دیگری نیز میتوانند در مجاورت عناصر رادیو اکتیف طبعی ، رادیو اکتیفی شوند ( ایزوتوپ های رادیو اکتیف) .

تشعشعات رادیوم و ایزوتوپ های رادیو اکتیف مانند اشعه ایکس با فشار قوی و ولتاژ بیشتر دارای قدرت نفوذ و تأ ثیر عمیق در انساج بدن است و در معالجه تومور های سرطانی به کار میرود .

ادامه دارد

 

++++++++++++++++++++

 

قسمت بیست و سوم : طب دوران سر مایه داری در اروپا

 

انقلاب های بورژوازی قرن های شانزدهم و هفدهم میلادی در اروپا ، ملوک ا لطوایفی را بر انداخت و سرمایه داری را بر قرار کرد که از خواص عمده آن تمرکز سرمایه در دست عده قلیل و سلب مالکیت ابزار کار از دست مردم بود . تبدیل کار گاه دستی ( مانو فاکتور ) به ماشین پس از کشف قوه بخار برای اولین بار در انگلستان مورد عمل قرار گرفت . کار ماشینی موجب پیدایش امراض حرفه ای گردید . رامازینی که بین سال های 1632 و1714 زندگی داشت و استاد فاکولته پادوا بود ، در باره زیان های ناشی از کار در رشته های مختلف نساجی، کوزه گری،کار معدن،ساختمانی، چاپ و غیره به تحقیق پرداخت و کتابی در این باره نوشت .

از پایان قرن هفدهم دنیای غرب تصویری میکانیکی از جهان آ فریده است که محرک قوی برای کلیه پیشرفت های علمی و تخنیکی بوده است.درواقع باید گفته شود که پیشرفت عناصر مختلف فرهنگ، آ سایش مادی و تمدن را برای بشریت به ار مغان آ ورده است ،منجمله طب علمی که جایگاه برگزیده ای در مجموعه عناصر فرهنگی دارد.در این زمان نظام های طب باستانی بدون شک منسوخ به نظر میرسند و دانشمندان زمینه های رشد علمی را با دقت زیاد مورد جستجو قرار دادند تا به کشف نمونه های جالب توجه و استثنایی نایل آ یند .

مکتب اسکو لاستیک و سلطه کلیسا در تمام عرصه های علمی تا قرن هجدهم در پاریس بر قرار بود.

لامتری (1709--- 1751) طبیب و فیلسوف معروف مادی فرانسوی کتابی تحت نام (سیاست داکتر ماکیاوولی) انتشار داد که در آن روش اسکو لاستیک دانشکده طب پاریس را به تمسخر گرفت . و کتاب دیگری به نام (انسان یک ماشین است) در هالند به چاپ رسید و در آ ن منکر روح شد.کلیسا و کشیشان او را کافر دانسته به مرگ محکوم کردند .

سلطه و نفوذ کلیسا در پاریس که آ خرین د ژ مکتب اسکو لاستیک قرون وسطی بود ، با انقلاب بورژوازی فرانسه در سال 1789 میلادی از هم فرو ریخت . سرمایه داری که پس از کشف ماشین بخار به سرعت پیشروی میکرد،به قدرت بازوی کار گر احتیاج داشت . طبقه حاکمه نیز برای جنگ به سرباز نیاز مند بود ، اما شیوع امراض ساری و اپیدمیک و شرایط بد حفظ صحت طبقات فقیر موجب تلفات زیاد و تقلیل نفوس میگردید و به همین جهت سرمایه داران و طیقه حاکمه در جلوگیری از امراض ذی نفع شده و توجه مخصوصی به آ ن معطوف داشتند . مرض چیچک یا آ بله در قرن 18 به کرات در اروپا به گونه اپیدمیک ظاهر شد و کشتار فراوان به بار آ ورد . در سال 1723 تنها در پاریس بیست هزار نفر را کشت. در سال 1740 شانزده در صد اهالی شهر برلین از مرض چیچک تلف شدند و در سال 1768 در شهر ناپل شانزده هزار تن در عرض چند هفته از مرض چیچک در گذشتند . بحر پیمایان انگلیسی طریقه آ بله کوبی چینی را به اروپا به ارمغان آ وردند و اطبا برای جلوگیری از مصابیت ، چرک دانه آ بله را به شخص سالم میکوبیدند،اما چون خطراتی در بر داشت و بعضی از تلقیح شدگان به شکل خیلی وخیم دچار چیچک شدند و در گذشتند به زودی متروک شد

داکتر ادوارد ینر (1749--- 1823) طبیب انگلیسی در نتیجه مشاهدات خود که زنانی که شیر گاو مصاب به آبله گاوی را می نوشند، هیچگاه به آبله یا چیچک مصاب نمیشوند . علمای قرن 18 میلادی اکثرآ طرفدار نظریه میتا فزیکی بودند ، آ نها به عدم تغیرموجودات در طبیعت پس از پیدایش عقیده داشتند ، منکر تکامل بودند و تبدیل مواد غیر عضوی را به عضوی غیر ممکن میدانستند.

کانت (1724--- 1804) فیلسوف المانی اولین دانشمندی بود که در باره ایجاد عالم نظر داد که همه اجسام سماوی در ابتدا از یک توده غبار مانند اولیه بوجود آ مده اند ، و لاپلاس منجم فرانسوی آ ن را تأ یید و فرضیه ایجاد سیارات منظومه شمسی را از نظر مادی بیان کرد.

فرید ریش وو لر (1802--- 1882) برای اولین بار موفق شد اسید او ریک ماده عضوی را از ترکیب مواد غیر عضوی در خارج بدن یعنی در قرع و انبیق لابراتوار تحقیق به دست آ ورد.

پور کینژه (1787--- 1869) بنیان گذار نسج شناسی به ساختمان انساج انسان و حیوان پی برد و دانست که نباتات و حیوانات از سلول های مشابهی تر کیب یافته اند.

لاوازیه (1743--- 1794) دانست که احتراق مواد در بدن به وسیله اوکسیجن به عمل میآ ید که تولید انر ژ ی میکند و اصل تبدیل انرژی و بقای ماده و اینکه در فعل و انفعالات کیمیاوی چیزی از بین نمی رود ، را بیان کرد.

لامارک (1744--- 1829)  طبیعت دان فرانسوی بین انواع حیوانات و نباتات حدود مشخص قایل نبود و چنین نظر داد که شرایط و تأ ثیرات محیط انگیزه تکامل و تغیر موجودات است و این تغیرات به نسل های بعدی به گونه ارثی انتقال می یابد.

داروین (1809--- 1882) اصل پرورش نژاد های مختلف حیوانات خانگی و نباتات را که نتیجه تجربیات  روستاییان بود ، به تمام موجودات زنده تعمیم داد و با نظریه تکامل انواع و بقای اصلح نظریه میتا فزیکی ( غیر قابل تغیر بودن نوع موجود زنده) را واژگون کرد و دانست که با تغیر محیط و شرایط زندگی جدید ، نوع مناسب انتخاب و به مرور زمان موجود جدیدی تولید میشود .با امکان تبدیل مواد غیر عضوی به عضوی ، شباهت حجرات حیوانی و نباتی و اصل تبدیل انرژی و اینکه تمام محصولات طبعی نتیجه رشد و تکامل و یک سلسله تغیرات است ، غلط بودن نظریه متا فزیک به ثبوت رسید.

در اواخر قرن 18 و اوایل قرن 19 در رشته های مختلف طبابت نیز پیشرفت های شایان پدید آ مد.

کلود برنارد ( 1813--- 1878) دانشمند فرانسوی در رشته فزیولوژی وظایف نخاع و چگونگی پیدایش واکنش ها ،اهمیت و وظیفه پانکراس و غد د جهاز هاضمه،عمل ذخیره گلایکوژن در کبد و استقلاب گلوکوز در بدن ، وظایف دستگاه اعصاب نباتی و تأ ثیر آ ن در رگ های خون و غیره را کشف کرد . کلود برنارد را میتوان بنیان گذار فزیولوژی جدید دانست .

پاولوف (1849--- 1936) ایوان پترو ویچ پاولوف دانشمند و فزیولوژست معروف روسی در ریازان در کشور روسیه تولد شد و در 1897 استاد انستیتوت طب تجربوی مسکو گردید . او در واقع یکی از آ خرین مریدان دقیق (کلود برنارد) محسوب میشود و بزرگ ترین اکتشاف او عبارت از موضوع اعمال غیر ارادی است ، از جمله ریزش اشک در چشم ، ترشحات لعابی و سایر عکسه های شرطی

این تیوری در سال 1904جایزه نوبل طب را نصیب پاو لوف کرد . پاولوف بعد ها استاد اکادمی طب نظامی شهر سن پترز بورگ گردید . موزیم مشهور پاو لوف در این شهر موقعیت دارد

 

 

 

+++++++++++++++++++++

 

قسمت بیست و دوم : طب دوره رنسانس د ر مشرق زمین

 

با عد م تدبیر و تفکر نا بجای سلطان محمد خوارزم شاه به گونه ایکه خوانندگان تاریخ خاور زمین به خاطر دارند ، خشم و غضب چنگیز خان مغول بر انگیخته شد و صاعقه بس خطر ناک و خانمان سوز این مرد خون آ شام و فرهنگ ستیز از چین و مغولستان آ غاز و سراسر کشور ها و سر زمین های ماورالنهر و خراسان و آ سیای میانه تا شام و سر زمین های عراق را در بر گرفت . قرن سیزده میلادی در مشرق زمین شاهد هجوم قهر آ میز و قتل و کشتار بی رحمانه مغول در این سر زمین ها است ، که کانون های فرهنگی و مراکزثقافت بشری که در طول قرون وسطی صاحب اعتبار جهانی شده بودند ، کاملآ به نابودی و تخریب مواجه گشت . هزاران دانشمند ، عالم ، منجم ،شاعر ، طبیب و غیره سر به نیست و شکم دریده شدند و تعدادی هم که توانستند به گونه ای متواری شدند ، آثار و متون با ارزش علمی و ثقافتی به آ تش کشیده شد و در واقع تا حدود یکصد و پنجاه سال دامنه این جنگ و نبرد ها ادامه پیدا نمود .

بعد از به قدرت رسیدن تیمور گورگان در نیمه دوم قرن چهاردهم ،باز هم فتوحات و تسلط جویی و جنگ قدرت طلبی در سرزمین های آ سیای میانه ، خراسان زمین و شرق نزدیک تا سالها ادامه داشت و زمان تفکر علمی و زمینه احیای این همه نا بسامانی های دوران گذشته نا میسر بود .

بعد از در گذشت تیمور، اولاد ها و نواده های تیمور توانستند تا اندازه ای این ویرانگری ها و نابودی های مادی و معنوی میراث گذشته را جبران نمایند . دوران اقتدار شاهرخ میرزا و سلطان حسین بایقرا که شهر هرات پایتخت این شاهان بود ودر گستره وسیع خراسان زمین، ماورالنهر و ایران حکمروایی داشتند، علوم و فنون ، ادب و هنر و سایر عرصه های زندگی اجتماعی رونق بسزا یافته دانشمندان و علما فرصت تآ لیف و تحریر متون با ارزش را یافتند . موأرخین توانا چون میر خواند و خواند میر موألفین تاریخ های روضته الصفا و حبیب ا لسیر سر بر افراشتند علما و فضلای کثیری صاحب شهرت و مقام شدند .

و اما طب و طبابت در این زمان نیز در پهلوی سایر مشخصه های فرهنگی و اجتماعی رونق بسزا یافت و چون اشراف و اعیان و صاحبان پول و ثروت به معالجه و مداوای شان ضرورت احساس میکردند ، از این رو اطبا را عزت و حرمت مینمودند . طب آ ن زمان ترکیبی از طب یونان ، طب اسلامی و هم تأثیر پزیر از طب هند و کشور چین بود . اطبای زیادی در آ ن زمان فعالیت داشتند که از جمله میتوان عبد ا لحی طبیب را نام برد .

به قول عبد ا لرزاق سمرقندی ،خواجه احرار دوست نزدیک عبد ا لرحمان جامی که در سمر قند بود هنگام مریضی خویش از امیر علی شیر نوایی و زیر مقتدر سلطان حسین با یقرا خواهش نمود تا طبیبی جهت معا لجه او از هرات بفرستد ، چون هرات در آ ن وقت مرکز مهم علمای طب بود ، امیر علی شیر خواهش روحانی پیر خواجه احرار را پزیرفت و نظام ا لدین عبد ا لحی طبیب را برای معالجه او فرستاد . گفته میشود که این روحانی که تا این وقت دشمن علوم ظاهری بود ، مجبور گردید از علم مد د بخواهد ،عبد ا لحی طبیب خواجه احرار را تداوی نمود .قدر و منزلت عبد ا لحی طبیب نزد امیر علیشیر و سلطان حسین بایقرا ادامه داشت ، او به حیث طبیب در بار گاه گاهی به عیادت خانواده سلطنطی میرفت و به همین شغل طبابت به حرم سلطان راه یافته بود

د و لت شاه سمرقندی که تذکره اش در زمان امیر علی شیر تکمیل گردیده بود ، فهرست عمارا تی را که امیر علی شیر در هرات ساخته است چنین شرح میدهد :

مسجد جامع،مدرسه،خانقاه ، شفاخانه و حمام های عمومی گه همه این عمارات در کنار نهر انجیل اعمار گردیده بودند . از این نوشته چنین بر میآ ید که شهر هرات در زمان تسلط تیموریان هرات بخصوص سلطان حسین بایقرا و وزیر دانشمند او امیرعلیشیر محل تجمع اطبا و دارای شفاخانه ای بوده که به معالجه و مداوای مجروحین و مریضان می پرداخته است .

بار تولد مستشرق شهیر روسی در رساله ای تحت نام ( زندگانی امیر علی شیر نوایی) چنین مینگارد که روز دوشنبه 28 دسامبر سال 1500 میلادی خبر مراجعه سلطان حسین بایقرا از سفری دور از شهر هرات به امیر علی شیر که سر پرست مقام سلطنت بود رسید . امیر علی شیر به استقبال سلطان به خارج شهر رفت ، وقتی از اسپ پیاده شد ، نسبت مریضی که عاید حالش بود نتوانست نزد سلطان برود به کمک افرادی که بازو هایش را گرفته بودند، توانست دست سلطان را ببوسد ، اما به زمین افتاد و دیگر به پرسش های سلطان جواب داده نتوانست . اطبا در معالجه او اختلاف نظر داشته اند .

موأ رخ جوان خواند میر که در روزهای اخیر زندگی میر علی شیر در کنار او بود ، در این مباحثات شرکت کرد. عده ای میخواستند امیر علی شیر را در همانجا بگذارند و منتظر بهبود او باشند و بعد از آ ن به هرات ببرند . دیگران به شمول بزرگترین طبیب عصر عبد ا لحی تونی میگفتند وزیر علیل را باید به هرات برد و در آنجا مشوره بزرگترین اطبا را در معالجه او گرفت . به اصرار خواند میر فیصله شد تا اقدامات فوری بعمل آ ید ، اما قبل از اینکه اجازه سلطان را بگیرند ، سه فرسخ دیگر طی گردید و موقع از دست رفت فصد ( رگ زدن) انجام شد، اما فایده نکرد و امیر علی شیر داعی اجل را لبیک گفت . ازاین مطلب چنین بر میآید که در شهر هرات در آن زمان اطبای نسبتآ دانا وجود داشتند و طبابت در یک سطح وسیع تر اوج داشته است ، ولی نه به کیفیت قبل از حمله مغول .

روان شاد غبار موأرخ نامی کشور چنین مینگارد که گرچه فرهنگ افغانستان در همین دوره از نظر فلسفی جامد بود و به پایه دوره قبل از حمله مغول نمی رسید ، معه هاذا بعد از تخریبات مغول به جایی رسید که مرکز فرهنگی آ سیای وسطی شمرده میشد و استادان ، علما ، شعرا و هنر وران از ماورا لنهر، ایران و هندوستان در شهر هرات جمع میشدند و مکتب هرات نمونه مثال فرهنگی این کشور ها محسوب میشد . مدارس عالیه پایتخت هرات با استادان دانشمند یازده هزار شاگرد را تدریس مینمود. ادبیات، تاریخ ، نجوم و طب بیشتر طرف استقبال طبقات ممتاز بود .

از اطبای آ ن زمان خواجه رشید ا لدین، نجیب ا لدین سمرقندی، ابن نفیس قریشی، قطب ا لدین شیرازی، علامه شمس ا لدین، فضل ا لدین کرمانی، ابوزین کمال و غیره بودند .

از شروع قرن شانزدهم تا نیمه دوم قرن هجدهم دولت مغولی هند با شکوه و جلال فراوان بر سریر قدرت دهلی فرمان روایی داشتند. تجمل و شکوه دربار شان و در اخیر هم تسلط جویی و جنگ های شان زبان زد مردم بود. گرچه در عرصه ادبیات و زبان و بعضی علوم منقول پیشرفت هایی داشتند اما در عرصه علوم عقلی ، حرکت محسوسی نداشتند . طب آن زمان در دوره مغولی هند مخلوطی از طب اسلامی و طبابت هندی بود که آن هم در خدمت درباریان و اشراف و اعیان قرار داشت.

بعد از اضمحلال امپراطوری تیموریان در هرات این امپراطوری به سه قسمت تجزیه گردید : شیبانی ها در ماورا لنهر، صفوی ها در ایران و مغول ها در قسمت های شرقی و در بار دهلی . وضع طب و طبابت در دربار شیبانی آ ن قدر خوب نبود ، اما در قلمرو صفوی ها که تا بغداد میرسید،طبابت باز هم بر منوال گذشته طب اسلامی بود .

امپراطوری ترکان عثمانی بعد از فرو پاشی بیزانس در سال 1453 میلادی ساحه وسیعی را تا بخش های از اروپای شرقی و نواحی بالکان در تصرف داشت . در این امپراطوری که میراث عظیم بیزانس و انکشاف و ترقی عرصه های مهم حیات اجتماعی و فرهنگی را به دوش میکشید، همه رشته های علوم منجمله علم طب بر اساسات و موازین اسلامی سیر و حرکت داشت . طب در ساحات قلمرو عثمانی در آن زمان بر بنیاد متون دانشمندان اسلامی چون ابو علی سینا و ذکریای رازی و دیگران ادامه داشت و گاهی هم از طب یونان و روم تأثیر پذیر بود .

 

ادامه دارد

 

++++++++++++++++++++++++++++

 

طب در دوره رنسانس

 

آ نچه در یک تقابل رنسانس در برابر قرون وسطی اتفاق افتاد ، آ یا یک جریان ساده بود که باید گفت نه خیر . جد و جهد های فراوان ، مبارزه پیگیر و دوامدار دانشمندان و روشنفکران که منجر به قتل و کشتار شان  و سوزاندن شان در آ تش شد ،جنبش رنسانس را در قبال داشت که ما در این مورد چند مثالی میآوریم :

نیکولای کوپرنیک لهستانی(1473—1543) پس از هزاران سال نظریه بطلیموس را رد کرد و خورشید را مرکز منظومه شمسی دانست .

سیرو توس طبیب و عالم الاهیات قربانی دادگاه تفتیش عقاید شد .

برونو (1548--- 1600) مبارز خستگی نا پذیر فرضیه مرکزیت خورشید و گردش زمین که مخالف نظریه کلیسا بود ،به محکمه انگیزاسیون کشیده شد و اورا زنده در آ تش سوختاندند .

گالیله کار های کوپرنیک و برونو را ادامه داد و قانون شاقول و سقوط اجسام را به زمین کشف کرد ، چند بار در محکمه انگیزاسیون محاکمه شد، در فرجام به حبس خانگی محکوم شد و در همین دوره حبس از جهان رفت .

لا متری (1709--- 1751) طبیب و فیلسوف معروف فرانسوی بود که کلیسا و کشیشان اورا کافر گفته به مرگ محکوم کردند .

وزال دانشمند بلژیکی(1514—1541) پدر تشریح و اناتومی به نسبت اینکه گفت تعداد اضلاع(قبرغه) مرد و زن مساوی است به اعدام محکوم شد ،زیرا کلیسا ادعا داشت که در کتاب مقدس گفته شده است که هوا از یک ضلع (قبرغه) آد م بوجود آمده است و مرد یک قبرغه کمتر دارد،

کرستوف کولمبوس دریا نورد و ستاره شناس اروپایی کاشف قاره امریکا که ادعا کرد از راه بحر میتوان به هندوستان رسید چند بار کافر و ملحد شناخته شد و چند بار محبوس گردید .

تعداد زیادی از فلاسفه،دانشمندان ، اطبا و علما که قربانی اندیشه و نظریات علمی و انسانی شدند،و اما ریشه های طب جدید را در رنسانس باید جستجو کرد .آ زادی اندیشه،اصلاح دینی،گسترش روابط انسانی ،اختراع چاپ و بسیاری عوامل دیگر زمینه های رشد طبابت علمی را فراهم ساخت . طب ،مشرق زمین و نگرش های تجربی آ ن به رشد علم طبابت کمک بسیار کرد. آ ثار ابن سینا در دانشگاهای اروپا مورد توجه قرار گرفت . با این قدم ها آ نچه که میتوان علم طب نامید از حدود سال های 1800 تا 1850 میلادی در اروپا شکل گرفت . گرایش های علمی در ابتدا متوجه شناخت بهتر و طبقه بندی امراض بود .

بعد از قرون وسطی اطبا به تشکیل گروه حرفه ای پرداختند و با پیشرفت مبانی علمی طبابت ، اعتقاد عمومی به جنبه فنی طبابت و لیاقت حرفه ای صاحبان آ ن افزایش یافت . این تحول هنگامی رخ داد که هیأت طبی به دانش نظری مجهز شد که اساس اقتدار حرفه ای آن را بوجود آورد و دسترسی اطبا به این اطلاعات ،به آ نها تسلط و آ زادی عمل برای معالجه بخشید . با این ضابطه این امکان به تدریج پیدا شد که مریض بتواند طبیب را از غیر طبیب تمیز دهد . با تد وین اصول اخلاقی ، ارزش های حرفه ای نیز ایجاد شد. طب جدید در مقایسه با طبابت یونان باستان و نیز طبابت رایج در قرون وسطی دارای چند ویژگی اساسی است . طب جدید متکی بر علوم تجربی است و دارای استقلال فنی است،طبابت جدید دارای سازمان اجتماعی است ، سازمانی که به طبیب نقش ثابتی میدهد و وقتیکه طبیب علم خود را در راه معالجه مریض به کار میبرد به حمایتش میپردازد .

هر چند که دانش عمومی طبابت با افرادی مانند بقراط و ابن سینا و دیگران شکل گرفت و صاحب هویت خاص گردید، اما تحول واقعی در عصر جدید طبابت با کشف میکروب و تولید واکسین به ویژه فعالیت های علمی پاستور و با اکتشافات بنیادی دیگر ایجاد شد .واقعیت هایکه یافته های طبابت را دگر گون ساخت و بر بسیاری از چیز هایکه واقعیت تصور میشدند، خط بطلان کشید ، بر اثر پژوهش های آ نان طول عمر زیاد شد و بسیاری از درد های جسمی و روانی مریضان التیام یافت.

با استفاده از اشعه ایکس و دستگا های اسکنر توانایی اطبا و پژوهشگران تخنیک طبابت در جهت ایجاد سلامت بیشتر برای انسانها افزایش یافت .

از آ غاز دوره رنسانس تا حدود دو نیم قرن که در واقع قعر و قلب دوره جدید تاریخ اروپا است ،دنیای کهنه ای هزار ساله قرون وسطی به جهان نوینی در غرب مبدل میگردد . بر افتادن فیودالیزم و ریشه گرفتن سرمایه داری با استقرار دولت های مرکزی ،ترقیات علمی و صنعتی ، کشف راهای بحری و بنادر افریقا ،هند و امریکا ، رنسانس صنعتی و ادبی اروپا ، اصلاحات مذهبی ، آ زادی عقیده ، تحقیق و مطالعه حکما و فلاسفه در تشکیلات سیاسی ، بالآخره مبارزه بر ضد قدرت مطلقه دولت فیودالی ، بر ضد عدم مساوات حقوقی و آ زادی و طلب حکومت های ملی ، همه محصول تکامل اقتصادی و علمی همین دوره در مغرب زمین است که بالآخره راه را برای انقلاب کبیر فرانسه و اعلام حقوق بشر باز نمود .

در این راستا و مقطع زمانی ، مبارزه مردمانی چون مارتین لوتر و طرفداران اصلاحات دینی قابل یاد آ وریست . آ نها کاتولیک هایی بودند که از کلیسای روم جدا شدند و به فرقه های مختلف تقسیم شدند . به همین گونه ولتر مشهور ترین فرد قرن هجدهم ، فیلسوف ، شاعر ، موأرخ و داستان نویس که دشمن سر سخت دستگاه مسیحیت کلیسایی بود و محبوب ترین و وحشت انگیز ترین نویسنده قرن خود به شمار میرفت ،مبارز مشهور دوران جدید اروپا به شمار میرفت .

پس از ایجاد کار گاههای مانو فکتور در قرن پانزدهم و ازدیاد تولید ، تجارت رونق گرفت ، مسافرت های طولانی به اکناف جهان جهت تهیه بازار های جدید و داد و ستد با ملل دور دست شروع شد و زمین های جدیدی کشف گردید و همین کشف زمین های تازه به ذخیره ادویه آ ن زمان بسیار افزود.

از چین و هند ، ادویه ، تریاک ، کافور، صمغ و ادویه نباتی دیگر به اروپا وارد شد . پس از کشف امریکا پوست گنه گنه ، ریشه چلپ،میوه کوکا وغیره به ذخیره ادویه اضافه گردید . نتیجه همین مسافرت ها بود که ملل عقب افتاده مانند امریکا ، آ سیا و افریقا پس از جنگ های استعماری مغلوب و مستعمره شدند.

اختراع چاپ در اواسط قرن پانزدهم سبب شد که بر تعداد خواننده گان کتب و دانشجویان اضافه گردید . پس از فتح بیزانس توسط ترک ها و مهاجرت دسته جمعی علما و دانشمندان روم شرقی به سمت مغرب که با خود نه فقط تمدن یونان قدیم بلکه تمدن ممالک مشرق زمین را نیز باخود به اروپا آ وردند ، دوره رنسانس یعنی نو زایی حیات نوین در اروپا شروع شد و دانشمندان با وجود مخالفت کلیسا به کشف های جدید علمی نایل آ مدند .

در اینجا برخی از اطبا و دانشمندان دوره رنسانس را به گونه ای نمونه به نگارش میآ و ریم :

پارا سیلز (1493—1541) : طبیب و کیمیا دان نامی سویس یکی از مخالفان سر سخت کلیسا بود و تعلیمات جالینوس و دیگر قدما را غلط میدانست . به نظر او تمام اعمال فزیولوژیک بدن نتیجه فعل و انفعالات کیمیایی بوده و نا خوشی ها بر اثر اختلال بر فعل و انفعالات کیمیایی بدن بوجود میآ ید .پاراسیلز گفتار قدما را در باره اخلاط و روش معالجه به دور انداخت و برای اولین بار دوای کیمیاوی در معالجه به کار برد . وقتی به استادی دانشکده طبی بال در سویس برگزیده شد در روز افتتاح کلاس در برابر دانشجویان و گروه مردم کتاب های جالینوس و بوعلی سینا را سوختاند .

پاراسیلز را میتوان در حقیقت بنیان گذار طب جدید دانست .

فراکاستور (1478—1553) : طبیب ایتالوی بود که موضوع سرایت امراض ساری و انتانی را مطرح کرد و پدید آ ورنده آ ن را اجسام کوچکی دانست که میتواند مرض را از یکی به دیگری انتقال دهد . او سه کتاب در باره امراض عفونی نوشت .

وزال (1514—1564) : اهل بلژیک ، استاد دانشکده پادوا ،موأسس و بنیان گذار تشریح کنونی است.او نعش مصلوبین را مخفیانه میدزدید و تشریح میکرد و هفت جلد کتاب تشریح با تصاویر به چاپ رساند . او ثابت کرد که تشریح جالینوس روی نعش حیوانات ( میمون و خوک) بوده و کاملآ با تشریح انسان مطابقت نمیکند . وزال برای اولین بار دریچه های قلب را کشف کرد و گردش کوچک خون را توضیح داد ، کلیسا و کشیشان وزال را ملحد دانسته با لای منابر اورا تکفیر کردند و چون وزال گفته بود که تعداد اضلاع ( قبرغه) مرد و زن برابر است اورا به اعدام محکوم کردند و گفتند که خدای مسیح حوا را از یک ضلع یا قبرغه آ دم بوجود آ ورده لذا مرد یک ضلع کمتر دارد .

ویلیام هاروی (1518—1657) : طبیب و فزیولوژی دان انگلیسی بود او گردش و جریان بزرگ و کوچک خون را از هم مجزا کرد و به گونه صحیح آن را توضیح داد . به مدت سه سال استاد کرسی طب در دانشگاه کمبریج وظیفه اجرانمود بعد ها به ریاست شفاخانه (سن بار تلمو) انتخاب گردید ،او داکتر رسمی در بار چارلز اول بود .

امبروازه پاره : به نام بنیان گذار جراحی جدید یاد میگردد . او یک جراح فرانسوی بود که بین سال های (1510 و 1590) میزیست . نام برده در طرز قطع دست و پا اصلاحات تکمیلی به عمل آورد. بستن و گره زدن شریان بریده را به جای سوزاندن آن معمول داشت و چون زخم و جرح گلوله آتشین را بدون انتان میدانست ، از ریختن روغن جوشان در آ ن که تا آ ن زمان معمول بود خود داری کرد و زخم را با زردی تخم مرغ ، روغن گل سرخ  و تربانتین پوشانده با تکه ای کتانی پاک می بست. او در ابتدا در شفاخانه به صفت شاگرد سلمانی کار میکرد که به تدریج جراح لایقی گردید . امبر وازه پاره شالوده و اساس هنر مدرن فن قابله را بنیان نهاد ،نام برده مهارت در تولد نوزاد زنده روی تخت خواب و موفقیت خاص خویش را در برابر قابله ها افزون تر ساخت .

فالوپیو : طبیب مشهور ایتالوی که در حدود سال 1523 میلادی در مود نا به دنیا آ مد و در پادوا در سال 1562 میلادی وفات یافت . او با اینکه کمتر از چهل سال عمر کرد ، انسان پر ثمر بود . او در مو دنا و احتمالآ پادوا و فرارا طب خواند سپس کرسی استادی دوا سازی فرا را ، جسد شناسی پیسا و پادوا را به خود اختصاص داد و مصدر خدمات ارزنده گردید .یکی از آ ثار او مشاهدات کالبدشناسی نام دارد این کتاب در حقیقت شرح بی تصویری از اثر معروف وزال به نام (ساختمان بدن آ دمی ) است . فالوپیو در این اثر کوشیده تا نواقص کتاب مذکور را برطرف نماید .

علاوه بر اکتشافات علمی طبابت در دوره رنسانس ، دانشمندانی از قبیل لیونارد ونسی ، دکارت، کیلر،نیوتون در رشته های فزیک ، مکانیک و علوم طبعی نیز به کشف های مهم نایل آ مدند ، از اینرو نو زایی و رنسانس نه تنها در طب و طبابت بلکه در همه عرصه های حیات اجتماعی انسانها در اروپا سر به در آ ورد و به گونه غیر منتظره اروپا از خواب طولانی قرون وسطی بیدار گشت و در برابر خرافات و تعصبات کلیسای تجرد پسند و محاکمه انگیزاسیون قد علم نمود و دوران حیات و زندگی نو و جدید را که نمایانگر انکشاف و توسعه علمی و تحقیقاتی بود آ غاز نمود .

ادامه دارد

 

+++++++++++++++++++++++

 

 

قسمت بیستم : طب از آ غاز دوره رنسانس تا شروع هزاره سوم میلادی :

ویژگی های دوره رنسانس :

اروپاییان دوره های تاریخی را بر اساس قرون چنین درجه بندی نموده اند :

قرون قدیم ، قرون وسطی و قرون جدید .

قرون قدیم یا عهد عتیق عبارت از دوره پیش از قرون وسطی یعنی عهد یونان و روم میباشد . بعضی ها شروع قرون قدیم را عهد هومر میدانند( ده قرن قبل از میلاد مسیح) . بعضی ها قرن پنجم قبل از میلاد را شروع قرون قدیم میدانند . از قرن پنجم میلادی تا قرن چهاردهم میلادی را قرون وسطی  نام نهاده اند . قرن های بعد از قرون وسطی را قرون جدید مینامند ، یعنی قرن های 15 ،16 ،17 ،18 ،19 ،20 که از جمله قرن های 19 و 20 را قرون معاصر نیز میدانند(قرون مدرن) .و اما در قرون جدید قرون 15 و 16 را دوره رنسانس مینامند .دقیق ترین مفهوم و معنی را که میتوانیم در فرهنگ ها برای رنسانس بیابیم ( نو زایی یا زایش نو) است یعنی زایش تمدن جدید .

از خواب عمیق و طولانی و رکود فاهش فرهنگی اروپا در قرون وسطی اگر یاد آور شویم ،در آن زمان کلیسا تا سرحدی بیداد مینمود که اوراق عفو گناه را پاپ ها به فروش میرساندند و هر کس میتوانست گنا هان خود و اسلاف خود را در برابر پر داخت پول به پاپ ها خریداری نماید تا که به بهشت برود . همچنان پاپ ها با فرامین پادشاهان کشور های  اروپایی و دنیای مسیحیت را معزول و مقرر مینمودند . نسخه های انجیل را طبق دلخواه خود به گونه جعلی میان مردم انتشار میدادند .هیچ تفکر و اندیشه روشن بین و واقع بین جرأت تظاهر و خود نمایی نداشت . از جانب دیگر اروپاییان خود را در مقابل تمدن اعراب و مشرق زمین که مخترعین و مکتشفینی داشتند ، مواجه دیدند ، آنها به کشف قطب نما و وسایل بحر پیمایی نایل آ مده بودند . اینجاست که پیروان مکتب رنسانس و مسیحیان در یک تقابل تاریخی قرار میگیرند و اروپا متوجه تمدن های قدیمی تر از خودش میشود .

دوکتور علی شریعتی در کتاب (ویژگی های قرون جدید) این مسأ له را به نام تناقضات رنسانس اینطور بیان مینماید :

جهان بینی که عوض میشود ،مسأ له ای در رنسانس بوجود میآید به نام تناقضات رنسانس یعنی چه ؟

رنسانس جنگ همه جانبه ،جنگ بر ضد مسیحیت ،دین و رسوم و قوانین قرون وسطی . تناقضات ایجاد شده عبارت اند از :

1—انتشار چاپ در برابر نسخ خطی :از آنجا که قبلآ فقط نسخه های کتب مخصوصآ انجیل در دسترس کشیش ها بود ، آنها حرف هایی میگفتند و استناد به انجیلی میکردند که فقط در دسترس خود شان بود . اما با رشد صنعت چاپ، انجیل های متعدد تکثیر شد و در دسترس همه قرار گرفت و گذشته از آن انتشار و چاپ سبب نشر افکار آ زادی خواهی و افکار روشنفکران شد و موجب انتشار ایده ها و عقاید آنها گردید ، چون یکی از بد بختی ها این بود که روشنفکران و سیله ای برای اشاعه نظریات خود نداشتند و نمیتوانستند در مقابل قدرت کلیسا عرض اندام نمایند .

2—زبان مادری در برابر زبان لاتین : کلیسا معتقد بود که همه باید به زبان واحدی که همان زبان خداست، یعنی زبانی که انجیل به آن نوشته شده ،صحبت کنند ، چون همه امت خدا هستند . اما مخالفان معتقد بودند که او لآ لاتین زبان خدا و زبان انجیل نیست ، چون انجیل به زبان عبری نوشته شده و بعد رومیان آن را به زبان لاتین نوشته اند و به این جهت لاتین زبان کتاب مقدس نیست . گذشته از این هرکس زبان مادری خود را بهتر میداند ،پس برای تربیت از زبان مادری استفاده کردند.( در گذشته از آن به زبان لاتین در کلیسا تدریس میشد) و به اصطلاح دین عمومی و عامیانه شد .

3—انتشار انجیل به زبان ملی در برابر انجیل به زبان لاتین : وقتی که انجیل به تعداد زیاد و به زبانهای ملی منتشر شد، سبب شد که همه مردم فرق بین محتویات انجیل واقعی و کشیش ها را در یابند .

4—اوقیانوس نوردی در برابر ساحل نوردی و رود خانه نوردی : یعنی قبلآ مسافرت منحصر به همان حدود مدیترانه و سواحل در یا ها و رود خانه ها بود ، ولی با استفاده از قطب نما و وسایل بحری که اعراب ساخته بودند ، اوقیانوس را پیمودند و ممالک جدید را کشف کرده و با تمدن های دیگر آ شنا شدند و بنا بر این اوقیانوس نوردی جهان بینی را وسیع کرد .

5—جانشینی ناسیونالیزم مسیحی به جای انتر ناسیونالیزم مسیحی : یعنی حکومت ملی جانشین حکومت جهانی مسیحی یا حکومت پاپ ها شد .

6—حکومت لا أیک در برابر حکومت مذهبی : حکومت لا أیک یعنی حکومت غیر مذهبی ( البته باید متوجه بود که غیر مذهبی با مخالف و ضد مذ هبی فرق دارد) و مبارزه لا أیزاسیون شروع شد ،یعنی غیر مذهبی کردن سازمانهای دولتی آ غاز گردید .

7— جانشینی حکومت پادشاهان و امیران به جای حکومت پاپ ها : یعنی دیکتاتوری مذهبی تبدیل به دیکتاتوری فردی شد .

سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا این نو سازی و مبارزه علیه مذهب بوده یا علیه تمام هنر ها و علوم ؟ جوابش این است که هنر و علم در آن زمان مثل قرن نوزده نبوده و ملت ها هیج ملاکی جز تمدن های کهن نداشتند . آ نها میخواستند تمدن درخشان گذشته را متجلی سازند ، مثلآ هتلر در سخنرانی خود میگوید : ملت المان باید مباهات کند که تاریخش از حالا شروع میشود ، یعنی آ ینده بین برودنداشته و تمدن درخشان از قدیم ندارد . اما ملت های آ ن روزی همه متکی به تمدن یونان و روم بودند و به به گذشته افتخار میکردند و میگفتند ای مردم به چندین قرن پیش برگردید .اما رنسانس در مقابل قرون وسطی خوب تر و بهتر بود ، چرا که دین و کلیسا فاسد ، خراب و آ لوده شده بود وهر چیز فاسد و آ لوده باید از بین برود ، ولو حق باشد ، زیرا طبیعت به طرف لایق است ،نه کسی که حق دارد و حقی که لیاقت نداشته باشد ، ترجیح ندارد بر نا حقی که لیاقت دارد .

رنسانس پیروز شد و حکومت فردی امیران و پادشاهان جانشین حکومت پاپ ها شد و اروپای جدید بوجود آ مد ، اروپایی که یک چهره مسیحیت داشت و حالا چهره های متعد د با پادشاهان خاص خود پیدا کرده است . از رنسانس این تجربه حاصل شد که یک گروه یا ملتی در مبارزه با دشمن هنگامی که از همه امکانات برای پیروزی خود استفاده میکند ، باید متوجه باشد که یکی از این امکانات دام و دشمن تازه برای او نگرد د . در رنسانس همین موضوع پیش آ مد ، یعنی از قدرت امیران و پادشاهان که منافع شان با پاپ ها یکی نبود ودر خطر بود ، استفاده کردند ،اما بعد ها همین قدرت ها سبب گرفتاری آنها و دامی تازه برای آ نها شد و دیکتاتوری امیران و پادشاهان به اوج قدرت خود رسید و از اینجا فکر دموکراسی بوجود آمد و اولین میوه اش انقلاب کبیر فرانسه است که مثل جرقه ای در تمام کشور ها منتشر شد و عکس ا لعمل بزرگ مردم در برابر دیکتاتوری فردی امیران و پادشاهان ظهور کرد .

در قرون وسطی مهار کردن علم و فرهنگ به وسیله مذهب موجب زوال علم و روشنفکری بوده و ،و اجازه ندادن به فلاسفه و دانشمندان بود که راجع به پیدایش انسان و سایر مسایل بتوانند آ زادانه صحبت نمایند . مدرسه های آن زمان را ( اسکولا) مینامیدند یعنی مدرسه ای که طلاب مینشستند و درس مذهبی میخواندند ، این مکتب را اسکولاتیزم میگفتند ، ولی آنچه در یک تقابل رنسانس در برابر قرون وسطی اتفاق افتاد، آ یا یک چهره ساده بود که باید گفت نه خیر . جد و جهد فراوان ، مبارزه پیگیر و دوامدار دانشمندان و روشنفکران که منجر به قتل و کشتار شان و سوزاندن شان در آتش شد جنبش رنسانس را در قبال داشت ، که امید وارم در مباحث بعدی به آ ن به پردازم .

ادامه دارد

 

 

++++++++++++++++++++++++

 

قسمت نوزدهم : برخی از اطبای قرون وسطی در خاور زمین

ابوبکر محمد بن ذکریای رازی :

در این بحث معرفی خیلی کوتاهی از دو بزرگ مرد طب قرون وسطی رازی و ابن سینا را یاد آور میشوم، ولی معرفی مفصل آن را به زمان دیگر موکول میگذارم .

رازی ملقب به جالینو س العرب متولد در ری در سال 864 میلادی متوفی در 925 میلادی ، فیلسوف و طبیب و عالم متبحر طبعی و کیمیا و در فلسفه شاگرد فیلسوف مشهور بلخی ابو زید احمد بن سهل و بزرگترین نمونه تمایل به فلسفه طبعی بود .

رازی اعتقاد به پنج قدیم داشت ، خالق ، نفس کلی، هیولای اولی، مکان یا خلا، زمان مطلق یا دهر.

او در عقیده شنویت و تناسخ از عقاید زردشتی متآثر بود و با ارسطو و پیروانش و هم با متکلمین

معاصر خود معارض بود و ادیان و مذاحب را طرد میکرد .آ ثار رازی در فلسفه ، طب و کیمیا و شروحی بر آ ثار ارسطو و افلاطون و هم کتابی راجع به فلسفه فیثاغورث بوده است . تآ لیفات رازی را بیشتر از 130 جلد مینامند که مشهور ترین آنها کتاب الحاوی وطب المنصوری و کتاب الفصول در طب است . رازی برای بار اول جوهر گوگرد ( اسید سلفوریک) را کشف کرد و الکول را از تقطیر مواد قندی و نشایسته پیدا کرد ، او تجربه را بر علم مرجع میشمرد و برای تحقیقات عملی قرع و انبیق را اختراع نمود .

کتاب الحاوی رازی که در حقیقت دایر ت المعارف طبی سی هزار صفحه ای است که فقط برای ترجمه لاتینی آن در اروپای قرن سیزدهم بیست سال وقت صرف شد و نسخه منحصر به فرد آن از نخستین چاپ متن این ترجمه در سال 1486 میلادی که اکنون در کتابخانه ( برشیا) مگهداری میشود، ده کیلو گرام وزن دارد وچهار قرن تمام همراه تر جمه قانون ابن سینا کتاب در سی یونورستی های اروپایی بود .برخی ها شخصیت اورا در قطار شخصیت هایی چون اسپینوزا، ولتر ، هگل ، نیچه، فرویید و انشتاین به حساب میآورند .

ابن سینای بلخی :

شرف ا لملک ،حجت الحق ، شیخ الرییس ابو علی حسین بن عبد الله بن حسین بن علی بن سینا معروف به ابن سینا بزرگترین دانشمند،جامع ترین عالم عصر خود و از نامی ترین اطبای جهان به شمار میرود . اروپاییان اورا اویسینا مینامند ، پدرش از مردم بلخ و مادرش ستاره از اهالی افشنه نزدیک بخارا بوده است . ابن سینا در سال 980 میلادی در افشنه تولد یافت ، او در بخارا به کسب علم پرداخت و در ده سالگی قر آن را حفظ کرد وی منطق هندسه و نجوم را آ موخت و بعدآ به کسب علوم طبعی و ما بعد الطبیعه و طب پرداخت ، او فیلسوف مبتکر و ومو ألف آ ثاری مهم در فلسفه و طب و تفسیر و تصوف و اخلاق و کیمیا و لغت و طبیعت و سایر علوم در عربی و دری است . مشهور ترین آ ثار او کتاب شفا در منطق و قانون در طب است کتاب دانشنامه علایی او به زبان دری است .آ ثار ابن سینا از قرن 12 تا قرن 17 میلادی چندین بار به زبان لاتینی و سایر زبانها طبع شد و مورد استفاده علما و دانشگا های اروپا قرار گرفت.

ابن سینا به اعتقاد ( ژان فو وه) مو أ رخ مشهور طب فرانسه ، پر اهمیت ترین طبیبی بوده است که تاریخ بشریت در طول قرن ها به وجود آورده است . کتاب قانون ابن سینا تا مدت ها پس از رنسانس مهمترین کتاب کلاسیک جهان طبابت به شمار میرفت و در دانشگاه های مون پلیه و لو ون تدریس میشد. اروپاییان اورا ارسطوی اسلام و بقراط ثانی لقب داده اند .تأ لیفات ابن سینا زیاده از صد جلد است که اکثر این تأ لیفات به زبان های خارجی ترجمه شده است و در موزیم های اروپایی ، افریقایی و آ سیایی موجود است.

سید اسما عیل جر جانی :

سید اسماعیل جرجانی یکی از اطبای نامدارقرن یازدهم میلادی است که در سال 1042 میلادی در جرجان تولد یافته و سپس به خوارزم رفت و در آن شهر زندگی کرد ، جرجانی شاگرد ابو القاسم عبد ا لرحمان نیشاپوری ملقب به بقراط ثانی بود ، جرجانی تألیفات طبی خود را به زبان فارسی به تألیف در آورد .از میان آثار جرجانی ( خفی علا أی) ( طب الملوکی) و زبدت الطب را میتوان نام برد . در بصره به دنیا آ مدالدین محمد بن انوشتگین خوارزم شاهی نوشته است و در زمره بزرگترین کتب طبی به شمار میرود،

کتاب ذخیره جرجانی در دوازده جلد است . جرجانی در سال 1136 میلادی در مرو دیده از جهان فروبست .

ابن ربن طبری :

ابن ربن طبری از اطبای عالیقدر و مشهور اواخر قرن دوم و نیمه اول قرن سوم هجری است وی گذشته از طب در ادب و حکمت و منطق و علوم طبعی نیز استاد بود او به در بار خلفای عباسی قدر و منزلتی پیدا کرد . از آ ثار مهم او (فردوس الحکمه ) است این کتاب شامل تمام اطلاعات طبی زمان او است . ابن ربن کتاب های دیگری در طب و دوا سازی و غیره داشته است که از میان آ نها میتوان به کتاب حفظ الصحه و کتاب الدین و الدوله اشاره نمود .

ابن هیشم :

او در آ ثار لاتینی سده های میانه به (اونتان) ( اویناتان) و (الهازن) معروف است،در بصره به دنیا آمد . با وجو د شهرت زیاد او در فزیک ، ریاضی ،نجوم و طبابت به ویژه در طبابت چشم اطلاعات زیادی در باره زندگی او در دست نیست . آنچه در باره این عالم بزرگ اسلام میدانیم ، غالبآ روایاتی است که از جانب برخی ها نوشته شده است .او زمانی در هنگام حکومت آل بویه در عراق سمت و زارت داشت . خود او تألیفاتش را تا سال 417 هجری هفتاد رساله برشمرده است از آن جمله 44 اثر در طبیعیات و طب بوده است .از آثار معروف ابن هیشم در طب ( ضو أ اقمر) است تاریخ وفات او 430 هجری بوده است .

ابن ماسویه :

ابو ذکریا ابن ماسویه از تربیت یافتگان جندی شاپور و از اطبای معروف و استاد حنین بن اسحاق است وی در عهد هارون الرشید به تعلیم طب و ترجمه کتب طبی اشتغال داشت . ابن ماسویه در زمان مامون و معتصم و واثق به طبابت اشتغال داشت او در کنار دجله محلی برای تشریح میمون ها ساخته بود او کتب (دغل العین ) و( نوادالطبیه) را به رشته تحریر در آورد و در سال 243 هجری فوت شد .

ابو سهل مسیحی :

ابو سهل مسیهی یکی از اطبای بزرگ قرن چهارم هجری است او علم طب را در بغداد آ موخت و در دربار خلفای عباسی مقام بلند و رفیعی داشت ام عاقبت بغداد را ترک نمو د و به دربار مامون بن محمود خوارزم شاه رفت . ابو علی سینا به توصیه او به تحصیل طب پرداخت او کیش مسیحی داشت او هنگامی که ابن سینا عازم گرگان بود همراه او رفت و در راه ودر بیابان خوارزم در سن چهل سالگی نسبت مریضی به سال 400 هجری قمری در گذشت .

به همین ترتیب اطبای نام آور زیادی در قرون وسطی در مشرق زمین و تمدن اسلامی عرض وجود کرده اند که هر کدام شان تألیفات و آثاری از خود به جا گذاشتند که ما فقط در این جا به ذکر نام های شان اکتفا میکنیم واین ها عبارت اند از :ابو سعید عبیدالله طبیب مخصوص عضد الدوله دیلمی،اابوالحسن ثابت ، حسن قطان مروزی بخارایی،حنین ابن اسحاق ،مجوسی اهوازی،ابن ابی اصبیعه، ابوالعلا معروف به ابن ذهر ،زهراوی،سهار بخت ملقب به ابو زید ، علی بن عیسی،صاعد بن یحیی، ابن ابی صادق که از شاگردان ابن سینا بود، امام فخر رازی دانشمند و طبیب معروف که شرحی بر قانون ابن سینا نوشته است و سایرین که هر کدام آنها صاحب آثار و تألیفاتی بودند که در تاریخ طب و روند تکاملی آن تأثیر قابل ارزش را به جا گذاشتند .

به همین گونه در خاور زمین در قرون وسطی به در بار خلفا ، شاهان و امرا  و سلاطین اطبای زیادی وجود داشته است به خصوص بعد از خود کامگی خراسان زمین از خلفای عباسی و قرن های بعد از آن چه در زمان طاهریان ،غزنویان ،صفاریان،سامانیان ، غوریان،خوارزم شاهیان و سایر سلاطین و حکمروایان علوم متداوله به خصوص علم طب از رشد و گستردگی خاص برخوردار بوده است که ایجاب پژوهش های مزید را مینماید .

 

++++++++++++++++++

 

قسمت هژدهم :طب اسلامی قرون وسطی در خاور زمین

در قرن هفتم میلادی با ظهور اسلام و استیلای عرب تحول دیگری د ر شرق میانه و آ سیای میانه رو نما گردید .در اوایل قرن هفتم مسیحی در جوار عربستان دو امپراطوری بزرگ روم و ساسانی و جود داشت که در شمال عربستان امپراطوری روم شرقی گسترده بود و آ خرین وارث تمدن قدیم اروپا شمرده میشد . در شرق عربستان امپراطوری ساسانی تا دور ترین نقاط شرق با شوکت و جلال حکمروایی داشت ، در این امپراطوری مردم زیر بار سنگین ستم و ظلم فیودالی زندگی داشتند و در شمال امپراطوری روم شرقی هم نسبت به تزلزل و اضمحلال روم غربی به دست قبایل جرمن و هون با نگرانی ادامه حیات داشتند . ولی روم شرقی یا بیزانس تا دیر زمانی توانست میراث تمدن یونان و روم را زنده نگه دارد و طبابت هم چنان با شیوه بقراطی و سایر دا نشمندان آ ن زمان مروج بوده است  .عرب های عربستان قبل از ظهور اسلام ، ازعلوم چیزی نداشتند و تنها نوعی از نجوم و طب قدیم، نبات شناسی و بیطاری را از زمانه های قبل از بابلی ها گرفته بودند . طب شان عبارت از دم، دعا،داغ کردن،قطع اعضا و بعضی ادویه و مشروبات بود . هم چنان معتقد به فال گیری و شگون و جادو بودند . ایران ساسانی گرچه علوم مهمی نداشتند ولی تا اندازه ای در طب و طبابت سرشته داشتند.

با ظهور اسلام درسال 610 میلادی و گسترش آن و ارشادات اسلامی در رابطه به صحت و سلامت احترام مینمود. گرچه دوره خلافت اموی ها زیاده تر به جنگ ها سپری شد و شرایط اجتماعی،اقتصادی و سیاسی تغیر نمود ولی طوریکه انتظار میرفت،انکشاف و تکامل چشم گیر در عرصه های زندگی اجتماعی بخصوص طب بوجود نیامد، اما بعد ها در دوره خلافت عباسی ها که مردمان خراسان به رهبری ابو مسلم خراسانی پایه و اساس آن را گذاشتند و امپراطوری اموی را برهم و درهم ساختند و نفوذ قوی را در ساحه امپراطوری عباسی به دست آوردند، دیگر از نظر فرهنگ و تمدن جهانی عهد عباسی دوره درخشان در تاریخ اسلام و صفحه بارز در تاریخ جهان است.دولت عباسی دوستدار فرهنگ قدیم جهان بود،علمای هر ملت و مذهبی را به استثنای مخالفین سیاسی احترام مینمود .دربار عباسی محل خوبی برای مناظره و مناقشه فلسفی ودینی در جهان شمرده میشد روی این ملحوظ رشته های علوم متداول وقت منجمله علم طب در این زمان رشد قابل ملاحظه نمود و دانشمندان بزرگ اسلامی در فلسفه،نجوم ،طب،ریاضیات و غیره زبان زد جهان شدند وارکان چهار گانه طب اسلامی و پایه گذاران آن یعنی ابن ربن طبری ، اهوازی ، رازی و ابن سینا و سایرین قد بر افراشتند و در یک مقطع گسترده زمانی قرون وسطی که تجرد و کوتاه بینی و ستم کلیسا و اتو دافه و محکمه انگیزاسیون در اروپا بیداد میکرد ،دانشمندان مشرق زمین به مباحثه و مناظره علمی و نشر آثار علمی شان میپرداختند که سال های زیادی اروپاییان از این آ ثار و متون استفاده نموده و بهره فراوان گرفتند.

در مشرق زمین مترجمین سریانی،افغانستانی،ایرانی ،هندی و سایرین متون و اطلاعات عمده علوم مختلف از قبیل ریاضیات،نجوم ،طب ، طبیعیات،منطق ،فلسفه،تاریخ،انشا و قصص را به زبان عربی و بعد ها به سایر زبان ها ترجمه نمودند که بیشتر از آثار سقراط ، افلاطون،ارسطو،بطلیموس،

جالینوس،بقراط،هیروفیلوس،اقلیدس ،فیثاغورث ،ارشمیدس وغیره منشآ میگرفتند.ترجمه های این ذخایر علمی یونانی بیشتر مشتمل بر ریاضیات،طبیعیات و فلسفه بود ، همچنین از ریاضی دانان قدیم هند ، آثار آریا بارتا ، براهماگوپتا و راها مهیرا و غیره به زبان عربی ترجمه شدند . در این میان مهم ترین تر جمان آثار هندی ابوریحان بیرونی و مشهور ترین مترجمان از پهلوی خانواده های برمکی بلخی و سهل سرخسی و ابن المقفع و نو بخت ایرانی بودند.فلاسفه و دانشمندان این دوره با وجود روش های متعد د خود اساسآ تفکر ایدیالیستی و ماورالطبیعی داشتند و عده محدودی مادی فکر میکردند . خلفای اولیه عباسی ، خلفای فاطمی ، پادشاهان افغانستان و ماورالنهر، امرای ایران و خوارزم و مغرب و اندلس همه مشوقین نهضت اسلامی بودند و علمای هر دین و نژادی را احترام مینمودند .در این مراکز عمده دانش ، علمای یهود ،نصرانی،مسلمان ، زردشتی ، صابی و هندو در یک ردیف با امن و اطمینان زندگی داشتند ، اطبا و منجمین در صف اول در بار ها قرار داشتند .در بار خلفا و مجالس خلفا ، شاهان و امرا ووزرا محل بحث و مناظره علمی ،فلسفی و مذهبی بود که تعصب در آ ن راهی نداشت زنده یاد میر غلام محمد غبار تاریخ نویس مشهور کشور مینویسد که این فضای باز علمی و گسترش فرهنگ و آ ثار علمی فلسفی باعث آن شد که بغداد ، دمشق ، موصل ، حلب ، فسطاط ، ری ، بلخ ، بخارا ، قاهره ، قرطبه وغیره جانشین آ تن ، روم ، بیزانتیوم ، اسکندریه ،گندی شاپور ، انتاکیه ، حران و قنسرین گردید و حتی در بعضی علوم بر آنها سبقت جست . جای دیگر روان شاد غبار میگوید ، این بود که وقتی عالمان مسیحی در جنوب ایطالیا و هسپانیا با فرهنگ و تمدن اسلامی مقابل شدند ، چشمان شان خیره گشت و به تر جمه از فرهنگ اسلامی متوجه شدند ،کتب ریاضی ، ستاره شناسی ، طب ، فلسفه ، طبعی ، منطق وما بعدالطبیعه را با موألفات ارسطو از دانشمندان شرق ترجمه نمودند والکندی ،فارابی ،ابن سینا ، ابن باجه و ابن رشد را شناختند . در نتیجه مسیحیان به شکل کاملتری به مذهب ارسطو در منطق و طبعی و مابعدالطبیعه آگاه گردیدند ،تا جاییکه دانته دانشمند ایطالوی ابن سینای بلخی و ابن رشد اندلسی را در ردیف اعاظم حکمای یونان جاداد.

از بزرگترین فلاسفه و علمای آ ن زمان میتوان از این ها نام برد :

ابویوسف یعقوب بن اسحاق الکندی ،ابوبکر محمد بن ذکریای رازی ، ابو نصر محمد فارابی ،ابو علی ابن مسکویه ،ابن رشد ، ابن خلدون ، ابن طفیل و ابن باجه ، از علما و دانشمندان افغانستانی ،موسی جابر بن حیات خراسانی ، ابو معشر بلخی ، ابن قتیبه مروزی ،احمد بن طیب سرخسی ،ابو زید احمد بن سهل بلخی ، ابوالحسن شهید بلخی ، ابو سلیمان سجستانی ، ابوالخیر بن خمار ، ابو ریحان بیرونی ،ابن سینای بلخی و ناصر خسرو بلخی و دیگران .

کندی متوفی در 871 میلادی فیلسوف معروف پیرو افلاطونی جدید با اضافاتی از مذهب فیثاغوریثی نوین بود. مثل اعلا در نزد کندی سقراط است کندی میگفت : جهان بالقوه پایان نا پذیر است نه بالفعل و برای حرکت پایانی نیست او عالم تمام علوم عقلی عصر خود بود و موألف 270 اثر و دارای کتابخانه معروفی به نام ( خزانه الکندی ) بود و نفوذ او در ریاضیات و فلسفه تا قرن یازدهم ادامه داشت .                     ادامه دارد

 

 

-------------------------------------------

 

قسمت هفدهم : طب قرون وسطی در خاور زمین

د ر آ سیای صغیر در قرن دوم میلادی که هم زمان با حیات جالینوس دا نشمند معروف است ،طبابت بر قواعد و اساسات کتب و نوشته های جالینوس ادامه داشت که آن هم بر بنیاد دانستنی های عهد قدیم ترتیب و تنظیم شده بود .

بعد از تقسیم امپراطوری روم در سال 395 میلادی به روم شرقی و روم غربی ، در امپراطوری روم شرقی به نام بیزانس که تا سال 1453 میلادی ادامه داشت ، قریب به هزار سال در پهلوی سایر دست آ ورد های تمدن آ ن دوران طبابت هم رونق بسزا داشت که بزرگترین طبیب بیزانس (الکزاندر دوترال) بود که در قرن ششم میلادی صاحب دوازده جلد کتاب در طب بود .

بعد از غلبه اسکندر به مشرق زمین و نفوذ تمدن غرب در این سرزمین ها بدیهی است که طب ایران زمین و خراسان و افغانستان آن وقت نیز تابع آن تمدن گردید. در دوره ساسانیان و سلاطین آن به خصوص خسرو انو شیروان، طب در ایران رونق بسزا گرفت چنانچه ( برزویه ) طبیب از جمله اطبای مشهور آن زمان میباشد و مکتب جندی شاپور در زمان انوشیروان تأسیس گردید . این مکتب محل تجمع اطبا و دانشمندان ایرانی و یونانی قرار گرفت ،به خصوص وقتیکه در نیمه اول قرن ششم میلادی ، امپراطور بیزانس ( ژوستینین ) به کیش عیسوی گروید ، دانشمندان بسیاری که آن کیش را نمی پسندیدند ، از آن سر زمین فرار کردند و به ایران آمدند و در شفاخانه جندی شاپور به معالجه و تداوی مریضان پرداختند . تدریس طب در مدرسه جندی شاپور به زبان یونانی بوده است.

د ر افغانستان و آ ریانای کهن آن زمان در دوره کوشانی های بزرگ که از قرن اول تا قرن سوم میلادی ادامه داشت، در حقیقت دنباله تمدن یونان باختری با اندکی تحول سیر مینمود و چون مذاهب بودایی در اکثریت و زردشتی و برهمنی هم در آن زمان مورد قبول مردم بود ، طبابت در دوره کوشانیان قسمآ تابع فر هنگ یونانی و قسمآ با ارشادات بودیزم و سایر مذاهب ادامه داشت .

د ر زمان یفتلی ها ( 425 تا 566 میلادی ) هم سر نوشت طب و طبابت در آریانای کهن به همان منوال تحت تأثیر طب یونان باختری و مذهب قرار داشت و هم گاهی از طب هندی تأثیر پذیر بود.

بعد از سقوط یفتلی ها و تسلط ساسانی ها ، سر زمین آریانای کهن و ایران زمین تا ظهور اسلام از نظر فعالیت های طبی تابع مکتب جندی شاپور بود که در واقع طب بر پایه علمی تمدن یونان و هم تأثیر پذیر از آیین زردشتی به حیات خود ادامه میداد. شاد روان میر غلام محمد غبار مینویسد که ساسانی ها در طب و طبابت سرشته داشتند و زراعت و تجارت در دوره آنها رونق بسزا داشت.

و اما طوریکه یاد آور شدیم برزویه طبیب از جمله اطبای مشهور دوره ساسانی بود که پیش از ظهور اسلام زندگی داشت . گفته میشود که برزویه در رأس هیأتی به هندوستان سفر کرده است و کتاب های طبی و اخلاقی را با خود به در بار ساسانیان آ ورده است . به طوریکه ابن مقفع میگوید ، شرح زندگانی برزویه به قلم خود او باقی مانده است و ابن مقفع آن را در مقدمه کلیله و دمنه خود آورده است . برزویه طبیب در این مقدمه مینویسد که پدرش از سپاهیان و مادرش از خانواده های مغان بوده اند وی فرزند این خانواده بوده و تربیت درست داشته است و در هفت سالگی به آموختن، خواندن و نوشتن آ غاز کرده است و سپس متوجه علوم گشته است . برزویه چنان شیفته علم طب گردید که هر چه بیشتر میخواند راغب تر میشد . او میگفت از طب ممکن است یکی از این چهار چیز را انتظار داشت : ثروت ، مقام ، شهرت و پاداش خیر از سوی خدا . برزویه پاداش خیر را بر ثروت، مقام وشهرت تر جیح داده بود و هیچگاه در صد د جمع آوری مال نبوده است . رازی در نوشته های خود به برزویه اشاره کرده است .

معروف است که برزویه نتیجه مشاهدات خود را در هندوستان در کتابی نوشته است که بعد ها به عربی و در سال 1070 میلادی به یونانی ترجمه شده است . گفته میشود که برزویه شطرنج را از هند به ایران آورده است که بعدآ به غرب رفته است .

از این بر میآید که طبابت قبل از اسلام در ایران زمین و خراسان زمین آن وقت ،نه تنها متأثر از طب یونان وروم بود بلکه از طب هند و طبابت باستانی چین نیز تأثیر پذیر بوده است و با موجودیت مذاهب زردشتی ،بودایی و برهمنی در آن سر زمین ها ،طب هم چنان پیرو اندیشه های مذهبی متذکره بوده است.

به اینگونه فعالیت های طبابت از قرن اول میلادی تا قرن هفتم میلادی در شرق میانه و آ سیای میانه هم چنان ادامه پیدا نمود تا اینکه د ر قرن هفتم میلادی ظهور اسلام و استیلای عرب تحول دیگری را در این سر زمین ها به میان آ ورد .

ادامه دارد

 

 

 

==================================

 

قسمت شانزدهم :اروپا و طبابت قرون وسطی

 

 

در قرون وسطی در اروپا تنها یک طرز فکر وجود داشت و آن طرز فکری بود که با نوشته های انجیل و گفته های کشیشان مطابقت داشته باشد .بنا به گفته و عقیده کلیسا تمام دانستنی ها در کتاب مقدس ذکر شده است و برای محصلان و دانشجویان رشته طبابت فقط نوشته های جالینوس ،طبیب معروف قرن دوم میلادی و کتب بو علی سینا و رازی مجاز بود .کلیسا تشریح نعش و جسد را گناه میدانست.اطبای قرون وسطی مرض را تنها با گرفتن نبض و مشاهده ادرار تشخیص میدادند . بقایای اسکولاستیک ها و پیروان تجرد پسند کلیسا تا اواخر قرن هژدهم در پاریس برقرار بودند و در مدرسه طب آنجا با وجود کشف چگونگی دوران خون و کشفیات علمی جدید ،نظریات جالینوس و دیگر قدما را دلیل میآوردند وتدریس میکردند.

به هر حال قرون وسطی در دنیای غرب سر آغاز یک دوره طولانی خاموشی و کم تحرک در طبابت بود.مذهب بر طبابت تسلط پیدا میکند ،البته به نحوی مستقیم و همراه با تحمیل بی قید و شرط برخی از جبر های مذهبی پیشین که با اعتقادات جدید مسیحیت سازش داشتند. در طبابت نیز مانند سایر زمینه ها با هر گونه نو آوری که مبانی اعتقادی را مورد سوال قرار دهد،باتمام قوا مبارزه میشد .

بعد از به قدرت رسیدن کلیسای روم و قدرت روز افزون کلیسا در همه شأون اجتماعی ،طب و طبابت نیز تا دیر زمانی از این تأثیر دوری جسته نتوانست و ملل اروپایی در حال عقب ماندگی و بربریت بسر بردند .پاپ بزرگترین مرکز قدرت گردید و سلطه و تفوق کلیسا در همه شأون اجتماعی و علمی برقرار گردید .پاپ و رهبران مذهب مسیح منکر و منتقد تمام مضامین و کتب دیگر بودند و همچنین اکتشاف کنندگان و مخترعین و علمای که مطالبی غیر از محتویات انجیل ابراز میداشتند،آنها را بی دین دا نسته ودر دادگاه انگیزاسیون کشیشان محاکمه و مجازات میکردند. بنا بر آن در قرون وسطی تحقیقات در رشته های مختلف علمی و به خصوص علم طب که سر و کار با تشریح انسان و بعضی مظاهر خلاف دین داشت ، دچار وقفه طولانی شد .در قرون وسطی بخصوص قرن چهاردهم و پانزدهم امراض ساری ،طاعون ،محرقه،چیچک، جذام و سفلیس در اروپا شایع شد و به کرات به شکل اپیدمی های مدهش جان ملیون ها انسان را گرفت .در سال 1346 و 1352 میلادی مرض طاعون در اروپا اپیدمی مدهشی را بار آ ورد که یک چهارم جمیعت اروپا را هلاک ساخت .در سال 1494 و 1495 میلادی هنگام محاصره شهر ناپل به وسیله سربازان فرانسوی مرض سفلیس به شکل اپیدمیک ظهور کرد و به همین سبب فرانسویان نام این مرض را مرض ناپل گذاشتند که جمیعت بزرگی را مصاب ساخت .به منظور جلوگیری از امراض ساری طاعون وغیره برای اولین بار در قرن چهاردهم در دو بندر (ونیز) و(ژن) قرانتین برقرار شد .باز رسان مسافرین کشتی ها را معاینه میکردند و افراد مشکوک به مرض را برای مدت چهل روز در قرانتین نگاه میداشتند. کلمه قرانتین از کلمه ایطالیایی (کرانتا) که معنی آن چهل است مشتق شده است ، بعدآ این تشکیلات قرانتین در لندن،پاریس و نورنبورگ نیز تأسیس گردید .

علاوه بر قرانتین تدابیر دیگری نیز اتخاذ گردید مثلآ محلی که د ر آن مرض طاعون ، جذام ،سفلیس و غیره بروز نموده بود محدود ساخته میشد و دور آنرا دیوار میکشیدند. اطاق مرده ها را با اثاثیه آن آتش میزدند ، اشیای فلزی مانند سکه و غیره را در سرکه میگذاشتند و مبتلایان را به (لازارت) یعنی تجرید گاه و شفاخانه میبردند .(هوتل دیو) یا مهمان خانه خدا اولین شفا خانه ای بود که در پاریس در قرن ششم میلادی تأسیس شد و بعدآ در سایر شهر ها شفاخانه ها موسوم به لازارت ایجاد شد .مریضان جذامی ، سفلیس و غیره موأظف بودند هنگام حرکت و عبور از معابر ، زنگی به گردن آ ویخته باشند تا عابرین با صدای آن مطلع و پراگنده شوند و با مریض تماس پیدا نکنند. به در وازه های شهر ها واردین را معاینه میکردند و مریضان را به داخل شهر راه نمیدادند ،اطبا هنگام معاینه مریضان طاعونی یک ماسک به سر و صورت میزدند و لباس مخصوص رو پوش به تن میکردند .

به این ترتیب طب و طبابت در حدود یک هزار سال از آ غاز قرون وسطی تا آغاز دوره رنسانس (قرن پنجم تا قرن پانزدهم میلادی) در یک رکود وقفه ای تقریبآ نا متحرک در اروپا قرار گرفت. در واقع این رکود وقفه ای نتیجه رعب و ترس اطبا و دانشمندان از اظهار نظر شان در رابطه به دانستنی های علمی شان از دادگاه تفتیش عقاید و محاکمه آنها بود و این دادگاه حتی تا سال های اخیر قرن 15 میلادی به اذیت شان ادامه میداد .

دادگاه تفتیش عقاید اسپانیا در دوره سلطنت شاه فردیناند اراگونی و ملکه ایزابل کاستیلی در دهه اخیر قرن 15 تأسیس گردید . حکمران اسپانیا برای افزایش قدرت خود و نیز آ زاد کردن کشور از غیر مسیحی ها مانند یهودی ها وموریان ،پاپ سیکستوس چهارم را تر غیب به تأسیس دادگاه تفتیش عقاید نمود. این دادگاه ابتدا علیه یهودیان اقدام میکرد، اما طولی نکشید که دامنه فعالیت های ضد انسانی خود را گسترش داد و علاوه بر یهودیان و مور ها ،پروتستانت ها و کاتولیک هایی را که رفتار شان تهدیدی برای همبستگی کلیسا بود ،مورد تفتیش و آزار واذیت و شکنجه و کشتار قرار داد . حمایت پادشاه و ملکه از دادگاه تفتیش عقاید به این علت بود که قدرت دستگاه سلطنتی به آن اتکا داشت .

رأی دادگاه صادر شده توسط تفتیش عقاید در مورد سوزاندن اشخاص مرتد (اتو دافه ) نام داشت ،معمولآ بعد از باز جویی های سری شدید ( اکثرآ توام با شکنجه) اتو دافه برگزار میشد . ابتدا دسته ای از کشیشان و مقامات قضایی و متهمانی که به جرم خود اقرار کرده بودند حاضر میشدند . این مراسم با عشای ربانی،سوگند اطاعت به دادگاه و قراأت احکام دنبال میشد، سپس افرادی که به مرگ محکوم شده بودند، تحویل مأموران دولتی می شدند تا اعدام گردند ، کلیسا خودش کشتن محکومین را به خاطر اجتناب از خون ریزی به عهده نمیگرفت.

اروپا قبلآ در اثر تهاجم قبایل جرمن و هون از قرن چهارم تا قرن پنجم مضمحل گردیده بود و بعد از سقوط امپراطوری روم با نظام بردگی آن ، زندگی شهری در اروپا پراگنده شد، صنعت و تجارت ضعیف و فرهنگ در سراشیبی انحطاط افتاده بود . ملل اروپای مسیحی شدهدر داخلخود گرفتار ستم حکومات فیودالی و قساوت کلیسا بودند و مسیحیت سدی از تعصب در برابر ارتقای پیروان خود میکشید . اروپای مسیحی از همان قرن چهارم با دانش یونان مخالف بود و تقلید و تعصب و خرافات در جوامع حکومت مینمود.در اخیر همین قرن چهارم شورای دینی کار تاژ خواندن آثار غیر عیسوی را تحریم کرد و در قرن پنجم شورای دینی قسطنطنیه ،نسور اسقف و نسطوریان کلیسا را که دین عیسوی را با فلسفه یونان وفق داده بودند، از پایتخت امپراطوری روم شرقی بیرون راند . در قرن ششم میلادی (ژوستینین) امپراطور روم شرقی دانشگاه آتن را مسدود نمود ، ملا های عیسوی نیز در روی اوراق پستی کتب علمی قدیم ادعیه و اوراد موهوم مینوشتند . پس اروپا در خواب عمیق و طولانی قرون وسطی خود فرورفته بود که در حدود یک هزار سال تحرک چشم گیر در همه عرصه های حیاط اجتماعی از جمله علم طب به نظر نمیرسید.

واما کلمه شفاخانه در کار برد کنونی با مفهومی که این واژه در گذشته داشته است تفاوت بسیار دارد ، زیرا در گذشته در اغلب کشور های اروپایی شفا خانه های اولیه مکان هایی برای نگهداری و حمایت از فقرا ، معلولین ، زایرین و غیره بودند . در فرانسه در ابتدا شفا خانه را مهمان خانه خدا ( هوتل دیو) مینامیدند و کلمه ای که امروز در زبانهای انگلیسی ( هوسپیتال) و فرانسوی ( هوپیتال) و شفا خانه و یا بیمارستان نامیده میشود از مهمان نوازی گرفته شده است.

در هالند شفاخانه ای را می بینم که در پسوند خود (گست حوز) دارد هم چنین شفا خانه های دیگری را با پسوند گست حوز میتوانیم در اروپا بیابیم و این واضح است که تا قبل از ظهور مسیحیت در دنیای غرب سازمانی که بتوان به آن نام شفا خانه را نهاد به گونه ای که در قرن پنجم میلادی به مشاهده میرسد ، وجود نداشت و مراقبت از مریضان و مجروحین و معلولین به صورت خصوصی اجرا میشد .در دوره قرون وسطی محل مراقبت از مریضان روانی توسط مسلمانان تأسیس گردید که به مراقبت از مریضان روانی اختصاص داشت . در اروپا اولین شفاخانه  روانی در سال 1409 میلادی در یکی از شهر های اسپانیا تأسیس شد .

در شرق در ایران قبل از اسلام، قدیم ترین شفا خانه را موأرخین در حوزه دانشکده (جندی شاپور) ذکر کرده اند که مقارن به سلطنت  شاپور اول ساسانی ( 238 ) میلادی است.

نفوذ افکار جدید با فرهنگ های بیزانس ( روم شرقی با پایتخت قسطنطنیه یا ایستانبول موجوده) شروع میگردد این افکار از طریق اسپانیا و مونت پلیه در اواخر قرون وسطی به اروپا راه یافت و شواهد این امر در در توسعه و انکشاف آموزش طبابت در یونورستی های بزرگ مونت پلیه ، سالرن در ایطالیا ، اکسفورد در انگلیس و پادوا در ایطالیا ایجاد نوعی کنترول قانونی در امر پرورش طبیب از قبیل پروگرام درسی، امتحانات و دیپلوم ها و فعالیت های طبی است. ولی آنچه قابل تذکر و درنگ است عبور از سد ودیوار ضخیم موانع گزار از خمود و جبر گرایی مذهبی قرون وسطی بود که روشنگرایی علم و تکنالوژی را با آ غاز دوره رنسانس به ار مغان آ ورد که در این راه دشوار دانشمندان زیادی به خاطر ابراز نظریه های علمی خود در محکمه انگیزاسیون اروپا بی دین و ملحد شناخته شدند و جان های شیرین شان را از دست دادند .

ادامه دارد

 

 

+++++++++++++++++++++

 

قسمت پانزدهم : جالینوس در آ غاز سده میلادی

 

طب بقراطی تا قرن ها بعد از بقراط ادامه داشت ،و اما با آغاز سده میلادی طب و طبابت در میان مردم آ سیای صغیر و اروپا با تفکر دیگری مواجه شد ،بخصوص بعد از معجزات عیسی مسیح وعمل کرد سایر پیروان مسیحیت در قرون بعدی و قرون وسطی طبابت تحت تأثیر کلیسا به زندگی خود ادامه داد.شفا یافتن مرد جذامی به دست عیسی مسیح طوریکه در انجیل لوقا نشر شده است و گفته میشود که لوقا طبیب بود و به طبابت اشتغال داشت. کار های عیسی مسیح روز به روز بیشتر زبانزد مردم میشد و همه دسته دسته میآمدند تا پیغام اورا بشنوند و از امراض خود شفا یابند.به این گونه مردم در زمان فعالیت های دینی عیسی مسیح و پیروانش از نظر روانی به شیوه گسترده ای تحت تأثسر تبلیغات آنها قرار گرفتند که بعد ها با گذشت زمان و تشکیل کلیسای کاتولیک و قدرت روز افزون کلیسا در همه شأون اجتماعی ،طب وطبابت نیز از این تأثیر تا دیر زمانی دوری جسته نتوانست .

جالینوس که اروپاییان اورا به نام ( گالیین) یاد مینمایند یکی از مفاخر مکتب اسکندریه میباشد که در شهرت علمی مکتب اسکندریه مقام خاصی دارد . جالینوس در سال 131 میلادی متولد شد اصلآ یونانی آسیایی(آسیای صغیر) بود . در جوانی مسافرت هایی به ایذمیر،کرنت و اسکندریه کرد و در سن 33 سالگی به روم رفت و طبیب امپراطور (مارک اورل )گردید . پدر جالینوس (نیکون ) نامداشت که مهندس و معمار بود و آرزو داشت تا پسرش فیلسوف و حکیم گردد .جالینوس از هفده سالگی به تحصیل طب پرداخت و بعد ها از بنیان گذاران علم فزیولوژی گردید. او خوک ،گوسفند،گاو ،فیل و میمون را تشریح نمود و متوجه شد که ساختمان بدن انسان با میمون شباهت دارد و در توصیف استخوان ها و مفاصل پرداخت و متوجه فعالیت اعصاب در بدن انسان شد ، او با قطع مصنوعی نخاع روی حیوان فلج را تجربه کرد .

جالینوس روان شناسی را در جزیره قبرس و فلسطین فراگرفت و در بیست و نه سالگی در جوش دادن استخوان های شکسته و کسور عظام و خلع ها مهارت پیدا نمود . جالینوس در نوشته های خود تمام دا نستنی های طبابت عهد عتیق را و زمان های قدیم را نظم و ترتیب داد و آنها را به سه رشته ،طب ،جراحی و معالجه تقسیم کرد . نوشته های جالینوس تا قرون وسطی اعتبار داشت و کتاب تشریح او یک هزار و دوصد سال تنها کتاب درسی اطبای جوان بود . جالینوس که در فلسفه و طب تحصیل کرد، 184 جلد کتاب و رساله از خود باقی گذاشت و بیشتر آنها به چاپ رسید و تعداد زیادی از آنها در آتش سوزی (معبد صلح) از بین رفت همین تألیفات جالینوس مربوط به طب و دوا شناسی ،همه مورد استفاده اطبای دوره اسلامی قرار گرفت .ازجمله کتب بسیار معتبر او شانزده کتاب به نام ( سته عشره جالینوس) میباشد .

جالینوس وظایف اعضای مختلف را شناخت،نبض را نتیجه انقباض و انبساط قلب دانست،اختلاف ورید و شر یان را شناخت. جالینوس در سال 201 میلادی در شهر روم دیده از جهان فرو بست.

در دوران امپراطوری روم اطبا معاینه خانه و مریض خانه داشتند که در آنجا مریضان را پزیرفته جراحی و معالجه میکردند . در حفریاتیکه در روم صورت گرفته مریض خانه ها و سامان و لوازم جراحی به دست آمده است. پیش از حمله بر بر ها به روم (474 میلادی ) تمدن و هنر نیز از روم رخت بر بست و از آن پس اپراطوری روم به دو قسمت جدا شد که روم غربی و روم شرقی.

روم شرقی که به نام بیزانس یاد میشد و از حمله بربر ها در امان مانده بود تا مدت تقریبآ یک هزار سال مر کز علمی و تجارتی اروپا به شمار میرفت .این تقسیم امپراطوری روم به دو قسمت شرقی و غربی در سال 395 میلادی صورت گرفت که پایتخت روم غربی شهر روم و پایتخت روم شرقی شهر قسطنطنیه ( استانبول موجوده) بود . بعضی از موألفین و موأرخین این واقعه و تاریخ را ختم تاریخ قدیم و آ غاز قرون وسطی مینامند .بر این اساس و شواهد تاریخی و سقوط امپراطوری روم ،تمدن و فرهنگ پیش قدم آن زمان منجمله طب و طبابت در امپراطوری روم غربی مضمحل گردید،ولی در بخش شرقی این امپراطوری علم و فرهنگ به قوت خود باقی ماند واین روم شرقی یا بیزانس که از حمله بربر ها در امان مانده بود قریب هزار سال برقرار بود تا اینکه درسال 1453 به دست ترک های عثمانی فتح گردید .

بزرگ ترین طبیب بیزانس ( الکساندر دوترال ) در قرن ششم میلادی هنگام پادشاهی (ژوستینین) میزیست . او دوازده جلد کتاب در طب نوشته است ، علایم مرض طاعون را به تفصیل بیان کرده است و مشاهدات و تجربیات خود را در موقع بروز مرض ساری و پر کشتار طاعون شهر قسطنطنیه در سال 543 میلادی شرح داده است .

در زمان امپراطوری روم در اروپا شیوه های معالجه و طبابت به گونه های مختلف ادامه داشت ،به طور مثال شیوه های معالجه فنیقی ها ،کارتاج ها ، سلک ها و دیگر اقوام اروپا . همچنان طرز تداوی و معالجه یهودی های اروپایی که دارای افراد و اشخاص مجرب و نام دار طبابت در اروپا بودند تادیر زمان ادامه داشت .

ادامه دارد

 

 

++++++++++++++++++++++++++++

 

قسمت چهاردهم : طب از آغاز سده میلادی تا اخیر قرون وسطی

 

هویداست که طبابت امروزی محصول سیر تکامل هزاران هزار سال بوده و طرز استفاده از آن بر حسب درجه تکامل جوامع بشری از هم متفاوت میباشد . گروهی از دانشمندان عمومآ مراحل انکشاف و تکامل طبابت را به پنج مرحله زیرین جدا نموده اند :

1—زمان قبل از هیپوکرات :در این دوره انسان ها بصورت خیلی بدوی زندگی میکردند و صاحب طرز تفکر کاملآ ابتدایی بودند و از ساده ترین و سایل طبعی و ابزار طبیعت به منظور معالجه امراض کمک میگرفتند ،بنا بر آن در این دوره طبیعت بالای انسان نقش تعین کننده را داشت و مرض را خطا کاری بشر ، قهر خدایان ، تسلط ارواح ناپاک وخبیثه و حلول ارواح شیاطین تصور میکردند و به این ترتیب غرض رفع آ لام و مصیبت به وسایلی از قبیل خیرات دادن ، دعا خواندن ، قربانی نمودن وغیره توسل می جستند چنانچه تا امروز هم در بعضی از گوشه های جهان این طرز تفکر بدوی وجود دارد که این دوره و مرحله طبابت را به نام دوره جهالت نام گذاشتند.

2— دوران طب هیپوکرات : در این آ وان است که بقراط برای نخستین بار رول و تأ ثیر محیطی را در چگونگی صحت و مرض نشان داد و وانمود ساخت که مرض نتیجه عوامل محیط فزیکی میباشد . باوجودیکه نامبرده تأ ثیرات عوامل آ ب ، خاک و آتش را در وضع صحی توضیح کرد ، اما در باره عوامل سببی امراض اصلآ معلومات نداشت.

آنچه در رابطه به این دوره تاریخی میتوان گفت آن است که گرچه طب بقراطی قبل از میلاد مسیح رواج داشت ، ولی تا قرن های بعد از میلاد مسیح نیز به رواج خود ادامه داد

3—دوره بعد از هیپوکرات و قرون وسطی : در این وحله عناصری مانند عناصر کیمیایی و رشته های علمی دیگری مانند فزیولوژی و اناتومی کشف گردیدند و طبابت جنبه نسبتآ علمی را به خود کسب نمود و تداوی و معالجه امراض با مواد کیمیاوی آ غاز یافت .

4—مرحله طب وقایوی : ( نیمه دوم قرن 19 میلادی ) :در این زمان طبابت بر اساسات علمی قرار میگیرد ،باکتریو لوژی و پرازیتو لوژِی به میان میآید ، باکشف این علوم وقایه امراض ساری رواج پیدا مینماید و مردم به این حقیقت پی میبرند که امراض خاصتآ امراض ساری قابل وقایه و کنترول میباشند و همچنان ثابت شد که وقایه عملی امکان پزیر است و میتواند اقتصادی تر و موأثر ترباشد . در این زمان با کشف باکتریو لوژِی و درک خصوصیات میکروب ها واکسن ها کشف میگردد و از همین جا است که این مرحله را به نام مرحله طب وقایوی یاد مینمایند .

5—مرحله طب اجتماعی : در این مرحله انسان به این نقطه آ گاه میشود که امراض تنها و تنها نتیجه عمل عوامل سببی امراض یعنی میکروب نمیباشد ، بلکه در ظهور وتیره مرض یک سلسله فکتور ها و عوامل متعدد دیگر هم رول دارد که این عوامل دست به هم داده و در تعین سر نوشت تندرستی و سلامت انسان و جامعه رول بازی میکند ،با لآخره در همین دوره است که رول فکتور های اجتماعی و اقتصادی و رابطه آنها با مرض و صحت کاملآ معین و مشهود میگردد.

بعد از مشرق زمین و یونان که گهواره طبابت و معالجه جهانی محسوب میشوند،در اروپا طب و طبابت ابتدا منحصر به امپراطوری روم بود و پس از گسترش دین مسیح متکی به شیوه های معالجوی کلیسا بود و طب شعبه ای از الاهیات محسوب میگردید و بهره گیری از معجزات عیسای مسیح و اخلاف آن رواج داشت .از مدارس طبی غیر از مدرسه ( سالر نو ) مو أسسه آ موزش طبی دیگری وجود نداشت که آن هم تقریبآ در چهار چوب مقررات کلیسا عمل میکرد . پیروان طب بقراطی تا قرن های بعد در اروپا و آ سیای صغیر به فعالیت های خود در این زمینه ادامه دادند .

مرکز طبابت اسکندریه و به گونه خاص دانشکده طب اسکندریه در زمان بطلیموس حکم روای اسکندر مقدونی که در مصر حکومت میکرد ، ازشهرت خاص برخورداربود که نخستین بار در تاریخ جهان مرجعی برای علوم حرفه ای پدید آمد .

در مرکز طبابت اسکندریه ( هیروفیل ) که بزرگترین دانشمند تشریح بود ، فعالیت این رشته طبابت را در پیکر جنایت کاران محکوم به اعدام انجام میداد .

 

ادامه دارد

 

 

قبلی  


بالا
 
بازگشت