ابراهیم ورسجی

 

روزهشتم مارس،روزجهانی زن ونگرانی های زنان افغانستان

ابراهیم ورسجی

15-12-1393

درآغازاین نویشته، فرارسیدن روزجهانی زن رابرای همه ی زنان افغانستان تبریک گفته برای شان آینده ی درخشانی را آرزو می کنم! آشکاراست که، روزیکشنبه هشتم مارس 2015، برابربه هفدهم ماه حوت،همه ساله درسراسر جهان به حیث روز زن توسط زنان برگزاروازآن تجلیل به عمل آورده می شود.درحالیکه،امسال دردیگربخش های جهان، زنان ازاین روزبا امیدواری نسبت به آینده ی خود ستایش به عمل آورده ومی آورند؛اما در افغانستان، وضع به گونه ی دیگری رقم خورده است. وعلت آن هم روشن است؛ وآن اینکه، فربه شدن تروریسم ،پایان نقش جنگی غرب وکمبودی های جاری درحکومت افغانستان، باعث نگرانی های زنان شده است. واقعیت این است که، درافغانستان، درجهت بهبود وضع اجتماعی،فرهنگی،اقتصادی وسیاسی زنان، کمترکارشده است.اگرافغانستان در192عضوسازمان ملل متحد،بامغلستان،صومالی،بوتان،سودان جنوبی وبرما، قابل مقایسه می باشد،برمی گردد به موقعیت کمرنگ زنان درجامعه وساختارهای ناکار آمد سیاست وقدرت.

بهرحال،با وجود دشواری های ازپیش موجود دربرابرخواسته ها ونیازهای فوریی زنان درافغانستان، دومسئله به نگرانی زنان این کشور افزوده است:نخست،ناتوانی دولت درمهارتروریسم وتندروی مذهبی.دوم،بازی های لفظی با حقوق بشربویژه حقوق زنان در13 سال دوره ی حکومت ذلت بار کرزی وعقب نشینی ناتوازافغانستان.درپیوند باگذشته،برای همه روش است که،حکومت های ظاهرشاه وداودشاه، گام های کمرنگی درجهت بهبود وضع زنان برداشته بودند.چون، افغانستان را به شوروی وابسته ساختند؛درواقع،زمینه سازی کردند برای دورخ داد زیر:نخست،بقدرت رسیدن خلقی ها.دوم،خیزش های مذهبی علیه آن ها که تهاجم ارتش سرخ راببارآورده دستاوردهای کمرنگ حاصل شده برای زنان رازیرسوال بردند.

درواقع،برخورد منفی سازمان های مذهبی بویژه طالبان بامسئله ی زنان، نشان داد که افغانستان درباره ی نصف مردم خود بسیار نامهربانی کرده است.درادامه ی چنان نامهربانی های بود که، جنگ علیه تروریسم دوسیه ی طالبان والقاعده را بابرجسته کردن دموکراسی وحقوق بشربویژه حقوق زنان آن هم باراه اندازیی یک حکومت نابکار- فاسد ویک کمیسیون باصطلاح حقوق بشرزیرنظریک زن، بست.پسوند کردن دموکراسی وکمیسیون حقوق بشر برای حکومت جنگ سالارزده - مافیائی کرزی؛ درحالیکه،دربخش های هوشمند جامعه ی افغانستان تاثیری سازنده ی نداشت؛امادربخش های کم ترهوشمند آن این ذهنیت را فربه کرد که کشورشان درسمتی براه افتاده است که وضع اجتماعی همه ی مردم بویژه وضع زنان بهبود خواهد یافت.

وقتیکه، فرهنگیان وزنان افغانستان دیدند که حکومت کرزی هم درزیرسایه ی ناتوزنده است وهم حقوق بشربویژه حقوق زن نمائی می کند وهمچنان شورای ازملاهای بسیارمتعصب وپس مانده را گرد آورده است تا ازمذهب وملاگری مشروعیت گرفته مانع بازگشت طالبان شود.ازهمان زمان،روشن شده بود که وضع سیاسی- اجتماعی- اقتصادی- فرهنگی مردم بویژه زنان آن گونه که تبلیغ می شود،بهبود پیداکرده نمی تواند.روشن است.درجامعه های سنتی بویژه جامعه ی افغانستان که درآن نوسازی ازبالابزیرشکست خورده وسنت بیشترازپیش فربه شده است،حکومت خوب وکارآمد،حزب های سیاسی نوگرا،جامعه ی مدنی،جنبش زنان ورسانه های نو،می توانند هم به رواج مدرنیته / نواندیشی وهم درجهت بهبود وضع اجتماعی- اقتصادی- فرهنگی- سیاسی زنان نقش شایان ستایشی بازی کنند.

بدبختانه،حکومت جنگ سالار- مافیا- تریاک - نهادهای فاسد غیردولتی زده ی کرزی؛بجای نقش سازنده ،نقش ناسازنده ی درزمینه ی بهبود وضع زندگی ومقام زنان بازی کرد.ازپیش روشن بود که، باید چنین شود.به این خاطرکه،ترکیب ناهمسازحکومت وناتوانی کرزی وزد وبندهایش با ملاهای پس مانده - سنتی- طالبان و...نتیجه ی خوشگواری به بارنمی آورد.با اینکه، حکومت کرزی بسیار مذهب وملابازی کرد،اما کارنامه اش بیشترازهمه بزیان جامعه ی زنان افغانستان تمام شد.ازاین سبب که،بیش ازاندازه باعث فربه شدن تباه کاران وپراکندگی باسوا دان افغانستان در56حزب نام نهاد سیاسی و420 نهاد باصطلاح جامعه ی مدنی شد.برای همه پژوهش گران سنت ومدرنیسم،آشکاراست که احزاب سیاسی وجامعه ی مدنی درتاریخ مدرن دوکارزیررابخوبی انجام داده اند:نخست،بدیل حکومت ها را درصورت بروز بحران ایجاد کرده اند.دوم،حالت سنتی را کمرنگ وبرای مدرنیسم وآینده ی بهترزمینه سازی کرده اند.درواقع،درپررنگ شدن میوه ی مدرنیسم می باشد که زنان ازحالت بی خبری،انزوا وبی حقوقی برون ووارد جامعه وسیاست شده موقعیت خود راتثبیت می کنند؛  ودرصورت تثبیت شدن موقعیت آن هاست که، جامعه ی سنتی به سوی جهان نوگام برمی دارد.

برخلاف،وقتیکه، حکومت کرزی درزیرسایه ی ناتو،هم 13 سال وقت مردم افغانستان را تلف کرد وهم امکانات بی شمارجامعه ی بین المللی ودرونی برای بازسازیی اقتصادی رابه هدرداد؛ نتیجه ی این شد که، دورخ داد ناخوشایند خود نمائی کند:نخست،سیاست غرب درافغانستان به هدف اصلی اش که ریشه کن کردن تروریسم بود نرسد.دوم،تروریسم قوی ترازگذشته ضمیمه ی عملیات خود کشانه برگشت کند که کرد.اکنون که، ناتو ازنقش جنگی خود دست برداشته وتروریسم هم باگستاخی برگشته است،بیشترازهمه بخش های جامعه ی افغانستان ،زنان این کشورنگران شده اند وعلت نگرانی شان هم این است که، گمان کرده اند افغانستان باردیگربدامن طالبان افتاده آن ها را خانه نشین خواهند کرد.دراین نگرانی،موضع زنان قابل درک می باشد.باوجود قابل درک بودن موضع زنان،این پرسش مطرح است که تاچه حد امکان بازگشت طالبان وتکرارامارت تاریخ زده - قرون وسطائی شان وجود دارد؟

ازاینکه، سیاست غرب ودولت های مسلمان شکست خورده وازلیبی تا افغانستان باعث فربه شدن تندروی وتروریسم شده است، نگرانی های زنان را هم درروزجهانی زن وهم بعد ازآن باید جدی گرفت! دراین شکی نیست که، تندروی وتروریسم مذهبی بسیارفربه شده است ودراین هم شکی نیست که بیشترازهرزمان ودوره ی دیگری،تندروان وتروریستان منفورعام وخاص شده اند.موضوعی که می تواند بدورخ داد خوشایند زیرمنجرشود:نخست،تمام فرهنگیان وآگاهان مسلمان را دربرابر تند روان وتروریستان گردهم می آورد.دوم،جامعه ی جهانی بویژه کشورهای مدرن غربی را وامی دارد که ازکمک به حکومت های خود کامه ی مولد تروریسم وتند روی مذهبی دست برداشته به کمک نیروهای مترقی ازجمله جنبش زنان بشتابند.

درحالیکه،احتمال چنین تغییری درسیاست کشورهای مدرن قوی به نظرمی رسد،به این اصل نیزباید تاکید ورزید که همیشه ازیک دست صدا بلند نمی شود.به این معنا که،فرهنگیان افغانستان چه زن وچه مرد باید بسیج شوند ونشان دهند که می خواهند وارد جهان نوشوند.دراین صورت،معلوم است که دومسئله برجسته می شود:نخست،مرز زمخت میان سنت ومدرنیته / نواندیشی کشیده می شود.دوم،جمعیت زنان افغانستان جرئت پیدامی کند که تند روی دشمنان زیاد وترقی خواهی بویژه حقوق زن خواهی مورد حمایت نیروهای ترقی خواه داخلی وخارجی قرارگرفته است.باوجود این که، تندروی وتروریسم درافغانستان شاخ می زند واین روزها گرایش به داعش هم به آن اضافه شده است؛اما در13 سال گذشته باوجود بسیاری نابسامانی های اجتماعی- روانی،یک نسل نو با سواد درجامعه ی افغانستان قد برافراشته است که نمی خواهد به سوی گذشته برود.

ازاین رو،به صراحت می گویم که افغانستان دربرهه ی گذارازگذشته به سوی آینده البته بادشواری های قابل مهارقرارگرفته است.برای این که، گذارموفقانه صورت بگیرد وکمکی برای همه بویژه جامعه ی زنان کشورمانماید؛لازم است که بدومسئله ی زیربسیار تمرکزشود:نخست،حکومت داری خوب، کارآمد وآینده نگر.دوم،یک دست شدن طبقه ی آموزش دیده ونوگرای افغانستان باعزم جزم به رد گذشته گرائی ووفا داری به نوگرائی وآینده نگری.آشکاراست که، دراین زمینه، نقش حکومت خوب وکارآمد درجایگاه نخست قرار می گیرد ونقش فرهنگیان وروشنفکران چه مرد وچه زن درجایگاه دوم.حکومت خوب ازاین نگاه درمقام نخست جای می گیرد که توان وامکانات مردم وبیرونی ها را دراختیاردارد.ازاین رو،توجه فرهنگیان وروشنفکران درسمت ایجاد حکومت خوب وپاسخ سازنده ی رهبران سیاسی درزمینه،وضع زنان افغانستان را درسمتی رهنمای می نماید که امیدواربه آینده ی روشن شوند.

بادرنظرداشت گفته های یاد شده،لازم است بنگریم که چقدر عزم وآمادگی درسران دولت وجود دارد که آینده ی روشن زنان ، مادران،خواهران ودختران وطن به گونه ی درخشان جولان نماید.ازاینکه، رئیس جمهوراشرف غنی درروزجهانی زن درکابل برای زن ها اطمنان داده است که درهمه بخش های دولت حضورخواهند یافت،نشانه ی خوبی می باشد.اما درنظر، بیان بسیاری دشواری ها آسان ودرعرصه ی عمل می باشد هم گفتارهابه رفتارهابدل می شوند وهم اعتماد واطمنان خلق می کنند.اینجاست که، آینده ی زنان خوب یابد رقم می خورد! برای اینکه، وضع زنان بدرقم نخورد،انجام دوکارزیر مهم می باشد:نخست،ایجاد حکومت خوب وکارآمد وانجام دادن کارهای خوب برای زنان.دوم،به پیش بردن پروسه ی صلح باطالبان به گونه ی که آن ها نوسازی شوند نه اینکه کشوررا ازحالت نوگرائی به سوی کهنه گرائی بنام دین سوق دهند.

دراین راستا،بازهم موفقیت آینده نگری برگذشته نگری برمی گردد به عزم وپاک کاریی حکوت وعزم جزم زنان وفرهنگیان افغانستان درجهت رفتن به سوی آینده وموقع ندادن به تندروی وگذشته گرائی تا بنام دین وسنت آینده ی زنان راتیره وتارنمایند.دراین باره که، ملاهای نشسته در شورای باصطلاح علمای کرزی وطالبان تروریست وشماری ازسردسته های باندهای ضد شوروی که ازدوره ی جنگ های داخلی وحکومت 13سال گذشته به میراث مانده اند؛ در ارتباط به روز زن وحقوق زنان چه فکرمی کنند، همه می دانیم؟ بله،آن هابدون شک درگذشته زندگی می کنند ومایل نیستند برای آینده غوروفکرنمایند.درباره ی آینده فکرکردن آن به این معنامی باشد که، ازآن هابخواهیم خود راعوض کنند؛ درحالیکه، ناتوان ازاین کارمی باشند واگرناتوان نمی بودند، اسلام را اسیرطالبان،القاعده،داعش وبوکوحرام نمی کردند!

بهرحال،تاریخ افغانستان روبه پیش دارد نه روبه عقب.به این معناکه،ماچه ملا،چه عامی ،چه سیاست کار،چه فرهنگی،چه زن وچه مرد،بخواهیم یانخواهیم،روشنگری برتاریک اندیشی غالب می شود.پس،بهتراست که دین وسنت رابرای امروزترجمه وتفسیرنمائیم تازنان ازبردگی مردان نجات یابند.درغیراین صورت،جهانی شدن دربخش فرهنگ ورسانه هامفسرین دینی خود راپیداکرده تفسیروترجمه ی مورد نیازخود ازدین رابیرون می دهد.دراین رابطه،اشاره بدومسئله ی منوط به زنان ازدیدگاه قرآن،درسوره ی زنان، ضروری به نظرمی رسد:نخست،قرآن دوزنگی یابیشترازآن را به تحقق عدالت منوط ساخته است.به این معناکه،ازنظرحقوقی راه چند زنگی رابازوازنظراخلاقی مسدود کرده است.پس،با یک تفسیرغیراخلاقی ازدین،چند زنگی مردان به سراغ ستم علیه زنان رفته است.دوم،درآیه ی دیگری،قرآن برتری مردان برزنان برکارودرآمد مالی شان وابسته ساخته شده  است.اکنون که زنان تحصیل کرده ووارد عرصه ی زندگی سیاسی-اجتماعی- اقتصادی- فرهنگی شده اند،تفسیربه روزآیه های یاد شده ودیگر آیه ها کمک به ایجاد خانواده های خوشبخت ومملوازمحبت میان زنان ومردان کرده برشد وترقی مادی وفرهنگی جامعه ی ماکمک می نماید.

دراین زمینه،آشکاراست که، نقش حکومت ،فرهنگیان ،عالمان متحمل ونواندیش مذهبی  ومبارزه ی خستگی ناپذیرزنان برای کمائی کردن حقوق وموقعیت مناسب شان درجامعه،بسیارکمک می کند که مادران،زنان وخواهران سرزنده وموفقی درفردای افغانستان داشته باشیم.نقش حکومت رابه این خاطر دراول گرفتم که بدون امنیت وعرضه ی خدمات اولیه که کاردولت می باشد،هیچ برنامه وکاری دیگری چه برای مردان وچه برای زنان انجام داده نمی شود.ازسوی دیگر،درافغانستان،دولت فروریختانه شده وتازه درحال شکل گیریی مجدد می باشد.ازاین رو،ساخت،خوب کردن وکارآمد ساختن آن درافغانستان به نفع همه بویژه زنان می باشد.به این خاطرکه،هم تروریسم وهم جنگ سالاری ، ادامه ی حضورننگین وزن ستیزخود را درنبود دولت وادامه ی بحران می بینند.پس،لازم است که زنان ،مردان وفرهنگیان افغانستان دردرون وبیرون کشوردست بدست هم داده نهاد دولت را تقویت وشاخه های آن را دراطراف واکناف کشور گسترش دهند.

وقتیکه دولت ساخته وکارآمد ساخته شد،آشکاراست که دوکارزیربدرستی انجام داده می شود:نخست،تروریسم ،آشوب و تباه کاری که میراث جنگ های بلند مدت می باشند بزباله دان تاریخ واریزمی شوند.دوم،درزیرسایه ی دولت خوب وکارآمد اصلاحات درنظام آموزشی- پرورشی ودرمجموع دربینش وکنش مردم آورده نگاه مردان نسبت به زنان ونگاه زنان نسبت به مردان دیگرگون می شود.زمانیکه، ازدیگرگونی درنگاه ها ونگرش ها وکنش ها نسبت به خود ودیگران سخن می گویم،به این حقیقت آگاهی دارم که افغانستان بد نه ی اجتماعی زمختی دارد که بسیاربه کندی تغییربویژه درباره ی زنان وموقعیت شان راپذیرامی شود.با این که، بدنه ی جامعه ی مازمخت وسرسخت می باشد؛امادوعامل امید بخش ما را وامی دارد که نسبت به آینده بویژه آینده ی روشن زنان خوش بین باشیم:نخست،تندروی وتروریسم مذهبی نما که مانع تغییرات مثبت به نفع زنان درافغانستان می باشند وزورهم می گویند بسیاربد نام ومسخره شده اند.دوم،برآمدن نسل نو وفن آوری اطلاعاتی کمک می کنند که سنت گرایان چه تروریست وچه غیرتروریست به کناره ی تاریخ رانده شوند.دوتحول سازنده ی که هم آینده ی افغانستان رادرخشان می سازد وهم برای زنان موقعیتی می بخشد که بتوانند کمک به توسعه ی مادی وفرهنگی کشورنمایند.

 

 


بالا
 
بازگشت