خوشه چین

 

ازین به بعد

ازین به بعد من تصمیم گرفتم که یک چیزی بسازم ازهیچ،راه کج وپلیچ،تاکس به من نگوید،ای هیچ زبهرهیچ گردهیچ ،هیچ مپیچ،بخاطریکه هیچ وجودندارد. ریتمی باشد موزون،آهنگی باشد،زیبا،تا همه آیند درمیدان بخورند تووپلیچ وچرخ وپلیچ.میر وم ازدرون ساختارخائنانه،که درطول تاریخ،بالای مردم ما ازجانب قدرت های وقت،تحمیل شده است.

ازسکندرتا به امریکا است کارنامـه

قتل وعام،جنایت،فاجعــه،گـذرنامــــه

حمام خون،چیغ وفغــان،نالـــه زاری

به گوش رساند،قلم بدست جــهرنامه

خلقهای مان آواره،سرگردان درجهان

به کورها الفبای لمس بانوک انگشت

به نا شنوهای کشورم،نویسم کرنامه

((خوشه چین)) توتنها نیستی،دیگران 

یارانت هم نوشته اند مفصل خرنامه

اگرتلخ گویم،شنیدنش،سخت،مگرشفا دهندۀ مرض است،تلخ گفتن بهتراست ((دوستی)) که تورابه لاغراندامی،هدایت میدهد وتوسریع حرکت مینمایی کمترنزداکترمراجعه مینمایی،شیرین گفتن به تودشمنی به ارمغان می آورد. اگرحرفهای شیرین به زبان آورم وردوبدل حرفهای نمکی،تورا به چاقی وفربهی رهنمایی مینماید که همیش نزد داکتر بروی.مرضی که بی صدا درکمینت نشسته بی صدا می کشدت.میرویم ازینجا به نوشته ای که بعضیها آنرا زشت می پذیرند. نادانها:خروگرگ برسررنگ علف جروبحث داغ داشتند.خرمی گفت که رنگ علف آبی است.گرگ میگفت که نه سبزاست.دعوا تا به آنجا سرکشید،که شاه جنگل باید فیصله کند.شاه جنگل ازگرگ وخر پرسید هردو عین مطلب را دعوا روی آن جریا داشت گذارش داد که گرگ باید به زندان برود گرگ به شیرگفت که رنگ علف سبز نیست شیرگفت که بلی! سبزاست اما جزای تو این است که باخردرگفت وشنود درگیر شدی.

سرزمین مان،درطول تاریخ دست خوش نه((دست بد)) تحولات جدی آغاز ازسکندر مقدونی،حملات اعراب،حملۀ چنگیز،جنگ های سه گانۀ((افغان وانگلیس))حضور نظامی اتحاد شوروی سابق((جنگ سرد))ازدست رفتن سرز مینهای وسیع پاردریا،مشهد ونیشاپور،آنطرف خط دیورند،مشرف به سرحدهند گردید.آنچه کنون درد سر برای مردم افغانستان واقع گردیده است موجودیت ارتش بیگانه درافغانستان،هرج ومرج،بی قانونی،بیکاری،بی روزگاری،قتل های شبانه وروزان،ترورهای سازمان یافته،تحت نظردولت بی برنامه وبی سیاست،برنامه ازبیرون،سیاست تحت کنترول اجانب،جهالت برمسند،اداره همدست،دشمن کشور،ازهمه عمده تراختلافات زبانی((فارسی دری +شیعه+ایران&پشتو+سونی+عربستان+پاکستان))شعارهای مقابل تا به شکستاندن استخوانهای جامعۀ افغانی دارای غنای فرهنگی پنج هزار ساله بوده آن را به خاک یک سان میسازند.

تاکه احمق درجهـــان باشــــد مفلس در نمی ماند

به روایت تاریخ وطن،سرمایه بی نوکــــرنمی ماند

باخبرباش که نســل((عیار))نمرده است اویارعزیز

شب تاریک بی وطنان،بی روشنی تاسحر نمیماند

وضعیت جهان دررویا رویی امریکا وروسیۀ درپرتگاه نیستی

الی به رسمیت شناختن ارزشها ی طرفین برمبنی انسانیت است.تجربه به اثبات رسانیده است که بالآخره متعرض شکست مفضحانه خورده است.

وضعیت افغانستان دررویا رویی پشتون وتاجک،شیعه وسونی آنهم در وابستگی کشورهای بیگانه افغانستان را به طرف تجزیۀ حتمی رهنمود میسازد.الی به رسمیت شناختن ارزشهای انسانی وحقوق اقوام وملیت ها.بالآخره تجربه ثابت ساخته است که متعرض شکست مفتضحانه خورده است.

پس وظیفۀ نخبگان((سیاست بدون شرف نظام را ازبنیاد برهم منیزند)) براین است که هنوزدیر نشده است.درراه که روان هستید برگردید.ازبت پرستی بیرون شوید.با این مفهوم که اگرآب است زنده گی است.بحراست ماهی است.اگرآب است حیات است.

اگربرق است،همه چیزدرفعالیت است،درنبود برق((تکنیشن ها برق را درجان می اندازند))سیاست سازان کشورما میدانند،که قلب پرتپش،اجتماع هستند نمی گذارند که جامعۀ افغانی ما دیگرازفعالیت انسانی دوربمانند وروبه فعالیتها قانون جنگل بیاورند((چنانچه که همین اکنون درجریان است))همین اکنون اکثریت سیاست مداران،قبلی کشور،زمانی که درحاکمیت سیاسی چپ نقش داشتند،تقریباً چهارده سال حاکمیت را درجنگ و سازنده گی رهبری کردند. فعلاً دراروپا منتظربازگشت به امید اینکه((وطن خودرا دوست دارند)) لحظه شماری دارند.آموخته اند ازاروپایی ها،اروپایی با پذیرش هزاران درد ورنج اندوه وقربانیها بالۀخره رجوع کردند به شناخت ارزشها، به قبول کردن همدیگر.طورمثال ازجمله کشوربلجیم را مثال می آوریم، فرانسوی زبانها،هالندی زبانها،زبانها ومراسلات رسمی خودرا دارند. مکاتب ابتدایی وعالی خودرا تابه سرحد دکتورا دارند.پارلمان ها ی مرکزی ومحلی خودرا دارند.درانتخاب شغل ووظیفه طبق استعداد وتوانایی خودش ازلحاظ قانونی نه اینکه منع نیست حتی کمک هم میشود.کشورهالند یکی ازمدرن ترین پاک ترین کشوراروپا،هم ازین شیوه استفاده کرده است.هالندیها ازاستقلا لیت شاروالیها فواید زیادی بدست آورده اند ودرضمن ازدید احزاب هالندی منافع کشوری بالاترازهمه امتیازات است،طرف توجه قرارگرفته است. بالاخره درک کردند که بر تری طلبی قومی،نژادی ولسانی انسان راتابه سرحد،نمایندۀ قوم فاشست،قاتل وجنایت کاروفاجعه آفرین معرفی مینماید.

حقیقت وگــــل سرخ هردوخـاردارد

لعل وجواهر،درکنارمارواژدهاردارد

شنیدن ،وپذیرفتن،صاحب خوبختی

سرانجام مصرع دوم،درگردن تناب دارد

وطن گفت: آن فرزند که گفت منم،منم، منم،درآخیرآتشی شد که زد درخرمنم.

ما نباید کاری را انجام بدهیم که بعد ازمرگ من،اولادهای مان مجبوربه تاوان دادن مان شوند.

بخاطرداشته باشید که استبداد حس دفاع ومقاومت را در((دی،ان،ای))هر،قوم ،مذهب،رنگ پوست((انسان)) تحت ستم،زنده میسازد.زمینه های جوانه زدن ورشدآن،چون آب هوای بهاران.وابسطه به دستورزمان قرارمیگیرد.

طورمثال:چنگیزدرکشورما ن حمله کرد،قتل عام کرد((تحقیروتوهین قوم،طبقه)) بنام،موچی،چمیار،دلاک،جولا،نداف،سقاو،خطرناک تر،ازستم است.چنگیز بالآخره به سرنوشت ابدی پیوست.آنچه که ازاوباقی ماند.قصه های ناخوش آیند.اعمال نا بخشیدنی،اما تاوانش را درمراحل بعدی ازروزگاران زنده گی ((ملیت هزارۀ ما))پرداخت.اعلان شهید عبدالعلی مزاری، یک لحظه غفلت برای همیش ریسمان برسر شانه زنده گی را ادامه خواهی داد.بدبختی که تازه به دوران رسیده گان ازتجارب چیزی را درعقول وقلوب ذخیره نمی کنند درجای ستم گران،بدترازگذشته قرارمیگیرند.کشورمان شاهد،ستمگری های مذهبی بوده است،شاهد ستم گریهای طبقاتی بوده است.کشورما شاهد ستم گریهای قومی بوده است((قتل عام هزاره ها،زمان عبد الرحمن خان،به برده گی وکنیزی کشانیدن،مردم نورستان))تحت عنوان((سقاویها))زمان نادرخان وسیاست های محمد گل مهمند((هردورفتند ومردند))خلقها همدیگرخودرا می بخشند مگرفراموش نمی کنند.همین اکنون عین ادبیات،تحت عنوان دادوهمه سقاوی((تحقیر ملیت))مردمی را علیه خود به جبهه گیری جدید کشانیده است((اسمعیل یون واشرف میروند ومی میرند))آهنگ لطیف پدرام رادرگوش فلک تا به ابدزنده ساختند.کشورمان ستم سیاستهای،تک حزبی راتابه استخوان درک مینماید.تداوم زرگوییها ونشناختن ارزشها،مردم افغانستان رادرموقعیتی قرارداده است که نخبگا نش،درفیس بوک ها،میله رفتنهای خودرا به نمایش بگذارند. سیخ وکوره های کبابی وعکسهای یادگاری محافل وغیره وغیرۀ خودرا به جای مطالب سودمند بگذارند،یگان کلمات وجملات نا خوش آیند به آدرس این وآن طرف که دیگراصلاً وجود فزیکی ندارند،درجهت ایجاد فاصله، کمک نموده،دوام داربرعرض فاصله می افزاید.ولی به مطالب پایینی قطعاً توجه ندارند. پول سرکارتو کرده است خونه.

کنون وقت حساب گیری است.برای پلان گذاریهای بعدی((تازی نوآهورامیگیرد به بدو)) سرمایه دارمعامله دارخودراکاردارد.ملیاردها دالرامریکایی درافغا نستان،حساب دهی کاردارد.لقمان حکیم،ادب را ازبی ادبان آموخته بود،روباه عدالت راازکله کندن گرگ آموخته بود.صدام حسین زمانی،یک کمی با سرمایه آب ونمک شده بود،قزافی هم درسالهای 1350-الی 1353 علم برداراخوان المسلمین بود.کورنمکیهای حسنی مبارک،اوراگوشه نشین زندان کرد.اسامه بن لادن شریک منافع سرمایه درمنطقه بود. عاقبتشان چنین یک حالتی را به نمایش گذاشت.خون هزاران یمنی،دامان شاهان سعودی را لکه دارساخت.عقب گردش سیاسی ازمسیر.آنها راهم به سرنوشتی چون صدام،قزافی، وحسنی مبارک میبرد.گرداننده گان سیاست های دیروزی،شماکه ازخوان سرمایه چیزی درکف دارید.ازشما حاصل می طلبد.گناه وطن دوستان نیست،وطن دوستان رانده شدۀ دست شماها استند.  هرمرحلۀ ازانکشافات،وحشت خودرا دارد،زمانی وحشت با پاهای پیاده برای فشاردادن گلوی مردم می آمد.کنون وحشت درعصرگلوبالیزم،با سرعت نورازطریق انترنت وکامپیوترچهرۀ منحوس خودرا،جهت ترسا ندن مردم،سربریدن ها درآتش سوزاندنها نشان میدهد.سرومال وناموسش ازمن،عزت وشرفش را به لیلام بگذار.

چوپان ازگوسفندخوددنبــــــۀ کلان میخواهد

فابریکه دارازکارگرخودتطبیق پلان میخواهد

شیطان دشمن مسلمان است،درلباس اسلام

آگاه خردمندرا سرزده غول بیابان میخواهد

 ((میدیا))وسیلۀ است چون بوق وهارن موتر جهت،بیداری،هوشیاری،باحفظ ازین مطلب که نمیتوان ازغذای شب مانده دیگراستفاده کرد((سیاستهای کهن)).کنون همه سیروانکشاف،تغیروتحول،ازطریق،میدیا،کمپیوتروانترنت به صورت سرسام آور،اوضاع را تحت کنترول خود قرارداده است.وضعیت به نفع آنانی پیش میرود که سکوویا ستیژ را دراختیاردارند.ازآن موقعیت برحریف فیرمینماید.ماباید که ازتیررس،فیرحوادث جدید،خودرا گوشه کنیم وبرای بیرون رفت ازبحران جبهۀ خودرا اساس گذاری نماییم. 

 

 


بالا
 
بازگشت