دستگیر نایل

 

خونِ ناحق دست از دامانِ قاتل، برنداشت!

          وقتی در سرزمین خود با خشونت و دَد منشی، کُشتن و به آتش کشیدن یک انسان و آنهم یک دختر(فرخنده) مظلوم و مسلمان در محضر عام وصدها تماشا بین بی احساس و وجدان خفته و نیروهای امنیتی مسوولیت ناپذیر و بی تفاوت را می بینم،از آدم بودن وشهروند بودن کشورم، شرمنده می شوم.بعد در تلویزیون ها می بینم و می شنوم که یک عالم تحصیلکردهءدینی،استادِ دانشگاه وخطیب یک مسجد (ایازنیازی)هم است،این عمل وحشیانه و محاکمهء صحرایی در موجودیت حاکمیت قانون ونهاد های عدلی و قضایی را مهر تایید میزند و آنرا علامت دینداری ودفاع از مقدسات وقرآن دوستی مردم میداند وهشدار می دهد که اگر حکومت و نیروهای امنیتی به تعقیب و گرفتاری عاملان این قضیه اقدام کنند،مشروعیت واعتبار خود را از دست میدهند واین کار، بی پاسخ نخواهد ماند.شگفتی زدم میشوم واز خود می پرسم که چرا مسوولین امنیتی به تعقیب وگرفتاری این ها نیز تا کنون اقدامی نکرده اند.

 مگر نه اینست که در طول تاریخ، هر دین وآیینی همیشه توسط متولیان وپیروان خودش از پشت خنجر خورده است.القاعده،جیش محمدی، طالب،آخوند، مجاهد و داعش مگر یهودی ها،عیسایی ها و زردشتی اند؟ پیامد این بی تفاوتی مسوولین امنیتی کار را بکجا کشانیده است. درپی دفاع از فرخنده و تقبیح عمل وحشیانهء اَوباشان و رسوا کردن اعمال ملاهایی چون ملا نیازی توسط هزاران مرد و زن هموطن در داخل وخارج از کشور،این ملا های مزدور وجیره خواران استخبارات بیرونی با سراسیمگی دست بکار شده وهر روز اجتماعات و گرد همایی هایی تشکیل می دهند و بجای انکه از خانواده ء فرخنده و مردم افغانستان عذر خواهی کنند،دست به کار های فتنه انگیزانه و تقبیح و کافر عنوان کردن نهاد های جامعهء مدنی ورسانه ها می زنند. 

 نهاد های امنیتی وحکومت وحدت ملی باید اهمیت مساله را درک کرده به تعقیب وگرفتاری محرکین و دفاع کننده گان این جنایت را به محاکمه بکشاند.و نگذارد کار به جاهای باریک کشانیده شود و اوضاع از کنترول خارج گردد.درکشوری که سردمداران دموکراسی حضور سنگین دارند وآهنگ حاکمیت قانون با صدای بلند خوانده میشود، محاکمه ء صحرایی کردن یک انسان بیگناه وانهم بوسیلهء جوانان خون گرم وقلدر و جاهل و بیخبر از ارزش های دینی واقعا شرم آور است.  

ملا نیازی که خط فکری واعتقادی اش تا دروازه های طالبان والقاعده وداعش می رسد ومعافیت جرمی از دولت وقت هم دارد وحالا که صدای پای داعش وآهنگ مذاکرات دولت وحدت ملی با طالبان هم بگوشش طنین انداز است، چرا باید خوش خدمتی نکند و تاءویلاتش از قران و دین، بقول اقبال لاهوری، خدا و جبرییل و مصطفا را به حیرت نیندازد؟  باری ازقلم یکی ازعلمای دین که دیدگاههای نو وروشنگرانه نسبت به دین ودین باوری دارد،خوانده بودم: «....لازمهء عبور از دوزخِ نا فهمی ها و کژ اندیشی ها، چراغان کردن راه تاریک اندیشی هاست و جلوگیری کردن از دین فروشی ها و بستن پُل های ارتباطی متولیان، ملا ها و زاهدان ریا کار است که از دین و قران، ابزاری برای استفاده های شخصی ومنفعت فردی میسازند...»

همین امروز در برگهء فیسبوک خواندم که صد ها جلد قران از یک زباله دان پر از گِل ولای که سوخته ومندرس شده است را در ریاض، پایتخت عربستان سعودی بیرون کشیده اند اما آّب، از آب تکان نخورده است مگر ما، کی هستیم که خود را قیَم دین و قران میدانیم؟ این عملکرد های وحشیانه ودد منشانه نشانهء دینداری ماست ویا علامت بربریت وجهالتِ ما!!

 دی شیخ با چراغ همی گشت گِرد شهر 

کز دیو و دَد ملولم و، انسانم ارزوست  (مولانا ) 

 نظامی گنجوی،در باب این گونه ملا های تاویل ساز وکژ اندیش چنین هشدار میدهد:

 دینِ  ترا، در پَی  آرایش  اند        در پَی آرایش و پیرایش  اند

بسکه ببستند براوبرگ وساز       گر تو بیایی، نه شناسیش باز

 بازَکش این مسند از اسوده گان    غسل دِه این مُنبر از آلوده گان    

مارچ 2015 _ لندن   ا

 


بالا
 
بازگشت