نداي وطن

 

دريغا و دردا كه وطنم در قيد وبند غولان است هنوز،

ظلم واستبداد بر خلق ما بيكران است هنوز.

دزد ومافيا است حاكم بر سرنوشت اين وطن،

چال ونيرنگ وفريب، شيوه كارشان است هنوز.

طالب وداعش زنند دست به كشتارو وحشت در وطن،

چونكه دولت مافيايي، بيغم وبي پرواست هنوز.

سنگسار شود دُخت وطن، زدست طالب وداعش،

دين ومذهب است آله دست اين تندروان هنوز.

زدست اين همه خرافات و كهنه پرستان وطن،

وطنم پر زفساد و عقبمانده ترين كشور دنياست هنوز.

اي وطندار! برخيز وببين اين ظلم واستبداد را،

دركوچه و پسكوچه وطن ، مردم به فغان است هنوز.

حاكمان دزد وبي فرهنگ دگرندارندجز اين خواب وخيالي،

كه اندوزند زرو سيم برحسب چورمال ومنال مردم.

كارنيست و جوانان در جستجوي كار سرگردان هنوز،

بنگر كه حال مردم بيچاره ما بد تر از ديروز است امروز.

اجنبيان همه برند سود فراوان ز وضع موجود وطن،

امريكاوغربيهادرفكرو خيال پلان استراتژيك شان است هنوز.

وطن سوزد ز آتش جنگ وانتحار نابخردان،

بيا وبنگراينجا كه سوزندفرخنده ها ورخشانه ها هنوز.

كنم ناله وفغان زدست اين وضع رقتبار وطن،

كه كَشند به تيغ سر و گردنِ بيگناهان هنوز.

شلاق و سنگ خورد بر فرق انسان آزاده وطن،

كه سياه دلان كور وبي فرهنگ دارند دست آزاد هنوز.

كجا كنند توجه به آه و ناله و زُجه اي بيگناهان،

كه فرهنگ ظالمان و كهنه پرستان پا برجاست هنوز.

بيا اي هموطن، ببين حالت زار اين وطن،

نباشد ما را زيب آن كه باشيم بي پروا هنوز.

تفرقه اندازي مليت پرستان ومذهبگرايان اين وطن،

بسوزد سرا پا هست وبود اين ديار هنوز.

مام وطن دارد اين ندا بر مردمان عقل وخرد،

كه راه نجات اين وطن اتحاد و اتفاق است هنوز.

م. كارگر ١٠ نوامبر ٢٠١٥

 

 


بالا
 
بازگشت