محمدعوض نبی زاده

 

بی‌اعتنایی رهبران حکومت درجشنواره ی فرهنگی سارک

 

سارک سازمان همکاری کشورهای جنوب اسیا اولین باردر سال1980 توسط ضیانور رحمان رئیس جمهور وقت بنگلادیش مطرح ودر اپریل سال 1981 وزرای امور خارجه هفت کشور حنوب آسیا به منظور تأسیس یک اتحادیه تجاری در کلمبو پایتخت سریلانکا گردهم آمدند. ودر سال 1983م رهبران هفت کشور(بنگلادیش، هند، سریلانکا، نپال، پاکستان، مالدیوو بوتان) طی نشستی در دهلی نو با نشر اعلامیه ی این اتحادیه را پذیرفتند و در 8 دسامبر سال 1985 میلادی،سارک  توسط کشور‌های هند، پاکستان، بنگلادش، سریلانکا، نپال، مالدیف و بوتان تاسیس گردید . افغانستان در ماه  نوامبرسال  2005 به عضویت ناظر و درماه آپریل 2007 افغانستان به عنوان هشتمین عضو سارک پذیرفته شد. سازمان سارک با حفظ استقلال و تمامیت ارضی و حاکمیت ملی کشورهای عضو، به منظورهمکاری میان کشورهای عضو در بخش‌های گسترش روابط، فقرزدایی، برپایی مناسبات منطقه‌ای و گسترش مبادلات آزاد تجاری ، توسعه زراعت ، دامداری، مخابرات، اطلاعات،‌انرژی، محیط زیست ،توسعه زیرساخت‌ها وبخش‌های جهانگردی و مبارزه با تروریسم،جلوگیری از قاچاق مواد مخدر و قاچاق زنان و کودکان ایجاد گردیده است .

در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران، چين، جاپان، ميانمار، كوریای جنوبی، استراليا، آفريقا، جزيره موريس، ایالات متحده امریکا و اتحاديه اروپا ، اعضاي ناظر در اين اتحاديه میباشند.مقر سازمان سارک در شهر کتمندوی کشور نیپال موقعيـت دارد این سازمان در برگیرنده کشور‌هایی است که مجموع جمعیت آن‌ها قریب به 5/1 میلیارد نفر میرسد .هزینه ی سازمان سارک توسط کشور های عضو و جاپان عضو ناظر سارک ، تمويل میشود.سال گذشته هیاتی از این سازمان به بامیان آمد و ولایت باستانی بامیان را به عنوان پایخت فرهنگی سازمان سارک برای سال 2015 انتخاب نمودند .از انجائیکه  ولایت باستانی بامیان سه تمدن زرتشتی، بودایی و اسلامی را در تاریخش دارد وبزرگترین تندیس‌های ویران شده بودا، شهرهای تاریخی غلغله و ضحاک، بند امیر و دیگر اثار تاریخی نهفته در دره‌های پر خم و پیچ بامیان وجود دارند.بامیان در گذشته مرکز راهبان و روحانیان بودایی بوده. وبسیاری از آموزه‌های بوداییان روی دیواره‌های مغاره های باقی مانده که از صدها سال قبل در انها حکاکی  شده است.

تندیس های کهن صلصال و شهمامه که قرن ها سنت های کهن راهبان بودایی را حکایت می کرد اما تروریسم و اردوی جهل و تعصب خواستند نمادهای اصالت انسان را نابود که  با تخریب آن، در واقع انسان و ارزش های انسانی را نشانه رفت .این دو تندیس به بلندای ۵۳ و ۳۵ متر، در کنار مجموعه‌ای از بناهای تاریخی قرار گرفتند که  تندیس کوچکتر در سال ۵۰۷ میلادی و تندیس بزرگتر در سال ۵۵۴ میلادی ساخته شده ‌است. مردم بامیان در طول تاریخ مدافع شهر و دیار خود بودند که  حملات سرداران عرب مسلمان به بامیان و تخریب مغاره ها و تندیس های بامیان و غنیمت گرفتن طلاهای منبت شده بر نوشته ها و صور تندیس ها، حملات صفاریان به این شهر، حمله اردوی چنگیزخان به بامیان و کشته شدن نوه چنگیز به دست مدافعان بامیان، و حمله سرداران غزنی به این شهر نمونه های روشنی از تاریخ پور بار مردم بامیان است . زیرا در طول تاریخ جفاهای نابخشودنی بربامیان  روا داشته شده که ویرانههای شهر غلغه و پیکر فروریخته بوداها، گویای غربت و محرومیت دیرپای این شهر تاریخی و تمدنی است.

بامیان به عنوان اولین پایتخت فرهنگی سارک در اوائیل ماه جوزای سال  1394 شمسی طی محفلی رسمی با حضور مهمانان داخلی ونمایندگانی از کشورهای سریلانکا، بنلگه دیش، هند، پاکستان، بوتان و سایر کشورهای عضو سازمان سارک،  در شهر بامیان افتتاح و این جشنوارۀ که شامل هشت برنامۀ فرهنگی در دو روز در شهربامیان و بندامیر ودوشب فرهنگى شامل شعر و موسيقى، بود تجلیل بعمل امد.در لحظات پایانی جشنواره ی فرهنگی ، خانم لیانگ هانگ و همسرش ژانگ ژینگ یو، زوجی چینی مجسمه تخریب شده 53 متری  بودای بامیان را توسط نورافگن تصویر سه‌بعدی به نمایش گذاشت که مجسمه‌های بودای تخریب شده، ‌اکنون به کمک پرودکشن سه‌بعدی یا همان هولوگرام دوباره زنده شده‌اند. این مجسمه‌ها که روزی سمبول و نماد کارهای هنری تاریخ بشر بود، دیگر به صورت فیزیکی وجود ندارند ولی با نورافکنی سه‌بعدی خاطره آنها در یادها زنده می‌شود و از فراموش شدن تاریخ در این منطقه ی از جهان جلوگیری خواهد شد.

                       
                    

       تصویر سه‌بعدی بجایگاه بودای بزرگ که بوسیله  نورافگن توسط زوج چینی در هنگام  نمایش دیده میشود

باآن‌که چهارده سال از تخریب این دو مجسمه‌های بامیان  می‌گذرد، علی‌رغم اعلام آمادگی برخی از کشورها برای بازسازی این مجسمه‌ها، دولت افغانستان تاکنون تمایلی در این زمینه از خود نشان نداده است حالا برپایی جشنواره فرهنگی سارک این فرصت را فراهم آورده که بهترین استفاده به منظور توسعه ولایت بامیان صورت گیرد تا دولت افغانستان و همکاران بین المللی برای تغییر سیمای بامیان و متناسب سازی آن با شرایط امروزی، وارد عمل شوند .  برای دولت مردان افغانستان  آزمونی است که با جلب حمایت کشورهای عضو سارک در امر بازسازی و محرومیت زدایی بامیان و تبدیل آن به یکی از مناطق مهم گردشگری کشور مبذول دارند: برنامه های کاری  دولت باید  در بخش بازسازی و نوسازی، اعمار میدان هوایی بامیان ، تکمیل پخته کاری سرک ها از دو مسیر پروان ومیدان وردک  الی بامیان وسرک بند امیر، هرچه زود تراجرا ئی شود. اگر، بازسازی آبدات تاریخی چون تندیس های بودا، مرمت سازی مغاره ها، بازسازی قلعه های آهنگران و ضحاک،انجام شوند زمینه ی سرازیر شدن گردشگران داخلی و خارجی را در بامیان فراهم خواهد کرد.

بی‌میلی و عدم حضو ر رهبران حکومت وحدت ملی  در این مراسم را باید نوع بی‌اعتنایی مقام‌های حکومتی  دانست  در حالیکه جشن سارک یک جشن ملی و تاریخی همه ی مردم افغانستان  بود وانتظار می‌رفت که در این جشنواره  فرهنگی  ریس جمهور و یا حد اقل ریس اجرائیه  اشتراک و سمینار علمی روی جایگاه تاریخی و فرهنگی بامیان با سهم گری مورّخان، استادان دانشگاه‏ ها، نویسندگان و فرهنگیان افغانستان و کشورهای دیگر برگزارتا  در باره ‏ی جایگاه تاریخی بامیان بحث آکادمیک می نمودند وازین طریق حمایت بیشتر اعضای سارک بخاطر باز سازی بامیان جلب  میشد  امّا چنین نشد. زیرا آقایان اشرف غنی و عبدالله به جای خودها  اقایان سرور دانش و محمد محقق از مقامات هزاره تبار را فرستادند وهیچ  فرهنگی ‌ای، از ولایت‌های دیگر نیز در ین جشنواره حضور نداشت رهبرا ن حکومت خواستند که سارک را در محیط خودش محدود نگه دارند و جنبه قومی بخشیده از اهمیت تاریخی و فرهنگی آن بکاهند.

از انجائیکه حکومت ها رفتنی، اما خاطرات سیاست مداران صادق و پرکار ماندنی است ؛گرچه حالا حکومت حزب دموکراتیک خلق افغانستان به تاریخ پیوسته است  اما هیچ کسی شایستگی" سلطانی علی کشتمند "را در یک کشور در حال جنگ فراموش نمی کند که  بیش  ازیک دهه در مقام صدارت و وزارت لیاقت خود را نشان داد و این خود سرمایه بزرگ سیاسی برای یک قوم در حاشیه قدرت است .

 در حالیکه در طول پانزده سال گذشته نزدیک به ده وزیر از سوی اقایان خلیلی و محقق در دولت اقای کرزی معرفی شدنداما بعد از ختم وظیفه همگی شان به یک چهره مطرح سیاسی تبدیل نگرديدند. حکومت وحدت ملی هم رفتنی است ولی در جمع رهبران حکومت وحدت ملی تنها آقای دانش است که در چوکات قانون و بدون سروصدا در حد صلاحیت های خود عمل می کند. اگراقای دانش  این گونه  به پیش رود در آینده جایگاه موثری در سیاست  خواهد داشت.گرچه  انتقاد های فراوانی علیه کم کاری آقای دانش صورت می گیرد و شاید هم وارد باشند ولی حکومت کردن یک غیر پشتون در حلقه نامتجانس حکومت وحدت ملی که وی حضور در هرم سیاست را تجربه می کند کارساده ی نیست.در حکومت انحصار گرای قبیلوی افغانستان داشتن یک مقام تشریفاتی برای هزاره ها که بارها منجر به "حکومت گریزی" گردیده است که نمونه  ی آن فرار دو چهره مطرح هزاره ها، آقایان محمد محقق ورمضان  بشردوست از دولت آقای کرزی که کار در وزارت را نیمه رها کردند اما اقای خلیلی با تمام کم کاری ها و فرصت سوزی ها ده سال کامل خود را در ارگ نگهداشت و سنت حکومت گریزی هزاره ها  را گسست، بااینکه شرایط کاری و صلاحیت هایش محدود بود.

بیست وهشتم - ماه – جون – سال - 2015

 


بالا
 
بازگشت