په اروپا کی دمیـشـته افغانانو د تولنو فدراسـیون

   فدراسـیون سازمانهای پناهندگان افغان در اروپا

Federation of Afghan Refugee Organizations in Europe         


 

نقش ترجمان در اجراآت پناهندگی

۱۴ فبروری۲۰۱۶

ورود تعداد زیاد پناهجویان افغان به اروپا بازهم توجه انجمنهای پناهندگان وبرخی رسانه های افغانی را به وضع پناهجویان، عناصرمتشکلهٔ اجراآت پناهندگی ونقش افرادمسلکی ذیربط چون وکیل مدافع وترجمان  درین پروسه جلب کرده است. فارو بحیث فدراسیون سازمانهای پناهندگان افغان در اروپا، میکوشد معلومات متکی برتجارب پناهجویان سابقه را درچوکات قوانین نافذه  در اروپا، به پناهجویان تازه وارد هموطن ما تقدیم نماید. به همین سلسله این بار معلومات مختصر در مورد نقش ترجمان وعلل اشتباهاتی که درترجمه صورت میگیرد، بپردازیم. دلیل انتخاب این موضوع حالت سردرگمی پناهجوی تازه وارد درکمپ هاست. پناهجو در کمپ با انواع افواهات و مشوره های مواجه میگردد که ازسایرپناهجویان می شنود. هرکس برداشت یا تجربهٔ شخصی خوددررابطه با ادارهٔ امیگریشن، وکیل مدافع، مؤسسات رضاکاران که پناهندگان را کمک میکنند وترجمانها را بحیث برداشت خود نه، بلکه بحیث حقیقت مطلق به دیگران انتقال میدهد. هرگاه پناهجو این نوع اطلاعات را بپذیرد، مصاب به شک وتردید وبی اعتمادی در مورد مؤسسات و اشخاصی میشود که درپروسهٔ پناهندگی با آنها سروکار دارد. اگر پناهجو نه به وکیل خود اعتماد کرده بتواند، نه به ترجمان ونه به رضاکارانی که هدفی جزکمک به پناهجوندارند، خود را در یک محیط مشوک می یابد وسلامتی روانی اش درخطر می افتد. بهمین سبب انتشارمعلومات دقیق و مبتنی برقوانین ومقررات اداری وپناهندگی اروپا  برای دادن حس اعتماد به محیط برای پناهجو از اهمیت زیاد برخوردار میباشد سطورذیل به معلومات درمورد ترجمان اختصاص یافته است. بزودی نوشتهٔ در مورد نقش وموقف حقوقی وکیل مدافع به پناهجویان تازه وارد افغان تقدیم خواهد شد.

پناهجو شخصیست که بنا به خطری که متوجه حیات وآزادی اش میباشد، ازکشورخود بیک کشوردارای زبان، کلتور وعنعنات دیگرپناه میبرد. دادن حق اقامت ناهندگی درحیطهٔ صلاحیت دولت میزبان قرار دارد. برای اقناع مقامات پناهندگی کشور میزبان باید پناهجودلایل مجبور شدن به ترک کشور بومی خویش را به زبان رسمی کشور میزبان توضیح کند. پناهجویان اکثرأ به زبان رسمی کشور میزبان صحبت کرده نمتوانند و برای افهام وتفهیم به ترجمان نیاز دارند ولی خود توان پرداخت حق الزحمهٔ ترجمان را ندارند. اما درچنین حالات دول عضواتحادیهٔ اروپا مکلف به استخدام ترجمان برای پناهجو میباشد. 

حق داشتن ترجمان در قانون: 

در بند سوم جزء (و) مادهٔ ۱۴ میثاق بین المللی حقوق مدنی وسیاسی (۱۹۶۶) چنین میخوانیم: ((اگر(شخص) زباني‌ را كه‌ در محکمه‌ تكلم‌ مي‌شود نمي‌فهمد و يا نمي‌تواند به‌ آن‌ تكلم‌ كند يك‌ ترجمان‌ مجاناً به‌ او كمك‌ كند . ((

دول اروپایی محتوی بند سوم مادهٔ ۱۴ میثاق مذکور را در قوانین داخلی خویش داخل نموده و به اساس آن اصول عمومی اداره و اصول محاکمات اداری، مدنی وجزایی در هردو سیستم حقوقی اروپا (رومنو-جرمنیک وکامن لا) حق  هر فرد را برای افهام وتفهیم به زبان مادری اش واز طریق ترجمان، حین اجراآت متعلق به او در یک اداره یا محکمه برسمیت شناخته اند. این حق در کشورآبایی ما افغانستان نیزتوسط قانون اجراآت جزایی(۳۰ جدی ۱۳۹۲) در مادهٔ هفتم تضمین شده است. این ماده که حقوق مظنون، متهم و مسؤل حق العبد در مراحل تعقیب عدلی را مسجل ساخته درجزء دهم خویش حق داشتن ترجمان را برای فردیکه به آن نیاز داشته باشد، تضمین میکند.  قوانین متذکرهٔ فوق پیش بینی نموده اند که درصورت ضعف بُنیهٔ مادی فرد مذکور، دولت مکلف به پرداخت حق الزحمهٔ ترجمان میباشد. به پیروی از همین وجیبهٔ قانونی ادارات مؤظف به بررسی درخواستهای پناهندگی ومحاکم ذیربط  برای پناهجوترجمانی را که به زبان مادری پناهجوو زبان کشور میزبان مسلط باشد، دعوت میکنند، تا حین مصاحبه ویا درجریان نشست محکمه برای پناهجو ترجمه کند. ترجمانها مأمورین ادارهٔ امیگریشن یا محاکم نبوده و شغل آزاد (دارالترجمه) دارند. صرف در مواقع ضرورت برای ترجمه به دفتر امیگریشن (مهاجرت) و یا محکمه دعوت شده و مطابق ساعات کاری که انجام میدهند، پول دریافت میکنند. 

قانون ترجمان را مکلف به ترجمهٔ دقیق وحتی الامکان کلمه به کلمهٔ سخنان پناهجو میسازد. هرگاه ادارهٔ مهاجرت ویا قاضی محکمه احساس کنند که ترجمهٔ ترجمان چیزی بیشتر یا کمتر از کلمات گفته شده توسط پناهجو است، برای رفع شک خود درمورد متن ترجمه شده، سوالات بیشتری از پناهجو میکنند. ترجمانها هیچگاه نمیخواهند درین تنگناه گرفتارآیند و منبع عاید ونفقهٔ خانوادهٔ خود را از دست بدهند. بهمین جهت میکوشند وجیبهٔ قانونی خود را درنظر گرفته وبه ترجمهٔ دقیق کلمات پناهجو بپردازد. ترجمان های رسمی که اسم شان در راجستردولتی ثبت است، باید قبل ازثبت شدن به پیشګاه محکمهٔ سوگند یاد کنند که درترجمه امانتداری را رعایت نموده غیرجانبدار خواهند بود. ترجمانهای راجستر نشده نیز قبل شروع هربار ترجمه در محاکم، از جای خود بلند شده وسوگند امانتداری وغیرجانبداری را ادأ میکند. با ادای این سوگند ترجمان دربرابر قانون از عملکرد خویش جوابده میباشد.

چرا بعضأ  ترجمه  اشتباهات میداشته باشد؟  

ترجمه بذات خود کار ساده نیست. اما ممارست وتمرین روزمره ترجمان را قادر به این امر مهم میسازد. طوریکه در فوق ذکر شد، ترجمان باید هم به زبان مادری پناهجو وهم به زبان کشور میزبان حاکم باشد. بهترین حالت اینست که زبان مادری ترجمان وزبان  مادری پناهجو عین زبان باشد درپهلوی زبان آشنایی با کلتور، عنعنات، ترمینولوژی رسمی، سیستم اداری وقضایی کشوراصلی پناهجو برای ترجمان ضروری میباشد. اگریکی از این شرایط موجود نباشد، احتمال بروزاشتباهات درترجمه بوجود می آید.

 اصولأ پناهجوی افغان مستحق داشتن یک ترجمان که همزبان اوبوده  وبرزبان رسمی کشور میزبان تسلط کامل داشته وحایز سایرشرایط فوق الذکر باشد، است. تا بیست  سال قبل درسطح اروپا تعداد ترجمانهای افغان از ده ها ترجمان تجاوز نمیکرد اما تعداد پناهجویان زیاد بود. آنگاه از ناچاری، برای  پناهجویان افغان ترجمانهای ایرانی  دعوت میشدند. اکنون صدها ترجمان افغان در سطح اروپا وجود دارند. اصولأ دیگر نیازی به دعوت ترجمانهای ایرانی نیست. اما با آنهم در بسیاری کشورها کماکان از ترجمانهای ایرانی برای پناهجویان افغان استفاده میشود. عدم آشنایی ترجمان غیر افغان به بخشی از لغات،  اصطلاحات، رسوم، عنعنات، شرایط محیط زیست وباریکی های زبانی وفرهنگی افغانها منبع مشکلاتی برای پناهجویان افغان است. اکنون این سوال مطرح میشود که اگرافغانها با ترجمانهای غیر افغان مشکلات افهام وتفهیم دارند، چرا همین مشکل خود را به مامور امیگریشن یا قاضی محکمه نمیگویند؟ پاسخ این موضوع را درچهار نکته باید جستجو کرد: نخست اینکه وقتی از پناهجویان افغان در هنگام درخواست پناهندگی پرسیده میشود زبان مادری شان چیست، انکه کم سواد است میګوید فارسی حلانکه فارسی نام زبان ایران بوده وزبانهای رسمی وتاریخی افغانستان دری و پشتو میباشند. کمپیوتر ها در اروپا برای پناهجوی که زبان خود را فارسی بگوید، ترجمان ایرانی جستجو میکنند. ثانیأ پناهجویان افغان از اینکه حق رد کردن ترجمان را دارند، خوب مطلع  نیستند. ثالثأ پناهجویان افغان ترجمان را ماموردولت فکر میکند وبا ترسی که اکثرافغانها از ظلم مامورین فاسد اکشور خود دارند، جرآت نمیکنند ترجمان را رد کنند. رابعأ برخی ترجمانهای غیر افغان وبرخی مامورین امیگریشن پناهجو را تهدید به تعویق چندماههٔ امور پناهندگی اش نموده مجبور به گذاره با ترجمانی میسازند که افهام وتفهیم با او بطور مطلوب پیش نمیرود. این ظلم بزرگی به حق یک پناهجو است. فقدان آگاهی پناهجو از حقوق اش ویرا وادار به گردن نهادن به این ظلم میکند. یکبار که اساس دوسیهٔ پناهجویی غلط گذاشته شد، اصلاح بعدی آن اګر ناممکن نباشد، مشکل است.

 لازمست به سه سوال اساسی درین رابطه جواب بدهیم:

۱- آیا حق دارم ترجمان را رد کنم؟ بلی. قانون دولت میزبان را مکلف به تهیهٔ ترجمان برای پناهجو ساخته که از طریق او افهام وتفهیم درست با مامور امیگریشن یا قاضی صورت بگیرد.بنابرین درصورتیکه افهام وتفهیم بشکل درست صورت نگیرد وپناهجو به مامور یا قاضی واضحأ بگوید که با ترجمان مذکورمشکل افهام وتفهیم داشته، حرفش را نمی فهمد ومیخواهد برایش ترجمانی دیگری تهیه شود که زبان مادری اش را صحبت کند، مامور یا قاضی ناگزیربه جستجوی ترجمان دیگری که زبان مادری پناهنده را صحبت کند، می افتد. در قسمت دری وپشتو تبدیل ترجمان کار مشکل نیست زیرا ترجمانهای این دو زبان زیادند. مامور دو انتخاب دارد: یا ترجمان را تبدیل میکند یا مصاحبه را به تعویق می اندازد.

۲- آیا به تعویق افتادن مصاحبه یک مشکل بزرگ است؟ هر پناهجو میخواهد به زود ترین فرصت ممکن جواب مثبت بگیرد. ازین لحاظ به تعویق افتادن مصاحبه خوشایند نیست. اما ادامه مصاحبه با ترجمانی که پناهجوسخنانش را نمی فهمید، هیچگاه برایش جواب مثبت ببار آورده نمیتواند. پس تعویق مصاحبه بهتر از ادامه مصاحبه با ترجمانی میباشد که در افهام وتفهیم همرایش مشکلات موجود باشد. دیر رسیدن بهتر است از نارسیدن.

۳- آیا ترجمان مامور دولت است؟ آیا ترجمان میتواند برایم جواب رد بدهد؟ نخیر. ترجمان مامور دولت نبوده یک شخص دارای حرفهٔ آزاد ترجمانی میباشد. ترجمان مثل وکیل مدافع در برابر حق الزحمه برای دولت کارمیکند. اما نه ترجمان در تصمیمگیری درقسمت قبولی یا رد پناهجوسهم دارد ونه وکیل. یگانه مرجع تصمیمگیری در قسمت درخواست پناهندگی شما ادارهٔ امیگریشن میباشد. مامورینی که با شما مصاحبه میکنند ودر قسمت شما فیصله میکنند، مامورین ادرهٔ امیگریشن میباشند. نام این ادره در  کشورهای مختلف اروپایی فرق میکند. اما همه عین وظیفه را اجرأ میکنند.

شیوهٔ کاردول اروپایی در رابطه با به کار گماشتن ترجمانها:

فارو درین زمینه بکمک انجمنهای عضو خویش مطالعاتی بعمل آورد. بصورت عموم دول اروپایی از همان شیوهٔ کهنه وفرسودهٔ چند دهه قبل استفاده میکنند. این شیوه محصول زمانیست که هنوز کودتای خانمانسوز هفت ثور ۱۳۵۷ در افغانستان صورت نگرفته بود و افغانها بندرت به اروپا می آمدند. ان عدهٔ کم هم عمدتأ برای تحصیل وعده ای هم برای تجارت عازم اروپا میشدند. ازافغانستان عدهٔ انگشت شماری که متشکل از آدمهای سرشناس وبقایای  خانواده های شاهی که سلطنت شان ملغی شده بود، با پناه سیاسی در اروپا میزیستند. ایشان هم به زبانهای اروپایی آشنایی داشتند وضرورتی به ترجمان نداشتند. بدیترتیب زبانهای افغانستان شامل لیست زبانهای مروج ترجمه برای خارجیها در ادارات ومحاکم اروپایی شامل نبود.

امروز  بیش از سه صد هزار افغان در اروپا زندگی میکنند اما برخی کشورهای اروپایی هنوز هم همان شیوهٔ کار قدیمی خود را دنبال میکنند وفراموش میکنند که امروزه جامعهٔ افغانها در اروپا به یک واقعیت انکار ناپذیر مبدل شده است. کشور های اروپایی از جهت برخورد شان با زبانهای ملی ما به دو کتیگوری تقسیم میشوند:

۱- کتیگوری دول اروپایی که هویت زبانی افغانها را نادیده میگیرند: این کتیگوری دولی را دربر میگیرد که در ردیف زبانهای قابل کابرد درادارات خود برای خارجیها، زبانهای ملی ما را اصلأ شامل نساخته اند: تعداد این کشورها کم نیست. کشورهای بزرگی چون  آلمان، انگللستان وفرانسه هم هنوز قادر به درک تفاوت بین فارسی ودری نشده اند. بطور مثال در کشور انگلستان هنوز هم مرکزخدمات زبانی (onLanguage sevices Corporati AVAZ)که به مقامات پولیس، امیگریشن ومحاکم ترجمان میفرستد، جدولی بنام (Language Identification Guide) یا رهنمای معرفی زبان را تهیه نموده که در آن گویا همه زبانهای  که معمولأ خارجیها در دفاترپولیس، محاکم وسایر ادارات بکار میبرند، شامل است. همین جدول به پناهجونشان داده میشود تا در آن زبان مادری خود را نشان بدهد. زبانهای رسمی افغانستان درین جدول ګنجانیده نشده است. بعبارهٔ دیگرهویت زبانی ما توسط این مرکزنادیده گرفته شده است.  زبان کمی آشنا برای پناهجوی افغان درین جدول فارسی است. بدین ترتیب هر پناهجوی افغان مستقیمأ با ترجمانهای ایرانی سروکار پیدا میکند. حتی درجدول رهنمای انتخاب زبان متعلق به سازمان مددگاران اجتماعی ( UK Refugee Council) هم زبان دری وجود ندارد وبنابرین پناهجویان دری زبان به ترجمانهای فارسی حواله میشوند. یگانه جدول رهنمای انتخاب زبان که دری در آن شامل است متعلق به SNW Healthcare interpretation Centre یا مرکز ترجمانهای شفاهی خدمات صحی مبیاشد.  وضع کشورهای شامل این کتیگوری واقعأ تأسف آور و مستلزم تغیر میباشد. برای تغیر درین ساحه بخصوص خود افغانهای پناهجومیتوانند نقش بسیار موثرداشته باشند. بطور مثال زمانیکه جدول اولی  برایشان نشان داده میشود، بگویند که زبان مادری شان درین جدول شامل نیست. وزبانشان دری یا پشتو میباشد. چون پولیس، امیگریشن ومحاکم مکلفیت قانونی دارندتا برای پناهجو ترجمان پیدا کنند، درصدد اصلاح جدول و پیدا کردن ترجمانهای این دو زبان میشوند.

۲- کتیګوری کشور های که لیستهای بنام زبانهای ملی ما دارند ولی تفاوت آن با زبان کشورهای همسایه را نمیفهمند. و دری را قصدأ با فارسی مزج میکنند: عدهٔ کمی از کشورهای اروپایی شامل این کتیگوری اند. مثال گویای این کتیگوری دولت هالند است. در هالند از ۶ سال بدینسو حرفهٔ ترجمانی تابع قانون خاص یعنی ((قانون ترجمانهای شفاهی و تحریری رسمی)) شده است. مطابق به این قانون راجسترترجمانهای رسمی ایجاد شده است. در راجسترمذکور برای زبانهای دری و پشتو لیستهای خاص وجود دارد. صرف بعد ازداشتن سطح تحصیلی بالا و اسناد تحصیلی وکاری در رشتهٔ ترجمانی وادای سوگند امانتداری وغیرجانبدار بودن درترجمه، یک شخص میتواند شامل راجستر شود. ترجمان راجستر شده باید بصور پیوسته دانش حرفوی را بالا ببرد. درغیران بهد از ۵ سال از لیست خارج میگردد. با وجود همین شرایط مشکل خوشبختانه افغانها به تعداد نسبتأ خوب شامل لیستهای دری و پشتو اند. اما میراث چند دههٔ گذشته که در آن دری وفارسی بحیث یک زبان تصور میشد، هنوزهم برسر نوشت پناهجویان سایه افګنده است. در لیست دری یکعدهٔ زیاد ترجمانهای ایرانی هم شامل اند. شاخهٔ هالندی فارو که بنام FAVON یاد میگردد، تلاش زیادی بخرج داد تا این حالت اصلاح گردد. متأسفانه نظرمستشرقین قرن ۱۹ که براساس امیال استعماری شان دری را یک دیالکت فارسی معرفی نموده اند هنوزهم برشانهٔ محافل علمی هالندلنگر انداخته ومانع از آن میشود که با دید واقعأ علمی وبا درس آموزی از تجارب روزمره  به تفاوتهای زبان گفتاری دری که متأثراز کلتور وسایرزبانهای موجود در افغانستان میبشد وزبان گفتاری فارسی که متأثرازفارسی پهلوی وترکی میباشد، ببینند. البته مطابق یک فیصلهٔ جدید شعبه ای بنام Wbtv ((تفاوت بزرگ کلتوری)) بین ایران وافغانستان پذیرفته شده ومنبعد بایدترجمان ایرانی یک امتحان آگاهی ازکلتورافغانستان را با موفقیت سپری کند تا بتواند شامل لیست دری شود.  اما درحالت موجوده  کتیگوری دوم تفاوت ماهوی با کتیگوری اول ندارد.

چه کسی قادر به آوردن تفاوت اساسی میباشد؟

اگر فعالین سازمانهای پناهجویان بر وضع موجود اعتراض کنند واز تفاوت بین زبان گفتاری دری وفارسی صحبت کنند، دولت هالنداین سوال را که آیا  تفاوت بین این دوزبان وجود دارد یاخیر؟ به پوهنتونهای خود راجع میسازند. پوهنتونها به نوبهٔ خود به کتابهای مغرضانه ودور از واقعیت و موریانه خوردهٔ مستشرقین مراجعه میکنند. سر انجام نتیجهٔ مطلوب بدست نمی آید. یگانه اشخاصی که قدرت تغیر این وضع را دارند خود پناهجویان اند. اگر پناهجودر فهم سخنان ترجمان مشکل داشته باشد، باید همان لحظه به مامور امیگریشن بگوید که سخنان ترجمان را نمیفهمد. طوریکه در بالا گفته شد، ترجمان مامور امیگریشن نیست ورد کردن او بالای  تصمیم اداره امیگریشن در قسمت قبولی پناهجو هیچ تاثیری ندارد. اگر همه پناهجویان بهمین  شکل از خراب شدن دوسیهٔ پناهندگی خود جلوگیری کنند، بطور غیر مستقیم شیوهٔ تعین ترجمان را هم اصلاح میکنید. بدین معنی که مقامات ذیربط میدانند که دعوت شخصی که زبان مادری اش دری نباشد،  مشکلات خلق میکند. وبرای جلوګیری از مشکلات خواست پناهجویان افغان را مدنظر میداشته باشد.

 

کمیتۀ حقوق بشرفدراسیون سازمانهای پناهندگان افغان در اروپا (فارو)

 

 


FAROE, Post Box 707,   2300 AS,   Leiden,     www.afghandiaspora.org,    

faroe_af@hotmail.com

 


بالا
 
بازگشت