ا.دهقان

 

تروریزم به نام دین مذهب و خشونت سیاسی

به ادامه گذشته

... پرابلم تشخیص تروریزم کم و کان از در آمیختگی دو مفهمومی با هم در ارتباط ناشی میشودکه به هیچ وجه دارای ارزش مساویانه درک از مفهوم تروریزم و ترور نیست.

به قدر کافی تشخیص تروریزم به مثابه سیستم منظم اجتماعی یا سیاسی مستدل که بر اساس ایدیولوژیک بودن و خشونت، ارعاب استوار است، تهدید فزیکی افراد که رسیدن به اهداف تروریزم را تعقیب میکند.

ضرورت به یاد آوریست که خصوصیت اصلی ترروریزم در جهت گیری آن از پائین به بالا است یا به عباره دیگر ماهیت تروریزم مربوط به خصوصیت ساختاری آن میباشد؛ لیک کمترین مشروعیت را غرض فشار سیاسی نداشته است.

درین رابطه شواهدی غیرحقیقی را راجع به تروریزم ارائه میدارند وقتی صحبت راجع به تروریزم دولتی به میان می آید ضرورت دیده میشود تا در همین جا گفته تاریخی و.ی. لینن را راجع به دولت به مثابه ( وسیله فشار) را یاد آور شد. درین رابطه ضرورت آن دیده میشود تا حد اقل در چوکات یک مباحثه به حق، مختص شمردن و طبقه بندی تروریزم را طوری که چنین عنوان میشود( تروریزم دولتی).

در آنصورت گیریم دولت فشار را بالای مخالفین، گروپها، کته گوری ها و در برابر اقشار و جمعیت ها شخصاً دولت تحریکات میکند و از طریق اکثریت فشار ساختارهای قدرت را تحت نام دفاع از دولت، جامعه و یا علایق ملی.

 اگر تروریزم یکی از شیوه های تحقق بخشیدن سیاست خارجی دولت باشد باید یاد آور شد که چنان شیوه ها روی قوت های مسلح یا تمویل مالی دولت، مرکز تروریزم و سازمانهای آن متکی بوده است.

در هرصورت موضوع سوال بر انگیز است به بررسی جزوار ضرورت دارد. درعین زمان سوالی خلق میشود که ترور علیه افراد ملکی را چگونه ارزیابی مینمائید که توسط نیروهای واکنش سریع کشور های دیگر اجرا میگردد و یا توسط ایشان نشانی میشود؟

طور مثال میتوان واقعه انفجار طیاره پان امیریکن را در سال 1988 بر فراز اسکاتلند یادآور شد که مسئولیت آنرا امریکا به دوش ایران حواله کرده است. یا انفجار سال 1986 را که در یکی از دسکوتیک های غرب برلین به وقوع پیوست به خاطر آورد.

باآنهنم برای لحظه ای قبول کنیم که در حوادث مذکور دست کشور لیبیا بوده، مگر در زمینه اسنادی مقنع و مستند وجود ندارد که این ترور ها و عملیات های تروریستی که توسط نیروهای لیبیایی صورت گرفته باشد بالای جمهوری لیبیا ثابت نشده است.

سمت و سو گرفتن پدیده عجوبانه تروریزم را به عمال این و یا آن دولت که توسط چنین حوادث و جریانات مانند دولت، حمایت کننده و تروریزم که در غرب به شکل گسترده از آن به کار برده میشود به خصوص یا از همه نخست تر این کار را ایالات متحده امریکا میکند.

تعدادی از دولت های که بنابر هر باوری که دارند واقعاً گروپ های تروریستی و اکستریمستی را از هرجهت ( حمایت مالی، مادی، آموزشی، مشوره های ایدیولوژیکی) و غیره حمایت میکنند.

این واضح است که طور طبیعی کشور های حمایت کننده مسئولیت اسپانسری خود را از گروپهای اکستریمستی فعال در کشور های دیگر به دوش دارند. در عین مدت زمان نباید ارزش این حمایت ها را دست کم گرفت، چون اکثراً این وسیله را در برابر دولت های دشمن از طرف دولت های دیگری به مثابه فشار بکار میبرند مانند ایالات متحده امریکا که ایران را یکی از کشور های مهم حمایت کننده تروریسم قلمداد میکند و ایران را در حمایت از حزب الله لیبیا، حماس فلسطین و غیره محکوم میکند.

برعکس ایران به نوبه خود ایالات متحده امریکا را در حمایت از گروپهای تروریستی که در برابر دولت ایران مسلحانه عمل میکنند مانند سازمان مجاهدین خلق و گروپ سنی های ( جندولا) محکوم میکند.

باید گفت که سوال مقایسه تروریزم و فعالیت پارتیزانی در هم سطح بودن مورد جر و بحث قرار میگیرد، چه خاصا که پدیده عجیب و غریب تروریزم نه تنها با هم همسایگی یا نزدیکی دارند بلکه دارای گرایش های قطع یکدگیر هم استند.

آیا میتوان مفهوم تروریزم را به فعالیت های پارتیزانی به کار برد؟ درصورتیکه فعالیت و عملیات های پارتیزانی علیه قوت های مسلح اردو و نیروهای تامین کننده امنیت ( پولیس) به کار گرفته میشود؟

فکر میکنم جواب در برابر این سوال بیشتر نزدیکتر به منفی بودن آن است.

گرچه سرحد جدا کننده عمال تروریستی از جنگ پارتیزانی آنقدر فرق دارد و مشروط است که حتی بدست آوردن یا گرفتن آن امکان ندارد.

بعضی از کارشناسان به طورعموم در شک و تردید اند که آیا در شرایط موجود به کاربرد واژه تروریزم و تروریست که مورد استدلال قرارداده میشود. قرار اظهارات شان واژه فوق الذکر جداً کهنه و غیر مشخص است.

بعضی از کارشناسان بدین باور اند که درمجموع اصطلاحات تروریزم و ترور را کنار زد و بجای آن ( اقدامات قهرآمیز غیر دولتی یا بخشی از آن) به کار برده شود؛ اما اصطلاح جدید فوقاً تذکار یافته که نه چندان دقیق و در ارتباط به پدیده عجوبانه تروریزم است.

باید گفت که تحت چنین تشخیص و تعریف واژه های تروریزم و تروریست افاده عمال فشار بالای مسائل سیاسی و مذهبی طور نمونه است که شخص بخاطر منافع مادی خود یا سازمان یا گروپ خرابکار و متجاوز بکار میبرد.

روبرت پ. بیرنج یک کارشناس امریکایی بیان داشته است که برای درک دقیق و همه جانبه خطرات ناشی از تروریزم پرابلم برداشت ها از معنی و مفهوم تروریست و مبارز راه آزادی وجود دارد که برای یکی تروریزم و برای دیگری مبارزه بخاطر آزادی است.

 

 


بالا
 
بازگشت