نقش زنان در تآ مین ثبات کشورامر حتمی است

مبارزات زنان در کشورماهمراه با آفت و دشواریهای گوناگونش تاریخ صد ساله دارد .   شیر زنان و شیرمردان افغان جذ افتخارات بزرگ و ارزشمند تاریخ سیاسی ، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی افغانستان خانه ای مشترک همه افغانها بوده وهستند .نهضت زنان افغانستان بنیادش را از ایام سلطنت شاه امان الله افغان به محاسبه دارد ، شاه امان الله توانست در جهت آزادی و ارزش های بلند و موثر زن درهمه عرصه های حیات کشورو نظام اجتماعی هسته ای بنیادی را ایجاد و موثریت ببخشد  که زن نیمی از پیکر جامعه افغانی بوده و مادران کشور ضرورت شان میدانند تا همدوش با مردان و فرزندان خانواده مشترک شان از ارزش های انسانی ، اجتماعی و حقوقی بر خوردار باشند .  تآ سیس نخستین مکتب نسوان بنام مستورات در سال ۱۹۲۰ جایگاه ارزشمند اجتماعی زنان درکشو ر را  ثابت و دایمی نمود زن وارد اجتماع گردیدو بعدآ در سال ۱۹۲۱ لیسه عصمت که به ملالی مسما گردید آغاز خوب برای روشنگری و کسب دانش برای دختران و مادران آینده ما را فراهم آوری نمود .

ملکه ثریا خانم امان الله افغان و کبرا جان دخترش همرا با زنان مبارز و پیشتاز از خانواده  مرحوم محمود طرزی ودها تن از زنان مبارز و آزادیخواه  انسجام و روشنگری را برای زنان کشورعهده دار گردیدند و گامهای موثری را گذاشتند . نقش زنان در فرا گیری آموزش های علمی و مسلکی از نخستین  حرکت جسورانه و تصمیم ارزشمند نهضت امانی  با اشتراک پانزده تن از زنان افغان که جهت فراگیری آموزش صحیی به استانبول مسافرت نمودند در تاریخ نهضت زن در افغانستان برازندگی خویش را حفظ دارد . بعدآ زنان در عرصه معارف ، صحت عامه ، موسسات تولیدی ، زراعت و مالداری همدوش با مردان مصروف خدمت گردیدند و برعلاوه در دفاع از آزادی واستقلال کشور به میدان محرکه علیه دشمنان ملت و خاک وطن اسلحه گرفتندوفتخارآفریدند. 

در جنگهای ضد انگلیس و محرکه های آزادیخواهانه ملالی ها ، زرغونه ها و غازی ادی ، ناهید و بیبی مهرو و دها و صد ها تن از این زنان قهرمان ای که در عقب جنگ برای برادران شان اعاشه نان و آب را عهده دار بودند و جام شهادت نوشیدند چون سپاه گمنام وطن در حافظه تاریخ مام میهن جایگاه شان ارزشمندانه حفظ است . تشکیل انجمن ها ، اتحادیه ها و سازمانهای دموکراتیک زنان در افغانستان بعداز حضور اعلحضرت محمد ظاهر شاه در جنب تشکیلات موسسه عالی نسوان درسال ۱۳۳۲هجری شمسی گام دیگری بود که زن افغان بسوی سعادت فردای خویش نهاد و درعقب آن دشمنان نهضت زن نیز ظهورش را حتمی دانست و چنانچه نهضت ملی و مترقی شاه امان الله افغان را کفر و دشمن دین تاپه زدند مانع بزرگی الی امروز برای رشد فکری و سیاسی نقش زن در امر ایجاد ثبات و آرامش در جامعه را زیر سوال بردندو از ارزش های انسانی و اجتماعی زن رادر جامعه محروم دانستند . در افغانستان قانونی  جهت پشتیبانی از نقش و ارزش زن در جامعه وجود نداشت صرف به نام و تنها در پایتخت کشور و بعضی از مراکز ولایات افغانستان زن تنها به مکتب میرفت و در ادارات دولتی کار میکردو اما تحت شرایط دشوار محیطی و فشار خشن بنیاد گرایان و زن ستیزان وقت قرار داشتند . در دهه دیموکراسی و آغاز حرکت های سیاسی و انسجام نهضت های مترقی و ضد آن زنان پیشتاز چون محترمه  معصومه عصمتی وردک ، مرحوم دوکتورس اناهیتا راتب زاد و محترمه کبرا نورزایی و یکعده از زنان دلیر جامعه افغانی با ایجاد جنبش فعال زن در همه عرصه های امور اجتماعی وارد کار زارمبارزه گردیدند.   استادان و معلمین اناث در مرکز و ولایات کشور توانستند تا  دختران را درمطابقت با شرایط حاکم اجتماعی و حقوقی که بر بنیاد شریعت و قوانین جاری اسلامی و عنعنوی مردم مابرای نسوان تهیه دیده بودنند تعلیم وتربیت نمایند. دروازه های مکاتب بروی دختران باز گردید ودختران در رشته های خاص و دلخواه شان جهت فراگیری تحصیلات عالی به خارج از کشور و در پوهنتون کابل جذب گردیدند .

  نقش و سهمگیری زنان درارگانهای قضائی ، پولیس و محاکم کشور، دربخش های بانکداری ، صحت عامه ، تعلیم و تربیه و در دفاع از حریم کشور درقوای مسلح نیز جایگاه خویش را دریافتندوعرصه کار و فعالیت برای زنان از سال ۱۳۳۲ الی ۱۳۷۱ بشکل منظم و ارزشمند آن ارتقآ یافت . همه میدانیم که بعداز روی کار آمدن حکومت اسلامی درهشتم ثور۱۳۷۱ زن افغان گمنام و خانه نشین گردید تا اینکه بنام شریعت و تقلیدی از اعراب و پنجابی ها حجاب و پرده پوش نمودن زنان از مدارس تاریک دلان قرن روپوش افکار ملی ومترقی زنان در کشور ما گردید.. جنایاتی دراین ایام  علیه زنان و مادران کشور صورت گرفته  نابخشودنیست .در فرجام  موجودیت  هزاران هزار مادر سوگوار و یتیم پروردر کشور ما میراث شوم جنگ سه دههاست که بردوش حاکمیت امروزی و سازمانهای دفاع از زن و امدادگران بین المللی گرانی مینماید و هنوزهم زن در جامعه افغانی سنگ زیرین مصیبتهای  تحمیلی جنگ قرار داده شده است با وجود اینکه قانون محو خشونت علیه زنان و اطفال در کشور ما وجود دارد اما عملی شدن آن کوره راه های دشواری را در پیش دارد .

خوشبختانه .اشتراک گسترده زنان در آموزش سواد و فراگیری تحصیلات عالی، علمی و مسلکی ، انسجام بیشتری زنان در سازمانهای اجتماعی و فعالیت موثرشان درعرصه های مختلف رشد اجتماعی اقتصادی راباوجود فشار طالبان و یکعده از زورمندان در کشور ما قابل دقت و رنج میتوان محاسبه داشت .مادران افغان هنوز هم چادرسیاهدر سر دارندو و در گلیم ماتم فرزندان و نان آوران خانواده شان نشسته اند ، جنگ عامل فقر و تنگ دستی ، خشونت و مهاجرت های اجباری و تحمیلی در کشور ما میباشد . از این که مطبوعات آزاد و تبلیغات رسانه ها بموقع آن از رنج و درد و خشونت  علیه ایشان نشرات دارند با وصف آن مصیبت ها ادامه دارد . 

 سهمگیری فعال  یک قشرمحدود ی از زنان در پارلمان کشور وسایر ارگانهای عدلی و امنیتی منجمله مایه ای امید واری های است که در آینده میتوان به آن خوشبین بود  قرار است تا یکعده از کرسی های ولایات  برای زنان سپرده شود استقبال نیک واجرآت خوبی است که میشود مادران افغان خود ارزش ها و مسولیت های شان رادر امر برگشت ثبات و امنیت در خانه مشترک ما افغانستان بیشتر از دیروز بدانند و ارزش های بدست آمده را وسعت ببخشند و دربرابرملت و کشور ،  خانواده و مردان زندگی شان  در سهمگیری انجام خدمات بیشتر و مشخص  دوش بدوش فرزندان کشور  مسولانه و با افتخار کار نمایند و زمینه های توسعه بیشتر کاری را برای نسل های بعدی فراهم آوری نموده پیشتاز جامعه گردند.

 توقع ما این است تا  کشور ها و سازمانهای دفاع از حقوق و آزادی  زنان در افغانستان به این واقعیت پی برده باشند که زنان و دختران افغان بنا بر اشتباهات و حمایت های غیر قابل قبول این نهاد ها وحکومات  از گروهای مختلف افراطی مذهبی  سیاسی و نظامی در افغانستان که بنام های مختلف از دهه هشتاد الی اکنون اسلحه گرفته بودند و به نوعی ازاشکال برای کسب اهداف بیگانه در کشور شان با هم در جنگ و ستیز قراردارند، زنان و اطفال خویش را قربانی  این اهداف نموده به عامل عمده خشونت ها برعلیه زنان  بنآ بر جبر زمان و نابسامانی های اجتماعی  مبدل گردیده دیگر در حمایت از گروپ های مسلح ، قومی و محلی  قرار نگیرند وازاین کارجلوگیری نمایند که باعث خشونت در خانواده ها گر دیده است  زمان و حوادث مختلف  جنگ چون مهاجرت ها برای یکعده زنان این فرصت را مساعد نمود تا درفضای آرامش خویش را نسبت به زنان کشورش در حمایت قانون دور از اذیت و آزار مردان متعصب قرار بدهند .این  زنان و دختران همدوش با مردان خانواده خود را آسوده و آرام احساس مینمایند . اشتراک این  زنان در رشد و تقویت زنده گی مشترک ، تربیه و پرورش اطفال شان ، نمونه درخشانی حیات نسل های بعدی است و این خود آغاز یک تحرک و رنسانس در بین خانواده های افغانی گردیده تآثیرات  شگرفی را در داخل کشورمیان زنان و دختران نموده و مینماید . ارزومندی ما این است تا دولت در فراهم آوری زمینه های بیشتر کاری و سپردن مسولیت های اجتماعی به زنان در عرصه های مختلف رشد اجتماعی و اقتصادی بتواند از تفرقه و تعصب علیه زنان  کاسته وخشونت را درجامعه افغانی علیه اتها به مسولیت و مکلفیت های اجتماعی  میان زنان و مردان که هردو سهم مشترک در رشد و تربیت اجتماعی دارند  وهیچگاهی از نقش و ارادتمندی زنان در امر ایجاد ثبات و برگشت نظم و تآمین حقوق مدنی شان چشم پوشی صورت نگیرد . زن نیمی از پیکری  جامعه افغانی است، مصیبت ،جنگ  و اشتباهات مردان کشور بزرگترین رنجی است که بردوش زنان کشور تحمیل شده ، حقوق و آزادی های اجتماعی ،  انسانی  را برای زنان محدودوایشان را محروم گردانیده اند .

 زن مادر است و نقش زنان افغان در برگشت ثبات و آرامش در خانه ای مشترک ما امر حتمی است . درود به روان پاک  زنان  و مادران شهید افغان که قربانی خشونت و مصیبت های تحمیلی جنگ در کشور ما گردیده اند .

   فریبا سنجر شهابی

 

 


بالا
 
بازگشت