الحاج همراز کابلی

 

آیا مذاکرات قطر موفقیتی در قبال خواهد داشت؟

روز گاران زیادی ا زعمر دولت جدید نمی گذرد در همان آغازین ها دولت تازه پیمان امنیتی را باواشنگتن به امضا رساند اما به نظر نمی رسد برای بهزیستی مردم افغانستان این پیمان در راستای تامین امنیت نقشی را ایفا کرده باشد حملات متمادی پیاپی داعش طالب در شمال کشور این خود پیمان امنیتی کابل – واشنگتن زیر سوال برده زیرا این پیمان را پیمان امنیتی نام نهاد ه اند و در پای آن امضای تاریخی کرده اند که ثبت اوراق تاریخ جدید گردیده است .

آمریکا برای دولت افغانستان با اظهار حُسن نیت وعده‌هایی مبنی بر تأمین امنیت ، مالی، تجهیز و آموزش نیروهای افغانستان ر ا در لوح پیمان امنیتی گنجانیده بودند اما ؟

از امضای پیمان امنیتی تا وسر هفت ماه گذشت اما تغیراتی در روند سیاسی ، نظامی و حتی حیات اجتماعی مردم افغانستان محسوس نگردید فریادهای از گوشه و کنار از سیاسیون تا شهروندان عادی افغانستان بلند شد حتی شماری ازآنان خواستار لغو این پیمان می‌شوند که بدون شک دلیل اش هم عدم عملی شدن وعده و نویدهای آمریکا است.

نهادهای مدنی، شهروندان عادی و اعضای شورای ملی افغانستان از افزایش ناامنی‌ها که شماری از مردمان بی گناه و بی دفاع کشور به کام نهنگ فرو برده میشوند خشمگین استند و توانایی تحمل حضور تروریست‌ها در ولایت‌های شمالی این کشور را ندارند  افزایش خشونت‌ها را نتیجۀ امضای پیمان با آمریکا می‌دانند.

مردم و منتقدان دررابطه به  برخورد واشنگنتن اظهار میدارند که  واشنگتن به وعده‌های خود مبنی بر حمایت ، تامین مالی و تجهیزنیروهای افغان رادر برابر  تروریست‌ها نادیده گرفته که این برخورد را دور از وعده های سپرده شدۀ امریکا در قبال مردم و افغانستان میدانند .

مردم افغانستان معتقدند که اگر قرار بر افزایش ناامنی‌ها بود کابل نیازی به حضور بیش از 10 هزار نظامی خارجی نداشت  دولت کابل نیز نباید این پیمان را امضا میکرد و تداوم حضورنظامی خارجی هارا پذیرا میشد .

در حالیکه دولت نو پا به امید اینکه بتواند با پشتیبانی همه جانبۀ  جامعۀ جهانی بخصوص امریکا صلح را در افغانستان تامین بدارد پیمان امنیتی کابل – واشنگتن را امضا کرد.

حال مردم افغانستان یکبار دیگر ناظر اخبار مذاکرات صلح دولت با طالبان مسلح استند آیا  رو گشتاندن آنها به پروسۀ صلح امکان پذیراست ؟

زیرا این گروه در هر گامی که برای صلح از سوی دولت برداشته می شود حملات نظامی شان را افزایش می دهند این عملکرد آنها میرساند که طالبان میخواهند در همه اوقات لازم برایشان امتیازی بیشتر ی از دولت بدست بیاورند ازاین رو دولت و مردم را زیر فشار خود قرار میدهند .

با آنکه برخی از کشور های ذیدخل  در قضایای افغانستان  روی سیاست دولت کابل تأثیرگذار استند، اما آنانیکه تاثیرات بیشتر بالای طالبان و داعشان دارند به شیوه های مختلف از این نیرو ها حمایت آشکار و پنهان می نمایند و برای تحقق مذاکرات بدون شک به طالبان اجازه انجام مذاکره با دولت کابل را نمیدهند، زیرا در صورت تحکیم ثبات در افغانستان نیازی به حضور آنها در این کشور دیده نمیشود و منافع دراز مدت غرب در افغانستان و منطقه نادیده گرفته خواهد شد.

از سوی دیگر تشدید کار روی پروژه داعش‌سازی از سوی دیگر دولت‌های منطقه عربستان و یمن را به جان هم انداختن این خود میرساند که  غربی ها میخواهند درب منافع  کشور در آسیا را بازتربسازند.

کاخ سفید ضرورت می‌داند تا کشورهای دیگری را تحت نفوذ و حتی اشغال نظامی خود قرار دهد تا از آن طریق تهدیدی باشد برای کشورهای منطقه به ‌ویژه کشورهای که واشنگتن از پیشرفت سریع آن مانند ایران، هند و چین هراس دارد.

برخورد سیاست امریکا به وعده و نویدی که  برای افغانستان داده بود وآمریکا بدان وقعی نگذاشته مردم افغانستان در قبال امضای پیمان امنیتی کابل – واشنگتن بی  باور  گردیده اند و حتی خواستار لغوی این  پیمان استند.

با برداشت فوق چنین به نظر می‌رسد که سیاست خارجی آمریکا تضعیف یافته شاید هم قدرت خود در افغانستان را از دست داده باشد در این صورت احتمال زوال این قدرت در دولت کابل نیز محسو س میشود امکان براین نیز دارد که این برخورد ها سرآغازی باشد برای تیرگی روابط کابل – واشنگتن!

آقای رییس‌جمهور غنی همیشه اظهار داشته است که  گروه طالبان می‌تواند در چارچوب قانون اساسی و سیاست کشور نقش داشته باشد اما برای تنویر ذهینت رهبری طالبان می باید دولت های که تاثیر گزاری بالای سیاست طالبان دارند نقش بگیرند  زیرا نزد ما این سوال همیشه بود و است که رهبران گروه طالبان تا چه حد استقلال عملی دارند و می‌توانند از این مساله به نفع صلح در افغانستان استفاده کنند.

 آقای غنی همیشه گفته است که وی از قدرت برای تفرقه انداختن و حکومت کردن استفاده نمی‌کند و تلاش دارد که از آن برای یک‌پارچگی و همبستگی تمامی ‌گروه‌ها در افغانستان کار بگیرد.

هم‌چنین گفته شده است که آقای غنی ایجاد حکومت وحدت ملی را نشانۀ ارزش‌گذاری‌اش به هم‌ پذیری همگانی در افغانستان عنوان کرده است.

 آقای غنی گفته است که طالبان و تمامی ‌شهروندان دیگر که به‌ دلیل ناخشنودی‌های سیاسی از حکومت جدا شده‌اند می‌توانند در روند سیاسی با حکومت یک‌جا شوند.

امارهبران گروه طالبان به مذاکره و روی خوش نشان نداده‌ اند.

دربرخی از تحلیل‌ها گفته می‌شود که رهبران گروه طالبان در پی قبضه کردن تمام قدرت در افغانستان می‌باشند  آنان اهداف سیاسی برای اداره افغانستان ندارند زیرا اگر چنین می بود برنامه‌های مبنی بر انتحار، انفجار، کارگذاری ماین‌های کنار جاده ایجاد وحشت در میان مردم تمرکز نمی‌کردند بل ابزارهای برای جلب مردم به اهداف و آرمان‌های سیاسی خویش استفاده می‌کردند.

اما برعکس طالبان رفتار خشونت ‌آمیز با مردم دارند وبا مردم نمی‌باشد.

 برخی از تحلیلگران سیاسی اظهار میدارند که طالبان برای تحقق  برنامه‌های برخی از سازمان‌های استخباراتی منطقه‌ای و بین‌المللی در افغانستان موظف گردیده اند.
گفته‌های آقای غنی مبنی بر موجودیت زمینه برای پیوستن این گروه به روند سیاسی می‌تواند یک چراغ سبز بسیار حیاتی باشد. این تنها گزینه منطقی است که برای طالبان وجود دارد.

زیرا طالبان توان رویارویی نظامی ‌را با دولت و شکستن ساختارهای زیربنایی نظام سیاسی موجود را ندارند شکست تهاجم طالبان در ولایت کندز و تحمیل خسارات و تلفات سنگین بر این گروه نشان داد که طالبان در عرصه نظامی‌ توانمندی رویارویی با نیروهای امنیتی افغانستان را ندارند.
باید رهبران طالبان به قانون اساسی افغانستان تن در بدهند و قانون اساسی همان خط سرخی است که باید طالبان نیز به آن توجه داشته باشند و آن را به‌عنوان یک اصل تغییرناپذیر در مسیر دستیابی به صلح نیز در نظر داشته باشند. به‌نظر می‌رسد چیزی که می‌تواند در دسترسی به این خواسته مهم موثر واقع شود، اهمیت‌ دهی به برتر نگهداشتن نیروهای امنیتی در جنگ است با این‌که نمی‌توان انکار کرد که جنگ و صلح دو موضوع مرتبط به هم می‌باشد اما چیزی‌که می‌تواند به تسریع صلح کمک کرده و طالبان را نیز راضی و متمایل به صلح ساخته وباعث  از بین رفتن اضافه‌ خواهی‌های این گروه شود، حفظ برتری نیروهای امنیتی و نظامی ‌دولت در میدان جنگ می‌باشد.

اگر نیروهای نظامی ‌و دفاعی کشور در تقابل با طالبان در موضع برتر قرار داشته باشند، توقعات و مطالبات طالبان نیز تعدیل شده و زمینه‌ ساز تن دادن این گروه به خواسته‌های قانونی جامعه می‌شود. از این‌رو وقتی از سوی دولتمردان مسئلۀ صلح مطرح ‌گردد، نباید این مسئله باعث ایجاد تغییر منفی در روند جنگ و تضعیف روحیه و توانایی‌های نیروهای امنیتی گردد.

آقای علومی وزیر داخله جنگ شمال را یک پروژه می داند وی بدین باور است که جنگ شمال از گذشته ها تا هنوز از سوی دوستان حکومت به وجود آمده و جریان یافته یا اینکه تنها جنگ اخیر قندز از سوی دوستان حکومت به وجود آمده است؟
اگر جنگ در شمال یک پروژه از سوی دولتی ها تلقی گردد بدین معنا خواهد بود که برنامه ریزی و طرحی از سوی حکومت از گذشته های دور بدینسو وجود داشته که سبب شده تا شمال به عنوان کانون توجه گروه های شورشی تبدیل گردد.
اما گسترش جنگ در شمال و حضور بیش از پیش گروه های گوناگون تروریستی نشان می دهد که اوضاع پیچیده تر از آنست که آقای علومی گمان برده است.
از سوی  عطاالله لودین از مقام‌های شورای عالی صلح در یک گفتگو با رویترز، اعلام کرد هیات باصلاحیت این شورا، در دوحه با نمایندگان دفتر طالبان در قطر دیدار و گفتگو می کنند.

آقای مجاهد در مصاحبه‌ای با بی‌بی‌سی اعلام کرد که سازمان ملل متحد، همایشی در دوحه پایتخت امیرنشین قطر برگزار می‌کند که در آن نمایندگان طالبان و شماری از اعضای شورای عالی صلح شرکت می‌کنند.

حکیم مجاهد اظهار داشت که  نمایندگان شورای صلح، به نمایندگی از افغانستان با طالبان مذاکره نمی‌کنند. از سخنان آقای مجاهد بر می‌آید که به ابتکار سازمان ملل متحد، همایشی برگزار می‌شود و در این همایش عده‌ای شرکت می‌کنند که از روی کاغذ بیانیه‌ اش را به خوانش می‌گیرد.

در حالیکه از سالیان متمادی است که ارتش پاکستان روی طالبان افغان سرمایه‌گذاری کرده اند.

آیا آنان حاضر میشوند که با این همه ساده گی ها اجازه بدهند که طالبان درمیز مذاکرات با دولت حضور یابند ؟؟

درحالیکه قراین نشاندهندۀ آن است که طالبان وحامیان شان امسال را نیز سال جنگ با دولت افغانستان در نظر دارند

طالبان در ظاهر از حضور داعش در مناطق زیر کنترول‌شان انکار می‌کنند، اما برخی از افراد مسلح به ابتکار خود، یا به اثر تلاش‌های داعش، به این گروه تبهکار پیوسته‌اند.

 ظهور داعش تهدید جدی برای وحدت سازمانی طالبان است. اگر نمایندگان طالبان، وارد مذاکره علنی و با مفهوم با دولت افغانستان شوند، در آن صور ت فرو پاشی  در صفوف آنان وحتی  پیوستن فرماندهان‌شان با داعش بعید نیست.
سران حکومت وحدت ملی، باید متوجه این واقعیت باشند. در حال حاضر بهتر است که تمام توان و انرژی سران دولت صرف تدوین یک برنامه جامع دفاعی و تعرضی برای مقابله با طالبان و داعش کنند پیروزی زمانی برای دولت میسر  است که وحدت ملی را حفظ  ملیت هارا بسوی ملت سازی رهبری دسته جمعی نمایند تا با همبستگی مردمان که صلح می طلبند و درصف صالحین ایستاده اند پیروزی نصیب گردند.

یگانه راۀ پیروز ی برای دولت وحدت ملی همانا همبستگی مردم است و بس .

 

 


بالا
 
بازگشت