بصیرهمت

 

امریکا وناتوانی هایش در شرق میانه

از : مجله معتبر " اکونومیست " چاپ لندن

رییس جمهوری امریکا ، اوباما،در قبرستان ملی ارلنگتن در روز دوشنبه اخیر ماه می امسال طی خطابه کوتاهی از تجارب مداخلات و عملیات های نیروی نظامی امریکا سخن گفت. رییس جمهور ، اوباما، در این مراسم یادبود از قربانیان جنگ چنین اظهار نمود ."امروز اولین روز تجلیل از خاطرات قرباینیان جنگ طی گذشت چهارده سال است که نیروهای نظامی ایالات متحده در هیچ یک از گوشه جهان درگیر جنگ سنگین و هلاکتبار زمینی نیست "

حضور نظامی امریکا در افغانستان که چند سال قبل به رقم بیش از 100000 تن میرسید اکنون به رقم 10000 تن از نظامیان امریکا کاهش یافته است. در عراق در حدود2679 تن از نیرو های امریکایی مشغول اموزش و کمک های هوایی به نظامیان عراقی اند. تا  همین روزی که امریکا از قربانیان جنگ تجلیل مینمود، به تعداد 7000تن از نظامیان امریکا بعد از حادثه یازدهم سیپتمبر 2001 بخاطر مبارزه بر علیه تروریزم جان های خود را باخته اند. اوباما یاد اور شد که کشور ما ، امریکا، بحد کافی در جنگ ها شرکت نموده است.

 مگر بعد از همه این مداخلات وسیع امریکا طی بیش از یکدهه و تلفات نظامیان امریکایی و مصارف ترلیون ها دالر وضع در این مناطق که امریکایی ها خون ریخته اند چگونه است.افغانستان هنوز هم به یک ثبات امنیتی نرسیده است. عراق و سوریه به پارچه های مختلف مذهبی و سکتاریستی تقسیم گردیده اند و دشمنی سنی شیعه در این دو کشور بحد اخر خود رسیده است. لیبی و یمن در جنگ داخلی میسوزند.

چرا جهان، بخصوص مردمان شرق میانه،بیشتر امریکا را در بسیاری موارد مسیول نا ارامی ها و خشونت ها میدانند و یا این کشور را به باد ملامتی میگیرند. یقینا مسیول دانستن امریکا در مورد بحران ها و خشونت های موجود در افغانستان، عراق و کشور های شرق میانه بنا بر مداخله اش  طی چند دهه در این کشور ها ، بخصوص حضور دوامدارامریکا  با پایگاه های وسیع نظامی اش در  شرق میانه بمنظور تحقق  ستراتژی تامین  امنیت نفت سرشار این کشور ها منطقی  و موجه است.

ختم جنگ سرد و توقف نفوذ شوروی ها در شرق میانه،نظارت چندین دهه امریکا بر ذخایر نفتی شرق میانه،حمایت همه جانبه از اسراییل و دفاع از خشونت های رژیم صیهونیستی که بر فلسطینی ها و سایر کشور های عربی از جانب اسرایل اعمال میگردد، تغیر رژیم در عراق،تربیه تجهیز و اموزش گروپ های افراطی بشمول گروه افراطی و بنیاد گرای النصر  در سوریه از همان اغاز خشونت ها در این کشور  ، اجرای  تحریم ها بر ایران ،تشویق دموکراسی تحت کنترول وخواست امریکا  ، همه و همه ستراتژی سیاسی – نظامی چندین دهه  ایالات متحده را در شرق میانه تشکیل می دهد.

با تهاجم خونبار امریکا بر عراق در سال 2003 که باعث سرنگونی صدام حسین گردید، اکنون این کشور  بیش از یکدهه است که به مرکز بی ثباتی سیاسی ،مهاجرت هزاران تن و بستر گرم بنیاد گرایی، انهم به وحشی ترین شکل آن ،گردیده است. بهار عرب که در 2011 اغاز گردید،باعث سقوط تعدادی از رهبران اتوکرات و نیرومند در بر خی از این کشور ها و منجر به تغیرات چشمگیری در منطقه گردید، مگر مقامات قصرسفید این تغیرات را کمتر به نفع خود میدانستند و نگران از ان بودند که با ایجاد دولت ها و ظهور رهبران مردمی و دموکرات و ملی، دوستان گوش بفرمان و متعهدین ستراتژیک خود را در منطقه از دست خواهند داد.

بهار عربی که با قیام تونس اغاز گردید تا هنوز نتوانسته است دموکراسی لرزان را در این کشور تحکیم بخشد.قیام مردمی مصر که با حرکت طیف وسیعی از سیکولار ها، دموکرات ها، نسل جوان تحول طلب مصر در میدان تحریر اغاز گردید ،به پیروزی اخوانالمسلمین منجر شد و بلاخره اکنون رژیم  حاکم کنونی جنرالان مصری تحت رهبری جنرال السی سی، توتالیتر تر و فرد محور تر از حسنی مبارک رییس جمهور قبلی مصر است. همسایه مصر لیبی که کشور با ثباتی بود اکنون در بحران عمیق سیاسی ،خشونت های قومی و قبیلوی گرفتار گردیده و روزانه سیل مهاجرین که  از این کشور بجانب اروپا میایند، در سواحل یونان و ایتالیا طعمه ماهیان این ابهار میگردند.

عراق و سوریه در جنگ داخلی به خرابه مبدل شده اند و مصیبت تر از همه اینکه این دو کشور در جنگ خشن ترین و وحشیانه ترین چهره سیاسی – مذهبی قرن یعنی داعش گرفتار گردیده است . این نیروی افراطی ، داعش، نه تنها جان هزاران انسان را در این دو کشور گرفته و میگیرد، سرمایه معنوی و فرهنگی و تاریخی شهر های ممتمدن سوریه و عراق را چون طالبان افغان وحشیانه تخریب و نابود ساخته و میسازد. ایران و عربستان در جنگ یمن دست به گریبان هم اند.

اوباما در داخل و خارج کشور به این متهم است که ستراتژی دقیق جهت مقابله با این انارشی و هرج و مرج  را ندارد. جب بوش ،کاندید انتخابات ریاست جمهوری سال اینده امریکا از حزب جمهوری خواه، اوباما را متهم ساخت که رییس جمهور دوستان امریکا را از دست می دهد و در سرکوب دشمنان امریکا و یا حد اقل تهدید و ایجاد ترس در انها ناکام است. منتقدان پالیسی جاری قصر سفید اوباما را متهم می سازند که اوباما همه توجه اش را به اسیای شرقی معطوف نموده است و مسایل شرق میانه را یا نادیده میگیرد و یا اصلا جرات اجرای عمل را ندارد. مگر یکتن از ویتران های قصر سفید چنین میگوید " من هیچگاهی چنین فکر نمیکنم که ما از محور مسایل شرق میانه دور شده باشیم ،در حدود 80% مجالس ما در شورای امنیت ملی متمرکز روی مسایل شرق میانه بوده است."

یقینا اوباما در جریان دوره ریاست جمهوری اش امر حملات دوامدار هواپیماهای بدون سرنشین را جهت سرکوب تروریست ها و افراطیون در هر  جا داده است. چنانچه بمباران این هواپیماها طور دوامدار  بر اسمان سومالی، افغانستان ،پاکستان، یمن، لیبی، عراق و سوریه بم های ادمکش را فرو ریخته اند و می ریزند. اوباما هدایت حمله سریع بر محل مسکونی بن لادن داد و وی را بقتل رساند.

حمله سه ماهه بریتانیا و فرانسه بر علیه معمرالقذافی در لیبی با کمک همه جانبه امریکا در عقب جبهه صورت گرفت و بعد از تخریب همه نهاد های اساسی نظامی و تولیدی لیبی امریکا و متحدین غربی اش نتوانستند به مردم لیبی کمک نمایند تا در این کشور ثبات سیاسی روی اورد.

 امریکا بر عراق در زمان جورج دبلیو بوش شتاب زده و بدون دلیل موجه و عدم توافق سازمان ملل حمله نمود و بعد از یکدهه کشتار و خونریزی تحت قیادت امریکا در عراق، اوباما همچنان شتابزده از این کشور خارج گردید و یا بعبارت دیگر ، جورج بوش عمیقا در دل عراق در امد و اوباما با عجله از این دل بیرو ن شد و یک دولت متزلزل ،متعصب وابسته به اهل تشیع را با یک اردوی متلاشی و بی مورال جنگی  میراث گذاشت و حاکمیت جدید،شرکت  سنی های این کشور را در حاکمیت نادیده گرفت و فرصت مناسب برای بازمانده های افراطی القاعده در عراق داد تا دوباره متحد گردند و با استفاده از جو نا مطمین نظامی – سیاسی عراق به یک نیروی جنگی خشن و ادمکش در منطقه بنام داعش تبدیل گردد.

 ایرانی ها در مورد چگونگی مقابله امریکا بر داعش و نهوه دفاعش از قوت های نظامی عراق بصورت واضح امریکا را مسخره می نمایند، چنانچه قاسم سلیمانی قوماندان نیرومند قوت های ایرانی بنام" قدس" که در رهایی شهر تکریک از چنگال داعش رول سازنده ای را بازی نمود، چنین میگوید " اوباما هیچگونه مانعی در مورد رمادی مرکز ولایت انبار عراق ننمود ، تنها قوت های ملیشه ایرانی است که یکجا با قوت های عراقی بر علیه داعش می جنگند ".

 اوباما در دیدار کشور های گروه جی 7 بتارخ هشتم جون واضحا ابراز داشت که علت دوام قدرت جنگی داعش در اینست که هر قدر نیروهای هوایی برانها ضربه وارد نمایند ،و تلفات جانی انها بیشتر باشد ، با پیوستن افراد جنگی جدید نیرو های جنگی خود را دویاره تجدید می نماید . نخست وزیر عراق ضمن دیداری که  در دوم جون  در پاریس داشت از عدم کمک های بموقع امریکا کاملا شاکی بود وی چنین اظهار داشت،" هوا پیماهای بدون سرنشین امریکا یک ساحه معین را تحت نظارت میگیرند و مورد حمله قرار میدهند، در حالیکه نیرو های داعش با تکتیک تغیر سریع موقعیت های شان از یک ساحه به ساحه دیگر ، فعالیت می نمایند. "یقینا گرچه داعش طی چند ماه اخیر با  حملات مرگبار امریکا تضعیف و چندین شهر را در عراق و سوریه از دست داد،مگر بعد از خاموشی کوتاهی توانست رمادی مرکز ولایت انبار را در عراق متصرف گرددو در سوریه ارتش این کشور  را از شهر پالمیا بیرون راند.

پالیسی پاسیف و تاریک اوباما در مورد سوریه نیزکه  مورد انتقاد است بر این استوار است که هواپیماهای بدون سرنشین امریکا بر قوت های داعش در سوریه حمله می نمایند و در پهلوی ان نیروهای بنیاد گرای دیگری را در سوریه  تحت نام  نیروهای معتدل مخالف رژیم سوریه کمک مالی و اموزش نظامی می دهند که الیته این روش نمیتو اند نتیجه ای مثبتی  در جهت تامین صلح ببار اورد .

دوستان اوباما در شرق میانه در راس عربستان سعودی از سیاست اوباما در مورد ایران نگران و نا خوشنود اند. اوباما بر خی اوقات مذاکره با ایران در مورد مسیله هستوی اش  را گاهی  چنین توجیه می نماید  که گویا  بدینوسیله میخواهد  در شرق میانه پالیسی "کنترول تسلیحاتی، را پیاده نماید و در زمان دیگر اوباما در مورد امکان ایجاد روابط حسنه با ایران جهت ایجاد یک " تعادل جدید"در شرق میانه سخن میگوید. بر خی منتقدین اوباما، وی را به این متهم می سازند که وی ممکن است بیشتر و بیشتر به ایران نزدیک گردد ،مگر بنا بر گفته تحلیلگر خاص قبلی وزارت خارجه امریکا جرمی سپاریو " معامله با ایران تلاش در جهت رفتن در یک بستر با ایران نیست ،بلکه بدین معنی است که باید از بستر عربستان سعودی خارج شد. "وی معتقد است که وابستگی امریکا به نفت شرق میانه دیگر شدید نیست و اگر تهدید مسیله هستوی ایران یکطرفه شود، امریکا میتواند حضور وسیع نظامی اش را در شرق میانه تقلیل بخشد و بدون تشویش از این رقم بکاهد.

مطابق اخرین گذارش سال 2015، تعداد قوت های نظامی امریکا در بحرین به 3369، در کویت به 11313، در عراق به 2679، در مصر به 264، در ترکیه به 1529، در قطر به 607 و در عربستان سعودی به 319 تن می رسد. همین اکنون مرکز قوما نده بحری امریکا در بحرین ،نیرومند ترین و مدرن ترین مرکز قوای بحری امریکا در خارج از ان کشور است که با مصرف ده ملیارد دالر اعمار گردیده  و بیش از 20 کشتی جنگی قوای بحری امریکا در ان جابجا گردیده است.مرکز قومانده هوایی امریکا در قطر بنام الولید که به مصرف بیش از 1.4 ملیارد دالر تاسیس گردیده ،ظرفیت گنجایش 120 هواپیمای نظامی را دارا است و از اهمیت ستراتژیک مهمی برخوردار است .

با معامله احتمالی  امریکا با ایران در مورد به تعویق انداختن ذخیره سازی یورانیم و پروگرام هستوی اش، نگرانی شیخ های سنی عرب از نیرومند شدن ایران در صورت لغو تحریم ها است  ، خاندان سلطنتی سعودی وسایر رهبران سنی شیخ نشین عرب با نگرانی از اینکه امریکا دیگر مانند سابق یکجانبه از این کشور ها دفاع نخواهد نمود، از یک جانب  در جهت ایحاد یک اتحاد نظامی عربی در جهت مقابله با ایران و سایر مخالفین  منطوی شان بر امده اند و از جانب دیگر در صورت معامله غرب با ایران تلاش خواهند نمود تا انها نیز به سلاح هستوی دست یابند .

در ایجاد یک اتحاد یه نظامی  عربی، عربستان سعودی با اقتصاد نیرومند که د ارد حالا میخواهد نشان دهد که در برابر هرگونه توسعه طلبی ایران در منطقه خاور میانه میتواند ایتلاف وسیعی را رهبری نماید .در شرایط کنونی عربستان سعودی یگانه کشوری است که میتواند  در خلیج فارس رهبری هرگونه اتحاد نظامی را بعهده گیرد، زیرا مصر که  کشور دارای نفوس بیشتر،سابقه و تجربه رهبری در منطقه است، اکنون دارای اقتصاد راکت، سیاستمداران بی تاثیر و پوسیده و کشور در گیر حملات تروریستی و دشمنی های سیاسی درونی خویش است. عراق که در گذشته در مخالفت با ایران قرار داشت، حالا دیگر به  متحد و نماینده منافع( پروکسی) ایران تبدیل گردیده است. سوریه در نتیجه ادامه  جنگ داخلی باصطلاح به گورستان مرده هامی ماند و ترکیه نفوذ لازم و موثر در جهان عرب ندارد.

 عربستان سعودی در اولین لحظاتی که تصیم بر حمله هوایی بر یمن گرفت توانست حد اقل ظاهرا ایتلاف چندین کشور عربی چون اردن ،مروکو، مصر و قطر را تامین نماید. گرچه مصر دراین  اماده گی اش خواست تا ارزو های عربستان سعودی را در منطقه امتحان نماید و تعدادی هم با اشتیاق لازم در این ایتلاف عمل ننمودند . پایان

بصیر همت

جون - 2015

 

 


بالا
 
بازگشت