عبدالواحد خرم

 

تکرار تجارب ناکام انتخاباتی سال 1393 ریاست جمهوری

سطوری ذیل در حال به نگارش میاید که همین روز مصادف به 22 جون 2015 حمله مسحلانه بر ساختمان شورای ملی به وقوع پیوست و در عین حال این شورا کار خود را غیر قانونی ادامه میدهد.

در اصل بیانگذار همه تقلبات انتخاباتی در سال 2009 میلادی آقای کرزی است گرچه باراول از اینکه کاندیدان قومی همچو کرزی، محمد یونس قانونی ، جنرال دوستم ، و استادمحمدمحقق در رقابت بودند که پارچه شدن انها و چون باراول انتخابات ریاست جمهور درکشور تمثیل می گشت و کرزی عملا به عنوان چهره تازه دست و ناشناخته نسبت به دیگران بود و از یک سو به چرب زبانی که داشت مردم را به کلاه و چپنش فریبید، برخی ها به عنوان که نام برده در قتل و قتال دست ندارد وی را ترجیح دادند.

اما بار دوم عوض اینکه استعفا میداد و داوطلب به اقای جلالی پست خود را رها میکرد از اینکه لذت هشت سال پادشاهی را چشیده بود از صد چل ونیرنگ و حیله ، زور ، زر و تقلب کار دست نبرداشت و به وعده های چرب نرم و با استفاده از تمام امکانات دولتی که در اختیار داشت از قدرت خودرا به قدرت پیروز اعلان کرد امریکا را ظاهراً بدگویی نمود ودر میدان فقط با داکتر عبدالله باقی ماند ، اشتباه بزرگ طرفداران عبدالله در ان بود که با شخص خودرا رقیب ساختن که برحال رئیس جمهور بود نه مستعفی که همه کمک و حمایت اش میکرد به شمول امریکا با انکه انتخابات به دور دوم رفت اما داکتر عبدالله بنابر عموامل نامعلوم و بدون ارایه و مشورت به موکلین اش میدان مبارزه را به اسانی و سهل رها ساخت و کنار رفت در حقیقیت حامد کرزی دوست همه کس است که دوستی با هیچ کسی ندارد ودر طول خدمت اش طالبان را مستقیم و غیر مستقیم تقویه ساخت.

  اما این بار اشرف غنی با مطالعه عمیق از تاریخ کشور دید که نه مردم به خاطر حق میرزمند و نه سیاسیونش در افغانستان عادل اند و نه انصاف در میان است ، این مرد واقعاً زیرک و هوشیار توانست جنرال دوستم را که از اش بار ها بدگویی میکرد معاون اول خود معرفی و از نیروی وی باشعار های دلچسپ ، جذاب و گوناگون دل مردم را یافت و با اخذ چهار میلون رای به جهان نشان داد که تقلب یعنی چی، مفهوم و اهمیت تقلب را دررسیدن به قدرت به اثبات رسانید و این تقلب بی سابقه و گسترده واقعاً جهان را به لرزه درآورد و کشور را پس از ونزویلا دومین کشور بد نام دینا معرفی کرد این مرد در حالیکه در انتخابات سال 2009 میلادی فقط 360000 رای را از ان خود کرده بود و این بار به این رای چند میلونی به یکباره گی در راس کشور قرار گرفت در حالیکه پس از کرزی ، عبدالله و بشردوست در ردیف چهارم قرارداشت ،دایما بر شعاریکه تنها با کرزی چلنیچ دارم وارد سیاست انتخاباتی گشت  ولی فورا آیدیا خودرا به نزدیکیت به کرزی مبدل ساخت اعتماد کرزی زیرک را کسب و مسوًلیت انتقال امنیتی را عهده دار شده وخود را عیار به کاندیداتوری ساخته رفت ، این کارش نیز ناشی از عقلانیت موصوف بوده نه از بیماری .

زیرا هدف از داخل بدست میآید واز کنار رفتن در کنار بودن بهتر است و سیاسیت همین طور است بر شاخ درخت بالاشدن و بعدتکانیدن، در جریان انتخابات شعار را که: هیچ افغان از افغان دیگر بهتری ندارد ، حالا فراموش کرده است .

داکتر صاحب غنی افرین بر شما : همین رهبران ، همین مردم افغانستان و همین رقم کار شما بالاخره رئیس جمهورشدی از هیچ هم طالب را ، هم مجاهد را و هم خلقی و پرچمی را به درستی گپ دادی.

شما خوب میدانید که صداقت معیار قضاوت مانند سایر نقاط دینا در جامعه ما نیست .

حالااختلافات عمده ای این دو رهبر بالای قانون نظام اصلاح انتخاباتی در کشور و تعویض چهره های کمیسیون مستقل انتخابات است که در راس ان احمد یوسف نورستانی قرار دارد که این آقا داکتر غنی را به قدرت رسانید و نتایج انتخابات را به زیان داکتر عبدالله اعلام داشت حال نه زبان مشترک می یابند و نه صلاحیت انحلال و تعویض انها را دارند به گمان اغلب آقای نورستانی و کمیشنرهای کمیسیون مستقل انتخابات و کمیسیون سمع شکایات افراد عادی بدون پشتیبانی ملی و بین المللی نیستند.

کسانیکه در افغانستان امتیاز خوب دارند واضیحاً از حمایت قوی برخوردار اند، با کنار زدن آنها راز های پنهانی افشا میگردد.

طوریکه آقای داود نجفی رئیس دارالانشای کمیسیون مستقل انتخابات در سال 2009 میلادی مادامی که تقررش به حیث وزیر ترانسپورت و هوانوردی ملکی به مشکل مواجه گشت، خواهان افشای تقلبات حامد کرزی در انتخابات شد پس از آنکه به مقصدش رسید خاموشی را اختیار نمود.

همینگونه اشرف غنی نمیتواند در برابر احمد یوسف نورستانی و دارودسته موصوف دست به اقدام زند ولی عبدالله عبدالله نسبت به هر کاری چون دل خوش از جانب کمیسیون مستقل انتخابات ندارد خواهان هر چه عاجل برطرفی مسوًلین این کمیسیون شد و اختلافات به جای کشیده شد که غنی به صورت عاجل شکریه بارکزی را به این پست فرمان داد ولی عبدالله اجازه ریاست کردن را به موصوفه نداد.

زمان اختلافات میان سیدمنصورنادری رهبر اسماعیلیان افغانستان و طرفداران زیاد منطقوی شان درمورد عدم تائید پست وزارت به فرزندش بالا رفت تا اینکه پست وزارت شهر سازی به آقای سیدسادات نادری رسید البته به رای بلندترین در میان همه و این موضوع تا جایی حل وفصل گردید.

در تاریخ افغانستان کمتر حکومت مستقل و آزاد به میان آمده است که به آرای مردم قربانی های بیشمار و فتوحات جنگی ملتش تشکیل گردیده و تداوم یافته باشد ، مردم قربانی زیاد دادند اما رهبران معامله کردند آنهم با مغز گرم احساساتی بی معنا در قضایای کشوری دست به کار شدند.

طور مثال انتخابات ریاست جمهوری 16 حمل و 24 جوزای همان سال به مردم افغانستان خیلی قیمت تمام شد و مردم بهای سنگین آنها را با ریختاندن خون شان ، از دست دادن اعضای بدنشان و ورشکست شدن اقتصادی و بیکاری پرداختند و این انتخابات نه تنها در سطح ملی بلکه در سطح بین المللی بد نام کننده و رسوا ترین انتخابات گشت و وضعیت امنیتی بدتر و بدتر از هر زمان دیگر،زیرا بنیادش را کرزی کچ نهاده بود.

نتایج این انتخابات به اصطلاح این حکومت وحدت ملی را به میان آورد، فکر و تلاش چند کشور بزرگ دنیا به خاطر ایجاد تشنج در افغانستان به وسیله چند گماشته ی شان محصول این سیستم گشت تا دو قطب موازی در جامعه عرض اندام کند.

هر دو تیم بر سر قدرت قبل از اعلام نتایج در جریان کمپاین از عدالت و تساوی حقوق و غیره ها گوش مردم را کر ساختند اما با سفر جان کری وزیر خارجه امریکا این همه جست و خیز ها فروکش گردید ، رقیبان آشتی کردند و یکدیگر را بارها به آغوش کشیدند و هردو به امریکا سفر کردند.

در فرجام باید نگاشت که حکومت وحدت ملی دست آورد اصلی تقلبات وسیع ، بی سابقه و بیش از حد افراطی در جهان معرفی شد و ریاست اجرائیوی بدون تشکیل و خلاف موادات قانون اساسی بر فرق قانون نشست پارلمان بی سواد کشور حتی در اوایل 1394 بودجه آنرا به تصویب نرساند.

   

 


بالا
 
بازگشت