مهرالدین مشید

 

حکومت وحدت ملی از فرازۀ اقتدار ملی تا فرود یک توطیۀ خطرناک

حکومت وحدت ملی پس از تقلب های گستردۀ انتخاباتی با میانجیگری وزیر خارجۀ امریکا در سفارت این کشور در کابل بر بنیاد یک توافق نامۀ سیاسی تشکیل گردید که خلاف قانونی بوده و در قانون اساسی افغانستان جایگاۀ قانونی ندارد؛ هرچند تشکیل این حکومت با موازین قوانین جاری در کشور و اصول دموکراسی در جهان در تعارض کامل بود و اما مردم افغانستان در نهایت ناگزیری از دو گزینۀ بد و بدتر به انتخاب بد تن دادند. مردم در حالی به این گزینه تن دادند که سرنوشت شان را در دستان  آهنین تقلب کمیسیون های انتخاباتی زندانی یافتند و مهندسان تقلب به مثابۀ کارگزاران خناس و مزدوران بیگانه ها بزرگترین خیانت ملی را در برابر آرای مردم افغانستان مرتکب شدند. بنا بر این ناگزیر به پذیرش حکومتی شدند که اول بنیادش کج بنا شد و حال معلوم است که تا ثریا (پله های آخر)کج خواهد رفت.

 پس از آنکه انتخابات ریاست جمهوری افغانستان قربانی تقلب های سازمانیافته گردید، مشروعیت انتخابات به بحران رفت و افغانستان وارد یک بن بست سیاسی گردید. اوضاع به اندازه یی پرتنش گردید که کشور را به پرتگاۀ یک جنگ داخلی برد  که این حالت مهندسان تقلب را هم وحشت  زده گردانید و اوضاع را خلاف توقع و انتظار خود یافتند. این پیشامد ناگوار امریکا و هم پیمانان او را نیز نگران گردانید و سرمایه گذاری های دوازده سالۀ شان در افغانستان را در حال تباهی و از میان رفتن احساس کردند. در این تردیدی وجود ندارد که در عقب تقلب های گستردۀ انتخاباتی دستان نیرومندی شامل حلقات داخلی و خارجی قرار داشت و کمک های میلیون های دالری شماری کشور ها برای نامزدان ریاست جمهوری خود گویای همچو مداخله می باشد. خارجی ها با توجه به اهداف درازمدت شان در افغانستان روی نامزدان مشخصی سرمایه گذاری کردند. آشکار است که سرمایه گذاری خارجی ها روی هر انتخاباتی اهداف بد سیاسی آنان را در قبال دارد که پیامد انتخابات ریاست جمهوری کشور بحیث "بدترین انتخابات در جهان" گویای چنین واقعیت تلخی است. در این شکی نیست که یکی از دلایل به تقلب رفتن انتخابات پول های میلیون ها دالری خارجی ها بود که به افغانستان سرازیر شد و زمینه را برای تقلب و مداخلۀ خارجی ها در افغانستان فراهم گردانید. این سبب شد تا مشروعیت حکومت در افغانستان از میان برود و حکومتی در کشورتشکیل شود که دارای دو قطب باشد و هر یک به نوبۀ خود فرمان برانند. حکومتی که شاید در جهان مثل و مانند ندارد؛ زیرا هرگز ممکن نیست تا در یک کشور دو شخص حکومت کند، البته به دلیل وابستگی های سلیقه یی، شخصی، گروهی و تیمی هر فرد، ناممکن است که تمامی این ویژه گی ها در دو شخص به گونۀ یگانه تجسم عینی پیدا کند و هرگاه چنین می بود. پس نیازی به تشکیل حکومت وحدت ملی نبود. ممکن تاسیس چنین حکومتی بویژه در یک کشور جهان سومی برخاسته از منازعات شدید قومی، گروهی و تیمی به ظاهر ساده باشد و اما در عمل خیلی دشوار و بقای آن ناممکن است؛ اما مردم در نهایت ناگزیری بازهم از این حکومت حمایت کردند و ترجیح دادند تا بجای رفتن به پرتگاۀ بحران، از حکومت وحدت ملی پشتیبانی کنند و فکر می کردند که رهبران با توافق کامل عمل خواهند کرد و منافع ملی و اقتدار ملی را در کشور تامین خواهند نمود. بدین باور بودند که هر دو رهبر ارادۀ قوی برای ساختن کشور دارند و ظرفیت کافی برای تمثیل کردن ارادۀ مردم را دارند؛ البته به این تعبیر که با عبور از مرز گرایش های سلیقه یی و گروهی برای رفاۀ مردم فکر خواهند کرد و از بازی های سیاسی برسر سرنوشت مردم اجتناب خواهند نمود. مردم در آخرین تحلیل به این باور رسیده بودند که حکومت وحدت ملی سرنوشت چپۀ آنان را راسته خواهد نمود و کشتی توفانزدۀ کشور را با عبور از توفان های خطرناک تا فرازۀ اقتدار ملی به پیش خواهد برد. آرزویی که برآورده شدن آن از سوی این حکومت اکنون به امر ناممکن مبدل شده است.

مردم افغانستان به دلایل رسیدن به وحدت ملی و استقبال آن بحیث نماد اقتدار ملی از آن استقبال کردند. اما رویکرد ها و ناکامی های این حکومت اکنون از واقعیت آن خود سخن می گوید.  این حکومت در واقع حافظ منافع مردم افغانستان و اقتدار ملی نبوده؛ بلکه حافظ منافع شماری افراد معلوم الحال است که طی سال های گذشته دست شان در غارت و غصب و فساد تا شانه ها غرق هستند و هنوز هم در پنای این حکومت مصؤونیت قانونی دارند. مردم بدین باور رسیده اند که این حکومت وحدت ملی نه؛  بلکه حکومت دو تیم انتخاباتی چه که بهتر می توان گفت، حکومت آقایان غنی و عبدالله است که برای رسیدن به منافع تیمی خود حکومت وحدت ملی را ابزار قرار داده اند. مردم افغانستان حق دارند تا برضداین حکومت ناتوان و فاسد پرور بایستند و پوزۀ آن را به زمین بکوبند. بیرابطه نخواهد بود که با اشاره به سخن بشردوست در پیوند به عین و غین در مجلس نماینده گان چیزی گفت که در ادبیات افغانستان پیشینه دارد. عین و غین به کسانی می گفتند که یک چشمش یک شی را یک گونه و چشم دیگرش آن شی را به گونۀ دیگر می دید که اکنون حکومت وحدت ملی در واقع نماد آشکار آن است. رهبران حکومت شایستگی و پیشینۀ خوب افراد را سرمشق جابجایی های شان در مقامات بلند دولتی نه؛ بلکه آنچه که چشم های ناجور بین شان در افراد می بینند، آنان را با همان محک نگاۀ شان به سنجش می گیرند.

از همین رو برخورد حکومت در برابر رخداد های کشور واکنشی، فراافگنانه و غیر فعال است. به گونۀ مثال زمانیکه رییس مجلس  نماینده گان حکومت را متهم با شکست در بخش نظامی نمود و گفت که ولایت های شمالی کشور به وزیرستان مبدل شده است، سخنگوی رییس جمهور در واکنش به آن گفت، رییس جمهور غنی برای نماینده گان کشور های امریکایی و اروپایی گفت که مخالفان مسلح می خواستند، شماری ولایت ها را سقوط بدهند و اما در نتیجۀ جنگاوری نیرو های امنیتی کشور به هدف خود نرسیدند. وی در حالی این سخنان را گفت که اوضاع امنیتی کشور در حال خراب شدن است و مخالفان مسلح در حال عملیات های تهاجمی هستند و اما اختلافات وی با رییس اجراییه بر سر تعیین وزیر دفاع هنوز بر سر جایش باقی است. این گونه اظهارات چز پرده کشیدن بر واقعیت های عینی کشور و مخفی نگاهداشتن مخالفت های درونی رهبران حکومت چیز دیگری نمی باشد.

بزرگترین مشکل این حکومت تنها نبود جایگاۀ قانونی آن نیست که مشروعیت سیاسی رییس جمهور و مشروعیت حقوقی رییس  اجراییه را زیر سوال برده است؛ بلکه مردم  افغانستان در تحت اداره یی زنده گی می کنند که از لحاظ قانونی پادر هوا است. در این شکی نیست که طراحان این حکومت هم از پیامد های ناگوار آن آگاهی داشتند و اما آنان نیز در نهایت ناگزیری گزینۀ بد را از بدتر ترجیح  دادند. ممکن اوضاع پیش آمده در بستر تقلب گسترده را دست کم گرفته بودند و فکر می کردند، مانند گذشته با طرف مقابل معامله صورت خواهد گرفت که در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری آقای کرزی چنین معامله یی صورت گرفت؛ اما نمی دانستند که به قول معروف "هر روز و هر بار عید نیست که باید کلچه خورد". بنا بر این بازی سیاسی گذشته به دلایل مختلف  تکرار نشد و در نتیجه حکومت وحدت ملی را تولد تازه دادند. کاخ سفید در حالی از این حکومت حمایت کرد که مفهوم مشروع شمردن یک امر نامشروع و غیرقانونی را دارد. بعید نیست که پشتیبانی امریکا از این حکومت اهداف دیگری را در پی داشته باشد که همانا تشکیل یک حکومت ضعیف و قاقد اقتدار ملی در افغانستان است. امریکایی ها طی سیزده سال تهاجم شان در افغانستان  صادقانه عمل نکرده و با رویکرد سیاست های چند پهلو این کشور را به کام اژدهای نظامی پاکستان فروبردند؛ البته به این هدف تا اسلام آباد را مطمین ساخته باشند که دراز راۀ  صلح افغانستان تنها از اسلام آباد خواهد عبور کرد و بس،  چنین هم کردند. از همین رو است که مردم افغانستان به حکومت دست ساختۀ کری در سفارت امریکا به دیدۀ شک می نگرند. گام هایی را هم که تا کنون این حکومت برداشته است، به گونه یی به خواست واشنگتن و اسلام آباد پاسخ گفته است  تا به خواست مردم افغانستان . تا کنون رییس جمهور غنی ده سفر خارجی داشته که به زودی عازم هندوستان نیز می گردد. محور اصلی این سفر ها را بیشتر صلح با مخالفان و جلب همکاری های آنان دراین زمینه تشکیل داده است که هند کشور بیشترین کمک کننده به افغانستان، بعد از به تعلیق افتادن صدور اسلحۀ هندی از سوی آقای غنی  بیشترین نگرانی ها را در پیوند به سفر های خارجی او داشته است. جالب این که سخنگوی آقای غنی هند را در حلقۀ چهارم و پنجم سیاست خارجی افغانستان قرار داد و با این اظهارا ت هند را بیرونتر از حلقۀ سیاست خارجی نشان داد. حکومت تا کنون نتوانسته است به حداقلی از وعدههایش برای مردم جامۀ عمل بپوشد. برای ایجاد اصلاحات و محو فساد و سرکوب غداران اندکترین کاری هم انجام نداده است. این حکومت تمامی انرژی اش را صرف چانه زنی ها و اختلافات  شدید داخلی نموده است که در اصل اندکترین وقت برای پرداختن به مسایل حیاتی کشور نداشته است. چنانکه رییس مجلس نماینده گان به صراحت گرفت، ولایت های شمالی کشور به وزیرستان بدل شده است و اما آقای غنی می گوید که بیشترین وقت خود را صرف امنیت کرده است. جالب تر این که سخنگویش در یک عمل واکنشی و فراافگنانه از قول آقای غنی گفت، نیزو های امنیتی خواب مخالفان را برای سقوط شماری ولایت ها به یاس مبدل کردند. در همین حال وزیر داخله در مجلس نماینده گان از تحت تهدید بودن جدی یازده ولایت و نیمه تحت تهدید بودن نه ولایت سخن گفت. بدتر شدن اوضاع اقتصادی بلند رفتن گراف بیکاری و تنگدستی روزافزون مردم از جمله پیامد های نامیمون حکومت وحدت ملی است که ناکامی و ناکارایی  او مردم را نگران گردانیده و کشور را به پرتگاۀ بحران نزدیک گردانیده است. حکومت حتا به اولین وعده اش که همانا بازگشایی دوسیۀ کابل بانک بود، جامۀ عمل بپوشاند و بازگشایی آن بیشتر از یک هیاهوی تبلیغاتی نبود و میلیون ها دالر به غارت رفته هنوز بازگردانده نشده است. از اوضاع عمومی کشور طی شش ماۀ گذشته معلوم می شود که در عقب رخداد ها دستان قوی برای به بحران بردن کشور کشتی توفانزدۀ کشور را یدک کشی می کنند

حکومت نه تنها برای ایجاد اصلاحات، محو فساد و ایجاد ادارۀ سالم  دستاوردی ندارد که سیاست داخلی آن را به کلی به ابهام کشانده است و سیاست های حکومت را در داخل کشور سوال برانگیز و عجیب گردانیده است؛ بلکه در سطح روابط منطقه یی نیز، حال و هوایی دیگری به خود گرفته است و شکل گیری ها و معادلات سیاسی در سطح منطقه و جهان به گونۀ یی رقم می خورند که جایگاۀ کابل به دلیل نبود استراتیژی روشن سیاسی در  آنها ناروشن و در نوسان است. موضعگیری های سیاسی شکننده و پردوکسیکل ( گزارۀ خود شکن یا ناسازگاری گزاره) آقای غنی در برابر کشور های همسایه و جهان نه تنها از کوله بار دشواری های کشور اندکی کاسته است؛ بلکه به آن نیز افزوده است. به گونۀ مثال موضعگیری متناقض رییس جمهور در قبال سعودی و ایران به همین گونه در برابر پاکستان  و هند معنای گرفتن دو تربوز در یک دست را دارد که ناممکن است و متفکران درجه اول جهان هم از عهدۀ آن برآمده نمی توانند. رییش جمهور آرزو دارد تا در مرزی از رد و تایید دهلیز تازۀ دیپلوماسی کابل را با جهان، بویژه با کشور های همسایه و اسلامی باز نماید که با رویکرد های گذشته ناممکن به نظر می رسد و تنها با اتخاذ بیطرفی فعال سیاسی ممکن است که تا دهلیز سیاسی کارا به نفع صلح و ثبات در کشور را باز نمود.  این گونه سیاست ها نه تنها دراز راۀ دشواری ها را کوتاه می سازد؛ بلکه آن را طولانی تر نیز می سازد که در آخرین تحلیل از رفتن کشور به پرتگاۀ توطیۀ سازمانیافته سخن می گوید. واکنش تند همراه با عصبانیت شدید شماری از اعضای مجلس نماینده گان در پیوند به دست داشتن آقای غنی در ناآرامی های شمال هویت حکومت وحدت ملی را از فرازۀ وحدت ملی به فرود یک توطیه خطرناک آشکارتر گردانید. پیش از این نیز در زمان حکومت آقای کرزی نیز سر وصدا هایی به راه افتاد که مخالفان مسلح بوسیلۀ هلیکوپتر ها به شمال کشور منتقل می شوند.

مردم افغانستان حکومت وحدت ملی را روزنه یی به سوی خوشبختی و بهروزی خویش تلقی می کردند و آن را تامین کنندۀ منافع ملی و رویای  رسیدن به فرازۀ اقتدار ملی را در آن پیش بین بودند؛ اما  بعد از آغاز کار حکومت به زودی پیش بینی های مردم خالی از آب بیرون شد و ناکارایی حکومت به گونۀ آفتاب برای همگان آشکار گردید. از این هم خطرناک تر اوضاع سیاسی، امنیتی  و نظامی کشور به گونۀ خطر ساز شده می رود که گویا در عقب دستان نیرومند توطیه نهفته است و بحران کشور را تا رسیدن به پرتگاه مدیریت می کند. یاهو

 

 


بالا
 
بازگشت