خلیل رومان

 

نامۀ سر کشاده

به محترم داکتر محمد اشرف غنی و محترم داکتر عبدالله عبدالله؛

 

این چهارمین نامۀ من به شما در رسانه های اجتماعی است. هیچ پاسخی دریافت نکرده ام. شاید کسی از محتوای آن آگاهی نمی دهد یا توجهی  نمی کنید. به هر حال بی خیال از نگرانی، به نگارش چنین نامه ها در مقاطعی که نیاز باشد، ادامه می دهم. آرزو دارم برای حل دشواری هایی که به آن رو به رو استیم، کمکی مستقیم یا غیر مسقیم باشد.

لازم به یادآوری می دانم که منظور این نامه ها، بدگویی و اهانت یا کسب شهرت نیست. می خواهم سهم خود را در رساندن پیام هایی که می تواند اساس یک راه حل به شمار رود، ادا کنم. قول می دهم که بیان با صراحت مسایل به هدف تبیین و دریافت راه علاج به کار گرفته می شود؛ نه به هدف دیگری.

بنابر این شاید با من همداستان شوید که وضعیت کارکردی دولت" وحدت ملی" در شش ماه گذشته، سیر منفی دارد. مردم از حالت انتظار به حالت بیزاری گذار کرده اند؛ هر جا صدای اعتراض و انتقاد بلند است. برگرداندن چنین وضعیت در جهت مثبت با روش و ابزار های اختیار کرده اید، دشوار است. حالت دفاعی سخن گویان نیز نمی تواند از این مسیر جلوگیری کند. برای پرهیز از کلی گویی خسته کننده وارد بحث موردی می شوم. آن چه در این میان کلیدی پنداشته می شود، اختلاف های شما در این یا آن مورد و رسانه ای کردن آن مطابق روش های کارزار انتخاباتی است که خیلی خطرناک و مضر بوده می تواند.

به نظر من دولت" وحدت ملی" فرصت های قابل توجهی دارد که شکننده گی ها در مقایسه با آن ناچیز می باشد. یعنی قسمت پُر گیلاس از بخش خالی به مراتب زیاد است. نیاز نیست دلایلی بر این نتیجه گیری بیاورم.

اختلاف یا سلیقه ای- جزئی و یا سیاسی- اصولی است. اگر سلیقه ای باشد، دیر یا زود افق های عمومی و مشترکات کلان این ظرفیت را در شما ایجاد می کند و پرورش می دهد که وجود آن را در همدیگر به رسمیت بشناسید و حد اقل سایه اش را بر مسایل کلان سیاسی پخش نکنید. هرگاه اختلاف سیاسی باشد یکی از  دو راه حل ذیل یا هر دوی آن کارساز می باشد.

یک-  به مانند موافقت نامۀ دولت " وحدت ملی" به تلفیق یک برنامۀ مشترک سیاسی و تعهد بر اجرای آن در شکل و محتوا نیاز دارید. به رغم گفته های برخی از هواداران شما در رسانه ها، این نیاز بسیار مطرح و لازم بود و هنوز جای خالی آن احساس می شود. تا زمانی که از برنامه های جدا جدا و مربوط به خود پیروی می کنید، شکر رنجی های موجود ادامه خواهد یافت و مردم در نگرانی های بیشترتر غرق می شوند. موقف های شما ایجاب می کند که به عنوان دولت مردان دور اندیش بر اختلاف های صلبی و یا تلقین شده از هر جانبی که باشد، چیره شوید.

دو- یک گروه مشورتی غیر از هواداران تان را از شمار خیر اندیشان خبره، آگاه و بیغرض جامعه تشکیل کنید که در ضمن به عنوان نیروی فشار درونی عمل کند و پیش از آن که مسایل رسانه ای شود، جلو آن را بگیرد که گفته اند؛ سر چشمه را شاید گرفتن به بیل- چو پر شد نتوان گرفتن به پیل. دیر یا زود چنین گروهی در جامعه پدیدار می شود که در آن صورت به جای مثبت اندیشی در بارۀ کارکرد ها میلان منفی و عیب جویانه خواهد داشت.

تا این دم روشن نشده که اختلاف شما در کل سلیقه ای یا در کل سیاسی، یا ترکیبی از هردو باشد. آنچه از ظاهر امر برداشت می شود، اختلاف شما روی مشارکت پنجاه- پنجاه مقام های حکومتی- دولتی می باشد. پیش از پرداختن به این موضوع، لطفاً به این پرسش ها پاسخ دهید.

- اصلی ترین حرفۀ شما در زمان تصدی تان در این پست ها "باهم جنگیدن"خواهد بود یا "باهم کار کردن"؟

- کلان ترین هنر تان در همین مدت "کاشتن" خواهد بود یا "درو" کردن؟

- عظیم ترین دانش تان " نفاق" است یا " اتقاق"؟

- بزرگترین رزوی تان" رز اندوزی" خواهد بود یا " رفاه عمومی"؟

- کلان ترین غریزۀ تان "قدرت طلبی" خواهد بود یا "ملت خواهی و عدالت"؟ 

پاسخ خرد ورزانه به پنج مورد بالا، ردیف های دوم یعنی اصلی ترین حرفه "باهم کار کردن"، کلان ترین هنر "کاشتن"، عظیم ترین دانش "اتفاق"، برزگیرین آرزو" رفاه عمومی" و سر انجام کلان ترین غریزه "ملت و عدالت خواهی" خواهد بود.

در این صورت چسپیدن به پنجاه پنجاهِ مقام های دولتی بی مفهوم می شود. با کمی این و آنسو رفتن از اندازه های مورد نظر، می توان به ارزش های ردیف دوم دست یافت و آن کمبود را در جایی دیگری جبران کرد.

اما پا فشاری کودکانه و به قیمت برهم زدن تمام قسمت پُر گیلاس، بر میزان پنجاه پنجاه، نه کمتر از آن در جایی و بیشتر در جای دیگر، موارد ردیف اول پرسش ها را ذهن متبادر می کند.  چنین برخورد از هرجانبی که باشد نه خردورزانه است، نه مسوولانه، نه منطقی و نه هم خواستنی.

عزیزان من؛

این حرف ها نصیحت های محض نیست. مسوولیت شهروندی است که شما را با صمیمیت و قاطعیت به ایفای مسوولیت های تان فرا می خواند. اگر از مسوولیت های خود فرار کنید و به خیمه شب بازی های تهوع آورِ بچه گانۀ رسانه ای ادامه دهید، از سیر منفی افکار مردم راهکار دیگری پدید خواهد شد که در آن صورت، شانس یاری و یاوری مردم و آگاهان جامعه را از دست خواهید داد. به زودی به نفرین شده گان ملت بدل می شوید که کلان ترین همدردی با شما، کنار زدن مدنی تان از این پست ها به سبب بی کفایتی و حرف ناشنوی خواهد بود. اگر استفاده از حق اصلاح، انتقاد، هماهنگی و نظارت در جامعۀ مردم سالار نادیده گرفته شود، نافرمانی مدنی و انکشاف خود بخودی یا سازمان یافته آن در سرار کشور از لازمه های آن است. آرزو دارم، این نامه انگیزۀ تجدید نظر بر روش و رفتاری باشد که سبب کم کاری، فاصله و تکامل برداشت منفی از اساسات دولت" وحدت ملی" شده است. قسمت های پُر گیلاس هنوز هم به صورت بالقوه در دستان شماست، از آن در عمل زنده گی و مدیریت کشور به گونه فعال استفاده کنید. ممنون. 

 

خلیل رومان

حمل ۱۳۸۴

  

 


بالا
 
بازگشت