استاد صباح

 

افغانستان واتحاد شوروي ازمناسبات سياسي تا مداخله نظامي

« رويداد هاوحوادث سياسي ونظامي افغانستان «

( 2)

 

ضایعات و تلفات اتحاد شوروی درجنگ افغانستان عبارت بود ازسيزده هزارکشته،سي وپنج هزارمجروح وسه صدويازده سربازلادرک. براساس گذارش ها مصارف روزانه آنان درحدود یک ملیون ربل بود که بعد ازخروج آنان نسبت بلند رفتن قیمت ها، این رقم افزایش یافت و تنها اکمالات لوژستیکی شوروی میتوانست دولت نجیب الله را سر پا نگهدارد. براساس منابع امریکایی، شوروی بعد ازخروج قوای آن ازافغانستان هر ماه معادل سه صد میلیون دالرتجهیزات نظامی، مواد غذایی و مواد سوخت را دراختیار دولت افغانستان قرارداده ودرظرف شش ماه حد اقل سه هزاروهشت صد پرواز برای این منظور صورت گرفته است.

مرا ازمرگ باکی نیست ازسختیش می ترسم

زمی خـوردن ندارم ترس ازمستیش می ترسم

ندارم بیمی ازدشـمن زدست دوست می نالــم

ندارم شـکوه ازبیگانـگان ازخـویش می ترسم

نمی ترسم من ازشــیروپلنگ وحملـه گرگان

ازآن گرگی کـه می پوشد لباس میش می ترسم

اگرعقــرب زند نیشـم نـدارم نوشی ازدنبـــال

ازآن نوشی که باشد درپیش صدنیش می ترسم

مرا با خانقاه وخرقـــــه درویش کـاری نیست

ولـی ازنـا مسلمانـان نــــا درویـــش می ترسم

زهــر گندم نمای جـــو فروشی دارم اندیشـــه

زبدخـواهان درظاهـــر ارادت کیش می ترسم

نمی ترسم من ازظلم و ندارم وحشت ازظالم

زآه خـانمان ســــوزدلی دل ریــــش می ترسم

من ژولیده را کاری بـــه کارخلق عــالم نیست

ولیکن اززبان خـویش بیش ازپیش می ترسم.؟؟؟.

نیروهای نظامی اردوي سرخ اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۷۹ پس از درخواست های مکرر دولت تره کي وامين جهت سرکوب مخالفان مسلح ، وارد کشور شدند. این جنگ نزدیک به ۱۰ ساال طول کشید تا سرانجام درسال ۱۹۸۹ و بدون نتیجه خاصی منجر به خروج روس ها شد. بعد ازخروج نیروهای اردوي سرخ، دولت طرفدار شوروی تنها سه سال دوام آورد وافغانستان پس ازدرگیری های داخلی به چنگال بنيادگرايان ، افراطيون وتروريزم سقوط نمود.

هجوم قشون سرخ اتحاد جماهیرشوروی به افغانستان که ده سال جنگ را در پی داشت، هم ازنظرمادی وهم ازنظر انسانی تلفات زيادي درپی داشت. درمورد مصارف جنگ اتحاد جماهیرشوروی درافغانستان ارقام دقیقی دردست نیست. آنچه درپی می آید، ارقامی است که درمنابع غربی و روسی درمورد این جنگ ده ساله ذکر شده است.

بین سال های نوزده هفتادنوتانوزده هشتادنوجمعاً ششصدوبيست هزارسرباز شوروی درافغانستان وظیفه انجام دادند.

ازاین جمع رقم مجموعی سربازانی که همزمان درافغانستان مستقر بودند، میان هشتادهزار تا صدهزار تن بوده است.

رقم تلفات جانی درهمه بخش های نیروهای امنیتی رسماً چهارده هزاروچهارصد تن گزارش شده است.

پنجاسه هزاروهفتصدوپنجاه وسه سرباز زخمی شدند.

حدودچهارصدهزارسرباز، به دلایل اقلیمی وشرایط نامساعد صحي به امراض مثل زردی و یا محرقه مبتلا شدند.

خسارات مالی شوروی

- صدوهجده بال طياره هواپیما

سه صدوسي بال هلیکوپتر

صدوچهل وهفت چين تانک

هزاروسه صد عراده زرهپوش

چهارصدوسي توپ وراکت انداز

هزارويکصد واسطۀ سیارمخابره

پنجصدوده واسطۀ جرثقیل، تراکتوروماين پال

يکهزارويکصد عراده لاری وتانکرتيل.

منابع غربي ميگويند که درين جنگ  بیشتر ازیک میلیون افغان جان خود را از دست دادند.

پنج میلیون افغان به کشورهای پاکستان وایران وغربي فرار کردند.

دومیلیون افغان دیگرآواره شدند.

حدوداً سه میلیون افغان زخمی گردیدند.

بتاريخ پانزده فبروری نيروهایشوروی ازافغانستان خارج گرديد.اين جنگ نوسال ويک ماه وهژده روز دوام کرد.پنجصدوبيست وپنج هزارسربازوافسراردوي شوروی ،نودهزارکارمند نظامی کی جی بی وپنج هزارکارمند نظامی و درين جنگ سهم گرفتند.  درجنگ افغانستان خدود چهارده هزاروپنجصد سربازوافسرکشته شد .

کمک‌های  اتحاد جماهیرشوروی به سرعت ازسال ۱۲۹۸ (۱۹۱۹) با استقلال این کشور از انگلستان، در دوران سلطنت امان‌الله شاه آغازشد وهمچنین اولین کشوری درجهان بود که استقلال کشور را به رسمیت شناخت. این پشتیبانی‌ها در زمانی صورت می‌گرفت که هنوز از انقلاب روسیه چندی نگذشته بود وهنگامی که حکومت تازه تاسیس روسیه، خود درگیر جنگ داخلی با طرفداران رژیم سابق تزاری بود. درآن زمان این کشوراقدام به تهیه سلاح‌های سبک، مهمات و تامین زراد خانه، کارخانه باروت سازی، تعدادی هواپیما و (مطابق اسناد منتشره ازمنابع شوروی) مبلغ یک میلیون روبل طلا جهت پشتیبانی ازمقاومت افغان‌ها درطول جنگ سوم انگلیس وافغانستان نمود، در موردی دیگر به دنبال ممنوعیت ترانزیت کالاهااز خاک هندوستان (پاکستان کنونی)، با ایجاد معاهده‌ای، کالاهای افغانستان بدون پرداخت عوارض ازخاک شوروی عبور می‌کرد.

اتحاد شوروی مجدداً درسال ۱۹۴۲ مبادرت به تقویت نیروهای مسلح با تهیه سلاح‌های سبک، هواپیما وتاسیس مراکز آموزشی در تاشکند  پایتخت جمهوری شوروی ازبکستان نمود. همچنین نظامیان شوروی وافغانستان همکاری‌های دائمی خود را از سال ۱۹۵۶ آغازکردند که دلیل اصلی آن می‌تواند تسلیح پاکستان توسط آمریکا و عدم قبول آن کشور به فروش سلاح به افغانستان باشد و درسال ۱۹۷۰ با امضای یک موافقتنامه، اتحاد شوروی اقدام به ارسال مستشاران نظامی‌کرد. دردسامبر ۱۹۷۸ (۱۳۵۷) معاهده‌ای پیش ازشروع جنگ به امضا رسید که براساس آن دولت جهت پشتیبانی نظامی به اتحاد شوروی مجوزداد. درمجموع افغانستان دراکثریت امور اعم ازنظامی، فنی، تجارتی و غیره وابستگی به شوروی داشت.

ریشه های اولین تماس های امپراطوری روسیه با زمامدار دورانی عمق تاریخی دارد وبیش از دونیم قرن را دربر میگیرد. درطول سالیان متمادی حکام روسی وافغان بارها فرستادگان دیپلوماتیک تبادله میکردند، تا، بالاخره، در سال نوزده نوزده  بین دو کشور مناسبات دایمی دیپلوماتیک وتعلقات دوستي برقرار شدند.  نمی توان این حقیقت تاریخی را نفی کرد که مناسبات دیپلوماتیک بین روسیه شوروی و افغانستان و عقد قرارداد دوستی سال نوزده بيست ويک برای هردو طرف اهمیت مهم نظامی – سیاسی و اقتصادی داشتند وبه انها درشرایط نهایت دشوار داخلی و خارجی درامر ایستادگی و تحکیم کمک نموده اند.  مثمرترین دوران مناسبات روسیه – افغانستان به سال های پنجاه گذشته مربوط میگردد. درهمین سالها (نوزده پنجاه – نوزده هفتادنو) به مساعدت تخنیکی – اقتصادی اتحاد شوروی تهداب شبکه اقتصادی افغانستان بناینگذاری گردید؛ بیش از يکصدوچهل پروژه که در جمله انها شاهراه های شامل بودند که مناطق دوردست به مشکل قابل دسترسی را با پایتخت وصل نمود، دردشت سوزان جلال اباد مجتمع ابیاری اعمار گردید که درفارم های ان مالته و زیتون پرورش مینمودند؛ پایگاه های ساختمانی برای اعمار منازل مسکونی برای مردم ایجاد گردید، انستیتوت پولی تخنیک کابل ، تونل سالنگ ، سيلوهاو بسیاری موسسات دیگراعمار شدند.  

قرارارزیابی کارشناسان ، درسال های پنجاه تاشصت قرن بيست اتحاد شوروی به افغانستان به مبلغ بیش ازیک میلیارد دالرکمک مالی نموده است. ازسال نوزده هفتادنو در مناسبات دو کشور، همجوار آن وقت، فاجعه بار ترین دوران فرا میرسد. در تاریخ بيست وهفت دسمبر سال  نوزده هفتادنو  قطعات نظامی اتحاد شوروی در افغانستان مداخله میکنند، جای که مدت زمان ده سال در جنگ داخلی گیر می ماند. واقعاً هم بعد از خروج نیروهای اتحاد شوروی از افغانستان در سال  نوزده هشتادنو، فروپاشی اتحاد شوروی، برسر قدرت آمدن بنیادگرایان ( مجاهدین) و بعداً اسلامگرایان افراطی (طالبان)، ظاهرا، به نظرمیرسید که مناسبات دوکشور، زمان دوست و همجوار به گذشته تعلق گرفته و نفوذ اسلامگرایان افراطی در جمهوری های آسیای میانه شدیداً تقویت گردید.

جالب توجه است كه افغانستان به مثابه كشوركوچك به بازيچه قدرت هاي بزرگ درآمد. داودخان اولين سياستمداراي افغاني بود كه به دام گسترده آمريكائيان افتاد. آمريكايي ها كوشيدند توازن قوا درمنطقه را به نفع خود و متفقين بالفعل (پاكستان) و بالقوه (چين) بهم زنند. گرچه داودخان دراين بازي نتوانست نقش آنچناني را كه آمريكائيان مي خواستند بازي كند اما عملي كه او انجام داد (كودتاي ضد سلطنت) بهانه ي قانع كننده بود دردست آمريكائيان و سازمان هاي اطلاعاتي آنها. در اين گيرو دارشوروي نمي توانست دست روي دست بگذارد وتماشاگر گستردن دامي برعليه منافع حياتي خود گردد. زيرا افغانستان و درجوار آن هندوستان متفق استراتژيك شوروي محسوب مي شدند.

روابط اقتصادي، فرهنگي و نظامي شوروي با اين دو كشور (افغانستان وهندوستان) گسترش مي يافت و بر پايه مودت و دوستي استوار بود. بهم خوردن وضع موجود موجب تشديد تشنج مي شد و بنابراين خنثي كردن اين توطئه براي شوروي اهميت حياتي داشت. كودتاي ضد كودتا درافغانستان در ماه ثور (اپريل) ١٩۷۸ به همين منظورسازماندهي شد. براي اين كارمجوزي نيز وجود داشت. داودخان با سرعت درسياست خارجي خود تعديل بوجود آورده بود. نگاه به غرب در سياست خارجي داودخان اولويت پيدا مي كرد. ايران محمدرضا شاه دراجراي اين سياست دست ياري براي داودخان دراز نمود. در سياست داخلي تغيير جهت ۱۸۰ درجه انجام گرفت.

فعاليت حزب دمكراتيك خلق افغانستان باتهام طرفداري از اتحاد شوروي وقت ممنوعه اعلام شد و رهبران درجه اول آن دستگير و زنداني شدند. در چنين اوضاع و احوال بغرنج افسران جوان تحصيل كرده اردوي افغانستان كه عمدتا در اتحاد شوروي تحصيل كرده بودند دست به قيام زدند و در حين حمله به كاخ رياست جمهوري داود خان و زن و فرزندانش كشته شدند. حزب دموكراتيك خلق افغانستان به رهبري نورمحمد تره كي رهبر حزب قدرت حكومتي را بدست گرفت.

بلافاصله سازمان هاي اطلاعاتي آمريكا و چين از بذري كه كاشته بودند بهره گرفتند.

پاكستان به پايگاه به اصطلاح مجاهدين افغاني تبديل گرديد. جنگ ميان دولت جديد و مجاهدين آغاز گرديد. صدها هزار آواره جنگي به پاكستان و ايران سرازير شدند. احتمال مداخله نظامي از خارج افزايش يافت.  كشمكش هاي دورن حاكميت به كشته شدن تركي توسط حفيظ الله امين انجاميد. دست يافتن امين به قدرت توطئه اي بود. اين كودتاي درون حكومتي امكاني چرخش سياست افغانستان از با اتحاد شوروي به خصومت با اين كشور را بوجود آورد.

حفيظ الله امين در فاصله اي نه زياد دورازقدرت حذف شد. ببرك كارمل خنثي كننده توطئه  هاي امين بود، اما او نيز نتوانستند برجنگ داخلي فائق آيد. پايگاه هاي نيروهاي ضد دولتي دركشورهاي همسايه بويژه درپاکستان به گسترش جنگ فرسايشي داخلي دامن زد. ورود اردوي شوروي به خاك افغانستان بهانه مناسبي براي اين گسترش مداخلات پاكستان و امريكا و ايران بود.

همزمان با تشديد جنگ درافغانستان در رهبري شوروي تغييرات غيرمترقبه ي انجام گرفت. رهبران سالمند يکي پي ديگري درگذشت وگورباچف جوان به رهبري حزب كمونيست اتحاد شوروي انتخاب شد. رهبرجديد شوروي طولي نكشيد كه با يك قلم روي ليست رهبران كهن سال اما پرتجربه حزب و دولت شوروي خط كشيد وافرادي را براي همكاري در رهبري حزب و دولت سركارآورد كه از لحاظ عقيده وايمان به خود گورباچف شباهت داشتند. آنها براندازي دولت مقتدر شوروي را قبل از همه هدف نهايي خود قرار دادند. گورباچف مشاورين اقتصادي و سياسي خود را از ميان ارامنه و مشاورين ايدئولوژيك خود را از ميان كساني انتخاب كرد كه به ايدئولوژي طبقاتي اعتقاد نداشتند.

مداخله نظامي شوروي درافغانستان فرصتي بود براي اجراي سياست مخرب گورباچف. همزمان با تشكيل شوراي عالي نمايندگان اتحاد شوروي و تشكيل فراكسيون هاي ضد شوروي درداخل شوراي عالي مركب ازافراد فرصت طلب و انتقاد شديد از مداخله نظامي شوروي درافغانستان روزنه ي براي فرو ريختن اتحاد شوروي بازشد. بيرون كشيدن نيروهاي نظامي شوروي از افغانستان سرآغاز مرحله اي بود كه موقعيت شوروي را نه تنها در سرحدات جنوبي خود بلكه در سياست جهاني تضعيف كرد. همچنين توازن نيروها را در صحنه جهاني بهم مي زد. با اين همه مردم افغانستان تحت رهبري حزب دموكراتيك خلق درمقابل گروه هاي رنگارنگ مجاهدين تسليم نشد. بلكه درعمل نشان داد مي تواند بدون قواي كمكي بيگانه به رهبري كشورادامه دهد و قدرت حكومتي را در دست نگهدارد. اما طولي نكشيد كه حزب كمونيست اتحاد شوروي منحل گرديد و در تعاقب آن حكومت گورباچف سرنگون گرديد. بوريس يلتسين «برادر ناتني» گورباچف خشن تراز خود گورباچف از ارسال سلاح به افغانستان امتناع ورزيد و رهبران افغانستان درعمل خلع سلاح شدند.

سرانجام نجيب الله با برادرش درنمايندگي سازمان ملل دركابل متحصن شدند اما با تسلط طالبان ازنمايندگي سازمان ملل بيرون كشيده شدند وتيرباران شد وجنازه شان درميدان مركزي كابل به دار كشيده شد.

اكنون ما درجهاني زندگي مي كنيم كه به دوزخ شباهت دارد. ميليون ها انسان درآن مي سوزند و دوباره زنده مي شوند و بازمي سوزند. به همين ترتيب كوره هاي جهنم مانند كوه هاي آتش فشان ذوب مي شود وشعله آتش همه را بكام خود مي كشد.  افغانستان، عراق ، سوريه ، ليبي ، برما، پاکستان ، کشورهاي افريقايي ...  مي سوزد وبازهم ذوب مي شود. ايران وسوريه نيزدرنوبه ايستاده اند وانتظارذوب شدن درشعله آتش بسرمي برند. تا زماني كه سرمايه فراملي در جهان حكمراني مي كند، كوره آتش شعله ورترخواهد شد.

روسیه ازاتحاد شوروی میراث سنگین به ارث برد ووظیفه رهبری نوکشور احیای مناسبات نورمال بود. به خاطریکه بعد از خروج اردوی شوروی ازافغانستان، برخی کارشناسان می گفتند که روسیه این کشور را برای همیشه از دست داده است. ولی، تجربه این گونه پیشگویان را رد نمود.  روسیه بصورت دقیق جهت سیاست خارجی خود را نسبت به افغانستان تعین نمود. برمناسبات حسنه چند قرنه بین دو کشور نمی توان توسط حوادث فاجعه بارجنگ داخلی که اتحاد شوروی به ان برخلاف اراده خود کشانده شد، خط بطلان کشیده شود.

 درچنین زمان پیچیده، حامد کرزی رئیس جمهور درجنوری سال دوهزارويازده رهسپار مسکو گردید، جای که با رئیس جمهور فدراسیون روسیه دمیتری میدویدیف مذاکرات انجام داد. درجریان بازدید طیف وسیع مسایل مناسبات بین الدولتی مورد بحث قرار گرفت. کرزی به توافق مسکو درمورد شرکت دربازسازی یک عده تاسیسات مهم حیاتی که درسال های پنجاه– شصت قرن گذشته به کمک اتحاد شوروی ساخته شده بودند ودست یافت . همچنان طرفین درمورد تامین صادرات محصولات نفتی که افغانستان به انها نیاز دارد به توافق رسیدند. مسکو که ازقبل به نیروهای ایتلافی کمک میکند وبه آنها دهلیزهوایی و زمینی برای انتقال محموله ها به افغانستان فراهم ساخته، همچنان به ادامه تربیه متخصصین عرصه امنیتی ، ارسال سلاح خودکار وهلیکوپترهای مي هفده به قواي مسلح کشورموافقه نموده است. متخصصین روسی یکجا با همکاران امریکایی شان درعملیات مشترک ضد مواد مخدره شرکت ورزیده اند. روسیه همچنان تحقق پروژه های بشری را درافغانستان ادامه میدهد.

 فهرست امکانات احیای همکاری متقابلاً مفید تخنیکی – اقتصادی را میتوان ادامه داد، دراین جمله بازسازی فابریکه کود کیمیاوی، سیلوی کابل، توسعه کامبینات خانه سازی واعمار فابریکه سمنت وهمکاری درعرصه انرژی شامل می باشد. این باردرهمکاری اقتصادی نه تنها موسسات دولتی، بلکه خصوصی میتوانند شرکت ورزند که عرصه همکاری را تا اندازه زیادی توسعه می بخشد.  روسیه با تعین سیاست خارجی خود نسبت به افغانستان براین امراستناد میکند که برقراری صلح در افغانستان، انکشاف اقتصادی کشور، حفظ تمامیت ارضی واستقلال ان با منافع روسیه مطابقت دارد.
روسیه درماه جنوری سال دوهزارويازده درجریان بازدید کرزی ازمسکو ومذاکرات او با همتای روسی او دمیتری میدویدیف یکباردیگر وفاداری خود را به چنین سیاست ثابت ساخت.

اعلامیه مشترک امضاء گردید که درآن موضعگیری عمده روسیه نسبت به افغنستان تسجیل گردید، ازجانب روسیه وفاداری به تشکل افغانستان به مثابه دولت باثبات وشگوفان، فارغ ازمشکلات تروریزم وجنایات مواد مخدره تائید گردید.  مساله محوری که باعث نگرانی بسیاری ها میگردد، اینست که درافغانستان بعد ازخروج نیروهای ائتلاف بین المللی چه رخ خواهد داد؟ چون منافع جیوستراتیژیکی روسیه به این امرمربوط میگردند، پس دراینجا باید این مساله مدنظرگرفته شود که روسیه به مثابه عضو منطقه، نمیتواند به بی تفاوتی نسبت به رسیدن بنیادگرایان افراطی درافغانستان به قدرت که ایدیولوژی جنگ طلبانه خود را به جمهوری های شوروی سابق آسیای میانه گسترش خواهند داد و فعال ساختن گروه های تندرومذهبی موجود دربرخی جمهوری های آسیای میانه نگاه کند. روسیه ازتمام امکانات ممکن دیپلوماتیک، مادی – تخنیکی وغیره استفاده خواهد کرد، تا به حکومت و مردم افغانستان درتاب آوردن در این زمان دشوار کمک نماید.

سفيرروسيه درکابل  : آندری ليوونوويچ آويتيسيان متولد ١٩ماه می سال ١٩٦٠ ميلادی، انستيتوت دولتی روابط بين المللی مسکو را در سال ١٩٨٤ به درجه ممتاز بپايان رسانيده است، بزبان های انگليسی، فرانسوی، پشتو و دری تسلط دارد. از سال ١٩٨٤ باينطرف مصروف کار های سياسی و ديپلوماتيک ميباشد: از ١٩٨٤ ١٩٨٨ و از ١٩٩٠ – ١٩٩٢ در سفارت در افغانستان، از ١٩٩٤ – ١٩٩٨ در نمايندگی دايمی در اتحاديه اروپا در بروکسِل، از ٢٠٠٢ ٢٠٠٦ معاون نماينده دايمی روسيه در اتحاديه اروپا در بروکسِل، بلجيم، از ٢٠٠٦ ٢٠٠٩ بحيث معاون رياست همکاری سراسری اروپا. دارای رتبه فرستاده فوق العاده و تام الاختيار درجه ٢ ميباشد. باساس فرمان مورخ ٤ اکتبر ٢٠٠٩ رئيس جمهور روسيه، بصفت سفيرکبير و نماينده تام الاختيار فدراسيون روسيه در جمهوری اسلامی افغانستان مقرر گرديده است و اعتبار نامه خويش را در ٢٨ اکتبر ٢٠٠٩ به رئيس جمهوری افغانستان تقديم نموده است.

ایگورچیخرینوف مشاورفرهنگی سفارت فدراسیون روسیه درافغانستان میگوید که روابط بين افغانستان و روسيه با داشتن سابقه طولانی و ريشه های عميق راه های سخت و مشکلی را در مسير انکشاف خود طی کرده وفراز و نشييب ها را پشت سرگذاشته است. روسيه حتی درسختترين لحظات طرفدار توسعه و شکوفايی افغانستان بعنوان يک دولت دوست با تاريخ کهن باقی مانده است.  همين طور در خانه علم و فرهنگ اتحاد شوروی سابق که اساس آن در سال ١٩٨٢ ميلادی گذاشته شده است، بنياد های مورد ضرورت برای تأمين همکاری های مشترک در عرصه های فرهنگی و بشردوستی بين دوکشور ايجاد گرديده بود. اين مرکز طی مدت طولانی منحيث جزيره صلح، و آرامش تا زمانی باقی ماند که جنگ های خونين کشور را از هم دريدند.

خانه علم و فرهنگ اتحاد شوروی که از سنگ و مرمر ساخته شده و از داخل توسط تخته های حکاکی شده ای چوبی و منظره های موزائیک تزئين گرديده بود، نه تنها سيمای با عظمت شهر کابل، پايتخت افغانستان را با منظره خود تزئين کرده بود، بلکه در آن زمان بعنوان سمبول دوستی بين ملت های افغانستان و روسيه تلقی ميگرديد.  اين خانه کليه امکانات را برای استراحت و انکشاف همه جانبه در برداشت. در مرکز فرهنگی تالار های بزرگ و کوچک سينما و کنسرت با گنجايش ٣٠٠ و ١٢٠ نفر، يک تالار کنفرانس با گنجايش ٤٠ نفر، يک سالون موسيقی، يک استوديوی هنری و دو تالار نمايشگاه در دسترس علاقمندان و مراجعين قرار داشتند. کتابخانه اين مرکز با اضافه تر از ٣٠ هزار جلد کتاب از محبوبيت هميشگی و مداوم در بين افغان ها برخوردار بود.

چهار صنف درسی و اطاق زبان مجهز با وسايل عصری در آن زمان ها بمنظور پيشبرد امور درسی و متوديکی، تدريس زبان روسی در خانه علم و فرهنگ مورد استفاده قرار داشتد. علاقمندی افغان به فرهنگ و زبان روسی در ريشه های گذشتهء دوملت فرو رفته است.

به گفته مشاور فرهنگی سفارت روسیه در کابل برنامه ها برای باشندگان و مهمانان شهر کابل تدوير ميگرديدند و محافل فرهنگی و اجتماعی مانند شب نشينی های هنری، ديدار ها با هنرمندان، نمايشگاه های نقاشی و کتاب، نمايشگاه های عکاسی، پارچه های تمثيلی و همچنان محافل معرفت و آشنايی و ميز های مدور بطور منظم برنامه ريزی ميگرديد.

عمارت خانه علم و فرهنگ در جريان جنگ های داخلی سال های ٩٠ درافغانستان بطور قابل ملاحضه آسيب ديده است و امروزعملاً به يک مخروبه تبديل شده است.

حکومت روسيه درسال ٢٠١٠ فيصله نمود تا به بازسازی خانه سابق علم وفرهنگ اتحاد شوروی منحيث خانه علم و فرهنگ روسيه بپردازد. ساختمان مرکز جديد فرهنگی روسيه عنقريب آغاز ميشود و در سال ٢٠١٤ افتتاح خواهد شد.

فعاليت های مرکزعلم و فرهنگ روسيه در راستای تثبيت آگاهی عينی از روسيه امروزی، بنيه های مادی و معنوی آن، حفظ و رشد حضور زبانی و معنوی روسيه ، تحقق اصول ديپلوماسی مردمی درافغانستان بمنظور انکشاف و تقويت دوستی، همکاری ها و حسن تفاهم بين مردمان افغانستان و روسيه بکار برده خواهند شد. مشاور فرهنگی سفارت روسیه در کابل میگوید که حمايت از زبان روسی، ارتقاء خدمات تحصيلی روسيه، رشدِ همکاری ها بين موسسات تحصيلی افغانستان و روسيه، کورس زبان روسی، پذيرش محصلين در موسسات تحصيلات عالی روسيه، حفظ روابط با فارغ التحصيلان آنها، تأمين روابط با نهضت ها و سازمان های جوانان وظايف عمده و اساسی فعاليت های مرکز علم و فرهنگ روسيه در افغانستان را تشکيل ميدهند. به گفته اوکار در عرصه های تقويت فرهنگ روسيه، آشنايی جامعه افغانی با ميراث های غنامند فرهنگی و هنر های معاصر اين کشور و همچنان تنظيم و برگزاری جشنواره های مختلف فرهنگی، نمايشگاه ها، کنسرت ها و روز های سينمای روسيه با جلب استادان برجسته از عرصه فرهنگ از توجه چشمگيری درفعاليت های مرکز برخوردار خواهد بود.

 تالارها برای اجرای کنسرت ها و نمايش فلم ها با گنجايش ١٥٠ و ٥٠٠ نفر، تالار بزرگ برای ضيافت ها، کتابخانه با اطاق ويديو وقرائت خانه دردسترس علاقمندان ومراجعين اين مرکزقرارخواهند گرفت. چهارصنف درسی ويک اطاق مخصوص آموزش زبان با وسايل ودستگاه های مدرن برای تدريس زبان روسی دراين مرکزتجهيز خواهند شد. فعاليت گروه ها و استوديو های هنری و يک صنف رقص نيز در نظر گرفته ميشود.  ایگورچخرینوف یاد آور شد که توسعه همکاری های مشترک فرهنگی و بشردوستانه يکی از مهمترين عناصر برای تقويت مناسبات دوستانه بين افغانستان و روسيه را تشکيل ميدهد که نه تنها باعث پيشرفت و تعميق روابط موجود بين کشور هايمان ميشود، بلکه فرصت ها را برای تشخيص و تعيين خطوط جديد در همکاری ها ميسر ميسازد.

همچنان در ۲۵ دسامبر ۲۰۰۹ درسی سالگي ورود اردوي سرخ به افغانستان، دومای روسیه پارلمان فدراسیون روسیه از کهنه سربازان شرکت کننده درجنگ تجلیل کرد.  همچنین جناح اقلیت دوما ازجنگ درافغانستان درسالگردش دفاع و به تمجید سربازان درگیر درنبرد پرداخت. در این میان در بین نظرات مختلفی که درمورد جنگ ابراز شد، عنوان گردید که: نمی‌باید احترام مردم روسیه به سربازانی که با صداقت درانجام وظیفه به نبرد بر ضد تروریسم بین‌المللی و افراط گرایی دینی پرداختند، فروسوده گردد. عضو دوما، سیمون باگداسارف می‌گوید که روسیه خواسته نیروهای ائتلاف ایساف به رهبری آمریکا درجنگ برضد طالبان در سال ۲۰۰۱ (۱۳۸۰) مبنی برکمک به آنان را رد کرده‌است، همچنین عنوان می‌دارد که برقراری ارتباطی با نیروهای ضد غربی طالبان در مورد به دست‌گیری مجدد قدرت وجود داشته‌است.  ادامه دارد...

 

 


بالا
 
بازگشت