محمد الله وطندوست

 

نکاتی چند از یادداشت های روزانه

2015/5/18

همکاری با آی اس آی پاکستان؟

طلوع نیوز د رخبر ساعت ده روز هفدهم می اطلاع داد که دولت افغانستان موافقتنامه همکاری با آی اس آی امضا نموده بر بنیاد این موافقتنامه آی اس آی, امنیت ملی افغانستان را تجهیز و منسوبین آنرا آموزش می دهد. همچنان از افراد مظنون به هراس افگنی هردو ارگان مشترکا بازپرسی می نمایند و د ربرابراستخبارات دشمن فعالیت مشترک می داشته باشند.

نشر چنین خبر وتائید آن از جانب سخنگوی رییس جمهور صاف وساده نشان دهنده زبونی و ضعف بسیار جدی دولت به اصطلاح وحدت ملی در برابر پاکستان و تسلیمی بلا قید وشرط به دشمن است.

 دستگاه استخبارات پاکستان از سی وپنج سال بدین سو با سازماندهی , بسیج و تمویل مخالفین افغانستان وبا دادن القاب دهن پر کن مجاهد راه آزادی  وناجی مردم از شر وفساد به مزدوران خود, بصورت علنی با مردم افغانستان دشمنی ورزیده با تربیت و گسیل طالبان, این نیروی سیاه قرون وسطائی, در سرنوشت کشورما حاکم و از کابل تا مراکز ولایات وولسوالی ها اداره کشور را جرنیل ها وکرنیل های پاکستانی در لباس مشاور ومتخصص بصورت مستقیم بعهده داشتند. از حادثه یازده سپتمبرتا امروز نیز علی الرغم سقوط حاکمیت طالبان توسط نیرو های بین المللی پاکستان بازهم از مجرای حاکمیت امریکائی  جهادی نه تنها نماینده گان طالبان را د رحاکمیت جدید حفظ کرد بلکه با تجهیز, تربیت, تمویل و بسیج طالبان بعد از گذشت پانزده سال هنوز هم این نیروی وحشی در گوشه گوشه کشور به نحوی حاکم است و هر روزبا حملات تروریستی فاجعه می آفریند و از مردم ما قربانی می گیرد.

حال از دولتمردان کشور باید پرسید که بر مبنای کدام عقل ومنطق و چگونه محاسبه یی می خواهید سرنوشت مهمترین و حیاتی ترین ارگان امنیتی کشور را بدست دشمن قسم خورده مردم افغانستان بگذارید و از استخبارات دشمن می خواهید ارگان های امنیتی شما را تربیت نماید. آیا با این حرکت نا عاقبت اندیشانه می خواهید همه مردم را به یکباره گی طعمه خونخوارترین دشمن نموده کشور را به کام نابودی سوق دهید؟

عقل سلیم حکم می کند  در برابر چنین معاهده بایست بپا خیزیم و مسوولین ومجریان این قرارداد ننگین را رسوا سازیم.یقین کامل وجود داردکه جامعه مدنی, وسایل اطلاعات جمعی و مردم رنج دیده افغانستان بخصوص وارثین ملیون ها شهیدو معیوب ومعلول که بنا به توطئه استخبارات پاکستان شهید معیوب ومعلول شده اند به چنین معاهده شرم آور با بانگ رسا نه می گویند و به عاملین آن نفرین می فرستند.

 

2015/5/20

مهاجرین افغان و جنگ سوریه

طبق خبری هفت صد شهروند افغانستان در جنگ های سوریه کشته شده اند. این خبر تکان دهنده با وجودیکه ارگان های دولتی و دولتمردان نا شنوا را به هیچ حرکتی وانداشته و هیچگونه عکس العملی را بر نیانگیخته است ,اما مردم مظلوم ما مخصوصا مهاجرین افغان مقیم ایران درد این حادثه جانکاه را با پوست واستخوان خود لمس می کنند و نبود فرزندان عزیز خود را عمیقا احساس می نمایند.

استفاده از نیروی مهاجرین منحیث گوشت دم توپ, نه تنها امروز بلکه بیست سال قبل در جنگ ایران وعراق نیز از جانب دولت آخوندی ایران تجربه شده صد ها وهزاران جوان افغان در جبهات جنگ جان های شرین خود را از دست داده اند و در سرزمین بیگانه به خاک وخون کشانیده شده اند. اینک موج جدید نا بودی افغان های مهاجر در سوریه به نفع رژیم بشار اسد آغاز شده و از قتل وکشتار هفت صد نفر اطلاع داده شده است . یقینا قربانیان این جنگ بیشتر از این تعداد است و تعدادمعلولین ومعیوبین این جنگ هنوز روشن نیست . تاسف آور است از پاکستان و کشور های عربی نیز افغان های بیچاره و مظلوم در صف مخالف بشار اسد فرستاده می شوند و چه بسا که دو برادر در دوصف متخاصم علیه یکدیگر به جنگ می پردازند و بیدون اطلاع از همدیگر هر دو کشته می شوند. تاسفبار تر اینکه این مهاجرین محروم از همه حقوق در صورت دستگیری و اسارت همچون جنگجویان دیگر کشور ها مورد تبادله قرار نمی گیرند ودر اسارت دایمی باقی می مانند.چنانکه ویدیو کلیپ های از این جوانان در صفحات فیس بوک انتشار یافته که اسیر نیرو های مخالف دولت بشار اسد شده اند و انواع شکنجه ها را متحمل گردیده اند اما هیچگونه امید واری به آزادی از اسارت ندارند.

دولتمردان و ارگان های مسوول جرئت نمی کنند تا از مسوولین سفارت ایران و پاکستان در کابل در مورد گسیل غیر قانونی و خودسرانه آنان در جبهات جنگ, طالب معلومات شوند و جلو چنین حرکت های غیر مسوولانه وظالمانه را بگیرند.

وزارت خارجه کشور مشخصا وظیفه دارد تا از منافع شهر وندان کشور در خارج حراست نماید. در صورتیکه به این مکلفیت توجه لازم مبذول نگردد چنانکه تا هنوز مبذول نشده مسوولیت بزرگی متوجه دستگاه دپلوماسی کشور ما خواهد بود.

 

2015/5/19

هراس افگنان, پاکستان و دولتمردان افغانستان

در مورد مخالفین مسلح دولت  اعم از طالبان , گروه حقانی , حزب اسلامی حکمتیار واخیرا داعش, نظریات, طرح ها و ابراز نظر های متفاوت , ناهمگون و گاهی متضاد از جانب مسوولین دولتی صورت می گیرد که ذهن مردم را مغشوش می سازد.

مسافرت آصف علی زرداری و متعاقبا سفر نوازشریف مرد قدرتمند کنونی پاکستان و ملاقات های تشریفاتی آنان با رییس جمهور ورییس اجرائیه با خوشبینی ها و امید واری ها بدرقه گردیده زمامداران پاکستانی ابراز داشتند که دشمن افغانستان دشمن پاکستان تلقی می گردد و اخیرا رییس شورای علمای پاکستان نیز گفته است که صلح در افغانستان صلح در پاکستان تلقی می گردد.

با در نظرداشت سابقه مداخلات پاکستان در امور داخلی کشور ما و حمایت بیدریغ آن کشور از هراس افگنان بخاطر تخریب زیر بنا های اقتصادی, اجتماعی و فرهنگی ما در طول سال های متمادی ابراز دوستی بی شائبه از جانب آن کشور غیر منتظره به نظر می رسد. از جانبی اعزام صدها وهزاران هراس افگن در ماه های اخیر بداخل افغانستان به بهانه تصفیه وزیرستان, نشان دهنده فاز جدید مداخله پاکستان در امور داخلی کشور ما است که باعث گسترش نا آرامی ها در شمال کشور گردیده است.

 اظهار نظر های صلح خواهانه رهبران پاکستانی با عملکرد مزدوران آنان در افغانستان بهیچ وجه همخوانی نداشته هر روزنا امنی, آدم ربائی ,حملات انتحاری و انفجاری بیشتر می گردد.

 از دشمن سوگند خورده یی همچون پاکستان توقع خیر خواهی و باور به اظهارات ظاهرا صلح خواهانه امری نادرست است اما تعجب ما از اظهارات دولتمردان کشور ما است که با خوشبینی و باور کور کورانه به اظهارات دولتمردان پاکستانی  شکل می گیرد و هرروز رنگ تازه اختیار می کند.

رییس جمهور در بحبوحه جنگ قندوز در حالیکه قوای مسلح کشور با قاطعیت در قلع وقمع دشمن مصروف بودند, به طالبان چراغ سبز نشان داد و حتی معذرت خواهی از طالبان را مطرح کرد. در مذاکرات با رهبران پاکستان نیز رییس جمهور لهجه آشتی جویانه داشت و گویا در مذکرات با طالبان به وساطت پاکستانی ها امیدوار بود. در حالیکه طالبان تا هنوز هیچگونه آماده گی از خود نشان نداده اندو برعکس بر تشدید عملیات پا می فشارند.

درحالیکه رییس جمهور کشور هنوز بکمک پاکستانی ها دلگرم است و به مذاکرات دلبسته است , رییس اجرائیه به مخالفین اخطار می دهد و وزیر داخله از نابودی کامل دشمن صحبت می کند.

جالبست که والی بلخ از بسیج مردمی علیه هراس افگنان صحبت دارد اما عده یی عناصر معلوم الحال طرح معاون اول رییس جمهوری را مبنی بر تشکیل قوای خاص ضد هراس افگنی نادیده می گیرند و آنرا توطئه تلقی می کنند.

این همه اظهار نظر ها و طرح ها ی متفاوت در مورد مخالفین مسلح دولت نشان دهنده پراگنده گی نیرو های متشکله دولت و نبود راهکار مشخص در مبارزه با هراس افگنان بوده ره به تاریکی می بردو کار آئی قوای مسلح رابه هدر می دهد.

دولتمردان کنونی دقیقا باید بدانندکه ادامه ندانم کاری ها, سهل انگاری ها, خوشبینی های بی مورد و چراغ سبز نشان دادن های بیجا  ره بجائی نمی برد و با عث ادامه جنگ فرسایشی می گردد. اکنون زمان آن فرارسیده است که قوای مسلح کشور و مردم علیه هراس افگنان بسیج شوند وبا قاطعیت, مقاومت آنان را درهم شکنند.

 

2015/5/20

تعداد معتادین به سه ملیون رسیده است !

اخیرا اطلاع داده شد که در حدود سه ملیون نفر به مواد مخدر معتاد بوده از جمله یک ملیون وچهار صد هزار نفر هر روزه از این مواد استفاده می کنند. گرچه باور به ارقام واعداد به کشوریکه هیچگاه احصائیه نفوس سنجیده نشده و همه ارقام واعداد به حدس وگمان تکیه دارد, قابل اعتماد نیست و ارائه تعداد معتادین نیز نمی تواند دقیق باشد اما بهر صورت از عدد یاد شده اگر ثلث آن را نیز بپذیریم باز هم عددی وحشت آور است. پانزده سال قبل اعتیاد به مواد مخدر شرم آور وننگین تلقی می شد و تعداد معتادان انگشت شمار و آنهم دور از دید عامه قرار داشت. چگونه در این مدت  افغانستان به کشوری تبدیل شد که نود درصد مواد مخدر جهان راتولید می کند و سه ملیون معتاد دارد. این فاجعه نشان دهنده بی کفایتی جدی حاکمیت امریکائی - جهادی است که در پانزده سال اخیر کشور را به بزرگترین کشور تولید مواد مخدر تبدیل نموده است.حتی می توان مدعی شد که سرمایداری جهانی برای تضعیف مردم افغانستان بکمک اجنت ها ومزدوران خود زمینه کشت وقاچاق موادمخدر را قصدا مساعد نموده با وسایل و امکانات نظامی وغیر نظامی توانستند این مواد را به اقصا نقاط جهان برسانند و از فروش آن ملیارد ها دالر بدست آورند. قاچاق مواد مخدر به حجمی که بعضا اطلاعات جمعی اعلان می دارد از جانب قاچاقبران محلی وبومی ناممکن و غیر عملیست. قاچاق به حجم چند صد تن مسلما بکمک طیاره های نظامی و وسایل زمینی مصئون, ممکن است وبس. طبعیست مافیای مواد مخدر شکل جهانی داشته قاچاقبران داخلی ,منطقوی و بین المللی در این امر دخیل اند. این امر نیز دور از تصور نیست عده یی از این قاچاقبران از امکانات دولتی استفاده می کنند و در رده های مختلف حاکمیت جابجا شده اند. در غیر آن کشت, پروسس و قاچاق مواد مخدر به حجم بزرگ امروزی و بصورت دوام دار بهیچ صورت از جانب افراد واشخاص فاقد قدرت ممکن نیست. تصادفی نیست که دستگیری قاچاقبران ضعیف و بیدون امکانات بازار وسایل اطلاعات جمعی را همیشه گرم نگهداشته و دستگاه عدلی و قضائی کشور نیز هر چند گاهی با محاکمه چنین اشخاص ذهنیت عامه را مشغول نگه می دارند.اما قاچاقبران بزرگ ومهم یا هیچگاه دستگیر نمی شوند واگر احیانا دستگیرهم شوند فورا از جانب قدرتمندان دولتی رها می شوند و دستگاه عدلی وقضائی در مورد آنان خاموشی اختیار می کند.

در مبارزه با مواد مخدر با آنکه وزارت مبارزه با مواد مخدر از پانزده سال بدین سو فعال است هیچگونه پیشرفتی وجود نداشته و دستاورد قابل ذکری ندارد. این وزارت مدعی است که وظیفه پلان گذاری و رهبری مبارزه با مواد مخدر و طرح پالیسی مبارزه را بعهده دارد نه مسوولیت اجرای پلان ها وپالیسی ها را؟!

ببینید!

 وزارتی وجود دارد که پالیسی ساز است اما در تحقق پالیسی های خود نه مسوولیت دارد و نه امکانات .معنیت مبارزه با مواد مخدردر چوکات وزارت داخله مسوول نابودی مزرعه های کوکنار و مسوول جلو گیری از قاچاق مواد مخدر است. این معنیت بصورت نمایشی سالانه یکی دو بار پولیس های یونیفورم پوش را به مزرعه ها می فرستد و در وسایل جمعی نیز به نمایش می گذارد اما در اخیر سال احصائیه ها نشان می دهدکه زرع و کشت کوکنارافزایش یافته و مقدار تولید نسبت به سال قبلی بیشتر شده است.

نتیجه چنین بی مبالاتی افزایش چشمگیر و وحشتناک معتادین به مواد مخدر است که متاسفانه امروز به مرز سه ملیون نفر رسیده است.

آخرین خبر وزارت صحت عامه می رساند که سالانه سی وپنج هزار معتادرا می تواند تداوی نماید . یعنی امکان تداوی سی و پنج هزار معتاد در کشور موجود است. اگر این رقم را معیار قرار دهیم و بر گشت دوباره این تداوی شده گان را به اعتیاد نادیده بگیریم حد اقل هشتادو پنج سال لازم است تا معتادین موجود کشور تداوی شوند.

اگر این بی مبالاتی ادامه یابد و تدابیر جدی بر محو ونابودی مواد مخدر اتخاذ نشود  کشور به پرتگاه نابودی قرار خواهد گرفت که مسوولیت آنرا حاکمیت مافیائی امریکائی - جهادی بعهده خواهد داشت و نفرین نسل امروز و فردای کشور بدرقه آنان خواه بود.

 

2015/5/23

نظارت از حریم هوائی کشور توسط شرکت خصوصی

طبق خبر تلویزیون طلوع نیوز, تا یک هفته آینده حفاظت از حریم هوائی کشور به یک شرکت خصوصی سپرده می شود.

این خبر گرچه عادی تلقی شده وتا هنوز هیچگونه واکنشی را بر نیانگیخته است اما در ماهیت خودخبر تکان دهنده ایست . چگونه ممکن است حریم فضائی کشور را شرکتی که هنوز مشخصاتش معلوم نیست و حتی نام وتعلقیت آن به کشوری واضیح نشده , بدون اطلاع ارگان های قانون گذاری , حفاظت و حراست نماید. دولت با این همه عرض وطول آیا امکان حفاظت از حریم هوائی کشور را ندارد که باید یک شرکت خصوصی مجهول الهویه در این امر دخیل گردد؟   نکند که حفاظت از حریم هوائی کشور نیز جزء موافقتنامه همکاری استخباراتی با پاکستان به آن کشور تعلق گرفته باشد؟!

بهر حال سپردن حریم فضائی به یک شرکت خصوصی آنقدر ها هم کار سهل وساده یی نیست که دولتمردان نا عاقبت اندیش بتوانند در غیاب ارگان های ذیدخل, مخصوصا ارگان قانون گذاری کشور به ساده گی انجام دهند.

امروز مطبوعات کشور و ژورنالستان متعهد منحیث رکن چهارم نمی گذارند مسوولین دولتی هر گونه موافقتنامه یی را خود سرانه امضا نمایند وبا سرنوشت کشور بازی نمایند.

سپردن حریم فضائی به شرکت خصوصی در حالیکه سالهای متمادی حراست آن را دولت بعهده داشت, یقینا توجه ژورنالستان رسالتمند را جلب می کند  و کنه قضیه را از آب بیرون می کشند

 

محمدالله وطندوست

 

  


بالا
 
بازگشت