فروغی

 

آیا ما از خواب غفلت بیدار خواهیم شد  ؟

          زمان با شتاب درحرکت است  ؛ اما ملل مسلمان جهان ( بویژه مردم ما ) هر روز بیشتر از روز پیش ، از جریان زمان و از دایره ی تاریخ تمدن بشری دور و دورتر میشوند . واین محورگریزی از دایره ی تمدن بشری ، نقش ما مسلمانان را دراعمار یا حداقل درحفاظت از کاخ تمدن انسانی ، آرام آرام به صفر تقرب میدهد . آنگونه که شواهد گواهی میدهد ، تاکنون در هیچ کشوراسلامی حاکمیت قانون وجود نداشته ، حس شهروندی برای ملل مسلمان جهان هنوزحسی بیگانه است .  بیعدالتی ، ظلم و زورگویی به اشکال و طریقه های فجیع و گونه گون آن ، در تمام دولتها و کشورهای اسلامی به امری عادی و روزمره مبدل شده ؛ قتلها و کشتارهای خشن میان مسلمانان که اکثرن ریشه ی مذهبی ، عقیدتی و قومی دارد ، هر روز بیشتر از روز پیش میگردد .                                                                                        گذشته ازاین ، اگر صدها سال قبل ، حوزه های علمی جهان اسلام با تقدیم اندوخته های ارزشمند علمی توسط دانشمندان و متفکران بزرگی چون ابوعلی ابن سینای بلخی ، امام فخر رازی ، ابونصر فارابی  و دیگران برای جامعه ی انسانی ، نقش موثر و سازنده ای درتکامل تمدن انسانی ادا نمودند ؛  دیگر صدها سال است که از آن موثریت خبری نیست . اکنون در بسیاری کشورهای اسلامی ، حتا یک دانشگاه و یا پژوهشگاه معتبرعلمی وجود ندارد تا با پژوهش و تحقیق مستقلانه ی  یک مسأ له ی کوچک علمی ، در امر تکامل و تمدن بشری سهم اندکی ادا و ایفا نماید . از سوی دیگر ، جهان اسلام آرام آرام از اندیشمندان و متفکرین خلاق و واقعأ آزاد خالی شده ؛ کمتر اندیشمند و متفکری حاضر میشوند تا پویایی ، بیداری ، خلاقیت و آزاد اندیشی واقعی را تبلیغ و ترویج نمایند . اساسأ اندیشمندان و متفکرین جوامع اسلامی ، زیر سایه ی سیاه  وهم و ترسی مهلک ؛ یا از بیان حقایق چشم میپوشند و یا به روزمره گی و مسایل درون گروهی و درون قومی شان مشغول اند .

         پرسش اینجاست که چرا چونین شده است ؟ چرا ما با چونین مصایب مهلک که میتواند مارا بیشتر بسوی نابودی بکشاند ، گرفتار شده ایم ؟ آیا هرگاه اوضاع به همین منوال در کشورهای اسلامی ادامه یابد ، ما از دایره ی تاریخ تمدن بشری بیرون نخواهیم شد ؟ آیا راه برونرفت ازین مهلکه وجود دارد  ؟  من اینرا با شما خواننده ی گرانقدراین سطورهم درمیان میگذارم تا پا شما در زمینه چگونه می اندیشید    .                                                                                                                         به باورمن ، علاوه بر توطیه های بزرگ جهانی مبنی بر ضربه زدن به جهان اسلام ودر نتیجه بیرون کردن آن از دایره ی تمدن بشری ، ( که متأسفانه بر حسب عادت ، ما مسلمانان بخاطر پرده انداختن بروی اشتباهات و گناهان خویش اول به آن چنگ میزنیم ) ؛ دلایل و عوامل موجه دیگری نیز وجود دارد که ما را به این مصایب مهلک دچار و گرفتار نموده است .  یکی ازآن دلایل و عوامل اینست که در ممالک اسلامی ، به همه مسایل جهان و تمام پدیده های مادی و معنوی ، قبل ازهمه ، از دایره ی تنگ دین نگاه صورت میگیرد . درین کشورها ، دولتهای فاسد و غاصب ، زیرنام اسلام ،  آزادی و دیموکراسی همه برروی پایه های دینی بنا میشوند  . تمام حاکمان کشورهای اسلامی پیش ازآنکه برای انسانهای جوامع شان متعهد باشند ، برای دین که ازآن به نفع خویش سود میجویند ، تعهد دارند . در جوامع اسلامی حتا هویت انسان و هویت ملتها ، قبل ازهمه ، متکی به دین به سنجش گرفته میشود  . درحالیکه هویت شخص و یا هویت ملی باید براساس انسانیت بررسی و سنجیده شود . زیرا انسان پیش از دیندار شدن ازاول انسان بوده است .   همانگونه که معلوم است در جوامع اسلامی تا هنوز دین بحیث یک تجربه ی روحی عالی فردی پذیرفته نشده است و برعکس ارشادات دین مبین اسلام که میفرماید « اجباری در دین نیست » ، دین را شرط اول سنجش شخصیت و ملت و دولت میدانند . اساسأ جایگاه بلند و متعالی دین در کشورهای اسلامی بخوبی شناخته و درک نشده ، سودجویان و سلطه طلبان از آن به اشکال گوناگون به نفع خویش استفاده میبرند .  تجارب روشن جوامع گونه گون بشری بخوبی ثابت نموده است که هرگاه جایگاه متعالی دین به نهادهای سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و نظامی تنزل بیابد ، به خشونت و بی ثباتی منتج خواهد شد . ( که با تأسف در کشورهای اسلامی چنین شدده است )

         حقایق نشان میدهد که طی دهه های اخیر ــ بخصوص از آغاز قرن بیست و یکم ، این وضعیت اسفبارِ تسلط تفکردینی بر دول و جوامع اسلامی  که هرروز مصیبت تازه ای برای مسلمانان جهان تحمیل مینماید  ، نتنها محدود نشده است ؛ بلکه بکمک سازمانهای جهنمی جهانی ، بمنظور بیرون کردن جهان اسلام از دایره ی تمدن بشری ، گسترش بیسابقه و چشمگیری نیز یافته است . ایجاد و حمایت احزاب و سازمانهای خطرناک اسلامی ( از ایجاد گروهها و احزاب مختلف با پسوند اسلامی تا ایجاد گروههایی چون القاعده ، داعش و اکنون نیز کوماندوهای اسلامی در کشورهای مختلف ) و ایجاد و حمایت دولتهای فاسد دست نشانده بر پایه های دینی ؛ درست همین هدف را دنبال مینماید . دولتها و سازمانهای جهنمی جهانی با استفاده از ناآگاهی ملتهای مسلمان، با ترویج دین باوری سیاسی تنها یک آرزو را دنبال مینمایند که آن بیرون کردن جهان اسلام ازدایره ی تمدن انسانیست .  مقیاس حمایت و پشتیبانی دول و سازمانهای جهنمی جهانی از رژیمهای فاسد و ستمگراسلامی ، متناسب به غیرملی و غیر انسانی بودن آن رژیمها تعین میگردد . هردولت مسلمانی که محکمتر برپایه ی دین استوار بوده ، بیشتر حاکمیت قانون را زیر پا نماید و بیشتر حس شهروندی را از اتباعش بدزدد ؛ هردولت ستمگرمسلمانی که بیشتر از دیگران ظلم و زورگویی و بیعدالتی را ترویج نماید ؛ بیشتر مورد حمایت دولتها و سازمانهای جهنمی جهانی قرار میگیرد . زیرا تنها در آنصورت است که آنان میتوانند به خواسته های جهنمی شان که همانا بیرون کردن جهان اسلام از دایره ی تاریخ است دست بیابند .

        به باورمن تا دیر نشده است ما باید بخود آییم .  به حکام فاسد و ظالم که بمنظور فریب اذهان عامه ، دولتهای فاسد شانرا  بروی پایه های دین بنا میکنند ، اعتماد ننماییم .  به تاجران و دوکانداران دین که با تنزل بخشیدن جایگاه اصلی دین ، سازمانها ، احزاب و تنظیمهای دینی برپا میدارند ، رو نیاوریم .    و بالاخره ، هریک باید بکوشیم تا انسان و جهان ماحول آنرا ، مسایل گونه گون اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی و علمی را ، تنها از دایره ی تنگ دین به سنجش نگرفته با چشمانی باز و قلبهای روشن ، جلو توطیه های جهنمی دولتها و سازمانهای اسلام دشمن را که قصد دارند ما را از دایره ی تاریخ خارج نمایند ، بگیریم   . درغیرآن ما در همان دور باطل چرخ خورده  چرخ خورده ، از کاروان پرشتاب زمان بیشترعقب خواهیم ماند و از دایره ی تمدن بشری واقعأ دور و دورتر خواهیم شد .  

                                                                                                                        پایان  ــ  اگست 2015                   

 


بالا
 
بازگشت