سنجر غفاری

 

قرن پیشرفت تخنیک و تروریزم

  چرابشریت، منجمله مسلمانان جهان میان دوپدیده باهم متضاد قرارگرفتندوصمت شدند.

قرن بیستم گرمایش را درجنگ سردبین دوبلاک باهم متضاد «پیمان وارسآ و ناتو »، بنام سوسیالیزم و امپریالیزم دنبال نموده و با اضمحلال بلوک وارسا و شکست ایدیالوژی و تفکرنوین وقت  با شعا از هرکس به اندازه توانش، به توازن جهانی ،جهان دوقطبی  پایان بخشیدند وبا تاریخ ساختند . اما بلوک ناتو توانست درپیش برد استراتیژی و کسب برتری های قابل ملاحظه اش جهان رادرکنترول خویش داشته و برای نابودی کامل اساسات و هسته های برگشت احتمالی قدرت دومی ای که یک قطبی بودن جهان را تعغیر بدهد متحد گردیدند. اتحاد کشورهای اروپایی « اتحادیه اروپا »خود محوربزرگ حفظ و تعادلی بود که بعدازجنگ دوم جهانی به خصوص سقوط شوروی واتحاد دوالمان وآزادی کشورهای اروپای شرق ، پارچه شدن اتحادشوروی به جمهوریت های مختلف آن برای اتحاد ضد شوروی وقت پیروزی چشمگیری محاسبه گردید. این پیروزی نتیجه ای اتحاد وعقد پیمان بیش از ۴۸ کشورعضو پیمان ناتو تحت رهبری ایالات متحده امریکا، انگلستان، اسرایل، سعودی ودو قدرت مطره اتومی در اروپا ، المان و فرانسه درجنگ سرد و حضورنظامی شوروی وقت درجنگ افغانستان بدست آمد. اواخر دهه هفتاد میلادی قلب آسیا به محراق توجه ای استراتیژیکی دوقدرت بزرگ جهانی قرارگرفت و با تشکیل پیمان استراتیژیکی بغداد دردهه هفتادکمربندسبزهسته گذاری کردیدو شوروی وقت تلاش نمودتا درآسیا هندوکش رادراختیارش داشته به آب های گرم دربحرهند نفوذ  اش را حتمی نماید.  اپریل ۱۹۷۸با کسب قدرت سیاسی بوسیله ح.د.خ.افغانستان  شوروی به یگانه ارزویش درمنطقه رسید و اهداف پیشروی امریکا و متحدین که در منطقه روی آن محاسبه داشت به شکست مواجع گردید.  ایران ،سعودی ، پاکستان مثلث دست امریکا ومتحدین تلاش نمودند تا زعامت دولتی وقت شهید سردار محمد داود را علیه شوروی ها قراربدهندوبه نفع استراتیژی امریکا همانند امروز درمنطقه چون کتلست نقش ایفا بدارند وچیزکی برای شان منفعت بردارند ، ایران آب دریای هیرمند را ، پاکستان خط دیورند و سعودی اندیشه وتیوری وهابیت را درمنطقه منجمله بسوی جمهوریتهای آسیای میانه توسعه بدهند.   شورویها درحمایت ازحاکمیت دولتی تحت رهبری حزب دیموکراتیک ،برای حفظ منافع منطقوی اش اقدام به حضورنظامی درافغانستان را حتمی دانستند وشوک استراتیژیکی رادرمنطقه علیه خود تولید نمودند.جیمی کارتررئیس جمهورامریکا درعکس العمل به این اقدام شوروی ها بادقت ومشورت با سازمان اطلاعاتی اش «سیا»متحدانش منجمله با استفاده ازریزرفها وتجارب سازمانهای استخباراتی انگریز،سعودی و ای.اس.ای پاکستان که درمیان اقوام وقبایل مختلف تحت امرفرمان شان دروجود تنظیم ها وسازمانهای بنیادگرایان منطقه وجهان داشتند متوصل گردیدند. بعدآ سناریو ورهبری منظم مبارزه وسازماندهی جدی جهت جلوگیری از پیشرفت شوروی ها بسوی آب های گرم ، انتقام  شکست امریکادرویتنام را ازشورویها بگیرند اقدام بل مثل نمودند. آغازدهه هشتاد رهبران قدرتمند جهان وقت  رونالد ریگن ، خانم تاجر، خانواده ملک عبدالعزیزرشاه سعودی، جنرالان نظامی پاکستان منجمله ضیالحق و حمید گل ، ومتحدین سنگ بنای بنیادگرایان اسلامی را درپاکستان گذاشتندوازسراسرجهان اسلام احساسات جوانان ومسلمین رادرگرو این که کفروکمونیزم افغانستان را اشغال نموده است جنگ ومقابله راعلیه شوروی ونظام تحت حمایت اش درافغانستان راه اندازی نمودند که تاریخ واسناد معتبر بین المللی امروزگوای این واقعیت است که افغانستان اشغال نگردیده بود ،دین اسلام درخطرنبود بلکه امروز هم دین در خطر است وبر بنیاد اظهارات جناب داکتر اشرف غنی رئیس جمهورحکومت وحدت ملی تحت حمایت امریکا ومتحدین ، که دشمنان افغانستان درتلاش تجزیه آن میباشند.

 بدون شک دست آورد چند دهه خونین و ادامه ای جنگ و مداخلات همسایگان مابه تشویق حمایت شوندگان شان افغانستان ومنطقه را درگیر بحران سیاسی ، استراتیژیکی و استخباراتی نموده است که برای ممثلین این بازی منفعت آوربوده اما برای مردم وکشورما تحمیل اهداف و خواست های میباشد که ملت فرزندان شانرابیهوده قربانی اهداف تروریزم و تمدن جهانی نموده و مینماید. پس از ختم دهه هشتاد وآغازدهه نود تاکتیک واستراتیژی جهانی بسوی یک قطبی شدن میلان نمود وتلاش جدید جهت گسترش این استراتیژی بسوی کشورهای اروپای شرق، جهان عرب ، شاخه ای افریقا،آسیای مرکزی برنامه ریزی گردیدویگانه نیروی که ازنظراقتصادی، تشکیلاتی واثرگذاری خاص وتاکتیکی جهت رسیدن به اهداف بعدی وحفظ قدرت جهان یک قطبی را حفظ میدارد همانا رشد و تکثرجدید ازمیان رهبران وهسته سازمانهای بنیادگرا وتاریک مذهبی که تحت شعارو اندیشه ای جهاد ونجات اسلام ، آزادی مسلمانان جهان به خصوص در شاخه ای افریقا ، کشور های اروپایی ، کشور های عرب و جمهوریت های آسیای میانه ، مسلمانان در چین و روسیه و سایر نقاط جهان از خاک پاکستان و بنام جهاد و آزادی افغانستان مطرح ، تشکیل و گسترش یافت و بلا خره سازماندهی جنگ و برادرکشی درافغانستان ، پاکستان ، کشمیرهند، ایغورهای چین ، مسلمانان درجمهوریت های آسیای میانه ، جنگ وجدایی طلبی درقفقاز وچچین روسیه ، جنگ میان مسلمانان ومسیحیان دریوگوسلاویا،  جنگ عراق مصر، لبنان ، سوریه و لبیا ، وکشورهای افریقایی جذ پلان و برنامه ای بود که با ظهورطالبان والقاعده درافغانستان وپاکستان ،گسترش ،حمایت وسوق این نیروهای خاص و استراتیژی  سازبرای طراحان اش باعث گردیدتا شرایط حضورنظامی امریکا وناتورا درآسیای مرکزیّ« افغانستان»  مناطق نفت خیزعرب ، عراق ّ سوریه ، لبیا، ، سومالی،و سایر کشورهای افریقایی  توسعه بدهند. بعدازحضور نظامی امریکا به منظورنابودی کامل تروریزم بین المللی که پایگاه اش افغانستان را تشخیص داشتند و طراحان و رهبران حملات خونین و تروریستی  سپتامبر۲۰۱۱  امریکارا در افغانستان تثبیت و نهایی کردند به کشور افغانها یورش نظامی بزرگترین ارتش جهانی صورت گرفت اما دیده شدکه رهبری تروریزم بین المللی و به خصوص مظنون شماره اول و دوم ، اسامه بن لادن و ملامحمد عمردر تحت حمایت شبکه ای استخباراتی ای.اس.ای پاکستان با وجود این که متحد وشریک امریکا وناتو درجنگ علیه شوروی وبعدآ علیه تروریزم بین المللی که امریکا اعلان داشت ، تروریزم و تروریستان دشمن بشریت و مسلمانان ، دشمن آزادی انسان هستند، باید دوستان و دشمنان تروریزم از همدیگرتفکیک  گردند و کشورهای که برضد تروریزم است با ما اتحاد نمایند و درهر نقطه ای از جهان که این تروریستان لانه و پناه گاه داشته باشند امریکا و متحدین بالای شان عملیات و برای نابودی شان اقدام مینماید، اما نظامیان واستخبارات  پاکستان چون آفتاب جهان تاب رهبران و پایگاه ها ، محلات تربیت و آموزش ، سوقیات و تآ مینات مالی ، لوژستیکی ، صحی و سوق واداره این تروریستان را عهده داراست ولی اتحاد ضد تروریزم بین المللی صمت اختیار نموده اند، زمان و توان بیشتری برای تروریزم و حامیان شان ذخیره دارند چرآ؟ ایا میشود تا این واقعیت رافراموش نمود که امریکا تعهداش به منظور نابودی تروریزم به جهانیان و مردم امریکا بود ،نه  تمویل و گسترش آن   بوسیله استخبارات پاکستان که خموشی گزینی را مصلحت  بداندواستراتیژی اش را در منطقه منفعت حتمی و با وجود این که درافغانستان پایگاه نظامی و توافقنامه ای امنیتی را نیز در اختیار دارد.!!!     قرن بیست ویک راباوجودگسترش پیشرفتهای علم وتخنیک درسراسرجهان که عصر انترنت مینامند   این قرن رشد وگسترش تروریزم رانیزبه همراه دارد.اگر به عصری شدن جهان و تعغیرات شگرف درحیات بشردقت صورت بگیرد وقدرتهای بزرگ جهانی جهت حفظ دست آورد های متمدن جهان وتوسعه آن اتحاد خویش راتقویت نمایند بدون شک تروریزم وسیله عمده رسیدن به منافع و حفظ استراتیژی علیه همدیگرشان نخواهدبود. بدین منظوراین دو پدیده متضاد قرن ،تروریزم وپیشرفت تخنیک عصری را میتوان گفت که هردوپدیده دست آورد بشریت وگزینه ای است  تاهمه جهانیان هم برای بقای خویش و هم برای نابودی اش همزمان تلاش ومبارزه مینماید و ضعیف هارا قدرتمندان توانسته اند هم بسوی عصری شدن بکشانند وهم برای نابودسازی و ایجاد وحشت و مصیبت های ای که قدرتمندان رابه اهداف شان رسانیده وبرتریهای بیشتری را علیه همدیگرکسب نمایند .

 کشورهای اسلامی و مسلمانان جهان بدانند که تروریزم دشمن عقیدتی و ریشه ای سرطانی اش را تلاش دارد تابه تخریب و تخریش اساسات وحدت و اخوت اسلامی میان مسلمانان جهان عنق بخشیده خشونت های تندو غیرانسانی را بوسیله ای یکعده از اجیران و خریده شدهگان بنام اسلام و شریعت، نجات وآزادی مسلمین جهان ، امارت و حکومت اسلامی راه اندازی نمایند و بدین وسیله مسلمان کشی یعنی برادر، برادرش را به منظور خواست و اهداف غیربی رحمانه قتل نمایدو باید انتقام خون باخون پیشه ای مسلمین گردد که اسلام و کلام خداوندی چنین اعمال را حرام و ضد امرو احکام الهی میداند. بنآ ضرورت تشکیل متحدین اسلامی و جهاد فی سبیل الله علیه هرنوع خشونت و خونریزی ای که  تحت نام و شعاراسلامی وعقیدتی  صورت می گیرد متوقف ساخته شود. وظیفه عمده و عبادت نخست هر مومن و مسلمان ای که پیرو دین و آهین الله  ج میباشد چنین است وبرای هریک ما مسلمانان تحکیم  وحدت و اخوت اسلامی میان همدیگر ما فرض عین میباشد . 

 امروز مشاهده می نمایم که قدرت های جهانی درکشورهای اسلامی برای شان نیروی خاص سرکوب کننده مسلمان علیه برادرش رادر اختیار دارند ، ازقبله ای مسلمانان گرفته ، وهمه کشورهای اسلامی  که روبسوی کعبه می آورندوپنج وقت به سجده وعبادت می پردازند درگیرخشونت است .   باید برای نجات انسان ، اسلام و بشریت  مترقی تلاش نمود و با پیشرفت علمی و تخنیکی ، توصل به علم و منطق بشری وانسانی جهت نابودی هسته واساس تروریزم ،اتحاد وتصمیم قاطع را اتخاذو عملی نمایم      

  سنجر غفاری.                                                                                        

   


بالا
 
بازگشت