هدايت حبيب

 

داستان تروریسم را پایانی نیست!

رونالد ريگن، ملک فهد، ملک عبدالله، جنرال ضياء الحق، جنرال اختر عبدالرحمان، بن‌لادن، ملا عمر و جنرال حمید گل، يکی پی ديگر رهسپار جهنم شدند؛ اما گویی داستان تروریسم را پایانی نیست. جنرال حمید گل پيرو خط خون ذوات ذکر شده، برادر اعيانی در تقسيم دالر و کلدار با مجاهدين، پدرخوانده تروریست های جنايت پيشه طالب و تفکر طالبانی، رییس پیشین استخبارات نظامی پاکستان (آی.اس.آی)، نمونه تمام و کامل یک نظامی خونخوار و شرارت پيشه ی پاکستانی؛ مدافع بنياد گرايی اسلامی و تفکر عصر حجر در کشورهای اسلامی و حتا در عرصه بین المللی بود. میراث او پندارهای واهی زندگی براندازی در ميان مسلمانان ساده لوح و عقده مند؛ دربين جوانان و ارتش مزُد بگير پاکستان بود که هم حامی و هم قربانی تروریسم است.

از برکت سالها آموزش: قتل و وحشت ـ ترور و خشونت ـ جنايت و فریبکاری او و باداران ذکر شده اش، شمال و جنوب ـ شرق و غرب آسیا و حتا جهان تبدیل به ماتم سرا و جهنم تعريف شده ی ثانی  گرديده است.

حمید گل در سال ۱۹۵۶ به ارتش پاکستان پیوسته بود، او به تدریج تبدیل به دست پرورده ژنرال ضیاء الحق رییس جمهور پیشین پاکستان شد و به عنوان فرمانده لشکر زرهی شماره یک پاکستان جایگزین ضیاء الحق شد که در سال ۱۹۸۰ طی کودتایی به قدرت رسیده بود. ضیاء الحق در سال ۱۹۸۷ ریاست آی.اس.آی را به جنرال حمید گل سپرد و او را جانشین اختر عبدالرحمن کرد؛ ضیاء الحق و اختر عبدالرحمن که طراحان جنگ و شرارت درافغانستان و رهبران واقعی تنظيم های هشت گانه جهادی ساخت پاکستان در آن کشور بودند، هردو جنايت پيشگان در اثر سقوط هواپیمای حامل شان به طرز پوشيده و بدون سوال و جواب، به کيفراعمال شان رسيده و روانه ی جهنم شدند.

علی رغم اين که بررسی رویداد های تاریخ را می بایست به مورخان سپرد؛ اما شماری از رسانه ها به نقل قول از برخی ژنرال‌ های سازمان استخبارات ارتش پاکستان (آی.اس.آی)، نوشتند دولتمردان پاکستان و (آی.اس.آی)، در شکل گیری گروه هایی ترورستی افغان نقش تجهیز، رهبری و کمک کننده ایفا کرده اند؛ دولت پاکستان پیوسته در این خصوص به مردم پاکستان و جهانیان دروغ گفته است؛ اختر عبدالرحمن کسی بود که طرزپشتیبانی پاکستان از مجاهدین افغانستان را طراحی کرده بود؛ ضیاء الحق و اختر عبدالرحمن، گروهک های جنگ افروز و شرارت پيشه را در پاکستان به نام "مجاهدين(!)" تشکيل نمودند؛ تجهیز و رهبری کردند؛ در حالی که عربستان سعودی و آمریکا مسئولیت تأمین مالی جنگ را بر عهده داشتند. بخش اعظم سلاح ها هم توسط آنان وهم بوسيله ی شئونيستهای چین فراهم می شد.

پاکستان به همکاری و حمایت ايالات متحدۀ امريکا- انگليس وسايردول غربی و اعضای پيمان ناتو، چين، عربستان سعودی، مصر، شيخ نشينان حوزۀ خليج وايران، جنگ اعلام  ناشده راعليه مردم افغانستان عمدتآ از قلمرو پاکستان، چنان وسعت دادند که به زودی قضيه افغانستان به حيث يک مشکل منطقوی و جهانی به حساب آمد و افغانستان به ميدان کشمکش های سياسی و زور آزمايی های نظامی ابر قدرتها، بدل شد.

این استراتژی دقیق به گونه ای طراحی شده بود که دیگ جنگ در افغانستان به میزان لازم بجوشد، و به گونه ای سرریز نکند که شوروی، پاکستان را هم مورد حمله قرار دهد.

قوتهای نظامی اتحاد شوروی در ۱۴ اپريل ۱۹۸۸ از افغانستان به ميهن آبايی خويش برگشتند و پس از عودت نظاميان شوروی از افغانستان، در اوایل سال ۱۹۸۹، آی.اس.آی از مجاهدین خواست که جلال آباد را به محاصره دراورند. با تهاجم اردوی پاکستان که درلباس مليشه داخل نبرد شده بودند، جواب دندان شکن تاريخی گرفتند؛

مجاهدین و جنگجویان پاکستانی که بخاطر جاری نمودن جوی خون وارد افغانستان شده بودند؛ خود در اين دريای خون غرق شدند. آی.اس.آی به جای پیروزی قاطع گرفتار بن بست شد. بی نظیر بوتو نخست وزير آن وقت پاکستان، جنرال حمید گل را بخاطر شکستش در جنگ جلال آباد و تلف شدن عساکر مليشايی پاکستان، از کار برکنار کرد. از آن طرف، حمید گل آمریکایی ها را متهم به خیانت کرد.

جنرال حمید گل پس از ترک قوتهای شوروی از افغانستان، دست به طراحی راهبرد جدیدی زد. قرار بود مجاهدین از جنگ چریکی به جنگ متعارف روی بیاوردند و ارتش افغانستان را در کابل و دیگر شهرها شکست بدهند.

حمید گل به بی نظیر بوتو، نخست وزیر آن وقت پاکستان، گفته بود که جنگ در ظرف چند ماه به پایان خواهد رسید و پاکستان دولت دست نشانده خود را در کابل نصب خواهد کرد. به نظر می رسید که پیروزی در دسترس است. سازمان " سیا " نیز به اندازه بيش از حد، از پیروزی مطمئن بود. اما ارتش افغانستان چنان جواب دندان شکنی به همه آنان داد که جز شرمساری، پاداش ديگری دريافت نکردند.

حمید گل، راهنما و کعبه ی رهبران جهادی افغانستان به شمار میرفت. موصوف بعد از شکستش در جنگ جلال آباد و برکناری اش از وظيفه و ترک ارتش در سالهای ۹۲-۹۱میلادی، تبدیل به توجیه کننده تروریسم جهادی شد. او با اسامه بن لادن ملاقات کرد (بن لادن در آن زمان در نبرد علیه شوروی همکاری نزدیکی با آی.اس.آی داشت) و تبدیل به مدافع سرسخت القاعده شد. بعد از حملات یازدهم سپتامبر، او ابتدا ادعا کرد که حملات از داخل آمریکا صورت گرفته و کار سازمان جاسوسی اسرائیل، موساد، است.

وقتی کماندو های آمریکایی متوجه شدند که بن لادن در آکادمی نظامی پاکستان در جاده کاکول شهر ايبت آباد پاکستان پنهان شده است، حمید گل ادعا کرد که بن لادن در افغانستان کشته شده بود. گفته می شود که ایالات متحده از سازمان ملل خواسته بود تا او را به عنوان حامی تروریسم معرفی کند؛ اما چین، در جايگاه مدافع ارتش پاکستان، این تصميم و اقدام را وتو کرد.

حمید گل به دنبال انتقام گیری از بی نظیر بوتو هم بود. او در ماجرای برکنار شدن بوتو از مقام نخست وزیری در سال ۱۹۹۰ نقش هماهنگ کننده را داشت. بوتو حمید گل را متهم کرد که از برنامه ترور او پشتیبانی کرده است. حمید گل از مرگ بوتو، که القاعده ادعای انجام آن را داشت، لذت کافی و وافی را برد.

در دوران حکومت ضیاء الحق، پاکستان تبدیل به کارخانه تولید بنياد گرايی اسلامی و جهادی شد. ارتش این کشور تبدیل به دولتی درون دولت گرديد که مسئولیت اصلی خودش را حمایت از آرمان های جهادی می دانست که برنامه اصلی آن را ايالات متحده  امريکا بخاطر تلافی شکستش در جنگ ويتنام، تنظيم، تمويل، تسليح و رهبری می کرد. در این پروژه امريکايی که انگليس ها نيز از آن حمايت و نظارت می کردند، جنرال ضياء الحق، جنرال اختر، جنرال يوسف و جنرال حمید گل هر یک دارای چهره های محوری بودند. آی.اس.آی هنوز هم یکی از حامیان اصلی ترور و تروريسم می باشد.

اشرف غنی، رییس جمهور افغانستان این سازمان را متهم به مدیریت کارخانه های ساخت بم های انتحاری ـ انفجاری و کشتار دسته جمعی انسانها و اردوگاه های آموزشی برای طالبان افغانستان، اين یکی دیگر از گروه های مورد علاقه حمید گل- کرده است تا وحشت را بر کابل و دیگر شهرهای افغانستان حاکم سازد.

آی.اس.آی خبر مرگ ملا عمر، بنیانگذار و رهبر طالبان را، در بیمارستانی در شهر کراچی، برای دو سال مخفی نگه داشت تا بتواند در پشت صحنه، شورش طالبان در افغانستان را تحت کنترل خود داشته باشد.

علی رغم اين که جنرال حمید گل در جلال آباد به شکست مفتضحانه مواجه و باعث شرمساری مجاهدين جنگ افروز گرديد؛ وليک شوربختانه که ايالات متحده امريکا و متحدين غربی ـ عربی و آسيايی اش توافق نامه ژنيو را پشت پا زده، جنگ را در افغانستان طوری تغيير شکل دادند که درنتيجه آن افغانستان درگیر جنگ تحميلی بدون پایان شده است. اما، این جنگ به صورتی غیرقابل اجتناب به پاکستان نیز سرایت کرده و اکنون و دهها ترور و خشونت را موجب گرديده است. وليک ارتشی که حمید گل دست پرورده آن بود هنوز در هر دو سوی جبهه ترور ایفای نقش می کند.

 

۲۸ اگست ۲۰۱۵

  


بالا
 
بازگشت