خوشه چین

 

چراغ بیافروز

بلی!اطاعت میشود چراغ می افروزم ازنسل جدید چراغ،زیبا ومقبول،درای انرژی وقابلیت،پرتوافشانی فراوان،درکارتشکیلاتی،ویرنگای تعمیرات،خیلی ساده وبسیط،جانشین لینهای پینه وتوته شده.که زیراین چراغ،عارفان گرد هم آیندو وسرایند ذیلاً

.

عشق را بی معرفت معنی مکن.

زرنداری،مشت خودرا وا مکن

گرنــداری،دانش ترکیـــب رنگ

بین گلها،زشت یـــــــا زیبا مکن

خوب دیدن شرط انسان بودن است

عیب را دراین ودرآن پیدا مکن

دل شود روشن، زشمع اعتراف

باکسی اربد کرده ای،حاشا مکن

ای که از لرزیــــدن دل،آگـــــهی

هیچ کس را هیج جا رسوا مکن

زربدست طفل دادن ابلهی است

اشک را نذرغــــم دنیا مکـــن

پیروخــورشــید یا آیینــــه باش

هرچه عـــریان دیدۀ افشا مکن

عشق را بی معرفت معنی مکن.

ای آنانیکه دم ازعشق به وطن میزنید،چقدرمی دانید که عشق جاذبه دارد.درین رابطه باید ارزش عشق را بدانید.عشق است تورا به هدفی که انتخاب کردۀ میرساند.عشق شناسی خودش یک مکتب است.مکتب جای گاهی است که ازان مکان انسان  عالم بار می آید.زمانی که شما عالم شدید،میتوانید عشق را معرفی کنید.ازجمله تمام عشقها((عشق بوطن))ارزش بلند بالا دارد.وطن می گوید که مادرشما هستم،باداشتن کوه های سربه فلک،همت بلند برای تان میدهم،.وطن میگوید که راجع به ارزش وماهیت وطن چه نوشته ها داده اید وتحقیق کرده اید که ارزش انسان درمکان،جای که درآن زاده شده است وبزرگ،وزمان چگونه رسالتی برایش سپرده است،وزمان با درنظرداشت ،انجام رسالت،شخصیت هرانسان را تعین میکند.چقدردرک کرده اید بی تفاوتی وبی نظری دبارۀ وطن، افراد آن جامعه را چقدرخواروذلیل میسازد.بناً ازینکه انسانها درکشورتولد یافته زنده می کنند.فرزندان این کشوراند.معامله به سرنوشت کشور،معامله به سرنوشت ملیون ها انسان کشوراست.حرفی است که نخبگان قضاوت می کنند.   هموطنان عزیزشریف ونجیب!خیلی ها بد گفتیم،خیلی ها بد شنیدیم،همیش برای خود زنده باد گفتیم،به جانب مقابل مرده باد گفتیم.خواست ها همین چیز بوده است.که تا کنون،باران مرگ برسرما باریده روان است.هرقدرتوبه واستغفار می گوییم که دیگر جنگ بس است ما مرگ نمی خواهیم.هنوزپایانش معلوم نیست. حرف ما دراین جا عشق است.ازهمه عمده عشق به ((وطن))عشق به انسان، عشق به همسر،عشق به خانواده، بالآخره عشق به همه چیزهای تودرجستجوی آن هستی ومیخواهی صاحب آن شوی. اگردیروز یک طرف ما بنا برتعین آیدیو لوژی،عاشق کارشده بودیم،عاشق خدمت به همنوع بشر شده بودیم،وراه رسیدن به این آرمان را ازراه کسب علم ودانش سراغ میکردیم. اگردیروزطرفین عاشق مرگ مقابل بوده ایم مگرامروز، عاشق صلح شده ایم.کجا است،آن معشوقۀ که به سراغش نشسته ایم.مگرعشق ما برای صلح یک جانبه است.؟

زرنداری،مشت خودرا وا مکن

صلح تنها معنی نبود جنگ نیست.صلح نیرویی است که ازخرد وجدان،شرافت عطوفت مایه گرفته،درخت انسانیت رادرسرزمین مادروطن شاخ وبرگ تنه می بخشد.صلح را درمن برتربودن یافته نمیتوانیم.صلح را درشناخت ارزشها یافته میتوانیم یعنی که صلح،ماهیت خودرا ازین مطلب یافته می تواند.من توانمند به توضعیف میگویم،دنیا توهستی،دنیا ازتوجدا نیست،تمامی مشکلات دنیا،ازانجام رسالت انسانی من وتو شکل می گیرد.راه حل درایجا دمشلات جدید نیست.

گرنــداری،دانش ترکیـــب رنگ

بین گلها،زشت یـــــــا زیبا مکن

مادروطن گفت: من درحال کوما افتیده ام،من را درشفاخانه،انسانیت برده اند.درخونم،مکروب برتری جویی یافت شده است.این مکروب درسطح((مغزهای متفکر))رخنه کرده است.داکترشرافت وعقلانیت نسخۀ را برایم ترتیب داده است شما،ازمخلوط رنگ گلهای،سیاه وسفید،زرد وسرخ،درلابراتوارانسانیت،رنگ واحد بسازید.توسط این رنگ درپیشانی مادرملت بنویسید.هررنگ ارزش خودش را دارد،ترکیب رنگها ضریب ارزشها گردیده با این حساب بگویید که پاس داری وحفاظت ازمادر فرض است.

خوب دیدن شرط انسان بودن است

عیب را درایــن ودرآن پیـــدا مکن

غریب انسان است،زحمت کش انسان است،کارگرانسان است، معلم،استاذ، محقق، شاعر،نویسنده هنرمند هنرپیشه کارگردان وکارفرما انسان است،هیچ یکی نسبت به دیگری برتری ندارد.انسان درمیدان عمل درانجام کارهای نیکوفضیلت وبهتر بودن خودرا به اثبات میرساند.

دل شود روشن، زشمع اعتراف

باکسی اربد کرده ای،حاشا مکن

اگراعتراف نماییم که،ارمانهای ما شریفانه بود اما درپیاده سازی ارمانی،علم تطبیقی آن را با خود نداشتیم،اصلاً فرهنگ انتقاد پذیری درعقول ما رخنته نکرده بود ورنه به وضع موجو د سردچار نبودیم.

ای که از لرزیــــدن دل،آگـــــهی

هیچ کس را هیج جا رسوا مکن

توکه ترس از آینده داری،هیچ گاه نوکری غیررا نپذیر،جاسوسی نکن،به نفع بیگانه به تاراج کشتار،ویرانی وبربادی مردمت دست نزن مردمت را احترام بکن.

زربدست طفل دادن ابلهی است

اشک را نذرغــــم دنیا مکـــن

صلاحیت بدست مردمان بی خردکه ارزشی به انسان قایل نیست.کارابلهان است. بعدازانجام خطا واشتباهات گریه وزاری کردن سودی ندارد به جزاینکه راه یگا نگی ووحدت ملی را سازمان ندهید.

پیروخــورشــید یا آیینــــه باش

هرچه عـــریان دیدۀ افشا مکن

خاک خاک است،آب آب است،آتش آتش است،هوا هوا است،هریک ازینها برای انسان به اندازۀ که لازم است.مؤثراست.ارزش خاک یامادروطن،شناختنش به آن  می ارزدکه عمرخودرادرآبادانی اش وقف کنیم .خیانت درحق خاک تباهی مردم است.نمی شود که درخاک آب نبارد،سیلان نکند.حیات ناممکن است،آفتاب به منزلۀ اتش،اگراز آسمان نتابد.کی پخته شود خامی،اوکسیجن که نباشد.احتراق دربدن صورت نمی گیرد.یعنی اقوام((انسان))به هر رنگی که باشد.انسان است.انسان را باید احترام گذاشت.

برای محو تاریکی چراغ بیافروز.

 

 

 


بالا
 
بازگشت