عبدالواحد سیدی

 

 

بخش یکصد و پانزدهم

بحث هشتم

تجاوز شوروی در رابطه به  تهاجم قشون سرخ در افغانستان و

واکنش دولت امریکا

 

115-8-1 واکنش دولت ایالات متحده در رابطه به تهاجم شورویها

جی میکارتر رئیس جمهور وقت  ایالات متحده امریکا ، تجاوز نظامی شوروی  در افغانستان را بعنوان بزرگترین  تهدید صلح  پس  از  جنگ  جهانی  دوم خواند و برای  مجازات شوروی  در جنوری سال( 1980م)1358هش تعزیرات اقتصادی و سیاسی  را علیه شوروی وضع نموده و  کشور  های اروپائی (ناتو) را نیز ترغیب نمود تا سیاست  امریکا  علیه  شوروی را  تقویه نموده و روش امریکا را در تضعیف دولت روسیه شوروی در پیش  گیرند.

ولی امریکا خودش در سال( 2001م/1378هش)  عین  کاری را  که 21 سال قبل  شوروی وقت در حق افغانستان انجام داد او  نیز  همان راه را تعقیب  کرد یعنی با حملات  موشکی ، بمباران  های  هواپیما  های( B52 ) و سایر نیرو  های  هوا بردی و تفنگداران خویش  به  کشوری  هجوم  آورد  که توسط جانبازیهایی شان  شوروی را  در ظرف نه سال از صف کشور  های مقتدر جهان پائین آورده و با نابودی شوروی بزرگترین رقیب بالقوه  امریکا را زمین گیر  و بزرگترین  عامل قدرت نمائی جهانی را بادکتورین  فلسفه  مارکسیستی آن  به تاریخ سپرد. ملت  غیور افغانستان فاتح و خاتمه بخش  جنگ سرد در دنیا نیز شناخته شد .کاری که امریکا هرگز نمیتوانست  با تکیه به توانمندیهای اقتصاد  قوی و سلاحهای مدرنش  از پس آن بر نمی آمد.

قسمیکه  دیده  میشود  هم امریکا و هم پاکستان ، از این ملت غیور و قهرمان سخت بدهکار میباشند ولی در حق  این  مردمانیکه همه  چیز شان را درراه به پیروزی رساندن انسحاب شورویها  از خاک شان از دست دادند  و چندین  ملیون  کشته زخمی ، معیوب بجا گذاشتند  ، هم ایالات  متحده ودوستانش و هم  کشور پاکستان در حق  این ملت  جانباز و از خود  گذر  غدرفاحش نمودند. در حالیکه  اگر جهاد و سخت  کوشی و قربانی  های بیش  از حد  این  ملت  غیور نمی بود و سد راه  یورش و اشغال شوروی  ها در خاک خود نمی شدند و آنها را انسحاب نمیدادند ،روسیه  شوروی دکتورین  قیصر  های روس را  که رسیدن  به  آبهای گرم  اوقیانوس هندو خلیج بنگال و سند را  عملی  میکردند  و پاهای خود را در آبهای بحر  هند  در کراچی  تر مینمودند. در حالیکه  مردم افغانستان یک وجب  هم  نگذاشت  تا  شوروی  ها  در  خاک پاکستان  نفوذ  داشته باشند .

همچنان  ایالات  متحده امریکا و  کشور  های  غربی سالیانه  ملیونها دالر را جهت  مصارف باز دارنده  جنگ و پیشگیری از گسترش نفوذ شوروی ، و رقابت  های  تسلیحاتی و سیاسی بمصرف می رساندند چنانچه که  نفوذ شوروی  ها در دهه شصت و هفتاد میلادی در ساحه  بر اعظم امریکا که  ساحه ، تحت  تسلط  و نفوذ امریکا میباشد  تا کیوبا ( خلیچ  خوکها) ، بولووی ، مکسیکو، کولمبیا وسایر کشور های امریکای لاتین به شمول شیلی و ارجنتاین رسیده  ، نفوذ امکانات وایدیولوژی خودرا بطور گسترده   پخش کرده بودند .این ملت  غیور با قربانی بی بدیل خود  شوروی را در افغانستان  آنقدر خسته ساخت که  در حقیقت  در  هر قدمی که  میگذاشت  در زیر پای  سربازان شوروی  جهنمی  از آتش منفجر میشد .

برای  روشن شدن عمق فاجعه هجوم شورویها به افغانستان و مصیبت  وارده به این  کشور  ضرور است  کمی در مورد این هجوم و تأثیرات سوء با علل  وانگیزه  آن  توضیح  گردد:

115-8-2. هجوم عساکر شوروی به افغانستان ( 1989-1978)

تراژيدي هاي بزرگ بشري که باعث رويدادهاي غم انگيز جهاني وحوادث فاجعه بار فراموش ناشدني برای ملتها چه در ازمنه گذشته وچه در زمان فعلي همواره زاده مفکوره هاي خودخواهي افراطي، بیش خواهی و برتری جوئی در بکار گیری  دکترين جنگ افروزي، ثمرۀ آرمان هاي اتوپيائي، انديشه هاي ميليتاريستي وسلطه جويي و نتيجه انتقام جويي ها و اقتدار گرايي هاي زمامداران ناعاقبت انديش بسياري از کشورهاي دنيا بوده است. چنانچه لشکر کشي و تجاوز نظامي ماه دسمبر سال 1979 ميلادي قشون سرخ اتحاد شوروي به کشور افغانستان ناشي از همين سياست هاي هژمونيستي وعظمت طلبي ليونيدبريژنف دبيرعمومي حزب کمونيست، فرمانروا و زمامدار وقت اتحاد جماهير شوروي بود که منجر به(شهادت، مجروحيت، معلوليت، مهاجرت ومفقوديت) چندين ميليون (مرد، زن، پير، جوان وکودک) در افغانستان گرديدو امپراطوري بزرگ شوروي را پارچه، پارچه وبه 15 کشور تجزيه کرد.

سرازير شدن 115 هزار عسکر وافسر نخبه اتحاد شوروي با مدرن ترين اسلحه وسازوبرگ عظيم جنگي به سرزمين افغانستان درحقيقت سرآغاز دومين قيام تاريخي ونبرد هاي حماسه آفرين ملت غيور وسلحشور افغانستان پس از تجاوز ارتش اشغالگر برتانوي عليه يک ابر قدرت جهاني وامپراطوري قدرتمند شرقي بود. که تفصيل وتشريح اين همه نبردهاي خونين وفاجعه آفرين ازتوان قلم نويسنده  و از حوصله خواننده خارج است. متکي به اين اصل فقط به نحوه خروج عساکر اتحاد شوروي ازاین سرزمين  اکتفا مي شود. دراثر پايداري، ايثار،  وشهامت مردم باديانت افغانستان  درسنگر ها وميادين نبرد نابرابر، عساکر اتحاد شوروي روحیه رزمي خود را از دست داده و کذا از رگذر اقتصادی شوروی و دولتمردان شوروي را مجبور وناگزير ساخت تا از طريق مذاکره وعقد موافقتنامه زمينه خروج قواي نظامي خود را ازافغانستان مهيا و مساعد بسازد.

همان بود که بعد از عقد وامضاي موافقتنامه مؤرخ 14 اپريل (سال 1988م/1366هش) ژنيو عساکر شکست خورده ومـورال باخته اتحاد شوروي با طرح جدول زماني و تدريجي چند مرحله يي از خاک افغانستان خارج شدند. به شهادت اوراق تاريخ، آخرين دسته قواي نظامي اتحاد شوروي به تاريخ 15 ماه فبروري سال( 1989م/1367هش)  از طريق پل حيرتان که  بالای آمو در یا کشیده شده و خاک افغانستان را از ازبکستان جدا میسازد از  افغانستان خارج شدند.

گزارشگر روزنامه پراودا از جنـرال گروموف سوال کرده بود: که بعد از ترک خاک افغانستان چه احساسی داشتید؟ پاسخ جنـرال گروموف چنين بود: وقتي که به صفت فرمانده عمومي جهت سوق و اداره اردوي شماره 105 اتحاد شوروي به سرزمين افغانستان مؤظف وفرستاده شدم، فکر کردم که ديگر هرگز زنده بر نخواهم گشت ولی حالا که زنده  هستم بخدای خود ادای شکر میکنم.

ناگفته نبايد گذاشت که جنگ، درگيري واشغـال نظامي افغانستان وشکست عساکر روسي براي دولت شوروي نه تنها تلفات سنگين جاني داشت بلکه مبلغ 30.3 ميليارد دالر امريکايي خرج برداشت و با کمرنگ ساختن ايديولوژي مارکسيزم وکمونيزم درمقياس جهاني، به مثابه يک افتضاح شرمناک و حادثه غم انگیز درج اوراق تاريخ بشري گرديده است.

اگر چه 27 سال از خروج قواي نظامي شوروي از خاک افغانستان سپري مي شود،مگرتا هنوز هم مداخلات خارجي، جنگ، درگيري وخونريزي درافغانستان ادامه  دارد . مردم ما در این حدوداً سی واند سال ایدیولوژی  های مختلفی را تجربه  نمودند ، به  حیله ها و بهانه  هایی مختلفی  این ملت  در   معرض  قتل  کشتار  تباهی و جلاوطنی قرار گرفتند. هزاران  نفر  از مغز  های دانشمند  این  کشور  سرزمین شان را ترک  گفتند و دیگر بر نگشتند و  عده ای هم که بر گشتند  تحت دکتورین  جهانخوارانه امریکا  با در دست  گرفتن  مشاغل نفوذی معنویت و  مادیت  این  کشور را به یغما بردند .پاکستان  همسایه نزدیک ما که در زمان  تقسیمات  هند و پاکستان در معرض شکستگی سیاسی واقتصادی قرار داشت   کشور افغاستان در امتداد نوار شرقی ، جنوب غربی سرحدات خود را با این همسایه  نو  تشکیل باز گذاشت و خوان نعمت خود را با آنها  تقسیم نمودند آن سالها،  سالهای سختی  بود و  تازه  جنگ جهانی  خاتمه یافته بود ولی  پاکستان نو پای  هرگز قدر این ملت را ندانست . درست زمانیکه شورویها خاک  کشور ما را  ترک  کردند  ضرور بود  تا پاکستانی  ها قدر رهائی  کشور شان را  از  خطر احتمالی  تعرض نظامی  شورویها میدانستند ولی  چنین  چیزی نشد . باوجود  نزدیکی  دولت افغانستان که دست دوستی بسوی شان دراز کرده بود پاکستانی  ها  آنرا نپذیرفت و قوای خود را  تا غنی خیل ودر نزدیکی  دروازه  های جلال آباد ظاهراً در لباس مجاهدین داخل گردانید . جنگ  های سختی بوقوع  پیوست  که  جوانان افغان باوجود زیر بیرق بودن  حکومت  داکتر  نجیب الله از  کشور شان سخت  دفاع  کردند و پاکستانی ها و عمال ملیشه شان را  از سرحدات کشور بیرون راندند که در نتیجه  این یورش  نامعقول مزارع بزرگ دولتی  غازی آباد  و فابریکه پروسس  میوه  جلال  آباد به یغما رفت و به آتش  کشیده شد. این  جنگ را  در نوع  خود  میتوان  از  خشن ترین جنگها در تاریخ  منطقه دانست که  هیچ نوع  آئین و قوانین  جنگ در آن  مراعات  نشد  . به صد ها و  هزاران  جوان اسیر افغان بدست پاکستانی  ها و ملیشه  های آنها  قتل عام گردیدند  که  جسد های  تخریب شده مرده ها،توسط صلیب سرخ  چند روز  بعد از ختم  روز  های  جنگ  جمع آوری و خاک سپاری شدند . این هم یک  بخششی بزرگ  پاکستانیها به مردم  ما بعد از  پیروزی از چنگال کمونیزم شوروی بود که حق آن را ادا  کرد.

 با لشکر کشي وسرازير شدن سربازان اتحاد شوروي مجهز با ايديدلوژي کمونيستي و قدم رنجه کردن قواي نظامي پيمان اتلانتيک شمـالي وايتلاف بين المللي به سرکرده گي جنـرال های امريکايي وبرتانوي با مفکوره استثماري وعقايد ضد دیني (روحيه وحدت وهمبستگي ملي، انديشه محبت وميهن دوستي وسلسله رسوم وعنعنات فرهنگی) مردم باديانت افغانستان بکلي از هم پاشيده شد و تخم نفاق وتفرقه بين اقوام مختلفه افغانستان در سرتاسر جامعه و کشور مان پاشيده وبذر گرديد.

ملت تحت ستم ومظلوم  افغانستان اين حقيقت دردناک و اين واقعيت تلخ را پذيرا شدند که: با دخالت استمراري و دست اندازي کشورهاي اجنبي، خاک افغانستان به محور داغ درگيري هاي نظامي قدرت هاي نيرومند وبزرگ جهاني وبه بستر بازي هاي  هولناک سياسي منطقوي مبدل گشته است که مردم آن به اين زدوي ها روي صلح و آرامش را هرگزنخواهد ديد.

درحـال حاضر بر سر مقدرات مملکت وبر سرنوشت مردم در آينده افغانستان ،زدوبندهاي مخفي قمار ها وشطرنج هاي سياسي بزرگ زده مي شود. عطف توجه به اين موضوع فضاي آينده سياسي کشور را بسيار مبهم، غبار آلود وظلماني به نظر مي رساند. گذشت زمان نشان  داد که بعد از اين اشغالگري، و خارج شدن فزیکی نظامیان  امریکا و غرب بالخصوص انگلستان تا کدام حد اوضاع کشور ما در محراق خرابکاری و دهشت افگنی و حتی جنگ  های میدانی ای ظاهراً از نشانی طالبان به رهبری ملا محمد عمر، که دو سال قبل از بر آمدن نیرو  های امریکایی مرده بود نشانه های  ظلم وتعدي، فقر اقتصادي، بيکاري، فساد مـالي و اداري و اضطراب سياسي  این را  میرساند که تا کدام حد کشور  های مرفع جهان بخاطر بدست آوردن اهداف استراتیژیک شان  با پاکستانی  ها و دهشت افگنان  همرویه گی داشته است  که نتیجه  آنرا مردم  ما  در بد ترین وضع از سال 1900 تا 2015 در کشور شان شاهد بوده اند .نمیدانیم این را  استعمار جدید بنامیم و یا هم  مدیریت نظامهای سیاسی در نظم نوین جهانی در سده بیست و یکم ؟[[1]]


 

[1]   ، روزنامه ارمان  ملی ،مدیرمسئول :میر حیدرمطهر، نویسنده  مقاله : میر نجیب الله شمس  ( 1389هش/2011م) 

 


بالا
 
بازگشت