نجیب الله عظیمی

 

قدرت هم عجب کیفی دارد، که به آسانی نمی توان از آن صرف نظر کرد

امروز «هژده ام دسامبر سال 2015 » عنوان درُشت بسیاری از روز نامه های کشور را این خبر تشکیل میداد:«جریان سیاسی جدید با عضویت بیشتر رهبران مجاهدین در کابل اعلام موجودیت کرد»

در این خبر بیشتر از همه این نکته جلب توجه می نمود، که:«شماری از رهبران مجاهدین، وزرای حکومت پیشین و افراد نزدیک به حامد کرزی، اقدام به تشکیل جریان سیاسی تازه ای به نام شورای حراست و ثبات افغانستان کرده اند.»

به تعقیب آن این مطلب توجهء انسان را به خود معطوف می نمود، که در خبر انعکاس یافته بود: «شورای حراست و ثبات افغانستان که به عنوان بزرگترین اپوزیسیون حکومت وارد صحنه سیاسی افغانستان خواهد شد، عبدالرب رسول سیاف، اسماعیل خان، یونس قانونی، عبدالهادی ارغندیوال، عبدالرووف ابراهیمی، صادق مدبر، بسم الله محمدی، فضل هادی مسلمیار، عمر داوود زی، زلمی رسول و رحیم وردک از چهره های اصلی این شورا هستند.»

غرض شناخت بهتر و دقیق تر این شخصیت ها بیاید، مشترکآ سری به یک سلسله از اسنادی « معتبر » قبلآ به نشر سپرده شده صرف در مورد یکی از این شخصیت ها به زنیم، تا که در روشنایی آن به توانیم قضاوت های نسبتآ عادلانه تر و بیطرفانه تر را نسبت  به این افراد، آیدیولوژی و مقاصد، اهداف و خواست های آنها نموده باشیم.

ویکی‌پدیا، یا دانشنامهٔ آزاد در مورد سياف چُنین تحریر نموده، که: « عبدرب الرسول سیاف (۱۹۴۶ در پغمان) سیاست‌ مدار و فقیه اهل افغانستان است. سیاف در دهه ۱۹۷۰ به اخوان‌المسلمین افغانستان پیوست، که برهان‌الدین ربانی و گلبدین حکمتیار به تازگی آن را تاسییس کرده بودند. وی از فرماندهان مجاهدین افغان در دوران جنگ شوروی در افغانستان بود. دید گاه‌ های اسلام ‌گرایانه سیاف به گرایش سلفی نزدیکی داشته و او موفق شد تا کمک‌ های زیادی را از مخالفان شوروی به ویژه عربستان دریافت کند. بسیاری از داوطلبین عرب نیز تحت سرپرستی او در جنگ افغانستان شرکت می‌ کردند. به باور برخی مخالفین نیروهای سیاف پس از سقوط حکومت کمونیستی افغانستان وارد کابل شده و در جریان جنگ داخلی افغانستان درگیری‌ های خونینی با حزب وحدت اسلامی و دیگر گروه‌های شیعه داشت.»

در مطلبی که در 20 جون سال 2009 در بی بی سی تحت عنوان «رسول سیاف؛ از سالهای جهاد تا حضور در پارلمان» به نشر سپرده شده در مورد او چِنین تذکر میدهد، که: « گفته می شود کسانیکه در جامه خبرنگاری احمد شاه مسعود را ترور کردند قبلا با آقای سیاف دیدار داشتند و احمد شاه مسعود به توصیه آقای سیاف حاضر شد با این خبرنگاران مصاحبه کند. این موضوع مدتی شک و گمان هایی را در مورد آقای سیاف در میان طرفدارن فرمانده مسعود ایجاد کرده بود، اما آقای سیاف و شماری از نزدیکان احمد شاه مسعود این مساله را به شدت رد کرده اند.»

به ادامه در همین مقاله چُنین تذکر داده می شود، که :« به دنبال سقوط طالبان آقای سیاف به کابل برگشت و در نقش های گوناگونی در ایجاد ساختارهای جدید قدرت در این کشور نقش بازی کرد. او در لویه جرگه (نشست بزرگ افغانها) اضطراری و قانون اساسی شرکت کرد و بعدا هم به عنوان نماینده مردم کابل به پارلمان افغانستان راه یافت.»

هموطنان عزیز، حال اگر صرف به همین دو نقل قول در دو سند منتشر شده در بالا توجه نموده و آنرا به تحلیل گرفته و جمع بندی نمایم، چُنین یک بیوگرافی بدست می آید.

ـ سیاف در دهه ۱۹۷ به اخوان‌المسلمین افغانستان پیوست.(این یک برادر اخوانی است، که تاکنون هم به آن آیدیولوژی پابند باقی مانده و طوریکه دیده می شود تا به امروز هم در تبانی و همکاری با همان برادران خویش قرار دارد، مثال روشن آن نزدیکی او با آقای تورن اسماعیل خان میباشد، وزیری (بی تحصیلی و بی مدرک و بی ابتکار) که طی چندین سال کار در یک وزارت تخصُصی چون، انرژی و آب با خریداری برق از یک کشوری همسایه ملت فقیر و در به در افغانستان را برای سالیان متوالی دست بین همسایه گردانید.)

ـ دیدگاه‌های اسلام ‌گرایانه سیاف به گرایش سلفی نزدیکی داشته و او موفق شد، تا کمک‌های زیادی را از مخالفان شوروی به ویژه عربستان دریافت کند. ( دریافت کُمک از کشوری که تا ایندم زنها در آن،نه تنها از کدام حق و حقوق برخوردارنه بوده، بلکه تاکنون از کدام آزادی حد اقل نیز در اجتماع شان برخوردار نه گردیده اند، نزدیکی با چِنین یک دید گاهء نماینده گی از  نگاه ء تنگ نظرانه و عقب گرایانه در مقابل زنها در جامعه می نماید.)

ـ بسیاری از داوطلبین عرب نیز تحت سرپرستی او در جنگ افغانستان شرکت میکردند.( اکثرآ از جنگ جویان که امروزی در رکاب داعشی ها می جنگند، بقایای همین اعراب سلفی میباشند، که تا همین لحظه دنیا را برای اکثرآ از مسلمانان جوامع عربی به جهنم مطلق مبدل نموده اند. این است همفکران و هم قطاران جناب شان در جهان عرب)

ـ پس از سقوط حکومت کمونیستی افغانستان وارد کابل شده و در جریان جنگ داخلی افغانستان، درگیری‌ های خونینی با حزب وحدت اسلامی و دیگر گروه‌ های شیعه داشت.

(محشری که در آن روز ها در کابل جریان داشتند، تاکنون از خاطرات شهریان داغدیدهء شهری کابل زدوده نشده اند، برادران هزاره ساکن در غرب کابل، در مورد جنایات آن روز ها حکایت های تکان دهندهء دارند، اگر همهء آنها را بازگو نمایند، مو در بدن انسان راست میگردند و به گمانم که ضرورت به تبصرهء اضافی در این باره نمی رود)

ـ گفته می شود کسانیکه در جامه خبرنگاری احمد شاه مسعود را ترور کردند، قبلا با آقای سیاف دیدار داشتند و احمد شاه مسعود به توصیه آقای سیاف حاضر شد با این خبرنگاران مصاحبه کند. (کدام تحقیقاتی در این مورد هنوز به عمل آورده نشده، که باعث ختم این گمانه زنی گردیده باشد، باید منتظر حقیقت بود؟؟؟)

ـ به دنبال سقوط طالبان آقای سیاف به کابل برگشت و در نقش های گوناگونی در ایجاد ساختارهای جدید قدرت در این کشور نقش بازی کرد. ( یعنی آنکه جناب شان از حکومت چور و بدون برنامهء جناب کرزی این « برادر سکهء طالبان» در طی اضافه از یک و نیم دهه پشتیبانی همه جانبه و عام و تام به عمل آورد، این خود حکایت دیگری است، که باید در بیوگرافی افزود به عمل آورد.)

به گوشهء از بیانیه جناب سیاف توجه نماید، که در محفل افتتاحیه می گویند:

یک : حراست و پاسداری از ارزش های اسلامی و حفاظت از نظام افغانستان.

دو : دلیل شکل گیری این شورا را وضعیت نابسان کشور، افزایش بی ثباتی سیاسی، ناامنی و بیکاری میداند.

سه: شورا تلاش خواهد کرد، تا اصلاحات گسترده در نظام افغانستان را ایجاد کند.

سوال را باید از این برادر اینطور پُرسید، که در طی این دو نیم دهه به غیر از شما برادران « قانون گذار و قانون گریز» دیگر «کیها» در قدرت بودند، که نه توانستید کار ها را  مطابق به میل و دلخواه تان سر براه نماید، که بعد از دو نیم دهه می خواهد حال چُنین کار را انجام داده و به ثمر برسانید ؟؟؟

هموطن عزیز شما به این گفته های این اخوان برادر دیگر ما جناب تورن اسماعیل خان (وزیر آنرژی و آب دولت و حکومت فاسد حامد کرزی) توجه نماید، که چه گونه دُر افشانی می نمایند، جناب شان:« از وضعیت و شرایط حاضر در افغانستان به شدت انتقاد کرده و می گوید، که درد دل های زیادی برای گفتن دارد. این رهبر مجاهدین می گوید، که حاصل۲۵ ساله (مجاهدین) در خطر است و توصیه می نماید، که باید در این باره چاره ای اندیشه شود. او وضعیت فعلی کشور را بحرانی خواند و می گوید، که این بحران از ناپخته گی سیاسی، سو استفاده از قدرت و عدم مدیریت ناشی شده است.»

اگر صفحات زنده گی سایر این برادران را همین گونه به شکل مستند در صفحات نشرات با اعتبار داخلی و خارجی ورق به زنیم به گمانم، که تاریخ تکان دهندهء اضافه از دو نیم دهه « حاکمیت شر و فساد» آنها در مقابل چشمان همه زنده خواهند گردید و هریک را مجددآ هیجانی و وحشت زده خواهد گردانید، که این به اصطلاح «رهبران نام نهاد» هنوز هم در کیف  قدرت قرار دارند، که به آسانی نمی توانند از آن صرف نظر نمایند.

اگر از مردم رنجدیده و عذاب کشیدهء کشور در شهر و ده به پرسید، به یقین کامل که در این دو نیم دهه حاکمیت به اشکال گوناگون و مختلف این (جهاد گران) در پهلوی نام های شان القاب ذیل را نیز کمایی کردند.

« جنگ سالاران»، «زور گویان»، « ستیزه گران»، «تفنگ داران و سلاح بدستان» ،«قانون گذاران و قانون گریزان»، « عدالت گریزان»، «غاصبان»، «چپاول گران»، «مال مردم خوران»، « معامله گران»، « باج گیران»، «فُرصت طلبان»، «چوکی پرستان»، « منفعت جویان»، « رشوه خوران و رشوه ستاننان»، « حیف و میل گران»، «خویش و قوم خوران»، «قوم گرایان»، «گروه بازان و گروه پرستان»، « سر شوربا و زیر پلو خوران»، « زن ستیزان»، « زنگ سنگسار گران»، «خرافات گران و خرافات پسندان». و غیره.

این برادران که (ادعای شکست و از میان بُردن اتحاد شوروی و آزادی جمهوریت های سابق شوروی و اروپای شرق و برداشتن دیوار برلین را دارند) به گمان اغلب، که خاطرهء خیلی ها ضعیفی تاریخی هم دارند.

این ها فراموش نموده اند، که باری اول طی چهارده سال ( جنگ و جهاد) و دریافت کُمک های سرسام آور مالی و پولی امریکا و جهان غرب و پشتیبانی عام و تام ادارات استخبارتی امریکا و کُمک های لوژیستیکی و نظامی کشور های عربی و خلیج و ادارهء نظامی و استخباراتی پاکستان، قادر به سقوط دولت ریخته و پاشیدهء داکتر نجیب الله نه گردیدند، تا زمانیکه ستون پنجم در دولت داکتر آنرا به سقوط نه کشانید و بالاخره آنرا داوطلبانه تسلیم آنها نه گردانید ؟؟؟

باری دوم هم اگر یاد این برادران، که اکنون دیگر (در سن معین کهالت) رسیده اند یعنی آنکه واقعآ پیر و ذهیر گردیده اند، اگر این بار هم امریکائی ها دولت را از طالبان گرفته و پیش پای این برادران نمی گذاشتند، اینها نه تنها که قادر به شکست طالبان نه بودند ، بلکه طالبان 95 فیصد از خاک را از نزد آنها گرفته و در اختیار خود قرار داده بودند، راکت ها و حملات هوایی امریکایی ها بود، که طالبان را از کابل رانده و به بیرون دواندن، پس این همه (غُر و فش) از چه خاطر و از کدام قهرمانی و جان فشانی در راه آزادی کشور می باشند.

این برادران کدام نیرو را بدون کُمک های همه جانبه و واقعآ سخاوت مندانه ء همین خارجیان « بیگانه گان» از کشور رانده اند، که اینقدر دعوای دولت و حکومتداری در سر را دارند و خود را مستحق (حاکمیت دایم العمر) در افغانستان می شمارند ؟؟؟

یا آنکه این برادران حاکمیت و حکومتداری را نیز مانند « جهاد» شان «غنیمت جنگی» دانسته و به مجرد دور شدن از چوکی آنرا مساوی به «در خطر افتادن جهاد» و یا « از نظر افتادن مجاهدین» تلقی نموده و با گردهمایی های فرمایشی و براه اندازی تیاتر های نمایشی و ایجاد شورا های موقتی بی بُنیاد، و ائتلاف و اتحاد های سُست و بی پایه حکومت ها در کابل را ترسانده و تهدید به فراخوانی« لویه جرگه های اضطراری، موقتی و یا هم عنعنوی» می نمایند.

 

دلم برای ملت گروگان افغانستان توسط این « تشنه گان قدرت» که « هیچ سیری» ندارند خون می گردد، که این دو نیم دهه برای این جوک ها ( حیوانک های خون خور) کفایت نه کرده، که «این چور و چپاول گران» این بار در لباس «اصلاح طلبان» می خواهند داخل بازی های سیاسی در افغانستان شده و به اصطلاح عوام تا « قاف قیامت» به گروگان گیری شان بالای این ملت مظلوم ادامه بدهند ؟؟؟

 

ماخذ:

ـ ویکی‌پدیا، یا دانشنامهٔ آزاد « بیوگرافی عبدالرب رسول سیاف»

ـ بی بی سی 20 جون سال 2009 «رسول سیاف؛ از سالهای جهاد تا حضور در پارلمان»

 

دسامبر سال 2015

 

جرمنی

 

عظیمی

 


بالا
 
بازگشت