داکتر غلام محمد دستگیر

 

آیا آقای سید احمد گیلانی بیطرف است؟

یا قوماندان اعلای طالبان!

  داکتر غلام محمد دستگیر, برومفیلد, کولورادو

قسمیکه مطلع هستید پیرسید احمد گیلانی از طرف دولت وحدت ملی جمهوری اسلامی افغانستان به حیث رئیس شورای عالی "صلح "عز تقرر حاصل نموده اند. ایشان در وقت جهاد از کومک های سیاسی, اقتصادی و اجتماعی دولت پاکستان برخوردار بوده درحقیقت فعلأ یکی از مسکونین پاکستان است که ممکن از طرف دوکتوران و کلینیکهای پاکستانی خودش و فامیلش تداوی ومعالجه شوند. وی امیر حزب محاذ ملی بود. علاوتأ, یکی ازطرفداران و دوستان نزدیک ظاهرشاه نگاشته شده که برای دوباره بر تخت نشاندنش مساعی زیاد بخرچ داده است. در وقت انتخابات اول از کرزی و بعد دردور دوم منحیث طرفدار خوب داکتر محمد اشرف غنی تبارز یافت.

دریک مصاحبۀ  که با بی بی سی که بروز سوم مارچ 2016 داشتند, روز نامه های کابل چون مادگار, ارمان ملی, جامعۀ باز, 8 صبح و غیره همه تبصره هائی دربارۀ مصاحبۀ پیر صاحب به نشر رسانیده اند. اما سایت نواندیش آنرا چنین توضیح کرده است:

وقتی از مرشد بزرگ استخاره و جانشین "خانقای قادریۀ شریف" پرسیده شد که ما برای آغاز مذاکرات "رو در رو" لحظه شماری میکنیم برای آغاز گفتگو های "رو در رو" بین طالبان و شما! این گفتگو قرار بود در هفتۀ اول ماه مارچ بر گزار شود کی (چه وقت) برگزار میشود این گفتگو؟.... که چنین جواب داد: (گفتگو ها)همراه من نیست این گفتگوی رو برو! با هیأت دیگر آنها روبرو میشوند (صورت میگیرد)  و این را من نمی فهمم! زود میشود بخیالم.

وقتی از وی در بارۀ نفوذ پاکستان برطالبان سوال میشود وی در جواب میفرماید که: همینطور مردم فکر میکند, مگر با آن حدی که مردم فکر میکنند؛ گمان نه کنم!! آنها (طالبان)  هم از خود یک استقلالیت و ارادۀ خاص دارند. بازهم من تشویش ندارم, انشاء الله مسأله را بصورت درست می بُرِیم و حلش میکنیم. رئیس شورای عالی صلح اظهار داشت: جنگ با طالبان را مفید و جایز نمیداند و به این گروه بارها توصیه کرده است که دست از جنگ بر دارند. گفته است یک جانبه کار نخواهد کرد  و مشکلات و خواسته های هرد وطرف را درنظرخواهد گرفت. وی خاطر نشان ساخت که: نقش پاکستان در روند مذاکرات صلح و نفوذ بر طالبان به اندازۀ که افغانها باوردارند و رسانه ها به آن میپردازند, نمی باشد. هم چنین گفته است که:  بر قراری صلح کار طولانی مدت و دشواری است و مشخص کردن تاریخ برای آغاز مذاکرات در این باره آسان نیست.

درحالیکه در شام پنجشتبه سوم مارچ 2016 مطابق 13 حوت 1394 شبکۀ تلویزیونی آریانا به استناد خبر منتشرۀ روزنامۀ DAWN پشاور اطلاع داد که: سرتاج عزیز مشاورامورخارجیۀ صدراعظم نوازشریف درمذاکرات ستراتیژیک  اسلام آباد واشنگتن که اخیرآ در امریکا برگزار شد گفته است که: سی وپنج  سال طالبان را حمایت کردیم و سبب بد نامی ما در جهان گردیده اند؛  درافغان آنلاین پریس بزبان انگلیسی تذکر یافته که سر تاج عزیز اظهار داشته است: لیدرشپ آنها در قسمت موضوعات طبی تسهیلات پیش میشود. اوگفت: فامیل هایشان اینجاست.  ما این معلومات را جهت تورید فشار که بگوئیم به میز مذاکره حاضر شوند استعمال کرده میتوانیم. و دوام داده تاکید کرده است که اگر طالبان افغان در روند مذاکرات صلح با دولت کابل حضور نیابند از پاکستان اخراج خواهند شد. اما ما برای حکومت افغانها مذاکره کرده نمیتوانیم. سر تاج عزیز این اظهارات را بروز اول مارچ در یک اجتماعیکه از طرف از طرف قونسل روابط خارجی در واشنگتن برگزار شده بود, بیان کرده است.

در ایدیتوریال روزنامۀ دان تذکر یافته که: سر تاج عزیز بی پرده حرف زده است.  اول, باید ازین افشاگری سرتاج عزیز استقبال نیک صورت گیرد. برای سالها پاکستان بصورت عموم یک موقعیت غیر صادقانه, غیر واقعی وغیرقابل دفاع را درپیشگرفته بود که میگفتند: لیدرشپ طالبان افغان درافغانستان سکونت داشته و حکومت افغانستان ناکامی خود را جهت محدود ساختن فعالیتهای  طالبان بدوش پاکستان حواله میکند. دوم, اینکه تمام اظهارات سرتاج عزیز در پاکستان باید مد نظر گرفته شود. او تاکید کرده است که نفوذ پاکستان بر طالبان محدود است— در حقیقت طالبان هرچه که بمفاد شان باشد انجام میدهد و پاکستان پالیسی را بر آنها تحمیل کرده نمیتواند. گفتار او از دو نگاه باید استقبال شود. اول, اینکه نشان میدهد که شاخه های ملکی و عسکری دولت متحدانه همکاری دارند و دوم اینکه: نشان میدهد که کلچر کهنۀخفیه نگهداری و انکارها درلیدرشپ عسکری ممکن تغییر یابد. درعین حال, آوا, صدای افغان در تلگرام مینویسد: جنرال مشرف رئیس جمهور پیشین پاکستان گفته است که: طالبان باید درقدرت شریک شوند و از نفوذ هند درافغانستان جلوگیری شود. او که پیش ازین به حمایت طالبان از سوی پاکستان اعتراف کرده بود, اکنون میخواهد درقدرت کابل آنها شریک شوند. همچنین گفته است که:  "برای آنکه حکومت افغانستان بتواند به صلح دست یابد, باید, گروهای افراطی را در قدرت سهم دهد و ازنفوذ هند درافغانستان جلوگیری میکند". دلیل تنفر مشرف ازهندوستان اینست که وی درپنجمین جنگ پاکستان با هند که در منطقۀ کارگیل  در سال 1998 - 1999 صورت گرفت از وعده شکنی استفاده کرده در یک حمله 140 پوسته های هند را درسرحد پاکستان و هند جهت قطع کامل کشمیر ازهند, تصرف کرد. هردو جانب به این فکر ودرک بودند که جهت حفاظت حیات عساکر شان پوسته های عسکری خود را در ارتفاعات بلند هنگام سرما ترک گفته درشروع بهار با جریان هوای گرمتر دوباره به پوسته ایشان برگردند. چون مشرف میدانست پوسته های محافظوی تخلیه شده برآن محلات حمله برد و بدون مقاومت آن پوسته هارا تصرف کرد. اما بمجرد دریافت این تجاوز قوای هوائی هند به دفاع شروع و شکست تاریخی با ضایعات مالی و جانی هنگفت نصیب جنرال مشرف, که نمیدانم چرا بعدأ رئیس جمهور انتخاب شد, ساختند. مشرف نه تنها به هدف تاکتیکی و ستراتیژیکی خود نایل نیامد بلکه این تجاوز پاکستان بر پوسته های هند مورد انتقاد دول بزرگ به استثنای چین گردید. چین در اوایل مرحله تجاوزبه پاکستان کومک های لازمه میسر میساخت که دراثرانتقاد امریکا  از این معاونت به پاکستان منصرف شد. درین جنگ مشرف از طالبان افغانی که همه پشتون بودند, استفاده کرده است (سایت Quora).

خبرنگار تلویزیون بی بی سی از پیرمیپرسد که:  معمولأ طالبان پا کستانی که با آنها درگیر جنگ بودند صلح میکنند (میکردند), در حالیکه شما کمتر با آنها در جنگ بودید, بنابران طالبان شما را طرف (طرفدار) خود می بینند! مرشد بزرگ گفت: ما اصلأ با طالبان درجنگ نبودیم وعدۀ زیادی ازآنها  پیرو طریقۀ اجداد ما اند و با ما اخلاص دارند و معتقد هستند.  سایت همایون درین باره چنین تبصره کرده است: من نمی دانم پیر صاحب که بیشتر طالبان را پیرو طریقۀ خود میداندد, چرا هنگام حاکمیت طالبان, فرار را بر قرار ترجیح داد و در بیرون از کشور همراه با اعضای خانواده اش مسکن گزین شد؟ این کدام طریقه است که بیشتر پیروانش همه تروریست و آدم کش اند و گردن زدن انسانها برای شان یک امر عادی و پیش پا افتاده است؟ تاسیسات عام المنفعه را نابود میکنند و حتا از کشتن نماز گزاران در مساجد باکی ندارند و تا حال به ده ها مورد خون عالمان دین, محراب مساجد را رنگین کرده اند. خالد مفتون از تلویزیون آشنای واشنگتن با علاوه ساختن درلست فوق از زبان محترم قاسمیارچنین مینگارد:

" با توجه به ترکیب نشست چهار جانبه و چهار کشوری که از بازیگری اصلی استند, همه بیک "نقشۀ راه"  توافق کردند. میخواهم بگویم که: آبروی چهار کشور در" گِرو"  تطبیق  این "نقشۀ راه" است که به تشریک مساعی همدیگر آنرا آماده کرده اند. آقای قاسمیار میگوید: ادامۀ جنگ و خشونت توسط  گروه طالبان خلاف دستورات اسلام است و تاکید کرد که خشونت به نفع طالبان تمام نخواهد شد. وی ادامه داده اظهار داشته است: طفل را کشتند,  زن را کشتند,  موسفید و عالم را کشتند, مکتب سوختاندند, پایۀ برق را قطع کردند, یک شهر و مردم آنرا به مشکلات دچار کردن همۀ اینها مُجَوّزات اسلامی نیست؛ با مجوزات اسلامی مخالف است.

سایت همایون ادامه داده مینویسد:اینکه حزب گیلانی صاحب در برابر طالبان نه جنگیده است, کدام افتخار نیست و تنها مسؤولیت و رسالت شان را در برابر مادر وطن انجام نداده و نباید امروز آن بی مسؤولیتی خودش را توجیه کند و آنرا حسن رفتار تلقی کند. ازین موضع گیری ها و نظر گیلانی صاحب چنین برداشت میشود که وی به ارزشهای ملی کاملأ بی باور و بیشتر دنبال منافع شخصی خود است و با این محافظه کاریها و تملق به تروریستان و پاکستان, توان رهبری شورای صلح را ندارد و باید شرافتمندانه ازین نهاد کنار برود و رهبری این نهاد ره به کسی واگذار کند که محافظان سازمان استخبارات پاکستان عهده دار تامین امنیت اقامتگاه اعضای خانواده اش در اسلام آباد پاکستان نباشند و اسرار حکومت را به جنرالان آن کشور گزارش ندهد و پاسدار منافع ملی کشور باشد.

وقتی خبر نگاربی بی سی از پیرمیپرسد که پس طالبها را شما میگوئید که پیرو طریقت  تصوفی اند ولی کسانی هم هستندکه نزدیک به طریقه یا شاخۀ وهابیت  هستند شما درین باره  چه میگوئید؟ من هیچ مخالفت با سلفیت ندارم, سلفیت راه درستی است, ما درچیزها با هم همفکر هستیم, ما با آنها مخالفت نه میکنیم ما برادرهستیم و ما مسلمان هستیم....پیر, مجبور است که از وهابیان وسلفی ها حمایت کند زیرا او پاسپورت عربستان سعودی درکف دارد ( سایت آریائی, داکتر عبد الخالق).

سایت همایون مینویسد: همچو خیل مجددی خیل گیلانی هم از اجداد مزدور بوده اند. این فامیل بوسیلۀ استعمار پیر(فرسوده) از کشورهای عربی (چون عراق)  به کشور مان فرستاده شده اند و به ایشان القاب جذاب مذهبی چون نورالمشایخ, شیخ المشایخ, حضرت صاحبان, آغا صاحبان و (نقیب صاحب) تفویض کرده اند.

خالد مفتون از واشنگتن در تلویزیون آشنا اظهار داشته است: ....حکومت افغانستان از گروه طالبان میخواهد تا سلاح شان را به زمین بگذارد, قانون اساسی افغانستان را قبول کند و رابطۀ خود را با گروه های القاعده و شبکۀ حقانی قطع کند, اینکه در خواست تا حال از طرف طالبان پذیرفته  شده است یا نه معلومات موثق در دست نیست. گروه طالبان بنوبۀ خود پیش شرط دارد: تعیین زمان خروج قوای بین المللی از افغانستان و تغییر در قانون اساسی آن کشور که مورد پذیرش حکومت افغانستان نیست. اما درین چند روز اخیر آوازه است که طالبا دربودن قوای امریکا در افغانستان مخالفت نشان نداده اند.

قبلأ, رئیس جمهور و رئیس اجرائیه وعده داده اند که گفتگوهای صلح  بگونۀ شفاف آغازخواهد شد و درین گفتگوها حقوق ومنافع مردم افغانستان معامله نمیشود! منتظریم که تا چه اندازه براین وعده های خود پایدار اند؛ خداکند در یخ نوشته نشده باشد و در آفتاب داغ فریبکاران پاکستانی و نفوذ قوماندان اعلای طالبان , پیر صاحب, گذاشته نشود تا ذوب گردد.

رنگین سپنتا  مشاور امنیت ملی کرزی در مصاحبۀ گفت که حکومت باید با احتیاط در گفتگوهای صلح گام بردارد. این یک گام نیک است اما بر صداقت پاکستان در این گفتگوها شک دارد.

پیام آفتاب در بارۀ " حزب محاذ ملی اسلامی افغانستان " چنین نگارش داده است: این محاذ توسط پیر سید احمد گیلانی بروز دوزادهم حوت سال 1457 در پاکستان تاسیس شد. شورای موسسان این حزب در جلسۀ روز بیستم دلو 1382 وی را بمقام رهبری برگزیدند.

سید احمد گیلانی فرزند سید حسن گیلانی مشهور به نقیب صاحب بروز بیستم ثور 1311 (هفت سال قبل از تولد من) در ولسوالی سرخرود ولایت ننگرهار بدنیا آمده است. به روایت دیگر (سایت آریائی): سید احمد گیلانی فرزند افندی جان است که درسال 1901 در دمشق تولد و بعدأ تابعیت ترکیه را پذیرفت وی از سال 1925 تا 1929 چهت تحصیلات به آلمان رفت ودر آنجا با یک دوشیزۀ آلمانی بنام ماری ریختر  ازدواج کرد  وصاحب فرزندی شد که اسمش سید احمد گیلانی است؛ بعدها مریدانش بنام "پیر صاحب", "افندی آقا" و یا شیخ احمد گیلانی مینامیدند. ولی "لودویک آدمک" به آن اسم سعدی الگیلانی فرزند  عطاءالله الگیلانی نام داده که در سال 1901 در دمشق تولد و در سال 1925 تابعیت ترکیه را پذیرفت. تعلیمات ابتدائی وی در دمشق و از 1920 تا 1925 در جرمنی به تحصیل پرداخته است؛ در جرمنی با دختر یک افسر عالی رتبۀ پولیس بنام ماریا ریختر ازدواج کرده است, آدمک از اسم فرزند او نام نبرده است؛ هرچند کوشش میشود در بارۀ فامیل گیلانیها معلومات کسب شود بهمان انداره مغلق تر میگردد: (آدمک – هوازهو ان افغانستان, صفحه 125). اینکه کدام یک از معلومات فوق صحیح و یا نادرست است فامیل سید احمد گیلانی باید روشن سازند. شمال نیوز مینویسد:  حتمأ شنیده اید که سید رضا گیلانی بیست وسومین صدراعظم پاکستان بود. پیشوند های پیر, سید و نام گرامی فاطمه اثبات بر شیعه بودن  خانوادۀ بزرگ گیلانی ها در افغانستان و پاکستان میکند. اما اکنون پرسش اینجاست که که آیا دارندگان نام گیلانی درپاکستان و افغانستان ریشۀ از دیار" گیلان ایران"  دارند؟  جواب آنرا ,آری, گفته اند. در قرن دوم هجری سپاه عربهای مسلمان برتمام سرزمین ایران بجز گیلان فایق آمده بودند.....علویان از هردری خودر به گیلان میرسانیدند. شیخ زاهد گیلانی, تا پایان عمر خویش در گیلان  زیست و طریقتش از طریق سلسلۀ مراتب رهبران صوفیگری که شامل افراد چون ابو نجیب سهر آوردی و حسن بصری بود با امام علی و پیامبر میرسید که درگسترش مذهب شیعه نقش داشت. همچنین گفته شده که گیلانی ها به مذهب حنبلی تعلیم دیده اند.

دانشنامۀ آریانا مینویسد: اجداد سید احمد گیلانی به سید عبد القادر گیلانی ( غوث الاعظم دستگیر) مؤسس سلسلۀ صوفیان قادریه میرسد که در قرن شانزدۀ میلادی از بغداد به هندوستان ( همزمان  ورود شرکت شرق الهند درهند, دستگیر)  مهاجرت کرده ( ویا فرستاده شده, دستگیر) ساکن ملتان , پسانها  هند برطانوی, گردیده اند که بعدأ در سدۀ  نوزدهم وارد صحنۀ سیاسی ومذهبی این کشور گردیده بنام "پیر افندی" شهرت کسب نموده درجلال آباد درچهارباغ و درکابل درکوچۀ بنام قصاب کوچۀ سکونت گزیدند.گسترش خانوادۀ گیلانی در افغانستان بر اساس سیاست استعمار انگلیس است که بخاطر نفوذ در جامعۀ سر بستۀ قبایلی, به استفاده از مذهب بنام سید, پیر و روحانی در میان مردم خصوصأ پشتونها بسیاربهره برده اند.

(پیام آفتاب) سید احمد گیلانی, از لیسۀ ابوحنیفه در کابل فارغ و وشامل دانشکدۀ شرعیات گردیده درسال 1343 از آنجا سند فراغت حاصل کرد. وی از نزدیکان ظاهر شاه بود با وجوذیکه مقام مذهبی داشت شخص مذهبی بشمار نمیرفت ازینرو هنگام جهاد وی سلطنت طلب و میانه رو محسوب میشد.

محاذ ملی اسلامی افغانستان در ماه ثور 1359 با احزاب جمعیت اسلامی, جبهۀ ملی نجات, حرکت انقلاب اسلامی و حزب  اسلامی مولوی خالص تحت عنوان " اتحاد اسلامی برای آزادی افغانستان" ائتلاف نمود؛ رئیس این اتحاد استاد سیاف و معاون صبغت الله مجددی بود. چندی بعد, گیلانی, مولوی محمدی و وصبغت الله مجددی از ائتلاف خارج شدند.

محاذ ملی اسلامی در اوایل سال 1360 با سایر گروههای جهادی مستقر در پشاور تحت عنوان " اتحاد اسلامی مجاهدین افغانستان" ائتلاف نمود. اما در ماه جوزای همان سال از ائتلاف مذکور خارج شده و و ائتلاف دیگری را بهمان نام که بعدأ به  " اتحاد سه گانه"  شهرت یافت با جبهۀ ملی نجات, و حرکت انقلاب اسلامی تاسیس کرد. سرانجام در 27 ثور1364 تحت فشار پاکستان هفت گروه عمدۀ جهادی از جمله محاذ ملی اسلامی افغانستان باهم تحت عنوان "اتحاد هفتگانه" شهرت یافت ائتلاف نمود.

در ماه جدی (دی)  سال 1364 به عنوان سخنگوی اتحاد هفتگانه در کنفرانس  وزرای خارجۀ کشور های اسلامی در مراکش شرکت کرد. در سال 1365 بحیث سخنگوی  پریزیدنت ربانی و تحت سرپرستی وی همراه با مجددی و محمدی و دوتن دیگر از رهبران اتحاد هفتگانه به دعوت وزیرخارجۀ امریکا عازم آن کشور شد و بارونالد ریگان رئیس جمهور وقت آنکشور ملاقات  کردند.

محاذ ملی اسلامی در دولت مؤقت اتحاد هفتگانه که بتاریخ روز دوازدهم ح.ت سال 1366 در پاکستان تشکیل شد عضویت داشت. گیلانی در سال 1367 ریاست دوره ای اتحاد هفتگانه را به عهده گرفت و در شورای مشورتی روالپندی به عنوان رئیس قوۀ قضائیۀ دولت مجاهدین برگزیده شد. اما در سال 1368 پس از آنکه اختلافات داخلی اتحاد هفتگانه تشدد یافت, دولت مؤقت را غیر قانونی خواند.

در ماه ثور 1370 هیأت مشترک پاکستانی و افغانستانی که در آن سران و نمایندگان احزاب میانه رور از جمله پیر سید احمد گیلانی شرکت داشتند با نمایندگان رژیم کابل درژنیو مذاکره کردند؛ بعدأ مشخص شد که گیلانی شخصأ با داکتر نجیب الله ملاقات و گفتگو نموده بود. این ملاقاتها و مذاکرات محرمانه سرانجام باعث فرو پاشی اتحاد هفتگانه شد.

محاذ ملی اسلامی, بر اساس طرحی که توسط نواز شریف نخست وزیر پاکستان و نمایندۀ عربستان سعودی برای تشکیل دولت مجاهدین پس از سقوط رژیم کمونستی در چهارم ماه ثور 1371 ریخته شد, بمیان آمد. در شورای رهبری و شورای جهادی 51 نفری عضویت داشت و افرادی ازین گروه در پستهای دولتی از جمله در وزارت خارجه گماشته شدند.

در درگیریهای که در شهر کابل بین حزب وحدت اسلامی بریاست مزاری با اتحاد اسلامی سیاف و نیرهای احمد شاه مسعود درمورخۀ  سوم حوت 1371 آغاز شد نیرو های وابسته به محاذ ملی اسلامی نیز درکنار نیرو های سیاف, حرکت انقلاب مولوی محمدی, مولوی خالص و دیگران علیه شیعیان وارد عمل شدند. اما این اتحاد قومی و مذهبی زیاد طول نکشید . محاذ ملی اسلامی با رد مصوبات " شورای اهل عقد"  به مخالفت با دولت ربانی برخاست. رهبر محاذ اسلامی موافقتنامۀ اسلام آباد را که با حضور مقامات پاکستانی, عربستانی و و هیأت ایرانی بین گروههای درگیر افغانستانی در زمستان سال 1371 در 9 ماده تدوین شده بود امضا کرد. اما بعد از آن در درگیری های داخلی بین حزب اسلامی و جمعیت اسلامی بیطرف ماند. و با دخالت پاکستان و سلطۀ طالبان در افغانستان نیز بطور عملی و رسمی مخالفتی نکرد. محاذ ملی گرچه متحد طالبان نبود اما بدنۀ نظامی و مردمی آن در خدمت طالبان قرار داشت.

در سال 1377 پیر گیلانی و حضرت صبغت الله مجددی تلاش کردند که نیروی سومی به عنوان بدیل طالبان و جبهۀ شمال تحت عنوان " مجمع صلح و وحدت ملی افغانستان" ایجاد کنند اما به جائی نرسید.

گیلانی بار دیگر در آستانۀ برگزاری کنفرانس بن درمورخۀ هشتم ثور 1380 اجلاسی را با حمایت پاکستان, متشکل از پشتونهای طرفدار خود تشکیل داد که در آن ضمن حمایت از ظاهر شاه, " توافق روم"  در مورد تقسیم قدرت بصورت مساویانه بین ظاهر شاه و جبۀ متحد مورد انتقاد قرار گرفت. در اجلاس بن, نمایندگان گیلانی حضور داشتند و درادارۀ مؤقت نیز چند وزیر از جمله وزارت مالیه متعلق به محاذ ملی اسلامی شناخته شده است. بآنهم گیلانی درشانزدهم قوس 1380 (16/9/80) , اظهار داشت که: " در دولت جدید تناسب توزیع مقامها برابر نبود".

اساسنامۀ محاذ ملی  اسلامی افغانستان بر هفت فصل و شصت و دو ماده تدوین شده ساختار تشکیلاتی آن عبارات است از: مجمع عمومی, هیأت رهبری, شورای عالی, شورای اجرائیه, دار الانشاء,  کمیسیون های مرکزی, شورای ولایتی, شورای ولسوالی و ناحیوی و شورای محلی. در فصل چهارم اساسنامه در بند شش از مادۀ پنجاهم" حصول آگاهی کامل از اصول اسلام, فرهنگ افغانی, تاریخ ملی, دیموکراسی و دفاع از عقاید و مرام خود در پرتو این اصول"  از وظایف و مکلفیتهای اعضای محاذ ملی ذکر شده است.

سید احمد گیلانی کودتای دولتی سال 1973 و اعلام جمهوریت سردار داوود را نپذیرفت. اومعتقد بود که: سردار داوود (این نظام و متعاقب آن نظام تره کی) پای مردم را درمیان کشانید. سید احمد گیلانی میگوید: " من تلاش کردم تا سردار داوود را وادار سازم که راه ما را انتخاب کند" اما سردار داوود مشوره های مرا رد کرد. بعد از انقلاب ثورگیلانی تقریبأ برای شش ماه در کابل اقامت داشت؛ طوریکه این مطلب را منابع خبری و مؤلف امریکائی "براید شیر" مینویسد:  " برای دوماه ترکی را مشوره میداد و به وعده های ریفورم معتقد بود". بعد درعین سال بخارج کشور سفر کرد و اساس "جبهۀ اسلامی افغانستان" را نهاد. در سال 1992 این جبه هشت هزار  نفر داشت.

قبل از جهاد, سیبد احمد گیلانی اکثر وقت خودرا وقف تجارت, نسبت به لیدرشپ, طریقّۀ تصوف قادریه کرده است. وی اکثرأ بین انگلستان و فرانسه سفر ها میداشت. این تاجرازطریق ارتباطاتیکه با شاه داشت توانست نمایندگی موتر های Peugeot فرانسه را چاره سازی نموده, دیلرشپ آنها را در کابل باز نماید. او از موجودیت امریکا در افغانستان حمایت میکند ومعتقد است که اعضای "بیگناه" طالبان باید اجازه داده شود که درسیاست افغانستان دخیل باشد. پیر, دو پسر بنامهای سید حامد گیلانی . سید محمود گیلانی و سه دختر بنامهای فاطمه (خانم داکتر انور الحق احدی), مریم و زرین دارد ( افغان بیو گرافی).

سرویس خبری آریانا نیت, مینویسد: در سالهای ایجاد و تقویت طالبان توسط آی اس آی اکثریت این خانواده  با وجود اختلاف میان خویش ازجملۀ حامیان طالبان بشمار میرفتند.  حتا گفته میشد که:  پیر گیلانی را آی اس آی برای تقویت و مشروعیت بخشیدن امارت ملا عمر بحیث صدر ایظم مقرر مینمود.

پیر برخی اوقات جرگه های قبایلی را در پشاور دایر نموده از شملۀ (دستار) قبایل کرده شملۀ بلند تر زده نسبت بهر پشتون خود را پشتون تر معرفی میکرد ( در حالیکه ریشۀ, شان از عراق به اینسو تنیده و یا امکان دارد در طول راه از گیلان ایران هم آب خورده باشند. دستگیر), بدون آنکه به آن معتقد باشد.  اما بعد از سقوط طالبان تمام خورد و بزرگان این خانواده از سراسرجهان جمع شده در تمام نقاط کلیدی کرزی جا گرفتند. آنچه دربارۀ سید اسحق گیلانی گفته شده درینجا بحث نمیکنیم اما درجریان تبلیغات ریاست جمهوری خود سید اسحق شعار تبلیغاتی خود را دفاع از "طالبان عزیز" نام گذاشته فریاد میزد که کسی طالبان عزیز را آزار ندهد.

این بود معرفی شخصیتی که کودتای سردار داوود را نپذیرفت, مشاور ترکی بود, از یک ائتلاف به ائتلاف دیگر جست وخیز داشت, هم مجلس داکتر نجیب الله احمد زی شد, حامی طالبان ظالم بحدیکه جای دارد قوماندان اعلای شان یادشود, شهروند عربستان سعودی است, پشتونیکه پشتون نیست و نمیدانیم که مسقط الرأسش ازعراق است یا ایران, خسر داکترانوارالحق احدی افغان ملتی, مرد مورد اعتبار آی اس آی؛ بریاست شورای عالی صلح تقرریافته که بیطرف باشد و بین طالبان "عزیز" افغان (پشتون) که جنگ را با آنها جایز نمیداند و دولت افغانستان (پشتون)  صلح بیاورد!

 اجداد او امکان دارد مردمان خوبی بوده باشند اما این مرد با ناشایسته گیهای فوق لیاقت ریاست شورای عالی صلح را ندارد و درین معاملات امکان ندارد صادق باقی بماند. بناء:

پیر سید احمد گیلانی باید ازین موقعیت حساس بر طرف شود و شخصیت راستی بیطرف که نمایندۀ ای اس آی نباشد, بعوض وی تقرر یابد. خلیلی میفرماید:

                 در حریم اهل غیرت, نقش پای غیر نیست  دوست هم دخلی ندارد, چون شود, دشمن برون

                                                                                                        

 

 

  


بالا
 
بازگشت