کابلی

 

بی سرنوشتی در ارگ اشرف غنی، بدتر از بی سرنوشتی در آبهای یونان


نامۀ سرگشاده، آقای عبدالسلام رحیمی نخواند!
مدتیست داخل چهاردیواری ارگ همانند مندوی کابل شلوغ است، این روزها کمتر مشاهده میشود که کارمندان و کارکنان به وظایف روزمرۀ شان رسیدگی کنند؛ در هر گوشه و کنار دسته های از افرادی را می بینی که کله به کله شده و حرف هایی از بی سرنوشتی شانرا حکایت میکنند. از اینکه آقای رحیمی خواسته است تا تشکیلات چاق شده و نامتوازن ریاست جمهوری را اصلاح سازد، کار بدی نیست، اما این طرح می باید روی یک برنامه و میکانیزم منظم قانونی تطبیق و عملی شود.
مردم باید بدانند، آنچه در کوچه و بازار تبلیغ میگردد و کارمندان ارگ را به نامهای کاخ نشینان و به نوعی شاخدار تلقی میکنند، رخ معکوسی از حقیقت است. در اصل کارمندان پایین رتبۀ ارگ هیچ فرقی از مامورین ادارات دیگر ندارند، بیچاره های معاش بگیر که مزد یک ماهۀ شان تکافوی بیست روزه زنده ماندن را نمی کند!
مامور ریاست جمهوری مکلف است تا حداقل ساعت
۷:۳۰ خودش را به دروازۀ ارگ برساند، برای ورود می باید نوبت را مراعات کند تا سه دروازۀ لایزری دیگری را به اضافۀ تلاشی بدنی متحمل شود. این حقیقت را نباید کتمان کرد که شعاع روزمرۀ لایزر چقدر میتواند سلامت انسان را آسیب برساند. توهین و تحقیر گاردها سر جای خودش. زمانیکه مامورین ادارات دولتی ساعت ۴ عصر مرخص شوند، مامور ارگ میباید ساعت ۵ و ۶ رخصت شود چون در ریاست جمهوری کار میکند و آن هم بدون مزد اضافه کاری؛ نان چاشت جوشانده شده در روغن بناسپتی را باید بدون صدای قاشق میل کنی، ورنه اجازۀ ورود به طعام خانه را از دست میدهی، مامور ارگ همانند یک مزدورکار حلقه بگوش هیچ حقی ندارد تا ایام رخصتی چون پنجشنبه، جمعه و حتی عید را با فامیلش سپری کند، تیلفونش را نباید از طرف شب خاموش سازد، چون احتمال امر مقام از برای اجراآتِ آنی ممکن است و در صورت مِسکال هر مقامی از ارگ، مجبور است تا لقمۀ اولادش را کریدت ساخته ۱۰ فیصد برای رییس جمهور و ۹۰ فیصد دیگر را مصرف شنیدن اوامر سازد.
هموطن! شاخ کارمند ارگ در کجاست! چشم و دندان و کمر که نیز از جبر لایزر فرسوده شده. درونش ما را کشته و بیرونش دیگران را، ما گروگانیم، گروگان! نه منفک میکنند، نه تبدیل میکنند و نه معاش میدهند؛ امروز کارمندان بی سرنوشتی در آبهای یونان را به بی سرنوشتی ارگ ترجیح میدهند.
شما خود قضاوت کنید، ماموریکه این همه مشکلات و شکنجه را برای پیدا کردن یک لقمه نان حلال متحمل میشود و تمام زندگی اش را وقف همچو روزگاری میکند؛ آیا لازم است در هر تغییریکه در داخل ارگ رخ میدهد، مامورین بیچاره را نیز تغییر داده و سنگ مشکلات علایق شخصی و خواست های فردی خود را بر فرق آنان کوبیم؟
رحیمی صاحب محترم! هرچند که کارمندان ریاست جمهوری تا کنون نتوانسته اند، از نزدیک ملاقات تان کنند، ولی توانایی های شما همیشه بر سر زبان ها بوده و هیچ گاهی نیست که از ظرفیت، استعداد، اخلاق و حسن نیت تان در برابر جامعه یاد آوری نشود؛ پس چه عواملی وجود دارد که بخش اداری شما هنوز هم نتوانسته است، حداقل تشکیلات و معاشات کارمندان را تنظیم و ترتیب کند. روزی فریاد حذف قومی، روزی فریاد انفکاک عمومی، روزی امتحان ناکام سازی، روزی تجارت روی معاشات، روزی کم کردن معاشات، روزی هم نپرداختن معاشات! مطمئناً حلقاتی در اطراف شما وجود دارند که در تلاش بدنام سازی و ضعیف نشان دادن ادارۀ شما هستند.
از اینرو برایتان یک مشورۀ رایگان دارم تا حداقل ارگ را که بنیاد قوۀ اجرائیه است نمونه سازی کنید؛ در قدم نخست، افراد اطراف تان را بررسی نموده در عوض سیاهی لشکر، چهار فردی را پیدا کنید که احساس انسانیت و میهندوستی شان نمرده باشد و مریضی قومی نداشته باشند. وظیفۀ مرور عاجل و آنی تشکیلات را برایشان سپرده و روسای تان را بر معیار های اصلی تخصص، تجربه و تعهد انتخاب کنید. بگذارید ریاست ها طبق طرح ها، ابتکارات و نوآوری های حقیقی، سیستم را اصلاح و انکشاف دهند، نه اینکه سیستم را نوسازی کنند، اگر قرار باشد با آمدن هر رئیس جمهور تمام سیستم را ویران کرده از نو بسازیم، هیچگاهی نمیتوانیم افغانستان را به جایی برسانیم. نگذارید افراد با تجربه و کارا را حذف کنند، آنان نیز تابعیت افغانستان را دارند، در صورتیکه به نسبت فراز و نشیب های سلیقه یی مقامات، در کار هایشان بی علاقه شده باشند، طبق ظرفیت و مسلک به بست دیگری تبدیل شان کنید. از تصفیۀ قومی جلوگیری کنید که تبعات ناخوشایندی را ببار خواهد آورد. شما باید یک تیم کاری واحد و کارا متشکل از اقشار مختلف را بوجود آورده، ارگ را سرچشمۀ از دانایی و توانایی ساخته و برای حکومت الگو سازی کنید. تقاضای اخیر اینکه لطفاً هدایت دهید تا معاشات دو ماهۀ کارمندان را که هنوزهم اجرا نشده است، بپردازند تا از دعای بد کودکان گرسنۀ شان در امان باشید!

 

 

 


بالا
 
بازگشت