مهرالدین مشید

 

آقای نورستانی از سناریوی جدید اش چه می خواهد

 

آقای نورستانی با اعلان نتایج انتخابات ریاست جمهوری پس از یک و نیم سال چه بازی را می خواهد به را بیاندازد. وی روز چهار شنبه مورخ 5 حوت 1394 در یک کنفرانس خبری اعلان کرد که آقای غنی بیشتر از 55 درصد برنده وآقای عبذالله بیشتر از ۴۷ درصد بازندهء انتخابات ریاست جمهوری است. در این شکی نیست که در عقب این سناریو دستان دیگری موجود اند که آقای نورستانی جز مهرۀ این بازی چیز دیگری نبست؛ اما پرسش این است که به چه دلایلی نورستانی خواسته تا با قافلهء ماجراجویان بپیوندد و آیا با این کار از عواقب کار خود چیزی می داند و یا این که برایش اطمینان داده شده که بصورت قطع مورد حمایت قرار می گیرد. نورستانی پس از دیدار آقای غنی با کرزی این خینۀ بعد  از عید را در جان خود مالید و با این مالیدن خواسته است تا ریاست جمهوری آقای غنی را مشروعیت بخشیده و ریاست اجراییه را بصورت قطع غیر مشروع اعلان کند و به این ترتیب مشروعیت کل نظام را از لحاظ قانونی به اثبات برساند؛ اما پرسش این است که آقای نورستانی چگونه پاسخ سکوت یک سالۀ خود را در این رابطه می دهد. حال اول باید آقای نورستانی به اداره های عدلی و قضایی کشور سپرده شود تا پاسخ سکوت یک و نیم سالۀ خود را بدهد. نه تنها این که آقای نورستانی همکارانش در کنار آن که کشور را در پرتگاهء جنگ داخلی بردند، در ضمن همه مسؤ ول تمامی افزایش ناامنی ها، بیکاری ها و فرار ها و اوضاع آشفتۀ اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در کشور هستند. آنان مکلف اند تا با سکوت مرگبار یک و نیم ساله به ملت افغانستان پاسخ بدهند. اگر آقای نورستانی راست می گوید، پس به چه دلایلی آن روز سکوت اختیار کرد که مشروعیت حکومت وحدت ملی و نامشروعیت انتخابات را به گونۀ رسمی اعلان کرد. وی می توانست، برای اتمام حجت و رهایی از بار مسؤولیت خود و همکاران خود در همان روز اول نتایج حالیه را به گوش مردم می رساند و بعد می گفت که بخاطر حفظ منافع ملی ناگزیرانه تن به قبولی حکومت وحدت ملی داده است که بر بنیاد تفاهمنامهء مشترک در سفارت امریکا تشکیل شد. آقای نورستانی حال با اعلان پس از وقت خود تاوان ضربه زدن به دموکراسی جوان افغانستان را نیز باید بپردازد.

هنوز آشکار نیست که آقای نورستانی چقدر آمادۀ پرداختن باج به تبعات اعلان خود است و یا این که فکر کرده است.

در حکومت ناهنجاری و قانون شکنی و بی پرسانی آنقدر اوج گرفته است که هیچ گاهی فرصت بازپرس از وی را پیدا نمی کند. آقای نورستانی گذشته از آن که با این اعلان مردم افغانستان را مسخره کرد و با پررویی تمام دست به چنین کاری زد. وی خواسته است تا با این اعلان خود بحران تازه یی در کشور بوجود آورد. وی که گفته می شود شهروندی امریکا را دارد. ماموریت دارد تا وظیفهء خود را انجام بدهد. به گمان اغلب وی طرح یک فاجعهء دیگر را در کشور مهندسی می کند. وی که ماموریت فاجعه آفرینی در افغانستان را دارد و این ماموریت را در زمان انتخابات ریاست جمهوری بسیار قشنگ انجام داد و سرنوشت مردم افغانستان را به بازی گرفت. اظهارات آقای کرزی که گفت انتخابات را خارجی ها خراب کرد. وی با این اظهارات خود خواست آقای نورستانی را را برائت بدهد؛ اما این که آقای نورستانی اگر شهروند امریکا باشد. آشکار است که او هم خارجی است. اعلان اخیر وی بیشتر از چهره اش پرده افگند؛ زیرا چند روز پیش رییس استخبارات امریکا گفت حکومت افغانستان در سال ۲۰۱۶ دچار فرسوده گی و شکست خواهد شد. این اظهارات رییس سیا را نمی توان ساده انگاشت؛ زیرا این شبکهء شیطانی یک مار در دست و هزاران مار را در آستین و هزاران دیگر را در خورجین دارد و هزاران هزار دیگر را در کشور هایی مانند افغانستان فرستاده است تا هر زمان که بخواهد، آنان را به حرکت آورد تا با حادثه آفرینی های تازه فاجعه های جدید را در کشور ما بوجود آورند. از اظهارات رییس سیا معلوم می شود که وی در صدد راه اندازی یک توطیهء دیگر در افغانستان است. تصمیم آخر آقای نورستانی نشانهء همدستی و همیاری اش با توطیهء سیا در افغانستان است. وی با این اعلان جاده را برای فرسوده گی بیشتر حکومت آماده کرد. آقای نورستانی باید بداند که بهای گزافی را در برابر این اعلان خود خواهد پرداخت و ناگزیر است که پاسخ های بازی های خونین اش را به مردم افغانستان بدهد.

 هدف از زیر پرسش قرار دادن اعلان آقای نورستانی، یک و نیم سال بعد از انتخابات ریاست جمهوری دفاع از شخص و مقام حکمی و نیست؛ بلکه بحیث یک شهروند این کشور برای خود حق می دهم تا آنانی که سرنوشت من را به بازی گرفته اند، باید پاسخ این بی تفاوتی و بی مسؤ ولیتی خود را بدهند؛ زیرا آقای نورستانی با دست برد در انتخابات سرنوشت مردم افغانستان را به بازی گرفت و حکومت ضعیف و ناتوان را بر مردم افغانستان تحمیل کرد. این حکومت از یک ونیم سال بدین سو سخت درگیر نزاع درونی و تقسیمات مقام ها اند که حتا تا حالا هم به توافق نرسیده اند. درگیری های درونی رییسان جمهوری و اجراییه سبب به وخامت رفتن اوضاع سیاسی، اقتصادی، امنیتی و اجتماعی کشور شده و در واقع برای مخالفان مسلح مردم افغانستان فرصت سازی کردند. از این رو هرگونه دفاع از این حکومت جرم و حتا گناه است؛ اما به اعتبار فاعدهء فقهی از میان دو ضرر ناگزیر باید ضرر کوچک را پذیرفت و یا به عبارت دیگر در میان انتخاب بد و بدتر باید بد را از بدتر ترجیح داد. از این رو برای رهایی از استقبال فاجعه بزرگتر ناگزیر باید از این حکومت پشتیبانی کرد.
آقای نورستانی پس از آن نتایج ریاست جمهوری را یک و نیم سال بعد اعلان کرد که کابینه به ریاست داکتر عبدالله بر سر آغاز کار کمیتهء گزینش توافق کرد. نورستانی در ضمن اعلان نتایج از حکومت خواست که از صدور فرمان های غیرقانونی برای برکناری او و همکارانش خودداری کند. ممکن هدف وی  از این اعلانش مفهوم یک تیر و چند فاخته را در نظر داشته باشد. از یک سو خواسته جایگاهء قانونی حکومت و جایگاهء حقوقی ریاست اجراییه را زیر چالش ببرد و از سویی هم حکومت را تهدید کند تا بدین وسیله مقام اش را حفظ کند و از مجازات مصؤونیت پیدا کند. این تصمیم او را می توان، برمصداق این ضرب المثل ” آب تا گلو بچه زیر پای ” نیز تعبیر کرد؛ زیرا او میداند که پس از برکناری اش انتظار محکمه را باید بکشد. وی خواسته تا به قول معروف با این سربازی سر خود را نجات بدهد و به بهای رهایی خود از محاکمهء حتمی سرنوشت مردم افغانستان را با فاجعه رو به رو کند. هرچند ارگ و سپیدار تا کنون واکنشی در برابر سخنان او نشان نداده اند. شاید هم برای کم بها دادن اعلان نورستانی از هرنوع عکس العمل خودداری کرده اند و بعید نیست که معامله یی هم در کار باشد که سکوت در برابر آقای نورستانی پاسخ آن معامله باشد؛ اما روی گلولهء آقای نورستانی بیشتر طرف ارگ و سپیدار است؛ هرچند گلولهء وی مانند توپ عبدالرحمن خان به ارگ و سپیدار نمی رسد و اما انفجار اش در محل توپ مردم افغانستان را خراب می کند.
 پس نورستانی با این اعلان خود بیشتر در برابر مردم قرار گرفته است تا در برابر حکومت. حال بر مردم است که برای حق خود به دفاع برآیند. اما باز هم جسارت نورستانی را باید ستود و بر ایشان صد آفرین باید گفت که چقدر برای بازی با سرنوشت مردم علاقمند است و برای بستن ترفندها چنان مهارت دارد که حتا دست شاه دزدان را از پشت می بندد و خیلی بیرحمانه و بی خیال و بدون اندک ترین دغدغه سرراست برچشمان مردم افغانستان می نگرد. شاید هم ایشان معذور باشنند؛ زیرا انسان ها در بیشتر موارد اسیر عادت های خود اند و آنچه که برای شان به عادت تبدیل شود، خواهی نخواهی برای شان مقدور است و آن را باهمه زشتی هایش دوست می داشته باشند که آقای نورستانی هم از این قاعده مستثنا شده نمی تواند. بنا براین حکومت پیش از همه باید در پی درمان بیماری وی شود که در حال مزمن شدن است و سرایت کردن آن حتا از بیماری های خطرناک مانند سرطان، ایدز و افلانزا های مرغی و خوکی هم خطرناک تر است؛ اما شگفتی در این است که حکومت بیمارتر از آقای نورستانی است و تکلیف آن صعب العلاج تراز وی  است. پس طبیب حاذقی در کار است تا گلیم این همه بیماری ها را از کشور جمع کند که دست گلیم جمع تاریخ هم به آن نمی رسد؛ اما صدها دریغ که بار شوم این همه بیماری را بیشتر مردم افغانستان تحمل می کنند و بیشترین آسیب را می بینند که شاید آقای نورستانی کمترین دغدغه یی در مورد آن نداشته باشد. تنها مردم افغانستان اند که در گرداب حوادث افتاده اند و به سوی امواج متلاطم در حرکت اند که سبکساران ساحل ها را هرگز غمی نیست.

 شبی تاریک و بیمی موج گردابی چنین حایل       کجا دانند حالی ما سبک ساران ساحل ها

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت