ديپلوم انجنير عبدالقاهر سايق

 

ملياردها دالر جامعه جهانی به کجا رفت؟

اين واقعيت را می پذيريم که وجوه هنگفتی بنام مساعدت جامعه بين المللی به افغانستان سرازير شد. با درد و دريغ بايد شجاعانه اعتراف نماييم که  اين مساعدتها درد های کشور و مردم فقير و جنگزده را التيام نه بخشيد. از امکانات بيشتر به سود اعمار زيربنای اقتصادی کشور و بهبود زندگی مردم  استفاده به عمل نيامد ، پول وارده حيف و ميل و زمان گرانبها را  از دست داديم. عامل اصلی اين معضله  همانا عدم وجود ظرفيت جلب وعدم توانايی توجيهه پروژه ها به موسسات بين المللی است.

سيستم و ترکيب که قبل و بعد ازکنفرانس بن  بميان آمد همه اميدواريها را  در بخش بهبود  اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور به مايوسی مبدل ساخت .

ادارات دولتی  در شرايط دشوار بعد از جنگ که مردم با فقر و ظلم و حق تلفی ها دست و گريبان بودند ، بين مخربين  آسايش ، آزادی ، آبادی  و زيربناهای اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی  توسط (زورمندان)  بدون در نظرداشت مسلک ، تخصص و شايستگی تقسيم گرديد.

معيارهای اين دون همتان و مخربين مادر وطن را روابط ، ملحوظات قومی ، سمتی ، مذهبی  و لسانی تشکيل ميداد. برای حفاظت اين آرزوهای شوم ، گريز از خشم خلق  در برابر غارت ها و کشتارهای هموطنان  و تخريب تمام هستی های وطن  به امر بادارن  بيرونی  خويش ، رسيدن به قدرت را يگانه وسيلهً بقای خويش هدف قرار دادند. در نتيجه جنگهای  تصاحب قدرت  را به جنگهای  وسيع داخلی مبدل  و آتش خانمان سوز را در سراسر وطن  مشتعل ساختند. چور و چپاول ، بی عدالتی  ، اعمال نفوذ زورمندان ، خودسریهای گسترده ، عدم رعايت  قوانين ، حرص ، غارت و زراندوزی جنگ سالاران کمر نظام را  شکستانده و زندگی مردم را  به جهنم مبدل ساختند.

فرار مغزها از کشور بطور سرسام آور صورت گرفت و کشور بزرگترين سرمايه (کدرهای توانا) را از دست داد.

هرافغان با وجدان و مسلمان به مجاهدين واقعی و آنانيکه برای آزادی وطن ، فی سبيل الله جان های شيرين خود را فدا کرده اند احترام داشته بروح پاک ايشان درود می فرستند. اما کسانيکه بعد از خروج قوای اشغالگر برای کسب قدرت و اندوختن ثروت از مقدسات دينی  استفاده افزاری نموده  ، وطن و مردم را به ويرانی ، مرگ و تباهی کشاندند و بنام مسلمان برادر مسلمان خود را کشتند و به دستور پاکستان و ايران همه هستی  مردم کشور را بخاک وخون کشيدند مجاهد بوده نميتواند و مردم کشور از آنها نفرت دارد.  نسل های آينده با آنها محاسبه خواهند کرد و فرمانی را که براساس آن  آنها خود را عفو کردند نخواهند پديرفت زيرا حق مردم را خداوند هم به آنها نمی بخشد.

خون ناحق دست از دامان قاتل برنداشت  ديده باشی لکه های دامن قصاب را

اين مظالم  ، خودکامگی ها و فساد عامل عمدهً فرار مغزها ازوطن شد. علما ، دانشمندان ، متخصصين و استادان مجبور به ترک وظن شدند و به اين ترتيب نظام دولتی، ظرفيت های خود را از دست داد و محتاج بيگانگان گرديد. طبعا اين بيگانگان از وضع عينی کشور خبر نبودند  و بحال مردم ، هيچ دلسوزی هم نداشتند. .

طی ساليان طولانی ،  تجربهً کار عملی رهبری هيئت افغانی در مذاکرات قرضه های بانک جهانی ، بانک انکساف آسيايی و ديگر موسسات بين المللی در بخش ساختمان و حفظ و مراقبت سرکها فهميده شد که پاليسی سرمايه گذاری اين موسسات در پروژه های کوچک و زود رس و روبنايی است ، و پروژه های بزرگ زيربنايی را تمويل نمی کنند.

سرمايه های بزرگ که برای احيای مجدد افغانستان از امريکا و ساير کشورها سرازير شد به کجارفت؟

ـ عدم ظرفيت باعث شد که نه تنها 20 % کمکها از طرف دولت افغانستان و 80 % وجوه را خودشان در پروژه های که خود تشخيص دهند بمصرف رسانند.

ـ وجوه که به اختيار دولت قرار داده شد بمصرف معاشات ، مصارف قوای امنيتی ويک قسمت مساعدت به بودجه عادی ( معاشات) به مصرف رسيده که حسابات مصرف آن نزد وزارت ماليه وجود دارد.

ـ بخش عمده وجوه وارده که صلاحيت مصرف آن بدست خارجی ها بوده و انتخاب پروژه ها را همه بدون مشوره با طرف افغانی خود تضمين ميکردند ، منبع اصلی فساد و اتلاف تخصيصات کرديده است. قسمت اعظم پول ها دوباره به جيب خودشان از طريق انجوها و قراردادی های خارجی بدون رعايت نورمها و قيمت تمام شد واحد کار در شرايط افغانستان  ، پيشنهادات خود را به نرخهای تمام شد فی واحد کار در امريکا و کشورهای غرب ترتيب و کار بی کيفيت را بدون تسليمی مجرايی گرفتند. با تاسف که در ادارهً وقت نه ظرفيت وجود داشت تا متوجه اين نقيصه شود و نه هم دلسوزی به وطن.

ـ کسانيکه سويه اين را داشتند تا درين مورد بخاطر وطن مجادله کنند خود در فساد انجوها غرق شدند و آب گل آلود برای شکار شان زمينه مساعد تلقی می شد.

ـ  در سرک کابل  ـ قندهار هيج نوع تجديد طبقات فرش سرک صورت نگرفته صرف يک پوشش بالايی قير آن آنهم بدون رعايت تخنيکی و مطالبات علم سرکسازی و لابراتوار اعمار شد که در ظرف يک سال دوباره به ترميم و نوسازی ضرورت پيدا کرد. حال بپرسيد که مصارف عمومی 485 کيلومتر سرک فوق الذکر چه مبلغ بوده است تا در مورد مصارف 1 متر مربع ويا يک کيلومتر سرک قضاوت کرده بتوانيم.

ـ معاشات و مصارف يک معلم و مشاور چندهزار دالر بود؟

ـ ترجمان هايی که تعداد شان به ده ها هزار نفر ميرسيد و اکثرا از  مهاجرينی در کشورهای غربی استخدام گرديده بود ، سالانه چند معاش و مصارف محاسبه شده است ( در حدود 300 هزار دالر در سال برای فی نفر )؟

ـ  مصاف ترانسپورتی وسايط ، مهمات و ساير اکمالات لوژيستيکی چند شده است؟

ـ پول ها که به شرکت های امنيتی پرداخته شده چند است؟

با تاسف که قسمت اعظم اين پول ها از راه انجوها و شرکت های امنيتی دوباره به جيب دشمنان وطن افتيده است؟

درساير بخشها ، برای جابجا سازی افراد زورمندان بدون رعايت سطح دانش، مسلک و تخصص تقرر صورت گرفت ، اشخاص مسلکی تحصيل کرده در خارج و فارغ التحصيلان پوهنتونهای داخلی استخدام نشدند . از آزينرو در اداره اين ظرفيت وجود نداشت تا در اثنای تطبيق پروژه ها و استفاده موثر از صدها مليون دالر به نفع کشور مجادله ميکردند.

قم و ديوبند مرکز آموزش علم سياست و دولت داری نيست. در مدارس اين مراکز جهات و اهداف معين تدريس می شود. رهبران گروپهای هفتگانه و هشتگانه مهمانهای کشورهای همسايه بايد در مساجد و تکيه خانه ها برای وحدت ملی تبليغ ميکردند ، اما با تاسف که همهً آنها در حاليکه هنوز هم برای کسب قدرت و احراز مقامات دولتی از هر نوع معاملات ضد وحدت ملی و منافع عليای کشور استفاده می کنند و عامل ووسيله فسادگسترده می گردند.

از محمد محقق در پست وزارت پلان ، گل آغای شيرزی ( بلدوزر) در پست وزارت خدمات شهری ، مرحوم حاجی عبدالقدير در  پست وزارت فوايد عامه و تورن اسماعيل خان در پست وزارت آب و برق وغيره به اصطلاح مجاهدين در پست های مسلکی نميتوان معجزه انتظار داشت.

حالا هرکدام شانرا زير برسی قرار دهيد چه داشتند؟ چه دارند؟ آنگاه واضح می شود که منابع فساد و بدبختی مردم بيچاره کی ها اند.

ـ وسايط و مواديکه از کراچی به کشور انتقال  داده می شد ، تا رسيدن به محل مورد نظريا مفقود ويا سوختانده می شد ، قسما دوباره بفروش ميرسيد ،  چطور آنرا بنام مصارف قلمداد نموده اند؟

ـ ضميمه معاشات ، روحيهً وطنپرستی را تحت ضربه قرار داده و شرايط يک بام و دوهوا را بميان آورده است. معياری وجود ندارد که برای کی و به کدام مقدار توزيع گرديده است؟

مردم تعجب ميکنند که چطور اين به اصطلاح وطنپرستان دارای تحصيلات که از پول همين وطن تحصيل نموده اند ووجدانا مديون خدمت به وطن و مردم بايد باشند ، چنين امتيازات را قبول کردند. در حاليکه می بينيد همه مامورين پهلويش برای قاميل يک لقمه نان تهيه کرده نمی توانند.

ـ  مصارف اسلحه و مهمات و ساير اکمالات لوژيستيکی چطوز محاسبه شده است؟

بهمين منوال هزاران چراهای ديگر وجود دارد که بايد  به آنها جوابهای شفاف داده شود تا در مورد مساعدت های  بيش از صد مليارد دالر قضاوت صورت گرفته بتواند.

استدلال امريکا يی ها و ديگر دونرها اينست که در کشور ظرفيت وجود ندارد تا وجوه بيشتر از 20% را بالای آنها اعتبار نمود. بلی بايد اعتراف کنيم که عدم موجوديت ظرفيت های کنونی در کشور را در حقيقت بستن مهار شتر به مرکب  دانست ، زيرا در اثر اين بی عدالتی ها ،  دانشمندان و کدرهای فنی را آزرده ساخته ،  به بهانه های مختلف زمينه کاررا سخت ساخته آنها را به فرار مجبور ساختند. به اين ترتيب کمر توانايی کشور را شکستند ،  خيانت ملی را مرتکب شدند.

در اثرتقرر شهزاده شهرانی بحيث وزير معادن وپطروليم 15 ،  نفر دوکتوران و انجنيران معادن که سابقه چهل ساله کار داشتند قسما مجبور به استعفا گرديدند و مابقی به تقاعد سوق داده شدند. اين فاجعه را به قسم نمونه ذکر کردم تا به عمل و کردار اين دون همتان مردم عام کشور پی ببرند.

زراندوزی ، ويرانی ها و کشتارهای مسلمانان بيچاره از جمله جنايات است که مردم از آنها حساب ميگيرند. از آنرو آنها تلاش ميکنند تا به هر قيمت خود را بشکلی از اشکال در قدرت دولتی نگهدارند تا ازين طريق بتوانند دوسيه های فساد ، ظلم و غصب اموال ملت و مردم را بپوشانند. در نظام انارشی ايجاد کنند. حتی بعضی از واليان از رييس جمهور اظاعت ندارند ،  پادشاهی جداگانه و خودکامه را به پيش می برند. آنها وسايل جنگی را در چندين محل ذخيره و پنهان کرده اند تا در وقت مناسب برضد ملت و مردم از آن استفاده کنند.  تعييات هم اصل 50ـ 50  هم مشکلات وبحران خلق می نمايند. در اينجا اصل شايسته سالاری و نجات وطن از اين وضع نابسامان کنونی اصلا نزد شان مطرح نيست.

کسيکه وجدانا کارکردها و نيت پاک رييس جمهور را  برسی ميکند بايد بگويد که اشرف غنی دانشمند بزرگ ، مدبر توانا و با تجربه است. پاک است و به فساد آلوده نيست. مشکل موجود را نه تنها تشخيص کرده بلکه ميداند چطور اين مشکل را حل نمايد. اما با تاسف که در هر بخش به  موانع ، مشکلات ، مخالفت ها و سبوتاژها مواجه می است.

از نگاه من رييس جمهور بايد همهً اين مشکلات را با پلان های اصلاحی خويش مستقيما با مردم ، اعضای شورای ملی ، قوای عدلی و قضايی شريک سازند و از مساعدت مردم عام برای محاکمه و افشای چهره های واقعی آنها استفاده نمايد. اين قدرت در وجود وی از هر نگاه موجود است. علميت ، صداقت وجرآت فطری اش وی را بسوی قله های موفقيت خواهد رسانيد.

مردم شريف افغانستان ، علما ، اعضای جامعه مدنی ، سازمانهای زنان و جوانان و تمام اقشاريکه برای وطن دلسوزی دارند به شکل يک صف واحد از پلانهای آبادی ، آزادی اقتصادی و اجتماعی کشور پشتيبانی  نموده و مانع کسانی شويد که به دستور بيکانگان وطن ما را تخريب می کنند.

ثبات و ترقی وطن بدست مردم دلسوز و با احساس گره خورده  که در نتيجه زحمات شباروزی شان دردهای مردم التيام يافته ، عدالت اجنماعی تامين می شود.

 

 


بالا
 
بازگشت