عبدالواسع غفاری

 

بخش نهم

قانون وقانونیت در دوران مجاهدین

( حکومات صبغت الئد مجددی وبرهان الدین ربانی )  

  ثور۱۳۷۱ یا اپریل ۱۹۹۲ الی میزان ۱۳۷۵سپتامبر  ۱۹۹۶

قسمت اول                           

دربخش قبلی ازرعایت وتحقق قانون بین جدی ۱۳۵۸ الی ثور ۱۳۷۱معلومات لازم با تذکراینکه دولتمردان اراده تطبیق قانون را جهت ایجاد نظم درجامعه رامبتنی برحاکمیت قانون میدانستند، تا حدودی موفق بودند. وفساد اداری کمتربملاحظه میرسید،چنانچه  کادر های حزبی ودولتی آن دوره مالک کدام سرمایه وجایداد نگردیدند.

اما یکتعداد کادرها،با نظرداشت اینکه زاده همان جامعه بودند، نتوانستند تا آن امراض تذریق شده جامعه افغانی را ( اختلافات قومی، زبانی، منطقوی،سیاسی، غروربیجا بااتکا برقدرت حزبی ودولتی وسایر..) ازخود دورنمایند.وضع ناهنجارکشورکه متاثرازمداخلات کشورها واستخبارات شان بود،نیزبرآنان اثرگذاشته،با ایجاد حلقات وفراکسیونها درداخل حزب حاکم،سبب چند پارچه گی درادارات دولتی،ایجاد روحیه عدم همکاری لازم وبدبینی درارگانهای دولتی را بوجود آورد. آنان با فراموش نمودن اهداف اصلی مکتب شان،جهت تحقق اهداف وامیال زاده افکاروگروهی تازه ایجادنموده شان،جفای بزرگ برمردم و وطن نمودند،آن دولت قوی که بعد از خروج قوای شوروی درمقابل حملات مختلف (مجاهدین نماها باهمکاری مستقیم ملیشیای پاکستان تحت قومانده استخبارات پاکستان )، از مردم و وطن خویش دفاع مستقلانه نمودند طورمثال ( دفع کودتای وزیردفاع آنوقت به همکاری گروپ شفا، شاخه ازحزب اسلامی گلبدین حکمتیاردرداخل جناح خلق،حمله برشهروفرقه جلال آباد،شهرها وولایات مختلف کشور).تااینکه یکتعداد رهبران حزبی ودولتی اختلافات زبانی رااساس قرار داده،با تنظیمهای هفتگانه وهشتگانه ازقبل تماس گرفته بودند، پیوستند واقعاْ جای تاسف است که یکتعداد کادرها ی هر دوجناح حزب دموکراتیک خلق که سالها علیه این امراض مبارزه نمودند، اما عقده ها وافکارتفوق طلبانه شخصی آنان ،سبب گردید تا با مخالفین قبلی خویش دست به هم دادند وعلیه منافع وطن قرارگرفته وزمینه های سقوط دولت را فراهم نمودند.لذا آنان بودند که زمینه ورود تنظیمها را بوطن مساعد نموده، شهر به شهرو قطعات نظامی را بالترتیب تسلیم نموده ، زمینه تاراج وتجاوز به مال وناموس مردم ودارائیهای عامه را مساعد کردند. درغیرآن تنظیمها حتی خواب کسب قدرت دولتی رانمی دیدند.با نقل قول سخنان یکی ازآن افراد که دردامنزدن اختلافات زبانی وسمتی در وطن عزیزمانقش داشت، هدفم دامن زدن به اختلافات نیست ، بلکه عبرت گرفتن ازچنین اندیشه های نفاق برانگیز میباشد که گفت (ما حکومت صدها ساله پشتونها را سقوط دادیم ).ویا دیگرش گفت که : (نمیخواهیم که تاجکها و... قدرت را تصاحب کنند...)

 سوال ؟ ای هموطنان گرامی ! وطن را به کی تسلیم نمودید ؟

به چپاولگرانیکه دارائیهای عامه وخصوصی رابه یغما بردند ؟ قاتلانیکه طی یکشبانه روز بیش ازپنجهزارراکت بالای شهرکابل فیرنموده ودها هزارهموطنما شهید وزخمی نمودند.   به استخبارات پاکستان تسلیم نمودید ویا زمینه صدها جنایت دیگر که ذیلاْ تحریر میدارم ، فراهم نمودید و...

لذا  بحث یانگاهی برتطبیق قانون وقانونیت دراین مقطع تاریخ کشورما قابل دقت بیشتر میباشد براساس چشمدید اکثرهموطنانما، فلمهای مستند، روزنامه ها، جراید ، راپورهای موسسه ملل متحد ،آثار نویسنده گان داخلی وخارجی وسایراسناد...که بیایانگرحقایق انکار نا پذیر از آنارشی،خود کامه گی،تجاوزات برمال وناموس مردم،قانونشکنی وعدم حاکمیت قانون درکشورما بود، ثابت میسازد که آن رژیم یا نظام  مبنای حقوقی وقانونی نداشت.چرا که رژیم مذکور خلاف اراده مردم براثرسیاستهای فریبکارانه عمال داخلی وخارجی وکنار آمدن نیروهای غیرمتجانس بالوسیله لشکرکشی وهجوم،قتل وکشتار، تاراج دارائیهای عامه وخصوصی تحت نام جهاد وبدست آوردن قدرت وغنیمت بشکل ساحوی وملک الطوائیفی درمناطق مختلف وطنماعرض وجود نمود.چنانچه محترم فقیر محمد ودان درصفحه ۱۲۷ اثر خویش تحت نام دشنه های سرخ درزمینه چنین تحریرداشت:( این همه جنایات برای رئیس جمهورمجاهدین آقای حضرت صبغت الله مجددی نیزغیرقابل کتمان بود. چنانچه موصوف دریکی ازبیانیه های خود ازطریق تلویزیون کابل درحالیکه ازمردم نسبت اینکه دارائی و هستی خود راازدست داده اند واین همه اعمال جنایتکارانه برعلیه آنها صورت گرفته است ،معذرت میخواهد وگفت:« ....چه کارهای که نشد. والله اگرروس این کارها را کرده باشد. والله اگرکمونیستها این کارها راکرده باشند یا هیچکس دیگر.والله ما خجالت می کشیم که نام مجاهد رابگیریم. عزتی را که خدا برای مجاهد داده بود به زمین زده شد.» .) وقتیکه رئیس دولت خودش از عدم رعایت قانون شکایت مینماید سوالی در زمینه تردید آن وجود ندارد.

 قوماندانان باتجربه درجنگها بعد ازقتل وکشتارهزاران هموطنان ما درکشور، تنها بیشتر ازپنجاه هزاره نفر درشهرکابل،  توانستند که کابل راتصرف واعلان خلافت نمایند.طی زمان جنگها ومراحل بعدی،  رژیم مجاهدین مرتکب قتلهای مختلف الشکل وجنایات بی شماری ازقبیل میخکوبی درکله انسان تا تجاوزات جنسی به زنان واطفال، چوروچپاول دارائیهای عامه وخصوصی، تخریب ساختمانهای عام المنفعه وهزاران اعمال خلاف کرامت انسانی وفراموش  ناشدنی دیگر که درج  تاریخ کشورما شد، گردیدند. میتوان به اساس اسناد معتبرملی ، بین المللی ودلایل ذیل رژیم مذکوررایکی ازدوره های سیاوننگین، تاریک ونقطه اوج بی ثباتی درکشورنامید. شواهد واسناد موجود خود توضیح میدارد اشخاصیکه خود را درلحاف جهاد پوشانیده بودند در طول مدت زمان حکومت شان اولاً نتوانستند تا اساسات یک رژیم را که مبنای حقوقی یعنی متشکل از قوای ثلاثه دولت باشد ،بوجود بیآورند اکثراً اتکا به شورای حل و عقد که اساس آن توسط استحبارات پاکستان در داخل پاکستان گذاشته شد، مینمودند. وبعداً با ایجاد شوراهای مختلف  طبق خواست رهبر تنظیمیکه برسرقدرت بود و قوماندانانیکه با نیروی نظامی پایتخت رادراختیارداشتند، در جهت منافع تنظیمی وقومی خویش به عوض منافع اکثریت کشورعمل نموده ودرعمل مصدر کدام خدمت درساحات مختلفه زندگی مردم نگردیدند. باتذکراینکه یکی ازوظایف دولتها ایجاد نظم ، حفظ ، حمایت و رعایت حقوق و آزادیهای اتباع میباشد، باید درجهت بهترشدن زنده گی ورفاه مردم با وضع قوانین وتطبیق آن اقدام نماید .اما افسوس که گرداننده گان رژیم بصورت عموم خود نقش اساسی درتحقق جنایات داشتند.اجرات دولتی درهمه بخشهای به رکود مواجع شده بود، چون نظام فاسد شده بود، دولت اعتبارخویش را درسطح ملی وبین المللی اردست داده بود، درداخل افغانستان بعوض پول افغانی، کلدار پاکستان مروج ودرچلند بود، پول افغانی درمقابل سایراسعار ارزش خود راازدست داده بود،درداخل افغانستان دونوع پول افغانی،بنامهای پول دوستمی درمناطق شمال کشور و پول افغانی برهان الدینی دردیگرنقاط وطن مروج شده بود.

 این نمونه  ازعدم حاکمیت قانون ونبود دولت میباشد.مثال دیگربه اساس آمارجریده رسمی ارگان نشراتی وزارت عدلیه آنوقت درطول بیشترازچهارسال وششماه رژیم مجاهدین، هفت قانون راتحت عناوین قوانین(مطبوعات ـ معادن ـ پول وبانکداری ـ منع احتکارـ سرمایگذاری خصوصی داخلی وخارجی ـ کنترول وتفتیش ـ رهنمائی معاملات) که توسط فرمان رئیس دولت توشیح شده ومراجع تصویب کننده آن معلوم نمیباشد،وضع شد. چون مجاهدین اکثراً بزبان تفنگ وخشونت بلدیت داشتند،به نظام وحاکمیت قانون کمتروحتا اعتقاد نداشتند بهمین دلیل قوانین قبلی واحکام شریعت اسلامی صرف بروی کاغذ باقیماند.

 گرچه دراین بخش تاحدودی ازبحث حقوقی خارج میگردیم اما وضع ناهنجاروطن،مجبور میسازد تا ساحه بررسی خویش راوسعت بخشیده ودر روشنائی حوادث و قضایای بوقوع پیوسته که ناشی ازمداخلات خارجی بخصوص پیآمدهای جنگ سرد درمنطقه و جهان و مداخلات مستقیم کشورهای همسایه ازیک جانب وازجانب دیگربازیهای رنگارنگ راکه تجاران دین ومذهب زیر نام دین ومذهب با ایجاد تنظیمهای جهادی بخاطرمنافع شخصی شان انجام دادند وهم آله دست  : 

  ـ دشمنان داخلی : یکتعداد افراد وسازمانهائیکه معتقد به دین اسلام نبودند ونیستند،همینکه منافع شخصی،گروهی،سازمانی و...خویشرادرخطردیدند تحت نقاب دین ومذهب درتنظیم های جهادی جهت رسیدن بمقاصد خویش،افراطی ترازمتعصبین مذهبی با طرح پلانها و شیوه های ضد مردمی ووطنی ازطریق قتل، ترور، گروگانگیری وتخریبات، فعالیتهای تنظیمها رادرپهلوی استخبارات پاکستان سریعترووسیعترساختند.درسایه یاحمایت آنان هم فعالیتهای سازمانی خویش راانجام دادند وفعلاًبشکل دیگرفعال میباشند.یکعده شان با تحریر مطالب غیرمستند ودورازواقعیت مانند گذشته نقاب مردم دوستی ووطن پرستی رابا همان شکل سابق برخ کشیده جلوه نمائی مینمایند.طورنمونه میتوان ازمطالبیکه آقائی بریالی دربابائی تحت عنوان«بیآئید جمعیت وشورای نظارومسعود رابهتربشناسیم » برشته تحریر درآوره، برعلاویکه جناب شان ولینعمتان خود راتوهین وافشا نموده به دروغ پرانی و مطالب دوراز واقعیت، سایرین را نیزمورد تاخت وتاز قرارداده میخواهند تاریخ کشوررا بشکل دیگرقلم بزنند.هرگاه مطلب متذکره را که در سال 2007  درسایت افغان ـ جرمن نشر شده بود مطالعه فرمائید،متوجه خواهید شد که: 

  چنین اشخاص وگروه ها سرعت فعالیتهای منفی وجنایات تجاران مذهبی رادرتنظیمها مانند القلی سریعتر ساختندند.  

 ـ دشمنان خارجی : همان کشورها وسازمانهای ذیدخل درقضایای افغانستان میباشد. که با طرح سیاستهای ضد اسلامی که درظاهرخود را دایه مهربانترازمادرجلو داده ومیدهند ودر باطن توسط رهبران تنظیمی ازیکطرف اهداف خویش راکه منافع اقصادی،حضورنظامی ایجاد وبراه انداختن اختلافات وکشمکشها درمنطقه ، بوجود آوردن روحیه ضد اسلامی در جهان (اسلام ستیزی) وخلاصه تباهی وویرانی کشورما بود،تحقق بخشیده ومیبخشند. واز جانب دیگر با ایجاد ودامنزدن اختلافات وافروختن جنگها، ابتدا با ارسال سلاح به طرفین جنگ ازپول مالیه مردمان غریب ، تجارت سلاح رامینمایند وبا تخریب ،ویرانی کشورها، اقتصاد آن کشورهاضعیف نموده، زمینه سرمایگذاری وتجارت آینده  خویش را فراهم میسازند.  

  باید متذکرشد که رهبران تنظیمهاوسایرهمقطاران شان که اکثراً درشرایط خراب اقصادی بازندگی بخور ونه میر حیات بسرمیبردند با معامله گری وتجارت دین ومذهب به سرمایه داران بزرگ کشوروحتا درمنطقه تبدیل گردیده اند.                           

لذا بانظرداشت تبصره فوق بهترخواهد بود تا درپرتومعلومات مختصرازقبیل مفهوم ، وظایف دولت واینکه رژیم مورد بحث ما چیطور بوجود آمد ونظری بر کادرهای آن ، که رژیم را رهبری میکردند به بحث خود ادامه دهیم.

 دانشمند مشهور( جان لاک) منشاء جامعه سیاسی را درقرارداد اجتماعی میداند ودولت را محافظ امنیت وحقوق طبیعی اتباع دانسته تا جامعه را نظم دهد،حینیکه دولت نتواند امنیت شهروندان را تامین نماید فلسفه وجودی خویش را از دست میدهد،دولتی که امنیت فردی و حقوقی اتباع راتامین نه نماید مشروعیت ندارد. 

  ژان ژاك ‌روسو به همين طرزتفکر چنین فرمود که: تباهی بشرآنگاه آغاز شد كه كسانی بر گوشه‌ای از (زمين خدا) ايستادند و آن را (زمين خود) ناميدند.

افلاطون فيلسوف يونان باستان بشکلی دیگر همين نظريه رامطرح كرد وفرموده:           برای جلوگيری ازتباهی سياسی،می بايست طبقه حاكم يعنی شاهان و پاسداران مالك چيزی نباشند وجامعه هرآنچه را كه نياز آنان است به آنان ارزانی دارد  تا حاكمان بی‌ دغدغه مال، دولت كريمه‌ای بنا نهند تا با تدبير خود جامعه فاضله بسازند وهمه آدميان را خوشبخت كند.  

  دانشمندی توانای دیگر دولت را چنین تعریف نموده که : دولت اورگان طبقاتی یا دستگاه ستم یک طبقه برطبقه دیگراست که ازطریق ایجاد نظم، ستم خویش را قانونیت واستحکام میبخشد .  ویا به عبارت دیگر دولت محصول آشتی ناپذیر تضاد های طبقاتی است.  علمای علم حقوق بصورت عموم دولت را متشکل ازجمعیت ، سرزمین وحکومت میدانند.  لذابهتراست مکثی برمفهوم حکومت وحاکمیت نمائیم .

حکومت عبارت ازتشکیل یانهاد سیاسی است که بالوسیله سه اورگان ( قوه مقننه و قوه قضائیه و قوه مجریه وبعضاً قوه اجرئیه را حکومت میگویند ) رژیم یا نظام حاکم اهداف ومرامهای خویش را درجامعه تحقق میبخشد وعمده ترین عنصرتشکیل دهنده ئی  دولت بوده ودولت بوسیله این نهاد ها تمثیل واعمال حاکمیت مینماید.  

حاکمیت درلغت به معنی حاكم بودن وحكمرانى است ودرعلم حقوق عبارت ازقدرت عالی دولت میباشد که مافوق سایرقدرت  درجامعه میباشد.حاكميت بصورت عموم دو نوع است:

 1 ـ حاکمیت داخلی:عبارت ازقدرت عالی دولت است که درمقابل افراد، گروه ها، سازمان هاوتشکیلات برخورداربوده وتصمیم گیرنده میباشد واین قدرت ناشی ازاراده مردم میباشد.

 2 ـ حاكميت خارجى به معناى استقلال خارجی کشوربوده كه براصل حق خود ارادیت و تساوی حقوق بین دولتها استوار میباشد. 

 درباره حاكميت دو نظرعمده ارائه شده: 

ـ نظریه تئوكراتيك ( Theocracy ) كه قدرت را ناشى از نيروى ماوراءالطبيعه يا خارج از اراده بشرى مى داند،
ـ نظريه دموكراتيك Democracy) ) كه قدرت را ناشى از اراده مردم یا ملت میباشد. درپرنسیپ تعین وتضمین کننده حاکمیت، قانون میباشد وهیچ قدرت دیگری برترازقانون وجود ندارد. حکومت قانون مکلف به رعايت حقوق افراد جامعه بوده وحق تحمیل دساتیر غیرحقوقی را ندارد ، با تطبیق قانون درجامعه حقوق افراد تضمین میگردد.

 فيلسوف دیگردولت را به دستگاه تامين كننده آزادی ،امنيت ،عدالت ورفاه عامه میداند.   حال بانظرداشت مطالب فوق ملاحظه نمایم که آیا رژیم مورد بحث ما دارای اوصاف فوق بود یا نه ؟

 اساس رژیم مجاهدین نشان میدهد که بیشتربرمنافع رهبران مذهبی تکیه داشت که ازقرنها به این طرف بخاطر منافع شخصی درخدمت کشورهای مغرض،آگاهانه ویا غیرآگاهانه قرارگرفته اند، دین و مذهب را وسیله تحقق آرزوها وامیال شخصی خویش ودشمنان دین ووطن قراردادند و میدهند.درطول سالهای متمادی با استفاده ازاعتقاد پاک و راسخ مردم درنیل به اهداف شخصی ومنافع کشورهای ذینفع موفق بوده و میباشند. مردم متدین ما با قلبهای مملوازخلوص واعتقاد به خداوند یکتا وبرحق بودن پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) و پیروی ازکلام الهی (قرآنکریم) به وعظ ونصیحت امامان دین،روحانیون مذهبی ،ملاها، اخندها وحتا چلیها نیزگوش داده ودرجهت پیروی ورعایت تبلیغات غرض آلود آنان جان و مال خویش رافدای اعتقادات پاک دینی ومذهبی نموده ومینمایند.  

 ما نمیتوانیم که این اتهام را به تمام روحانیون پاکنهاد دینی ومذهبی نسبت بدهیم. درکشورما هزاران روحانیون پاکنهاد وصادق بود وفعلاً هم میباشند که باتوضیح وتشریح واقعی دین ومذهب ،قلوب مردم مسلمان ما را جلب وجذب نموده درخدمت مخلوق خداوند بدون مدعا ومقاصد شخصی قرارداشتند و دارند.

  ولی تاریخ کشورمانشان داده ومیدهد که حتا کفاروملحدین درلباس عالم دین ظهور نموده ، سالها مردم را فریب داده با امامت درمساجد وسایراماکن دینی،هزاران نمازگذار درعقب شان عبادت ذات الهی راانجام داده وبا وعظ های غرض آلود،مردم رافریب داده ومیدهند.   آنان بودندکه حتاآب شستوشوی بدن خویش رابنام تبرک وشفا بخش برای هموطنان مریض مسلمانان ساده وپاکدل نوشانیده ودرمقابل ازمردم غریب مال ویا پول بدست آوردند. باچنین اعمال فریبنده مانند جوکها خون مردم را چوشیدند.

این تجاران دین (رهبران تنظیمهای جهادی) با غصب قدرت واستفاده سئوازحاکمیت دولت،بیشترمصروف تحقق اهداف غیراسلامی وغیرانسانی شان درتبانی با منافع کشور استخدام کننده شان شدند وسلسله آنرا ادامه دادند.

بهترخواهد بود تابدانیم القابی را که به خود نسبت میدهندآیا شایستگی آنرا دارند یا نه؟      با توضیح کلمات جهاد ومجاهد شما خود قضاوت نمائید که آیا اکثرچنین اشخاص که ادعای مجاهد بودن وجهاد رانمودند ومینمایند دردوران به اصطلاح جهاد کدام نوع خدمت بمردم ووطن خودانجام دادند وبا تصاحب قدرت وحاکمیت دولتی چه گامهای درجهت بهبود منافع ورعایت حقوق مردم وایجاد حکومت نظم وقانون برداشتند،درتوضیح حفظ ارزشهای دینی وپخش واقعی دین وبهبود زندگی مردم مسلمان کشور،کدام فعالیتها مثبت راانجام دادند.

  ـ جِهاد یک اصطلاح مقدس دردین اسلام میباشد واژه جهاد ازریشه جهد به معنی کوشش مبارزه وفعالیت است این کوشش ومبارزه میتواند درعرصه‌های گوناگون صورت گیرد : از نظراسلام جهاد دونوع میباشد:  ـ جهاد اکبر: به معنی کوشش و مبارزه با امیال درونی راگویند.   ـ جهاد اصغر: مبارزه  در راه دفاع وگسترش دین اسلام  گفته میشود .  دراسلام بهترین جهاد،جهاد با نفس است که درحدیث پیامبر اکرم (ص) جهاد اکبر خوانده شده،یعنى برترازجهاد با دشمن است،اصولاً تاجهاد اکبربمعنى واقعى آن درانسان پیاده نشود در جهاد با دشمن پیروز نخواهد شد.

 رسول الله (ص) چنین فرموده :مجاهد کسی است که برای خدا،با نفس خود مبارزه کند. در جای دیگر آمده است (مردم عادی یک بارمی میرند، ولی نیکوکاران براثر مبارزه با نفس ومخالفت با خواهشات درونی شان وستیز با شیطانی که دررگهای شان جاری است روز هفتاد بار می میرند.) آن دشمن  در درون انسان ، نفس انسان است .  

  شماهموطنان عزیزاکثراًشناختی کافی ازاخلاق ، کردار،دینداری وشیوه برخورد افرادیکه درکشورماخود رامجاهد مینامند وبا مردم ( پیر وطفل، دختر وپسرجوان ،ناموس، مال و دارائیهای مردم وبیت المال ) چه نمودند مطلع هستید که درقرا،قصبات،شهرها وولایات کشور داستانهای غم انگیز  براثرمظالم وجنایات شان ثبت تاریخ کشورنموده ومینمایند. شماخود قضاوت نمائید که آیااعمال شان مبارزه علیه امیال درونی ویا برای امیال درونی شان بود ؟.   آیا واقعاً خصوصیات جهاد دراکثر مجاهدین افغانی دیده شده ومیشود ؟.   اما افسوس که اکثراً این مجاهدین نما ها آله دست اجانب ،بی دینان ودشمنان کشور ما و قرارگرفتند. قراراظهارات مشاور امنیت ملی جیمی کارترضمنی ملاقاتیکه باضیاالحق در پاکستان داشت ودراخبار فرانترپوست مورخ 22 اکتوبر 1995 نشرشد،امریکا در10 سال جنگ علیه شوروی بیشتر از( 3 بلیون دالر) به مجاهدین افغان پرداخت،برعلاوه این پول  کشورهای چون انگلیس، اسرائیل،عربستان سعودی ،کویت ،چین و....تقریباً معادل همین پول را پرداختند. فیصدی توضیح سلاح ،کمکهای مالی وپولی که ازطریق استخبارات پاکستان به تنظیمها صورت میگرفت قرار توضیحاتیکه در آثار( تلک خرس ، امریکا در افغانستان ، اردو وسیاست واثری دیگریکه توسط جارج آرنی ژورنالیست انگلیسی وسایر نویسنده گان تحریرشده،ازین قراربود( حکمتیار 18 تا 20 فیصد ،برهان الدین ربانی 18 تا 19 فیصد ، سیاف 17 تا 18 فیصد خالص درحدود 13 فیصد،محمدنبی درحدود 12 فیصد، گیلانی درحدود 10 فیصد، مجددی در4 فیصد ومتباقی به گروپهای گوچک دیگر) ،این تجاران دین ومذهب بودند که درمقابل مبالغ هنگفت فوق تحت نام یک اسلام تنظیم های هفتگانه،هشتگانه وشاخه های کوچک راایجاد نمودند .درحالیکه خداوند واحد و یگانه است ویک کتاب آسمانی "قرآنکریم " جهت رهنمائی بشریت برپیامبرما حضرت محمد "ص " نازل شده. تاریخ اسلام نشان میدهد که بعضی علمای مذهبی به اساس فهم ودرک متفاوت شان از قرآن کریم برداشتهای مختلف نمودند وبخاطر منافع شخصی، قومی،منطقوی وسیاسی از یک اسلام بیش از170 مذهب وشاخه ها بوجود آورند که درنتیجه اسلام را پارچه پارچه نمودند ودرسالهای اخیربه آن قناعت نکرده به بد نامی اسلام (اسلام ستیزی) ازطریق انفجارات،بمگذاریها وکشتار انسانان درتمام نقاط  جهان اقدام نموده ومینمایند.

این مجاهدین نماها بعداز26 سرطان 1352 هجری که رژیم شاهی درکشورسقوط واولین رژیم جمهوری اعلام گردید،ازجمله متضررین نظام جمهوری یکی هم مسلمانان افراطی بودند که تحقق اهداف خویش رادرمراحل اول نظام جمهوری محدود دیده به دولت پاکستان بخصوص اداره استخبارات آنکشورکه عامی شان بود پناه بردند و درهمکاری ورهنمائی دشمن دیرینه کشورما علیه رژیم جمهوری محمد داود اقدام به اغتشاش نمودند، بغاوتها و تخریبات رادربعضی مناطق افغانستان براه انداختند مگرناکام گردیده به پناگاهای اصلی خویش پاکستان برگشته وتحت چتروتربیه مجدد استخبارات آنکشور قرار گرفتتند. 

 

+++++++++

 

( حکومات صبغت الئد مجددی وبرهان الدین ربانی )  

  ثور۱۳۷۱ یا اپریل ۱۹۹۲ الی میزان ۱۳۷۵سپتامبر  ۱۹۹۶

قسمت دوم  :

حادثه 7 ثور1357 گرچه تغیرنظام را که هدف آن رفاه وبهبود زندگی مردم زحمتکش در کشور ما بود،اما مسئولین حکومت آنوقت با تعقیب سیاستهای چپ افراطی که اکثراً مملواز قانون شکنی ،کشتار،سلب حقوق وآزادیهای مردم بود،شرایط زندگی رابرای یکتعداد اتباع کشور محدود ساخته ودارائیهای بعضی ملاکین وثروتمندان راضبط ،مصادره وجزدارائی دولت نمودند.وسایرقانون شکنیها،تعداد قابل ملاحظه مردم که شامل دهقانان زحمتکشان ملاکان ، دانشمندان و... بودند، دربرابر مظالم حکومت وقت قیام نمودند وبا دفاع ازحقوق خویش به مبارزه وحتا میتوان گفت که آنان جهاد نمودند.در بخش هفتم قانون وقانونیت بین سالهای ۱۳۵۷ الی جدی ۱۳۵۸،درزمینه رعایت وعدم رعایت قانون با مثالهای مشخص، معلومات لازم  ارائه گردیده است.  

 بهمین شکل دربخش هشتم قانون وقانونیت ازجدی ۱۳۵۸ الی ثور ۱۳۷۱ ازتحقق قانون و قانونیت در آن دوره وقانونشکنی با مثالهای مشخص توضیحات ارائه گردیده است.    غصب قدرت وظهوررژیم مجاهدین که مولود مداخلات مستقیم دول همسایه وسایرکشور های ذینفع درقضیه افغانستان، میانجیگری غیرمسئولانه وغرض آلود ملل متحد که توسط کارمندان آن اداره درموضوع به اصطلاح صلح افغانستان انجام دادند واختلافات درونی حزب (حزب دموکراتیک خلق افغانستان که بعداً به حزب وطن مسما گردید) نقش اساسی داشت.  آغازگردید.  

 هموطنان عزیزما که این همه تخلفات وجنایات را بچشم خود دیدند وبا گوشت وپوست خویش احساس نمودند. باید بدانند که چرا رهبران تنظیمها،قوماندانان وصفوف به اصطلاح مجاهدین مرتکب چنین اعمال شدند ومیشوند.آنان درطول تقریباً ۱۳ سال که تحت نام جهاد مصرف جنگها بین خود وجنگ،تخریب ،چور وچپاول، تجاوزوها به ... وبمقابل حکومت

 

آنوقت بودند،ازتربیه وتحصیل،علم وتمدن،شیوه حکومت داری ،مناسبات ودوستی با اهالی  منطقه،شهرولایت فاصله داشتند وبصورت عموم درکوه ها، تپه ها سموچها وسایر مناطق مصروف تحقق اهداف مراجع رهبری کننده واهداف شخصی خود بودند. تعداد هموطنانما دیگرما که درخارج کشورمهاجرشده بودند،تحت فشارزندگی مهاجرت وتبلیغات کشورهای ذیدخل درقضیه افغانستان قرارگرفته ،مملوازعقده ،بد بینی  وحس انتقامجوئی به مقابل کارمندان حزبی وغیرحزبی حکومت قبلی، بعد ازثور ۱۳۷۱ داخل کشورگردیدند وطبق همان روحیه فرا گرفته از۱۳ سال جنگ درمرکز وولایات کشوربصورت غیرمترقبه  حکومت داری را بعهده گرفتند.عدم فهم ودرک ازقانون ونبود حاکمیت قانون درجامعه با موجودیت چنان کلتور دوره به اصطلاح جهاد ،برعلاوه استفاده سئوازقدرت دولتی،عامل بروزجنایات بیشتر و فراموش ناشدنی گردیدند آنان ازیکطرف با روحیه نظم وقانون تربیه نشده بودند واز جانب دیگرازقانون ونظام یا حکومت قانون مطلع نبودند.گرچه با تصاحب قدرت درپرنسیپ عفو عمومی رااعلان کردند وگفتند که منبعد کشورطبق احکام شریعت اسلامی رهبری میگردد اما افسوس که جنایات شان بیشترگردید ودوره حکومت شان ثابت نمودند که نه به اسلام وانسانیت معتقد اند ونه بوطن ومردم خویش علاقه دارند، تنها اسلام را روکش منافع شخصی واهداف باداران شان قراردادهد ومیدهند. اینک طورنمونه شمئه ازهزاران جنایات را که درقرا،قصبات ،شهروولایات کشورمرتکب شدند بیان میدارم :  حکومت مجاهدین با حمله ازجانب شمال وجنوب کشوربطرف شهرکابل با روحیه چور و چپاول، قتل وکشتار،ترورشخصیتها وغصب دارائیهای خصوصی وعامه بشمول کنجینه های ملی وفرهنگی وطنما موزیم ها و...آغازشد.چنانچه ریئس موزیمهای افغانستان ضمن مصاحبه بتاریخ چهارم ماه اگست سال ۲۰۱۱ گفت که درجنگها مجاهدین تقریباً ۷۰ فیصد اموال موزیمها بغارت برده شد.چنانچه جریان چوروچپاول دارائیهای عامه از طریق منابع اطلاعات جمعی وتلویزیونها درسراسرجهان پخش وبه نمایش گذاشته شد.اکثرچپاول گران ازپاکستان داخل کشوربه خصوص شهرکابل شدند غارت وچپاول شامل اموال و دارائیهای دولتی (موزیمها ،عراده جات دولتی وسرویسهای شهری با نمبرپلیت ترافیک افغانی، بشمول آمبولانسها وموترهای اطفائیه ،موبل وفرنیچر ، فرشها و...) درشهرهای پاکستان بخصوص درپشاور،اسلام آباد، کویته وسایرشهرها انتقال گردید شاهدات عینی حکایت مینمایند که برعلاوه موبل وفرنیچر، فرشها واکثرسامان آلات ادارات دولتی،ماشین آلات فابریکاتیکه درحال تکمیل بودند وحتی سایرسامان آلات برقی راکه زیرپلستردیوارها نصب شده بود،جدا نموده بکشورتربیه شده شان که هدف عمده آنان ازبین بردن اقتصاد کشورما بود انتقال نمودند وصدهاجنایت دیگر.   آیا این اعمال جهاد گفته میشود؟  و آیا میتوانیم ازقانون وقانونیت دراین دوره نامبرد ؟ 

  هرگاه رهبران تنظیها واقعاً بخاطردین اسلام وکشورشان جهاد نموده بودند قبل ازتصرف شهرها وبخصوص شهرکابل طبق احکام الهی واحادیث پیامبراسلام بایددرجهت حفظ جان و امنیت مردم،جلوگیری ازاعمال صفوف تربیه نموده شان درطول چهارده سال جهاد با شناخت ازاخلاق وکردارآنان ،تدابیر لازم درجهت ایجاد نظم وقانون اتخاذ مینمودند. 

 

  اما افسوس که بصورت عموم خودرهبران درقتل وکشتار،تخریب ،چوروچپاول بخاطر اشغال چوکی های دولتی ومناطق بیشتروبهترنقش اساسی داشتند.فلمهای مستند که رهبران عقب ماشیندارها ومواضع فیرراکتها نشسته اند وبالای همسنگران قبلی خویش فیرمینمودند وهزاران هموطنما شهید گردید ثابت کننده ادعایم میباشد.علاوتاً سازمان عفوبین المللی در سال ۱۹۹۵ میلادی تحقیقاتی تحت عنوان ( افغانستان مسئولیت بخاطرفاجعه حقوق بشر) درهفت بخش شامل ۷۲ صفحه بعمل آورده که بخشهای مذکور عبارت اند از :             

۱ـ پس منظرسیاسی          ۲ ـ مسئولیت جهانی             ۳ـ قتلهای عمدی وخودسرانه   

  ۴ ـ آدم ربائی ها،باز داشتهای پنهانی وگروگان گیریها       ۵ـ شکنجه وبدرفتاری 

 ۶ ـ زندانها وشرایط زندان      ۷ ـ نتیجه گیری ها وسفارشات

   طورنمونه دربخش  پنجم صفحه  ۵۲  ازشکنجه وبدرفتاری ،تجاوزجنسی ولت وکوب ، شکنجه درتوقیف،اعدامها وقطع اعضای بدن بصورت مستند با فوتو وتاریخ  وقوع حادثه (مارچ ۱۹۹۳ ) توضیحات نسبتاً مفصل ارائه داشته اند.  دربخش شکنجه وبد رفتاری آنان یک نمونه برای شما نقل قول مینمایم که : (درسالهای اخیرگروههای مسلح شیوه های نوین شکنجه را انکشاف داده اند ـ مانند اینکه گویا شیوه های استعمال برای سالها، بقدر کافی بد نبوده اند. یکی از شیوه های مخوف، مجبورساختن زندانیان به خوردن چیزی بوده است که گفته اند گوشت انسان است) یک راننده تکسی که سواری زنانه داشت دراوایل ۱۹۹۳ توسط افراد مسلح توقف داده شد.اوبه عفوبین المللی چنین اظهارداشت: « ما درناحیه کوته سنگی کابل که تحت کنترول حزب وحدت بود توقف داده شدیم،آنان مارادرخانه ایکه بحیث پایگاه خویش استفاده میکردند،بردند.ایشان کاغذی رابدست من دادند تابنویسم که موترخود رابه آنان فروخته ام. من انکارکردم وآنان تهدید کردندو مرامجبورخواهند ساخت تا گوشت انسان را بخورم، سپس آنان مرا مورد لت وکوب قراردادند ومن مجبورکاغذ راامضا کردم ولی ما را رها نکردند.بعد یکمقدارگوشت پخته آوردند ناچار یک توته آنرا خوردم وبعداً مریض شدم .آنان بعداً کاغذ دیگربمن دادند که بنویسم آن زن همراه ، خواهر من بود، و اینکه من وی را دربدل یکمقدارپول به ایشان فروخته ام .گفتم که من اینکار را نمیکنم حتی اگر کشته شوم .آنان مرا لت وکوب کردند تااینکه قوماندان ایشان امرتوقف داد.ایشان مرا گفتند که بروید، هنگامیکه از زینه ها پائین میشدم ازعقب آوازی شنیدم به عقب خودنگاه کرده، آن زن را ندیدم .اما بازتهدید کردند که بروم درغیر آن کشته خواهم شد.» . 

  درصفحه ۵۵  گذارش آمده که : ( درجنگهای اخیر، تجاوز جنسی وشکنجه های دیگربه پیمانه هر جه وسیعتربکار برده شده است . درماه مارچ ۱۹۹۵ نیروهای شورای نظار بر صدها خانه مردم ملکی درکارته سه،ناحیه جنوب غرب کابل، هجوم برده یکتعداد اعضای خانواده ها را گشتند ویا مورد لت وکوب قراردادند ،اموال شان رابه غارت بردند وبرزنان تجاوزکردند،با یک فامیل درشهرکابل خبرنگاران خارجی مصاحبه کرد،اظهارداشتند که: 

 

« سپاهیان رئیس جمهورربانی گفته اند که آنان میخواهند خون هزاره ها رابنوشند »  کارمندان صحی درمنطقه تائید نمودند که در آنوقت اقلاً شش واقعه تجاوز به آنان مراجعه نمودند.اما اکثراً به اساس ملحوظات ننگ وغیرت ورسوائی در چنین حوادث به کارمندان صحی وبخصوص درآنوقت مراجعه نمی کردند درحالیکه حوادث بیشتراز آن بود.

 دربخش سوم که پرده ازکشتارهای عمدی ومستبدانه این مجاهدین نماها برداشته درصفحه ۲۷ چنین تحریرداشته ( ... روزیکه با روزهای دیگرسال ۱۹۹۳ تفاوت نداشت، درازدحام مردمیکه منتظربس بودند دریک لحظه راکتها فروریخت وطی چند ثانیه بیش از هشتاد تن هلاک شدند،سه تن از شاهدان درباره بیتفاوتی مسئولین که وظیفه امنیت را بدوش داشتند بیان نمودند که « بلا فاصله بعدازوقوع حادثه نگهبانان مسلح مجاهدین که منطقه راتحت اداره خویش داشتند وارد صحنه شده، اجساد کشته شده گان را مورد جستجوقراردادند،پول واشیای گرانبهای ایشان رابا خود بردند» . ) این چه نوع جهاد گفته میشود ؟ 

 بهمین شکل شوهر یک خانم درحادثه انفجاری کشته شد ودارای سه طفل بین سنین دو الی نه ساله بود. روزی آن خانم جهت خریداری نان  برای اطفال طرف بازاررفت درطول راه توسط دوتن مجاهد نما دستگیروبه پایگاه خودبردند درآنجا 22 مجاهد دیگرزنده گی میکرد درطول سه شبانه روز به آن مادر سه طفل توسط آنان تجاوز صورت گرفت ، تا آنکه زن از حال رفت ورهایش کردندوبه حالت فجیع به خانه برگشت،وقتیکه داخل خانه شد مشاهده نمود که سه طفلش ازگرسنگی وسردی هوا مرده اند.(آیا این عمل شان جهادبود ؟)

وانواع جنایات مختلف ومتعدد که درتاریخ بشریت نمونه های آن ثبت نگردیده توسط  گروپ های درگیرصورت گرفته که شامل قتل یک فرد درمقابل اعضای فامیلش،قتل طفل با شکستاندن گردنش درمقابل فامیل، تجاوز جنسی زنان ودختران درمقابل اعضای فامیلش و...که توسط اکثر گروپها درمرکزوولایات صورت گرفته .  

چند نمونه دیگرازاعمال خلاف قانون سطوح رهبری قوماندانان جهادی رژیم یاد آور شد.  ـ چوروچپاول اموال وتجاوز به ناموس یکتعداد هموطنان شریف اهل هنود کشور ما به خصوص درمنطقه کارته پروان وگردنه باغ بالا شهرکابل. 

 ــ درمرحله اولی حکومت مجاهدین که جناب آقای مجددی رئیس دولت بود، جنگ درشهر کابل برسربدست آوردن غنایم وساحه وسیعترحکمروائی هرتنظیم کوچه به کوچه شهرکابل شروع شد.اختلافات شدید رهبران تنظیمها برسرقدرت منجربه جنگهای خیلی شدید گردید. وهرتنظیم جهت تصاحب یکمنطقه شهرکابل ووزارت مورد نظراقدام به جنگهای چرئیکی کردند که ازجنکهای نقاط مرکزی شهرمانندچهاراهی صدارت،مکرویانها،افشار،خوشحال مینه، میرویس میدان،قلعه شاده،دشت برچی، سیدنورمحمدشاه مینه وغیره میتوان نامبرد که ذریعه سلاحهای ثقیل وخفیف ازبلندیهای شهرکابل این مجاهدین هزاران ساکنین شهرکابل راشهید وصدها هزاردیگرمعیوب ومهاجردرشهرهاوکشورهای همسایه گردیدند .

آیابا موجودیت چنین وضیعت ویا حالت تجاوز به حقوق اتباع کشوروکشتار را میتوان ازموجودیت  نظام یا حکومت یادآور شد ؟.

  ـ بعد ازدوره کوتاه مدت،حکومت برهان الدین ربانی جانشین حکومت مجددی گردید و گلبدین حکمتیارکه بحیث صدراغظم تعین شده بود بایدایفای وظیفه میکرد اما آقای گلبدین حاضر نگردید تا جهت خدمت بمردم مسلمان وبلاکشیده افغانستان که به نظر جناب شان درطول چها رده سال تحت ظلم وستم کمونستها وروسها قرارداشتند،به کابل پایتخت کشور آمده وبا سایربرادران جهادی خود حکومت اید حال اسلامی را که هدف آن آبادی، پیشرفت کشوروبهبود زندگی مردم باشد وازجمله وظایف انسانی واسلامی شان میباشدانجام دهد. برعکس درجنوب شهرکابل،بخاطرقتل وکشتارمردم رنجدیده کشورسنگرگرفت وباشلیک هزاران راکت (اگرخبرنگاران،نویسنده گان وساکنین شهرکابل دررقم راکتهای پرتاب شده غلو نه نموده باشند) درحدود پنجهزارراکت را بالای شهر کابل فرو ریخت  با تذکر اینکه چنین رقم بلند فیرسلاح ثقیل درمدت زمان کوتاه ،کمترثبت تاریخ گردیده وحتا یهودان علیه مردم مسلمان فلسطین نیزچنین جنایت رامرتکب نگردیده اند. به اساس ارقام بدست آمده که توسط اورگانهای ملل متحد تائید شده است دراین حوادث بیش از شصت هزارهمشهریان کابل شهید وتعداد بیشترازاین رقم معیوب ومعلول گردیدند.   

 این اعمال آقای گلبدین وپیروانش را ازنگاه انسانیت،اسلامیت ،حقوق بشر وسایرقوانین چه می نامید؟  

  آیا مجاهد واقعی که شمه ئی ازانسانیت واسلامیت راآموخته باشد اقدام به چنین عمل غیر انسانی وغیر اسلامی مینماید؟.  

  این عملکرد ها ثابت میسازد که نه تنها که حکومت وقانون وجود نداشت بلکه  دردوره بربریت نیزهیچ انسانی باچنین قصاوت قلب مرتکب چنین جنایات نگردیده. 

  ـ نمونه دیگرازسئواستفاده: یکتعدادتجاران ملی کشورباقبول خطرجانی تصمیم گرفتند که جهت قطع جنگ وخونریزی،آتش بست بین رهبران تنظیمها داخل اقدام شوند، همان بود که چندین تاجرملی حامل پیام جناب مجددی برای گلبدین حکمتیارعازم چهار آسیاب کابل گردیدند. تاحدودی صحبت وملاقاتهای نزدیک شان نتیجه مثبت داد .

تجارملی بانظرداشت وضعیت جنگی شهرکابل خواستند تایکمقدارپول را به حکومت کمک نمایند. یکصدوبیست دوملیون افغانی جمع و ذریعه چک بانک به دفترجناب مجددی تسلیم دادند ساعتی بعدازتسلیمی چک، سکرترجناب مجددی به تاجریکه ازحساب بانکی اش آن چک نوشته شده بود تیلفون نمود وگفت که چک کمکی رابنام جناب مجددی صاحب تحریر دارید وچنین هم شد.  

 ـ مثال دیگرازچوروغصب دارای عامه: به اساس معلومات  یکی ازروسای بانکهای آن رژیم، چون دولت پشتوانه دالری واعتباردرسطح بین المللی نسبت بی امنیتی،چوروچپاول نداشت،چنین موافقه بعمل آمده بود که ماهانه دالرهای ذخیره شده بانک مرکزی به بانک مربوطه دوبی انتقال شود،درین مرتبه مبلغ پانزده ملیون وهفتصدهزاردالرباید انتقال میشد، نسبت اینکه میدان هوائی شهرکابل تحت ضربات راکتی صدراعظم رژیم جناب حکمتیار قرارداشت،طیارات باید از میدان هوائی بگرام بطرف دوبی پروازمیکرد.اما نسبت بعضی ملحوظات تا ساعت چهار بجه عصراجازه پروازداده نشد. مسئول هیات که همان رئیس بانک بود با مسئولین میدان هوائی بگرام به تماس شدند که باید پروازبطرف دبی صورت گیرد آنان درجواب گقتند که آمرصاحب (جناب احمد شاه مسعود) هدایت داده که پرواز بعداً یعنی فردا صورت گیرد با اساس هدایت آمرصاحب، « نسبت ناامنی راه بگرام ـ کابل باید پول را به مسئولین میدان هوائی تسلیم دهند » مسئول هیات بانظرداشت حفظ جان خود و...مجبورشد تا پول را به موظفین میدان هوائی بگرام تسلیم نمایند.بعد ازتسلیمی پول طبق هدایت مسئولین،مجبور به ترک میدان هوائی بگرام گردیدند .فردای آن روز رئیس هیات موضوع را بمقام ریاست دولت (جناب برهان الدین ربانی ) اطلاع دادند ، لحظه ئی بعد جواب حاصل نمود که پول مذکور برای خریدالبسه سربازان بوزارت دفاع طبق هدایت وزیردفاع گرفته شد، بدون کدام سند قانونی . این نمونه دیگرازسُو استفاده  رهبران جهادی بود که بالوسیله قدرت دولتی صورت میگرفت. 

 ـ درسال اول ریاست دولت آقای ربانی، درروزعید یکی ازقوماندانان جهادی بعد ازختم نمازعید وعید مبارکی به آقای ربانی عرض حال ومشکلات اقتصادی نمود درهمان لحظه نزد جناب رئیس دولت کاغذ سفید وجود نداشت،درزر ورق سکرت جناب رئیس دولت آقای ربانی چنین امربه ریاست دافغانستان بانک داده بود :( برای برادرمجاهد .... مبلغ یک ملیون وپنجصد هزار افغانی داده شود . محل امضا ).

صدها سئواستفاده دیگر از دارائی های عامه (بیت المال) به این شکل واشکال دیگر که به اصطلاح عامیانه ازکیسه خلیفه میبخشیدند.   

 درصفحه ۳۰ گذارش عفوبین المللی آمده که :افرادمسلح جناحهای جنگ مجاهدین هزاران غیرنظامی را بطور عمدی ومستبدانه ازفاصله های نزدیک به قتل رسانده اند. انگیزه ها برای چنین کشتارها متعدد ومختلف است که شامل مخاصمت های قومی، مذهبی،نفرت از اشخاص تعلیم یافته وآزاد اندیش ویا کارمندان دولت قبلی بود.چون دولت درعمل وجود  نداشت وحمایت ازمردم صورت نمیگرفت وعملاً دولت درترورها دخیل بود این جنایات درمرکزوولایات جریان داشت که میتوان از ترورکادر های رژیم قبلی که رهبران تنظیمها درآن نقش داشتند یاآورشد:    ـ ترورجنرال عبدالحق علومی    ـ ترورعبدالکریم شادان رئیس ستره محکمه     ـ ترور (گردنهای  بریده خانم واطفال ) دکتورصالح محمد زیری در اپارتمان شان واقع بلاک های مکرویان کابل وسپس اپارتمان شان توسط  یکی ازوزیران رژیم غصب گردید.          ـ ترورعبدالئد کارمند دولت قبلی با فامیلش درمکرویان کابل . ـ قتل کارمند عالی رتبه وزارت خارجه درمحضرعام به داخل وزارت خارجه ،ابتدا ذریعه لگد اززینه لول داده شد وبعد دردهلیز وزارت گلویش راذریعه برچه کلشیکوف بریدند .   ـ ترورجمال الدین عمرسناتوردرمنطقه خیرخانه حینکه طرف مسجدجهت ادای نماز میرفت .

 

وصدها  ترور درمرکز و ولایات کشور، باآنکه عاملین ترورها مشخص بود هر گزاقدام به بررسی قضایا ودستگیری فاعلین آن اقدام صورت نگرفت چراکه اکثراً به اساس هدایت ویا اشاره رهبران وقوماندانان جهادی صورت میگرفت.صدهامثالها درزمینه وجود دارد.

دگروال محمدیوسف مسئول بخش فعالیتهاوعملیاتهای ( آی اس آی) درامور افغانستان در کتابی بنام تلک خرس بصورت مفصل ومستند ، مداخلات پاکستان ،امریکا ،دولغرب ، کشورهای عربی وهمسایه های وطن ما، حتی کمک دولت اسرائیل که دشمن جهان اسلام میباشد را به مجاهدین توضیح نموده وهم ازایجاد کمپهای نظامی را درخاک چین معلومات مفصل ارائه نموده وماهیت اصلی رهبران تنظیمها و اهداف شوم دولت پاکستان را درقبال افغانستان برملا نموده است. که به اساس هدایات ای ـ اس ـ آی  همیش باید در افغانستان به خصوص درشهرکابل جنگ شعله ور باشد. و.....) . این شعله ورنگهداشتن جنگ در کابل توسط کی صورت میگرفت وچه حوادث درقبال داشت،معلومداراست که توسط مجاهدین جنگها شعله وربود وعواقب آن قتل،کشتار هموطنانما وویرانی کشور ! 

  ارائه مطلب فوق بیانگر ماهیت ،اهداف ،ساختار،خصلت کادرها وشیوه عملکرد آن نظام را میباشد،که  وطنما افغانستان راتخریب وبه ویرانه تبدیل نمود وسلسله آن کشتارها، جنایات با اشکال وشیوه های مختلف ادامه پیدا نمود.قانون شکنی و فراموش نمودن قانون وقانونیت، قوس صعودی را پیمود  وقانون جنگل درکشورماحکمفرما گردید. 

همچنان جنایات نابخشودنی را که رهبران تنظیمها مرتکب شده اند به هیچ وجهه قابل بخشش نیست، آنان بودند که به ابتکار قوماندانان  خویش انواع شکنجه وتوهین را ثبت تاریخ بشریت نمودند ( مانند رقص مرده ، پختن شوربای سینه زنان کشورما ، زایاندن جبری زنان درملای عام جهت تماشا وخوش گذرانی ،کوبیدن میخ برکله انسان ،خسی کردن مردان،جنایات و کشتارگروهی ودسته جمعی درکابل مانند مناطق افشار ، دشت برچی، کارته سه ، کارته نوو...بهمین شکل درولایات کشوررا زیرنام قوم،لسان ،مذهب و.... شروع وادامه دادند.) .

 اسنادوشواهد بیشتردرزمینه جنایات سایررهبران وقوماندانان مانند حقانی،سیاف ، محسنی، انوری  وخلاصه درهرشهر وقریه وجود دارد.با تذکر اینکه عواقب وپیآمد های بعدی این فجایع باید متذکرشد که تا حال تعداد قابل ملاحظه همان کادر ها دردستگاه فعلی دولت مصروف میباشند که در بخشهای دهم ویازدهم آنرا مورد بررسی قرارخواهیم داد.

     به امیدایجاد حکومت قانون وتحقق قانونیت  درکشورما افغانستان.

                                                                             بااحترام   

                                                                     

 


بالا
 
بازگشت