دکتر بصیر کامجو

 

به امید آزادی زن ،

از گرو اندیشه مرد

 

زن درنگرش ما شایسته ترین، نجیب ترین، شریف ترین، گرامی گوهر ترین موجود پاکیزه واجب احترام و باارزشی است که رسالت ومقام شامخ مسئولیتی، آزادی، آفرینندگی و فضیلت مداری وی در دائره حق گستری، توجیه و تأکید میگرد. 

دردا که درتاریخ جامعه بشری ودرهمه ساختارهای حاکمیت سیاسی وقدرت دولتی، ملی ومذهبی کهن و معاصر، چهره ای که از درک اندیشه حق وحقوق زن بازگو می شود ،  سخت مخدوش کننده، آزار دهنده و ناجور وتوپیر(تبعیض ) آمیز است.

رفع عینی وریشه ای این مسئله، رسالت خیلی بزرگی است که باید آنرابابرخورد شفاف ودگراندیشانه درسطح ملی و جهانی مورد تآمل وبررسی قرارداد. وباآموزش نوین وبینش حرمت شناسانه این حق وحقوق ذاتی وانسانی را از زیر ابرهای سیاهِ تاریک اندیشان وعقب گرایان وخودخواهان وثروت اندوزان  بیرون کرد.

رویکرد تبعیض علیه زن مختص به کدام صورت بندی اقتصادی و اجتماعی معین، سنت ها وادیان ومذاهب معین، قوانین و مقررات دولتی و کشوری این ویا آن قاره ای ملل ورژیم ها، نیست.

بلکه حق زن به اشکال مختلف، درهمه وقت و همه جا ودرهمه ساختارهای حاکمیت سیاسی وقدرت دولتی واجتماعی ونهاد های ملی مذهبی، بدون استثناء پیوسته بوسیله مردان دزدیده شده وبه ستم گرفته شده است.

همین قدرت جسمی قویتر مرد وناآگاهی خود بینانۀ وی از اصل اصیل حق زن و مادر است، که مبنایی برای زورگویی وتسلط وی گردیده ومنحیث شخصیت خود مختار ونیرومند درقانون گذاری ودر امرو نهی جامعه آزادانه فرمان می راند. 

ودر قالب های اجتماعی خود بافتی وخود ساختی اندیشه، شخصیت حقوقی و نقش آفرینی اجتماعی خویش را با نمایش قدرت و سلامت جسمی،  بالای زن جبراً تحمیل می نماید. و جایگاه  مردانه خود را  در کره خاکی همواره به نمایش می گذارد.

بگونه مثال ــ اگر بازگویی وداده های مُتون قدیم واسناد ومنابع معاصر را بخوانش گیریم در می یابیم که :

ــ تمام پیامبران وپیشوایان ملی و مذهبی در تاریخ بشریت مرد بوده اند.

ــ همه شاهنشاهان، شاهان و امیران و ژنرالان در تاریخ بشر نزدیک بکل مرد گذشته اند.

ــ کلیه ای پولداران وثروتمندان وزمینداران ومالکین بزرگ روی زمین هم اکنون مرد هستند.  

ــ حتا در قرن حاضر در جوامع سنتی و بویژه در کشور ما، مردان بگونه ای زن را منحیث یک شی بیجان حق ملکیت  خود می دانند.

ـــ این وده ها نمونه ای دیگری ازین بخش وجود دارد که موقعیت و جایگاه مردانه ای، مرد را در حیات حقوق اجتماعی وسیاسی واقتصادی، جوامع برجسته به معرفی می گیرد.

بناً رهایی زن ازقید اسارت آز وحرص مرد وحس زن بارگی شرم آور وی، بدون بازسازی وبازشناختی پایه های مادی ومعنوی شعوراجتماعی و اخلاق اجتماعی و بررسی ماهیت نظام های حاکم وفرهنگ ضد زن در کُـل، امکان پذیرنیست.

محورمشخصات کلی واساسی ما درمجموع تحقیق وپژوهش پایگاه اندیشه توپیر(تبعیض) جنسی وعدم برابری حقوقی میان زن و مرد است.

شرح کلی این مسئله مهم و باارزش جهانی، ایجاب پژوهش بیشتر و عمیق تر می نماید که بگونه ای درمفردات راهبردی اعلامیه جهانی مجمع عمومی سازمان ملل متحد مصوب 18 دسامبر1978 میلادی زیر نام ” رفع‌ هر گونه‌ تبعيض‌ عليه‌ زنان‌ ” مطرح گردیده است.

اما ما دراین بحث کوتاه به بیان برخی ازعلل پایه های حق نشناختی اندیشه تبعیض جنسی زن ومرد، اکتفا می کنیم.

اول ــ نا آگاهی انسان ازاصل شناخت کنه ذاتی حق وبرابری حقوق زن با مرد می باشد. همین ناآگاهی مرد ازاصل اصیل (حرمت، نجابت، کرامت ) حقوق زن درتاریخ بشری بوده است کــــه تبعیض علیه زنان را بمفهوم قائل شدن تمایز براساس جنسیت در ذهن و عمل مردان تبیین می کند.

درحالیکه زنان همچو مردان دارای کرامت گوهری اند وازنظر مقام فضیلتی وحقوق حقه انسانی باهم، همسنگی و همسنخی ذاتی  دارند.

دوم  ــ خطاهای ادراکی معرفت اعتقادی. که باعث برخورد کلیشه ای اندیشه، به حق و حقوق زن می گردد. این نگرش ذهنی مبنی برتصدیق و بــــاور، بی مهـــــابا  دریافــــــت  « حقیقت  » را که همانا بازشناختی اصل اصیل ( حرمت، نجابت، کرامت ) حق زن  هست، در زیر سلطه وامنیت عقیده و ایمان، مشکل می سازد.

بدورازوابستگی به برخورد های کلیشه ای اندیشه، وبتآسی ازشناخت حق تساوی اهليت‌ قانونی‌ زن و مرد، آرزومندیم که:

ــ  حق مساوی زن ومرد بصورت واقعی آن ــ درقانون اساسی دول ازجمله کشورما گنجانیده وتسجیل گردد؛

ــ حمايت‌ قانونمند زنان‌ عليه‌ هرنوع‌ تبعيض‌، بوسیله دول و دادگاههای‌ شفاف اندیش‌ ملی‌ ونهاد های مدافع حقوق بشرعملی گردد؛

ــ اتخاذ تدابير لازم‌ نهادهای قانونگذاری جهت تآمین حیات اجتماعی زن وخانوادگی، ضمانت حقوقی یابد؛

ــ لغوکلیه مقررات کیفری و تبعیض آمیز داخلی علیه زنان بوسیله دول ونهاد های ملی و مذهبی عملی گردد.

سوم ــ ضعف دانش ولغزش اخلاق اجتماعی. تا وقتیکه شهروندان یک جامعه درکل وبویژه کشورما ضمن ایجاد تغییر بنیادی در زیرساخت های جامعه، تربیت اخلاقی وانسانی نشوند وازآموزش و پذیرش سجایایی اخلاق اجتماعی که در بر گیرنده ارزشهای :

نیک نگریستن، نیک رفتارکردن، شفاف اندیشیدن، وحق بینی و حق خواهی وحق شناسی، بزرگواری و بخشندگی، قناعت وگذشت، شرافت و رفعت و قدر، اصالت و نجابت، الفت  و محبت، صداقت و راستی، احسان وبردباری، حیثیت و وقار، تأمل و مدارا، خشوع و خویشتن داری، رحم ومهر، فداکاری واحسان،، پرهیزکاری ودوستی ورزیدن… وغیره اند،  بهره مند نگردند. هیچگاه به عزت وحرمت شناسی وتعادل حقوق مدنی وانسانی زن و مرد،  سر تسلیم و احترام عقلانی فرود نمی آورند.  

بنابرین تا آن مرتبه ایکه؟! درخت تنومند شعور اجتماعی، ازچشمه زلال اخلاق انسانی ودگردوستی سرسبز وسیراب نگردد. نمیتوان ازآشتی و همبستگی، همزیستی و همآیشی، همسنگی و برابری حقوقی زن و مرد در جامعه صحبتی به عمل آورد. 

باادای ادب

کامجو

 

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت