دکتر حمیدالله مفید

 

در کنگینه ای رنگین زبان

بخش سی وهفتم

نگاه گذرا به وامواژه های غیر فارسی در برابر فارسی:

زبان یک پدیده ی فرهنگی  همبودگاهی است ، لاجرم مانند دیگر بخش های  فرهنگی  رشد ، تکامل وبالنده گی می یابد، تغییر می پذیرد ، واژه های جدید در آن افزود می شود ، واژه های آن نابود می شوند ، واژه های بیگانه وارد آن می شوند و این همه تغییرات وتحولات در زبان به گونه ی گیتایی پدیدار می گردد.

به گفتاورد  مارتین هایدگر :‌« زبان خانه ی وجود است ، وانسان در این خانه بسر می برد.» همانگونه که انسانها در تغییر وتکامل هستند ، زبان نیز مانند انسان تغییر وتکامل می یابد، زیرا انسان با زبانش ، خردش را بازتاب می دهد.زبان ایستایی وتوفق را نمی پذیرد، زبان های جهان مانند دیگر بخش های دانشی  طی صد سال اخیر بسیار رشد وتکامل پذیرفته اند ، می گویند ، که حتا در یکماه نزدیک به سیزده هزار واژه جدید به زبان انگلیسی افزود می شود وایدون تعداد واژه های انگلیسی به یک ملیون واژه می رسد، این درحالی است ، که مجموعه ای واژه های زبان فارسی که در فرهنگ ها جابجا شده است به هشتاد هزار واژه می رسد.  .زبان امروزی  انگلیسی برای نویسنده گان صد سال پیش قابل فهم نیست.اگر البرت انشتاین زنده شود ، زبان امروزی را فهیمده نمی تواند.

این تغییر  ، تکامل ، رشد ، بالنده گی  ، نابودی تنها در نظام واژگانی یا لغت های زبان نیست بلکه  در اغلب بخش ها وعرصه های زبان پدیدار است ، از ساختار فرازی ، یا جمله گرفته تا ساختار های حروف ربط یا ربطیه ها ، قید  ها فعل ها وغیره همه در حال تغییر وتکامل هستند.

زمانی نویسنده گان ما تنها با زبان عربی یا تازی تماس داشتند ، سبب شد تا قالب ها عبارتی یا عبارت های قالبی تازی ترجمه وار یا برگردانوار وارد زبان ما وسپس  همه گیر شوند ، ایدون که زبان در بست در گرو زبانهای اروپایی قرار دارد، واژه ها ، عبارت ها  وفراز های اروپایی  وارد زبان فارسی می شوند.زیرا بسیاری از مفاهیمی اند  ، که برای بیان قالب زبان  ویژه خود را می طلبد، این قالب ها یا چوکات ها ناگزیر از زبانی  به زبان دیگر  می کوچند.

واما در بخش واژه سازی ونظام واژگانی زبان فارسی:

در این بخش به سه پدیده بر می خوریم:

نخست :  باز کاربردی  واژگان های قدیمی بجای واژه های بیگانه . مانند کاربرد واژه بستاخی که از پنجصد سال تا ایدون از کاربرد افتاده است بجای تصاعد وانبساط تازی ، کاربرد واژه ایدون واکنون بجای واژه حالا ،  کاربرد واژه نبیک اوستایی بجای واژه کتاب ،شیله بجای واژه مکر ،  واژه رزم بجای مخاصمه ، آزرم بجای حیآ ،پهنا بجای عرض ، درازا بجای طول ، بلندا بجای ارتفاع ،گود بجای عمیق ،پیماننامه بجای قرارداد، بزه بجای جرم  بزه کار بجای مجرم  گنهنما بجای اتهام ، چکیده بجای خلاصه ، کیش وآیین بجای مذهب ودین ( دین واژه فارسی قدیم است ) زادروز بجای میلاد ویا روز تولد. پیمان شکن بجای وعده خلاف ،ورجاوند(warjawand) بجای مقدس ومحترم .نیایش بجای عبادت ودعا . کمینه بجای حد اقل وبیشینه بجای حد اکثر ،  آبستن بجای حامله ، آرش وچم بجای معنی یا معنا ، تندیس بجای مجسمه ویا بت ، واژ ویا واج بجای حرف یا حروف ، سروده یا چامه بجای شعر ویا غزل ،وچامه سرا بجای شاعر. درود بجای سلام ، دبیره بجای رسم الخط ویا Font ، رایزنی بجای مشوره ، گرانیگاه بجای مرکز ثقل ، بخشودگی بجای معافیت ، درودگر بجای نجار ، پیاپی بجای متوالی ترکش ، یا پکیدن ویا پکش بجای انفجار ، شهروندی بجای تابعیت ، شناسنامه بجای تذکره ، گشایش بجای افتتاح ،زبانزد بجای ضرب المثل ویا متل ، ابگیر بجای برکه یا حوض ، بسامد بجای متواتر ، منش بجای شخصیت ، آتشدان بجای منقل ، استوار نامه بجای اعتبار نامه ، دستینه بجای امضآ ، راهبردی بجای سوق الجیشی، افشره بجای عصاره ، پرشمارگان بجای کثیر الانتشار، گیتی بجای دنیا ،زایش بجای تولد انگ بجای تهمت ، گوژ بجای قوز ،فرارود بجای ماوراالنهر ، اهریمن بجای  شیطان ، آرمانشهر بجای  مدینه فاضله ، پرستش بجای عبادت ،دلگیری بجای کدورت، آبخست بجای جزیره .بانو بجای خانم ترکی .

دوم: کاربرد واژه های موجود بجای  واژه های که کاربرد آنها نظام واژگانی را به دشواری روبرو می سازد ، مانند : صواب وثواب ، ویا هدیره ، حضیره  که اغلب نویسنده گان زبان فارسی ، در کاربرد آنها  به دشواری روبرو هستند ، اگر بجای صواب ، نیکو کاری ،بجای ثواب پاداش را به کار ببریم  ویا بجای هدیره ، یا حضیره ویا حتا بار بار دیده شده است حظیره نیز نوشته اند ،  واژه آرامگاه   را به کار ببریم ، خوانش ونوشتن زبان را ساده واسان می سازد. ویا دیده شده است ، که نام زلیخا را برخی ها حتا در کتابها ذلیخا نوشته اند واین دو گونه نویسی به دشواری زبان افزوده است.استادی در یکی از دانشکده ها درس می دهد ونامش زلیخا است ، او نامش را همیشه ذلیخا نوشته است وهنوز هم می نویسد.

 سوم : واژه سازی در نظام واژگانی زبان: واژه سازی مساله ی است موردی که نظام واژگانی  زبان فارسی را به دشواری جدی روبرو ساخته است . در این بخش  حکم های کلی ویا دگماتیک وجود دارد

یکم: برخی ها به این باور اند ، که می توان وباید در برابر هر واژه خارجی  یک واژه فارسی پیدا کرد ، جابجا کرد ویا آفرید. که از دید من این حکمی است نادرست  وناشد.

دودیگر :  حکم دگم به هیچوجه نباید واژه ساخت وواژه های خارجی را به همان صورت پذیرفت ، نیز حکمی است نادرست وناشد ونه پذیرفتنی ، زیرا زبان را نابود می سازد . چنانی که زبان تازی یا عربی زبانهای فنیقی، قبطی ، سوریانی ، نستوری ودیگر زبانهای شرق میانه را نابود کرد.

سه دگر :‌تصور اینکه در برابر  هروامواژه بیگانه تلاش شود تا واژه های معادل فارسی آن را پیدا کرد وبکار برد.  واگر پیدانشد ونتوان ساخت همان وامواژه را جز نظام واژگانی زبان پذیرفت وبکار برد وحتا می توان برای یک واژه بیگانه چند واژه هم معنی فارسی آن را پیداکرد . این راهیست پسندیده ، ساده ودرست ، که  این گفتمان به این بخش می پردازد. که اینک می پردازم به واژه های که در زبان ما وجود دارند ویا پذیرفته شده اند مگر کمتر ویا هیچ بکار نمی رومد:

نخست در برابر واژه های اروپایی : نماد ونمادین بجای سمبول و سمبولیک . مکنده بجای پمپ .  شگرد بجای تکنیک . حودکار بجای اتوماتیک . نامزد بجای کاندید. مهار بجای کنترول .رایانه بجای کمپیوتر. نماهنگ بجای کلپپ .بسامد بجای فرکانس .تارنگار بجای وبلاگ .ریزنگاری بجای میناتوری. مردمسالاری بجای دموکراتیک .دورنگار بجای فکس. بارانداز بجای اسکلیت. ایوان بجای بالکن وتراس .پالایه بجای فلتر .نورافگن بجای پروجکتور. هم اندیشی  بجای سمینار . آبشویه بجای سیفون . بخت بجای شانس  نوین وامروزین بجای مدرن .نگارخانه بجای گالری .همه پرسی بجای رفرندم . راهبردی بجای استراتیژی .آرمانگرا بجای ایدالیست .راز بجای سر. چند رسانه یی بجای مولتی میدیا . نرم افزار بجای سفتور.تراشه بجایChep چپ. دنبالک ویا پیوند بجای لنک . پذیره بجای لایک ، گذرواژه بجای پاسورت . گپسرا بجای چات روم. بایگانی بجای آرشیف .تارنما بجای ویبسایت . رونوشت بجای کاپی .

دوم :دربرابر واژه های تازی یا عربی : نخست بجای اول  ونخستین بجای ابتدا ، آغازین بجای ابتدایی ، میانیگن بجای متوسطه . فرازین بجای عالی . آغاز بجای شروع .پیروزی بجای ظفر.بازگشت بجای مراجعت . پگاه بجای صبح زود. چاشت ویا پیشین بجای ظهر . دیگر ویا بیگاه بجای عصر. شام بجای مغرب ، خفتن بجای عشآ. نیم شب بجای نصف لیل. سرانجام بجای عاقبت.سخنران بجای خطیب .سازش وآشتی بجای صلح.دیدن بجای مشاهده .شست وشو بجای غسل .پیمان بجای عهد.پرسش بجای سوال پاسخ بجای جواب .رهسپار بجای عازم( زیرا عازم به معنی بازگشت است، نه رهسپار) پند واندرز بجای نصیحت . سترگ بجای عظیم .گزینش بجای انتخاب .پایداری بجای مقاومت .میان بجای بین . فراکرد ویا اروین بجای تجربه .بها ونرخ بجای قیمت .هماورد بجای رقیب ویا حریف .خاموش بجای ساکت. به تازگی بجای جدیدآ ویا اخیرآ..جهان بجای دنیا. سرانجام بجای بالاخره . بی گمان بجای بدون شک. پهنا بجای عرض .درازا بجای طول .بلندا بجای ارتفاع .گود بجای عمق. ‌آسیب بجای صدمه .ستمگر وستم بجای ظالم وظلم .جنبش بجای تحرک . رهایی بجای خلاصی. پیمان نامه بجای قرار داد.فرستادن بجای ارسال کردن .گریز بجای فرار . نشانه بجای علامت .پدافند. بجای دفاع .خشمگین بجای عصبانی .همگی ـ(گفتاری ) بجای عموم. برآورد بجای تخمین .شادباش وشاباش بجای تبریک .دشوار بجای مشکل .پیکر بجای جسد. آیین نیایش وفاتحه خوانی بجای فاتحه گیری .گمان بجای حدس .پایداری بجای مقاومت.چکیده بجای خلاصه.گنجایش بجای ظرفیت. پیمان شکن بجای وعده خلاف. دلیری بجای شجاعت.پروا بجای توجه .برابر بجای مساوات.خوکردن بجای عادت . ویژگی بجای خاصیت.بینش بجای بصیرت. ریزبین ویا ژرفنگر بجای دقیق ودقت.آموزه بجای درس  آموزه نخست بجای درس اول .پیفته بجای مجذوب.گمان بجای ظن.ستیزه جو بجای لجباز.

مانده دار.

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت