په اروپا کی دمیـشـته افغانانو د تولنو فدراسـیون

   فدراسـیون سازمانهای پناهندگان افغان در اروپا

Federation of Afghan Refugee Organizations in Europe         


 

 

مانور سیاسی جدید روسها، همزمان با سیاه روز شش جدی!

۲۸ دسمبر۲۰۱۶

شش جدی ۱۳۵۸، روز اشغال افغانستان توسط  عساکر روس، یکی از سیاه ترین روز های تاریخ معاصر افغانستان میباشد. ۳۷ سال ازین فاجعه میگذرد ولی نسلی که سیه روز شش جدی را تجربه کرده است، وتاریخ کشورهیچګاه این فاجعه را فراموش نخواهند کرد. روسها که به بهانهٔ دعوت توسط حکومت پوشالی به افغانستان آمدند، رهبری همان حکومت دست نشانده را نابود نموده وغلامان بی اراده تر خویش ببرک کارمل، نجیب الله، کشتمند وسایر رهبران جناح پرچم را که در نوکری دست خلقی ها را از پُشت بسته بودند، بر اریکه قدرت پوشالی نشاندند.

شش جدی ۱۳۵۸ افغانستان را به میدان جنگ نیابتی میان اتحادشوروی سابق و رقبای غربی اش مبدل ساخت. اشغال شش جدی نتوانست موقف روسها و ایادی شان را در افغانستان تقویت نموده و فاجعه ثور را برگشت ناپذیر سازد. تاریخ نشان داد که مقاومت خودجوش مردم افغانستان، با وصف آنکه رهبری آن بنا به دسیسه دول غربی، پاکستان، عربستان، ایران وهمکاری چین به انحصاردستهای نا پاک افراطیت سلفی واسلام سیاسی نوع ایرانی انتقال یافت، از پا نه افتاد بلکه اتحاد شوروی وقت را همراه با حکومت پوشالی اش از پا درآورد.

اکنون پوتین تزار جدید روس که ازسرشاراز نشأ پیروزی در جنگ حلب، که به قیمت  خاکستر ساختن این شهر و حذف نفوس آن بدست آورده است، دوباره به سیاست مداخله در امورداخلی افغانستان روی آورده است. اینکه پوتین دقیقأ چه میخواهد هنوز روشن نیست. اما همکاریهای روبه تزاید میان روسها و طالبان، نشست سه جانبه روسیه- چین وپاکستان در مورد افغانستان و بحث بر سرنوشت افغانستان درغیاب مردم افغانستان، چراغ سرخ ایست که بازهم درشمال کشور روشن شده است. عکس العمل دول غربی در برابر آن نیز منافع خود غربیها را دنبال خواهد کرد. این حالت موجب نگرانی عمیق ما افغانهای مقیم اروپا میباشد. بیم آن میرود که در عمل کوشش های روسیه بخاطر اهداف استراتیژیک اش در منطقه، تحت نام مبارزه با داعش، وضع افغانستان را نیز سوریه ای بسازد.  بازیگران دیگر در منطقه، بخصوص پاکستان وایران،  سالهاست که منتظرهمچوفرصتی برای تقسیم افغانستان به مناطق نفوذ خویش بوده اند وبرای ایجاد نفاق میان افغانها دسیسه چیده اند. اما اقوام شریف افغانستان با هوشیاری این دسایس را به شکست مواجه ساخته اند.  عکس العمل غربی ها و متحدین شان به همچو اقدامات، هرچه باشد جزطولانی تر ساختن جنگ در افغانستان معنی دیگری نخواهد داشت. امیدواریم مردم ما با هوشیاری سیاسی که طی تجارب سه ونیم دهه اخیربدست آورده اند، به مانور های سیاسی جدید روسها در رابطه با افغانستان به دیدشک وتردید نگریسته وسرمه آزموده را دوباره نه آزمایند. ناگفته  نباید گذاشت که این بارهم روسها میخواهند حاکمیت گروه نوکردیگری، یعنی طالبان را بر مردم شریف افغانستان تحمیل کنند.

اګر پوتین، افسر اسبق ک.گ. ب ، که اکنون با قلدری و شکستن نورمها واصول مروجه بین الدول به موفقیتهای در سوریه واوکراین دست یافته است، عواقب مداخله نظامی کشورش در افغانستان را فراموش کرده باشد،  باید قبل از اینکه بار دیگر به افغانستان دست درازی کند، به کتابهای جنرالهای شکست خورده روس چون جنرال گروموف، سترجنرال الکساندر ماریوف، سترجنرال قارییف وسایرین مراجعه کند. شایدحکومت شاریده ومافیايی کابل وپشتیبانان خارجی اش نخواهند یا نتوانند از افغانستان دفاع کنند، اما مالکان کوه ها ودره های افغانستان مردم سلحشورو تسلیم نا پذیر آن اند. همین مردم افغانستان را به قبرستان همه اشغالگران مبدل کرده بودند و خواهند کرد.

"فدراسیون سازمانهای پناهندگان افغان در اروپا "

 

 


FAROE, Post Box 707,   2300 AS,   Leiden,     www.afghandiaspora.org,    

faroe_af@hotmail.com

 


بالا
 
بازگشت