په اروپا کی دمیـشـته افغانانو د تولنو فدراسـیون

   فدراسـیون سازمانهای پناهندگان افغان در اروپا

Federation of Afghan Refugee Organizations in Europe         


 

شمه ای از کارنامهٔ سیاه آخرین زمامداراز سلسلهٔ هفت ثور

۷ ثور ۱۳۹۵ مطابق ۲۷ اپریل ۲۰۱۶

 

نجیب الله درسال ۱۳۲۶ درکابل متولد و بعد از ختم لیسهٔ  حبیبیه شامل فاکولتهٔ طب شد. درسال ۱۳۴۴ به  ))حزب دموکراتیک خلق)) پیوست. درجناح پرچم توانست با جلب اعتماد ببرک کارمل پله های ترقی را بسرعت بپیماید وعضو کمیته مرکزی شود. تبارزخشونت نهفته در روان نجیب الله که تبارز خانوادگی دوران نوجوانی آن را خانم بها در صفحات ۳۸۵ و۳۸۶ کتابش (رها درباد) توضیح کرده است، درتمام مراحل زندگی سیاسی نجیب الله میتوان سراغ نمود. درپوهنتون کابل با پنجه بُکس و چاقو درجیبش با فعالین سایر جریانهای سیاسی برخورد خشونت آمیز داشت. واسیلی میتروخین (درکتاب ک.گ.ب. درافغانستان) برمبنای آرشیف اسناد ک.گ.ب. از پیوستن نجیب الله درسال ۱۹۷۳ به ک.گ.ب. با نام مستعارپوتوموک سخن میگوید.  مؤفقیت نجیب الله در نقش  (رئیس عمومی خاد)  چنان چشمگیر بود که بزودی لقب قصاب افغانستان را از مردم کابل حاصل نمود.  درجریان سال ۱۹۸۵ وقتی روسها تحت رهبری گرباچف با احساس نا توانی خویش درتمویل جنگ وادامهٔ  پرداخت تمام مصارف “جمهوری دموکراتیک افغانستان” ودرپهلوی آن شکست نظامی در جبهات جنگ ، تصمیم به خروج نیروهای خویش از افغانستان اتخاذ نمودند. چون قرار شده بود اشغال پایان یابد، روسها به خادم مستعد ووفادار خویش نجیب الله نقش تازهٔ سه بعدی دادند:  اتخاذ اقدامات لازمه برای تأمین خروج مصؤن قوای اشغالگر از افغانستان،  تغیرشکل وتغیر نام دادن حزب مزدور ودستگاه دولتی دست نشانده برای تحمیق  بخشی از نیروهای مقاومت مسلحانه وشامل ساختن آنهادر رژیم پوشالی وسرانجام تضمین اینکه  رژیم مختلط از دایرهٔ نفوذ مسکو خارج نگردد.  داکترنجیب  برای مصؤن ساختن راه های خروج روسها و تضعیف قوی ترین جبهات مقاومت ضد روسی،  شدید ترین ووسیع ترین عملیاتها بر علیه نیروهای مقاومت ضد روسی را براه انداخت. بزرگترین قربانی این عملیاتها را در ولایات خوست، پکتیا، لوگر، پروان، کاپیسا وبغلان افراد ملکی، بخصوص زنان وکودکان تشکیل میداد.  ولی درعین حال درمقابل کامره های تلویزیون و درجمع عده ای از مردم برخی محلات پوش گوسفند را می پوشید واز صلخواهی و تقسیم قدرت صحبت میکرد. نجیب الله که سخنران خوبی بود با بیانات حساب شدهٔ استخباراتی وشیوهٔ عوامفریبانهٔ، درپی اقناع مردم وگروه های مسلح بود. ولی با شهرتی که موصوف بحیث میر غضب وقصاب افغانستان داشت، بیاناتش نه بر مردم تأثیرگذارواقع شد ونه بر مخالفین مسلح اش. امروزبیست سال بعد از حلق آویز شدن اوتوسط رفقای خلقی اش، جا دارد درسالروز نامیمون  هفت ثور، کارنامه سیاه این آخرین زمامدارهفت ثوری را، متکی برنوشته های  جنرالهای روسی که با اورابطهٔ کاری مستقیم داشتند، بهتر ومستند تربشناسیم:  

- نجیب الله در پُست رئیس خاد:

نجیب الله با روح پُر از خشونت وداشتن  خصوصیات منفی دیگری چون  حیله گری، بیرحمی ووفاداری بیدریغ به ایدئولوژی سردمداران مسکو، ودر ضمن با شناخت وسیع از فعالین نیروهای سیاسی رقیب برای ک.گ.ب. مناسبترین کاندید غرض ایجاد یک دستگاه بزرگ اختناق، شکنجه واعدام بر اساس مودل ک.گ.ب. درافغانستان بود. درسال ۱۹۸۰، نجیب الله خاد را از میان فعالین حزبی  بکمک مستشاران بیشمار ک.گ.ب. وپول بیحساب که ازمسکو سرازیر میشد، ایجاد کرد.  بر اساس برخی گزارشات  ک.گ.ب.  در آستانهٔ اشغال  نجیب الله را درین پُست کاندید کرده بودو موصوف دورهٔ آمادگی برای رهبری پروسهٔ تأسیس و گردانندگی بزرگترین دستگاه استخباراتی در تاریخ افغانستان را در اروپای شرقی تحت نظر ک.گ.ب. تعقیب کرد. مودل چکا ایجاب مینمود که خاد با تکیه بر اعضای حزب که باایدئولوژی حزبی کاملأ مجهزباشند، ساخته شود. طبق روایات متعدد، ۵۴ فیصد اعضای حزب (شاخه پرچم) و۲۸ فیصد اعضای سازمان جوانان حزب برای کار درخاد در برخی جمهوریهای شوروی سابق و در یک مرکز تربیتی درکابل تعلیمات خاص سه ماهه، ششماهه و طولانی تر میدیدند. بهمین جهت نخستین نام (غیررسمی)  خاد (فعالین حزبی) بود. درسرکوب قیام سوم حوت کابل همین فعالین حزبی تمرین آدم کشی کردند.  طبق گزارشات سازمانهای بین المللی حقوق بشر ونمایندهٔ کمیتهٔ حقوق بشر ملل متحد برای افغانستان،  دستگاه خاد بعنوان عامل پیگرد، شکنجه، وکشتار مخالفین به ویژه مبارزان وآزادیخواهان شناخته میشد. تکنیکهای شکنجه گری خاد شامل بیخوابیهای بسیار طولانی، گرسنگی، تکان برقی، شلاق زدن، مشت ولگد زدن، استعمال بوتل فانتا، امالهٔ آب جوش در روده ها، کندن موی وکشیدن ناخنهای دست وپا و … بود).  در گزارشهای داکتر آرماکورا نمایندهٔ خاص کمیتهٔ حقوق بشر ملل متحد برای افغانستان به لیست طولانی تر از انواع شکنجه توسط خاد برمیخوریم. درتحقیق افراد برجستهٔ سازمانهای مخالف، نجیب الله شخصأ اشتراک میکرد. شکستاندن مهره های گردن واستخوانهای قبرغه ودست وپا شکنجه های خاص نجیب الله بودند. خاد مسقیمأ درخدمت نظامیان شوروی قرار داشته به روسها اطلاعات میداد و کواردینات برای بمباردمانها را مخابره میکرد. جنرال گروموف در کتاب ارتش سرخ درافغانستان ترجمهٔ آریانفردرین مورد(درصفحهٔ ۸۶ ) میگوید: (( شبکهٔ خیلی نیرومند اطلاعاتی که در آغاز سال ۱۹۸۰ در دولت افغانستان بوجود آمده بود و دوشادوش مستشاران ما کارمیکرد، چندین سال خواب آرام نداشت)). بازهم برویم به سراغ خانم بها که از داخل خانوادهٔ نجیب الله گزارش میدهد: ((نجیب الله… حکم اعدام و بازداشت هشتادهزار انسان بیگناه را بیرحمانه امضأ کرد و بدان افتخار هم میکرد)) سایر منابع تنها تعداد اعدامیهای دوران ریاست خاد نجیب الله را دوصد هزارتخمین میکنند. بصورت متواتر زندانیان از سایر بلاکهای زندان پل چرخی و زندانهای  ولایات به بلاک اول زندان پل چرخی انتقال یافته ودریک شب صدها زندانی به قتلگاه ها منجمله پولیگون پل چرخی انتقال داده میشدند.  در زندان پل چرخی که برای حداکثر ۶۰۰۰ زندانی همزمان ساخته شده است، بیش از ۳۰۰۰۰ زندانی همزمان  نگهداری میشد. سایر زندانهای افغانستان نیز به همین ترتیب ۵۰۰ فیصد بیشتر از ظرفیت خود را نگهداری میکردند. نجیب الله تمام این پروسه را رهبری میکرد. لقب قصاب افغانستان از همیجا ریشه میگیرد.

- نجیب رئیس خاد درمعامله با اسرای جنگی: 

کتاب (درافغانستان چه میگذشت) نوشتهٔ سترجنرال الکساندرماریوف(مشاور شماره یک نظامی روسهادرداخل افغانستان دردوره های خدمتش در افغانستان) ترجمهٔ داودجنبش از عملکرد نجیب الله در رابطه با اسیران جنگ پرده برمیدارد. درصفحهٔ ۲۵۳ این کتاب میخوانیم که بعد از مسلط شدن نطامیان روسی بر یک منطقه چگونگی معامله با اسیران جنگ وظیفهٔ خاد بود. ماریوف درکتاب متذکره بعد از توضیحات درمورد تاکتیک نظامی خویش که با نمایش وسیع قدرت نظامی توانسته بود گروهی از رزمندگان مقاومت ضدروسی را درشهر هرات مرعوب ساخته وقسمت زیاد شان را که به عزم بدست گرفتن کنترول شهر هرات درخانه های این شهرجا بجا شده بودند به انداختن سلاح های شان وا داشته است، چنین ادامه میدهد: ((بصورت تخمینی تعداد آنها (کسانیکه سلاح های خود را از بالای دیوار به سرک انداخته بودند زیرا اعلامیهٔ دولتی امضاشده از جانب رفیع، نجیب ومجید سربلند به آنها وعدهٔ مصؤنیت داده بود) به ۶۰۰ الی ۸۰۰ نفر میرسید. وظیفه دستگیری آنها بدوش رئیس خاد بود. هنگام ورود ما به شهرتعداد دشمنان بین ۲۵۰۰ الی ۳۰۰۰ تخمین شده بود. اگرتعداد کشته ها وافراد متحصن در مساجد  از آن منفی شود، از آن چندصدنفر میماند.)) درصفحهٔ ۲۵۷ و۲۵۸ برخورد نجیب رئیس خاد با این اُسرای جنگی را چنین میخوانیم: 

((… دروازه بازشد. من چراغ را روشن کردم. جنرال پیتروخالکه را دیدم که بسیار احساساتی معلوم میشد. وی گفت: ببخشید خبر بسیار مهم است. نجیب وخاد در هرات دیوانگیرا شروع کرده اند. اعدام کردن جریان دارد. 

 -اسیران؟ 

 -بلی صاحب بدون پرسان ومحاکمه. 

من خبر بودم که داکتر طب نجیب الله بسیارمرد سنگدل است. اما تصورنمیکردم که بعد از پخش اوراق تبلیغاتی که در آن گفته شده بود، اگردشمن تسلیم شود عفوه میگردد، بازهم امر اعدام آنها داده شود. این مطلق حیوانیت است. 

من خواستم جلو اعدامها را بگیرم اما نجیب گفت که این امرببرک است. )). در ادامهٔ مجادلهٔ  برای توقف اعدامها، ماریوف  جنرال روسی مستقردرکابل چریومنیخ را امرمیدهد تا همراه با جنرال گل آغا به دیدن کارمل برود و سلسلهٔ اعدام را متوقف کند. چیریومنیخ جریان صحبت با کارمل را درصفحهٔ ۲۶۱ چنین گزارش میدهد: ((من از او پرسیدم که بهداکترشما گفتید که عملیات بکنید؟ اوگفت بلی تمام شبشهای خانه باید کشته شوند وبعد مشت روی میز زد.  من از او پرسیدم وآن تعهدی را که تانکیست، داکتر وفیلسوف کرده بود؟ از آن سر پیچی شد.  جواب او اینست: من به آنها این اجازه را نداده بودم این خانهٔ دیوانه هاست. او در اطاق از یکسو بسوی دیگرمیرود. او(اناهیتا) چُپ است و چیچکی (گل آغا) ترجمه میکند)). اینست مشت نمونهٔ خروار از روش داکترنجیب و ببرک کارمل با اسرای جنگی. این عمل صاف وصاده جنایت جنگی است وهیچ انسان دارای عقل سلیم آنرا انکار کرده نمیتواند. 

-چگونه نجیب به ریاست جمهوری رسید؟ 

جواب این سوال را ازمحمود قارییف رئیس اکادمی علوم نظامی فدراسیون روسیه که قبلأ مشاور ارشد نجیب الله در آخرین سالهای ریاست جمهوری اش بود، درصفحهٔ ۴۵ کتابش(افغانستان پس از بازگشت سپاهیان شوروی) که توسط عزیزآریانفر ترجمه شده است، چنین می خوانیم:  (( مقارن میانهٔ سالهای ۸۰ هر چه بیشتر روشن میگردید که جنگ در افغانستان برای اتحاد شوروی به بهای دشواریهای بس سنگین وهزینه های هنگفت اقتصادی و پیامد های ناهنجارسیاسی می انجامد… بهرحال تصامیم بنیادی در زمینهٔ فرا خواندن سپاهیان از افغانستان وپایان دادن به جنگ نیاز مبرمی احساس میگردید. رهبری نوین اتحاد شوروی به ریاست میخائیل گرباچف که به سال ۱۹۸۵ رویکار آمده بود، آهسته آهسته آغاز به رو آوردن به اینگونه تصامیم نمود. گفتگوهای پویا ورایزنی ها با ایالات متحده امریکا، پاکستان … واوضاع در افغانستان درسالهای ۱۹۸۶-۱۹۸۷ … لزوم جستجوی راه های غیر نظامی را دیکته میکرد وبرای تحقق مشی جدید، رجال جدیدی درکار بود )). جنرال گروموف این جواب را با صراحت لهجه در صفحات ۱۵۲ و۱۵۳ کتابش چنین تکمیل میکند: ((روشن است که ک.گ.ب. درسال ۱۹۷۹ با برگماشتن ببرک کارمل به رهبری دولت تازهٔ افغانستان دچار اشتباه گردیده بود… دربهار سال ۱۹۸۶ درکابل (سفارت شوروی ومشاورین ارشد ک.گ.ب.) به این نتیجه رسیدند که ببرک بایست جای خود را به یک سیاستمدار پُرانرژی تر بدهد وبرای جانشینی اوسردمدارخدمات اطلاعات دولتی افغانستان نجیب الله را پیشنهاد کردند. در مسکو با این پیشنهاد موافقت کردند ونجیب الله را درآغازماه مه ۱۹۸۶ به سمت منشی عمومی حزب دموکراتیک خلق افغانستان برگزیدند.)) چند روزبعد از آن سناریوی آمادهٔ نمایشنامه ای که اسمش را پولینوم هژدهم کمیته مرکزی ))حزب دموکراتیک خلق(( (حزب وطن) گذاشته بودند، عملی گردید وتصمیم اتخاذشده در مسکو  دوباره  ((اتخاذ)) گردید. 

- موضع پشت پردهٔ نجیب الله در رابطه با مشی مصالحهٔ ملی:

جملات عوامفریبانهٔ نجیب الله درمورد مشی مصالحهٔ ملی را همه شنیده اند. اما ببینیم برنامهٔ اصلی نجیب الله چه بوده است؟ گروموف درصفحه ۱۵۵کتاب ارتش سرخ در افغانستان متن گزارش سری مؤرخ ۱۳ نوامبر ۱۹۸۶به کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی که محتوی گفتگوهای ۱۸ الی ۲۲ اکتوبر ۱۹۸۶ میان داکترنجیب ودیپلمات ارشد روسی یوری وارنتسف راافشأ میکند، بدین شرح درج نموده است : (( رفیق نجیب می انگارد برای دستیابی به مشی مصالحهٔ ملی، باید برای حزب دموکراتیک خلق افغانستان پُستهای رئیس جمهور، رئیس شورای وزیران، وزاری دفاع ملی، امنیت دولتی، داخله، مخابرات، مالیه، ریاست بانکها، ریاست ستره محکمه وغیره را نگهداشت. نمایندگان جانب مقابل میتوانند پُستهای معاونیت رئیس جمهور، معاونیت شورای وزیران ووزارتهای زراعت، صحت عامه ومعاونان سایر وزارتها وپُستهای والی ها را بگیرند. رهبران سازمانهای سیاسی گروه های اسلامی میتوانند اعضای جبهه ملی میهنی گردیده وفعالیت خود را برین پایه قانونی سازند.)). این طرح به معنی حفظ انحصارحزب((دموکراتیک خلق)) (حزب وطن) بر همه ارگانهای امنیتی ووزارتهای مهم دولتی بود. درچنین حالت پُست های معاونیت پوشالی و بی محتوی بودند. فرض کنیم احزاب مسلح مخالف  برای آشتی ملی آمادگی هم نشان میدادند، ضعیف ترین آنها هم حاضر نمیشد این تقسیم شیر رئیس سابق خاد را بپذیرد. بدین ترتیب مشی مصالحه ملی نجیب الله رمزشکست خود را از آغاز درخود نهفته داشت. وکارمل وحواریونش همین تقسیم شیر را هم نمی پذیرفتند. حال آنکه تسلط حکومت پوشالی محدود به ادارهٔ چند شهر بزرگ بود. درهمین گزارش سری ودر شروع همان صفحه از زبان نجیب گزارش داده شده است: ((نجیب به ویژه خاطر نشان ساخت که از ۳۱ الی ۳۵ هزارقریهٔ افغانستان تنها ۸۰۰۰ قریه زیر کنترول ظاهری دولت قرار دارد. وانتخابات ارگانهای محلی تنها در ۲۷۰۰ روستا آنهم در نزدیک شهر های بزرگ براه انداخته شده اند)). و در عین حال در درون حزب جاه طلب  یک درز بزرگ دیگر میان خود پرچمیها وارد گردیده بود.  پیشنهاد نجیب به کمیته بیروی سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی مبنی بر کناری ببرک کارمل از ریاست شورای انقلابی وعضویت بیروی سیاسی با عبارت ذیل از موجودیت این درز پرده برداشته است: ((درین گفت وشنود ها کابل بویژه در روزهای آخرتأکید میکردکه هر چه زودترباید ببرک کارمل را از عضویت بیروی سیاسی کمیت مرکزی حزب واز ریاست شورای انقلابی برکنار کرد. رفیق نجیب میگوید که کارمل خود را از کارهای حزبی ودولتی کنار کشیده وبه نقادی پرداخته وبر ضد مشی مصالحهٔ ملی گام برمیدارد. رفیق نجیب بیمناک است که لجام گسیختگی کارمل که با بیماری وافراط درنوشیدن مشروبات الکهولی عمیقتر می گردد، ممکن است او را وادار به اقدامات غیر قابل پیش بینی گرداند… مستشاران شوروی در کابل تائید میکنند که ببرک کارمل برای خود نتیجه گیری های لازم را نکرده است)).

یګانه بخش سیاست مصالحهٔ ملی که جامهٔ عمل پوشید رهائی بخش قابل ملاحظهٔ زندانیان سیاسی بود. اگرچه از این حرکت برای پُرکردن صفوف قطعات عسکری از زندانیان آزاد شده استفاده شد، اما  درتضعیف اضطراب حاکم دربین مردم تا حدی مؤثربود.  تا آنکه برخی زندانیان سابق دوباره دستگیر شدند وتصفیه های درون حزبی نوع امین آغاز شد.

- تشدید بی سابقه حملات نظامی برمواضع مخالفین مسلح: 

نجیب الله مشی مصالحهٔ ملی را با تبلیغات پُرسروصدا ازطریق رادیو تلویزیون افغانستان که بگونهٔ احصاری درخدمت نجیب وحزبش قرار داشت،  اعلام نمود. برعکس انتۍار مردم افغانستان، بعد از اعلام مشی مصالحهٔ ملی، وپلان خروج روسها، حملات شدید بربرخی ولایاتی که نیروهای مخالف در آن قوی بودند وولایاتی که درمسیر راه خروج روسآ قرار داشتند، غاز یافت.  جنگ خوست (۱۹۸۸)، حمله وسیع هوائی  وزمینی برجبههٔ پنجشیروغیره. مثالهای این جنگها اند. درجنگهای که بعد از خروج  نیرو های رزمی روسها اتفاق افتاد، چون جنگ جلال آباد،  مشاورین نظامی روس فعالانه در رهبری جنگ سهیم بوده وپل هوائی تأمینات نظامی، محروقات و خوراکه باب از روسیه به کابل بصورت متداوم نیازهای ادارهٔ نجیب را مرفوع میساخت. این حالت درسال ۱۹۹۱ به ضرر نجیب الله تغیر یافت.

- نامهٔ تضرع آمیز داکتر نجیب به ادوارد شواردنادزه:

درسال ۱۹۹۱ زمانیکه مسکو روابط مستقیم با تنظیمهای جمعیت وحزب اسلامی گرفت ومقدار کمکهای نظامی وغیر نظامی به کابل کاهش یافت، نجیب الله متوجه شد که دیگر مسکو هم به او کم مهرشده است. سترجنرال محمود قارییف درصفحهٔ ۱۹۴ کتاب افغانستان پس از بازگشت سپاهیان شوروی بخشی از نامهٔ خصوصی نجیب الله به ادوارد شواردنادزه را با متن زیرنشرکرده است:((من نمیخواستم رئیس جمهورشوم. شما مرا راضی ساختید. پیگیرانه خواهش کردید ووعدهٔ حمایت دادید. حالا دیگر من وجمهوری افغانستان را بدست سرنوشت رها میکنید. چگونه میتوان این مسأله را درک کرد؟)).

آخرین میخ بر تابوت عدالت توسط نجیب الله کوبیده شد:

بعد از پیشرفت مذاکرات صلح ملل متحد وتضمین خروج نجیب الله وخانواده اش وانتقال آنها به هندوستان ازجانب ملل متحد، نجیب الله از آینده خود مطمئن گردید. آنگاه امر صادر کرد که تمام اوراق واسناد خاد که شهرت ووظایف مؤظفین خاد و کارمندان برجستهٔ حزب در آن درج بود، حریق گردد. بدیترتیب وی همکاران خادیست خود را در فرار از عدالت کمک نمود. قسمتی ازاسناد خاد به امر نجیب الله در کلوپ عسکری حریق گردید. افوآآتی وجود دارد که بخشی از اسناد در مورد مخالفین دولت به کشور دیگری شامل حوزهٔ اتحاد شوروی سابق انتقال یافته است. با حریق اسناد،  نجیب الله جرم بزرگ دیگری را که تضلیل قضا نامیده میشود، مرتکب گردیده وآخرین میخ را بر تابوت عدالت کوبید.

نجیب الله را چه کسی و به چه خاطرکُشت؟ 

یگانه شخصی که زحمت تحقیق درین مورد را بخود داده است، رزاق مامون است. ازقراین برمی آید که  اسناد تحقیق را  خادیستهای که دردورهٔ ریاست عارف سروری در ریاست امنیت ملی کار میکردند از استخبارات کشیده اند. مظنون که غرزی خواخوژی نام دارد خلقی سابقه دار ونمایندهٔ (دسولی غورځنگ تحت رهبری شهنواز تنی) در  امارت اسلامی طالبان وکارمند استخبارات است. مستنطق داکتر نادراحمدزی از گروه نجیب است که به اسم مستعارملا مؤمن درتحریک طالبان داخل شده و مستنطق استخبارات طالبان بود. غرزی درجواب سوالات ۲۶  به نادر احمدزی مینویسد: ((ما به این افتخار میکنیم که داکتر نجیب الله و برادر خادیست او احمدزی را مردار کردیم. وقتی آنها را به ارگ آوردیم ومردار کردیم کرنیل امام ورهبرغورځنگ (شهنواز تنی) وچند تن از طالبان وبهلول صاحب با من بودند… وقاتل ملت را مجازات کردیم. ما هیچگاه مسؤلیت اینکار را بدوش تحریک اسلامی نمیگذاریم ونه تحمیل میکنیم. وقتی ملا محمد عمر آخند ازین اقدام اطلاع یافت برایش گفتم که ما انتقام رفقای خود را گرفتیم)).  درسوال ۲۷ پرسیده میشود کدام رفقای تان؟ جواب غرزی خواخوژی اینست: ((ما نخست انتقام ملت شهید پرور افغان را گرفتیم. سپس انتقام آنعده ازدوستان شهید خود را گرفتیم که درقیام ضد کمونیستی (۱۶ حوت ۱۳۶۸) سهم داشتند. بخصوص قصد شهید آصف شور را گرفتیم)). 

 اسناد فوق نمایانگر این حقیقت است که قتل نجیب الله هم چون قتل تره کی وامین،  در کتیگوری تصفیه حسابهای جناحی ((حزب دموکراتیک خلق)) بوده با وصف حضور کرنیلهای آی اس آی درحین ارتکاب این قتل، حایز اهمیت بالاتر از قتل یک انسان عادی نمیباشد. البته قتل هر انسان یک جنایت است. خانوادهٔ نجیب، با وصف بار عظیم  جنایات بی شماری که برشانه های خود نجیب الله سنگینی میکرد، حق دارند عدالتخواهی کنند. اما رفقای نجیب الله دراتحاد با ۸ ثوری های مظنون به جنایات جنگی و پامال نمودن حقوق بشر، جبههډ مشترکی را علیه عدالت ساخته اند. هر زمانیکه فرهنگ معافیت از افغانستان  نا پدید گردد ومظنونین هشت ثوری خلع قدرت ومحاکمه شوند، زمین زیرپای قاتلین هفت ثوری نیز، درهرکشور دنیا که باشند،  آتش خواهد گرفت.

کمیتۀ حقوق بشرفدراسیون سازمانهای پناهندگان افغان در اروپا (فارو)

 

 


FAROE, Post Box 707,   2300 AS,   Leiden,     www.afghandiaspora.org,    

faroe_af@hotmail.com

 


بالا
 
بازگشت