دکتورعلی احمد کریمی

  

فاجعه دموکراسی درچوک دهمزنگ کابل

کارل پوپردرکتاب«جامعه بازودشمنان آن» به دونکته مهم درفلسفه سیاسی اشاره می نماید،یکی آنکه چگونه باید حکومت کرد ونه اینکه چه کسی حاکم باشد ودیگراینکه وقتیکه باران می بارد ماچتربرمی داریم نه اینکه به دنبال برهم زدن نظام تکوین ابروباران باشیم. به باورپوپرحکومت ها برای رخ دادن انقلاب ها  باید سرزنش گردد ونه مردم. منظورپوپر ازانقلاب براندازی حکومت باروشهای قهرآمیز است که بازهم دولت را مقصر اعمال قهرآمیز میداند. پوپر اعتراضات مدنی را برعلیه فساد و خلاف رفتاری حکومت ها کمک به اصلاح امور میداند تا حکومتها پاسخگوباشند وخود عامل شروفتنه نگردند. 

 اعتراضهای مدنی ومسآلمت آمیز برعلیه فساد وبی عدالتی اجتماعی وتبعیض حق قانونی مردم افغانستان است.دولت مکلف است که امنیت را دراعتراض های مدنی تامین نماید وبا اتخاذ تدابیرپیشگرانه مانع حوادث ورویداد های غیرمترقبه و خونین گردد. رویداد دواسد فاجعه دموکراسی وتوطئه بر علیه آزادی های مدنی بود.قربانیان این جنبش باخون خود ازدموکراسی ومبارزه برعلیه فساد وتبعیض دفاع نمودند. اگرخواسته های عادلانه این جنبش بنام قوم سرکوب گردد وسایراقوام افغانستان از آن حمایت نه نمایند، دیده می شود که افغانها میل ندارند به خاطردموکراسی وآزادی های مدنی متحد گردند. تنها اتحاد به خاطردموکراسی جامعه مارا ازتعصب های قومی، مذهبی وسمتی آزاد میگرداند.ارگ نیشینان وسازمانهای امنیتی، تاریخ ووقت راه پیمایی جنبش روشنایی را  میدانستند، باید تدابیرلازم امنیتی برای جلوگیری از این رویداد اتخاذ می گردید. گزارشهای غیررسمی حاکی ازآن است که دولت احتمال وقوع انتحاررابه سران جنبش اطلاع داده بود واگراین گزارشها واقعیت داشته باشد پس دراثرسهل انگاری دولت مردم بی گناه قربانی گردیده اند وحدس وگمانه زنی های مردم را، که هدف دولت هراس افگنی برای سرکوب اعتراضات مدنی ودموکراسی بوده است بیشترمیگرداند.ترس دولت های فاسد از اعتراضات عادلانه ومسالمت آمیزمردم که از حقوق شهروندی خود دفاع می نمایند زیادترازتروریست ها است چون جنبشهای ضد تبعیض، درسراسرجهان طرفداردارند وآینده دولت فاسد رابه مصاف می کشند. دولت باخشونت گرایان و تروریست های انتحاری که دولت را برسمیت نمی شناسند وددست نشانده ومزدوربیگانه میدانند مذاکره می نماید ولی بامردم که به طورمسالمت آمیز بادسته های گل داد خواهی می نمایند با گذاشتن کانتینرها فرارمی نماید وخود شرایط را برای حرکتهای قهرآمیزسریع ترمیگرداند. رهبران فاسد وتجمل پرست دولت آفت ملی نمی دانند، که هیچ اعتراض مدنی درتاریخ برای سرنگونی دولتها و انقلاب ها برنامه ریزی نگردیده است وتمام کودتاها وانقلاب ها در دراثررفتار حکومت ها اتفاق افتاده است. توزیع عادلانه ثروتهای اقتصادی واجتماعی، تقسیم مشاغل برمعیارهای فضیلت وشایسته سالاری وکسب رضایت مردم ازنخستین وظایف حکومت ها است، درصورتیکه حکومتها وظایف اولی خودرا انجام  ندهند و درتقسیم وتوزیع سرمایه های اقتصادی واجتماعی عدالت پایمال  گردد مردم فقیر خشمگین می گردند وبه گفته حافظ جامعه را پربلا میگردانند جامعه زمانی پربلا پرمیگردد که دردولت بازخواست وجودندارد، قوانین اجرا نمیگردد و از امنیت مردم پاسداری نمیگردد وهمه درترس وخطر به سرمی برند. دولت وحشت ملی به خواسته های عادلانه مردم بی اعتنایی وبی احترامی می نماید وبادروغگویی های شاخدار خطا های گذشته تاریخی را تکرار می نماید. تاریخ حکومتهای ماتاریخ استبداد های سیاسی ومذهبی است وظهور زوال این حکومتها با توطئه وکودتا نوشته شده است. مردم افغانستان همیشه قربانی توطئه وکودتاه گردیده اند اما طی پانزده  سال اخیر رسواترین، ننگین ترین وقسی القلب ترین افراد بنام حاکمیت قانون ودموکراسی به آبروی کشوروسرنوشت مردم مابازی می نمایند. هرافغان وحتی افراد ترسو ومحافظه کاربه آزادی های مدنی درداخل وخارج بطورناخود آگاه ازخود می پرسند که چرامردم ما ازپرنده گان وحیوانات هم کم حس ترگردیده اند حیوانات وپرنده گان موقع که خطر را احساس می نمایند ازخود دفاع ویا فرارمینمایند، ما به گفته نویسنده بزرگ یونانی نیکوس کازانتزاکیس مانند گوسفدان هراس زده شب وروزبع بع می نمایم ... وگردن نهاده ایم تا بردستها وکارد های که برگلوهای مان فرود می اید بوسه زنیم.  دادخواهی دردولت فجایع ملی جرم و جنایت محسوب میگردد. تعصب های قومی، زبانی ومذهبی در دوران زمامداری مجاهدین سیاست رسمی دولت گردیده است، قدرت وثروت بدست تکه داران  معدود که خودرا برگزیدگان اقوام وعقل کل میدانند متمرکزگردیده است وهرتکه داربرای حفظ ثروت وقدرت خود بی شرمانه وبی رحمانه انواع جرم وجنایت را برقوم خود وسایر اقوام روا وشرعی میداند. .تکه داران سفله پرور نمی گذارند تا مردم افغانستان به عنوان ملت واحد بخاطردموکراسی، آزادی وعدالت اجتماعی متحد گردند. تازمانیکه مردم به خاطر دموکراسی وعدالت اجتماعی متحد نگردند اختلافات قومی وتعصبات جاهلانه مذهبی وزبانی بیشتر تشدید خواهد یافت. تعصب های قومی  و تبعیض های مذهبی واجتماعی طی سالهای  اخیربا توطئه افگنی های سیاسی رسمی و تمامیت ارضی افغانستان را به مخاطره افگنده است،ودراثر توطئه های سیاسی تمام اقوام  همدیگررا به جاسوسی، وطن فروشی وتمامیت خواهی محکوم می نمایند.ایدیالوژی این دولت نفاق ملی است وریشه به تئوری توطئه دارد. ازتئوری توطئه های سیاسی، درتاریخ جنبش های مدنی درجهان چون مهم ترین ابزار برای پنهان گردانیدن جرم وجنایت و تفرقه افگنی استفاده گردیده است تا مردم را ازدرون برعلیه همدیگرتحریک نمایند. صحنه سازان بی وجدان این تئوری به همه بدیده مظنون ومشکوک می نگرند چون تئوری توطئه نیازی به تثبیت حقوقی وقانونی ندارد وبا شعار هرکسی با ما نیست مخالف ماست، مظنون است، مشکوک است، خائین است،ملحد وکافرو جاسوس  ووطن فروش است . مردم می بینند ومی دانند که مبلغان تئوری توطئه کسانی اند که خود دست نشانده، نفقه خور و مطیع سربه زیر بیگانگان اند وبرای سرپوشی جنایات خود و حفظ وضع موجود ازجهالت مردم سوء استفاده می نمایند، تا مانع اتحاد ودوستی اقوام مختلف  گردند. درجنبش روشنایی جوانان هزاره به امید حمایت و پشتبانی ازعدالت اجتماعی وکرامت های انسانی اولتراز همه علم مخالفت رابرعلیه تکه داران خود برافراشتند، تکه داران که مانند کاهنان،  قبای رهبری رابرتن نموده اند وسخنرانی های خود را بنام خدا وآیات قران آغازمی نمایند ولی به بصیرت خداوندی  که آشکاروپنهان را می داند ایمان ندارند نفرین نمودند واین خطررا با دادن جانهای عزیزخود قبول نمودند تا جوانان سایراقوام افغانستان درمقابل تکه داران خود به خاطرنجات افغانستان عمل مشابه را نشان بدهند. حضورفعال مردم وبویژه جوانان درحیات سیاسی واقتصادی واجتماعی افغانستان با راه پیمایی های  مسالمت آمیز عمراختلافات قومی ومذهبی را کوتاه وحکومت راوادارمیگرداند تا به خواسته های عادلانه وقانونی مردم پاسخ بدهد، مخالفت به اعتراضات مدنی معنای برگشت به دیکتاتوری وتمامیت خواهی رامی دهد که با اعلامیه حقوق بشرمغایرت دارد وافغانستان را ازجهان متمدن منزوی میگرداند، تروریستها راجسوروحق مداخله بیگانگان را درامورداخلی وتعین سرنوشت ما مشروع میگرداند.دراثرعملیات وحشیانه وبزدلانه تروریست ها مردم پیشرفته ترین کشورهای دنیا نیزقربانی می گردند ولی این جنایت های تبهکارانه وحدت وهمبستگی مردم را به دولتهای شان قوی تر میگرداند چون باوردارند که دولتهای شان ازآزادی ودموکراسی وامنیت درمقابل تروریست های وحشی وتمدن ستیزدفاع می نمایند وهرزمانی که دولت خلاف اراده ورضایت مردم رفتار می نمایند مرد وزن وحتی با گذاشتن کودکان برشانه های خود مانند موج خروشان به خیابان ها سرازیر میگردند ودین شهروندی خودرا ادا می نمایند. اعتراضات مدنی ازارکان عمده دموکراسی است.حادثه دلخراش دواسد دردهمزنگ کابل تروروفاجعه دموکراسی بود،اگراعتراضات مدنی باشهدا یکجا دفن گردد، جفا به دموکراسی نوپا خواهدبود. درکمیسون دولتی کابل که خود مقصر این حوادث است این تروربطورواقعبینانه ارزیابی نمی گردد وسازمانهای جهانی وحقوق بشر برای ارزیابی وتحقیقات شفاف باید به مردم افغانستان یاری نماید. جنبش روشنایی طلیعه تازه درافق افغانستان است که   مبارزه این جنبش برعلیه کهنه پرستان ودشمنان آزادی های مدنی  با احزاب سیاسی که گرایشهای قومی، مکتبی وفصلی دارند درتضاد است، جنبش روشنایی دوران سختی را شاید آزمایش نماید ولی الگوی پسندیده برای جوانان که آرزوندارند مانند پدران خود ازفرمان  تکه داران حریص ومتعصب کورکورانه اطاعت وتقلید نمایند خواهد بود درغیرآن افغانستان از قفس افتخارات جاهلانه وپوشالی تعصبات قومی ومذهبی آزاد نه خواهد گردید.

دکتورعلی احمد کریمی- تحلیلگرمسایل بین المللی- مسکو.  

 

 


بالا
 
بازگشت