نجیب الله عظیمی

 

صلح با امیر حزب اسلامی یا پذیرش طرح کنفدریشن با پاکستان

پخش خبر هولناک چند روز پیش از طریق رسانه ها در داخل و خارج کشور در بارهء «صلح با نماینده گان حزب اسلامی در کابل » شاید خواب بسیاری از درد دیده گان و درد رسیده گان، یتیمان شده گان، یعنی بی پدر و مادر شده گان، بیوه زنان گدایی در جاده های شهر کابل، راکت خورده گان و معلول و معیوب شده گان، بی خانمان شده گان و در به در شده گان و حتا افغان های وطن پرست در خارج از کشور را برهم زده باشد.

این خبر تا آن اندازه وحشتناک، غم انگیز و تاسف آور بوده اند، که اکثرآ از روشن اندیشان کشور انتظار آنرا نداشتند و بنابرین شوکه شده اند من مطمین هستم که بعد از پخش و اعلان این خبری نا میمون و ناخوش آیند خیلی از حرف های ناگفته توسط قلم بدستان کشور گفته خواهند شد و مردم کشور در روشنایی هرچه بیشتری اوضاعی عمومی کشور و جهان قرار داده خواهند شد.

گرچه که نمایندگان حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار، روز شنبه، ۱۴ حمل با شماری از زنان عضو شورای عالی صلح و فعالان حقوق زن در کابل رو در رو گفتگو نموده و به تامین حقوق زنان در کشور تاکید کردند و رییس هیات حزب اسلامی محمدامین کریم گفت، که آنان خواستار دست یافتن به قدرت نیستند. او تاکید کرد، که نشان دادن تلاش حزب اسلامی برای رسیدن به قدرت «مغرضانه» است.

عتیق‌الله صافی، مشاور تعلیمی حزب اسلامی گرچه در این نشست اعلام کرد، که این حزب برای مذاکرات بین‌الافغانی «شروط» ندارد.  در حالیکه در این روز ها طرح نهایی ‌شده‌ء توافق حکومت با گلبدین حکمتیار، در سه فصل و ۲۶ ماده اعلام گردید.

پیشکش طرح و توافق آن با شورای که «نزدیک به اکثریت آن متشکل از برادران جهادی پیشین آغای گلبدین می باشند» نشان دهندهء عدم صداقت این گروه را با دولت و مردم افغانستان به نمایش می گذارد و از جانب دیگر دروغ شاخدار دیگری این گروهء مذاکره کننده گان با شورای عالی « پلو خوران» را افشا می نماید، که برخلاف این ها با بستهء از طرح ها 20 بار به کابل و پاکستان رفت و آمد داشتند.

در این طرح از برگشت آبرو مندانهء گلبدین با گروه یی از سلاح بدستانش ، یعنی گروه‌ هراس‌افگنان او به شمول آزادی جنگ جویان او از زندانهای افغانستان و اسکان «چندین‌هزار پناه‌ جوی حزب اسلامی» در نزدیکی‌ های پایتخت کشور و بیرون کردن نام گلبدین حکمتیار از فهرست سیاه سازمان ملل و ایالات متحده امریکا و زنده گی آزادانهء آنها در هر نکتهء از کشور،  که خواسته باشند و اجازهء شمولیت آنها نه تنها در ادارات نظامی، بلکه امنیتی کشور نیز از جملهء پیش شرط های آنها بوده اند، که مطرح شده اند و از جانب «شورای عالی پلو خوران» نیز تمایل بی چون و چرای توافق با آنها نشان داده شده است.

اکنون سوالاتی که نزد هر افغان وطن پرست خلق میگردند باید که اینها باشند ، که :

پاکستان همان گونه که با پیشبرد جنگ فرسایشی موفق به عقب نشینی روسها از خاک افغانستان و تحمیل خواستهای شان بالای افغانستان و مردم آن که عبارت از آوردن « جهادی به کابل » بود موفق گردید و زمانیکه خواست « جهادی های شانرا» پس به زند توانست که آنها را ذریعهء طالبان مجبور به فرار از کابل نیز گردانیدد و زمام امور افغانستان را از طریق طالبان طوری« مستقلانه و یکه تاز » بدست گرفته و پنج سال کامل این کشور و طالبان را مدیریت نماید.

اکنون نیز باید دید، که در این مورد خاموشی پاکستانیان حتمن چیزی باید نهفته باشند، زیرا مردم افغانستان هنوز سرنوشت ملا برادر را به کُلی فراموش نه نموده اند، که «گویا» می خواست « مستقلانه و بدون اجازهء دولت و مقامات پاکستان» با دولت افغانستان مذاکره نماید؟

چطور شده که پاکستان خاموش است و حرفی در مورد این «طرح و جور آمد گلبدین با دولت افغانستان» ندارد؟

طوریکه همه شاهد اند پاکستان خاموشی کامل اختیار نموده، که گویا هیچ حادثهء در افغانستان در حال وقوع قرار ندارند، گمان برده می شود، که پاکستان این بار با توافق مخفی به برگشت سالم پسرش(گلبدین) به کابل و اخذ «باج و امتیازات فراوان و فوق العاده» از حکومت ضعیف و دست نشانده در کابل می خواهد، این بار با این خموشی  سناریوی« آوردن طالبان را به گونهء دیگری از طریق فرزند( گرگ باران دیده اش جناب آغای گلبدین » تکرار و عملی نماید.

اگر چنین نیست چرا پاکستان در مورد طرح «صلح حزب اسلامی با دولت افغانستان» خاموش اختیار نموده و حرفی نه زده و اعلامیه بخش نموده و نظری خود را در مورد چون و چرای آن طوری روشن بیان نه نموده است؟

آیا پاکستان حرفی ندارد و یا آنکه این طرح از جانب ادارهء استخباراتی پاکستان قبلن به توافق رسیده است؟

آیا این همان طرحی نیست، که آی اس آی پاکستان از چند ین دهه به اینطرف خواستار عملی نمودن آن بوده اند؟

آیا این فرزند (وفادار به ادارهء اسختباراتی پاکستان و این دوست وفادار به خواست های استراتیژیک پاکستان) گویا آنقدر «مستقل» می باشد، که هیچ گونه هراسی از پاکستان و پاکستانیان ندارد؟

یا بالای این طرح از جانب ادارهء استخباراتی آیالات متحدهء امریکا و آی اس آی پاکستان در خفا و به دور از نظار مردم افغانستان قبلن مهر تائید گذاشته شده است؟

اگر مردم شریف افغانستان، تصادفن طرح چند دهه پیش این فرزند وفادار به عمق استراتیژی پاکستان در افغانستان را فراموش نموده اند. می خواهم یکباری دیگر از حرف مهربانانه و خوش آیند او به گوش کارمندان ادارات استخباراتی پاکستان، این فرزند وفادار به آرمان های قلبی ادارهء استخباراتی پاکستان مجددن یاد آوری نمایم.

روز سه شنبه به تاریخ ۱۷, فروردین سال ۱۳۹۵ ه‍.ش. در گزارش نامهء افغانستان به همان مضمونی برخوردم، که می خواستم از آن برای هموطنان خود نقل قول نمایم مضمون که توسط محترم داموکلس تهیه گردیده بود، چنین عنوان داشت:

طرح حکمتیار برای کنفدریشن افغانستان- پاکستان

(«گلبدین حکمتیار صرف سه روز بعد از اعلام «حکومت مؤقت اسلامی افغانستان» ـ که در آن موقع صرف دو نفر عضو(انجنیر احمد شاه احمدزی معاون سیاف رئیس و دوکتور زبیح الله مجددی معاون) داشت ـ طی کنفرانس مطبوعاتی معروف خویش به تاریخ ششم حوت 1366 (25 فبروری 1988)، در حضور ژورنالستان و عدۀ یی از دیپلومات های خارجی؛ چنین اظهار داشت: «حکومت اسلامی در افغانستان تمام قیودات ویزه و پاسپورت را برای پاکستانی ها رفع خواهد کرد. سرحدی بین افغانستان و پاکستان وجود نخواهد داشت. ما میخواهیم پاکستان و افغانستان را یک مملکت واحد بسازیم و اگر درین راه موانع موجود باشد میخواهیم کنفدراسیونی بین دو مملکت بوجود آید (

چندی بعد زمانی که گلبدین حکمتیار قرار نوبت خویش، در مقام سخنگوی «اتحاد اسلامی مجاهدین افغانستان» متشکل از هفت تنظیم مقیم پاکستان قرار گرفت، یکبار دیگر و از صلاحیت چنین مقامی، در مصاحبه یی با خبر نگار روزنامۀ «دان» چاپ پاکستان، طرح فوق الذکر خویش را تکرار نموده؛ اظهار داشت که:«اگر مرکز حکومت مجاهدین به داخل افغانستان منتقل گردد، اولین کاری را که انجام میدهد کوششی خواهد بود برای ادغام افغانستان و پاکستان تا کشور واحدی گردند. اگر این کار صورت نگیرد سعی به عمل خواهد آمد تا خوامخواه کنفدریشنی بین این دو کشور به میان آید»

اظهارات مکرر گلبدین حکمتیار در مورد «ادغام» افغانستان و پاکستان و یا تشکیل کنفدراسیون آنان و بخصوص که اینک در مرتبه اخیر فوق الذکر از موضع «سخنگوی اتحاد اسلامی مجاهدین افغانستان» ابراز گردیده بود، از طرف هیچ یک از «تنظیم های هفت گانه» و رهبران این تنظیم ها مورد تردید قرار نه گرفت.»)

روز نامهء 8 صبح در شماره چهارشنبه ۲۹ ثور ۱۳۹۵ – تحت عنوان آیا گلبدین این ‌قدر می ‌ارزد؟ چنین تحلیلی را بدست داده است ، که :«حکمتیار، با تنها نظام و یا گروهی که هنوز نه پیوسته، نظام حاکمِ پس از طالبان است. تجربه نشان داده است که او استعداد پیوستن و گسستن فراوان به هرگروهی را دارد.

حکمتیار در سال ۱۳۶۸، با شهنواز تنی، که مخالف ایدیولوژیکش هم بود، ایتلاف کرد و پس از کودتای بد فرجامی که داشتند، رابطه ء ‌شان از بین رفت. در ۱۳۷۳ خورشیدی، از هراس گروه طالبان، ناگزیر شد با عبدالعلی مزاری ایتلاف کند، اما این ایتلاف هم با کشته‌ شدنِ آقای مزاری توسط طالبان، از هم پاشید. در ۱۳۷۳ خورشیدی، حکمتیار با عبدالرشید دوستم ایتلاف کرد که برایش نتیجه‌ بخش نبود و دوام نیافت. در ۱۳۷۵ خورشیدی، حکمتیار با رهبر حزب رقیبش، برهان‌الدین ربانی یکجا شد. پس از سقوط رژیم طالبان، این بار حکمتیار، با طالبان نیز هم‌ سنگر شد. پیوستن او با طالبان، چندان اثری بر تقویت آنان نگذاشت. زیرا بخش‌های کلانی از حزب حکمتیار، در چند چار چوب تشکیلاتی سیاسی، وارد حکومت حامد کرزی شدند و همواره در تکت‌ های انتخابات ‌های اخیر، حضور فعال داشته ‌اند. حکمتیار، انگار، به ادامه‌ء گسستن‌ های دیگرش، دل خوشی از طالبان ندارد و میلش به پیوستن به حکومتی فراوان است. زیرا تنها نظامی که حکمتیار به آن نه پیوسته، نظام پس از طالبان می‌باشد و او نمی‌ خواهد گذشته ‌اش را حتا این بار هم تکرار نه کند. مروری کوتاه بر تاریخچهء پیوستن و گسستن‌ های حکمتیار، نشان میدهد که او از پیوستن‌ها به مخالفان خود، به‌ عنوان تخته ء خیز کار می ‌گیرد.»

سوالات که در اینهمه لک بخشی ها خارج از توجه باقی می ماند ، ملت و مردم رنجدیدهء افغانستان می باشند که از نظری سیاسیون افغان به باد فراموشی سپرده شده اند.

طوریکه تاریخ افغانستان نشان داده، این هنوز پایان کار در آن کشوری جنگ دیده و تباه گردیده نه بوده و نیست، با داشتن چنین دولت مردان باید منتظر تُحفه ها و نییرنگ های گوناگون بود.

اگر فرزندان صدیقی همین اکنون در راس دولت در آن کشور حضور میداشتند،اولتر از همه باید که این طرح «بزرگ بینانه و امتیاز طلبانهء گروه مذاکره کننده» را از همان آغاز بدون پنهان کاری و زد و بند با شورای «برادران جهادی ، جنگ و خون» به پیش نه برده، بلکه آنرا بدون پنهان کاری و ساده و روشن با مردم رنجدیده و عذاب کشیدهء افغانستان در میان گذاشته، می شد، از مردمی که قربانی اصلی این همه بی عدالتی ها شده اند، پرسید، که نظری آنها در بارهء این « طرح بزرگ بینانه و امتیاز طلبانهء این گروه هراس افگن» چه می باشند؟

با تاسف که چنین نشد و تا زمانیکه همین برادران « جنگ و خون » بالای گرده های ملت رنجدیده و عذاب کشیدهء افغانستان سوار بوده و به اصطلاح حاکمیت داشته باشند، اینگونه تخلفات از قوانین و گریز از جواب دهی رایج و مروج بوده و مردم در قطار های بعدی قرار خواهند داشت

با تاسف خیلی ها فراوان که تصمیم را به اصطلاح «بزرگان جهاد و خون و شریک جنگ های کوچه به کوچه کابل با این گروه هراس افگن» و دولت مردان دست نشاندهء امروز کشور که به گمان اغلب هیچ گونه استقلالیت نظامی و سیاسی از خودنداشته و ندارند، بدست خواهند داشت، و حتا آرزوی پلو خوری با گلبدین را نیز تمنا دارند

 بناهن راه دیگری جُز آنکه صف مبارزه را فشرده تر نمود و بیرق عدالت خواهی و داد خواهی و مبارزه علیهء تخلف از قوانین و کجروی های نابخشودنی را هرچه محکم تر بدست گرفت.

ای مردم رنجدیدهء افغانستان !

ـ به پافشاری تان در «تطبیق عدالت بالای جنایت‌ کاران جنگی» باید دوام داد.

ـ به مبارزهء بی امان و بی پایان تان علیهء «تادیهء هرگونه باج و امتیاز دهی ها به جنایت‌ کاران جنگی» باید دوام داده و در این راه پایداری از خود به نمایش گذاشت.

ـ به مقاومت مشترک تان علیه «ناقضان حقوق بشر، با گروه های نظامی آنها» دوام داد.

ـ از حضور افرادی «متهم به جنایات جنگی در افغانستان و ناقضان حقوق بشر» در ترکیب حکومت آینده جلوگیری به عمل آرود.

ـ از « تقرر و نصب افراد متهم به جنایات جنگی در افغانستان و ناقضان حقوق بشر» در بست های مهم حکومت جلوگیری به عمل آورد.

ـ به مبارزهء پیگر تان علیهء« فرهنگ معافیت» در کشور الی ختم و از بین بردن آن دوام بخشید

ـ آواز تان را علیهء «نادیده گرفتن حقوق و خواست های خانواده‌ های قربانیان» که جفای بزرگ در برابر ملت رنجدیده و مردم عذاب کشیده و شریف افغانستان می باشد، بلند نگاه دارید.

ـ به این سیاست و مفکورهء تباه کن «امتیاز دهی به گروه های هراس افگن غرض پایان دادن به خشونت» نه گفت و آنرا از سیاست اجرایی حکومت ضعیف و دو سره خارج گردانید، این راه است که به ترکستان می رود.

ـ به مبارزهء  دوامدار و برحق تان حتا علیه ء لغو فیصلهء چند سال پیش ولسی جرگه، که عبارت از (مصالحه‌ی ملی) یا عدم پی ‌گیری رهبران مجاهدین می باشد ، دوام داد.

به امید پیروزی شما مردم شریف و رنجدیده

 

نجیب الله عظیمی

جرمنی 22 می سال 2016

مواخد:

ـ روزنامهء 8 صبح چهارشنبه ۲۹ ثور ۱۳۹۵

ـ گزارش نامهء افغانستان سال ۱۳۹۵ ه‍.ش.

 

 


بالا
 
بازگشت