سنجر غفاری

 

صلح وثبات افغانستان درگروکیست؟

تعریف واقعی جنگ کنونی در افغانستان چیست ؟

بدون شک موشگافی بحران افغانستان ، نیازیست که همه تلاش و تجسس دارند که بدانند ، واقعیت این است که طلوع خونیناین جنگ غروبی ندارد،صبح خونین ، شب ظلمت حاصل اش است .    تحلیلگران سیاسی ، استخباراتی ، نظامی و اقتصادی افغان، منطقه و جهان تشخیص گوناگونی ازاین جنگ دارندوعمدتآ بدین نظرهستند که: - بی ثبات شدن خانه ای افغانها نخست بدست خود شان ، بعدآ بوسیله اجنتان شبکه های استخباراتی همسایه ،به منظوررسیدن قدرتهای بزرگ جهانی به اهداف شان درمنطقه ،منجمله جمهوریت های آسیای میانه عامل اساسی این جنگ میباشد .

 تعریف جنگ افغانستان واضع است وهمه میدانند« افغانستان  " ستون فقرات آسیا" است  » این واقعیت جیوپولتیکی است ،که با سلطه براین سرزمین ، همیشه میتوان بر کشورهای منطقه اثر گذاشت.این واقعیتی راسیاسیون وقدرتمندان انگلیسی وروسی بهتر میدانند و به واقعیت قرین است که بربنیادآن پاکستان ، امریکا ، سعودی، انگلیس بعدازختم جنگ سردوفروپاشی اتحادشوروی  تلاش نمودند تا بسوی جمهوریت های آسیای میانه ، رسیدن به اهداف شان برضد روسیه و چین درمنطقه اتحاد مشترک منافع شان راباانسجام مجدد بنیادگرایان منطقه و جهان ،تشکیل باند گروپ  نظامی و تروریستی سازمان القاعده تحت رهبری اسامه بن لادن را که درحمایت سازمان سیا قرار داشت علنی نمایند ، بعدآ طالبان واتحاد تشکیلاتی مشترک طالبان و القاعده را که نتیجه ای پلان گذاری اهداف بعدی امریکا در منطقه بود زمینه سازی نمودند تا افغانستان را اشغال نظامی نمایند ، که این امرواقعیت استراتیژیکی جنگ و نا امنی درافغانستان را تعریف واقعی می بخشد که همگان امروز تشخیص دارند،اما بهتراین است تا با شناخت بنیادی اهداف استراتیژیکی و جیوپولتیکی این ناامنی ضرورت است تا اهداف تاکتیکی وعوامل ادامه ای آن درکشورمارا مورد توجه و دقت آن قرار بدهیم پروژه سازی اتحاد مشترک استخباراتی کشورهای ایران ، پاکستان ، انگلیس، سعودی و امریکا از ۲۶ سرطان سال ۱۳۵۲ هجری شمسی بر ضد جمهوریت سردارمحمد داود درافغانستان شکل گرفت.  بنیادگرایان مذهبی دراین استراتیژی الی امروزدر اختیار شان قرار دارند ، که این هم رکن دیگریست بر واقعیت های که. پس از تحول ثور ۱۳۵۷ مرحله بعدی این بازی استخباراتی علیه نظام دولتی تحت رهبری ح.د.خ.افغانستان،بااتکآبه اخوانیزم و بنیادگرایی پیشه قرار گرفت، در این مرحله کشور پاکستان به ژاندارم منطقه و جنرال ضیا الحق  زمامدارنظامی و سرباند تمامآ بنیادگرایان تروریست درافغانستان ومنطقه به تظمین سازمانهای جاسوسی اتحاد مشترک ضد شوروی وقت تحت رهبری امریکا موظف گردیدو درهرگوشه وکنارکشورما جنایت و خونریزی ، وحشت وغارت  را بنام جهاد وآزادی روادانستند،با وجود آن که اتحاد مشترک استخباراتی ونظامی پاکستان،ایران و سعودی به دستوروحمایت امریکا ،انگلیس ومتحدان ناتو علیه حضور نظامی شوروی در افغانستان  خونین ترین جنگها و ویرانگری هارا بوسیله ای رهبران تنظیم های هفتگانه ای پشاور ، هشت گانه ای ایران راه اندازی نموده ، رهبری ح د.خ.یا حزب وطن که توانایی دفاع مستقلانه ازکشوررابا حمایت مردم  با تمام قدرت و توانایی خویش را در مقابل شدیدترین حملات گوریلایی و منظم لشکرمذ دور ای.اس.ای پاکستان ، اجیران استخبارات ایران و سعودی جانبازانه رزمیدند، تشخیص واقعی داشتند که تروریست ومجاهد ازهم تفاوت داشته و بربنیاد سخنان شهید داکتر نجیب الله «اگر هدف جهاد ، آزادی افغانستان از اشغال شوروی هابود،آنها به کشور شان عودت داده شدند »پس ادامه ای جنگ برای چه ؟

خوشبختانه امروزثابت شد که تروریزم زاده ای کیست و ازکجا مایه گرفته است ، کدام اهداف و استراتیژی رادنبال می نماید و بلاخره جهاد وآزادی افغانستان یک اسلحه یا افزاری بود که باید بنیادگرایان وسیله ای دردست تیکه داران دین ستیزو ضد اسلام جهت رسیدن به اهداف بعدی درلانه ای شان تحت حمایت سازمانهای جاسوسی کشورهای منطقه درکنترول باشند وهرآن میشود تاازاین لشکربی بدیل هرانچه نیازباشد استفاده بعمل بیاورند ،ظهور طالبان تا سقوط نظام عمری به وسیله نظامیان امریکا ومتحدین که به اشغال نظامی افغانستان انجامید الی امروزبیان این واقعیت است .

اشغال کشور به وسیله امریکا، خاموشی رهبران تنظیم های جهادی در مقابل این اشغال ، که با حضور نظامی شوروی هادرافغانستان جهاد رابا پول و قوت امریکا ومتحدین، جهادبرحق می دانستند، امروز چرا جهادناحق است ؟ صبغت الله ، سیاف ، حکمتیار و رهبران هشتگانه آیا شما نبودید که احساسات ملی و مذهبی ملت و ملیت های این کشور را به تغیان آوردید ، از امریکا و انگلیس و متحدان شان دستور، اسلحه ، پلان غارت و ویرانگری را امر حق و جهاد مقدس بیان داشتید ، امروز وجدان اسلامی و ملی شما کجاست وچه شد؟  بدون شک  باید به واقعیت ها تن درداد، رخدادها وحوادث سیاسی ، نظامی استخباراتی درافغانستان را از سال ۱۹۷۹زمان اشغال نظامی شوروی به محاسبه بگیریم ، قبول نمایم که شوروی  افغانستان را اشغال نموده بود ،مجاهدین افغان توانستند تا ابرقدرت بزرگ شوروی را شکست داده افغانستان و دین اسلام را از چنگال کفر وکمونیزم نجات بخشیدند،پس جنگهای بعدازاشغال، پیروزی به اصطلاح مجاهدین،سال ۱۹۹۲، حضوربل قوه استخبارات ایران ، پاکستان وسعودی رادرنخستین روزورود حضرت صبغت الله مجدد، حمله خونبار وویرانگر حزب اسلامی حکمتیار به دستور ای.اس.ای ،  ناکامی برنامه صلح ملل متحد،اشغال مناطق غرب کابل به دستوراستخبارات ایران بوسیله رهبران تنظیم های هشتگانه، حمله خونین حزب اتحاد اسلامی سیاف به هدایت استخبارات سعودی ، تماشانگری استخبارات و مقامات کشوری امریکا ، انگلیس و متحدین جنگ علیه شوروی وقت ،خاموشی شورای امنیت سازمان ملل متحد درزمینه ای شکست برنامه ای صلح  شورای ۵۱ نفری ملل متحد که با تفویض  وانتقال قدرت ازرهبری جمهوری افغانستان بنآبر اصل موادات این توافقنامه بین المللی ، داکتر نجیب الله استعفآنامه اش رادرحضورداشت بینن سوان نماینده فوق العاده وخاص سازمان ملل متحد در امور افغانستان تقدیم و از قدرت انصراف نمودند ، وزرای خارجه دوقدرت مطرح ایالات متحده امریکا و شوروی وقت که در پای این توافقنامه که در سال ۱۹۹۸ژینوا که منجر به  تصریح برنامه صلح ملل متحد تشکیل شورای ۵۱  صلح در کشور ما گردید چگونه باید ارزیابی و تشخیص داشت که آیا جهاد برحق رهبران تنظیم های تحت حمایت استخبارات ایران وپاکستان ، سعودی و متحدین ضد شوروی برحق بود، یا ادامه ای بازی کاذب و تروریست پروری تحت برنامه ای نابودی تروریزم  بین المللی که هم طالب در حمایت شان قرار دارند وهم رهبری نظام وحدت ملی سر اقتدار  در حمایت همه متحدین ای که به جنگ طالبان و تروریستان به گفته ای خوشان حضور نظامی در خانه ای افغانهارا حتمی دانستند ؟ پس اشکارا گردیدکه صلح و ثبات افغانستان در گروکیست و علل وانگیزه آن چیست، که  ادامه ای این نیرنگ و اکاذیب را هنوز هم ایلات متحده امریکا ومتحدین نمی پذیرند.؟ عنصر عمده و اساسی جنگ و بی ثباتی چند دهه ای کشور ما هرگز جهاد وبرتری ، افتخار و توانمندی بزرگ برای افغانها نبوده و نمی باشد ، بلکه به ارزش خون  بهای ملیونها تن ازفرزندان این کشوربازی به نام اسلام ، جهاد ، آزادی ، همه شالوده های اساسی کشور مارا به کام ناباوری و ذلت ، حقارت ملی و کشوری کشانید وهنوزهم ادامه دارد، همانطورای که رهبران تنظیم ها دیروز به نام جهاد با خون فرزندان مردم افغانستانحمام خون را گرم نگهداشتندو برنامه های عمده واهداف بنیادی ارتجاع وامپریالیزم را به کشور ها تطبیق و عملی نمودند ، امروز نیز طالبان این مزدوران ممتاز دوران به اصطلاح جهاد ضد شوروی ، انتخاب خوبی است که در دست ای.اس.ای پاکستان به منظور رسیدن اهداف نهایی این اتحاد خونین ، همدست با امریکا ، روسیه ، چین ، سعودی ، ایران ، انگلیس در کشور ما ملت را غسل خون میدهند ، طالبان وسیله گردیده اند تاقدرتهای مطرح بازی استخباراتی کنونی بادراختیارداشتن ارتفاعات استراتیژیکی و جیوپولتیکی افغانستان برای آینده شان بسوی آسیای میانه ،بحر هند ، خلیج فارس و دریای خذرموفقیت های بیشتر کسب وتشکیل اتحادهای منفعتی نمایند، افغانستان پلیگون اهداف شان بوسیله رهبران طالب، داعش و ای.اس.ای انتخاب گردیده ، این بنیادگرایان دین ستیزی ،پر قدرت ترین اسلحه تعرضی و مدافعوی شان در این بازی میباشد.           یگانه راه نجات کشورومردم ما دراین مرحله ای دشواروخونین ای که تمامآ جغرافیای  کشوراشغال وطالبان مزدور تحت امرای.اس.ای بنام جهاد ،آزادی اسلام، تصمیم دارند تا قوانین اسلام امریکایی، انگلیسی ووهابی را برمردم ما تحمیل نماینداین برنامه ادامه دارد،انسجام اکثریت قاطع مردم افغانستان ، اتحاد روشنفکری جهت پیروزی انقلاب روشنگری یا رنسانس یگانه الترناتیف شکست امپراطوری خونین امریکا، طالب، انگریز، سعودی ومزدوران شان در این مرحله اساس میباشد. که باید به این عوامل اشغال و ادامه ای ناباوری بنام دین ، نجات اسلام ، آزادی کشور پایان بخشید و ثبات ملی ، امنیت و آسایش کشور ومردم خویش را از گرو این مزدوران و دوستان کاذب نجات داد. 

  سنجر غفاری

     

 

 

 


بالا
 
بازگشت