سنجر غفاری

 

مرگ آفتاب

تنویرافغانستان ، تاریکی ایران و پاکستان است.
دراین روزها، موضوع جنجال برانگیز ، مسأله خط انتقال برق وارداتی از ترکمنستان، که از پلخمری بسوی بامیان یا سالنگ ها تخمین زذه شده است بحث های داغی را در افغانستان و خارج از آن برانگیخته است.  رسانه های همگانی و شبکه های اجتماعی بویژه فیس بوک، بیشتر انباشته ازمطالبی در دفاع از فیصله های رسمی آن ( خط انتقال برق از راه بامیان، وردک  به کابل) قرار گرفته اند. خواستم تا بادر نظر داشت اساسات کلیدی و حیاتی این پروژه با میهن دوستانم مسیر واقعیت را دنبال وبه آهینه ای تمام نمای ارزوهای ملی ملت افغان که اسیر اهداف بیگانه  گردیده ، جنبش رنسانس را استحکام بخشیده ،  درشکستاندن زنجیراستعمار کهن وفرسوده ای آن  مشت محکم و قدرتمند شده دهن کوبی نمایم و از حلقوم خفاشان تاریخ ،نور سعادت را بیرون کشید و به آینده همانند دیروزتسلیم به بیگانه نباشیم  ، امروز تحمیلی را پایانی بخشید بتوانیم  .. 

 ضرورت زمان این حکم را مینماید تا تک تک از هموطنان ما تعریف دقیق ازمنافع ملی خویش را بدانند ،  خاتمه بخشیدن به تحمیل افکار واندیشه های بیرونی که همه شالوده های هستی ملی مارادر گروخویش دارند عنصر عمده رسیدن به منافع ملی  حفظ آن میباشد، بنآ اعتراف نمایم و بپذیریم  که افغانستان و مردمش در گرو اهداف بیگانه ، محروم از منافع ملی قرارداشته ، کشور شان اشغال ، و اراده ملی ما در گرو منافع بیگانه ها رقم خورده باقیست ، استقلال و تمامیت ارضی کشورماهم اکنون زیرسوال قرار دارد؟ بیت المال نداریم ، اردوی مستقل ووابسته به ملت که حقوق وامتیازات  ما دی ومعیشتی قوت های امنیتی  را خود بپردازیمد نداریم ، فقر و بدامن دیگران افتیدن  مارا واداشته است  تاتکدی  نمایم ، دولت  ای که تمثیل اراده ملت شامل آن نباشد وجود ندارد ، که ما فاقد آن هستیم ، اکثرآ موادات قانون اساسی کشورنقص وپایمال منافع بیگانه گردیده ، حضور قوتهای نظامی بیگانه درکشورما اسا س حقوقی و بین المللی نداشته ، اگر است چیست؟تمامآ طرح ها و قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد در خصوص جنگ و مبارزه با تروریزم بین المللی در کشورما ناکام وجنبه ای حقوقی واجرائی ندارد ، اگر دارد چیست؟، تروریزم به قوت وجرعت اش مطرح وباقیست ،  اهداف و استراتیژی خاصی رادر منطقه دنبال می نماید  ، جنگ و خونریزی تمامآ جغرافیای کشورمارا در موجودیت قدرت نظامی ، استخباراتی واقتصادی قدرت جهانی چون امریکا و هم پیمانان ناتو احتوآ نموده است ، استبدا وانارشیزم نوین بین المللی که باعناصرواقعی دموکراسی و واژه آزادی بیان درتناقض قرار دارد برکشورما مسلط گردانیده شده است ، جنگ هزارو دوملت تحت عناوین گنگ وفریبنده ، القاعدّه ، طالب ، موادمخدر،مافیای اسلحه، تروریزم بین المللی ،بنیاد گرایان مذهبی، داعش،  درخانه ای افغانها به آزمون قراردارد .  پس  چگونه میشود تا در موجودیت چنین چالش های خونین و تحمیلی استخباراتی کشور های همسایه ، چون ایران و پاکستان که هردو وسیله ای دستان« امریکا، روسیه ، وچین » قرار دارند و ایولای عرب« شیخ ها و نوکران زرخرید سعودی » که دین وآهین عقیدتی ملیونها مسلمان را در شبه جزیره عرب ، شاخه افریقآ و جهان  اسلام درآغوش گرفته اند ، مسلمانان را  تحت عناوین مختلف مذهبی وعقیدی در کشورهای شان به جان هم انداخته اند وبرای منافع دشمنان اسلام و مسلمانان گیتی سپر ومومیای خوب منفعتی میباشند تا از دسترسی مسلمانان جهان به منابع طبیعی ، و ثروت های ملی شان بدین گونه محروم گردانیده شوند که نمونه ای خوب آن در کشور ما رامیشود حقیقتی دانست که جنگ و خونریزی ناشی از آن که نباید افغانها ویا باشنده گان سرزمین های حاصل خیز درآسیای میانه ، خودمالک ثروت و مدنیت شان گردند ، باید اعراب شمشیر دین رابکشد، انگلیس جلایش نفاق ملی رابدهد ، اسلحه و نقشه گذاری سازماندهی جنگ را چوچه ای ناخلف انگیز درمنطقه « انگشت ششم » ای.اس.ای سازماندهی نماید ، طالب ، داعش و القاعده پراذیت منطقوی دست پرورده ای شان حفظ و توانمندتر شده ، جنگ و آزادی اسلام ،  بهانه ای شد تا قلب آسیا « افغانستان » و کشورهای چون سوریه ، عراق ، لبیا، به لبنان سانی مبدل گردید، گسترش جنگ و القاعده که مادر و پدرش شهرت بین المللی دارند سرزمین های عرب را خونین نموده وجنگ های مذهبی، قبیله یی ، و نژادی بی رحمانه ادامه داشته  وپلان های جدید والدین القاعده این است تا افغانستان به مرحله ای جدیدجنگهای چند ملیتی ، بوسیله ای ایران ، پاکستان ، ترکیه وسعودی ،تحت عنوان پشتون ،تاجک ، هزاره و ازبک باهم درجنگ شوند ، تاجکستان به دفاع از تاجک ها ، ازبکستان و ترکیه به دفاع از ازبک ها ، ایران به دفاع از هزاره ها و بلاخره سعودی وای.اس.ای به دفاع از پشتونها ، همانند سرزمین های عربی در قلب آسیا نیز بزرگترین جنگ منطقوی به راه انداخته شود تا این که افغانستان تنویر و توانمند نگردد ، ایران و پاکستان وسیله اهداف قدرت های بزرگ جهانی از اصلیت و اهمیت خویش را در منطقه حغظ نمایند ، ملت افغان  وآسیای مرکزی از دسترسی  به منابع وثروت های طبیعی شان برای همیشه محروم و محتاج  بیگانه باشند. این است  پلان نخست و مابعد  دشمنان  پروژه ای تنویر افغانستان. مردم افغانستان امروز بیداری حتمی ملی رابیشتراز هر عبادت و مذهب دیگری برای  خویش  ضروری پندارند . امروز که  کمپنی » فیشنر»المانی تصمیم دارد تادر افغانستان ومنطقه نور رساند ورنسانس نماید ، دشمنان سیاسی و استراتیژی المان نخفته اند وحسادت شان هم خنثی نیست .   دشمنان استراتیژی اروپا در افغانستان نیزدر یک اتحاد ضد سعادت ملی  مردم ما فعال گردیده اند ،تا مانع انجام خدمات کمپنی المانی  به شکلی از اشکال  گردند . شبکه های مخرب استخباراتی  ایران سالهاست تلاش نمودند تا بند کمال خان در ولایت نیمروز احداث نگردد و به بهره برداری قرار نگیرد ، تلاش مشترک ایران و ای.اس.ای پاکستان هم اکنون در رابطه به پروژه بند سلما در هرات به تخریب آن به تلاش شان ادامه میدهند ، چونکه کشور هند  همکاری نموده است ، بند برق کجکی سالیان متمادی میشود که انکشاف و توسعه داده نشده است ، بدین گونه دها و بیشتر از آن پروژه های انکشافی است که همسایه های ما ایران و پاکستان در گام نخست تعهد ، تخریب و نابودی آن را عهده دار هستند تاافغانستان و مردمش همیشه در گرو اهداف ملی شان  قرارداشته باشد ، اسناد و شواهد زیادی وجود دارد که  تمویل تروریستان و اشرار ضد فرهنگ و آرامش ملی ما  از همه امکانات و توانایی های استخباراتی ، نظامی و لوژستیکی ایران و پاکستان برخوردار هستند ، ایران به طالبان پول ، اسلحه و امداد تسلحاتی و لوژستیکی می نماید ، چون آفتاب هویدآ است که پاکستان داعیه بیشتر از همه برای تروریستان بین المللی بوده، امداد مالی و تسلحاتی طالبان را ازامریکا، انگلیس ، اسرائیل ، سعودی ، چین و روسیه بدست می آورد ، تعهد دارد تا منطقه را به نا امن بودنش حفظ نماید تا اهداف اساسی و استراتیژی خویش را علیه هند برتری داده ، جیوپولتیک و جیواستراتیژی بودن افغانستان رادرقید منافع مشترک خود با امریکا، انگلیس و چین بسوی جمهوریت های آسیای میانه برتری دانسته ، چون یک قدرت اتومی در منطقه از اهمیت و امتیازات خاص برخوردار گردد. بادرنظرداشت  این اهداف و عوامل عمده ای نا امنی ، تحمیل جنگ و ناباوری های ملی بوسیله ای همسایه ها ، که در لفظ  دوستی و در عمل خونریزی و تخریب اساسات ملی ما چیزی بیش نمی خواهند ، بایست  بیداربود و تجدید تعهد و پیمان با این دشمنان را پیشه کرد. یگانه راه اساسی برای رسیدن به همه نیازهای ملی ، شناخت کامل از دشمن ، تشخیص اهداف تخریبی ، ضربه وارد نمودن به ریشه های نفوذی شان در داخل کشور ، در ساختار نظام کشوری ، تقویت هبستگی ملی ، اعتماد وباور میان همه اقوام و ملیت های ساکن در خانه ای مشترک ما افغانستان میباشد . پس تعریف و تشخیص از دشمنان را داریم ، چراو چگونه  دشمن موفق است تا هرچه میخواهد برملت و کشور ما تطبیق می نماید ؟ رخداد اخیر ای که باعث ایجاد سراسیمگی و تشدید ناباوری های ملی میان حلقات منختلف سیاسی ،اتنیکی در خانه ای ما روی تنویر کشور با جریان برق وارداتی از ترکمنستان ازطریق خاک ما بسوی پاکستان پلان گردیده است قابل غور و تشخیص است که تا کدام وقت دیگر ما ملت برخ خویش خریطه سیاه را کشیده و بسوی همدیگر نظر اندازی به خواست بیگانه نمایم ؟  شرم و ننگ تاریخ است ، هزاره ، افغان ،ازبک ، تاجک و پشتون  ، بدانید و خوب میدانید که ایران و پاکستان ، امریکا ، در کل ناتو ، روسیه ، هند و چین  هیچ یک از این کشورها در خانه ای من وتو  که  فرزندان واقعی جغرافیای افغانستان هستیم  برای سعادت واقعی ما نیامده اند ، اگر می آمدند با خود اسلحه و قوت نظامی را نمی داشتند ، در نابودی طالبان و تروریستان  کوشش شان نجات من و تو میبود که نبود و نیست ، به این واقعیت باورکن که برای تنویر کشورت نیز کوشا و تعهدی ندارند ، طالبان و تروریستان را بیشتر از من وتو ترجیع داده و میدهند ، ثابت است و این حرف تبلیغات هم نیست ، بنآ همه باهم یکصدا گردیده نگذاریم تا مرگ آفتاب در کشور ما حتمی گردد آنهم به وسیله ای خود ما ، چهل سال بنام جهاد و کفر و کمونیست ، شروفساد ، این و آن کشتیم و ویرانی رابه نفع آبادی همسایه ها عملی کردیم ، اسلحه و پول گرفتیم و هرچه کردیم با خون خود و فرزندان خویش تلافی میدهیم ، اما باهم بنام تاجک و هزاره ، افغان و ازبک تا اکنون جبهه و جنگ اساسی و فیصله کن به نفع همسایه ها که منجر به تجزیه ای کشور ما گردید نکردیم و هربار صدای تجزیه به گوش ما رسید باهم مشت واحد شدیم و بردهن این دشمنان کوبید یم . اما حال دشمن نیرنگ تازه را پیش کشیده است که با یک تیر می خواهد چند فاخته شکار کند ، پروژه برق در کشور مارا نگذارند تا المان اعمارو تعقیب نماید، نقش المان در زیر ساخت های اقتصادی و تکنالوژی کشور ما  کلیدی وابدی نباشد   روشنفکر و روحانی کشور ما دست وپاچه شده ، عقب پشک بروند و جنگ ملیتی  و قومی ، لسانی و منطقوی ، که منجر به تجزیه و تقسیم افغانستان ، میان ایران ، پاکستان ، روسیه ، در گام نخست ، باعث حضور دایمی قوت های ناتو در مناطق تجزیه شده قومی گردیده و بلاخره شکست پروژه تنویر کشور ما به مرگ حتمی آفتاب مبدل گردیده بنیاد گرایی مذهبی جایش را به بنیادگرایی قومی و قبیله ای سپرده این پرازیت دامنگیر جمهوریت های آسیای میانه شده ، منطقه به آشوب منفعتی استراتیژی بین المللی مبدل میگردد.  

این است پیام  و دنباله روی های نا سنجش و تحریک اساسات ملی و قومی در کشور ما که باید به این ما جرا نظام کشوری موجوده و مردم افغانستان در عنق اساسی موضوع سرنوشت ملی وکشوری را مطرح دانسته از طریق پلخمری و بامیان به کابل مسیر انکشاف ملی و شالوده اساسی تنویر دایمی کشور رابه خواست و اراده ملیونی ملت افغان پیوند داده،مسیراش رادنبال نمایند ، تاریکی وظلمت رابه خانه ای دشمنان ما حتمی سوق  حتمی بدارند .  من با تحریر وتشخیص جناب محترم سلطانعلی کشتمند عالم و اقتصاد دان کشور موافق هستم و استقبال می نمایم ، صدراعظم موفق ای که در ایام صدارت اش بیش از ۴۸ کشور جهان بشمول دو همسایه ناخلف ما تحریم های و تخریب های جدی اقتصادی راعلیه مردم و نظام کشوری ما حتمی دانسته بودند ، جناب کشتمند موفقا نه کشتی شکسته را از مصیبت تحمیلی نجات دادند . پی لازم می پندارم تا  اساسات اقتصادی و بنیادی منافع ملی مااز مسیر اصلی اش بسوی بامیان وکابل حتمی گردد و موفقیت ملی شامل تقویت وحدت و ارزش های ملی ما دایمی و مستحکم بماند  ونگذاریم تا مرگ آفتاب حتمی گردد . 

 سنجر غفاری

 

 


بالا
 
بازگشت