هدايت حبيب

 

پيام تسليت وبرداشت دوگونه!

از شخصيت و فعاليتهای سياسی نظام الدين تهذيب که به ابديت پيوست

 

با اندوه زیاد مطلع شدم که نظام الدین تهذیب بزرگمرد جسور، یکی دیگر از اعضای فرهیخته  ای کمیته مرکزی حزب مادر یعنی حزب دموکراتیک خلق افغانستان ما را تنها گذاشت و به جاودانگان پیوست. با این که می دانیم جلوگیری از مرگ، ناممکن است؛ اما نبود همچو رزمندی با شهامت، دیوار محکم نهضت مترقی و چپ کشور را سست می سازد.

 بنا بران، درگذشت اين ابر مرد رزمنده ی راه رهايی زحمتکشان ميهن را به، همسر، خانواده و بازندگان وی  و همچنان به تک تک اعضای با شرف حزب دموکراتیک خلق افغانستان تسلیت می گویم و به روان پاک زنده یاد تهذیب درود می فرستم.

و اما می خواهم تا نگارش کوتاهی را در مورد شخصت اين بزرگمرد رسانه ای بسازم: روانشاد تهذيب مثل دیگران تصادفی در حزب نیامده بود؛ بلکه وی پس از فراغت از دانشکده ی شرعيات؛ استاد در ليسه حبيبيه کابل، سرنوشت خود را بمثابه ی يکی از روشنفکران رسالتمند، درکنار ساير خشت های پخته شده ی خانه ی وطن پرستان افغانستان (حوزه های حزبی) با حزب دموکراتيک خلق افغانستان پيوند زد.

زنده نام تهذيب از جمله ی نخبه گانی بود که بعد از کودتای ۲۶ سرطان ۱۳۵۲، وظيفه دولتی را کنار زد و مسؤوليت امور حزبی و آموزش سياسی جوانان و تأمين تسمه های ارتباطی حزب با کارگران و دهقانان را در زون شمال شرق کشور (قندور، بغلان، تخار و بدخشان) بصورت حرفه يی بدوش گرفت.

نظام الدین تهذيب، از رویداد ۷ ثور و گذشته هایش شرمنده نبود؛ بلکه دراين رويداد تاريخی بحيث وزير سرحدات افغانستان برگزيده شد؛ اما از اين که در برابر انحرافات از اصول حزبی و فرمانروايی های تک تازانه ی باند جنايتکار حفيظ الله امين و شرکاء موضع گيری قاطع حزبی گرفت، دوماه بعد از کار برکنار و بعد از شکنجه های طاقت فرسای "اگسا" روانه زندان مخوف و مرگ بار پلچرخی گرديد.

زنده ياد تهذيب پس رويداد ششم جدی ۱۳۵۸ از زندان رها گرديد و مدتی بعد، (نه بحيث وزير عدليه؛ بلکه) در پست رییس دادگاه عالی (رییس ستره محکمه) دولت جمهوری دموکراتيک افغانستان، برگزيده شد و مدت بيشتر از هشت سال دراين پست حساس با دست پاک ووجدان بيدار حزبی کار کرد ومثل ديگران زراندوزی نه نمود.

واما در زمان رهبری دکتور نجيب الله به او گفته شد که مطابق مشی مصالحه ملی(!) و مصلحت زمان(!)...، تصميم بر اين است که در پست رياست دادگاه عالی يک شخصيت غير حزبی مقرر گردد؛ شما اگر می خواهيد که دراين پست باقی بمانيد بايد از عضويت حزب استعفا بدهيد و کارتهای عضويت کميته مرکزی و حزبی خويش را بسپاريد؛ در غير آن يک شخص غير حزبی بحيث " قاضی القضات" مقرر خواهد شد.

نظام الدین تهذيب به دوکتور نجيب الله گفت: من تمام زندگی خود را در راه تحقق آرمانهای والا و انسانی ح. د. خ. ا که در متن برنامه های نخستين و دوران حاکميت آن مسجل است؛ وقف کرده ام؛ آيا ممکن است تا از همه زندگی سياسی ام يک سره کنار روم و کارت عضويت حزبی ام را که روزی گفته بوديم "آن را مانند شرف و وجدان خود حفظ می کنيم"؛ اکنون چگونه می توانم، شرف، وجدان و تمام ارزشهای حزبی، سياسی و تاريخی خود را دربدل يک پست دولتی از دست بدهم؟

پست های دولتی مانند "لنُگ حمام" گاهی با يکی و زمانی در اختيارديگری قرار می گيرد؛ وليک شرف، وجدان و ارزشهای سياسی و حزبی، آن نگينه های درخشانی اند که شخصيت يک انسان را می سازند و هميشه بحيث يک ارزش انسانی باقی می مانند.

رفيق تهذيب از مقام "قاضی القضات" افغانستان گذشت؛ وليک از عضويت ح. د. خ. ا و آرمانهای آن حزب نگذشت و با هيچ چيزی معامله نکرد و سر خود را در برابر هيچ قدرت جبار و زورگوی خم نه نمود.

اما امروز بعد از درگذشت آن رفيق همرزم، طوری که در سايت های انترنتی خواندم؛ تنها در پيام تسليت کميته فعالين حزب دموکراتيک خلق افغانستان زندگی نامه حزبی و کار و فعاليت سياسی رفيق تهذيب در سايت وزین "سپيده دم" بصورت درست و واقعی آن اين گونه بازتاب داه شده است:

« رفیق عزیز مان نظام الدین تهذیب رهرو صدیق کاروان نسل نخست جنبش انقلابی و عدالت خواه کشور بود و به مثابه ی عضو فعال اولین حلقه های وصل مبارزان راه رهایی مردم زحمتکش و رنجدیده ی افغانستان از چنگال های خونین ظلم، استبداد و بیدادگری ارتجاع داخلی و غارتگران بین المللی، راه در پیشگیری مبارزه ی انقلابی را در ح. د. خ. ا برگزیده و به زودی عضویت اصلی کمیته ی مرکزی را به دست آورد و تا آخر و برای یک لحظه ی هم راستی و درستی و صداقت را در برابر مردم و میهن خود به فراموشی نسپارید.... »

مگر در سايت های ديگر، از جمله در تارنمای "بامداد"، نه تنها از عضويت رفيق تهذيب در ح. د. خ. ا، عضويت کميته مرکزی اين حزب و عضويت شورای انقلابی جمهوری دموکراتيک افغانستان، هيچ چيزی نوشته نشده؛ بلکه از ذکر اسم "حزب دموکراتيک خلق افغانستان" هم  هراس داشته و خودداری کرده اند.

به گونه ی مثال: در اين سايت پيام تسليت، از آدرس پوهاند داکتر محمد داوود راوش رییس حزب ملی ترقی مردم افغانستان، بدين شرح نشر شده است:

"با درد و اندوه فراوان اطلاع حاصل نمودیم که یکتن از نخبه گان و پیشکسوتان جنبش روشنفکری کشور که عمر گرانبار خویش را در راه آزادی کشور و تربیه کادرهای جنبش روشنفکری وقف نموده بود، رفیق بزرگوار نظام الدین تهذیب به جاودانه گان پیوست و قلب دوستان و همفکران خود را جریحه دار ساخت. انا لله و انا الیه راجعون"

درهمين سايت از جانب "رییس شورای انسجام وهماهنگی امور حزبی شورای اروپایی حزب ملی ترقی مردم افغانستان" چنين پيام تسليت منتشر گرديده است:

«با درد ودریغ بزرگمردی از دیار خرد با قامت پر فروغ مهر وانساندوستی،  صخره ای پر از صلابت دادخواهی وترقی پسندی، رفیق نظام الدین تهذیب به جاویدانه گی پیوست.

نظام الدین تهذیب  در دهه هشتاد خورشیدی وظایفی چون رییس تنظیمیه زون، وزیر عدلیه و قاضی القضات جمهوری دموکراتیک افغانستان را  با پاک نفسی، صداقت، راستی  و دادگری انجام داد.... رفیق تهذیب عزیز روانت شاد وبهشت برین جایگاهت!»

هم ميهنان گرامی، خوانندهای عزيز و رفیق های ارجمند!

طوری که شما در دومتن بالا از آدرس دو رهبر کابلی (!) و اروپايی "حزب ملی و مترقی مردم افغانستان (!) خوانديد، يک بار هم از عضويت رفيق تهذيب در ح. د. خ. ا ، کمته مرکزی آن و عضويت شورای انقلابی ج. د. ا، نه تنها ذکر نشده؛ بلکه از نوشتن نام اين حزب يا توبه نامه داده و تعهد سپرده اند ويا از ترس انسجام و يک جا شدن تمامی وطن پرستان معتقد به آرمانهای والای آن حزب، خيلی ها هراسان و بيمناک شده اند. درغير آن درحالی که رفيق تهذيب از بالاترين مقام قضايی افغانستان صرف نظر کرد؛ ولی از عضويت حزب شهيدان، گلگون کفنان و رادمردان افغانستان منصرف نشد و داکتر نجيب الله را جواب سخت تکاندهنده و عبرت انگيز داد.

آيا رفيق تهذيب اين حق را بالای هر عضو حزب نداشت و ندارد تا از افتخار عضويتش در ح. د. خ. ا و کارنامه های درخشان وی يادهانی نماييم؟

گردانندگان پشت پرده ی "حزب ملی و ترقی ... عين برخورد بزدلانه ی ضد حزبی را درمورد زنده ياد عبدالمجيد سربلند و ساير پيشکسوتان ح. د. خ. ا، نموده از عضويت پرافتخار آنان در اين حزب و کميته مرکزی آن چشم پوشی کردند.

اعضای حزب دموکراتيک خلق افغانستان!

شما چی می انديشيد، مثل همين رهبران بايد ديگر از گذشته سياسی و حزبی خود و داشتن عضويت ح. د. خ. ا، صرف نظر کرد. اگر تنها وابستگی خود را به جنبش روشنگری و از جمع روشنفکران چپ ديروز بدانيم. فرق اعضای ح. د. خ. ا با ساير احزاب و سازمانهای روشنگر ديروز از چپ افراطی گرفته تا راست ميانه چی است؟ اعضای آن سازمانها هم روشنفکر بودند و حتا ادعای چپ بودن را هم می نمودند.

پرسش من از آن عده اعضای ح. د. خ ا که طی نامه ها و مقاله های خويش خواهان وحدت کليه سازمانهای جدا شده از بدنه ح. د. خ. ا هستند، می باشد، که آيا با کسانی که با گذشته سياسی ـ حزبی و تاريخی خويش بکلی وداع گفته ويا توبه نامه داده ويا در برابر راجستر شدن در دفاتر حکومت دست نشانده ی امريکايی ها در کابل و شرکت در همين دولت، تسليم... شده اند که حتا از عضويت رهبران ح. د. خ. ا در کميته مرکزی و مقام های حزبی يک کلمه ذکر نمی کنند؛ در نبشته های حزبی و رسانه يی خود هم خاستگاه سياسی خويش را پنهان می نمايد ويا از آن شرمنده(!) اند ويا هم تصادفی (!) آمده اند؛ چگونه می توان يک جا شد؛ ائتلاف کرد و يا وحدت حزبی و سياسی را در يک سازمان واحد و يا تشکيل جبهه واحد فرجام بخشيد؟

آرزومندم تا تک تک اعضای صادق و معتقد به آرمانهای والای ح. د. خ. ا، سايت ها و نشرات حزبی و سياسی هريک از احزاب، سازمانها و نويسندگان را بدقت کامل خوانده، سپس موضعگيری قاطع و اصولی خويش را مانند رهبران و کادرهای نسل اول ح. د. خ. ا ابراز و رسالتی را بدوش گيرند که سرنوشت خونين امروز کشور و فرادی نسل جوان ميهن مان را به جانب افق های روشن و نوين زندگی بدرستی رقم بزند.

 

 


بالا
 
بازگشت