هدايت حبيب

 

نقش تهران بهتر از اسلام آباد نیست!

در حالی که دولت جمهوری اسلامی ایران با وجود سیاست همسویی و نزدیکی با دولت افغانستان، با جنگ افروزان و بنيادگراهای که خود را در گفتار مسلمان ناب(!) می‌ گويند و از جهاد دم می‌ زنند؛ وليک در رفتار و کردار هيچ گونه نسبتی با اسلام ندارند؛ چراغ سبز نشان می دهد و در جنگ های سوریه، از مهاجرین افغانستان مقیم ایران به جای چوب سوخت استفاده می کند.

در دهه هفتاد "ساواک" و "سی . آی. ای" سازمان استخبارات ایران و امریکا فعاليتهای خود را با دستياری گروپهای مخفی مسلمانان بنيادگرا به پيش می بردند. گروپهای بنيادگرا در مخالفت خويش با اتحاد شوروی، با "سی . آی. ای" و ساواک شريک بودند. از طرف ديگر ساواک اسلحه، وسايل مخابراتی و ساير کمک های شبه نظامی را به جمعيت های ضد شهید سردار محمد داوود می رسانيد. برخی از اين کمک ها توسط ايران مستقيماً به نا راضيان قبايلی که در غرب افغانستان فعاليت داشتند توزيع می گرديد؛ قسمتی از آن ذريعۀ پاکستان به دسته های بنياد گرايان که فعاليتهای زيرزمينی داشتند ميرسيد.

آقای حکمتيار در افغانستان نسبت جنگ افروزی و شرارت پيشگی اش، ديگر جای پای نداشت، در سال ۱۹۹۶ در زمان حاکمیت طالبان به ایران فرار کرد، مدت پنج سال در ایران اقامت گزيد؛ دفتر حزبی و سياسی باز کرد و مورد حمایت گسترده آخوندهای ایران قرار گرفت. دولت ایران در سال ۲۰۰۲ با  اشغال افغانستان توسط ارتش امريکا و ناتو و تشکيل دولت موقت، حکمتیار را گويا به خاطر مخالفت با دولت جدید التشکیل افغانستان(!) ويا هم انجام وظايف ديگری وادار نمود تا آن کشور را به قصد اقامت در مرز های پاکستان با افغانستان ترک کند.

همین گونه رهبران حکومتی و دولتی ایران با مخالفین دولت کنونی افغانستان گاه پنهان و گاهی هم عریان همکاری پشت پرده ی خود را دارند. ذبیح‌الله مجاهد، سخن‌ گوی گروه طالبان افشا کرده است که اختر منصور رهبر طالبان به خاطر احوال ‌گیری از اعضای طالبان و بنا بر ملحوظات امنیتی به ایران و پاکستان سفرهایی داشته ‌است.

سایت خبری اصول‌ گرایان می‌گوید: ملا اخترمحمد منصور پیش از کشته شدن دو ماه در ایران بوده و "مذاکرات مفیدی" با مسئولان داشته است. «میان دو طرف توافق‌ صورت گرفت که ملا منصور از پیوستن بدنه طالبان به داعش جلوگیری کند و تلاش نماید که طالبان همان هویت خودش را حفظ نماید.» ملا اخترمحمد، رهبر پیشین طالبان مدتی در ایران اقامت داشته و حدود یک هفته پیش از کشته شدن، این کشور را ترک کرده بود. "مذاکرات مفیدی نیز در ‌باره جلوگيری از گسترش گروه تروریستی (داعش) بویژه در مرزهای شمالی افغانستان و مرز افغانستان- تاجیکستان با مسئولان ایرانی صورت پذیرفته بود".

اما، دولت جمهوری اسلامی ايران با خیره سری هرگونه سفر ملا اختر محمد منصور رهبر پیشین طالبان را در ایران تکذیب می‌کند.

مقام‌های پاکستانی گفتند: روزی که ملا اختر محمد منصور کشته شد تازه از ایران به خاک پاکستان وارد شده بود و ویزه ی ایران در پاسپورت پاکستانی اش زده شده بود.

ملا اختر محمد منصور رهبر مقتول و به جهنم رسيده ی طالبان ۱۸ بار از فرودگاه‌های پاکستان با هویت پاکستانی به نام محمد ولی به دیگر کشورها سفر کرده و از این میان دو سفر آن به ایران بوده‌ است.

اين جاست که چگونگی دوستی و خصومت آخوندهای ايران در انتخاب دوست و دشمن مردم جنگ زده، داغ ديده و مصيبت رسيده ی افغانستان، بوضاحت مشاهده می گردد.

اما؛ اکنون، پرسش نخست و بنيادين از رهبران و دولت ايران اين است، که از يک طرف داد سخن از دوستی و برادری با مردم و دولت افغانستان می زنند و بالای دولت و مردم ما احسان بار می کنند که جمهوری اسلامی به تعداد ...  شهروند افغانستان را بحيث مهاجر در کشور خود پذيرفته و کارت هويت مهاجر هم برای شان داده ...وليک اين که مهاجرين افغانستان با چی حالت بد و طاقت فرسا در آن جا زندگی جانکاه و جهنمی را بسر می برند؛ نه تنها مردم ما؛ بلکه جهانيان؛ بويژه سازمانهای دفاع از حقوق بشر و مهاجرين اطلاع کامل دارند؛ با وصف اين حالت، دولت ايران چرا و بر بنياد کدام قانون و ميثاق بين المللی مهاجرين افغانستان را در جنگ سوريه انتقال می دهند؛ مگراين دولت پوچ مغز اينقدر نمی داند که آنان در ايران"مهاجر" هستند، "نه شهروند ايران"!

دوم، دولت وحدت ملی(!) دست نشانده ی امريکا که همواره از قانون و حقوق بشر و شهروندان حرف می زند؛ چرا در اين مورد سکوت مرگبار اختيار کرده است؟

سوم، سازمان ملل متحد و ساير سازمانهای مدافع حقوق بشر و مهاجرين، چرا صدای شان را بلند نکرده و اعتراضی عليه اين عمل جنايتبار دولت ايران نه نموده اند.

 

 


بالا
 
بازگشت