مهرالدین مشید

 

ستونک های شیطانی باید بدانند که دیگر زمان افسار بستن بر زبان ها و قلم ها گذشته است

 

افغانستان سززمین حادثه ها است که هر روز از برج و باروی آن رخداد تازه و خونین تری به ظهور می رسد و حوادث ناگوار آن گاهی به گونۀ انتحاری فرزندی را از مادر می گیرد، زمانی هم به شکل انفجاری پدری را به قربانی می گیرد و فرزندانش را یتیم می کند؛ اما زمانی دیگر دژخیم سفاک تیغ از نیام بیرون می کند و با راه اندازی حمله های هراس افگنانه به ترور فرزندان راستین این کشور خیلی ظالمانه و بیرحمانی می پردازد.  در  تمامی این رویداد ها بیشتر فرزنذان راستین این کشور طعمهءآتش می شوند و لحظه به لحظه به خاک و خون کشانده می شوند. تنها حادثه سازان تاریخ اند که از این حادثه آفرینی ها سود می برند و با حق سکوت دادن به حادثه زده گان تاریخ چرخ های فولادین زمان را بر شانه های مظلومان به حرکت درمی آورند. صد ها دریغ ودرد که در هر دور صدیق ترین فرزندان این مرزو بوم را به قربانی گرفته اند و می گیرند. با تفاوت این که هر روز حادثه ها با سناریو های جدید آفریده می شوند و بازی گران رنگا رنگ واردمعرکه می شوند. بدین سان سلسله زنجیری از رخداد های خونین را در فراز و فرود زمان  به جنبش درمی آورند.

در این روز ها سلسلهء جدیدی از حمله های زنجیره یی برای ترور آگاهان سیاسی، نویسنده گان و اصحاب رسانه های کشور آغاز شده است که این بار به وسیلۀ مردان نقاب پوش مسلح با تفنگچه های بدون صدا با شیوهء دیگر و با گزینش تازه راه اندازی می شوند که شماری ها عاملین این حمله ها را دشمنان خوابیده در زیر ریش دولت می دانند و نامش را ستون پنجم گذاشته اند؛ اما تا حالا با آنکه شناسایی نشده اند، به گونه خیلی فعال در همه جا حضور دارند و حادثه می آفرینند . هرچند این پدیدۀ تازه نیست و در گذشته هم به وقوع پیوسته است که بیشتر هدف آن قتل های زنجیره یی رهبران و فرماندهان جبههء شمال بود. هر چند در آن زمان نیز محسوس بود که نیرو هایی در درون نظام موجود اند که به مثابهء ستون پنجم برضد نظام و در همکاری با مخالفان عمل می کنند. در آن زمان نیز به این نگرانی های مردم پاسخ گفته نشد. تنها کشتار های زنجیره یی نبود که این گونه گمانه زنی ها را تقویت می بخشید؛ بلکه انتقال مخالفان مسلح بوسیلهء چرخبال ها در شمال کشور نیز از مواردی بودند  که گمانه زنی ها را برای موجودیت ستون پنجم در دستگاه حکومت تقویت می کرد و حتا تا حالا هم این راز سر به مهر باقی مانده است، نه تنها آن روز؛ بلکه حالا هم همچو شکایت ها  وجود دارد که حاکی از انتقال مخالفان بوسیلۀ چرخ بال ها در سنگر های نبرد دشمنان کشور در شماری ولایت ها  می باشد. چنان که خبرگزاری تاس روسیه (1) به نقل از منابع خود گفته است که هلیکوپترهای نظامی نوع می – ۱۷ افغانستان جنگجویان داعش را به مرزهای تاجیکستان و ترکمنستان انتقال می دهند. به گزارش تاس، عملیات انتقال این تروریستان از سوی حنیف اتمر، مشاور امنیت ملی رییس جمهوری افغانستان و معصوم استانکزی، سرپرست وزارت دفاع این کشور صورت می گیرد.  حکومت افغانستان تا کنون در این باره چیزی نگفته است.

در آن زمان که سر وصدا های زیادی در پیوند به دست داشتن حکومت در قتل های زنجیره یی به راه افتاد. حکومت نه تنها در آن زمان به نگرانی های مردم پاسخ درست نداد و به افکار عامه توجه نکرد؛ بلکه تمامی کمیسبنون های تحقیق که در پیوند به قتل های زنجیره یی توظیف شدند تا کنون هم تحقیقات آنان آفتابی نشده است. به باورمردم هدف از توظیف کمیسیون های یادشده خاموش کردن مردم بود و این کمیسیون ها در واقع مشتی بودند بر دهن افکار عامه،  نه برای پیدایی و شناسایی قاتلین زنجیره یی؛ اما پس از آن که کتاب خاطرات رابرت گیتس وزیر پیشین امریکا منتشر شد. چیز های تازه یی به رسانه ها درز کرد که برای مردم افغانستان نفهمیده باقی مانده بود. گیت در صفحه یی از این کتاب نوشته است، آقای کرزی رییس جمهور پیشین در یک نشست ویژه برای او گفته بود که دست او را در پیوند به طالبان باز بگذارند تا بوسیلهء آنان جبههء شمال را سرکوب کند. این اظهارات گیتس کمی روشنی می اندازد که کی ها در عقب قتل های زنجیره یی، انتقال مخالفان به شمال، نابودی اسلحه زیر نام دی دی آر و ... قرار داشته اند. آشکار است که این قرار داشتن ها هم زنجیره یی بود و دستانی در درون نظام نقش فعال در کار وسازماندهی این جنایت ها داشتند که حالا هم در نظام فعال هستند. این ها اند که امروز لوکوموتیف ستون پنجم را در درون نظام به حرکت آورده اند. چنانکه هیلی ارشاد یکی از اعضای مجلس نماینده گان میگوید،  وزیر داخله و رییس امنیت برای آنان گفت که همچو افراد در میان حکومت در سطح مقام های ارشد تا وزیران موجود اند که با مخالفان همکار و همسو اند. این ها اند که حالا به گونهء زنجبره یی جنایت تاره را آغاز کرده اند. این جنایت ترور و حمله بر جان آگاهان و نخبگان سیاسی و خانواده های رسانه یی است. شاید دلیلش این باشد که ماموریت کشتار های زنجیره یی گذشته دیگر تیغ از دمار رقیبان بیرون کرده و آنانی هم که  از زیر تیغ باقی مانده اند، شاید دلیلش این باشد که فیوز های وطن دوستی آنان کشیده شده و غرق در ثروت های بادآورده شده اند و به گونهء گوسفند های چهاری در اختیار ستون پنجم قرار دارند. این ستون تنها نیست؛ بلکه تمامی گروه های مافیایی و قاچاقبران مواد مخدر و اسلحه یار و یاور آنان است؛ زیرا تمامی آنان دنبال منافع شخصی اند و از ادامهء جنگ و آتش افروزی ها سود می برند.
آغاز دور تازهء سوء قصد های زنجیره یی نشانگر این است که پروژهء اول قتل های زنجیره یی به پایان رسیده و پروژهء تازه آغاز شده است که هدفش آگاهان سیاسی و نویسنده گان و اعضای جامعهء مدنی و در کل منتقدان حکومت است. طراحان حمله های اخیر و متهمان به این حمله ها از چندی بدین سو رسانه ها و بویژه رسانه های اجتماعی را شدید زیر نظر دارند و تا کنون چند صفحهء اجتماعی انتقادگر بسته شده اند؛ اما حمله های اخیر زمانی شدت اختیار کرده است که ستون پنجم بیش از هر زمانی آماج حملهء رسانه ها و نویسنده ها و آگاهان سیاسی قرار گرفت. هرچند شماری ها متهم با این ستون شده اند و اما این ستون فعال و همه کاره هنوز به شبح می ماند که ناشناخته باقی مانده است. اما این روشن است که این ستون شیطانی دستیار شبکه های استخباراتی منطقه و جهان است که در رده های بلند حکومت جا داده شده اند تا ماموریت های استخباراتی شان را به نفع باداران و بر ضد مردم خود به انجام برسانند. حمله ها بر آگاهان سیاسی و اصحاب رسانه ها زمانی افزایش یافته است که مداخلهء پاکستان و انتقاد از این مداخله در رسانه های کشور آفتابی شده و بیشتر از هر زمانی رسانه ها و آگاهان و نویسنده گان به آن می پردازند و ستون پنحم را دستیار شبکه های اسخباراتی و عامل طرح های خطرناک برای بربادی کشور تلقی می کنند. از این رو هدف قرار گرفتن آگاهان و نویسنده ها و دست اندر کاران رسانه ها از سوی این ستون شیطانی و باداران شان چندان ناموجه هم نیست. آنان یگانهء راء مقابله را سیاست حذف و ترور اتخاذ کرده اند. چنانکه از دو ماه بدین سو شماری ها چون صدیق الله توحیدی، احمد سعیدی، هیلی ارشاد، سالم وحدت، نثار احمد بهاوی، احمد سعیدی، جاوید کوهستانی، توفان وزیری، حاجی فریدون و شماری دیگر مورد حمله قرار گرفته اند ؛ اما این ستون شیطانی و حامیان داخلی وخارجی آنان باید بدانند که با این حمله های دزدانه و خاینانه صدای مردم افغانستان و بویژه آگاهان و جیز فهمان و اصحاب قلم و رسانه ها را خاموش کرده نمی توانند و با ضربه زدن به یکی از آنان ده دیگر سر بلند می کند و به میدان قلم زنی و رسانه ها پرجاذبه تر می شتابند. آنان با خدا و مادر وطن پیمان بسته اند که جان های شیرین خویش را قربان خواهند کرد و اما هرگز از موضع های شان برضد جاسوسان خارجی، ستون پنجم، گروه های مافیایی و قاچاقبران مواد مخدر عقب نشینی نخواهند کرد و از مبارزه با این دشمنان آزادی، انسانیت، شجاعت و ایثار با قلم و قدم دست بردار نخواهند شد.

حال بر نخبگان این جامعه شامل تمامی آگاهان و نویسنده گان و خانوادهء رسانه ها است تا استوارتر و مصمم تر از گذشته به میدان بشتابند و بی هراس و دلیرانه برای سره و ناسره کردن واقعبت ها در برابر ستون های شیطانی استور بایستند و برای افشای جنایت های آنان از هیچ تلاشی دریغ نکنند و از موضع افشاگرانهء خود هرگز عدول ننمایند. این ستون های شیطانی با راه اندازی حمله های هراس افگنانه می خواهند فرزندان راستین این مرز و بوم را بر سر جای شان میخکوب کنند و با مشت آتشین ترور زبان آنان را در کام شان ببندند. این سیاه دلان مزدور باید بدانند که فززندان راستین این کشور چون عین القضات شمع آجین شوند و منصور وار به دار آویخته شوند. هرگز به ظلم تسلیم نخواهند شد و از حملۀ سیاه دلان تاریخ و کور دلان آگاهی ستیز نخواهند هراسید.

دشمنان مردم افغانستان باید بدانند که افسار بستن بر حلقوم رسانه ها نه تنها که محتمل نیست؛ بلکه ناممکن نیز شده است. آزادی رسانه ها ودیعهء حکومت های فاسد در افغانستان نبوذه؛ بلکه این محصول قربانی های بیدریغ مردم ما طی سال های متمادی بوده که پس از سرنگونی طالبان به حمایت جامعهء جهانی تضمین شده و حالا به رود خروشانی مبدل شده است که ایستادن در برابر آن معنای خودکشی احمقانه را دارد؛ زیرا آزادی رسانه ها به موج توفنده یی بدل شده است که دیگر با خس و خاشاک افگندن ستونک های شیطانی ، شرکا وباداران شان از مستی و خروشانی باز نمی ایستد؛ زیرا حالا اصحاب رسانه ها و نخبگان کشور خود را صاحب و وارث پرشور ترین رسانه ها در منطقه می دانند و خود را برای حمایت از آن ملزم می دانند. آنان با چنگ و دندان از این دستاورد بزرگ که به بهای خون صد های رزمندۀ با ایمان  و ده ها روزنامه نگار و نویسنده به دست آمده است، به بهای جان پاسراری و حراست میکنند. مردم به هیج کس حتا به ستون پنجم این دشمنان افغانسنان هرگز اجازه نخواهند داد نا این ارزش عظیم را از آنان بگیرد. آنان به مبارزهء منطقی و افشاگرانهء خود با انتقاد صریح برضد این جاسوسان ادامه می دهند و با سر های در زیر بغل استوار تر از گذشته گام بر می دارند. ستونک های شیطانی باید بدانند که دیگر زمان افسار بستن بر زبان قلم ها گذشته است.

آنانی که از حادثه سازان تاریخ برای تباهی و بربادی مردم و کشور خود حق سکوت می گیرند و سرنوشت مردم شان را در قمار سیاسی و نظامی بیگانه ها قرار می دهند،باید بدانند که بالاخره سرنوشت شان با سرنوست آن سیاه کاران گره خواهد خورد که با بدترین و ذلت بار ترین مرگ رو به رو شده اند و برای همیش نفرین تاریخ و ملت خود بوده اند. این نفرین شده گان تاریخ نه تنها منفور ملت خود؛ بلکه منفورترین چهره های ذلیل تاریخ نزد وابستگان خارجی شان خواهند بود. نام های آنان تنها  در صفحه های سیاۀ تاریخ کشور اصلی َآنان نوشته نخواهد شد و بل سیاه تر از آن در حاشیۀ تاریخ کشور هایی که وابسته به آن اند،  در ردیف وطن فروش ترین جاسوسان نوشته خواهد  شد. جاسوسان در هر ستونی که باشند و به هر ستونی که خود را وابسته می دانند، باید آگاه باشند که هرگز زیر قبا های پرزرق وبرق قدرت از چشمان مردم مخفی مانده نمی توانند وسیاه کاری های آنان دیر و یا زود افشا می شود. هرچند در پنجره های طلایی قدرت خود را پنهان کنند که از شرم توان دیدن به چشمان مردم را ندارند؛ اما دیر و یا زود از عقب هفت دربند قدرت به زیر خواهند افتاد و افشا و شرمسار خواهند شد. یاهو

 

 

 


بالا
 
بازگشت